Page 25 - Shahrvand BC No.1325
P. 25
25 گف توگو با سمیه طوسی به بهان هی انتشار کتاب «طاء»؛ ادبیات :
گفت سادهنویسان تنها به انبوه سازی! رسید هاند
و گو
محافل شعری تبدیل شده است چیست؟ شا ◊عقربالان،دررومزقناالمهاهنیگاگرفات هنامو
که بر مبنای اظهارات اساســی سادهنویسان، سپیده جدیری
تلاش سادهنویســی برای رهایی شعر از تکنی کها و کارکردهای کلیش های
و تکراری زبان و نزدیک شــدن به شــعر به زبان روزمره و ورود تجربیات
سمیه طوسی شاعر و منتقد است و در هر دو زمینه آثار قابل تاملی آفریده ،امروزی به شــعر است .ولی سادهنویســان به مدت یک دهه ،با استناد به
اما از آنجا که گزیدهگوی اســت و در انتشــار اشــعارش وسواس به خرج آثارشــان نشــان دادهاند که نه تنها جریان و راهکاری مناسب برای شعر
سال / 22شماره - 1325جمعه 19ید 1393 م یدهد و مانند بسیاری ،هر چه را بسراید چاپ نم یکند ،بیشتر به عنوان معاصــر ارائه نکردهاند بلکه با تولید انبوهی از آثاری که هیچ خاصیت قابل
منتقد شــناخته شده است تا شاعر ،هر چند که به اعتقاد او« ،دو مقول هی اشاره ندارد ،تنها به انبوه سازی! رسیدهاند و آنچه در عمل اتفاق افتاده ،نه
شعر و نقد از هم جدا نیست» .طوسی از منتقدان دقیق و سرسخت جریان تنها نجات دهنده نیست بلکه خود تبدیل به معضلی برای شعر شده است.
سادهنویسی در شــعر امروز ایران است و این رویکرد انتقادی در تعدادی ببینید ما نم یتوانیم نادیده بگیریم که دنیا به ســمت پســا آوانگارد پیش
از مقالاتی که به قلم او انتشار یافته نیز به چشم م یخورد .با او به بهان هی م یرود و متاســفانه نم یتوانیم نادیده بگیریــم که ما مخاطبانی داریم که
هنوز در عبور از کلاســیک به مدرنیسم مردد و حتی متعص باند .ما بجای
آنکه ذهن مخاطب را با حداکثر رو شهای دریافت و کشــف دنیای واقعی انتشار نخستین مجموعه شعرش« ،طاء» به گف توگو نشست هایم.
▪ ▪بسیاری از شاعرا ِن نس ِل بعد از من ،شیو های از سرایش را آغاز آشــنا کنیم و حتی پرورش دهیم ،به حداقــل تلاش برای دریافت ،عادت
کرد هاند که در آن نه «زبا ِن خا ِص شاعر» محلی از اِعراب دارد و نه دادهایم .مخاطب سادهنویسی ،احتمالا آثاری را م یخواند که به راحتی آنها
توجه خاصی به ساختارمند بود ِن کلام به چشم م یخوَرد .این شعر را م یفهمــد و راح تتر تطبیق عینی م یدهد .کاوش عمیقی در اثر ندارد .نم یخواهم بیان کننده و تاوی لگر اثری باشــم که خود قسمتی از متن آن
هیچ ویژگ یای ندارد که آن را مثلًا بتوان به عنوان مشخص هی این اثر بر حداق لها بنا شــده ،و بدون تعارف ،گاهی با حذف تقطیع ،دقیقا یک محسوب م یشوم .اثر دیدار یای که در مجموعه وجود دارد و آخرین شعر
سب ِک شعری برشــمرد .همه چیز در آن از زبان گرفته تا شیو هی جمل هی روزمره م یشود ،که مخاطب آن را بعنوان شعر خوانده است ،پس کتاب نیز به شمار م یآید ،بنا به دیداری بودن آن ،متمایز از دیگر آثار است
تصویرسازی و تا تفکر ،به طرز شــگف تآوری ساده و دم دستی خود نیز پس از مدتی همین نمونه شــعر را در جملات روزمرهاش کشف ولی هما نطور که قبلا هم گفت هام ،آن اثر هم قسمتی از فرم مجموعه است
شده و تاســ فبارتر ای نکه ،میان آثار اغلب این شاعران شباه ِت م یکنــد و بعد بین اینکه« :چیزی که گفتم ،یک جمله معمولی بود ،نکند و تمایز هما نطور که م یدانیم تکنیکی برای دیده شــدن است .مخاطبی
عجیبی به چشم م یخوَرد گویی که تمام این اشعار را شاعر واحدی شعرهایی که خواندهام نیز همین طور باشد؟» و یا «من هم م یتوانم شعر که با آثار دیداری آشــنا باشد ،م یداند که کشف این دسته از آثار ،نیازمند
سروده است .شما و معدودی دیگر با ای نکه از شاعران همین نسل بگویم» ،دومی را انتخاب م یکند ،در نهایت ذوق و شوق برای خودش شاعر خوانش بصری است .ذهن علاوه بر رو شهای معمول ،باید متن و معنا را از
نق شهای ترسیمی بیشتری دریافت و تاویل کند .هر آنچه در اثر دیداری، به شــمار م یآیید ،به این موج ساد هنویسی اعتنای چندانی نشان م یشود و الی آخر.
