Page 27 - 1351
P. 27
‫‪27‬‬ ‫گزارشی از نمایش شب دو فیلم مستند "داکونایت"؛‬ ‫مقالات‬
‫تهیه گزارش از گروه پلان‬
‫موفقیت در هماهنگی فرم و محتوا‬ ‫هنر‬

‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1351‬جمعه ‪ 19‬ریت ‪1394‬‬‫فراهانی نیز در نماهای زیر و نماهای بسیار دیگری کوشیده است ما به ازای تصویری برای آن پیدا کند و این‬‫روز چهارشنیه ‪ ۲۴‬ماه ژوئن شانزدهمین شب فیلم مستند "داکونایت" در دانشگاه سایمون فریزر برگزار شد‬
‫خطوط افقی و عمودی و مورب را در قابهای فیلمش شکار کند‪ .‬قابهایی که این تیرگی و روشنایی خطوط را‬ ‫که این برنامه به نمایش دو فیلم نیمه بلند "بالا رفتن از پله‌ها‪ :‬چهره یک هنرمند غیر محتمل ایرانی" ساخته‬
‫‪Vol. 22 / No. 1351 - Friday, July 10, 2015‬‬ ‫رخساره قائم مقامی و "بهجت صدر‪ ،‬زمان معلق" ساخته میترا فراهانی اختصاص یافت‪ .‬پس از این جلسه نیز‬
‫برجسته می سازد‪.‬‬ ‫تعدادی از تماشاچیان فیلم به مدت یکساعت درباره هر دو فیلم صحبت کردند‪ .‬در این نوشته کوشیده شده‬
‫است ضمن پوشش دادن به نظرات مطرح شده درباره فیلم‌ها‪ ،‬این دو اثر از چند زاویه مختلف بررسی شود‪:‬‬
‫یا در مجموعه زیر‪ ،‬کاری از بهجت صدر آمده است (عکس شماره یک) که فراهانی کوشیده است در دو نمای‬ ‫اولین نکته که به ذهن می آید اینست که تماشای دو فیلم درکنار هم این فرصت را به ببیننده می دهد‬
‫جداگانه یکی با استفاده ار کرکره های اتاق (عکس شماره دو) و دیگری داربست در کنار دریا (عکس شماره‬ ‫تا خواسته یا ناخواسته هم مضمون فیلمها (دو نقاش زن ایرانی با پیشینه های متفاوت و جهان بینی های‬

