Page 33 - Shahrvand BC No.1250
P. 33
ادبیات/نقد فهم ،استعداد در سرایش شعر تاثیر دارند.
33 شاعر با عواطفش زندگی می کند؛ شعر می نویسد .لذا در هر مجموعه نقد ساختاری پرستوهای شهلا
شعر می توان محرکات /ایموسیونهای جهانشمول با بروز در چهره و تن
مانند شادی ،غم ،اشمئزاز ،شگفتی ،ترس ،تعجب /سورپرایز شاعر را پی
گرفت .حزینم ص 91علت غم را "حبس روح شاد من در قید ظلمت /ز
ترک خیالات دل انگیز بهاری /در صفای آرزو" ارایه می دهد.
آرام می خواهم ص 92برای شاعر یک هدف در زندگی است که دکتر بیژن باران
"پرنیان لفافه ی شوق و شور" طلب می شود .روشن است که درجامعه اخلاق حاکم بر هر جامعه ،اخلاق طبقه حاکم است« .مارکس»
گذاری زن باید عواطف طبیعی و مدرن خود را تکه تکه ای ،استعاری،
باکنایه ،سترگی ابراز کند .این عواطف عمیق زنانه در حجب بکلام
تکلفی تبیین می یابند .از خلال اشعار ،گاهی طرف عشق سترگی/
سال متسیب /شماره - 1250جمعه 11دادرم 1392 ابهام دارد -زیرا در جایی معشوق و در شعری دیگر فرزند تلویح می معشوق ابهام دارد؛ در اغلب شعرهای تغزلی پرستوها جنسیت مذکر مجموعه شعر ،پرستوها ،شهلا ،انتشارات امیری ،کابل ،تیراژ .1000
شود .در مرد عشق تنانه و به انسان بسادگی تفکیک شده اند -مانند و استعارات معشوق تصریح می شوند. نشر اولین کتاب شاعر هیجان آور است .مزین با مطلع شعر تاگور با
تخالف آزادی /خانواده :بگذار پرواز در ُآسمانها /به جمع کردن بالها بر
فروغ و شاملو. اگر بنا به تقویم نگارش شعرهای کتاب با تاریخ بودند؛ آنگاه تاریخ فراز آشیانه پایان یابد .بمعنای رجحان خانواده بر پرواز است .رئوس
شعر او مرور "خاطرات" ،ص 64است که سردی و گرمی را -هم در شعرها کلید پیگیری نقاد در مسیر ادبی شاعر از 3مرحله عروضی، محتوای فهرست 115شعر در این کتاب 130صفحه ای بقرار زیرند:
گذشته کودکی هم در زمان نوشتن این شعر در میانسالی -باهم دارد. نیمایی ،شاملویی شعر او می شد .این دگردیسی را بخوبی در 4کتاب
ولی اشتراک سرد و گرم ظاهر امر است -در گذشته کودکی این امر شعر فروغ فرخزاد از مثنوی و رباعی به شعر نیمایی و شاملویی می زن ،فصول ،عشق ،تخیل ،عاطفه ،مراسم ،خانواده.
فقط دمای محیط است؛ در حالیکه در غربت و تنهایی میانسالی این توان دید 5 .عامل صداقت ،تخیل ،عاطفه ،بدعت ،خلاقیت را هم در نقد مجموعه شعر اول یک شاعر چالش خود را دارد .زیرا سبک
شعرها می توان در 2بعد سوسوری گزینش و چینش واژه ها ،عبارات هنوز تحکیم نشده؛ بقایای ادبیات مصروف شاعر در نوجوانی مانند
امر لحظات شاد و ناملایمات زندگی یعنی خوشی و مرارت است. و استعارات نشان داد .افزودن لایه حسی تصویری /صوتی بر کلام با شعر کلاسیک ،شعر نیمایی ،شعر نثری در مجموعه را می توان پی
سرعت زمان در پیری آهسته با طمنینه گویی بیش از جوانی فرز آرایه های ادبی /صناعات بلاغی انجام می شود .استعاره مانند داس گرفت .در عین حال 5عامل صداقت ،تخیل ،عاطفه ،بدعت ،خلاقیت
با جویده گویی است .پیران از شتاب حس زمان می گویند .با فکر، ماه و مجاز مانند بال هواپیما و قافیه مانند همصدایی هجایی کلمات در مجموعه شعر نیز دیده می شوند .شاید از نظر پرورش استعداد
مطالعه نشریات عملی ،گفتگو با دیگران این نتیجه حاصل شد :چرا شعری هر فرد دوره کودکی با شعر کلاسیک ،نوجوانی با شعر نیمایی،
در نوجوانی گذشت زمان کشدار بود؛ در پیری زمان سریع می گذرد؟ 3نمونه مهم از آرایه های ادبی اند. میانسالی با شعر شاملویی آشنا می شود .شهلا زاده کابل با فرهنگ
جواب :فرد در 2دوره زندگیش 2نوع حافظه دارد .حافظه نوجوانی با شاعر با آوردن نقل قول از شاعران کلاسیک و نو نشان می دهد که کلاسیک و مقیم فلوریدای مدرن خو گرفته .او در نوجوانی 6ماه در
انبار جزییات رویدادها و حافظه پیری با جهش از جزییات رویدادها. سوای استعداد موسیقی و کلام خود در آثار فردوسی ،حافظ ،ابو سعید، رادیو کابل اینترن /کارآموز در برنامه سخن با اولیا بود .در 2013با
گذشت زمان با ساعت ،نوسانات اتمی ،حرکت ظاهری خورشید ثابت نیما ،فروغ مطالعه دارد 2 .تقریظ کوتاه در آغاز کتاب آمده .کتاب به صدای روحنواز اشعار خود را با موسیقی دکلمه کرده در رادیو پگاه
است؛ حس زمان در جوانی کشدار با جزییات رویدادها و در پیری مادر و پدر اهدا شده؛ در مقدمه شاعر از علاقه خود به "نیایش، کانادا پخش می کند .او باپشتکار ،باهوش ،مدیر ،برنامه ریز ،وظیفه
سریع با نوعی فراموشی جزییات رویدادها است .گذشت روزها با شگفتیها ،پرنده ها /پرستو و بهار در طبیعت با خلاقیتش" می گوید. شناس ،برونگرا ،خلاق ،باتخیل ،خوش قریحه ،مسلط به 2زبان است.
