Page 22 - Shahrvand BC No.1232
P. 22
‫سیاست ‹‬ ‫‪22‬‬

‫ب ‌هسوی«منزلت متفاوت بودن»؟ نه «پایان تاریخ»‪ ،‬نه «نبرد تمد ‌نها» ‪۲ -‬‬

‫مجتبی مهدوی (استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه‪ ،‬دانشگاه آلبرتا‪ ،‬کانادا)‬

‫عمومی را متکثر بفهمیم و در جنگ با شــر‪ ،‬خود را تحلیل نکنیم‪ .‬ژان‬ ‫نم ‌یاندیشند‪ ،‬عمل نم ‌یکنند و واقعی ‌تها را به گونه ایی عمیقاً متفاوت‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1232‬جمعه ‪ 9‬نیدرورف ‪1392‬‬
‫پل سارتر م ‌یگوید‪« :‬هر آنچه بیشتر در جنگ با شر گرفتار شویم‪ ،‬کمتر‬ ‫از ما م ‌یفهمند وسعت بخشیم‪ ».‬ما نه تنها باید میراث مشترک بشری‬
‫را پــاس بداریــم‪ ،‬بلکه باید به میراث بومــی و فرهنگی مان نیز توجه‬ ‫راه سوم؟ منزلت متفاوت بودن‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫مفهوم مرسوم خیر عمومی را مورد پرسش قرار م ‌یدهیم‪.‬‬ ‫کنیم‪ .‬ما باید «هنر گفتگو را بیاموزیم تا از بســتر این گفتگو حقیقت‬ ‫واقعیت این اســت که جهان جنوب هم تجربه شکست الگوهای توسعه‬
‫******‬ ‫زاده شود‪ ».‬ب ‌هعنوان مثال‪ ،‬در عرصه روابط بی ‌نالملل‪ ،‬تروریسم محصول‬ ‫وارداتی از غرب و شــرق کمونیســتی را از ســر گذرانده و هم در پاره‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1232 - Friday, Mar. 29, 2013‬‬
‫نفرت کــور از آمریکا و ارز ‌شهای فرهنگی تمدن غرب نیســت‪ ،‬بلکه‬ ‫ایی موارد تجرب ‌هی شکست و بحران عمیق الگوهای بومی‪ .‬از سا ‌لهای‬
‫پس از مقدمه‪ ،‬مطالب کتاب در چهار بخش و بیســت و هفت فصل و‬ ‫پاســخی سیاسی به سیاس ‌تهایی اســت که خصمانه تلقی م ‌یشوند‪.‬‬ ‫دهه ‪ ۱۹۷۰‬تا کنون‪ ،‬بســیاری از رهبــران جهان جنوب ب ‌هنام الگوهای‬ ‫‪22‬‬
‫یــک ضمیمه در ‪ ۴۸۳‬صفحه ارائه شــد‌هاند‪ .‬بخش اول کتاب با عنوان‬ ‫دیگر آنکــه‪ ،‬ایالا ‌تمتحده آمریکا بهتر اســت ب ‌هجای سیاســ ‌تهایی‬ ‫بومی‪ ،‬ملی و فرهنگی به توجیه سیاس ‌تهای اقتدارگرایانه‪ ،‬پدرسالارانه‬
‫«بازخوانــی گفتما ‌نها‪/‬تاری ‌خهای هژمونیــک» دربرگیرنده مطالبی از‬ ‫همچون تغییر رژیم‪ ،‬انزوا‪ ،‬تحریم اقتصادی و مداخل ‌هی نظامی‪ ،‬سیاست‬ ‫و نژادپرستانه پرداخت ‌هاند‪ .‬این رهبران به طرز ب ‌یشرمان ‌های حقوق اولیه‬
‫آرشین ادی ‌بمقدم‪ ،‬پیمان وها ‌بزاده‪ ،‬آلوکا پارشر‪-‬سن‪ ،‬هوشنگ حسن‬ ‫گفتگوی انتقادی در خاورمیانه را انتخاب کند‪ ،‬زیرا این سیاست به نفع‬ ‫شــهروندان‪ ،‬حقوق بشر‪ ،‬دموکراســی و عدالت اجتماعی را ارز ‌شهایی‬
