Page 25 - Issue No.1363
P. 25

‫‪25‬‬                                                                                                                ‫نگاهی به‪ :‬بخشی از تاریخ جنبش‬                                             ‫ادبیات‬

‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1363‬جمعه ‪ 10‬رهم ‪1394‬‬                                                                            ‫روشنفکری ایران‬                                                           ‫نقد و‬

                                                                                                                  ‫بررسی تاریخی‪ - ‬تحلیلی کانون نویسندگان ایران‬                              ‫بررسی‬

                                           ‫از توهمات گوناگون سیاسی انباشته می‌شد و روشنفکران به نام و نقش‬         ‫روایت مسعود نقر‌هکار از جنبش روشنفکری ایران و کانون نویسندگان‪،‬‬           ‫بتول عزیزپور‬
                                           ‫آ ‌نها در صحنه‌های بی‌شمار اجتماعی‪ - ‬سیاسی شرکت م ‌یکردند‪ .‬و این‬       ‫شاید نخستین بررسی همه‌سویه از چگونگی شکل‌گیری این جنبش‬
                                           ‫برای نخستین بار طی یکصد سال گذشته نبود که ناخود سامانی رفتاری‬          ‫باشد‪ .‬کتاب‌های پن ‌جگانة او به شیوه‌ای گسترده و انبوه (از تفسیر و‬                                   ‫بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران‬
                                           ‫روشنفکران ایرانی به نمایش درمی‌آمد‪ .‬پیش‌ترهم بود‪ .‬و بازهم پیش‌تر از‬    ‫تحلیل مؤلف تا جمع‌آوری اسناد پرشمار و گفتگو با کسانی که به نحوی‬                               ‫بررسی تاریخی تحلیلی کانون نویسندگان ایران‬
                                           ‫آن‪ ،‬در جنبش مشروطه‪ .‬این همه را به چه پدیده‌ای م ‌یتوان نسبت داد؟‬       ‫در شکل‌گیری کانون نویسندگان در سه‪ - ‬چهار دهة گذشته نقش‬
                                           ‫شاید بتوان گفت که عنصر حماسه (‪ )Epopee ‬همیشه بخش بزرگی از‬              ‫داشته‌اند) به دوره‌های گوناگو ِن جنبش فکری ایرانیان در یکصدوپنجاه‬                                                    ‫نوشته مسعود نقره‌کار‬
                                           ‫درونة ذهنی روشنفکر ایران را در گرو خود داشته است‪ .‬به سخن دیگر‪،‬‬         ‫سال گذشته م ‌یپردازد‪ .‬چنانچه خوانندة تاری ِخ نقر‌هکار از غلط‌های‬                                           ‫دوره پنج جلدی ‪ ۳۲۸۱ -‬صفحه‬
                                           ‫حماسه گرایی جزئی از ذهنیت او شده است؛ تا با حقانیت بخشیدن به‬           ‫چش ‌مگیر چاپی و آشفتگی در طبقه بندی اسناد و موضوع‌ها‪ ،‬چشم‬                                                 ‫نشر باران‪ ،‬سوئد‪ ،‬چاپ اول ‪1381‬‬
                                           ‫نقش پیشگامی (قهرمانی) برای خود‪ ،‬بتواند نماینده و نمایانگر رویدادها‪،‬‬    ‫بپوشد‪ ،‬ب ‌یگمان کتاب او نخستین منبع تدوین شدة شایستة مراجعه‬
                                           ‫منش‌ها و کنش‌های قومی زمانة خود باشد‪ ،‬و در ذهنیت گرائی تا آنجا‬         ‫در تاریخ جنبش روشنفکری ایران و کانون نویسندگان خواهد بود‪ .‬به‬             ‫آنچنان که از عنوان کتاب برمی‌آید‪ ،‬این بررسی ‪ 3281‬صفحه‌ای‪ ،‬به‬
