Page 22 - Issue No.1358
P. 22
........... اشعاری از محمدعلی حسنلو ادبیات
...........
........... شعر 22
...........
خطوطی مبهم محمدعلی حسنلو متولد 14آذر 1365در شهرستان شمیران سال / 22شماره - 1358جمعه 6رویرهش 1394
بر صفحات مانیتور منحنی می شدند چهارمین فرزند خانوادهای پنج نفره است که حدود 25سال
کنار صداها حکایت تن او است که در استان البرز زندگی م یکنند .او فعالیت حرفهای خود
و تختی که فکر بدرقه بود با نقش هایی گلی را در عرصه ادبیات در سال 1384آغاز کرد و در دورهای که
لوح هایی سنگی بسیاری از شاعران در فضای مجازی از طریق وبلا گهایشان با
یکروزکهجمعهبودوحستولد مخاطبین و علاقمندان ادبیات در ارتباط بودند او نیز در سال
این قاب 85وبلاگ خود را در زمینه شعر و ادبیات راهاندازی کرد .در
کسی با استخوان های من لورکا را نشانه رفت طی این سا لها حسنلو با بسیاری از سای تهای ادبی و تعدادی
از روز تولدم می گفت از مجلات نیز همکاری داشته است .نخستین بار شعرهایی از
وقتی گلوله ها او در مجله رودکی و سپس آثار دیگرش در سای تها و مجلات:
درست وقتی که آفتاب جمعه را روشن می کرد از دست های فرانکو ریختند وازنا ،جن و پری ،گاف ،دانوش ،ماه مگ ،چوک ،شهرگان،
پاییز بود و سرما پیاده رو ،شعرانه ،شمیم شمال ،یانوس ،عقربه ،نافه ،ناممکن،
میلهای شد
به اندازه دردهایی که مادر را کشید که سایهاش همیشه سنگین بود کندو ،خورتاب و الوار ...منتشر شد.
صدای کودکی ام به بیمارستان رسید حسنلو در سال 1389نخستین کتاب خود را به نام «یک
گفت( :او که گهواره ام را آماده کرده بود) بر سطرها ِی ناظم دقیقه سکوت» به صورت الکترونیکی در سایت هشتاد ادبیات
کلماتی سرخ رادیکال ایران منتشر کرد .وی به مدت سه سال دبیر انتشارات
که این پسرک شماست
با موهای سیاه و چشم های تیره روی لب های فرخی الکترونیکی
سایتکندو بود و در زمان فعالیت او در سایتکندو هفتکتاب
و گریه همین طور می ریخت هوا الکترونیکی در این سایت منتشر شد .در تابستان 1391دومین
در من که روی فرش ها دارد از دهانم می گذرد کتاب حسنلو با عنوان «گنجشکی با حنجره زخمی» دوباره به
صورت الکترونیکی منتشر شد .همچنین حسنلو در طی سالهای
روی پله های خانه چهار دست و پا می رفتم هوا 1390تا 1392به عنوان دبیر بخش شعر سایت ادبی چوک
در من که اسباب بازی بودم همنشین رگهایم می شود
در دس ِت تیله ها فعالیت کرده است.
بزرگ شدن رسیده به جمجمه همکاری با انتشارات نصیرا در کنار مدیر مسئول انتشارات،
از گوش هایم دودکشی ساخته آقای بابک اباذری در طی سالهای 1391تا 1393از دیگر
به قدری که پیراهنت کوچک بماند In touch with Iranian diversityفعالی تهای این شاعر است که همین همکار یها منجر به انتشار
و چکمه هایت سهم خواهرزاده هایت شود گلوله سومین کتاب حسنلو این بار به صورت کاغذی شد « .تعمیر با
میله
من با پوستی از کودکی سوزن جراح تهای اضافه» سومین کتاب حسنلو در نمایشگاه کتاب
چشم های پنج سالگیم گلوله سال 1393از طریق انتشارات نصیرا چند روزی عرضه شد و
بیست ساله شده بودم میله بعد به علت مشکلاتی که برای انتشارات نصیرا پیش آمد دیگر
رسیده بودم به درس ،به دانشگاه ،به عشق سوزن شانس حضور در نمایشگاه کتاب را پیدا نکرد و بعد از مرگ
به اینکه وقت فکر کردن است گلوله
زن ،آغاز تمام شعرهاست میله آقای اباذری همچنان این کتاب پخش نشده باقی مانده است.
در او که نیست شده بود در تو ،نیست شو سوزن حسنلو در حال حاضر به عنوان دبیر شعر سایت «الوار» و
همچنین دبیر شعر مجله الکترونیکی خورتاب فعالیت میکند.
سر زده بودی آرام او همچنین بعد از اینکه لیسانس خود را در رشته ریاضیات
جای انگشتانت بر کتابها کاربردی از دانشگاه شهید بهشتی دریافتکرد توانست در مقطع
کارشناسی ارشد در دانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شود و در
لبانت بر کلمات حال حاضر دانشجوی رشته تحقیقات در عملیات از شاخههای
و من این گونه دوستت داشتم
که تو هربار شکل تازه ای در خودت بپوشی ریاضیات کاربردی در این دانشگاه است.
تمام مرا در خودت برهم بریزی
شبح هدایت
باید دقایق می گذشت
مدادهایی که نام ما را در دفترها نوشته بود می شکست فلکه را باز می کنی Vol. 22 / No. 1358 - Friday, Aug 28, 2015
پنجره از بیرون تهی
و کسی ما را چند قدم ،چند واژه بزرگتر می کرد
جدا شدن ،جدا شدن ،جدا شدن اتاق از خالی ُپر
و این که بفهمی جهان
تو بر پوس ِت جانوران
توپی پارچه ای ست که هرچه نخش را بیشتر بکشی رو ِی دیوا ِر غارها
چشم های کودکیت ،مردمک هایت
کم سوتر می شود کاغذها ِی چاپ شده
من از تمام شکلها َکنده شده ام صفحا ِت رنگارن ِگ نت
ضعیف تر از آنکه قلبم را کلماتت را نوشتی
از تیک تاک ساعت بیرون بکشی
کسی در من خمیازه می کشد آرام 22
غلت خورد کرهی کوچک
آفتاب در چمدان غروب پنهان می شود
و شب ،ستاره هایش را بر پوست آسمان می دوزد انگشت بود و