Page 18 - Shahrvand BC Issue No. 1340
P. 18
چرا زندگی فردوسی چنین در پرده و ابهام است؟ آیا در مورد‬ ‫به او دست م ‌یدهد که م ‌یتواند آرامش فکری سزاوار توجهی برای اهل‬ ‫د) فعالی ‌تهای اجتماعی و فرهنگی عمومی و برگزاری نشس ‌تهای‬ ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1340‬جمعه ‪ 4‬تشهبیدرا ‪1394‬‬‫‪18‬‬
‫تمام گویندگان و نویسندگان آن دوران چنین است؟‬ ‫آن فرهنگ ایجاد کند به این معنی پژوهش دراسطوره‌ها و اساساً داشتن‬ ‫علمی فرهنگی متعدد برای عموم در همین راستا که تا کنون ‪۳۱‬‬ ‫‪18‬‬
‫و شناختن اسطوره‌ها که بن مایه تاریخ و مدنیت را تشکیل می‌دهد‪،‬‬ ‫نشست بزرگ ملی و بی ‌نالمللی برگزار کرده و گروه کثیری از مردم که‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫این جمله را هرکس گفته خوب گفته است که‪« :‬زندگی یا مرگ مهم‬
‫نیست مهم این است که زندگی یا مرگ تو در زندگی دیگران چه تأثیری‬ ‫آرامش بخش است‪.‬‬ ‫در واقع هواداران عام ما هم هستند در این حلسات شرکت م ‌یکنند‪.‬‬ ‫‪Vol. 22 / No. 1340 - Friday, Apr. 24, 2015‬‬
‫داشته باشد‪ ».‬فردوسی همین گونه می‌اندیشیده یعنی برای او مهم این‬
‫بوده است که زندگی‌اش برای دیگران تأثیر داشته باشد؛ بنابراین برای‬ ‫به نظر شما چه ضرورت تاریخی و فرهنگی سبب سرودن‬ ‫چ ‌هشد که به پژوهش در شاهنامه فردوسی علاقه‌مند شدید؟‬
‫زندگی خودش اهمیتی قائل نبوده و از خودش کمتر نوشته است‪ .‬تمام‬ ‫شاهنامه شده و راز ماندگاری آن در چیست؟‬ ‫اولاً به عنوان یک دلیل عام‪ ،‬باید بگویم که تخصص و زمینه کارم ادبیات‬
‫عاشقان عالم و عاشقان بشریت همین جور بود‌هاند خواست ‌هاند زندگی‬ ‫است و در ثانی از همان دوران دبیرستان توجه من به نحوی به فردوسی‬
‫آ ‌نها در زندگی دیگران تأثیر داشته باشد‪ .‬قدرتمندان روزگار فردوسی‬ ‫خلاصه عرض م ‌یکنم وضعیت خاصی که ایران از نظر تاریخی برای پیدا‬ ‫جلب شده بود‪ .‬اگر بخواهم خیلی به عقب برگردم باید عرض کنم که من‬
‫هم که قلم و شمشیر دستشان بوده جور دیگری می‌اندیشیده و به ثبت‬ ‫کردن هویت قومی و ملی بدان گرفتار آمده بود‪ .‬به این معنی که دیگران‬ ‫متولد فردوس و به عبارتی فردوسی بودم و تا دوره دوم دبیرستان در این‬
‫زندگی امثال فردوسی اهمیتی نمی‌داد‌هاند‪ .‬خودش که ننوشته یا کم‬ ‫م ‌یخواستند خود را بر جای او بنشانند و پیشینة آن را نادیده بگیرند‬
‫نوشته دیگران هم نمی‌خواست ‌هاند بنویسند بنا براین مردم بی سواد که‬ ‫و درواقع هویت تازه ای به قوم ایرانی بدهند که با گذشته آن ارتباطی‬ ‫شهر تحصیل کرد‌هام که آ ‌نهم بی تأثیر نبوده است‪.‬‬