‫اصلاحات سیاسی ‪ -‬اقتصادی در منطقه است‪ ،‬افراطیون و اقتدارگرایان‬ ‫غربی قلمداد کرده و بنام فرهنگ بومی اما به کام سیاست قومی و قبیله‬
‫یاری و وسلین پپووسکی م ‌یباشد‪.‬‬ ‫را به حاشیه میراند و ظهور دمکراس ‌یهای درو ‌نزا را تسهیل م ‌یکند ‪.‬‬ ‫ایی به سلطه خویش ادامه داد‌هاند‪ .‬حقیقت این است که نه دموکراسی‬
‫در «برخورد تمد ‌نها چیســت‪ :‬تأملاتی بدی ‌لپردازانه»‪ ،‬ادی ‌بمقدم به‬ ‫دیگری «به «ما» تبدیل شده است‪ :‬فراسوی تفاوت و گفتگو»‬ ‫و حقوق بشــر ارز ‌شهایی غرب ‌یانــد و نه اقتدارگرایی‪ ،‬پدرســالاری و‬
‫خوانش انتقادی پای ‌ههای فلسفی گفتمان برخورد تمد ‌نها م ‌یپردازد‪ .‬به‬ ‫نظری ‌ههــای پایان تاریخ و نبرد تمد ‌نها مورد نقدهای عمیق و مهمی‬ ‫الیگارشی قومی ارز ‌شهایی شرقی! ادعای این اثر این است که راه سوم‬
‫عقیده وی تز هانتینگتون لایه بیرونی یک ساختار وسی ‌عتر و یک رژیم‬ ‫واق ‌عشــد‌هاند‪ .‬اثر حاضر اما‪ ،‬تلاشــی است تا از ســه طریق به مباحث‬ ‫«منزلت متفاوت بودن» ما را از دوگانگی کاذب جهانی گرایی هژمونیک‬
‫حقیقتی است که به بازسازی مداوم دوگانه اسلام و غرب م ‌یپردازد‪ .‬با‬ ‫موجود عمق و غنای بیشــتری بخشــد‪ :‬نخســت‪ ،‬اثر حاضر از نقد دو‬ ‫فوکویاما و خاص گرایی ذات گرایان ‌هی هانتینگتون رها م ‌یکند‪ .‬راه سوم‬
‫طرح پی ریختن یک رژیم حقیقتی بدیل بر پایه کثر ‌تگرایی فکری و‬ ‫گفتمان هژمونیک یادشــده فراتر رفته و یک گفتمان بدیل ‪ ،‬راه سوم‬ ‫سنتزی از ارز ‌شهای جهانی کرامت انسانی‪ ،‬آزادی‪ ،‬دموکراسی و عدالت‬
‫گفتگوی مســالم ‌تآمیز‪ ،‬ادی ‌بمقدم بر لزوم گذار از گفتما ‌نهای غالب‬ ‫را پیشــنهاد م ‌یکند‪ .‬این راه سوم‪ ،‬به تعبیری وام گرفت ‌هشده از میشل‬ ‫اجتماعی اســت که در قالب نهادهای خاص فرهنگی و ملی یک ملت‬
‫تاکید م ‌یکند‪ .‬به گفته وی‪ ،‬گذار از این گفتما ‌نها مســتلزم پیشــبرد‬ ‫فوکو‪ ،‬به ما کمک م ‌یکند تا «را‌ههای شناخت ‌هشــده اندیشیدن را رها‬ ‫تجلــی م ‌ییابد‪ .‬اگر چه ما در دهکده جهانی زندگی م ‌یکنیم اما ناگزیر‬
‫یک پروژه فکری و فرهنگی است‪ .‬همان طور که رژیم حقیقتی برخورد‬ ‫کنیم و موضوعات آشنا را به گونه ایی دیگر بنگریم‪ ».‬به زبانی دیگر‪ ،‬به‬ ‫از به رسمیت شــناختن تفاو ‌تها یمان هستیم‪ .‬نخستین گام برای به‬
‫تمد ‌نهــا چه در جهان شــمال و چه در جهان جنــوب تأثیر عمیقی‬ ‫«آشنای ‌یزدایی» از خود و دیگری بپردازیم‪ .‬بپذیریم که مشکلات ملی‬ ‫رسمیت شناختن تفاو ‌تها‪ ،‬گفتگو با دیگری است‪ .‬زیرا این گفتگوها ما‬