                                           ‫پیش برود که عنصر قهرمانی جزء جدایی ناپذیر فضیلت اخلاقی او به‬           ‫ویژه که جمع‌آوری اسناد و مدارک یک نهاد از هم پاشیدة نامتمرکز و‬           ‫روایت دکتر مسعود نقره‌کار می‌تواند بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری‬
                                           ‫حساب آید‪ ،‬بدون اینکه عوامل بیرونی و عینی در تحقق بخشیدن به این‬         ‫پراکنده در سراسر جهان و هم بخ ِش بزرگی از آن که در ایران اسلامی‬          ‫ایران باشد‪ .‬نویسنده در سرآغاز پژوهش خود می‌نویسد‪« :‬این پژوهش‬
                                           ‫نقش واقعاً موجود باشند‪ .‬اینچنین گفتمان روشنفکری در ساختار ایرانی‬       ‫بسر م ‌یبرد‪ ،‬کار آسانی نیست‪ ،‬آنهم در شرایط توانفرسای برون مرزی و‬         ‫ناقص ادای وظیفه‌ای است نسبت به تشکل یا «نهادی” که یکی از‬
                                           ‫آن به مبحثی مجرد ودرون تهی تبدیل می‌شود که دارای هی ‌چگونه‬             ‫تن ‌گبینی شگف ‌تانگیز افرادی از اعضای این نهاد (در بیرون از کشور) که‬     ‫انگشت شمار تشکل‌های صنفی و «دموکراتیک” آزادی خواه و موفق‬
                                           ‫تعیّنی نیست‪ .‬چرا که حتی خدایان متکثر یونان باستان هم زندگی‌شان‬         ‫چنانچه اسناد و مدارکی از دوره‌های گذشته را در اختیار داشته باشند‪،‬‬        ‫جامعه‌مان است‪ ...‬بی‌تردید این پژوهش دارای ضعف‌ها و لغزش‌هایی‬
                                           ‫بر پایة رویدادهای بیرونی شکل م ‌یگرفت و سرشت و سرنوشتی همانند‬          ‫با خ ّست تمام آن را پنهان م ‌یکنند تا دست پژوهشگران از دسترسی به‬
                                           ‫انسان‌ها داشتند‪.‬‬                                                                                                                                                                                   ‫خواهد بود‪.”...‬‬
                                           ‫مرور کتاب نقر‌هکار پرسش دیگری را هم پیش رو م ‌یگذارد‪ :‬آیا‬                                                         ‫آن کوتاه بماند‪ .‬باری‪...‬‬       ‫پژوهشگ ِر «بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران» به گفتة خود‬
                                           ‫روشنفکران ایرانی آفرینندة یک جنبش فکری با درون‌مایه‌ای متناسب‬          ‫اسنا د و مدارک و گفتگوهای فراهم آمده در کتاب به درستی نشان‬               ‫پزشکی است در شهرکی پرت و دورافتاده در آمریکا با کمترین امکانات‬
                                           ‫با شرایط اجتماعی‪ - ‬فرهنگی‪ - ‬سیاسی زمان خود بود‌هاند؟ و آیا این‬         ‫م ‌یدهد که چگونه گاه تاریخ‪ ،‬در گویش‌های ویژه‪ ،‬اندک اندک از‬               ‫دستیابی به منابع برای تدوین تاریخش‪ ،‬که مد ِت ده‌سال از وقت خود‬
                                           ‫جنبش تأثیری کارآ بر رون ٍد رویدادهای صدسالة گذشته داشته است؟‬           ‫حیطة خود دور می‌شود و یا به حوزة ایده‌ئولوژی م ‌یگذارد‪ .‬چنانکه‬           ‫را صرف گردآوری مدارک و اسناد و دیگر منابع این کتاب کرده است‪.‬‬
