Page 25 - ShahrvandBC Issue No.1337
P. 25
اینکه چرا تصاویر زنان تنها به آشپزخانه محدودشده است و آیا اصولاً این
نوع زبان در بازسازی کلیشهها میتواند همان زبان مدنظر سیکسو باشد .
ادبیات :
اما درجایی دیگری از همین مطلب زهرا زوایان دیگر نویسنده بر این باور 25آسیبشناسی نقد ادبی فمینیستی در ایران
است که رویکرد فمینیستی را میتوان در آثار زنان در زمان دوران جنگ
هم دید .این نویسنده میافزاید از ویژگیهای خاص داستانهای کوتاه
جنگ ،ت کصدایی بودن است .در این دوران بد زن در معرض هجمه و ادبی فمینیستی گسترش مییابد نیاز به توجه و واکاوی و بسترسازی آزاده دواچی نقد و
تجاوز قرارگرفته است و زنان این هجمه را فریاد م یزنند جنگ نوعی بیشتری را در میان منتقدان برای ارائه و به چالش کشیدن این نوع معرفی
گفتمان مردانه است اما در همٔه روایتهای زنانه از جنگ یک صدای نقد م یطلبد .اما در ادبیات و نقد ادبی فمینیستی امروز ،تنها به یک یا
سال / 22شماره - 1337جمعه 14نیدرورف 1394 زنانه شنیده میشود .زواریان بر این باور است که توانایی زبان زنانه در چند تئوری بسنده شده است .واکاوی این تئوریها نیز نیاز به تحقیق در چند مقالٔه گذشته راجع به نقد
این داستانها به تصویر کشیدن ویژگیهای عاطفی زنانه است که بر آن و ترجمٔه آثار بیشتری از ادبیات فمینیستی ب هخصوص در میان اهالی ادبی فمینیستی مطالبی بیان شد
In touch with Iranian diversity آکادمیک و منتقد ایرانی دارد .اما به نظر میرسد به دلیل ممنوع بودن این نوشته در سلسله مقالات نقد
خشونت جنگ غلبه کرده است . واژٔه فمینیسم و ب هطورکلی حساسیتزا بودن فمینیسم و مطالعات زنان ادبی فمینیستی در ایران است
بااینکه میتوان بر این مسئلٔه ت کصدایی زنان در برخی آثار داستانی در ایران ،همچنان بستر مناسبی برای توسعٔه تئوریهای مربوط به این که به آسیبشناسی و پیدایش
تأکید کرد اما مسئلٔه اصلی پردهپوشی و پنهان کردن این احساسات نقد فراهم نشده است .ب هخصوص آن دست از نقدهای فمینیستهای ضعفهای این نقد در آثار ادبی
زنانه و عواطف واقعی است که به دلیل .سانسور و همینطور باورهای
مردسالاری به شکلی درم یآیند که ازقضا به واسازی کلیشههای جنسیتی موج سوم که بیشتر بافرهنگ و ساختار جامعٔه ایرانی سازگاری دارد . ایران م یپردازد .