بعنوان متبادر کننده و اشــارهگر تعبیه شده باشد ،در تاویل آن ،تاثیر بسزا
نداده و مسیر شــعری خا ِص خود را طی کرد هاید؛ مثلا در همین
کتاب "طاء" ،رویکرد زبانی و شــیو هی آواساز ِی خا ِص خود شما ▪ ▪توجه شما به «ها» در شعرهایتان ناشی از چیست؟ منظورم این و حتی مســتقیم دارد و مخاطب را به کشــف و شهودهای دیگری ارجاع
م یدهد .این اثر دیداری نیز مواردی ازین دست و حتی دیگر را با خود دارد
In touch with Iranian diversity که علاوه بر آن ،با فرم مجموعه هم مطابق اســت و فرم هم قسمتی از آن متفاوتی آن انجام داد هاید؟ اس ◊مت کیدهانیچمرا«بهیا»شعتلرایوهنبرآوعالاسمازت یجرما بعا، پررن گترین ویژگی کتاب را تشــکیل م یدهد .چگونه در مقابل
خوددارای مفاهیم آوایی وسوس هی سرود ِن شــعر «پر مخاطب» (!) مقاومت کردید؟ چطور
بر مسیر رسیدن به زبان و جمل هبند یهایی که خا ِص خودتان باشد است که هر کدام حتی پیامدها و حالات عاطفی متغیری را م یتواند بدنبال شــده که در کنار هم گذاری شکل دیداری ،نوشت هها و باتبع برداش تها و
داشــته باشد .اگر دقت کرده باشــید ،لحن و استفاده از بار آوایی و کلامی تاوی لها ،لذت کشف و متن دیگری را برای مخاطب به همراه خواهد داشت.
ثابت قدم ماندید؟
◊نکات دقیقی در ســوال شــما وجود دارد که بخودی خود بسیاری از در تمام آثار ،همســان نیســت و سعی شــده متفاوت بیان شود که برای
جوا بها را م يتواند بيان كرده باشد .ای نکه نسل تازهتر سراغ سادهنویسی این تفاوت ،زبان ،لحن ،فضای اثر و حتی فرم شــعر در نشان دادن آن ،به ▪ ▪سمیه طوســی سا لهاست که نقد م ینویسد اما این نخستین
رفت هاند و بهتر اســت بگوییم از آن متاثر شدهاند ،شاید برم یگردد به روش کار گرفته شــدهاند .اما ای نکه بیشترین آواسازی با «ها» انجام شده ،برای کتاب شعر یســت که منتشر کرده است .شــاید به همین علت،
پرورش استعدادها که متاسفانه هیچ چارچوب یا نظام درستی برای پرورش من تازه است و شــاید م یتوان گفت تاثیر آن در شما بعنوان مخاطب اثر بیشتر به منتقد بودن شناخته شده باشد تا شاعر بودن .حال آ نکه
استعدادهای شعری وجود ندارد .نم یخواهم بگویم کدام روش صحیح است اســت که حتی از زاویه دقی قتر ،این برداشت م یتواند نشات گرفته از بار شــعرهایش جزء آن معدود آثار یست که بعد از مد تها خواند ِن
یا چه روشــی م یتواند کارساز باشــد ،م یگویم که روش مرسوم ،موجب عاطفی«ها» باشــد که شما بعنوان یک زن ،این بار عاطفی را بیشتر لمس اشعار یکنواخ ِت دیگران از آن لذت بردم .برایم بگویید دلیل این
تاثیرها و تاثرها شــده و بقول شــما ،کار را به جایی رسانده که گویا یک کرده و با آن ارتباط گرفت هاید که نشــان از توفیق اثر ،دارد و برایم بســیار تاخیر در انتشار شعرها به نسبت انتشار مقالاتتان چه بوده است؟
◊ای نکه مقالات زودتر منتشر و بیشتر دیده شده ،جدای از برخی دلایل، تعداد صدای مختلف یک متن یکسان را در حال خوانش هستند ،بطوری مشعوف کننده است.
