Page 18 - Shahrvand BC No.1232
P. 18
‫سیاست ‹‬

‫‪18‬‬

‫خیزش‌های جدید علیه سیستم‬

‫کشورها آنها «مرحل ‌هی اول» از استراتژی دو مرحل ‌های را تکمیل کرده‪،‬‬ ‫لای ‌ههای دیگر (طبقاتی) به مبارزه کشیده شده بودند‪ .‬جنب ‌شهائ ‌ی که‬ ‫نویسنده‪ :‬امانوئل والرستاین(‪)1‬‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1232‬جمعه ‪ 9‬نیدرورف ‪1392‬‬
‫عملًا در بسیاری جاها به قدرت رسیدند‪ .‬احزاب کمونیست بر بیش از‬ ‫موفق شدند‪ ،‬موفقیت خود را مرهون سخت کوشی در کارزاری طولانی‬ ‫ترجمه‪ :‬محسن صفاری‬
‫یک سوم جهان فرمانروایی م ‌‌یکردند‪ ،‬از الب [رودخانه یک ‌ی در اروپای‬ ‫برای آموزش و سازماندهی‪ ،‬به منظور تأمین پای ‌ههای ‌ی تود‌های به شکل‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫مرکزی] تا یالو [رودخان ‌های در شــرق آســیا]‪ .‬جنب ‌شهای آزادیبخش‬ ‫دایر‌ههای متحدالمرکز‪ ،‬در بر گیرنده مبارزان‪ ،‬هواداران‪ ،‬و پشــتیبانان‬ ‫من در ســالهای ‪ ،۱۹۷۰‬به منظور ایجاد یــک فرمول بندی که بتواند‬
‫مل ‌ی در آســیا و آفریقــا در قدرت بودند‪ ،‬جنب ‌شهای پوپولیســت در‬ ‫منفعل خود بودند‪ .‬وقت ‌ی حلق ‌ههای بیرونی به اندازه کاف ‌ی برای شــروع‬ ‫آنچه که به صورت تاریخی و تحلیلی دو نوع جنبش تود‌های متمایز و از‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1232 - Friday, Mar. 29, 2013‬‬
‫آمریکای لاتین و جنب ‌شهای سوســیال دمکــرات‪ ،‬یا جنب ‌شهای ‌ی از‬ ‫عملیات مبارزان بزرگ شــدند‪ ،‬به تعبیر مائو تسه تونگ‪ ،‬مانند شنای‬ ‫بسیاری جنب ‌هها رقیب یکدیگر بود‌هاند را در یک مجموعه تعریف کند‪،‬‬
‫جنس مشابه‪ ،‬در بیشــتر دنیای اروپایی‪ ،‬لااقل به تناوب‪ .‬اما هیچیک‬ ‫ماه ‌ی در آب‪ ،‬این جنب ‌شها به عنوان رقبایی جدی برای کسب قدرت‬ ‫اصطلاح «جنبش سیستم ستیز» را ا بداع کردم‪ ،‬جنب ‌شهای ‌ی که تحت‬ ‫‪18‬‬
‫سیاسی مطرح م ‌‌یشــدند‪ .‬البته باید توجه داشته باشیم گرو‌ههای ‌ی که‬ ‫عنــوان جنبش «اجتماعی» مطرح شــدند‪ ،‬و جنب ‌شهائ ‌ی که «مل ‌ی»‬
‫جهان را تغییر دادند‪.‬‬ ‫خود را «سوســیال دمکرات» م ‌‌ینامیدند‪ ،‬مقدمتاً در کشورهایی قوی‬ ‫بودند‪ .‬احزاب سوسیالیست و اتحادی ‌ههای کارگری عمدتاً جنب ‌شهای‬