کمک م یرسانند .باآنکه هر دو نویسنده از سیکسو و بیان و احساسات دومین نکته محدود بودن نقد ادبی فمینیستی به یک یا چند دیدگاه نقد ادبی فمینیستی یکی از
زنانه ب هعنوان یکی از ضرورتهای نقد ادبی فمینیستی و شکلگیری این است ،این دیدگاهها عموماً برداشتهای هلن سیکسو فمینیست نقدهایی است که حدوداً از اواخر
آثار یاد م یکنند اما هیچکدام از این دو به عوامل مؤثر در شک لگیری فرانسوی و لوس ایگاری است ،که صرفاً به زبان و تن زنانه پرداخته قرن نوزدهم بهطورجدی وارد فضای ادبیات شد .با توجه به نگرشهای
این زبان و عدم موفقیت آن به دلیل سانسور حاکم اشارهای نم یکنند. است .بااینکه این تئور یها نوعی نقد پساساختارگرایی از فمینیسم است، اولیه این نوع نقد ،نوعی دگرگونی در فضای این نقد از آغاز تا امروز
نگاهی کلی به نقدهای ادبی فمینیستی ،ب هخصوص نقدهای منتشره و آ نچنان نم یتواند در خصوص ا دبیات زنان در ایران به دلیل رشد ایجادشده است .میرهوارد آبرام بر این باور است که از گرایشهای عمده
در روزنامهها و مجلات داخلی این مسئله را روشن م یکند که این سیستم مردسالار ،سانسور و کنترل شدید بدن زنان بهصورت واقعی و منتقدان فمینیست در کشورهای انگلیسیزبان ،گرایش به بازسازی
مثا لها بخشی از ضعف و عدم کارایی این نقد است که همچنان به همینطور نوعی عملی در اید .عدم بسط نقد ادبی فمینیستی به منتقدان راههایی است که ادبیات را با علایق ،ارزشهای و دیدگاههای زنان همسو
قوت خود باقی است .شاید بتوان گفت بیراهه رفتن و عدم انطباق نقد فمینیست پست کلنیال و همی نطور فمینیسم جهان سوم ،عدم وجود و سازگار کند و خود نیز به بررسی ادبیاتی بپردازند که به علایق زنان
ادبی فمینیستی به دلیل همین عدم توجه به باورهای مردسالاری و منابع مرتبط با آن و غیره ب هنوعی از گسترش نگرشهای همسان و
مکانیزه شدن آنها به دلیل تقویت آن است .بااینکه در بسیاری از عملی نقد ادبی فمینیستی در ادبیات ایران جلوگیری به عم لآورده است توجه داشته باشند .
نقدها م یبینیم که به هویت زنان و زبان زنانه توجه میشود اما چگونگی و نقد را بهصورت فرمالیستی و تنها محدود به یک یا تئوری مشخص باوجود رشد زنان در عرصههای مختلفی ادبی در ایران ب هخصوص بعد
شک لگیری این زبان و پیشبرد آن بهسوی یک نقد عملی همچنان کرده است .درصورت یکه نگاهی به شیوههای نقد ادبی فمینیستی در از انقلاب ،نقد ادبی فمینیستی آنچنا نکه بایدوشاید نتوانسته است
موردبررسی قرار نم یگیرد .لوس ایگاری بر این باور است که نوعی جهان سوم ضرورت ترجمه و اعمال این نقدها را در ادبیات زنان ایران ب هعنوان وزنهای قوی در حوزهٔ نقد ا دبی جا بیفتد .مسئلٔه دیگر در
«نگارش زنانه» را پیشنهاد م یکند که همواره خود را از خطر سلطه این میان عدم شناخت کافی و درک از ویژگیهای متفاوت این نقد و
مشخ صتر میسازد. ب هکارگیری آن در حوزٔه ادبیات و نوشتار زنان است .نگاهی به دغدغههای
مردان ،خطر تداعی نوشتاری مردانه ب هصورت . نکتٔه سوم بیراهه رفتن نقد ادبی فمینیستی در سایه و پرتو نگاه نقد ادبی فمینیستی و باورپذیری آن نشان م یدهد که واسازی و
بنیادی خلاق و زنده حفظ کند و بهجای تکمحوری بودن مردانه ،ریشه شدیداً مردسالارانه به این نوع نقد است که نقد ادبی را تنها در حد همینطور تحلیل آن ب هطورکلی مسئل هدار شده است و بهجای پردازش
در تنوع ،سیالی و امکانات چندگانه” پنهان در ساختار و کارکرد اروتیک زیبا شناسانه نگاه داشته است بدون آنکه موفق به بررسی و بازیابی و تحلیل عملی در آثار زنان ب هنوعی به دو گروه فمینیسم زیباشناختی
چالشهای موجود در آن شود .این بیراهه رفتن تا آن جایی است که و همی نطور نوعی دیگری که مخلوطی از سنت و مذهب در فرم جدید
و تجربههای ممتاز جنسی زنان داشته باشد. حتی منتقدان زن در بررسی آثار دیگر زنان از انگیزه و گرایش زنان و
بااینکه این نکتٔه ایگاری در کنار سایر نقدهای فمینیستی برجسته است ضعف برخی از نویسندگان زن در به تصویر کشیدن تصاویر متفاوت از است تبدیلشده است.