‫سه) این نقاشی را به شیوه سینمایی بازسازی کند‬ ‫متضاد) و هم ساختار و فرم آنها را جداگانه و در کنارهم تحلیل کند‪.‬‬
‫فیلم "بالا رفتن از پل ‌هها‪ :‬چهره یک هنرمند غیر محتمل ایرانی" داستان زندگی اکرم سرتختی زن خانه دار پا‬
‫یا در مجموعه زیر نیز کاری از بهجت صدر آمده است (عکس شماره یک) که فیلمساز کوشیده است با انتخاب‬ ‫به سن گذاشته ای است که در اوقات فراغت از کارهای روزمره خانه‪ ،‬نقاشی می کند‪ .‬او که زن عامی‪ ،‬ساده‬
‫نماهایی بسیار نزدیک یا بسیار دور از سطح زمین آنرا مشابه سازی کند (عکس شماره دو تا پنج)‪.‬‬ ‫دل و مذهبی است با پیشنهاد سفر به فرانسه و نمایش نقاشی هایش در یکی از گالریهای پاریس مواجه می‬
‫شود‪ .‬اکرم باید برای این سفر از همسرش حیدر که پیرمرد کباب فروشی است با باورهای سخت سنتی و‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫مذهبی‪ ،‬اجازه بگیرد‪ .‬پس از کسب اجازه او به پاریس می رود و پس از فروش چند اثر نقاشی اش به ایران‬
‫باز می گردد‪ .‬حالا دیگر اکرم آن زن سابق نیست و رویاهای بزرگتری دارد‪ .‬از همین خلاصه داستان می توان‬
‫واضح است که میترا فراهانی اگاهانه چنین فرمی را برای فیلم انتخاب کرده تا با جهان بینی پیچیده تر بهجت‬ ‫فهمید که ساختار این مستند از ابتدا بر روایت و داستان زندگی اکرم استوار است و همین نکته (مانوس بودن‬
‫صدر و آثاری که از او دیده است‪ ،‬منطبق باشد‪.‬‬
‫آنها با داستان) دلیل استقبال تماشاگران از این فیلم است‪.‬‬
‫نقاشی های انتزاعی بهجت صدر تیره و برآشوبنده اند‪ ،‬آنها بین بی زمانی و بی مکانی معلقند و احتمالن‬ ‫اکرم جهان ساده‪ ،‬محدود و خودبسنده ای دارد که در آن خودش و همسرش و بچه هایش و نقاشی هایش‬
‫بازتابنده دنیای ذهنی خالق آن استند‪ .‬در این فیلم‪ ،‬فیلمساز کوشیده است تا چیرگی مفهوم معلق بودن و‬ ‫حضور دارند و با این جهان در همدلی کامل است و احساس رضایت مندی و آرامش کاملی دارد‪ .‬او در طول‬
‫ماندن در درون سیاهی (رنگ مورد علاقه صدر) را با رجوع مکرر به ماشین لباسشویی و حرکت سرگیجه آور‬ ‫فیلم از هیچ دغدغه هستی شناسانه ای چون مرگ‪ ،‬حیات‪ ،‬زمان‪ ،‬شهرت و ‪...‬صحبت نمی کند‪ .‬دنیای او دو‬
‫و دورانی مداوم آن و شستن لباسهای چرک یا نشان دادن ماشینی که وارد تاریکی کارواش می شود و دنیای‬ ‫طبقه دارد که طبقه اول قلمرو کارهای روزمره زندگی او است‪ .‬جایی که او در آنجا آشپزی می کند‪ ،‬غذا می‬
‫بیرونی آن شسته می شود حال آنکه درون اتاقک ماشین سیاه است‪ ،‬یا مرد آویزان از ساختمان که درحال‬ ‫خورد‪ ،‬خیاطی می کند‪ .‬در طبقه دوم اما با بالارفتن از پله ها وارد قلمرو نقاشی ها و تخیلهای او می شویم‪.‬‬
‫اینجاست که عنوان فیلم معنا پیدا می کند‪ .‬جهان فیلم هم همین سادگی را بازتاب می دهد‪ .‬فیلمساز همراه‬
‫شستن شیشه هاست بی آنکه چیزی از دورن اتاقها و ساختمانها دیده شود‪ ،‬به تصویر درآورد‪.‬‬ ‫با سادگی زندگی اکرم‪ ،‬نماها و کادرها را ساده گرفته است و از این رو فیلم ترکیب درستی از فرم و محتوا را‬
‫درنهایت باید گفت که فیلم اندکی طولانی است و در مقاطعی ریتم کند و کسالت باری دارد‪ .‬تدوین بهتر‬ ‫نشان می دهد‪ .‬کارگردان در این اثر کاملن بر داستان و شخصیتها مسلط است‪ .‬او هوشمندانه سوژه را به کار‬
‫فیلم و کوتاهتر شدن آن می توانست به همراهی مخاطب با فیلم و سوژه اش کمک بیشتری کند‪ .‬همچنین‬ ‫می گیرد‪ ،‬واضح است که بسیاری از نماها را از قبل با اکرم و حیدر هماهنگ کرده است‪ .‬او می داند که چه می‬
‫معلوم نیست چرا یکی از مصاحبه های فیلمساز با بهجت صدر در جایی شبیه پارکینگ صورت گرفته است‬ ‫خواهد (مهیا کردن مقدمات سفر اکرم به پاریس) و در محقق کردن این کار موفق است‪ .‬فیلم بر کلام مبتنی‬
‫(شاید دلیلش کاشیهای آبی پسزمینه باشد!)‪ .‬جاییکه در میانه مصاحبه صدای ورود و خروج ماشینها روی‬ ‫است و زیبایی شناسی تصویری خیره کننده ای ندارد‪ ،‬اما قائم مقامی توانسته طنز ظریفی را به فیلم القا کند‬
‫کلام صدر می آید و او هم می گوید که این صدا برایش آزاردهنده نیست و شاید همین نکته باعث شده که‬ ‫که مخاطب را همراه خود می سازد بی آنکه او را دلزده کند‪ .‬نگاه کنید به سکانسی که اکرم در حال درست‬
‫کردن غذا است‪ ،‬و در سکانس بعد اکرم و همسرش روی پله ها نشسته اند و اکرم از حیدر تعریف و تمجید‬
‫این سکانس به کل فیلم راه یابد‪.‬‬ ‫می کند که او چقدر مهربان و با جذبه و عاقل است و او را بهترین همسر دنیا می داند و در سکانس بعد و سر‬
‫برنامه آتی نمایش فیلم مستند رویداد "پلان” است که روز پنج شنبه ‪ ۱۶‬ژوئیه در سالن ‪ ۱۶۰۰‬ساختمان‬ ‫سفره نهار‪ ،‬اکرم ماجرای سفرش را به حیدر می گوید و درخواست اجازه سفر را مطرح می کند‪ .‬گویی همه‬
‫هاربرسنتر برگزار خواهد شد و در آن مستند "هفده ساله ها" ساخته عطیه عطارزاده و اصلان شاه ابراهیمی‬ ‫اینها مقدمانی است برای گول زدن حیدر‪ .‬سکانس پایانی فیلم نیز بخوبی چیده شده است‪ .‬هم واجد طنزی‬
‫نمایش داده خواهد شد‪ .‬براساس توافق اولیه قرار است کارگردانهای این مستند بصورت زنده و از طریق ‪27‬‬ ‫دلنشین است (حالا دیگر اکرم که پاریس و لوور را دیده است به قابهای کوچک قانع نیست و دیوار خانه اش‬
‫بوم تازه نقاشی اوست)‪ ،‬هم می تواند آن پوسته سهل و ممتنع فیلم را بشکند و فرصت را برای تحلیلهای‬
‫اسکایپ در جلسه پرسش و پاسخ پس از فیلم شرکت کنند‪.‬‬ ‫پرطمطراق تقابل سنت و مدرنیسم‪ ،‬یا اثر مخرب سرمایه داری در جامعه ایران باز کند‪ .‬خسرو دهقان‪-‬منتقد‬
‫قدیمی سینما‪ -‬جایی گفته بود (نقل به مضمون) که سخت است آدمی سوار هواپیما شود و به پاریس برود و‬
‫برگردد و همان آدم قبلی باشد‪ .‬اکرم ای که حالا طعم خوش موفقیت و شهرت و پول را چشیده است‪ ،‬دیگر‬
‫به آن جهان کوچک و خودبسنده قانع نیست‪ .‬او پا در راهی گذاشته که اگر جوانتر بود شاید در سالهای پیری‪،‬‬

