Page 27 - Shahrvand BC No.1248
P. 27
ادبیات/برشیازرمان
برشی ازرمان «مای نیم ایز لیلا» نوشته ب یتا ملکوتی 27
م یفهمیــد یبد نآدم ه.بدن ز نبود ن.ی هطر فدیوارهم ها شکتا ب فص لپانزدهم
بو داززمی نتاســق ف.ی همی زتحری رمنب تکار یشــدهی هگوش ه ی
دیگ ه یاتا قبو د.خون ه شگرمبو د.گف ت:چا یک هم یخوری؟
عاشق ششــد م.ب ههمی نسادگ ی.ن هقیاف هوس روتیپش مه مبود؛ -مرسی
ن هنویسندهبود نواداها یروشنفکری شک هخوبچیز یاز شس ردر -سب زیاسیاه؟
نمــ یآرم؛ن هپول یک همعلو منبو دازکجا م یآرهواصلًاچقدرپولداره - چای یخودمو ندیگ ه...
سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392 ونــ هحتانگاهها یخیرها شکهاو ناوای لآزارمم یدا د.گاه یم یاوم د نم یدونســت مکجاب هشــینم.خود شرفت هبو دت وآشــپزخون ه.دلم
پشــ تپنجرهوبایــه ب یتفاوت یخاص یب هپنجره یاتا قنشــیم ن م یخواســ تروصندل یها یلهستان یب هشینم.برگش تبایهسینی،
آپارتما نشــصتمتر یمات وخیابو نبهش تزل م یزد.ازپش تپرده دوتاکاس ه یسب زوی هظر فبلور یپ رازخرما.
یواشکینگاه شم یکردم.قیاف ه یخست ها یداش تاماحری صنبود -ت وکاس هچای یم یخورین؟
نگاهــ ش ...ح سم یکرد مای نمرد،مردی هک ههســ تاماچیزی از ت -آره،مث لژاپن یها.
نم یخوا د.ت وچشما شم یشــ دخون دک هدل شبرا یچیزی،کسی- ،مزاح مشد م.
گمشــدها یتنگ ه.نورصب حزو دپشــ تپنجرهجو نم ی ده برا یابرو -م یبین یک هتنها م.
برداشــت ن ...مردهتاصب حبیدارهامانم یدونست مچراوقت یم یرمد م بع دازاو نشــ بگاه یم یاوم دخ ون همو ن.فاصل هفق طده قد مبو داز
خون ه شتاخون ه یما.بیشت روق تهاه مشامم یمون د.بو یغذارواز پنجرهابروهام ودرس تکنم،غیب شم یزن ه.
او نروزصب حزو دداشــت مم یرفت مآرایشــگاهک هدید موسط کوچ ه خو دغذابیشت ردوس تداش ت .برا شغذاها یایرون یدرس تم یکرد م
وایسادهودارهســیگار م یکش ه.تامن ودی درف تسمت دِرخون ه ش ک هحســاب یب وورنگ داره.ی هشــ بباقال یپل وباماهیچه،ی هش ب
ک هیکه وخوردزمی ن.ناخودآگاهدوید مطرفش وباصدا یبلن دگفت م :زرشــ کپلو بامرغ،ی هش بکوکوسبز یباکت ه.ماست وخیاروسالاد
خوبیــ نآقا؟انگارصددرص دمطمئــنبود مایرونی هوزبو نمن وم ی شیراز یه مهمیش هبو د.ش باو لک هاومد،تانیاباتعجب به شنگاه
فهم ه.همو نطورک هنشســته بو درو یزمین،دستشــ وآوردجل وو م یکرد.پشــ تسرماوم دت وآشپزخونه،گف ت:کیهای نآقاه همامان؟
گفت م:ی هدوس ت .. .خندی د.گف ت:دوست پس رگرفت یمامی؟سکو ت گفت :سلامیوسفم . ..
کرد م ... گفت م:آره،چم همگه؟تانیاباها شانگلیســ یحر فم یزداما -من ملیلام.