شــاید برم یگردد به فضای بهتری که برای انتشار آنها وجود داشته است که راوی عوض م یشــود ولی در اصل روایت تغییــری وجود ندارد .اما در
Vol. 22 / No. 1325 - Friday, Jan. 9, 2015 مــورد عدم تاثیرپذیری و عدم همراهی با این موج ،شــاید بتوان گفت که ▪ ▪علت ای نکه اســم کتاب را میان تمام حروفی که سرفص لهای ولی انتشار مجموعه ،همیشــه موانع و مشکلاتی را با خود همراه دارد که
خواه -ناخواه تاخیرهایی را موجب م یشود .گذشته از آن ،بخوبی م یدانیم، برم یگردد به نوع نگرش ،دریاف تها و البته پرور شهای ذهنی .اثری که با
انتشار مجموعه همیشه نیازمند آثاری است که از نظر شاعر آن ،نهایی شده ابتدا هم انتخاب کرد هاید چیست؟ کت ا◊قببلراا تدرشمکصیاحلبمه بیادآرهمنادن،پا«سطـاـء»خ یک بار خوانده شدن ،لذت کشف و دریاف تاش را از دست بدهد و مخاطب
این ســوال را گفت هام .اینجا
را برای خوان شهای مجدد ،وادار نکند ،هیچ گاه اثر مطلو بام نبوده .شــاید همان جواب را عنوان م یکنم که« :هیچ نامی بی هدف نیست اما اینجا نام باشد و شــاعر به قابلیت آثار برای انتشار کتاب بعنوان مجموع های که در
بتوان اذعان کرد که ما ،معدود شــاعران مدنظر شــما ،اثر کیفی را به اثر کتاب ،بیش از یک هدف دارد .هر ســوالی که برای شمای مخاطب پیش کارنام هی وی ثبت م یشود و همیشه ملاکی برای ارزیابی وی خواهد بود،
کمی ،ترجیح داده و موج سواری نکردهایم که خود م یتواند نشات گرفته از آورده حتما به جواب یا جوا بهایی منتهی م یشود که مجموع این جوا بها اعتقاد داشــته باشد .فرای ازین موارد ،به اعتقاد من دو مقوله شعر و نقد از
تفاوت ارز شها و نگر شها باشد تا رسیدن به زبانی که راوی آن ،صدا ،لحن را کنــار هم بچینید و ببینید همــه این معانی کنار هم ،چه معنا یا معانی هم جدا نیست و من شعر و نقد را در امتداد هم م یدانم که پرداختن به هر
جدیدی م یســازند .این معنا یا معناهای جدید راه یا راهها را به شما نشان کدام ،جدای از دیگری نم یباشد. و راویت خاص خود را دارد.
خواهد داد».
