Page 24 - Issue No.1363
P. 24

‫شخصیت‌های زن‬                                                                                     ‫ادبیات‬                                          ‫‪24‬‬
                                                               ‫و بازتاب واقعی ‌تهای اجتماعی‬
                                                                                                                                                                   ‫نقد و‬                                                ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1363‬جمعه ‪ 10‬رهم ‪1394‬‬
                                                           ‫شخصی ‌تهای زن و بازتاب واقعی ‌تهای اجتماعی‪ :‬نگاهی به داستان نازلی نوشت ٔه منیرو روانی پور‬               ‫بررسی‬

                                                                 ‫آزاده دواچی‬

                                                           ‫داستان محتاط عمل م ‌یکند‪ ،‬به کارگیری نمادین‬        ‫اصلی داستان زن هستند‪ .‬آن طور که مرضیه‬                ‫ا دبیات داستانی در ایران در طول سالهای گذشته‬
                                                           ‫شخصیت‌ها و اصرار بر فضای متفاوتی که در‬             ‫کمالی سروستانی م ‌ینویسد‪« :‬آن‌چه از مطالعه آثار‬
                                                           ‫شخصی ‌تهای زن و مرد و واقعیت‌های اجتماع وجود‬       ‫روانی‌پور می‌توان درک کر د‪ ،‬این است که او در‬         ‫راههای پر فراز و نشیبی را طی کرده است‪ .‬اما رشد‬
                                                           ‫دارد‪ ،‬نگاه نویسنده به فضای واقعی جامعه را به خوبی‬  ‫داستا ‌نهایش دغدغه استفاده از عناصر طبیعی و‬
                                                           ‫نشان م ‌یدهد‪ .‬نویسنده به خوبی م ‌یتواند از خلال‬    ‫میل به قهرما ‌نپروری در قالب شخصیت‌های زنانه‬         ‫و تکاپوی ادبیات مدرن ایران به خصوص درسالهای‬
                                                           ‫همین شخصی ‌تها به نقد اجتماع در خصوص زنان‬          ‫را پی م ‌یگیرد‪ .‬هر چند سبک و زبان نویسنده در‬
                                                           ‫هم بپردازد و این نقد نه از راه تصویر سازی‪ ،‬بلکه‬    ‫طول سا ‌لها تغییر م ‌یکند‪ .‬دغدغ ‌ههای او ثابت‬        ‫بعد از انقلاب مدیون حضور نویسندگانی است که با‬
                                                           ‫از طریق برقراری دیالوگ میان شخصیت‌های زن در‬        ‫است؛ عناصر ویژه داستانی‪ ،‬طبیعت حاکم بر فضای‬
                                                                                                              ‫داستا ‌نها و نقش برجسته زن‌ها‪ ،‬از همان کتاب اول‬      ‫خلق آثار ادبی و تکنیک‌های مختلف سعی در بازتاب‬
                                                                                             ‫داستان است‪.‬‬      ‫در داستا ‌نها حضور دارند‪ .‬شخصی ‌تپر دازی تمام‬
‫از شخصیت‌های زن در داستان نوعی از بیان واقعی‬                                                                  ‫داستان‌های روانی به یک شیوه صورت پذیرفته است‪.‬‬        ‫شرایط سیاسی و اجتماعی دوران خو د داشته‌اند‪.‬‬
‫وضعیت زنان در اجتماع ایران هستند که در فضای‬                ‫آرام دستی روی سرت کشیدم و تو گفتی‪ :‬ببخشید‪،‬‬         ‫در بیشتر داستان‌های کوتاه و رمان‌های او شخصیت‬
                                                           ‫نمی‌فهمم چرا حالم خوب نیست‪ ،‬این روزها دلشوره‬       ‫اصلی داستان زن است‪ .‬او با دیدی اجتماعی در‬            ‫ادبیات داستانی زنان نیز از این قاعده مستثنی نبوده‬
              ‫مبهم روایت و واقعیت بیان م ‌یشوند‪:‬‬           ‫ولم نم ‌یکند اضطراب دارم‪ ،‬ناگهان عصبانی م ‌یشوم‪.‬‬