اما بسیاری از منتقدان این مطلب را نادیده م یگیرند و همچنان به کلیشهای ناکام ماندهاند .،برعکس تصویرهای کلیشهای مثل زن در خانه میرهوارد آبراهام بر این باور است که دغدغههای نقد ادبی چند مؤلفٔه
تعاریف و تعابیر کلیشهای از متن زنان پایبند مانده است .آن چیزی که مادر بودن و غیره بهجای آنکه نقد شود ب هعنوان نقاط قوت ادبیات زنان
در این میان اهمیت دارد شناسایی این ضعفها و جلوگیری از بیراهه بررسی م یشود .اما از سوی دیگر تمرکز نویسندگان زن بر بازسازی
رفتن نقد فمینیستی است آن چیزی که در آن کمتر بهصورت نظری شخصی تهای زن خانه نوعی ستودنی در نظر گرفته میشود ،برای
مثال در متنی تحت عنوان روایت زنانه در ادبیات دفاع مقدس بلقیس
بحث شده و بیشتر به یک بحث پراگماتیک و عملی تبدیل م یشود.
منابع: سلیمانی م ینویسند که روایت زنانه روایتی است که حتماً مبتنی بر متفاوت در خود دارد و ب هطورکلی در پی بررسی اثر و نشانههای کلیشهای
/8258زنان-در-داستانhttp://mehrkhane.com/fa/news/- تجارب زنانه یا تجاربی باشد که مردها نمیتوانند به عمق آن دست یابند. از زن در ادبیات مردسالار است علاوه بر این یکی از دغدغههای نقد
اند%E2%8%80C -های-دوران-دفاع-مقدس-به-فاعلیت-رسیده بخش عظیمی از این تجارب زنانه مبتنی بر تجارب بدنی زنان است. فمینیستی پرداختن به مسائل و موضوعات زنانه در ادبیات زنان است
ترین-ابزار%E2%80%8C -زیسته-زنانه-مهم %E2%80%8Cتجربه نوستالژی ،خاطرات کودکی ،زندگی خانوادگی و زندگی روزمره هم در (مثلًا پرداختن به بررسی زندگی ناگوار خانوادگی ،تجربههای خاص
-- خلق-نوشتار-زنانه آثار زنان نقش زیادی دارد .تا زمانی که تقسی مکار کنونی وجود دارد به زنان؛ مثل بارداری ،زایمان ،بچهداری یا روابط مادر و دختر یا روابط یک
این معنا که حوزه خصوصی حوزه زنان و حوزٔه عمومی ،حوزٔه فعالیت زن با یک زن) زنان دراین گونه تصاویر ،عاطفیتر و نسبت به واکنشی
Vol. 22 / No. 1337 - Friday, Apr. 3, 2015 که در قبال تحریکات محیط خارج از خانه بروز م یدهند ،درونیترند .مردان است ،هیچ مردی نم یتواند از خانه و .حوزٔه خصوصی بنویسد
http://archive.radiozamaneh.com/culture/ نقد فمینیستی همواره زنان را در اجتماع ،تحلیل نم یکند؛گاه به مسائل .تأکید خانم سلیمانی بر دو حوزٔه خصوصی و ب هخصوص محدود کردن زنان
khaak/2012/06/10/14931 به این حوزه بار دیگر نقد فمینیستی را در ادبیات زنان به چالش م یکشد کوچکشان در خانه یا به علایق شخصی آنان نیز م یپردازد.