‫‪ ۱۹۶۸‬و پس از آن مجموعه این عوامل بود که پس زمین ‌هی ســیمای‬ ‫بودند که در مناطق مرکزی اقتصاد جهان ‌ی قرار داشــتند‪ ،‬در حالی که‬ ‫اجتماعی محســوب م ‌‌یشــدند؛ آنها در هر کشــور به دنبال افزایش‬
‫اصل ‌ی انقلاب جهان ‌ی ‪ ۱۹۶۸‬را رقم م ‌‌یزد‪ .‬انقلابیون اگر چه خواست ‌ههای‬ ‫که آن دســته از جنب ‌شهای ‌ی که خود را جنب ‌شهای آزادیبخش ملی‌‬ ‫مبارز‌هی طبقاتی علیه بورژوازی و کارفرمایان بودند‪ .‬جنب ‌شهای ملی‌‬
‫محلــی متفاوتی داشــتند‪ ،‬اما‪ ،‬تقریباً در همه جا دارای دو اســتدلال‬ ‫م ‌‌یدانســتند‪ ،‬عموماً در مناطق نیم ‌هپیرامونی و پیرامونی (‪ )۲‬نشــو و‬ ‫جنب ‌شهایــ ‌ی بودند که برای ایجاد یک دولــت مل ‌ی مبارزه م ‌‌یکردند‪،‬‬
‫بنیادی بودنــد‪ .‬در درجه اول آنان هم مخالــف هژمونی آمریکا و هم‬ ‫نما م ‌‌ییافتند‪ .‬جنب ‌شهای آزادیبخش به طور گسترد‌های در حیط ‌هی‬ ‫خواه از راه یک پارچه کردن واح ‌دهای سیاســی جداگانه که بخشــی‬
‫مخالف سازش شوروی با این هژمونی بودند‪ .‬در درج ‌هی دوم آنها چپ‬ ‫نفوذ احزاب کمونیســت بودند‪ .‬به نظر م ‌‌یرسد دلیل آن روشن باشد‪.‬‬ ‫از ملت محســوب م ‌‌یشدند ـ به عنوان مثال در ایتالیا ـ و خواه با جدا‬
‫قدیم را به عنوان «بخشــی از مشــکل و نه بخشی از راه حل» محکوم‬ ‫آنان که در مناطــق ضعیف تر بودند م ‌‌یدیدند که مبارز‌هشــان برای‬ ‫کردن راه خود از دول ‌تهای ‌ی که‪ ،‬از نظر ملت مورد نظر‪ ،‬امپریالیســتی‬
‫م ‌‌یکردند‪ .‬این ویژگ ‌ی مشترک دوم ناش ‌ی از ت ّوه ‌مزدایی عظیم تود‌ههای‬ ‫برابــری موکول به توانایی آنها در خارج کردن ســاختا‌رهای دولتی از‬ ‫و ســتمگر به حســاب م ‌‌یآمدند ـ به عنوان نمونه کشورهای پی ‌شتر‬
‫طرفدار جنب ‌شهای ّضدسیســتمی از آنها به علت عملکرد واقع ‌یشان‬ ‫چنگ قدر ‌تهای امپریالیســتی است‪ ،‬چه حاکمیت آنها مستقیم باشد‬
‫چه غیرمســتقیم‪ .‬جنب ‌شهای مناطق مرکزی طبعاً در کشورهای قوی‬ ‫مستعمره در آسیا و آفریقا‪.‬‬
‫پس از رسیدن به قدرت بود‪.‬‬ ‫قرار داشــتند‪ .‬این جنب ‌شها‪ ،‬برای پیشبرد مبارز‌هی خود برای برابری‬ ‫در نیمــ ‌هی دوم قــرن نوزدهم هــر دو نوع این جنب ‌شها به شــکل‬
‫کشــورهائی که در آنها جنب ‌شهای ّضدسیســتمی به قدرت رسیدند‬ ‫در مبارز‌هی قدرت م ‌‌یبایســت با اقشار حاکم خودی درگیر شوند‪ .‬اما‬ ‫ساختارهایی در خور اهمیت و بوروکراتیک ظهور یافته و در گذر زمان‬