معدود جزییات در پیری سریعتر یا کم حادثه در خاطره حس می در شعر او تاثیر شاعران طبیعتگرای رمانتیک مانند نیما ،هنری ثارو با مرور این عنوانها می توان طبیعت گرایی ،تخیل ،عاطفه ،زن /تو،
شود .شاید کوتاهی اشعار بخاطر برنامه روزانه بانوی خانه وقت طولانی 1862-1817تنها /ساده گرا ،تاگور 1941-1861انسانگرا ،هاثورن خانواده ،خاطرات ،عشق ،فصول ،تنانگی ،پرنده ،آرزو را یافت .غالب
1864-1804منزه طلب Puritan /و شوریدگی حافظ و مولانا را می
برای پردازش ساختاری اشعار بلند نمی دهد.
توان دید.
شعرها کوتاه باندازه رباعی4 /پاره اند؛ لذا ساختار روایی /تقویمی و او با صداقت احساسات ،خاطران ،آمال خود را در کلماتی آهنگین،
چند پرسوناژ نداشته -لمحه ای از حس و حال فردی برای گذر زمان حسی ارایه می دهد .شعرش از دل برآمده ،بر دل می نشیند .او ببخشم بوسه های نغز و ستره
در قالب شعر تخیلی اند نه پردازش موضوع انشایی مانند برخی اشعار تاثیرپذیر از خواندن کتب ،دیدن فیلمها /برنامه تلویزیون ،شنیدن من آن سراپا را (ص )34
بلند اخوان از نوع کتیبه .شاعر انسانگرا سیمای معشوق را تخیلی موسیقی است؛ در شعرش این ورودیهای کلامی ،بصری ،سمعی مغز چرا نغز و ستره /مخفی؟ آیا این اندیشه شاعر است یا شرح رویداد؟
شاعر دربند امور خانگی ،با تخیل رویای عشق را مجسم می کند؛ را با خلاقیت باز می تاباند .در شعر اعتماد ص 61تعهد خود را به تصویر پردازی و با آرزو می آمیزد .ولی چرا از عشق به او نمی گوید؟
In touch with Iranian diversity ولی در عین حال در "ستره" یا خفا از محیط خشن2 .گانگی پندار و هدفش موجز "در حریر یقین" مصممانه بیان می کند .حریر کمک علل روانی و اجتماعی این صداقت شاعر در بیان فانتزی و نبود عشق
کردار یکی از مصائب پستویی پیشامدرن است که 2رویی مردم را در مطبوعی به حسی کردن انتزاع یقین برای خواننده است .در امید ص
جامعه گذاری دامن می زند .روبنای قبیلگی استوار بر آیه های ثابت حقیقی قابل غور است .فهرست بقرار زیر است:
ند .ابراهیم گلستان ،اسرار گنج دره جنی ،می گوید :ایمان را ارزانتر 63بخود وعده "خورشید تابان" را می دهد. نیایش ،پرستوها ،شعر می شوم ،نور امید ،استقبال ،شقایق ،ای هم
از عقیده می شود بدست آورد .ایمان آیه می خواهد ،عقیده اندیشه. عهد کردم ص 109از "عقد ،قصد ،وفا ،صفا" به طرف مقابل میگوید. دیار من ،تو ،اشگ ،گل سیب ،بمان ،آرزو ،یاد می آرم ،می ترسم ،زن،
آیا می توان از شعر به رویدادها و وضع فکری شاعر رخنه کرد؟ هنر راوی در تعهد خود از "شاخه ،قطره ،آتش ،مهر ،گلسرخ آرزو ،رنگ قهرم ،پرواز می کنم ،کبوتر ،تبسم ،درخت تنها ،تفکر ،به ستایش زن،
تخیلی شعر با آرایه های ادبی مانند استعاره ،مجاز ،کنایه -لایه های زرد غصه ها ،پناه ،حریر ظلمانی شب خاطره ها ،تقدیس محبت ،باغ بنازمت ،سراپای نفیست ،..پدرم ،سرزمین من ،مادرم ،نیما ،وفای دل،
غلیظ به معنا می دهند .ولی یک نقاد عمیق می تواند از چنبر کلمات، وفا" می گوید .نکته جالب 2استعاره "گل سرخ آرزو" برای هدفی آرمان ،برچینم ،تخیل ،مستی ،چنان خواهمت ،مترس ،هستیم ،زین
شاعر را شناسایی کند .او صفات ممیزه را از ادبیات و علوم انسانی دوردست و "گل تقدیس محبت" در زمان حال است .اولی اسم خاص تلاطم چشمم ،..به نثارت ،آرزو ،بنازم ،جرعه ،یاس ،غمین رخسار،
و دومی گل یعنی اسم عام بکار رفته .آیا برای شاعر هدف مشخص انتظار ،خندیدی ،در غبار ،..آرزو ،دوبیتی ،بچین ،شهپره ،خیال تو،