‫او ر آ دوست می‌داشته‌اند برابر با ذهنیت خودشان برای او سرگذشت‬ ‫نداشته باشد‪ .‬شاهنامه آمد و به این ملت گفت که خودتان را از یاد نبرید‪.‬‬ ‫براین بیفزایم دبیرستانی که در فردوس من در آن تحصیل م ‌یکردم‬
‫نوشت ‌هاند؛ و این کار همیشه مردمان است هرکس را دوست دارند برایش‬ ‫شما این بودید و هنوز هم می‌توانید خودتان باشید‪ .‬از یاد نبرید که شما‬ ‫اسمش» دبیرستان فردوسی «بود‪ ،‬بنابراین در همه این موارد کلمه‬
‫آرمانی سیره نویسی م ‌یکنند‪ .‬روی همین اصل م ‌یبینیم که در باره‬ ‫پیشینه درخشانی در تاریخ و مدنیت داشتید و می‌توانید با جریان‌های‬ ‫«فردوسی» برای من معنی دیگری داشت‪ .‬این بود که در اولین سا ‌لهایی‬
‫فردوسی هم مثل همه قدیسان و اولیا و بزرگان دین قصه پردازی شده و‬ ‫جدید کنار بیایید و خودتان را هم از یاد نبرید‪ .‬مردم و جامعه هم این‬ ‫که م ‌یتوانستم کتاب بخوانم یعنی در سال‌های اول دبیرستان شاهنامه‬
‫پیدا کردن سرگذشتی علمی و واقعی را از میان روایات و کرامات معروف‬ ‫نیاز را واقعاً حس کرده بود و این پیام را شنید‪ .‬راز ماندگاری شاهنامه‪،‬‬ ‫فردوسی را که این نام بر آن نوشته بود از کتابخانه امانت می‌گرفتم و با‬
‫و مذکور در کتا ‌بها و افواه دشوار کرده است‪ .‬در باره همه اولیای صوفیه‬ ‫زحمت زیاد م ‌یخواندم‪ .‬یادم می‌آید که خلاصه شاهنامه فروغی را تقریباً‬
‫که مورد علاقه مریدان بوده‌اند‪ ،‬در مورد بزرگان همه ادیان که پیروان‬ ‫شنیدن پیام شاهنامه بود‪.‬‬ ‫در سال‌های اول دبیرستان تمام خوانده بودم و نخستین آشنایی‌های‬
‫انبوهشان آن‌ها را دوست می‌داشته‌اند‪ ،‬در مورد همه شاهانی و پهلوانانی‬ ‫من با فردوسی و شاهنامه از رهگذار این کتاب حاصل شده بود‪ .‬بعد‬
‫که مردم به آ ‌نها اعتقاد و علاقه داشته‌اند افسانه پردازی شده است‪ ،‬در‬ ‫م ‌یتوانید در باره اهمیت مقدمه شاهنامه نظرتان را بفرمایید؟‬ ‫که به دانشگاه رفتم تمام همتم متوجه شاهنامه و فردوسی بود‪ .‬زمانی‬
‫مورد فردوسی هم همین کار صورت گرفته‪ .‬این افسانه‌ها اگر همه‌اش‬ ‫مقدمه شاهنامه شیره جان فردوسی و اصل جمع اندیشه قوم ایرانی‬ ‫که من در دانشگاه مشهد درس می‌خواندم این دانشگاه رسماً به نام‬
‫باطل و نادرست و غیر تاریخی هم باشد دست کم یک حقیقت بزرگ را‬ ‫در طول قرونی بود که پشت سرگذاشته شود و یا قرار بود با آن مواجه‬ ‫دانشگاه فردوسی نامیده شد (‪ .)۱۳۵۱‬پایان نامه دوره فوق لیسانس من‬