بع دهمو نطورک هدســت شت ودست مبود،زی ربازوشو گرفت متابلن د یوســ فب هفارس یجواب م ی دا د.ش بدو میاسو مبو دک هتانیابه ش
شــ ه.شلوارکتو نسفید شازس رزان وسوراخشدهبو د.م یش دلک ه ی گف ت م یخواد مد لبهشــه،یوســ فگف ت:مد لچی؟مد للباس؟ آخری نروزک هزندهبو دخورشــی دبو د.گفت مخدا رحمتشــو نکن ه.
قرمــ زگنده یخون ودیــ د.گفت م:پاتون پانســمانم یخوا د ...گف ت :تانیاگف ت :آره،م یخوا مسوپ رمد لبشم.یوس فخندی د.گف ت:اینم لبخن دزد.
پانســما ن داری؟گفت ماینجاک هنهول یت وخون هدارم ...سکو تکرد م .یــ هراهی هبرا یخود ش ...تانیاگف ت:بــرا یی همجل ه یمحلی قبو ل -مرس یلیلا.
گف ت:م یشــ هالا نبریم خون هت،پا یمن وپانســام نکنی؟گفت م :شــده.قرارهدوتاازعکسا شب هزود یچا پبه شه.بهم ننگفت هبو د .وقت یچشــما مت وچشما شافتاد،ترســید م.یا دخانو مافتاد م. چن د
خیل یببخشــی نولی دیرمشــده ...مشــتر یدارمت وسلمونی ...پرســید م:بابا تم یدونه؟یوســ فنگاه مکرد امانپرسی دبابا یتانیا ســال هک هخانو مروض هخو نسرسفرههاومولود یهاشدهوی هخیری ه
کم کب هبچ هها یســرطان یه مراهانداخت ه. ازوقت یناصروِ و لکرد م لبخن دزدگف ت:پس آرایشگر ی ...گفتم :نه،کارممانیکوروپدیکوره ...کجاس ت.
گف ت:مهمنیســت،خود شخو بم یشــ ه.گفت م:بشورین شاول ...باخود مگفت محتماًبرا شمه منیســ ت.خودشــ مکســ یرو نداره .باها مدوبارهب دشدهوجوابتلف نهام ونم یده.یکه وغ مدنیانشس ت
الکل دارین؟گف ت:تادل تبخوا د.گفت م:منظورمالک لطبی ه... بلن د تنهاســ تبیچاره.لاب دزن شِ و لکردهرفت ه.بچ ههاشــمدیگ هبزر گ رودل م.دل مخواســت آوازبه خونم.ه روق تدل مم یگرفت،آوازتنها
شد نرفت نپ یزندگ یخودشو ن.یوس فزیاد حر فنم یزد.اززندگی ش چارهبو د. خندی د.
In touch with Iranian diversity -بع دک هالک لزدی نبای هپارچ ه یتمی زببندین ش ... شاید ه مبای ه هیچ ینم یگف ت.همو نشــ باولک هبرا شسو پبردم،دوکاس ه ی -چیز یم یخواست یبگی؟
تنســوپلا سس روت ه شه ماوم د...لبخن دروازت وصورت شجم عکرد سرامی کآب یک هرو شنقش ونگارزردوسب زوبنف شداش تگذاش ت -ن هچیز ینم یخواست م بگ م ...فق طدل مخواس تآوازبه خون م.
رو یمی زوســوپروخال یکردتو یه ردوکاس ه.بدو ناینک هتعار ف -خو ببه خو ن! وگف ت:چش م ... وبلند ش د.
چن دروزبع دی هشــ بسو پج وبارگذاشت هبودم؛گفتم برا شببرم .کنه ،نشســ ترو یصندل یوآرو مشرو عکردب هسو پخورد ن. دید م -نه،ن هباباصداندارمک ه ...همی نطور یگاه یبرای خود م م یخون م.
گفت محتماًتنهاست،غذا یخونگ یگرمنم یخوره.حتای کلحظ ه چارها ینیســ تانگار،م نه منشست موب یسروصدا قاش قرافروکردم- حالاک هدلت میخوا دآوازبه خونی،به خو ن !فک رک نمن نیست م...
ه مفک رنکرد مک هشای دتنهانباش ه .. .زن ی.. .بچ ها ی ...تاای نفک رب ه تو یســو پ.نم یدون مچن ددقیق هگذشتک هگف ت:یا دسو پها ی -ن ه !ن ه ! واقعانمی تون م.