▪ ▪موضوع این است که حتی تعدادی از شاعرا ِن ده هی هفتادی سوالی که در ذهن شما ایجاد شده« ،چرا از میان تمام سرفص لهای یا ▪ ▪دوست دارید شــما را در زمر هی «شــاعران زبان» به شمار
که اتفاقا بســیار هم بر محوری ِت زبان در شعرشان تاکید داشتند ،اسامی اشعار ،طاء انتخاب شده؟» ،و کنجکاوی که برانگیخته ،م یتواند بیاوریم؟ اگر چنین است ،میان شاعران زبان در شعر معاصر ایران،
چند صباح یســت که تحت تاثیر موج ساد هنویسی ،به این وادی منتهی به پاسخ یا پاس خهایی باشد ،برای مثال کافی است شمای مخاطب ،آثار کدا میک را به نگرش شعری خود نزدی کتر م یدانید؟
درافتاد هاند و تمام آنچه را که ویژگ ِی شعر یشان محسوب م یشد جواب را در بررسی معانی هر سرفصل انجام دهید تا به سمت کلیدها و ◊چندان به دســته بند یهای شــاعران اعتقاد ندارم و باتبع از هرگونه
و امضایی پای آثارشان به شمار م یآمد ،از شعر خود زدود هاند .من باتبع کش فهای دیگری رهنمود شوید که مطمئنا حتی برای من نیز تازه دست هبندی یا در ســایه بودنی شــعرم را مبری م یدانم .نسبت شاعر به
نام نم یبرم که سوء تفاهمی پیش نیاید اما این تغییر چشمگیر در است و کنار هم گذاری معانی و معانی آنها با هم ،علاوه بر پاسخ ،منجر به دست های خاص ،بیشتر از خود او ،اثرش را تحت لوا قرار م یدهد که حتی
گاه ممکن اســت دیگر تجربیات و ارائ ههای شاعر در هنر زبان را نادیده یا سبک و نگر ِش شــعری آنها را در همین فیس بوک هم به وضوح کشف ،تاویل و زایش متن شود.
کمرنگ کند .شعر ،خلق و آفرینش اســت با تمام ابزاری که شاعر بتواند
م یشود مشاهده کرد .به نظر شــما که رویکرد نقادان های نیز در
مقال ههایتان دربار هی موج ساد هنویسی به چشم م یخورد ،عل ِت این ▪ ▪تاویل خودتان از آن شــعر دیــداری کــه در کتاب وجود از آن درست اســتفاده کند و مخاطبش را به کشف برساند .مخاطبی که
25 از کشــف اثر ،به لذت متن م یرســد .به ذوق .پس شاعر بودن برای من
کاف یست .شاعری که بتواند زبان و مسیر خودش را داشته باشد. دا ر◊دهچریچسندته؟ربهمولخفص،ودر بص،راببرخاثرشخدویددامرخِایطآنب.آن به شــمار م یآید ،اما همه اهمیــت دادن به تعداد مخاطب و به تََب ِع آن ،قابل فهم کرد ِن
شــعر برای عام هی مردم ،که این روزها به بحث اصلی بسیاری از
گفت سادهنویسان تنها به انبوه سازی! رسید هاند
و گو
محافل شعری تبدیل شده است چیست؟ شا ◊عقربالان،دررومزقناالمهاهنیگاگرفات هنامو
که بر مبنای اظهارات اساســی سادهنویسان، سپیده جدیری
تلاش سادهنویســی برای رهایی شعر از تکنی کها و کارکردهای کلیش های
و تکراری زبان و نزدیک شــدن به شــعر به زبان روزمره و ورود تجربیات
سمیه طوسی شاعر و منتقد است و در هر دو زمینه آثار قابل تاملی آفریده ،امروزی به شــعر است .ولی سادهنویســان به مدت یک دهه ،با استناد به
اما از آنجا که گزیدهگوی اســت و در انتشــار اشــعارش وسواس به خرج آثارشــان نشــان دادهاند که نه تنها جریان و راهکاری مناسب برای شعر
سال / 22شماره - 1325جمعه 19ید 1393 م یدهد و مانند بسیاری ،هر چه را بسراید چاپ نم یکند ،بیشتر به عنوان معاصــر ارائه نکردهاند بلکه با تولید انبوهی از آثاری که هیچ خاصیت قابل
منتقد شــناخته شده است تا شاعر ،هر چند که به اعتقاد او« ،دو مقول هی اشاره ندارد ،تنها به انبوه سازی! رسیدهاند و آنچه در عمل اتفاق افتاده ،نه
شعر و نقد از هم جدا نیست» .طوسی از منتقدان دقیق و سرسخت جریان تنها نجات دهنده نیست بلکه خود تبدیل به معضلی برای شعر شده است.
سادهنویسی در شــعر امروز ایران است و این رویکرد انتقادی در تعدادی ببینید ما نم یتوانیم نادیده بگیریم که دنیا به ســمت پســا آوانگارد پیش
از مقالاتی که به قلم او انتشار یافته نیز به چشم م یخورد .با او به بهان هی م یرود و متاســفانه نم یتوانیم نادیده بگیریــم که ما مخاطبانی داریم که
هنوز در عبور از کلاســیک به مدرنیسم مردد و حتی متعص باند .ما بجای
آنکه ذهن مخاطب را با حداکثر رو شهای دریافت و کشــف دنیای واقعی انتشار نخستین مجموعه شعرش« ،طاء» به گف توگو نشست هایم.