‫شــاهد اصلاحات معینی بودند ـ معمولاً امکانات آموزشی و بهداشت و‬ ‫دقیقاً به دلیل توانمندی و ثروتمند بودن این حکوم ‌تها‪ ،‬شورش برای‬ ‫قو ‌یتر شدند‪ .‬هر دوی این جنب ‌شها متمایل به همسازی با اولوی ‌تهای‬
‫درمان و نیز تضمین اشتغال در آنها گسترش م ‌‌ییافت‪ .‬اما نابرابر ‌یهای‬ ‫احزاب سوســیال دمکرات تاکتیکی نامعقول به حساب آمده‪ ،‬ولذا این‬ ‫اعتقادی خود در مقابل هر هدف سیاسی دیگری بودند ـ و به ویژه در‬
‫قابل توجه ‌ی پا بر جای ماند‪ .‬بیگانگ ‌ی [کارگر] از کار دســتمزدی محو‬ ‫مقابل اهداف رقیب مل ‌ی یا سوسیالیســت خود‪ .‬این امر اغلب منجر به‬
‫نشــده بود؛ برعکس‪ ،‬دربخشــی از محیط کار و اشتغال‪ ،‬این بیگانگ ‌ی‬ ‫احزاب به مبارز‌هی انتخاباتی روی آوردند‪.‬‬ ‫محکوم کرد ‌ن یکی از سوی دیگری م ‌‌یشد‪ .‬این دو جنبش به ندرت به‬
‫افزایش یافته بود‪ .‬افزایش مشــارکت دمکراتیک واقع ‌ی‪ ،‬چه در سطح‬ ‫* ویژگ ‌ی مشــترک هفتم این است که هر دوی این جنب ‌شها با تنش‬ ‫همکاری سیاســی م ‌‌یپرداختند و‪ ،‬در صورت همکاری‪ ،‬تمایل داشتند‬
‫حکومت و چه در محیط کار‪ ،‬یا وجود نداشت یا میزان آن اندک بود؛ در‬ ‫بیــن «انقلاب» و «اصلاحات» به عنوان شــیو‌ههای اولی ‌هی دگرگونی‬ ‫آن را یک همکاری تاکتیکی ببینند و نه یک اتحاد بنیادی‪ .‬با این همه‬
‫بی ‌شتر موارد‪ ،‬عکس آن صادق بود‪ .‬در سطح بین المللی‪ ،‬این کشورها‬ ‫درگیــر بودند‪ .‬در هر دوی این جنب ‌شهــا گفتگوهای فراوانی پیرامون‬ ‫‪ ،‬تاریخ این جنب ‌شها بین سا ‌لهای ‪ ۱۸۵۰‬و ‪ ۱۹۷۰‬آشکار م ‌‌یکند که‬
‫گرایش به ایفای همان نقشــی ر‌ا در سیستم جهان ‌ی داشتند که پیش‬ ‫گزین ‌هی انقلاب یا اصلاحات جریان داشــته اســت ـ اما در پایان‪ ،‬در‬
‫از آن بــازی م ‌‌یکردند‪ .‬بنابراین‪ ،‬کوبا که پیــش از انقلاب اقتصاد تک‬ ‫مورد هر دو جنبش‪ ،‬روشن شد که این مناظر‌هها بر اساس خوان ‌شهای‬ ‫این دو در یک رشته خصوصیات اشتراک داشتند‪.‬‬
‫محصولی صادرات شــکر را داشت‪ ،‬پس از انقلاب نیز‪ ،‬لااقل تا پیش از‬ ‫نادرست از واقعیت بوده اند‪ .‬ن ‌ه انقلابیون در عمل خیل ‌ی انقلاب ‌ی بودند‪،‬‬ ‫* اکثر جنب ‌شهای اجتماعی و یا مل ‌ی مکرراً و رسماً خود را « انقلابی»‬