                                                           ‫و من لبخند زنان قصه را ادامه دادم‪ .‬رعنا من ازدواج‬      ‫داستا ‌نهایش به زنان و مسائل آنان م ‌یپردازد‪».‬‬   ‫است‪ .‬درست در سالهای اولیه بعد از انقلاب‪ ،‬زمانی‬
‫بعد از سه ماه دیروز که دیدمش‪ ،‬سیاه پوش بو د‬                ‫کرده‌ام‪ ،‬ازدواج آزاد‪ ،‬نمی‌گویم موقت‪ ،‬چون این کله‬
‫هنوز‪ ،‬اما م ‌یخندید و م ‌یگفت حالا هرشب به خوابم‬           ‫شایستٔه حال زنانی مثل ما نیست‪ ،‬مثل من و تو که‬      ‫داستان نازلی نیز از چنین فضایی تأثیر گرفته است‪.‬‬      ‫که فضای سیاسی و اجتماعی نا آرام بود‪ ،‬حضور‬
‫می‌آید محکم پشتم میزند و می‌گوید چه طوری زن و‬              ‫نمی‌توانیم خودمان را به آشپزخانه زنجیر کنیم‪ .‬می‬    ‫این مجموعٔه داستان به سه قسمت تقسیم م ‌یشود‬
‫من به او می گویم تو انگار ناراحت نیستی که دوست‬             ‫دانی ما باید در عین آزادی متعهد باشیم‪ .‬گفتی‪:‬‬       ‫که هر سه نام یک زن را دارند‪ .‬رعنا‪ ،‬شیوا‪ ،‬رعنا با‬     ‫نویسندگان زن در بازتاب شرایط اجتماعی و سیاسی‬
‫مان توی دره افتاده‪ ،‬او جوابی نم ‌یدهد‪ ،‬انگار صدای‬          ‫می‌فهمم‪ ،‬ازدواج هر اسمی داشته باشد به زن معنا‬      ‫اینکه اسم رعنا دوبار تکرار می‌شود اما اشارٔه نمادین‬
‫من را نشنیده باشد‪ ،‬فقط م ‌یگوید از تو همان زنی‬             ‫م ‌یدهد‪ .‬دوستی هابا تلنگری از هم می‌پاشند‪ .‬تعهدی‬   ‫نویسنده به شخصیت دیگر به نام نازلی است‪ .‬فضای‬         ‫تأثیر بسزایی داشت‪ .‬به خصوص که ادبیات داستانی‬
                                                           ‫در کار نیست‪ ،‬فقط سوء استفاده است‪ .‬مریم هرکس‬        ‫به تصویر کشیده شده در هر سه داستان فضایی‬
               ‫ساختم که می‌خواستم (صفحٔه ‪)۶۸‬‬               ‫به من نزدیک می‌شود فقط دستش را کاسه گدایی‬          ‫آکنده از نشانه‌ها و نمادهایی است که نویسنده با‬       ‫قبل از انقلاب بیشتر مردانه بود و به جز تعداد‬
                                                           ‫م ‌یکند‪ .‬سال‌ها بود که به دنبال مردی م ‌یگشتم که‬   ‫روایت‌های تودر تو و پیچیده آ ‌نها را بیان م ‌یکند‪.‬‬
‫داستان به شخصیت آخر یعنی نازلی که می‌رسد فرم‬                                                                  ‫تمرکز اصلی نویسنده در هر سه داستان بر زنان است‪،‬‬      ‫محدودی از نویسندگان زن‪ ،‬آثار داستانی زنان چندان‬
‫متفاوتی م ‌یگیرد‪ ،‬دو شخصیت قبلی نماد دو واقعیت‬                      ‫دستش را کاسه گدایی نکند (صفحٔه ‪)۳۹‬‬        ‫اما شخصیت‌های زنان داستان ثابت نیستند و بر‬
‫از زنان در جامعه بودند که با نگاه نویسنده به اجتماع‬                                                           ‫عکس داستان‌ها حول فضای اجتماعی هر شخصیت‬              ‫قابل توجه نبود‪ .‬اما درسالهای بعد از انقلاب حضور‬
‫شکل گرفت ‌هاند‪ ،‬شخصیت سوم یعنی نازلی به نوعی‬               ‫نویسنده با مانور میان شخصیت‌های زن داستان‬          ‫شکل م ‌یگیرد‪ .‬در هر سه داستان سه روایت از زندگی‬
‫پیچیده شده در سیاست است‪ .‬سیاستی که زنان را‬                 ‫و برقراری ارتباط با فضای بومی و غیر بومی‪ ،‬سه‬       ‫واقعی زنان بیان می‌شود‪ ،‬نویسنده با نگاه حساس و‬       ‫نویسندگانی چون شهرنوش پارسی پور و منیرو روانی‬
‫قربانی خو د م ‌یکند‪ .‬فضای روایت در این داستان‬              ‫تصویر متفاوت از زن را روایت کرده است‪ .‬اما از دیگر‬  ‫با ظرافت‌های زبانی‪ ،‬فضای داستان را به گونه ای‬
‫مشابه دو داستان قبلی است‪ ،‬اما وارد کردن زوایای‬             ‫تکنی ‌کها در بیان این روای ‌تها فاصله ای است که‬    ‫تنظیم کرده است که هر سه شخصیت زن داستان به‬           ‫پور‪ ،‬ادبیات داستانی زنان را شکل دیگری بخشید و‬
‫دیگری از وضعیت زنان در شخصیت نازلی در عین‬                  ‫شخصی ‌تهای زن در ابتدای روایت دارند اما نهایتاً‬    ‫نوعی در ارتباط با هم هستند‪ .‬در عین حال زبان و‬