‫در خود بخوبی بازتابانیده و آن این است که‪ :‬فردوسی برای مردم خدمت‬ ‫شود‪ .‬پیام سترگی که نه تنها ایران بلکه بشریت بدان نیازمند بود‪ .‬به‬ ‫هم در باره شاهنامنه فردوسی بود‪ .‬رساله دکتری من هم با فردوسی و‬
‫کرده و به همین دلیل مردم هم او را دوست داشت ‌هاند و چه حقیقتی‬ ‫زبان امروز یعنی عقلانیت و خردباوری‪ .‬گمان نم ‌یکنم نیازی باشد که بر‬ ‫اساطیر ایران ارتباط داشت‪ .‬اولین در ‌سهایی را هم که تدریس م ‌یکردم‬
‫عقلانیت پای بیافشرم و بگویم تا کار برای ما در آن روزگار سودمند بود‬ ‫فردوسی و شاهنامه و ادبیات حماسی بود‪ .‬حالا می‌فرمایید چطور به‬
‫بالاتر این؟‬ ‫برای آنکه هیچکس در اهمیت و لزوم آن شکی ندارد که نیاز به تأکید‬
‫فردوسی علاقه‌مند شدم؟ می گویم‪ :‬این طور‪.‬‬
‫به نظر شما شاهنامه تا چه میزان ارزش تاریخی دارد؟‬ ‫داشته باشد‪.‬‬
‫ارزش شاهنامه به تاریخی بودن آن نیست‪ ،‬برای آن که شاهنامه یک‬ ‫با توجه به این که داستا ‌نهایی از شاهنامه فردوسی همیشه‬
‫اثر ادبی و هنری است و هنر برتر از تاریخ است‪ .‬شما یک متن تاریخی‬ ‫برخی این گونه دریافت می‌کنند که حکیم توس تمام شاهنامه‬ ‫به صورت شفاهی در میان مردم ایران گفته م ‌یشده‪ ،‬چرا فکر‬
‫را م ‌یخوانید و همین که بر محتویاتش آگاهی یافتید کنار می‌گذارید؛‬ ‫را از روی یک نسخه یا نسخی از شاهنامه منثور منصوری نوشته‬ ‫می‌کنید پژوه ‌شهای آکادمیک و بنیادی در شاهنامه ضرورت‬
‫اما یک متن ادبی را همیشه م ‌یخوانید برای آن که هربار که م ‌یخوانید‬ ‫است‪ .‬آیا شما هم بر این عقید ‌هاید؟ نقش فردوسی را در شاهنامه‬
‫چون شما همان آدم قبلی نیستید و ذهنیات و ذوقیات شما دگرگون‬ ‫دارد؟‬
‫شده باز هم از خواندن آن لذت می‌برید‪ .‬می‌پرسم شما‪ ،‬همین شمایی‬ ‫چه م ‌یبینید؟ تنها یک شاعر؟‬ ‫این دو با هم منافاتی ندارند؛ که هیچ؛ لازم یکدیگرهم هستند برای آن‬
‫که سخن مرا می‌شنوید‪ ،‬حافظ را چند بار خوانده‌اید؟ آیا فکر م ‌یکنید‬ ‫گیرم چنین باشد‪ ،‬چه مشکلی پیش می‌آید؟ آری من هم موافقم یعنی‬ ‫که مردم استفاده خودشان را از شاهنامه م ‌یبرند یا م ‌یبردند و محققان و‬
‫چون بارها خوانده‌اید دیگر به خواندنش نیازمند نیستید؟ یعنی اگر شب‬ ‫به همین نتیجه رسیده‌ام که فردوسی کتابی عموماً به نام شاهنامه‬ ‫دانشمندان هم علاقه خودشان را به شاهنامه با تخقیق در باره آن نشان‬
‫چله با دوستان و خویشان دور سفره نشستید دیگر غزلی از حافظ‬ ‫ابومنصوری‪ ،‬به نثر پیش رو داشته و تقریباً همه آنچه را که در این‬ ‫م ‌یدادند و م ‌یدهند‪ .‬هرکس به فراخور حال خود از شاهنامه استفاده‬