دغدغه دیگر نقد فمینیستی این است که ثابت کند در تاریخ ادبیات ،سؤال اینجاست که آیا نگر شهای
یک سنت زنانه که بهواسطه جامعه کوچکی از زنان نویسنده که آگاهانه نوشتاری و زبان زنانه ،یعنی آن چیزی
با یکدیگر در رقاب تاند ،از زنان نویسنده پیش از خود الگو م یگیرند و آن که مدنظر نقد فمینیستی است ،تنها
را برای زنان نویسنده پس از خود به یادگار م یگذارند ،تقویت میشود .محدود به خانه و خانواده م یشود .نکتٔه
سومین نکتهای که نقد زنانه بر آن تأکید دارد ،این است که زنان در دیگر عدم واسازی و مشخص کردن
ادبیات ،در بروز فردیتها و نمایش درون .و در حوزههای تفکر ،احساس ،نقدی است که بتواند این تصویرها،
ارز شگذاری و دریافت جهان خارجی ،ویژگیهای خاص خود را دارند .یعنی ارائٔه تصویر زن در خانه را در نقد
نقد فمینیستی در ساختارشناسی ادبیات زنان نیز تلاش چشمگیری ادبی به چالش بکشد .
داشته و اگرچه در این شاخه ،پیرامون جزئیات کار ،اختلافات زیادی در مثال دیگر هم بیراهه رفتن نقد ادبی
وجود دارد ،اما دریافت مشترک این است که ادبیات زنان به لحاظ فمینیستی را میتوان دید که حتی با
ویژگیهای زبانی ،سبک بیان و نگارش ،شیوههای پیوند میان عناصر تعاریفی که ارائه م یشود همخوانی
کلامی و چگونگی بهرهگیری از آرایههای ادبی؛ مثل استعاره ،تشبیه و ندارد و تنها به برداشتی سطحی
صور خیال با ادبیات مردان متفاوت است .با توجه به پایههای نقد ادبی از زن و تصویر آن بسنده م یکند.
فمینیستی و همینطور تأثیر بر ادبیات مدرن ایران میتوان گفت که حا لآنکه آن چیزی که در این میان
هنوز مسئله و چالش نقد ادبی فمینیستی به قدرت خود باقیمانده است .باید کاملًا بررسی شود نقش نقد در
در بررسی و مواجه این چال شها چند نکتٔه مهم را باید در نظر گرفت .به چالش کشیدن و نشان دادن دلایل
اولین نکته عدم بازتعریف و شناسایی آکادمیکی و علمی این نقد در میان ضعف نویسندگان زن در بازآفرینی 25
منتقدان ب هخصوص منتقدان زن است .هر چه قدر بیشتر تئوریهای نقد کلیش ههای جنسیتی در داستان است.
نوع زبان در بازسازی کلیشهها میتواند همان زبان مدنظر سیکسو باشد .
ادبیات :
اما درجایی دیگری از همین مطلب زهرا زوایان دیگر نویسنده بر این باور 25آسیبشناسی نقد ادبی فمینیستی در ایران
است که رویکرد فمینیستی را میتوان در آثار زنان در زمان دوران جنگ
هم دید .این نویسنده میافزاید از ویژگیهای خاص داستانهای کوتاه
جنگ ،ت کصدایی بودن است .در این دوران بد زن در معرض هجمه و ادبی فمینیستی گسترش مییابد نیاز به توجه و واکاوی و بسترسازی آزاده دواچی نقد و
تجاوز قرارگرفته است و زنان این هجمه را فریاد م یزنند جنگ نوعی بیشتری را در میان منتقدان برای ارائه و به چالش کشیدن این نوع معرفی
گفتمان مردانه است اما در همٔه روایتهای زنانه از جنگ یک صدای نقد م یطلبد .اما در ادبیات و نقد ادبی فمینیستی امروز ،تنها به یک یا
سال / 22شماره - 1337جمعه 14نیدرورف 1394 زنانه شنیده میشود .زواریان بر این باور است که توانایی زبان زنانه در چند تئوری بسنده شده است .واکاوی این تئوریها نیز نیاز به تحقیق در چند مقالٔه گذشته راجع به نقد
این داستانها به تصویر کشیدن ویژگیهای عاطفی زنانه است که بر آن و ترجمٔه آثار بیشتری از ادبیات فمینیستی ب هخصوص در میان اهالی ادبی فمینیستی مطالبی بیان شد
In touch with Iranian diversity آکادمیک و منتقد ایرانی دارد .اما به نظر میرسد به دلیل ممنوع بودن این نوشته در سلسله مقالات نقد
خشونت جنگ غلبه کرده است . واژٔه فمینیسم و ب هطورکلی حساسیتزا بودن فمینیسم و مطالعات زنان ادبی فمینیستی در ایران است
بااینکه میتوان بر این مسئلٔه ت کصدایی زنان در برخی آثار داستانی در ایران ،همچنان بستر مناسبی برای توسعٔه تئوریهای مربوط به این که به آسیبشناسی و پیدایش
تأکید کرد اما مسئلٔه اصلی پردهپوشی و پنهان کردن این احساسات نقد فراهم نشده است .ب هخصوص آن دست از نقدهای فمینیستهای ضعفهای این نقد در آثار ادبی
زنانه و عواطف واقعی است که به دلیل .سانسور و همینطور باورهای
مردسالاری به شکلی درم یآیند که ازقضا به واسازی کلیشههای جنسیتی موج سوم که بیشتر بافرهنگ و ساختار جامعٔه ایرانی سازگاری دارد . ایران م یپردازد .