‫بر سیاســت و تاریخ ملل نهاده اســت‪ ،‬طر ‌حریزی بدیلــی بر این نگاه‬ ‫و جهانی را‌هح ‌لهای یکســان و همیشگی ندارند‪ .‬دست بکار گفتگوی‬ ‫را با تفاو ‌تهایمان آشنا م ‌یکند تا به یکدیگر اعتماد کنیم و از تفاو ‌تها‬
‫م ‌یتواند به ایجاد فضاهایی ترکیبی بیانجامد که در آن گفتگو و احترام‬ ‫صریح و عمیقاً انتقادی با خود و دیگری شــویم تا از این بستر حقیقت‬ ‫یمــان یک فرصت و نه یک تهدید‪ ،‬برای توســعه فراهم کنیم‪ .‬به گفته‬
‫متقابل ممکن گردد‪ .‬با پرداختن به آرای تئودور آدورنو‪ ،‬ادوارد ســعید‪،‬‬ ‫متولد شود‪ .‬همچنان که رابرت کاکس در این مجموعه م ‌یگوید‪ ،‬آینده‬ ‫جاناتان ساکس‪ ،‬ما بایدشان‪ ،‬منزلت و «وقار تفاوت داشتن» را ارج نهیم‪.‬‬
‫عمر خیام و عبدالکریم سروش‪ ،‬ادی ‌بمقدم شرایط برقراری نوعی رابطه‬ ‫متعلق به هیچ تمدن واحدی نیست و جهان در هیچ یک از تمد ‌نهای‬ ‫منزلــت متفاوت بودن به معنی احتــرام به خود و دیگری و نقد خود و‬
‫همزیســتانه میان خویش و دیگری را مورد بررســی قرار م ‌یدهد‪ .‬به‬ ‫موجود آسیمیله و منحل نخواهد شد‪ .‬آینده در اختیار گفتگو‪ ،‬رقابت و‬ ‫دیگری است‪ .‬گفتگوی انتقادی با خود و دیگری است‪ ،‬گفتگوی انتقادی‬
‫گفته او‪ ،‬بر خلاف اندیشــه تمامی ‌تگرای مروجین تز برخورد‪ ،‬اندیشه‬ ‫با الگوهای جهانی و بومی است تا از بستر این گفتگو ارز ‌شهای جهانی‬
‫دیالکتیکی این متف ّکرین در مسیر رسیدن به یک رژیم حقیقتی بر پایه‬ ‫همزیستی مسالم ‌تآمیز با یکدیگر است‪.‬‬ ‫دموکراسی و عدالت اجتماعی در قالب فرهنگ و نهادهای بومی متولد‬
‫بنجامیــن باربر در این مجموعه ب ‌هدرســتی م ‌یگوید که جهان باید از‬ ‫شــوند‪« .‬اســتخراج و تصفیه منابع فرهنگی» یک ملت است تا از این‬
‫دیالوگ گام بر م ‌یدارد‪.‬‬ ‫گفتما ‌نهای هژمونیک ســده بیســتم گذر کند تا واقعیت «وابستگی‬ ‫مسیر‪ ،‬توسعه ایی درو ‌نزا جوانه زند‪ .‬راه سوم به معنی انزوای در خود و‬
‫در فصل دوم کتاب با عنوان «فراموشــی ریش ‌هها‪ :‬عا ‌مگرایی هژمونیک‬ ‫متقابل» بشریت را در چهار حوزه به رسمیت بشناسد‪« :‬عمی ‌قتر شدن‬ ‫بیگانگی با جهان نیست‪ .‬تبلیغ خاص گرایی‪ ،‬بومی گرای نوستالژیک و‬
‫و تمد ‌نهــای ترکیبی»‪ ،‬وها ‌بزاده پایان تاریــخ و برخورد تمد ‌نها را‬ ‫نابرابر ‌یها میان جهان شــمال و جهان جنــوب» و بحران فزاینده در‬ ‫ذا ‌تگرا نیست‪ .‬هرگز به معنی بازسازی دوگانه کاذب شرق برتر ‪ -‬غرب‬
‫گفتما ‌نهایــی غر ‌بمحور توصیف م ‌یکند که با اشــتباه گرفتن تاریخ‬ ‫«بهداشت عمومی‪ ،‬محی ‌طزیســت و نظام مالی جهانی‪ ».‬این وابستگی‬ ‫بدتر نیســت‪ .‬به معنی وقار و منزلت متفاوت بودن در چارچوب میراث‬