▪ ▪بسیاری از شاعرا ِن نس ِل بعد از من ،شیو های از سرایش را آغاز آشــنا کنیم و حتی پرورش دهیم ،به حداقــل تلاش برای دریافت ،عادت
کرد هاند که در آن نه «زبا ِن خا ِص شاعر» محلی از اِعراب دارد و نه دادهایم .مخاطب سادهنویسی ،احتمالا آثاری را م یخواند که به راحتی آنها
توجه خاصی به ساختارمند بود ِن کلام به چشم م یخوَرد .این شعر را م یفهمــد و راح تتر تطبیق عینی م یدهد .کاوش عمیقی در اثر ندارد .نم یخواهم بیان کننده و تاوی لگر اثری باشــم که خود قسمتی از متن آن
هیچ ویژگ یای ندارد که آن را مثلًا بتوان به عنوان مشخص هی این اثر بر حداق لها بنا شــده ،و بدون تعارف ،گاهی با حذف تقطیع ،دقیقا یک محسوب م یشوم .اثر دیدار یای که در مجموعه وجود دارد و آخرین شعر
سب ِک شعری برشــمرد .همه چیز در آن از زبان گرفته تا شیو هی جمل هی روزمره م یشود ،که مخاطب آن را بعنوان شعر خوانده است ،پس کتاب نیز به شمار م یآید ،بنا به دیداری بودن آن ،متمایز از دیگر آثار است
تصویرسازی و تا تفکر ،به طرز شــگف تآوری ساده و دم دستی خود نیز پس از مدتی همین نمونه شــعر را در جملات روزمرهاش کشف ولی هما نطور که قبلا هم گفت هام ،آن اثر هم قسمتی از فرم مجموعه است
شده و تاســ فبارتر ای نکه ،میان آثار اغلب این شاعران شباه ِت م یکنــد و بعد بین اینکه« :چیزی که گفتم ،یک جمله معمولی بود ،نکند و تمایز هما نطور که م یدانیم تکنیکی برای دیده شــدن است .مخاطبی
عجیبی به چشم م یخوَرد گویی که تمام این اشعار را شاعر واحدی شعرهایی که خواندهام نیز همین طور باشد؟» و یا «من هم م یتوانم شعر که با آثار دیداری آشــنا باشد ،م یداند که کشف این دسته از آثار ،نیازمند
سروده است .شما و معدودی دیگر با ای نکه از شاعران همین نسل بگویم» ،دومی را انتخاب م یکند ،در نهایت ذوق و شوق برای خودش شاعر خوانش بصری است .ذهن علاوه بر رو شهای معمول ،باید متن و معنا را از
نق شهای ترسیمی بیشتری دریافت و تاویل کند .هر آنچه در اثر دیداری، به شــمار م یآیید ،به این موج ساد هنویسی اعتنای چندانی نشان م یشود و الی آخر.
بعنوان متبادر کننده و اشــارهگر تعبیه شده باشد ،در تاویل آن ،تاثیر بسزا
نداده و مسیر شــعری خا ِص خود را طی کرد هاید؛ مثلا در همین
کتاب "طاء" ،رویکرد زبانی و شــیو هی آواساز ِی خا ِص خود شما ▪ ▪توجه شما به «ها» در شعرهایتان ناشی از چیست؟ منظورم این و حتی مســتقیم دارد و مخاطب را به کشــف و شهودهای دیگری ارجاع
م یدهد .این اثر دیداری نیز مواردی ازین دست و حتی دیگر را با خود دارد
In touch with Iranian diversity که علاوه بر آن ،با فرم مجموعه هم مطابق اســت و فرم هم قسمتی از آن متفاوتی آن انجام داد هاید؟ اس ◊مت کیدهانیچمرا«بهیا»شعتلرایوهنبرآوعالاسمازت یجرما بعا، پررن گترین ویژگی کتاب را تشــکیل م یدهد .چگونه در مقابل
خوددارای مفاهیم آوایی وسوس هی سرود ِن شــعر «پر مخاطب» (!) مقاومت کردید؟ چطور
بر مسیر رسیدن به زبان و جمل هبند یهایی که خا ِص خودتان باشد است که هر کدام حتی پیامدها و حالات عاطفی متغیری را م یتواند بدنبال شــده که در کنار هم گذاری شکل دیداری ،نوشت هها و باتبع برداش تها و
داشــته باشد .اگر دقت کرده باشــید ،لحن و استفاده از بار آوایی و کلامی تاوی لها ،لذت کشف و متن دیگری را برای مخاطب به همراه خواهد داشت.