‫کتاب بوده به شعر درآورده است‪ .‬البته نباید پنداشت که فردوسی‬ ‫م ‌یکند‪ :‬من از این هم بالاتر م ‌یروم و می گویم هنرمندان هم به نوعی‬
‫نم ‌یخوانید چون قبلًا خواند‌هاید؟‬ ‫مثل مترجم امروز خود را موظف می‌دانستند که کتاب مورد نظر را‬ ‫ممکن است زمینه کار خودشان را موضوعات مربوط به شاهنامه انتخاب‬
‫شاهنامه تا قبل از تدوین تاریخ نوین ایران یعنی حدود کمتر از ‪۱۵۰‬‬ ‫بی کم و کاست و واژه به واژه به نظم درآورد‪ .‬فردوسی اگر تعهدی‬ ‫کنند‪ .‬آن کاسب هم که نام مغازه‌اش را فردوسی یا نام یکی از قهرمانان‬
‫سال پیش‪ ،‬تاریخ هم بود؛ یعنی حتی مورخان به عنوان تاریخ بدان‬ ‫هم داشته به کلیات مندرجات بوده نه به جزئیات‪ .‬او قطعاً در جزئیات‬ ‫شاهنامه می‌گذارد‪ ،‬آن روستایی یا فرد ایلاتی هم که نام فرزندش را‬
‫م ‌ینگریستند‪ .‬تا آن زمان شاهنامه دو کار هم‌زمان انجام م ‌یداد‪ .‬هم‬ ‫خود را آزاد می‌دیده و گاه به نظر می‌رسد چیزهایی هم بر آن افزوده‬ ‫رستم‪ ،‬اسفندیار‪ ،‬آرش‪ ،‬سیاوش‪ ،‬کیارش و … م ‌یگذارد به این ترتیب‬
‫تاریخ ایران بود و هم کتاب ادبی و ملی ایران؛ اما از زمانی که غرب ‌یها‬ ‫است از منابع دیگر یا حتی از روایت‌های شفاهی دانایان و بخر دان‬ ‫م ‌یخواهد بهره خودش را از شاهنامه ببرد حتی اگر خودش به این بهره‬
‫تاریخ واقعی ایران را بر اساس منابع یونانی و تأیید آن به توسط آثار‬ ‫و موبدان و دهقانان و پاسداران هویت‌های قومی‪ .‬حتی گاهی به‬ ‫گیری هم توجهی نداشته‌باشد‪ .‬پژوهش‌های آکادمیک هم برای روشن‬
‫باستانی تدوین کردند‪ ،‬دیگر شاهنامه تاریخ واقعی ایران نبود اما رسالت‬ ‫خود هم اجازه می‌داده که برخی روایت‌های جزئی و کم اهمیت را‬ ‫شدن فضای شاهنامه و فرهنگ ایران ضرورت دارد برای آنکه شاهنامه نه‬
‫آن به عنوان اثر ادبی و هنری بیش از گذشته به قوت خویش باقی ماند‪.‬‬ ‫حذف کند یا از جای خود بردارد و به جای دیگری که با آن ربط‬ ‫تنها فشرده فرهنگ و تاریخ ایران بلکه همه اقوام آریایی نژادی است که‬
‫داستانی منطقی بیشتری دارد منتقل کند‪ .‬اگر شاهنامه ابومنصوری‬ ‫امروز در کشورهای دیگر هم زندگی م ‌یکنند‪ .‬مقصودم نه تنها افغا ‌نها‪،‬‬
‫می دانیم که بخش واپسین شاهنامه تا حد زیادی به‬ ‫یعنی کتاب مورد نظر در اختیار می‌بود‪ ،‬امروز راحت می‌توانستیم این‬ ‫تاجیک‌ها‪ ،‬بلکه ارمنی‌ها‪ ،‬گرجی‌ها‪ ،‬قفقاز ‌یها‪ ،‬ترک‌ها‪ ،‬ازبک‌ها وحتی‬
‫تاریخ واقعی ایران نزدیک است اما ارزش شاهنامه به نزدیک و دوری‬ ‫حقیقت را با مقایسة آن با شاهنامه فردوسی دریابیم اما بدبختانه آن‬ ‫بخ ‌شهایی از مردم ساکن در شبه قاره هند و پاکستان هم هست‪ .‬اقوام‬