برای واشکافی شعر بکار می برد. تر است تا تعهد به محبت زمان حال؟ شعر با فعل زمان حال بصورت غروب ،خواهانمت ،نگاه ،دخترک ،سال نو ،امید ،خاطرات ،غصه ،مهر
چرخه زندگی زن از نوزادی ،دوشیزگی ،همسری ،مادری با پندارهای
تنانه در شعرها تصویر شده .راوی زن مادر هم هست .در شعر تبسم حدیث نفس آمده" :عهد کردم".. خدا ،خسته ام ،حیفم ،شب یلدا ،می پسندم ،درخت تنها ،با تو بودن،
ص 22با مهر می گوید :تا آن کودک برهنه را من دادم آغوش /حریر در افغانستان ثنویت سرد /گرم فصول بسیار شدید بوده؛ در فرهنگ، وصال ،دستم بگیر ،لبخند مادر ،عشق ،به نثارت ،سفر ،هوس کردم،
تبسم پوشاندش /چه نرم .حس مادری از راوی به موجودات دیگر هم نقش گلبوته /هندسی قالی و شعر با تخیلات 2گانه ارایه می شوند. خوشبختی ،جامه زرین ،دیارم که چه سرد ،عیدانه ،قاصرم ،احساسم،
نشت کرد؛ حتی شاعر را مهربان می کند .او در شعر به ستایش زن این ثنویت را در 100ها موتیف می توان رصد کرد .دیارم که چه سرد خشکیده ،حزینم ،آرام می خواهم ،دوست می دارم ،دلواپسی ،برگ
ص 26-25از اسم ،کلام ،بیان ،خیال ،فکر ،صفات ،همت ،عهد ،قلب، ص 90-89و دوست می دارم ص 93این ثنویت را در 2گانگی های پاییزی ،سرور ،آسمان رنگین ،پاییز ،احساس عشق ،سفره ،رویا ،بوسه،
قلم ،بودن ،وجود ،بخشندگی ،مهر ،شادی و دیگر صفات زن نام می زیر عیان می کنند :خورشید /سرد ،حزین /مهر ،تشنه /لطف ،مهر/ پرستو ،غصه دیروز ،بهاریه ،بار گران ،عهد کردم ،هلهله ،می یک
برد "تا جاودانه بماند این بهار ".شاعر نوجوانی را بیاد می آورد :ای غصه ،خشگیده /سبزینه ،بهار /خشگیده ،من /تو ،شب /سحر ،تخیل/ زنم ،بهار امید ،می رقصم ،هدیه ،رسان ،بهار امید ،نقش آرزو ،لغزش،
Vol. 20 / No. 1250 - Friday, Aug. 2, 2013 دوشیزه تنها در مرز سرد /روحت چه سخت ..ص 27بنازمت. جسم پنجره سرد ،نور /باد صهبا .تخالفها هم فراوانند :دلواپسی /قرار، امتداد ،مرد ،شاد باشید ،نوروز ،حجله.
نالان /آرام ص ،55جرقه /آبگینه ص ،56غروب /فروغ ص ،57 در پایان کتاب 4قطعه نثر در باره نظرات اجتماعی و فرهنگی شاعر
دخترک ص 60با اشگ خود روزهای کنار خانواده را مرور کرده؛ آمده .در مرد ص 122شاعر مرد و زن را زیر انسان قرار داده؛ با تاکید
افسوس می خورد :گذشته های گرم دیرین /که دیگر نیست /تکرار! خشگ /خرم ص .58 برابری این 2جنس در اجتماع می گوید" :مرد هم زیبا" ست "با
خاطرات ص 64نیز از جدایی دختر از خانواده و سفر به دنیای نو می ثنویت در موتیفهای کلامی مخالف ،تصویرهای رنگین ،استعارات چون داشتن ادراک ،احساسات ،نیازمندیها ،تمایلات و آرزوهای همسان
گوید که برایش سختر از یک فرزند پسر در خانواده است؛ زیرا دختر 2ریسمان سفید /سیاه در شعر دیده می شود .در فرهنگ ایرانی تغییر و انسانی ".شاد باشید ص ،123شاعر از زن و مرد میخواهد که به
حساس و عاطفی تر است .البته تنهایی در چرخه حیات با مراسم سال فصول رکنی از جشنهای گروهی و خانوادگی است .در ادبیات فارسی احساس شان وفادار بوده؛ با "خنده و شادی و مهر" از حضور همدیگر
نو ،شب یلدا ص 69خاطرات خانه پدری را در خانه شوهر تیزتر می تغییر فصول ،نیز خود هر فصل ،خاطره /آرزوی فصل گذشته /آتی-
کند .با تولد فرزندان شاید این ملال دوری از اولیا تسکین یابد .البته منبع الهام بیرونی برای تغییر حال شاعر اند .بهاریه ص 106شعری پر لذت ببرند .باید "با عطوفت نگریست ،و هم با صداقت پیگیر اصول
چرخه حیات در فرزند دختر با جشن مراسم ملی ادامه یافته؛ تکرار از "زمرد امیدها از دیار گل /که بپاشد لعل تندیس و تفکر /در میان ذهن واقعی انسانی بود و انسانیت".