ثابت قدم ماندید؟
◊نکات دقیقی در ســوال شــما وجود دارد که بخودی خود بسیاری از در تمام آثار ،همســان نیســت و سعی شــده متفاوت بیان شود که برای
جوا بها را م يتواند بيان كرده باشد .ای نکه نسل تازهتر سراغ سادهنویسی این تفاوت ،زبان ،لحن ،فضای اثر و حتی فرم شــعر در نشان دادن آن ،به ▪ ▪سمیه طوســی سا لهاست که نقد م ینویسد اما این نخستین
رفت هاند و بهتر اســت بگوییم از آن متاثر شدهاند ،شاید برم یگردد به روش کار گرفته شــدهاند .اما ای نکه بیشترین آواسازی با «ها» انجام شده ،برای کتاب شعر یســت که منتشر کرده است .شــاید به همین علت،
پرورش استعدادها که متاسفانه هیچ چارچوب یا نظام درستی برای پرورش من تازه است و شــاید م یتوان گفت تاثیر آن در شما بعنوان مخاطب اثر بیشتر به منتقد بودن شناخته شده باشد تا شاعر بودن .حال آ نکه
استعدادهای شعری وجود ندارد .نم یخواهم بگویم کدام روش صحیح است اســت که حتی از زاویه دقی قتر ،این برداشت م یتواند نشات گرفته از بار شــعرهایش جزء آن معدود آثار یست که بعد از مد تها خواند ِن
یا چه روشــی م یتواند کارساز باشــد ،م یگویم که روش مرسوم ،موجب عاطفی«ها» باشــد که شما بعنوان یک زن ،این بار عاطفی را بیشتر لمس اشعار یکنواخ ِت دیگران از آن لذت بردم .برایم بگویید دلیل این
تاثیرها و تاثرها شــده و بقول شــما ،کار را به جایی رسانده که گویا یک کرده و با آن ارتباط گرفت هاید که نشــان از توفیق اثر ،دارد و برایم بســیار تاخیر در انتشار شعرها به نسبت انتشار مقالاتتان چه بوده است؟
◊ای نکه مقالات زودتر منتشر و بیشتر دیده شده ،جدای از برخی دلایل، تعداد صدای مختلف یک متن یکسان را در حال خوانش هستند ،بطوری مشعوف کننده است.
شــاید برم یگردد به فضای بهتری که برای انتشار آنها وجود داشته است که راوی عوض م یشــود ولی در اصل روایت تغییــری وجود ندارد .اما در
Vol. 22 / No. 1325 - Friday, Jan. 9, 2015 مــورد عدم تاثیرپذیری و عدم همراهی با این موج ،شــاید بتوان گفت که ▪ ▪علت ای نکه اســم کتاب را میان تمام حروفی که سرفص لهای ولی انتشار مجموعه ،همیشــه موانع و مشکلاتی را با خود همراه دارد که
خواه -ناخواه تاخیرهایی را موجب م یشود .گذشته از آن ،بخوبی م یدانیم، برم یگردد به نوع نگرش ،دریاف تها و البته پرور شهای ذهنی .اثری که با
انتشار مجموعه همیشه نیازمند آثاری است که از نظر شاعر آن ،نهایی شده ابتدا هم انتخاب کرد هاید چیست؟ کت ا◊قببلراا تدرشمکصیاحلبمه بیادآرهمنادن،پا«سطـاـء»خ یک بار خوانده شدن ،لذت کشف و دریاف تاش را از دست بدهد و مخاطب
این ســوال را گفت هام .اینجا
را برای خوان شهای مجدد ،وادار نکند ،هیچ گاه اثر مطلو بام نبوده .شــاید همان جواب را عنوان م یکنم که« :هیچ نامی بی هدف نیست اما اینجا نام باشد و شــاعر به قابلیت آثار برای انتشار کتاب بعنوان مجموع های که در
بتوان اذعان کرد که ما ،معدود شــاعران مدنظر شــما ،اثر کیفی را به اثر کتاب ،بیش از یک هدف دارد .هر ســوالی که برای شمای مخاطب پیش کارنام هی وی ثبت م یشود و همیشه ملاکی برای ارزیابی وی خواهد بود،
کمی ،ترجیح داده و موج سواری نکردهایم که خود م یتواند نشات گرفته از آورده حتما به جواب یا جوا بهایی منتهی م یشود که مجموع این جوا بها اعتقاد داشــته باشد .فرای ازین موارد ،به اعتقاد من دو مقوله شعر و نقد از
تفاوت ارز شها و نگر شها باشد تا رسیدن به زبانی که راوی آن ،صدا ،لحن را کنــار هم بچینید و ببینید همــه این معانی کنار هم ،چه معنا یا معانی هم جدا نیست و من شعر و نقد را در امتداد هم م یدانم که پرداختن به هر
جدیدی م یســازند .این معنا یا معناهای جدید راه یا راهها را به شما نشان کدام ،جدای از دیگری نم یباشد. و راویت خاص خود را دارد.