‫ارتباط با دو شخصیت قبلی‪ ،‬وجه دیگری را از وضعیت‬             ‫در انتها به هم می‌رسند‪ .‬آن چیزی که شخصیت زن‬        ‫روایت در داستان‌ها به نوعی درگیر ابهام هستند این‬     ‫از آن فضای کلیشه ای مردانه به شخصیت پردازی‬
‫زنان در جامعه نشان م ‌یدهد‪ .‬این چرخش بیشتر‬                 ‫را در داستان به هم مربوط م ‌یکند خاستگاه نگاه‬      ‫ابهام نویسنده را در به کار گیری زبانی نمادین یاری‬
‫حالت استعاری و نمادین دارد و مثل دو داستان قبلی‬            ‫مشترک آن‌ها و دردهایشان و تجربٔه آ ‌نها از زنانگی‬  ‫کرده است‪ .‬روایت‌های داستان نیز تو در تو هستند و‬      ‫و تمرکز بر وضعیت زنان تبدیل شد‪ .‬هر دوی این‬
‫لابه لای ابهام فضا و زبان گم می‌شود‪ .‬در شخصیت‬              ‫است‪ .‬داستان دوم یعنی داستان شیوا نیز فضای‬          ‫هر شخصیت شک ‌لهای متفاوتی را به خود م ‌یگیرد‬
‫داستان آخر یعنی نازلی در عین حال که نویسنده‬                ‫متفاوتی با شخصیت زن داستان اول دار د‪ ،‬اما در‬       ‫با این حال عدم پیروی از یک زبان و الگوی زبانی و‬      ‫نویسندگان در آثار خود‪ ،‬با تاکید بر شخصیت‌های‬
‫نگاهی به وضعیت سیاسی دارد اما با ترسیم مادرانگی‬            ‫همٔه داستا ‌نها نوعی دگردیسی در روایت زنان ایجاد‬   ‫چرخش‌های متفاوت میان زبان و روایت موجب شده‬
‫و مصائب آن‪ ،‬روایت متفاوتی را از دیگر شخصیت‌های‬             ‫می‌شود‪ ،‬بر عکس در این داستان هم مانند داستان‬       ‫است‪ ،‬داستان از حالت خطی و کلیشه ای خارج شود‬          ‫زن و استفاده از تکنی ‌کهای داستانی توانسته‌اند نگاه‬
                                                           ‫رعنا که شخصیت مرد ناپدید می‌شود‪ ،‬میلاد یعنی‬        ‫و برعکس به یک الگوی متفاوتی از ادغام زبان‪ ،‬سمبل‬
                            ‫داستان بیان م ‌یکند‪.‬‬           ‫همسر شیوا هم در سانحه کشته می‌شود‪ .‬بازسازی‬         ‫و شخصیت سازی تبدیل شود‪ .‬در عین حال نویسنده‬           ‫زنانٔه خود را به وضعیت و موقعیت اجتماعی و سیاسی‬
                                                           ‫شخصیت زن داستان بر همین اساس یعنی مجموعه‬           ‫از زوایای مختلف شخصیت‌های زن خود را نشان‬             ‫زنان جلب کنند‪.‬‬
‫قلبش مشت شده بود و به میز م ‌یکوبید‪ ،‬برای لحظه‬                                                                ‫م ‌یدهد که گاها تا حدودی منطبق با کلیشه‌های‬                                                               ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫ای فکر کرد زندگی هر کس که بر باد برود پسرک‬                              ‫ای از خیال و واقعیت شکل م ‌یگیرد‪.‬‬     ‫رایج است‪ ،‬اما نویسنده با روایت این کلیش ‌هها به‬
‫باید با او باشد و با او زنده بماند و او اگر زنده نمی‌ماند‬                                                                                                          ‫منیرو روانی پور از نویسندگان به نام معاصر است‬
‫پسرک کجا م ‌یرفت؟ کی برایش ترانه م ‌یخواند؟‬                ‫شیوا بالاخره رضایت داده بود تا به آزمایشگاه بروند‬           ‫نوعی به ماهیت آ ‌نها هم اعتراض م ‌یکند‪.‬‬     ‫منیرو روانی پو در جفرٔه بو شهر به دنیا آمد‪.‬‬
‫کی قاشق قاشق غذا توی دهانش می‌گذاشت؟ نه‬                    ‫و آزمایش خون بدهند‪ .‬من هم بودم‪ .‬داشتم به‬                                                                ‫تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند‬
‫نمی‌خواست هیچ کس به او‪ ،‬به این پسرک غذا بدهد‪.‬‬              ‫آزمایشگاه نزدیک می‌شدیم‪ .‬شیوا بق کرده بود‪ .‬میلاد‬   ‫روبه رویم ایستاده بود‪ ،‬سرش را تکان داد و گفت‪:‬‬        ‫و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند‪ .‬سپس برای‬