می شوند :با سال نو را مقدمش خوش گویم ،ص .62چنین است که سردیها"ی دانه های گیاهی به سبز شدن ،گل و میوه دادن "با امیدها"
است " .ثنویت زمرد سبز /لعل سرخ ،تندیس /تفکر ،سردی گذشته/ نوروز ص 124تمثیلی است از "احساسم غوغا از مستی روح دارد ،در
آداب و رسوم در نسلهای آتی ادامه می یابند. گرمی بهار با استعارات 2گانه نیز در این شعر جاسازی شده .هلهله ص شگفتگی گلها ،نیازم هلهله فرحان از آمد آمد گرمیهای ملایم بهاران".
در غزل راوی من عاشق 2نوع دیدگاه دارد-1 :مستقیم با معشوق حجله ص 125نماد آستانه تنانگی است" :عشق عریان احساس،
گفتگو می کند .گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب/ 110نیز بهار را با "برکت و فیض از آزادی" می خواهد. نمناکی چشم ،لمس خیال ،خلوتگاه امید برهنه با خواست ،پیچش،
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین ،غریب .حافظ در این غزل برگ پاییزی ص 95گذران زندگی در باد زمان "سوگوار ،بیمناک، آه ،جرقه هوس ،بوسه ،ناز برومند /که عشق را نباید تاریکش دانست".
گفتم-گفت را برای مکالمه با یار بکار می برد -2 .پشت سر معشوق اجباری ،بافنا ،باتمکین" قلمداد شده .برای شاعر بهار و پاییز ثنویت نقش آرزو ص 118طرف در حجله اینگونه وصف می شود" :دستانش
صفحه می گذارد /غیبت می کند .حافظ :زان یار دلنوازم شکریست با شکوفانی شاد و غم باد را القا می کند .در پاییز ص 98با "خشگم زده، را /حلقه سرور می دانم /در بند زیب تقدیرم ".این آلیاژ سنت تقدیر و
اشکم ،سر افکارم" خزان طبیعی درونی شده؛ عاطفه شاعر نسبت به مدرنیزم سرور در جامعه و فرهنگ گذاری را نشان می دهد .در خاور
شکایت /گر نکته دان عشقی بشنو تـو این حکایت. میانه بدون رابطه dateنوجوانان -حجله بار غریزی ،عاطفی ،پیمانی،
نیستی برگها و وفور سرما ارایه می شود.
شاعر زن مظاهر سنن ،آداب ،رسوم را در شعرش جاسازی می کند .نیما هر 2دیدگاه را بکار میبرد .افسانه :من بر آن موج آشفته دیدم/ پذیرش تقدیری دارد .جایی است که آینده زوج کلید می خورد.
لغزش ص 120-119عبارات تنانه با سنتی /عرفانی چون دو ریسمان سفره ص 100یکی از وسایل خانه ،مستطیل پارچه ای بین طباخی یکه تازی سراسیمه .عاشق :اما "..در همین شعر نیما :من بر آن عاشقم
در هم پیچیده؛ چینش واژه ها در 2گروه زیر ردیف می شوند :با رنگ ،بو ،نوع خوراک و دهان است .برای زن سفره نتیجه بازار رفتن ،که رونده ست .راوی زن زمانی از احساسات و محیط خود در جامعه
پیشامدرن وحشت می کند .او ترجیع بند میترسم را تکرار می کند: مدیریت مواد و هزینه ،تهیه خوراک ،چیدن باسلیقه ،دیدن عزیزان «لغزش گرم ،قدام بمعنی قدیمی و جلو ،دریده ،گوش معشوق،
33 می ترسم /نه رحم و نه صداقت و نه راز مصون ز غیر /از غرقّآب حسم بدور آن برای تناول و حیات ،شستن ظروف ،انداختن /جمع کردن همتت ،باده ی عزت ،شهد ،لغزش سراپا /منفورت /کامت ،فرحان،
در شب تار /می ترسم /در انقلاب روح که بزرگ است ز شادیها /..در سفره می باشد .سفره در حافظه فرزند حلقه وصل به مادر است که خوشنودی ،قوی با نور صاعقه« ».کلامت ،سرد 2دلی ،آرمان 1دلی،
دیار عشق ،آزادی ،خوشبینی ،بختت ،نشاط خیر ،عزت ».واژه های در آن پدر غایب است og s; .در اینجا نگاه شاعر با خاطرات "معطر بیش و کم ز ستره گیی یک فضای عشق /ز هلهله یک مرغ قهار..