‫همچون بهجت صدر به دنیا نگاه می کرد‪ .‬مگر بهجت صدر به دنیا چگونه نگاه می کرد؟‬
‫جواب این سوال را میتوان در "بهجت صدر‪ ،‬زمان معلق" پیدا کرد‪ .‬یک مستند‪-‬پرتره که در آن تلاش شده‬
‫است تا مخاطب به جهان ذهنی این هنرمند و نقاش برجسته ایرانی نزدیک شود‪ .‬در این فیلم با اثری روبرو‬
‫هستیم که همه قوتش را از فرم هنری و ساختار زیبایی شناسانه اش گرفته است‪“ .‬بهجت صدر‪ ،‬زمان معلق"‬
‫فیلمی است که در آن تصویر حرف اصلی را می زند نه روایت‪ .‬فیلم از شکل روایی ساده ای بهره برده است‪.‬‬
‫تکه هایی از فیلم میان نویسها هستد که بیوگرافی از بهجت صدر را برای بیننده بازگویی می کند‪ ،‬تکه دیگر‬
‫عکسهای قدیمی است که این سابقه تاریخی را پررنگتر می کند و قطعات دیگر آن حرفهای بهجت صدر است‬
‫که یا آشکارا از روی متنی از پیش نوشته شده توسط خود او بصورت روایت روی تصویر بازخوانی می شود و یا‬
‫مصاحبه های رودرو فیلمساز با اوست که به دغدغه های اگزیستانسیال او درباره مرگ‪ ،‬حیات‪ ،‬زمان‪ ،‬شهرت‪،‬‬
‫هنر‪ ،‬نقاشی و ‪ ...‬اختصاص دارد و از اینطریق بیننده را به جهان پیچیده او (در تقابل با دنیای ساده اکرم)‬
‫نزدیک میکند‪ .‬اینجا نیز برتری کار فیلمساز انتخاب فرم ساختاری مناسب است که با سوژه آن (بهجت صدر‬
‫و آثارش) هماهنگی دارد‪ .‬بعنوان مثال این هماهنگی را میتوان در نماهایی دید که او برای پر کردن فضای‬
‫بین قطعات انتخاب کرده است‪ .‬این تصاویر را میتوان نسخه سینمایی قابهای دانست که پیشتر بهجت صدر‬

‫آنها را نقاشی کرده است‪.‬‬
‫بعنوان مثال اینجا سه نقاشی از کارهای بهجت صدر دیده میشود که در آنها خطوط افق و عمودی و منحنی‬
‫عمدتا سیاه و سفید را می بینیم که منعکس کننده سبک کاری بهجت صدر است‪ .‬مجموعه ای از کارها که‬
‫نقاش در آنها با کاردک بنایی رنگ را روی سطوح مختلف در جهتهای مختلف غلتانده و با برداشتن رنگ و نه‬

‫گذاشتن آنر بر سطح کار‪ ،‬به خلق این آثار دست یازیده است‪.‬‬
   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32