                                           ‫و اگر چنین است انگیزه آن خلاق و مبتنی بر اصول ضروریات واقعاً‬           ‫در پیشگفتار کتاب آمده است‪ ،‬نخستین پرسشی که برای خواننده‬
                                           ‫موجود بوده است؟ بنا بر انبوه اسناد گوناگون در این کتاب جنبش‬            ‫پیش می‌آید م ‌یتواند چنین باشد‪ :‬آیا جنبش روشنفکری ایران دارای‬                           ‫حاصل تلاش او کتاب پرحجم و خواندنی حاضر است‪.‬‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬                                                                                   ‫مضمونی تاریخی است؟ و اگر پاسخ آری است‪ ،‬آیا این مضمون تنها با‬             ‫این نوشته کوتاه بر آن نیست تا به سنجش تاریخی این اثر و چگونگی‬
                                                                                                                  ‫ذهنیتایده‌ئولوژیک سزاوار تعریف و تبیین است؟ از آنجا که ایده‌ئولوژ ‌یها‬   ‫تاریخ‌نگاری و تحلیل مسعود نقر‌هکار از جنبش روشنفکری و کانون‬
                                           ‫روشنفکری و در س ِر آن کانون نویسندگان ایران بیشترین سال‌های‬            ‫از پرمایه‌ترین تا دو ‌نپایه‌ترین‪ ‌،‬همه‪ ،‬به طور ماهوی مطل ‌قگرا و انحصار‬  ‫نویسندگان ایران بپردازد‪ ،‬چرا که در این صورت‪ ،‬هم به زمان بیشتری‬
                                           ‫عمر خود را در میدان نبرد ایده‌ئولوژی‌های رنگارنگ بسر آورده است‪،‬‬        ‫طلب هستند‪ ،‬در این چارچوب‪ ،‬چگونه روشنفکر که مدعی کثر ‌تگرایی‬              ‫نیازمند است و هم به صفحاتی بسیار بیش از این‪ ،‬که طبعاً از توانائی‬
                                           ‫وحتی در موارد استثنائی‪ ،‬درجائی که تصور خدشه‌ای در تعادل نیروهای‬        ‫است توان و فرصت مقابله با انحصارگرایی و شکستن دیوار آهنین آن‬             ‫این ستون بیرون است‪ .‬پس کوشش خواهد شد‪ ،‬برپایة بضاعت اندک‬
                                           ‫درون کانون نویسندگان به وجود می‌آمد‪ ،‬طرفین دعوا حاضر بودند‬             ‫را خواهد یافت‪ .‬گذشته از این‪ ،‬در تشکل روشنفکری ایران مانند دیگر‬           ‫امکانات‪ ،‬درنگی بر موضوع‌های متنوع این کتاب پنج جلدی داشته باشد‪.‬‬
                                           ‫اصول مشترککانون که همان اساسنامة آن باشد‪ ،‬را‪ ،‬به آسودگی زیر پا‬         ‫نهادهای مدنی این سرزمین‪ ،‬هیچگونه مرزی برای تقسیم وظایف موجود‬             ‫جلد نخست کتاب شامل پیشگفتاری است که در آن «ردیابی جنبش‌های‬
                                           ‫بگذارند و از آن بگذرند (ماجرای برگزاری شب‌های شعر در سال ‪ 1358‬و‬        ‫نیست‪ .‬و روشنفکران بنا بر اسناد موجود همیشه بیرون از جایگاه خود‬           ‫اعتراضی” در ایران و «نقطة عزیمت و مبنای آنچه جنبش روشنفکری‬
                                           ‫اعتراض تود‌های‌های درون کانون به این حرکت فرهنگی می‌تواند بهترین‬       ‫عمل کرده‌اند و از افق‌های دیگری جز اندیشه‌ورزی‪ ،‬فرهنگ‌سازی و‬             ‫ایران» خوانده می‌شود را به “اوایل و اواسط» عصر قاجار نسبت م ‌یدهد‬