‫آن به تاریخ نیست‪ .‬هرچند که در پژوهش‌های تاریخی همین روزگار‬ ‫کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن از گزند حوادث سر به سلامت‬ ‫کهن آریایی امروز در سرزمین وسیعی از شبه قاره و آسیای مرکزی‬
‫هم می‌توان از شاهنامه بخصوص در بخشهای پسین به عنوان مدرک‬ ‫برده و همین مقدمه آنچه را که عرض کردم‪ ،‬یعنی تصرفات منطقی و‬
‫شاعرانه فردوسی را اثبات می‌کند‪ .‬فردوسی چهار چوب و اسکلت بنای‬ ‫گرفته تا قفقاز و آذربایجان و آناطولی و حتی بالکان پراکند‌هاند‪.‬‬
‫تاریخی استفاده کرد‪.‬‬ ‫تاریخ ایران را از آن کتاب گرفته اما خودش آن را به صورتی دلخواه‬ ‫کاوش‌های شاهنامه شناسی به روشن شدن تاریخ و فرهنگ همه این‬
‫معماری هنرمندانه و مهندسی کرده و به صورتی که امروز می‌بینیم به‬
‫زنان در شاهنامه چه نق ‌شهایی دارند؟ منظورم این است که‬ ‫عنوان بنای افراشته ای که از باد و باران گزندش نباشد‪ ،‬درآورده است‪.‬‬ ‫مل ‌تها بیش و کم‪ ،‬کمک م ‌یکند‪.‬‬
‫برخی معتقدند کتا ‌بهای حماسی همه مردان ‌هاند و به درد زندگی‬ ‫شاید به دلیل همین کمال و شایستگی شاهنامه بوده که مردم ایران‬
‫خود را از وجود شاهنامه ابومنصوری بی نیاز می‌دیده و در حفظ آن‬ ‫گروهی بر این باورند که دانستن و پژوهش در اسطوره‌های قومی‬
‫امروز زنان نم ‌یخورند‪ .‬نظر شما چیست؟‬ ‫نکوشیده‌اند یعنی بعد از نظم شاهنامه دیگر کسی به آن کتاب رجوع‬ ‫و ملی نقش مهمی در ساختار سلامت روانی جوامع دارند‪ .‬نظر‬
‫در یک کلام‪ :‬فراوان‪ .‬تا کنون بیش از ده تا دوازده کتاب و ده‌ها مقاله‬ ‫نمی‌کرده و برای تکثیر و رونویسی آن اهتمامی نداشته‌اند‪ .‬در عوض‬
‫مستقل در مورد زنان شاهنامه نوشته شده این غیر از مواردی است که‬ ‫شاهنامه را به صورت انبوه برای قرائت در مجالس و محافل خانوادگی‬ ‫شما چیست؟‬
‫به مناسبت از این موضوع در کتاب‌های دیگر یاد شده است و همه هم‬ ‫رونویس می‌کرده‌اند‪ .‬بنا یراین شاهنامه مانده و کتاب ابومنصوری که‬ ‫اگر منظور از سلامت روانی جامعه ایجاد آرامش روحی پس از رسیدن به‬
‫به نقش پرتأثیر زن در وقایع شاهنامه اشاره کرد‌هاند‪ .‬زنان اغلب نقش‬ ‫حقیقت علمی و احساس رضامندی از روشن شدن پیشینه و زاد و رود‬
‫خودشان را دارند و گاهی هم نقش مردان را بازی م ‌یکنند مثل مورد‬ ‫رسالتش با نظم شاهنامه به پایان رسیده بود‪ ،‬نمانده است‪.‬‬ ‫اقوام و ملل باشد با این تعبیر موافقم‪ .‬هر قومی وقتی گذشته و پیشینه‬
‫دور و دراز خود را می‌شناسد‪ ،‬حس سربلندی و برازندگی تاریخی خاصی‬
   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22   23