گروه نخست حسی اند؛ گروه دوم انتزاعی اند .در غزل سنتی جنسیت و عزیز" می آمیزد .او می گوید 6 :عنصر حس ،کراکتر ،زمان ،مکان ،ص .15-16
33 شاعر با عواطفش زندگی می کند؛ شعر می نویسد .لذا در هر مجموعه نقد ساختاری پرستوهای شهلا
شعر می توان محرکات /ایموسیونهای جهانشمول با بروز در چهره و تن
مانند شادی ،غم ،اشمئزاز ،شگفتی ،ترس ،تعجب /سورپرایز شاعر را پی
گرفت .حزینم ص 91علت غم را "حبس روح شاد من در قید ظلمت /ز
ترک خیالات دل انگیز بهاری /در صفای آرزو" ارایه می دهد.
آرام می خواهم ص 92برای شاعر یک هدف در زندگی است که دکتر بیژن باران
"پرنیان لفافه ی شوق و شور" طلب می شود .روشن است که درجامعه اخلاق حاکم بر هر جامعه ،اخلاق طبقه حاکم است« .مارکس»
گذاری زن باید عواطف طبیعی و مدرن خود را تکه تکه ای ،استعاری،
باکنایه ،سترگی ابراز کند .این عواطف عمیق زنانه در حجب بکلام
تکلفی تبیین می یابند .از خلال اشعار ،گاهی طرف عشق سترگی/
سال متسیب /شماره - 1250جمعه 11دادرم 1392 ابهام دارد -زیرا در جایی معشوق و در شعری دیگر فرزند تلویح می معشوق ابهام دارد؛ در اغلب شعرهای تغزلی پرستوها جنسیت مذکر مجموعه شعر ،پرستوها ،شهلا ،انتشارات امیری ،کابل ،تیراژ .1000
شود .در مرد عشق تنانه و به انسان بسادگی تفکیک شده اند -مانند و استعارات معشوق تصریح می شوند. نشر اولین کتاب شاعر هیجان آور است .مزین با مطلع شعر تاگور با
تخالف آزادی /خانواده :بگذار پرواز در ُآسمانها /به جمع کردن بالها بر
فروغ و شاملو. اگر بنا به تقویم نگارش شعرهای کتاب با تاریخ بودند؛ آنگاه تاریخ فراز آشیانه پایان یابد .بمعنای رجحان خانواده بر پرواز است .رئوس
شعر او مرور "خاطرات" ،ص 64است که سردی و گرمی را -هم در شعرها کلید پیگیری نقاد در مسیر ادبی شاعر از 3مرحله عروضی، محتوای فهرست 115شعر در این کتاب 130صفحه ای بقرار زیرند:
گذشته کودکی هم در زمان نوشتن این شعر در میانسالی -باهم دارد. نیمایی ،شاملویی شعر او می شد .این دگردیسی را بخوبی در 4کتاب
ولی اشتراک سرد و گرم ظاهر امر است -در گذشته کودکی این امر شعر فروغ فرخزاد از مثنوی و رباعی به شعر نیمایی و شاملویی می زن ،فصول ،عشق ،تخیل ،عاطفه ،مراسم ،خانواده.
فقط دمای محیط است؛ در حالیکه در غربت و تنهایی میانسالی این توان دید 5 .عامل صداقت ،تخیل ،عاطفه ،بدعت ،خلاقیت را هم در نقد مجموعه شعر اول یک شاعر چالش خود را دارد .زیرا سبک
شعرها می توان در 2بعد سوسوری گزینش و چینش واژه ها ،عبارات هنوز تحکیم نشده؛ بقایای ادبیات مصروف شاعر در نوجوانی مانند
امر لحظات شاد و ناملایمات زندگی یعنی خوشی و مرارت است. و استعارات نشان داد .افزودن لایه حسی تصویری /صوتی بر کلام با شعر کلاسیک ،شعر نیمایی ،شعر نثری در مجموعه را می توان پی
سرعت زمان در پیری آهسته با طمنینه گویی بیش از جوانی فرز آرایه های ادبی /صناعات بلاغی انجام می شود .استعاره مانند داس گرفت .در عین حال 5عامل صداقت ،تخیل ،عاطفه ،بدعت ،خلاقیت
با جویده گویی است .پیران از شتاب حس زمان می گویند .با فکر، ماه و مجاز مانند بال هواپیما و قافیه مانند همصدایی هجایی کلمات در مجموعه شعر نیز دیده می شوند .شاید از نظر پرورش استعداد
مطالعه نشریات عملی ،گفتگو با دیگران این نتیجه حاصل شد :چرا شعری هر فرد دوره کودکی با شعر کلاسیک ،نوجوانی با شعر نیمایی،
در نوجوانی گذشت زمان کشدار بود؛ در پیری زمان سریع می گذرد؟ 3نمونه مهم از آرایه های ادبی اند. میانسالی با شعر شاملویی آشنا می شود .شهلا زاده کابل با فرهنگ
جواب :فرد در 2دوره زندگیش 2نوع حافظه دارد .حافظه نوجوانی با شاعر با آوردن نقل قول از شاعران کلاسیک و نو نشان می دهد که کلاسیک و مقیم فلوریدای مدرن خو گرفته .او در نوجوانی 6ماه در
انبار جزییات رویدادها و حافظه پیری با جهش از جزییات رویدادها. سوای استعداد موسیقی و کلام خود در آثار فردوسی ،حافظ ،ابو سعید، رادیو کابل اینترن /کارآموز در برنامه سخن با اولیا بود .در 2013با
گذشت زمان با ساعت ،نوسانات اتمی ،حرکت ظاهری خورشید ثابت نیما ،فروغ مطالعه دارد 2 .تقریظ کوتاه در آغاز کتاب آمده .کتاب به صدای روحنواز اشعار خود را با موسیقی دکلمه کرده در رادیو پگاه
است؛ حس زمان در جوانی کشدار با جزییات رویدادها و در پیری مادر و پدر اهدا شده؛ در مقدمه شاعر از علاقه خود به "نیایش، کانادا پخش می کند .او باپشتکار ،باهوش ،مدیر ،برنامه ریز ،وظیفه
سریع با نوعی فراموشی جزییات رویدادها است .گذشت روزها با شگفتیها ،پرنده ها /پرستو و بهار در طبیعت با خلاقیتش" می گوید. شناس ،برونگرا ،خلاق ،باتخیل ،خوش قریحه ،مسلط به 2زبان است.