‫غرب ب ‌هجای تاریخ جهان به انکار دیگری غیر غربی م ‌یپردازند‪ .‬از نظر‬
‫وی‪ ،‬با نادیده گرفتن ریشــ ‌ههای ترکیبــی و چندگانه تمدن غرب این‬ ‫متقابل‪ ،‬مرزها را ب ‌یمعنی و «دیگری» را به «ما» تبدیل کرده است‪.‬‬ ‫مشترک بشری و کرامت انسانی است‪.‬‬
‫دو تز دیدی غیر تاریخی نســبت به تاریخ جوامع غربی ارائه م ‌یدهند‪.‬‬ ‫دوم‪ ،‬اثر حاضر تلاش کرده اســت تا بدیل پیشــنهادی تئوریک خود‬ ‫دیالکتیک تفاوت و تشــابه به ما م ‌یآموزد که غرب و شــرق هی ‌چکدام‬
‫با تاکید بر ســاختار ترکیبی فرهنگ غرب و سن ‌تهای فرهنگی دیگر‪،‬‬ ‫را با توصی ‌ههای عملی برای سیاســتمداران تکمیــل کند و از همین‬ ‫برترین نیستند‪ .‬هوی ‌تهای مجرد و ایستا ندارند‪ ،‬ذاتاً با دیگری در نبرد‬
‫وهــا ‌بزاده ب ‌هنقد پی ‌شفر ‌ضهای ذا ‌تگرایانه ایــن تزها م ‌یپردازد‪ .‬به‬ ‫رو ب ‌هنقد رویکردهای دوگانه «اســیمیله کردن» و یا «حذف» دیگری‬ ‫نیستند‪ .‬اما یکسان و یکرنگ نیز نیستند‪ .‬هر یک در تعامل با دیگری در‬
‫گفته او‪ ،‬پروســه دیگری‪-‬ســازی همواره جزئی از پروسه شک ‌لگیری‬ ‫پرداخته اســت‪ .‬نه تن ‌شهای جهان معاصر نبرد تمد ‌نها است و نه راه‬ ‫حال شدن است و هر کدام باید برتری ‌نهای میراث دیگری را برای خود‬
‫سیســتم امپراتوری است‪ .‬او معتقد است که شرایط عینی جهان امروز‬ ‫حل آن‪ ،‬پیوســتن ب ‌هقطار نئولیبرال پایان تاریخ‪ .‬شکست سیاس ‌تهای‬ ‫برگزیند‪ .‬یونسکو ســال ‪ ۲۰۰۷‬را سال مولوی نامید‪ .‬صلح‪ ،‬بشردوستی‬
‫جایی برای تحقق عا ‌مگرایی باقی نگذاشــته است و ب ‌هجای آن باید به‬ ‫غرب در جنگ جهانی علیه ترور و افرا ‌طگرایی امری آشــکار است‪ .‬ما‬ ‫و عشــق را از میراث وی م ‌یتوان و باید جهانی دید‪ .‬سیاس ‌تهای چند‬
‫دنبال بســط گفتمان فراروی بود‪ .‬از دید وها ‌بزاده مشــخصه کلیدی‬ ‫نیازمند ساختارشکنی‪ ،‬آشنای ‌یزدایی و باز تعریف مفاهیم رادیکالیسم‪،‬‬ ‫فرهنگی و پلورالیسم م ‌یتواند نمونهدیگری از منزلت متفاوت بودن را به‬
‫دوران معاصر تنوع فرهنگی و چندگانگی منابع تنش اســت‪ .‬در چنین‬ ‫افرا ‌طگرایی و ترور هستیم‪ ،‬زیرا تنها در این صورت است که م ‌یتوانیم‬ ‫ما یادآوری کند‪ .‬وقار متفاوت بودن در سیاست خارجی به ما م ‌یآموزد تا‬
‫شرایطی تز فراروی م ‌یتواند طرحی در خدمت فهم بهتر تفاوت و ایجاد‬ ‫بــه واکاوی عوامل متعدد سیاســی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرهنگــی و روانی این‬ ‫با پرهیز از سیاس ‌تهای یک جانبه گرایانه‪ ،‬هژمونیک و سلطه گرایانه به‬