‫نمی‌خواست هیچ کس درخشش این چشمان زیبا را‬                   ‫پرسید‪ :‬چی شده خوشحال نیستی یا مثل اینکه‬            ‫هی دختر دنیا پر از سوء تفاهم است و پیداست که‬         ‫ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته علوم تربیتی‬
‫بعد از خوردن غذا ببیند و طعم معصوم بوسه‌های او‬             ‫پرسید چرا ناراحتی و بعد شیوا گفت چرا خوشحال‬        ‫مردم این مملکت مرا هم شرطی کرد‌هاند‪ ،‬چون خیال‬        ‫از دانشگاه ایندیانا کارشناسی ارشد گرفت‪ .‬روان ‌یپور‬
‫را بچشد‪ .‬خم شد و همچنان پسرک را در تنگ در‬                  ‫باشم؟ به تو مبتلا شد‌هام و هیچ راهی جز ازدواج‬      ‫م ‌یکردم رفتار تو هم مثل رفتار زن‌های دیگر این‬       ‫از سال ‪ ۱۳۶۰‬داستا ‌ننویسی را شروع کرده است و‬
‫آغوش می فشرد‪ ،‬نوشت که دکتر اباذری را می‌شناسد‬              ‫پیش پایم نم ‌یگذاری‪ ،‬مجبورم که می‌آیم و گرنه اگر‬   ‫دیار است‪ ،‬حسود و پرمدعا هستی‪ .‬هی دختر ببین تو‬        ‫اولین کتابش‪ ،‬کنیزو‪ ،‬در سال ‪ ۱۳۶۷‬منتشر شد‪ .‬پس‬
                                                           ‫مثل آدم فکر م ‌یکردی‪ ،‬حالابا هم زندگی می‌کردیم‬     ‫چه آدم ساده ای هستی‪ ،‬آخر من می دانم وقتی زنی‬         ‫از آن تعداد زیادی داستان کوتاه و چند رمان نوشت‪.‬‬
                                   ‫(صفحٔه ‪)۹۰‬‬              ‫بدون این ادا و اطوارها‪ ،‬همین جا بود که میلا آن‬     ‫مردی را دوست دارد هر کاری به خاطرش م ‌یکند‬           ‫داستان رعنا از مجموعٔه داستان نازلی‪ ،‬در دورٔه سوم‬
                                                                                                              ‫و طبیعی است که نخواهد او را برنجاند‪ .‬صورتش گر‬
‫شخصیت نازلی در داستان آخر با چرخش میان‬                                                       ‫حرف را زد …‬      ‫گرفته بو د‪ .‬هرگز این جور مستقیم درباره دوست‬                   ‫‪ ۱۳۸۲‬جایزه گلشیری برگزیده شده است‪.‬‬
‫وضعیت زنان‪ ،‬مادرانگی‪ ،‬مبارزات سیاسی و همینطور‬                                                                 ‫صورتی حرفی نزده بودیم‪ .‬دنیای غریبی است‪ .‬آدم‬
‫نگاه متفاوت به اوضاع اجتماعی در ارتباط با دیگر‬             ‫کاری م ‌یکنم که تا آخر عمرت همیشه به فکر من‬        ‫چه چیزها می‌تواند از توی یک زن دربیاورد (صفحٔه‬       ‫روان ‌یپور در کلا ‌سهای داستا ‌ننویسی ِ خود با بابک‬
‫شخصی ‌تها بنا می‌شود‪ .‬اما داستان آخر هم مانند‬                                            ‫باشی (صفحٔه ‪)۵۷‬‬                                                           ‫تختی‪ ،‬پسر پهلوان تختی آشنا شد و ازدواج کردند‪.‬‬
‫دیگر داستان‌ها با پایانی متفاوت‪ ،‬پیچیدگی وضعیت‬                                                                                                           ‫‪)۳۱‬‬       ‫بابک تختی ناشر نشر قصه است و فرزندشان غلامرضا‬
‫زنان را در جامعه به خوبی به تصویر م ‌یکشد‪ .‬نگاهی‬           ‫تنوع در دگردیس ‌یهای ایجاد شده در شخصیت‌های‬
‫به شخصیت‌های زن در داستان نازلی نشان م ‌یدهد‬               ‫زن در مجموعٔه داستان نازلی برگرفته از تجربٔه‬       ‫نویسنده در پردازش شخصیت‌های مرد در این‬                                     ‫حاصل این ازدواج م ‌یباشد‪.‬‬
‫که منیرو روانی پور با خلق تکنی ‌کهای متفاوت‬                ‫نویسنده در دنیای واقعی است که با روایت‌های تودر‬
‫روایتی‪ ،‬سه شخصیت از زندگی واقعی زنان را نشان‬               ‫تو و سمبل گرایی گره می‌خورد‪ .‬در واقع هر کدام‬                                                            ‫در سال ‪ ۱۳۷۹‬روان ‌یپور یکی از شرک ‌تکنندگان‬          ‫‪Vol. 22 / No. 1363 - Friday, Oct. 2, 2015‬‬
‫داده است اما این شخصی ‌تها در تقابل میان فضای‬                                                                                                                      ‫کنفرانس برلین بود‪ .‬قهرمان داستان زن فرودگاه‬