معدود جزییات در پیری سریعتر یا کم حادثه در خاطره حس می در شعر او تاثیر شاعران طبیعتگرای رمانتیک مانند نیما ،هنری ثارو با مرور این عنوانها می توان طبیعت گرایی ،تخیل ،عاطفه ،زن /تو،
شود .شاید کوتاهی اشعار بخاطر برنامه روزانه بانوی خانه وقت طولانی 1862-1817تنها /ساده گرا ،تاگور 1941-1861انسانگرا ،هاثورن خانواده ،خاطرات ،عشق ،فصول ،تنانگی ،پرنده ،آرزو را یافت .غالب
1864-1804منزه طلب Puritan /و شوریدگی حافظ و مولانا را می
برای پردازش ساختاری اشعار بلند نمی دهد.
توان دید.
شعرها کوتاه باندازه رباعی4 /پاره اند؛ لذا ساختار روایی /تقویمی و او با صداقت احساسات ،خاطران ،آمال خود را در کلماتی آهنگین،
چند پرسوناژ نداشته -لمحه ای از حس و حال فردی برای گذر زمان حسی ارایه می دهد .شعرش از دل برآمده ،بر دل می نشیند .او ببخشم بوسه های نغز و ستره
در قالب شعر تخیلی اند نه پردازش موضوع انشایی مانند برخی اشعار تاثیرپذیر از خواندن کتب ،دیدن فیلمها /برنامه تلویزیون ،شنیدن من آن سراپا را (ص )34
بلند اخوان از نوع کتیبه .شاعر انسانگرا سیمای معشوق را تخیلی موسیقی است؛ در شعرش این ورودیهای کلامی ،بصری ،سمعی مغز چرا نغز و ستره /مخفی؟ آیا این اندیشه شاعر است یا شرح رویداد؟
شاعر دربند امور خانگی ،با تخیل رویای عشق را مجسم می کند؛ را با خلاقیت باز می تاباند .در شعر اعتماد ص 61تعهد خود را به تصویر پردازی و با آرزو می آمیزد .ولی چرا از عشق به او نمی گوید؟
In touch with Iranian diversity ولی در عین حال در "ستره" یا خفا از محیط خشن2 .گانگی پندار و هدفش موجز "در حریر یقین" مصممانه بیان می کند .حریر کمک علل روانی و اجتماعی این صداقت شاعر در بیان فانتزی و نبود عشق
کردار یکی از مصائب پستویی پیشامدرن است که 2رویی مردم را در مطبوعی به حسی کردن انتزاع یقین برای خواننده است .در امید ص
جامعه گذاری دامن می زند .روبنای قبیلگی استوار بر آیه های ثابت حقیقی قابل غور است .فهرست بقرار زیر است:
ند .ابراهیم گلستان ،اسرار گنج دره جنی ،می گوید :ایمان را ارزانتر 63بخود وعده "خورشید تابان" را می دهد. نیایش ،پرستوها ،شعر می شوم ،نور امید ،استقبال ،شقایق ،ای هم
از عقیده می شود بدست آورد .ایمان آیه می خواهد ،عقیده اندیشه. عهد کردم ص 109از "عقد ،قصد ،وفا ،صفا" به طرف مقابل میگوید. دیار من ،تو ،اشگ ،گل سیب ،بمان ،آرزو ،یاد می آرم ،می ترسم ،زن،
آیا می توان از شعر به رویدادها و وضع فکری شاعر رخنه کرد؟ هنر راوی در تعهد خود از "شاخه ،قطره ،آتش ،مهر ،گلسرخ آرزو ،رنگ قهرم ،پرواز می کنم ،کبوتر ،تبسم ،درخت تنها ،تفکر ،به ستایش زن،
تخیلی شعر با آرایه های ادبی مانند استعاره ،مجاز ،کنایه -لایه های زرد غصه ها ،پناه ،حریر ظلمانی شب خاطره ها ،تقدیس محبت ،باغ بنازمت ،سراپای نفیست ،..پدرم ،سرزمین من ،مادرم ،نیما ،وفای دل،
غلیظ به معنا می دهند .ولی یک نقاد عمیق می تواند از چنبر کلمات، وفا" می گوید .نکته جالب 2استعاره "گل سرخ آرزو" برای هدفی آرمان ،برچینم ،تخیل ،مستی ،چنان خواهمت ،مترس ،هستیم ،زین
شاعر را شناسایی کند .او صفات ممیزه را از ادبیات و علوم انسانی دوردست و "گل تقدیس محبت" در زمان حال است .اولی اسم خاص تلاطم چشمم ،..به نثارت ،آرزو ،بنازم ،جرعه ،یاس ،غمین رخسار،
و دومی گل یعنی اسم عام بکار رفته .آیا برای شاعر هدف مشخص انتظار ،خندیدی ،در غبار ،..آرزو ،دوبیتی ،بچین ،شهپره ،خیال تو،