‫دیالوگ فرهنگی و تمدنی باشد‪ .‬وها ‌بزاده اعتقاد دارد که فقط از طریق‬ ‫پدیده بپردازیم‪ .‬رویکرد نظامی گرایانه و «کابوی دیپلماســی» در برابر‬
‫دیالوگ است که شخص م ‌یتواند از تجربه خاص خویش فراروی کند‪،‬‬ ‫افرا ‌طگرایی سیاسی خطا اســت‪ ،‬زیرا این پدیده معلول علل متفاوتی‬ ‫سوی جهانی رنگارنگ از تفاو ‌تها و صل ‌حآمیز حرکت کنیم‪.‬‬
‫خویش را از دید دیگری ببیند و به شــرایط خاص تاریخی و فرهنگی‬ ‫اســت که باید در سطوح متفاوت سیاســی‪ ،‬اقتصادی و فرهنگی با آن‬ ‫امه ســزر م ‌یگوید‪« :‬زیبایی‪ ،‬ذکاوت و قــدرت در انحصار هیچ نژادی‬
‫خویش توجه کند‪ .‬گفتمان فراروی در چنین شرایطی یکی از را‌ههای‬ ‫مواجه شد‪ .‬رفر ‌مهای اقتصادی‪ ،‬فضای باز سیاسی و تغییرات ساختاری‬ ‫نیســت زیرا ظرفیــت جهان ب ‌هاندازه ایی اســت که همــه م ‌یتوانند‬
‫در جهت ترویج تساهل‪ ،‬گفتگو و پذیرش دیگری همچون خود م ‌یتواند‬ ‫احساس پیروزی کنند‪ ».‬هم ‌هی فرهن ‌گها سرشار از عناصر بالق ّوه برای‬
‫برو ‌نرفت از ب ‌یتوجهی فعلی به ریش ‌ههاست‪.‬‬ ‫برای همه صلح و توســعه و عدالت به همراه آورد‪ .‬تعمیق دموکراسی و‬ ‫پیشرفت‪ ،‬صلح و آزادی اســت‪ .‬برای حصول به صلح و عدالت جهانی‬
‫در «کل و جز‪ :‬پیگیری تفاوت در تمدن هند»‪ ،‬پراشر‪-‬ســن نگاه ثابت‬ ‫فضای باز و فراگیر در حوز‌ههای اقتصاد‪ ،‬سیاســت و فرهنگ را باید در‬ ‫باید «قداســت دیگر بودن» را پاس داریم‪ .‬به گفته جاناتان ســاکس‪،‬‬
‫و منجمــد به فرهنگ را در گفتما ‌نهای برخورد تمد ‌نها و پایان تاریخ‬ ‫دو سطح ملی و جهانی دنبال کرد‪ .‬آن چنانکه بنجامین باربر م ‌یگوید‪،‬‬ ‫«قداست را در سیمای دیگری» بنگریم‪ .‬صدای به حاشیه راند‌هشدگان‬
‫ب ‌هنقد م ‌یکشــد‪ .‬با بررســی تنوع و چندگانگی در جامعه هند و تأثیر‬ ‫در ســطح جهانی ما نیازمند دمکراتیک کــردن نهادهای اقتصادی و‬ ‫را به گوش جان بشــنویم‪« .‬جهان را با حضور دیگرانی که همچون ما‬
‫عوامل تاریخی‪ ،‬اقتصادی و سیاسی در شک ‌لگیری سیال هویت پراشر‪-‬‬ ‫سیاسی بی ‌نالمللی هستیم‪ .‬جهان ‌یسازی امروز در انحصار «مک ورلد»‬
‫ســن نشــان م ‌یدهد که ایده خویش همواره در حال تغییر است و در‬
‫این تغییر برداشــت ما از نوع تفاوت خویش با دیگری نیز دســتخوش‬ ‫است‪ ،‬باید آن را دمکراتیزه کرد‪.‬‬
‫تغییر م ‌یشود‪ .‬از نظر او ب ‌هجای پناه بردن به هوی ‌تهای ثابت و دائمی‬ ‫ســوم‪ ،‬اثر حاضر در باره گفتگو است‪ .‬اما محدودی ‌تهای گفتگو را نیز‬
‫ما نیازمند به ایجاد یک دیالوگ مســتمر بافرهن ‌گهای دیگر هستیم‪.‬‬ ‫برســی م ‌یکند‪ .‬مسئله شناســی گفتمان «گفتگوی تمد ‌نها» در دو‬