                                           ‫شاه ٍد تن ‌شهای آ یدئولوژیکی درون کانون نویسندگان ایران باشد)‪.‬‬         ‫خلاقیت هنری سردرآورد‌هاند‪ .‬به سخن دیگر‪ ،‬به آزمون هرچیز جز پیشة‬           ‫که «طیف گسترده‌ای را شامل می‌شوند”‪ .‬این طیف با سیدجمال‌الدین‬
                                           ‫بدین گونه رویکرد به آزادیخواهی که هستة نخستین گر ِد آمد ِن‬             ‫خود روی آورد‌هاند و در نهایت نقش آ ‌نها تا میزا ِن گر‌هگشا و گره‌ز ِن‬    ‫اسدآبادی آغاز می‌شود و به مستشارالدوله و‪ ... ‬پایان م ‌یگیرد‪[ .‬شایان‬
                                           ‫جمع کانونیان بود هرکجا که لازم می‌آمد به باد ناسزا گرفته می‌شد و‬       ‫مسائل سیاسی کاهش یافته است و سرانجام در بهترین شکل‪ ،‬به ناجی‬              ‫یادآوری است که کسان نامبرده در این طیف و جنبش اعتراضی آن‌ها‬
                                           ‫همبستگی جنبش مستقل روشنفکران که بر حول یک محور مشترک‬                   ‫امور سیاسی ارتقاء یافت ‌هاند‪ .‬پرسشی که در این میان بی‌پاسخ م ‌یماند‬      ‫که به انقلاب مشروطه انجامید‪ ،‬همگی به دورة پنجاه‌سالة سلطنت‬
                                           ‫استوار بود اندک اندک پاره پاره و دور ریخته می‌شد‪ .‬در واپسین دورة‬       ‫این است‪ :‬چگونه می‌توان میان یک نویسنده و روشنفکر با یک فعال‬
                                           ‫فعالیت کانون نویسندگان به دلیل حضور همیشگی عناصر تمام وقت‬                                                                                                                ‫ناصرالدینشاه و پس از او مربوط م ‌یشوند]‪.‬‬
                                           ‫سیاسی‪ ،‬کانون از اقتدارگرایی سیاسی بهره بالایی دارد و تنش‌ها هنگامی‬      ‫سیاسی تمام وقت تفاوت گذاشت؟ حدود وظایف هریک در کجاست؟‬                   ‫پس از آن‪ ،‬نویسنده به گونه‌ای نامتناوب و پراکنده به روی کارآمدن‬
                                           ‫به اوج می‌رسد که گرو‌هبندی نویسندگان و شاعران نه بر مبنای توسعه‬        ‫و بازهم بنا بر مدارک و اسناد که بخشی از آ ‌نها در این کتاب آمده است‬      ‫رضاشاه‪ ،‬شک ‌لگیری احزاب و گرو‌ههای سیاسی‪ ،‬نهادهای تخریب‬
                                           ‫کار ادبی‪ - ‬فرهنگی که بر پایة «ایسم»های بی‌شمار اید‌هئولوژیکی در‬        ‫می‌توان به این نکته به روشنی پ ‌یبرد که نزدیک به همیشه‪ ‌،‬ترکیب‬           ‫و سرکوب چون نها ِد مذهب و نها ِد پادشاهی‪ ،‬واقعه خرداد ‪ 1342‬به‬
                                           ‫درون کانون متشکل می‌شود‪ .‬چنین است که اعضای کانون نویسندگان‬             ‫بیشتر اعضای رهبری کانون نویسندگان ایران متشکل از افراد سیاسی‪،‬‬            ‫رهبری خمینی روحانی آشتی‌ناپذیر (!!)‪ ،‬فشار بر جنبش روشنفکری و‬
                                           ‫زبان مشترک صنفی را فراموش م ‌یکنند و خانة آن‌ها به میعادگاه‬            ‫با استعدادی زیر متوسط نویسندگی بوده است؛ که البته توانایی‌هایشان‬         ‫«لائیک”‪ ،‬فعالیت علنی کانون نویسندگان در سال ‪ 1346‬و تعطیلی آن‬
                                           ‫«فرقه‌های جنگاور» و «انجمن بحث‌های داغ» تبدیل م ‌یشود‪ .‬در این‬                                                                                   ‫در سال ‪ 1349‬م ‌یپردازد‪ .‬در این جلد‪ ،‬گفتاری هم با عنوان «مختصری‬