کل ها مزددید مجلو یآین ها مودارمموهام وشون هم یزنم.ی هُ خردهه م خورشــی دافتاد م.پرسید م:کی؟گف ت :خورشی د .. .گفت م:خان متون؟ هنوزجمل ها متمو منشــدهبو دک هازپش تمی زبلن دش د.اومد جل وو
رژگون همالید متارنگ پریدها مت وذو قنزن ه.پش تچشام مرومشک ی گف ت:ن هبابا ...خانم مهمیشهرژی مداشت،فق طسالاددرس ت م یکرد .لباش وگذاش ترولبا م.ســو پت وکاس هی خکردهبو دوم ندون هها ی
کشــید متا خســتگی شب هنظ رنیا د.ی هدام نبلن دقهوها یداشت م بازســکو تش د. کلاف هشدهبود م.انگاربای دباگازانب رازت وحلقوم ش درش تعر قروپش تگردن مح سم یکرد م .یاد منبو دچقدرگذشته،
کجاهستمِ ،ک یبای دبرگرد مخون ه.یاد مرف تتانیاازمدرس هبرگشت ه که من وتوپُ رنشو نم ی دا د .پوشیدم شبای هبلوزسفید یکهخو د م حرف کشی دبیرو ن.
خون هوالا نتنهاســ ت.وقتی پیرهن مرودرآورد،زی رســین هها مه م رو شگلدوز یکردهبود م.سو پج وروریخت مت ویه قابلم ه یکوچی ک -خورشی دمادرمبو د.
ک هاگ هســردشدهبو دهمو نت وگرمکن ه.شا لقلا بباف یبنفش مرو گفت م:بود؟یعن یدیگ هاسمشــو نخورشــی دنیســت؟گف ت :نه،تا خی سعر قشدهبو د.
انداخت مروشون ه مورفت مد مدر خون ه ش.امازنگ شکدو مبود؟رو ی
زن گهافق طشــمارهبو د .ی کتاپن ج.چشــام مروبست موی هعد د
انتخا بکرد م:پنج ودست مورو یزن گشماره یپن جفشارداد م.چن د
Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013 ثانی هایگذش تتاصدا یکلف تخ ش دار یازاو نطر فگف ت:؟yes
صداش وشناخت م.خود شبو د.نم یدونست مچ یبه گ م ...به گم م ن
همو نهمسایتون مک ه م یخواست مپاتون وپانسما نکنم امانکرد م...
بعد شچ یبه گم؛به گ مسو پآورد مبراتون؟ نکن هبه گ همگ هاینجا
دروازهقزوین هک هنذر یآوردی؟یهچیز یب هانگلیس یگف ت.نفهمید م.
هو لشــد م.گفت م:لیلام...ســو پآورد مبراتو ن ... هنوزای نجمل هاز
ده نم نبیروننیومدهبو دک هدربازش د.رفت مت و.تاری کبو د.همو ن
جا تو یتاریک یوایســاد م.داشــت مباخود مفک رم یکرد مدقیقاًچ ی
به شب هگ مک هچراغ وازطبق ه یبالاروشــ نکرد.صدا گف تطبق ه ی
سو م .. .تاگف تطبق ه یســوم،قلب مشرو عکردکوبید نب هتخت ه ی
سین هام.پشیمو نشدهبود م.باخودم گفت مچ هغلط یکردما .. .راهرو
کثیــ فودر بوداغو نبو د.گ چســق فودیوارهاازدوطر فریخت ه
بو د.رســید مب هی هد ِر چوب یبزر گ.لا یدربازبو دوپشــ تدر،نیم ه
تاری ک.یواشچن دبارباانگشــ تزد مب هدر.پش تدرایستادهبو دبا
یه شلوارنخ یسفی دامان هاون یک هسورا خشدهبو د.ی هدونهجدی دو
ی هپیراه نگشا دناز کک هیق هآخوندیبو دوسه تادگم هداش ت.تازه
ب هصورت شنگاهکرد م.موها یپُرپشتوجوگن دم یا شچر بب هنظ ر
م یاوم د.دوتاحلق ه یســیاه دورچشا یسبز شافتادهبو د.معلو م
بو دچن دروزهریششــونزده.قابلم هروگرفت مطرف ش.گف ت:پا مزخ م
شده،سرماکه نخورد م.جواب ینداشت م.خندی د.