‫در فصل بعدی با عنوان «برخوردشناسی درونی اسلام‪ :‬نه هویتی‪ ،‬بلکه‬ ‫حوزه واجد اهمیت است‪ :‬یکم‪ ،‬در جهانی با هوی ‌تهای چندگانه و پویا‪،‬‬
‫سیاسی»‪ ،‬حسن یاری نشــان م ‌یدهد که بر خلاف تصور هانتینگتون‬ ‫کارایــی و اهمیت تمدن ب ‌هعنوان واحد تحلیــل‪ ،‬محل بحث و منازعه‬
‫نســبت به یک کل واحد ب ‌هنام تمدن اسلامی‪ ،‬روابط جاری و تاریخی‬ ‫اســت‪ .‬دوم‪ ،‬گفتگو‪ ،‬را‌هحلی هم ‌هجایی و همگانی نیست‪ .‬واقعیت این‬
‫میان کشورهای مسلمان حاکی از اختلافات و تفاو ‌تهای فراوان است‪.‬‬ ‫اســت که در شرایطی که روابط قدرت میان دو سوی منازعه به شدت‬
‫بــه گفته حســ ‌نیاری برخوردهای درون‪-‬تمدنــی را نم ‌یتوان فقط با‬ ‫نابرابر اســت‪ ،‬امکان گفتگوی عادلانه نیست‪ ،‬زیرا قدرتمند به سادگی‬
‫اســتناد به اختلافات فرهنگی توضیح داد‪ ،‬کما اینکه در بسیاری مواقع‬ ‫م ‌یتواند موضوع و شــرایط گفتگو را ب ‌هطــر ‌ف ضعیف تر تحمیل کند‪.‬‬
‫انگیز‌ههای سیاســی حکوم ‌تها عامل مهمی در این برخوردهاســت‪.‬‬
‫در فصــل پایانی بخش اول کتاب با عنــوان «ارزش نهادن به تفاوت و‬ ‫ب ‌یتردید‪ ،‬امکان و شرایط گفتگو بر امر گفتگو اولویت دارد‪.‬‬
‫بازنگری در برتری غرب»‪ ،‬پپووســکی به خوانش انتقادی گفتما ‌نهای‬ ‫محور ‌یترین پرسش این اثر این است‪ :‬چگونه م ‌یتوان تنوع و تفاوت را‬
‫برتر ‌یجویانــه غر ‌بمحور م ‌یپــردازد‪ .‬درعی ‌نحال‪ ،‬بــا توجه دادن به‬ ‫با خیر عمومی همراه کرد؟ چگونه م ‌یتوان صلح‪ ،‬دموکراسی و عدالت‬
‫تفاو ‌تهــای درونی واحدهای متفــاوت‪ ،‬پپووســکی محدودی ‌تهای‬ ‫را با متفاوت بودن عجین کرد؟ از نظر این اثر‪ ،‬گام نخست «گوش دادن‬
‫گفتمــان تفاوت را نیز به ما یادآوری م ‌یکند‪ .‬به گفته او تاکید زیاد بر‬ ‫به دیگری» است‪ .‬تســاهل دیگری‪ .‬اما تساهل تنها گام نخست است‪.‬‬
‫ارزش تفاوت ممکن اســت به نادیده گرفته شدن ریش ‌ههای سیاسی و‬ ‫فراســوی تســاهل‪« ،‬وقار و منزلت متفاوت بودن» است‪ ،‬زیرا در اولی‬
‫اقتصادی اختلافات خشــون ‌تآمیز منتهی شود‪ .‬پپووسکی معتقد است‬ ‫دیگری را «تحمل» م ‌یکنیم‪ ،‬در دومی اما دیگری تبدیل به «ما» شده‬
‫که در دنیای جهانی شده امروز تعداد کسانی که هویت خود را فقط در‬ ‫است‪ .‬این امر محتاج تغییر پارادایمی در مبانی معرف ‌تشناسی ما است‬
‫یک منبع هویت خلاصه م ‌یکنند به شکل قاب ‌لتوجهی نسبت به دوران‬ ‫تــا از آن طریق مفاهیم هژمونیک خیر و شــر را بازخوانی کنیم‪ ،‬خیر‬

‫پیشین کمتر شده است‪.‬‬
‫ادامه در صفحه ‪۲۴‬‬
   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27