‫فروپاشی شــوروی‪ ،‬به همان گونه باق ‌ی ماند‪ .‬به طور خلاصه‪ ،‬تغییرات‬ ‫و ن ‌ه اصلاح طلبــان همواره اصلاح طلب‪ .‬ب ‌یتردید همراه با ط ‌ی طریق‬ ‫اعلام م ‌‌یکردند که به معنای پشتیبانی آنان از تحول در روابط اجتماعی‬
‫بنیادین به عمل نیامده بودند‪ .‬دادخواه ‌یها اندک ‌ی تفاوت کرده بود‪ ،‬اما‪،‬‬ ‫این جنب ‌شها به ســو ‌‌ی اهداف سیاســی خود‪ ،‬تفاوت بین دو رویکرد‬ ‫بود‪ .‬راست است که هر دوی این جنب ‌شها معمولاً دارای جناحی بودند‪،‬‬
‫این دادخواه ‌یها به همان اندازه واقعی و عموماً به همان اندازه گسترده‬ ‫نامشــخ ‌صتر م ‌‌یشــد‪ .‬انقلابیون برای بقای خود ناچار بودند امتیازات‬ ‫بعض ‌ی اوقات در تشکیلاتی جداگانه‪ ،‬که به دنبال رویکردی تدریج ‌یتر‪،‬‬
‫بود‪ .‬جنب ‌شهای به قدرت رسیده از مردم کشورهای خود م ‌‌یخواستند‬ ‫زیــادی بدهند‪ .‬اصلاح طلبــان دریافتند که را‌ههــای مفروض قانونی‬ ‫و لذا بــه دور از زبان آوری انقلاب ‌ی بود‪ .‬امــا در بیانی عام‪ ،‬مقدمتاً ـ و‬
‫صبر پیشــه کنند زیرا تاریخ با آنها همســو بود‪ .‬اما کاس ‌هی صبر آنان‬ ‫برای تغییر در عمل مســدود شــد‌هاند و گذر از موانع نیازمند کاربرد‬ ‫اغلب برای دهه ها ـ نیروهائی که در قدرت بودند این جنبش ها‪ ،‬حتی‬
‫زور‪ ،‬و یــا حداقل تهدید به زور بود‪ .‬جنب ‌شهــای به اصطلاح انقلابی‌‬ ‫نمون ‌ههــای میان ‌هروتر آنان را‪ ،‬به عنــوان تهدیدی علیه ثبات خود و یا‬
‫دیگر لبریز شده بود‪.‬‬ ‫معمولاً در نتیج ‌هی از بین رفتن ســاختا‌رهای حاکمیت به علت جنگ‬
‫نتیجه گیری مردم کشــورهای جهان از عملکرد جنب ‌شهای کلاسیک‬ ‫به قدرت رســیدند تا در اثر ظرفی ‌تهای انقلابی خود‪ .‬دانسته است که‬ ‫حتی بقای ساختا‌رهای سیاسی خود محسوب م ‌‌یکردند‪.‬‬
‫ّضدسیســتم در قدرت منف ‌ی بود‪ .‬مردم از باور خود دست کشیدند که‬ ‫در ســال ‪ ۱۹۱۷‬بلشــوی ‌کها م ‌یگفتند «قدرت در خیابا ‌نها رها شده‬ ‫* دوم آنکه هر دوی این جنب ‌شها در آغاز کار از نظر سیاســی عم ‌دتاً‬
‫این احزاب آیند‌های درخشــان و جهان ‌ی برابر ‌یخواهانه را برای آنها به‬ ‫بود‪ ».‬جنب ‌شهای انقلابی پس از کســب حاکمیــت‪ ،‬ب ‌ی توجه به این‬ ‫ضعیــف بودند و بــه ناچار صرفاً بــرای بقای خود به ســختی مبارزه‬