برای واشکافی شعر بکار می برد. تر است تا تعهد به محبت زمان حال؟ شعر با فعل زمان حال بصورت غروب ،خواهانمت ،نگاه ،دخترک ،سال نو ،امید ،خاطرات ،غصه ،مهر
چرخه زندگی زن از نوزادی ،دوشیزگی ،همسری ،مادری با پندارهای
تنانه در شعرها تصویر شده .راوی زن مادر هم هست .در شعر تبسم حدیث نفس آمده" :عهد کردم".. خدا ،خسته ام ،حیفم ،شب یلدا ،می پسندم ،درخت تنها ،با تو بودن،
ص 22با مهر می گوید :تا آن کودک برهنه را من دادم آغوش /حریر در افغانستان ثنویت سرد /گرم فصول بسیار شدید بوده؛ در فرهنگ، وصال ،دستم بگیر ،لبخند مادر ،عشق ،به نثارت ،سفر ،هوس کردم،
تبسم پوشاندش /چه نرم .حس مادری از راوی به موجودات دیگر هم نقش گلبوته /هندسی قالی و شعر با تخیلات 2گانه ارایه می شوند. خوشبختی ،جامه زرین ،دیارم که چه سرد ،عیدانه ،قاصرم ،احساسم،
نشت کرد؛ حتی شاعر را مهربان می کند .او در شعر به ستایش زن این ثنویت را در 100ها موتیف می توان رصد کرد .دیارم که چه سرد خشکیده ،حزینم ،آرام می خواهم ،دوست می دارم ،دلواپسی ،برگ
ص 26-25از اسم ،کلام ،بیان ،خیال ،فکر ،صفات ،همت ،عهد ،قلب، ص 90-89و دوست می دارم ص 93این ثنویت را در 2گانگی های پاییزی ،سرور ،آسمان رنگین ،پاییز ،احساس عشق ،سفره ،رویا ،بوسه،
قلم ،بودن ،وجود ،بخشندگی ،مهر ،شادی و دیگر صفات زن نام می زیر عیان می کنند :خورشید /سرد ،حزین /مهر ،تشنه /لطف ،مهر/ پرستو ،غصه دیروز ،بهاریه ،بار گران ،عهد کردم ،هلهله ،می یک
برد "تا جاودانه بماند این بهار ".شاعر نوجوانی را بیاد می آورد :ای غصه ،خشگیده /سبزینه ،بهار /خشگیده ،من /تو ،شب /سحر ،تخیل/ زنم ،بهار امید ،می رقصم ،هدیه ،رسان ،بهار امید ،نقش آرزو ،لغزش،
Vol. 20 / No. 1250 - Friday, Aug. 2, 2013 دوشیزه تنها در مرز سرد /روحت چه سخت ..ص 27بنازمت. جسم پنجره سرد ،نور /باد صهبا .تخالفها هم فراوانند :دلواپسی /قرار، امتداد ،مرد ،شاد باشید ،نوروز ،حجله.
نالان /آرام ص ،55جرقه /آبگینه ص ،56غروب /فروغ ص ،57 در پایان کتاب 4قطعه نثر در باره نظرات اجتماعی و فرهنگی شاعر
دخترک ص 60با اشگ خود روزهای کنار خانواده را مرور کرده؛ آمده .در مرد ص 122شاعر مرد و زن را زیر انسان قرار داده؛ با تاکید
افسوس می خورد :گذشته های گرم دیرین /که دیگر نیست /تکرار! خشگ /خرم ص .58 برابری این 2جنس در اجتماع می گوید" :مرد هم زیبا" ست "با
خاطرات ص 64نیز از جدایی دختر از خانواده و سفر به دنیای نو می ثنویت در موتیفهای کلامی مخالف ،تصویرهای رنگین ،استعارات چون داشتن ادراک ،احساسات ،نیازمندیها ،تمایلات و آرزوهای همسان
گوید که برایش سختر از یک فرزند پسر در خانواده است؛ زیرا دختر 2ریسمان سفید /سیاه در شعر دیده می شود .در فرهنگ ایرانی تغییر و انسانی ".شاد باشید ص ،123شاعر از زن و مرد میخواهد که به
حساس و عاطفی تر است .البته تنهایی در چرخه حیات با مراسم سال فصول رکنی از جشنهای گروهی و خانوادگی است .در ادبیات فارسی احساس شان وفادار بوده؛ با "خنده و شادی و مهر" از حضور همدیگر
نو ،شب یلدا ص 69خاطرات خانه پدری را در خانه شوهر تیزتر می تغییر فصول ،نیز خود هر فصل ،خاطره /آرزوی فصل گذشته /آتی-
کند .با تولد فرزندان شاید این ملال دوری از اولیا تسکین یابد .البته منبع الهام بیرونی برای تغییر حال شاعر اند .بهاریه ص 106شعری پر لذت ببرند .باید "با عطوفت نگریست ،و هم با صداقت پیگیر اصول
چرخه حیات در فرزند دختر با جشن مراسم ملی ادامه یافته؛ تکرار از "زمرد امیدها از دیار گل /که بپاشد لعل تندیس و تفکر /در میان ذهن واقعی انسانی بود و انسانیت".