خواهد داد».
▪ ▪موضوع این است که حتی تعدادی از شاعرا ِن ده هی هفتادی سوالی که در ذهن شما ایجاد شده« ،چرا از میان تمام سرفص لهای یا ▪ ▪دوست دارید شــما را در زمر هی «شــاعران زبان» به شمار
که اتفاقا بســیار هم بر محوری ِت زبان در شعرشان تاکید داشتند ،اسامی اشعار ،طاء انتخاب شده؟» ،و کنجکاوی که برانگیخته ،م یتواند بیاوریم؟ اگر چنین است ،میان شاعران زبان در شعر معاصر ایران،
چند صباح یســت که تحت تاثیر موج ساد هنویسی ،به این وادی منتهی به پاسخ یا پاس خهایی باشد ،برای مثال کافی است شمای مخاطب ،آثار کدا میک را به نگرش شعری خود نزدی کتر م یدانید؟
درافتاد هاند و تمام آنچه را که ویژگ ِی شعر یشان محسوب م یشد جواب را در بررسی معانی هر سرفصل انجام دهید تا به سمت کلیدها و ◊چندان به دســته بند یهای شــاعران اعتقاد ندارم و باتبع از هرگونه
و امضایی پای آثارشان به شمار م یآمد ،از شعر خود زدود هاند .من باتبع کش فهای دیگری رهنمود شوید که مطمئنا حتی برای من نیز تازه دست هبندی یا در ســایه بودنی شــعرم را مبری م یدانم .نسبت شاعر به
نام نم یبرم که سوء تفاهمی پیش نیاید اما این تغییر چشمگیر در است و کنار هم گذاری معانی و معانی آنها با هم ،علاوه بر پاسخ ،منجر به دست های خاص ،بیشتر از خود او ،اثرش را تحت لوا قرار م یدهد که حتی
گاه ممکن اســت دیگر تجربیات و ارائ ههای شاعر در هنر زبان را نادیده یا سبک و نگر ِش شــعری آنها را در همین فیس بوک هم به وضوح کشف ،تاویل و زایش متن شود.
کمرنگ کند .شعر ،خلق و آفرینش اســت با تمام ابزاری که شاعر بتواند
م یشود مشاهده کرد .به نظر شــما که رویکرد نقادان های نیز در
مقال ههایتان دربار هی موج ساد هنویسی به چشم م یخورد ،عل ِت این ▪ ▪تاویل خودتان از آن شــعر دیــداری کــه در کتاب وجود از آن درست اســتفاده کند و مخاطبش را به کشف برساند .مخاطبی که
25 از کشــف اثر ،به لذت متن م یرســد .به ذوق .پس شاعر بودن برای من
کاف یست .شاعری که بتواند زبان و مسیر خودش را داشته باشد. دا ر◊دهچریچسندته؟ربهمولخفص،ودر بص،راببرخاثرشخدویددامرخِایطآنب.آن به شــمار م یآید ،اما همه اهمیــت دادن به تعداد مخاطب و به تََب ِع آن ،قابل فهم کرد ِن
شــعر برای عام هی مردم ،که این روزها به بحث اصلی بسیاری از