‫ارمغان خواهند آورد‪ .‬مردم دیگر مشــروعیتی برای این جنب ‌شها قائل‬ ‫که چگونه بدان جایگاه رســیده اند‪ ،‬بدنبال را‌ههای حفظ قدرت خود‬ ‫میکردند‪ .‬آنها به وســیله دول ‌تهای خود ســرکوب شده یا غیر قانونی‬
‫نبودند؛ همراه با از دســت رفتن اعتماد مردمی به این جنب ‌شها‪ ،‬مردم‬ ‫بودند؛ اقدامی که اغلب نیازمند فداکردن رزمندگ ‌یشان بود و فدا کردن‬ ‫اعلام م ‌‌یشــدند‪ ،‬رهبرانشان دستگیر م ‌‌یشدند‪ ،‬و اعضای آنها اغلب در‬
‫ایمان خود به حکومت را نیز به عنوان مکانیزمی برای دگرگو ‌نســازی‬ ‫همبستگ ‌ی آنها با همرزما ‌نشان در کشورهای دیگر‪ .‬حمایت تود‌های از‬ ‫معرض خشونت سیســتماتیک دولت و یا نیروهای غیر دولتی بودند‪.‬‬
‫از دســت دادند‪ .‬این امر به معنای رای ندادن بخش بزرگ ‌ی از جمعیت‬ ‫این جنب ‌شها نیز‪ ،‬خواه هنگامی که به قدرت گلوله برنده می شــدند‬
‫بــه احزاب انقلابی به هنگام انتخابات نبــود؛ اما این رای در واقع رائی‬ ‫و خــواه آنگاه که به قدرت رای ‪ ،‬به یک اندازه گســترده بود ـ پس از‬ ‫بسیاری از اشکال اولیه این جنب ‌شها به کلی نابود شدند‪.‬‬
‫دفاعی در انتخاب میان بد و بدتر بود ن ‌ه گواهی بر درســتی ایدئولوژی‬ ‫دور‌های طولانی از مبارزه‪ ،‬از جلوس آنان به قدرت با رقصی مشــابه در‬ ‫* سوم‪ ،‬ط ‌ی س ‌ه ده ‌هی پایانی قرن نوزدهم هر دو نوع جنبش یک رشته‬
‫مناظر‌ههای داخلی بزرگ مشــابه در مورد استراتژی را از سر گذراندند‬
‫و یا توق ‌عهای آنان‪.‬‬ ‫خیابا ‌نها استقبال م ‌‌یشد‪.‬‬ ‫کــه در برگیرند‌هی گرایش هایی متفاوت بود‪ :‬آنان که دورنما ‌یشــان‬
‫‪------------‬‬ ‫در فرجــام‪ ،‬هم جنب ‌شهای اجتماعی و هم جنب ‌شهای ملی در تحق ‌ق‬ ‫«حکوم ‌تمــداری» بود مخالــف آنانی بودند که حکومــت را در ذات‬
‫پانوی ‌سها‪:‬‬ ‫بخشیدن به اســتراتژی دو مرحل ‌های خود با مشکل مواجه بودند‪ .‬پس‬ ‫خود دشــمن م ‌‌یدانســتند و کوشــش خود را در تاکید بر تحول فرد‬
‫از تکمیــل «مرحل ‌هی اول» و اســتقرار در قدرت‪ ،‬پیروا ‌نشــان انتظار‬ ‫متمرکز م ‌‌یکردنــد‪ .‬در درون جنب ‌شهای اجتماعی‪ ،‬این مناظره میان‬
‫‪ .۱‬امانوئل والرستاین‪ ،‬جامعه شناس‪ ،‬مورخ‪ ،‬و متخصص علوم اجتماعی‬ ‫داشــتند آنان به وعده تحق ‌ق مرحله دوم عمل کنند‪ :‬تغییر جهان‪ .‬اما‬ ‫مارکسیس ‌تها و آنارشیســ ‌تها در م ‌‌یگرفت؛ و در درون جنب ‌شهای‬