‫حقیقی و واقعی هستند و هر کدام ویژگی‌های‬                                                                                                                            ‫فرانکفورت نیز زنی است که قرار بوده در کنفرانس‬
                                                                                                                                                                   ‫برلین داستان بخواند‪ ،‬اما با مشکلاتی که در حاشیه‬
           ‫متفاوتی را از وضعیت زنان بنا م ‌یکنند‪.‬‬                                                                                                                  ‫کنفرانس ب ‌هوجود می‌آید فرصت داستا ‌نخوانی را‬
                                                                                                                                                                   ‫از دست می‌دهد و علاوه بر آن در کشورش نیز او‬
                                                                                                                                                                   ‫را برای حضور در این کنفرانس مورد شماتت قرار‬

                                                                                                                                                                                                         ‫م ‌یدهند‪.‬‬

                                                                                                                                                                   ‫روان ‌یپور در سال ‪ ۱۳۸۵‬از اولین حامیان «کمپین‬
                                                                                                                                                                   ‫یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه‬
                                                                                                                                                                   ‫زنان» در ایران بود‪ .‬وی ه ‌ماکنون از دسامبر ‪ ۲۰۰۷‬با‬

                                                                                                                                                                                  ‫خانواده‌اش در آمریکا به سر م ‌یبرد‪.‬‬

                                                                                                                                                                   ‫سبک داستان نویسی روانی پور نسبت به سایر‬              ‫‪24‬‬
                                                                                                                                                                   ‫نویسندگان معاصر مجزا ست‪ .‬روانی پور در‬
                                                                                                                                                                   ‫داستان‌هایش قؤه تخیل و استعاره را به کار م ‌یگیرد‬
                                                                                                                                                                   ‫و با استفاده از شگردهای داستان نویسی به بازتاب‬
                                                                                                                                                                   ‫شرایط سیاسی اجتماعی به خصوص زنان م ‌یپردازد‪.‬‬
                                                                                                                                                                   ‫در داستان‌های منیرو روانی پور شخصیت‌های‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29