                                           ‫میان گفتما ‌نها از مقیاس مشترک برخوردار نیستند و هرکجا عضوی‬                  ‫در سیاست هم‪ ،‬م ‌یتوانست همسنگ نویسندگی‌شان بوده باشد‪.‬‬              ‫دربارة فرهنگ وهنر» آمده است‪ .‬همچنین عکس‌ها و اسنادی از هردو‬
                                           ‫سخن از وظایف صنفی کانون به میان می‌آورد به اتهام لیبرال و خرده‬         ‫این نویسندگان بنا بر خصلت سیاسی‌شان‪ ،‬از آنجا که نفوذ کلام خود را‬
                                           ‫بورژوا و‪ ... ‬محکوم به خاموشی می‌شود‪ .‬و سخن آخر اینکه رابطه اندا ‌موار‬  ‫به یک قلمرو محدود نم ‌یکردند‪ ،‬و اگر بر این همه‪ ،‬تعهدات اید‌هئولوژیکی‬                                   ‫دورة فعالیت کانون نویسندگان ایران‪.‬‬
‫‪Vol. 22 / No. 1363 - Friday, Oct. 2, 2015‬‬  ‫(‪ )Organique‬روشنفکران ایرانی با خواست‌های سیاسی و پیوند حیاتی‬          ‫و منزلتی که این تعهدات در ّجو مدیاتیزه‪ )Mediatise( ‬برای آ ‌نها‬           ‫جلد دوم در برگیرندة چگونگی فعالیت دوبارة کانون نویسندگان‬
                                           ‫آ ‌نها با این خواسته‌ها و وابستگی تام و تمام این رابطه بهم دیگر‪ ،‬که‬    ‫به بار م ‌یآورد را هم بیافزائیم‪ ،‬م ‌یبینیم که تمام این ابزار‪ ،‬پهنة‬       ‫(‪ ،)1355 - 1360‬ده شب شعر و سخن (‪ ،)1356‬انشعاب در کانون‬
                                           ‫کاه ِش کوچک‌ترین جزء آن به دگرگونی ماهیت این رابطه می‌انجامد‬           ‫نفوذیمرزناپذیری را برای آ ‌نها فراهم م ‌یکرد تا همیشه کفة ترازو به‬       ‫نویسندگان ایران و اخراج و جدایی اعضاء و هواداران حزب توده از‬
                                           ‫و هویت به دست آمده برای آن‌ها را پایمال و نابود م ‌یکند‪ ،‬هیچگاه‬        ‫سو ِد گروه‌های سیاسی که بدا ‌نها وابسته بودند سنگین شود و نه در‬          ‫این کانون‪ ،‬شک ‌لگیری شورای نویسندگان (مرکب از اعضای اخراجی و‬
                                           ‫زمینه‌ای را فراهم نیاورد که آن‌ها از کیش شخصیت فاصله بگیرند و به‬       ‫جهت توسعه یک جنبش مستقل روشنفکری‪ ،‬که به راستی‪ ،‬به سکوی‬
                                           ‫جای تٍُنر (‪ )Tenor‬سیاسی بودن واقعاً به حرفة اصلی خود یعنی اندیشه‬       ‫پرتاب نام‌آوری آن‌ها تبدیل شده بود‪ .‬و سرانجام چرخ ‌شها و اشتباهات‬                                  ‫جداشده) و عکس‌ها و اسناد فراوان است‪.‬‬
                                           ‫ورزی و فرهنگ آفرینی بپردازند و دست کم یکبار و برای همیشه به‬            ‫گروه‌های سیاسی که این نویسندگان نمایندگی آ ‌نها را در کانون‬              ‫جلد سوم به فعالیت‌های دورة سوم کانون نویسندگان ایران (‪-1380‬‬
                                           ‫خانه تکانی رمانتیسم کرداری خود در جامعه‌ای که دقیقاًبه دلیل کمبود‬      ‫نویسندگان ایران عهد‌هدار بودند از یکسو‪ ،‬و نرمش‌پذیری اعضای غیر‬           ‫‪ ،)1367‬قتل‌های زنجیره‌ای‪ ،‬زمینه‌های سیاسی‪ - ‬اجتماعی‪ - ‬فرهنگی‬
                                           ‫اندیشه ورزان از چاله در می‌آید تا در چاه بیفتد‪ ،‬نقطة پایان بگذارند و‬   ‫وابسته و مستقل در برابرگرایش‌های متنوع سیاسی درون کانون (و گاه‬