‫آمریکائــی‪ ،‬و تحلیل گ ‌ر نامدار سیســت ‌مهای جهان ‌ی اســت‪ .‬برخی از‬ ‫در ایــن مرحله جنب ‌شهــا‪ ،‬اگر پی ‌شتر به این مهم پــ ‌ی نبرده بودند‪،‬‬ ‫مل ‌ی‪ ،‬مناظره میان ناسیونالیســ ‌تهای سیاســی و ناسیونالیس ‌تهای‬
‫کتا ‌بهای او عبارتند از مجموعه دو جلدی سیستم جهان ‌ی مدرن؛ نژاد‪،‬‬ ‫اینــک دریافتند که قدرت حاکمیت بســیار محدود تر از آن اســت‬
‫ملــت‪ ،‬طبقه؛ آفریقا و دنیای مدرن؛ تغییر شــکل انقلاب؛ و ناپایداری‬ ‫که پنداشــته بودند‪ .‬هر حکومت بعنوان بخشــی از سیســتم جهانی‬ ‫فرهنگ ‌ی در جریان بود‪.‬‬
‫مجموع ‌هی حکوم ‌تها محدود به حدود این سیستم بود‪ ،‬سیستم ‌ی که‬ ‫* آنچه که به صورت تاریخی از این مناظرها برون شد ـ و این شباهت‬
‫دانش‪.‬‬ ‫در آن اســتقلال هیچ ملتی مطلق نبود‪ .‬هر چه بیشتر این جنب ‌شها بر‬ ‫چهارم اســت ـ این بــود که آنان که موضع «حکوم ‌تمدار» داشــتند‬
‫‪ .۲‬تئــوری سیســتم جهانی والراســتاین بر مبنای تحلیــل تاریخی‬ ‫مسند قدرت باق ‌ی م ‌‌یماندند‪ ،‬تحق ‌ق وعد‌ههای خود را بیشتر به تعویق‬ ‫پیروز شدند‪ .‬اســتدلال تعیین کنند‌هی «حکوم ‌تمداران» این بود که‬
‫ســرمای ‌هداری اســت که در آن اروپا به سبب روندهای ویژ‌هی تاریخی‬ ‫م ‌‌یانداختنــد و کادرهای یک جنبش مبارز بــه کارگزاران یک حزب‬ ‫منبع ب ‌‌یواسط ‌هی قدرت واقع ‌ی در سیستم حکومتی نهفته‪ ،‬و هر گونه‬
‫(دســ ‌تاندازی و مستعمر‌ه کردن قاره امریکا) موفق دستیابی به منابع‬ ‫در قدرت تبدیل م ‌‌یشــدند‪ .‬جایگاه اجتماعی آنان و ناگزیر روانشناس ‌ی‬ ‫کوششــی برای چشم پوشــی از محوریت سیاسی حکومت جنبش را‬
‫طبیعی شــد که به اروپا جایگاه امتیازمندی در سیســتم جهانی داد‪.‬‬ ‫فردی آنان متحول شده بود‪ .‬به نظر م ‌‌یرسد آنچه که در اتحاد شوروی‬ ‫محکوم به شکست م ‌یکرد‪ ،‬زیرا که حکومت هر حرکت تندی به سوی‬
‫در این تئوری‪ ،‬به این کشــورهای اروپائی (مانند انگلســتان و فرانسه)‬ ‫به عنوان نومن کلاتورا (‪ )۳‬شــناخته شده‪ ،‬به شکل ‌ی‪ ،‬در هر حکومتی‬ ‫آنارشیسم و یا ناسیونالیسم فرهنگ ‌ی را با موفقیت سرکوب م ‌‌یکرد‪ .‬در‬
‫«مرکز» گفته م ‌یشود‪ .‬کشورهای «پیرامونی» کشورهای مستعمر‌های‬ ‫که جنبشی موفق به تسخیر آن شده‪ ،‬پدیدار شده است و نوم ‌نکلاتورا‬ ‫اواخر قرن نوزدهم‪ ،‬این گرو‌هها یک اســتراتژی دو مرحل ‌های را بشارت‬