کمک م یرسانند .باآنکه هر دو نویسنده از سیکسو و بیان و احساسات دومین نکته محدود بودن نقد ادبی فمینیستی به یک یا چند دیدگاه نقد ادبی فمینیستی یکی از
زنانه ب هعنوان یکی از ضرورتهای نقد ادبی فمینیستی و شکلگیری این است ،این دیدگاهها عموماً برداشتهای هلن سیکسو فمینیست نقدهایی است که حدوداً از اواخر
آثار یاد م یکنند اما هیچکدام از این دو به عوامل مؤثر در شک لگیری فرانسوی و لوس ایگاری است ،که صرفاً به زبان و تن زنانه پرداخته قرن نوزدهم بهطورجدی وارد فضای ادبیات شد .با توجه به نگرشهای
این زبان و عدم موفقیت آن به دلیل سانسور حاکم اشارهای نم یکنند. است .بااینکه این تئور یها نوعی نقد پساساختارگرایی از فمینیسم است، اولیه این نوع نقد ،نوعی دگرگونی در فضای این نقد از آغاز تا امروز
نگاهی کلی به نقدهای ادبی فمینیستی ،ب هخصوص نقدهای منتشره و آ نچنان نم یتواند در خصوص ا دبیات زنان در ایران به دلیل رشد ایجادشده است .میرهوارد آبرام بر این باور است که از گرایشهای عمده
در روزنامهها و مجلات داخلی این مسئله را روشن م یکند که این سیستم مردسالار ،سانسور و کنترل شدید بدن زنان بهصورت واقعی و منتقدان فمینیست در کشورهای انگلیسیزبان ،گرایش به بازسازی
مثا لها بخشی از ضعف و عدم کارایی این نقد است که همچنان به همینطور نوعی عملی در اید .عدم بسط نقد ادبی فمینیستی به منتقدان راههایی است که ادبیات را با علایق ،ارزشهای و دیدگاههای زنان همسو
قوت خود باقی است .شاید بتوان گفت بیراهه رفتن و عدم انطباق نقد فمینیست پست کلنیال و همی نطور فمینیسم جهان سوم ،عدم وجود و سازگار کند و خود نیز به بررسی ادبیاتی بپردازند که به علایق زنان
ادبی فمینیستی به دلیل همین عدم توجه به باورهای مردسالاری و منابع مرتبط با آن و غیره ب هنوعی از گسترش نگرشهای همسان و
مکانیزه شدن آنها به دلیل تقویت آن است .بااینکه در بسیاری از عملی نقد ادبی فمینیستی در ادبیات ایران جلوگیری به عم لآورده است توجه داشته باشند .