                                           ‫قادر باشند چندگونگی‪ )Diversite( ‬را که اگرچه مجموعه‌ای از عناصر‬         ‫همخوانی اینان با آنان) از سوی دیگر‪ ،‬ناگزیر کانون نویسندگان ایران را‬            ‫آغاز فعالیت و‪ ... ‬م ‌یپردازد همراه با پیوست‌ها‪ ،‬اسناد و عکس‌ها‪.‬‬
‫متفاوت است‪ ،‬اما به هیچ روی اجتماع آ ‌نها ناممکن نیست را به تقابل ‪25‬‬                                                                                                                        ‫جلد چهارم از «مختصری دربارة تبعید و مهاجرت»‪« ،‬فعالی ‌تهای کانون‬
                                      ‫(‪ )Oppose‬و ضدیت تبدیل نکنند‪.‬‬                                                                 ‫در جایگاه روشنفکری خود به انزوای کامل کشانید‪.‬‬           ‫نویسندگان ایران «در تبعید ‌»«‪« ،‬دیدگا‌هها و انتقادها بر کانون نویسندگان‬
                                           ‫باشد که روزی‪ ،‬تاری ِخ جنبش مستقل روشنفکری حیطة ایده‌ئولوژی را‬          ‫نویسندگان و شاعران پس از برگزاری شب‌های شعر و سخن در مهرماه‬
                                           ‫ترک کند و اندک اندک به سرزمین ب ‌یحب و بغض خود گام بگذارد‪.‬‬             ‫‪ ‌،1356‬روشنفکر سالاری را با مردم سالاری اشتباه گرفتند‪ ،‬بدون‬                     ‫ایران «در تبعید»» و‪ ... ‬م ‌یگوید با عک ‌سها و اسناد ضمیمه شده‪.‬‬
                                                                                                                  ‫آنکه توانایی به کارگیری خردمندانه از نیروهائی را که به آ ‌نها روی‬        ‫و سرانجام به جلد پنجم کتاب می‌رسیم که دربرگیرندة گفتگوهای دکتر‬
                                                                                                                  ‫می‌آوردند‪ ،‬داشته باشند‪ .‬در این بین‪ ،‬تا آنجا که امکان داشت ذهن مردم‬       ‫نقر‌هکار با شماری از پای ‌هگذاران کانون نویسندگان در دور‌هها گوناگون‬
                                                                                                                                                                                           ‫فعالیت این کانون است‪ .‬در این گفت و شنود و اظهارنظرها‪ ،‬خواننده‬
                                                                                                                                                                                           ‫گاه با تناق ‌ضگوی ‌یهایی حیر ‌تانگیز در سخنان برخی از پایه‌گذاران‬
                                                                                                                                                                                           ‫کانون نویسندگان ایران‪ ،‬به ویژه در مورد چگونگی شک ‌لگیری آن روبرو‬

                                                                                                                                                                                                                            ‫م ‌یشود که خالی از عبرت نیست‪.‬‬
   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30