‫هســتند که حضور و نقش آنها در سیستم جهانی تنها به سبب فراهم‬ ‫عبارت است از کاستی ممتاز متشکل از مقامات بالاتر‪ ،‬با قدرت و ثروتی‬ ‫دادند‪ :‬ابتدا کسب قدرت در ســاختار حکومتی و سپس تغییر جهان‪.‬‬
‫آوردن مواد اولیه برای صنایع اروپائی است‪ .‬کشورهای «نیم ‌هپیرامونی»‬ ‫بیشــتر از بقیه جمعیت‪ .‬در همان حال‪ ،‬بنام توسع ‌هی مل ‌ی‪ ،‬از کارگران‬ ‫این مساله در مورد جنب ‌شهای اجتماعی و جنب ‌شهای مل ‌ی به یکسان‬
‫کشورهائی با صنایع کوچک هستند که از نظر کارکرد خود در اقتصاد‬ ‫عادی خواسته م ‌‌یشد تا ســخ ‌تتر کار کنند و حتی از خودگذشتگی‬
‫بیشتری نشان دهند‪ .‬پس از رسیدن جنب ‌شها به قدرت‪ ،‬تاکتی ‌کهای‬ ‫صدق م ‌‌یکرد‪.‬‬
‫جهانی در میان مرکز و حاشیه در نوسان هستند‪.‬‬ ‫مبارز سندیکایی‪ ،‬که به مثابه نان روزمره برای جنب ‌شهای اجتماعی به‬ ‫* ویژگ ‌ی مشــترک پنجم کمتر بدیه ‌ی اســت‪ ،‬اما کمتر واقعی نیست‪.‬‬
‫‪.۳‬واژ‌هی روسی «نوم ‌نکلاتورا» در اتحاد شوروی (و پس در کشورهای‬ ‫حساب م ‌‌یآمد‪ ،‬به « ّضدانقلاب ‌ی» تعبیر شده و بشدت نکوهش م ‌‌یشدند‬ ‫جنب ‌شهــای اجتماعــی اغلب ســخنور ‌یهای ناسیونالیســتی را در‬
‫مانند آن) به طبق ‌هی بالای بوروکراتیک اطلاق م ‌یشــد که در آن افراد‬ ‫اســتدلا ‌لهای خود لحاظ م ‌‌یکردند‪ ،‬و در همان حال‪ ،‬گفتمان مل ‌ی در‬
‫به ســبب باندبــازی درونی در بالاترین رد‌ههای حزب کمونیســت به‬ ‫و معمولاً مورد سرکوب قرار م ‌‌یگرفتند‪.‬‬
‫مشاغل مدیریتی رد‌هی بالای کشوری گمارده م ‌یشدند‪ ،‬ب ‌یآنکه دانش‬ ‫تحلیل شرایط جهان ‌یدر سا ‌لهایده ‌هی‌‪ ۱۹۶۰‬آشکار م ‌‌یسا زد که این‬ ‫ترکیب خود اغلب اجزایی اجتماعی داشت‪.‬‬
‫مدیریتی یا علمی برای آن داشــته باشند‪ .‬طبق ‌هی مدیریتی جمهوری‬ ‫دو گونه جنبش بیش از همیشه به یکدیگر شباهت دارند‪ .‬در بسیاری از‬ ‫* روندهای بســیج تود‌های به کار گرفته شده به وسیله هر دو جنبش‬
‫اساساً به یکدیگر شباهت داشتند‪ .‬هر دو جنبش‪ ،‬در بیشتر کشورها‪ ،‬به‬
‫اسلامی نیز از این مدل پیروی م ‌یکند‪.‬‬ ‫شکل گرو‌ههای کوچک شروع به کار م ‌‌یکردند و اغلب متشکل از تعداد‬
‫انگشت شماری روشنفکر بودند به اضافه تعداد ک ‌مشماری رزمنده که از‬
   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22   23