نقدها م یبینیم که به هویت زنان و زبان زنانه توجه میشود اما چگونگی و نقد را بهصورت فرمالیستی و تنها محدود به یک یا تئوری مشخص باوجود رشد زنان در عرصههای مختلفی ادبی در ایران ب هخصوص بعد
شک لگیری این زبان و پیشبرد آن بهسوی یک نقد عملی همچنان کرده است .درصورت یکه نگاهی به شیوههای نقد ادبی فمینیستی در از انقلاب ،نقد ادبی فمینیستی آنچنا نکه بایدوشاید نتوانسته است
موردبررسی قرار نم یگیرد .لوس ایگاری بر این باور است که نوعی جهان سوم ضرورت ترجمه و اعمال این نقدها را در ادبیات زنان ایران ب هعنوان وزنهای قوی در حوزهٔ نقد ا دبی جا بیفتد .مسئلٔه دیگر در
«نگارش زنانه» را پیشنهاد م یکند که همواره خود را از خطر سلطه این میان عدم شناخت کافی و درک از ویژگیهای متفاوت این نقد و
مشخ صتر میسازد. ب هکارگیری آن در حوزٔه ادبیات و نوشتار زنان است .نگاهی به دغدغههای
مردان ،خطر تداعی نوشتاری مردانه ب هصورت . نکتٔه سوم بیراهه رفتن نقد ادبی فمینیستی در سایه و پرتو نگاه نقد ادبی فمینیستی و باورپذیری آن نشان م یدهد که واسازی و
بنیادی خلاق و زنده حفظ کند و بهجای تکمحوری بودن مردانه ،ریشه شدیداً مردسالارانه به این نوع نقد است که نقد ادبی را تنها در حد همینطور تحلیل آن ب هطورکلی مسئل هدار شده است و بهجای پردازش
در تنوع ،سیالی و امکانات چندگانه” پنهان در ساختار و کارکرد اروتیک زیبا شناسانه نگاه داشته است بدون آنکه موفق به بررسی و بازیابی و تحلیل عملی در آثار زنان ب هنوعی به دو گروه فمینیسم زیباشناختی
چالشهای موجود در آن شود .این بیراهه رفتن تا آن جایی است که و همی نطور نوعی دیگری که مخلوطی از سنت و مذهب در فرم جدید
و تجربههای ممتاز جنسی زنان داشته باشد. حتی منتقدان زن در بررسی آثار دیگر زنان از انگیزه و گرایش زنان و
بااینکه این نکتٔه ایگاری در کنار سایر نقدهای فمینیستی برجسته است ضعف برخی از نویسندگان زن در به تصویر کشیدن تصاویر متفاوت از است تبدیلشده است.
اما بسیاری از منتقدان این مطلب را نادیده م یگیرند و همچنان به کلیشهای ناکام ماندهاند .،برعکس تصویرهای کلیشهای مثل زن در خانه میرهوارد آبراهام بر این باور است که دغدغههای نقد ادبی چند مؤلفٔه
تعاریف و تعابیر کلیشهای از متن زنان پایبند مانده است .آن چیزی که مادر بودن و غیره بهجای آنکه نقد شود ب هعنوان نقاط قوت ادبیات زنان
در این میان اهمیت دارد شناسایی این ضعفها و جلوگیری از بیراهه بررسی م یشود .اما از سوی دیگر تمرکز نویسندگان زن بر بازسازی
رفتن نقد فمینیستی است آن چیزی که در آن کمتر بهصورت نظری شخصی تهای زن خانه نوعی ستودنی در نظر گرفته میشود ،برای
مثال در متنی تحت عنوان روایت زنانه در ادبیات دفاع مقدس بلقیس
بحث شده و بیشتر به یک بحث پراگماتیک و عملی تبدیل م یشود.