می شوند :با سال نو را مقدمش خوش گویم ،ص .62چنین است که سردیها"ی دانه های گیاهی به سبز شدن ،گل و میوه دادن "با امیدها"
است " .ثنویت زمرد سبز /لعل سرخ ،تندیس /تفکر ،سردی گذشته/ نوروز ص 124تمثیلی است از "احساسم غوغا از مستی روح دارد ،در
آداب و رسوم در نسلهای آتی ادامه می یابند. گرمی بهار با استعارات 2گانه نیز در این شعر جاسازی شده .هلهله ص شگفتگی گلها ،نیازم هلهله فرحان از آمد آمد گرمیهای ملایم بهاران".
در غزل راوی من عاشق 2نوع دیدگاه دارد-1 :مستقیم با معشوق حجله ص 125نماد آستانه تنانگی است" :عشق عریان احساس،
گفتگو می کند .گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب/ 110نیز بهار را با "برکت و فیض از آزادی" می خواهد. نمناکی چشم ،لمس خیال ،خلوتگاه امید برهنه با خواست ،پیچش،
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین ،غریب .حافظ در این غزل برگ پاییزی ص 95گذران زندگی در باد زمان "سوگوار ،بیمناک، آه ،جرقه هوس ،بوسه ،ناز برومند /که عشق را نباید تاریکش دانست".
گفتم-گفت را برای مکالمه با یار بکار می برد -2 .پشت سر معشوق اجباری ،بافنا ،باتمکین" قلمداد شده .برای شاعر بهار و پاییز ثنویت نقش آرزو ص 118طرف در حجله اینگونه وصف می شود" :دستانش
صفحه می گذارد /غیبت می کند .حافظ :زان یار دلنوازم شکریست با شکوفانی شاد و غم باد را القا می کند .در پاییز ص 98با "خشگم زده، را /حلقه سرور می دانم /در بند زیب تقدیرم ".این آلیاژ سنت تقدیر و
اشکم ،سر افکارم" خزان طبیعی درونی شده؛ عاطفه شاعر نسبت به مدرنیزم سرور در جامعه و فرهنگ گذاری را نشان می دهد .در خاور
شکایت /گر نکته دان عشقی بشنو تـو این حکایت. میانه بدون رابطه dateنوجوانان -حجله بار غریزی ،عاطفی ،پیمانی،
نیستی برگها و وفور سرما ارایه می شود.
شاعر زن مظاهر سنن ،آداب ،رسوم را در شعرش جاسازی می کند .نیما هر 2دیدگاه را بکار میبرد .افسانه :من بر آن موج آشفته دیدم/ پذیرش تقدیری دارد .جایی است که آینده زوج کلید می خورد.
لغزش ص 120-119عبارات تنانه با سنتی /عرفانی چون دو ریسمان سفره ص 100یکی از وسایل خانه ،مستطیل پارچه ای بین طباخی یکه تازی سراسیمه .عاشق :اما "..در همین شعر نیما :من بر آن عاشقم
در هم پیچیده؛ چینش واژه ها در 2گروه زیر ردیف می شوند :با رنگ ،بو ،نوع خوراک و دهان است .برای زن سفره نتیجه بازار رفتن ،که رونده ست .راوی زن زمانی از احساسات و محیط خود در جامعه
پیشامدرن وحشت می کند .او ترجیع بند میترسم را تکرار می کند: مدیریت مواد و هزینه ،تهیه خوراک ،چیدن باسلیقه ،دیدن عزیزان «لغزش گرم ،قدام بمعنی قدیمی و جلو ،دریده ،گوش معشوق،
33 می ترسم /نه رحم و نه صداقت و نه راز مصون ز غیر /از غرقّآب حسم بدور آن برای تناول و حیات ،شستن ظروف ،انداختن /جمع کردن همتت ،باده ی عزت ،شهد ،لغزش سراپا /منفورت /کامت ،فرحان،
در شب تار /می ترسم /در انقلاب روح که بزرگ است ز شادیها /..در سفره می باشد .سفره در حافظه فرزند حلقه وصل به مادر است که خوشنودی ،قوی با نور صاعقه« ».کلامت ،سرد 2دلی ،آرمان 1دلی،
دیار عشق ،آزادی ،خوشبینی ،بختت ،نشاط خیر ،عزت ».واژه های در آن پدر غایب است og s; .در اینجا نگاه شاعر با خاطرات "معطر بیش و کم ز ستره گیی یک فضای عشق /ز هلهله یک مرغ قهار..
گروه نخست حسی اند؛ گروه دوم انتزاعی اند .در غزل سنتی جنسیت و عزیز" می آمیزد .او می گوید 6 :عنصر حس ،کراکتر ،زمان ،مکان ،ص .15-16