منابع: سلیمانی م ینویسند که روایت زنانه روایتی است که حتماً مبتنی بر متفاوت در خود دارد و ب هطورکلی در پی بررسی اثر و نشانههای کلیشهای
/8258زنان-در-داستانhttp://mehrkhane.com/fa/news/- تجارب زنانه یا تجاربی باشد که مردها نمیتوانند به عمق آن دست یابند. از زن در ادبیات مردسالار است علاوه بر این یکی از دغدغههای نقد
اند%E2%8%80C -های-دوران-دفاع-مقدس-به-فاعلیت-رسیده بخش عظیمی از این تجارب زنانه مبتنی بر تجارب بدنی زنان است. فمینیستی پرداختن به مسائل و موضوعات زنانه در ادبیات زنان است
ترین-ابزار%E2%80%8C -زیسته-زنانه-مهم %E2%80%8Cتجربه نوستالژی ،خاطرات کودکی ،زندگی خانوادگی و زندگی روزمره هم در (مثلًا پرداختن به بررسی زندگی ناگوار خانوادگی ،تجربههای خاص
-- خلق-نوشتار-زنانه آثار زنان نقش زیادی دارد .تا زمانی که تقسی مکار کنونی وجود دارد به زنان؛ مثل بارداری ،زایمان ،بچهداری یا روابط مادر و دختر یا روابط یک
این معنا که حوزه خصوصی حوزه زنان و حوزٔه عمومی ،حوزٔه فعالیت زن با یک زن) زنان دراین گونه تصاویر ،عاطفیتر و نسبت به واکنشی
Vol. 22 / No. 1337 - Friday, Apr. 3, 2015 که در قبال تحریکات محیط خارج از خانه بروز م یدهند ،درونیترند .مردان است ،هیچ مردی نم یتواند از خانه و .حوزٔه خصوصی بنویسد
http://archive.radiozamaneh.com/culture/ نقد فمینیستی همواره زنان را در اجتماع ،تحلیل نم یکند؛گاه به مسائل .تأکید خانم سلیمانی بر دو حوزٔه خصوصی و ب هخصوص محدود کردن زنان
khaak/2012/06/10/14931 به این حوزه بار دیگر نقد فمینیستی را در ادبیات زنان به چالش م یکشد کوچکشان در خانه یا به علایق شخصی آنان نیز م یپردازد.
دغدغه دیگر نقد فمینیستی این است که ثابت کند در تاریخ ادبیات ،سؤال اینجاست که آیا نگر شهای
یک سنت زنانه که بهواسطه جامعه کوچکی از زنان نویسنده که آگاهانه نوشتاری و زبان زنانه ،یعنی آن چیزی
با یکدیگر در رقاب تاند ،از زنان نویسنده پیش از خود الگو م یگیرند و آن که مدنظر نقد فمینیستی است ،تنها
را برای زنان نویسنده پس از خود به یادگار م یگذارند ،تقویت میشود .محدود به خانه و خانواده م یشود .نکتٔه
سومین نکتهای که نقد زنانه بر آن تأکید دارد ،این است که زنان در دیگر عدم واسازی و مشخص کردن
ادبیات ،در بروز فردیتها و نمایش درون .و در حوزههای تفکر ،احساس ،نقدی است که بتواند این تصویرها،
ارز شگذاری و دریافت جهان خارجی ،ویژگیهای خاص خود را دارند .یعنی ارائٔه تصویر زن در خانه را در نقد
نقد فمینیستی در ساختارشناسی ادبیات زنان نیز تلاش چشمگیری ادبی به چالش بکشد .
داشته و اگرچه در این شاخه ،پیرامون جزئیات کار ،اختلافات زیادی در مثال دیگر هم بیراهه رفتن نقد ادبی
وجود دارد ،اما دریافت مشترک این است که ادبیات زنان به لحاظ فمینیستی را میتوان دید که حتی با
ویژگیهای زبانی ،سبک بیان و نگارش ،شیوههای پیوند میان عناصر تعاریفی که ارائه م یشود همخوانی
کلامی و چگونگی بهرهگیری از آرایههای ادبی؛ مثل استعاره ،تشبیه و ندارد و تنها به برداشتی سطحی
صور خیال با ادبیات مردان متفاوت است .با توجه به پایههای نقد ادبی از زن و تصویر آن بسنده م یکند.
فمینیستی و همینطور تأثیر بر ادبیات مدرن ایران میتوان گفت که حا لآنکه آن چیزی که در این میان
هنوز مسئله و چالش نقد ادبی فمینیستی به قدرت خود باقیمانده است .باید کاملًا بررسی شود نقش نقد در
در بررسی و مواجه این چال شها چند نکتٔه مهم را باید در نظر گرفت .به چالش کشیدن و نشان دادن دلایل
اولین نکته عدم بازتعریف و شناسایی آکادمیکی و علمی این نقد در میان ضعف نویسندگان زن در بازآفرینی 25
منتقدان ب هخصوص منتقدان زن است .هر چه قدر بیشتر تئوریهای نقد کلیش ههای جنسیتی در داستان است.