-بیات ولیلا...
صدا شقشــن گبو دوقت یگف تلیلا.ب هدل منشس ت.توی خون ه ش
برعک سراهروهاتمی زبو د.دوتاصندل یلهســتان یوی همی زآنتی ک 2 7
گوشــ ه یاتا قبو دوی هگلیم،ک هرنگ شدیگه ِک ِدرشــدهبود،رو ی
زمی نوتابلوها یبزر گبد نآ د مهارویدیوارها.بای ددق تم یکرد یتا
برشی ازرمان «مای نیم ایز لیلا» نوشته ب یتا ملکوتی 27
م یفهمیــد یبد نآدم ه.بدن ز نبود ن.ی هطر فدیوارهم ها شکتا ب فص لپانزدهم
بو داززمی نتاســق ف.ی همی زتحری رمنب تکار یشــدهی هگوش ه ی
دیگ ه یاتا قبو د.خون ه شگرمبو د.گف ت:چا یک هم یخوری؟
عاشق ششــد م.ب ههمی نسادگ ی.ن هقیاف هوس روتیپش مه مبود؛ -مرسی
ن هنویسندهبود نواداها یروشنفکری شک هخوبچیز یاز شس ردر -سب زیاسیاه؟
نمــ یآرم؛ن هپول یک همعلو منبو دازکجا م یآرهواصلًاچقدرپولداره - چای یخودمو ندیگ ه...
سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392 ونــ هحتانگاهها یخیرها شکهاو ناوای لآزارمم یدا د.گاه یم یاوم د نم یدونســت مکجاب هشــینم.خود شرفت هبو دت وآشــپزخون ه.دلم
پشــ تپنجرهوبایــه ب یتفاوت یخاص یب هپنجره یاتا قنشــیم ن م یخواســ تروصندل یها یلهستان یب هشینم.برگش تبایهسینی،
آپارتما نشــصتمتر یمات وخیابو نبهش تزل م یزد.ازپش تپرده دوتاکاس ه یسب زوی هظر فبلور یپ رازخرما.
یواشکینگاه شم یکردم.قیاف ه یخست ها یداش تاماحری صنبود -ت وکاس هچای یم یخورین؟
نگاهــ ش ...ح سم یکرد مای نمرد،مردی هک ههســ تاماچیزی از ت -آره،مث لژاپن یها.
نم یخوا د.ت وچشما شم یشــ دخون دک هدل شبرا یچیزی،کسی- ،مزاح مشد م.
گمشــدها یتنگ ه.نورصب حزو دپشــ تپنجرهجو نم ی ده برا یابرو -م یبین یک هتنها م.
برداشــت ن ...مردهتاصب حبیدارهامانم یدونست مچراوقت یم یرمد م بع دازاو نشــ بگاه یم یاوم دخ ون همو ن.فاصل هفق طده قد مبو داز
خون ه شتاخون ه یما.بیشت روق تهاه مشامم یمون د.بو یغذارواز پنجرهابروهام ودرس تکنم،غیب شم یزن ه.
او نروزصب حزو دداشــت مم یرفت مآرایشــگاهک هدید موسط کوچ ه خو دغذابیشت ردوس تداش ت .برا شغذاها یایرون یدرس تم یکرد م
وایسادهودارهســیگار م یکش ه.تامن ودی درف تسمت دِرخون ه ش ک هحســاب یب وورنگ داره.ی هشــ بباقال یپل وباماهیچه،ی هش ب
ک هیکه وخوردزمی ن.ناخودآگاهدوید مطرفش وباصدا یبلن دگفت م :زرشــ کپلو بامرغ،ی هش بکوکوسبز یباکت ه.ماست وخیاروسالاد
خوبیــ نآقا؟انگارصددرص دمطمئــنبود مایرونی هوزبو نمن وم ی شیراز یه مهمیش هبو د.ش باو لک هاومد،تانیاباتعجب به شنگاه
فهم ه.همو نطورک هنشســته بو درو یزمین،دستشــ وآوردجل وو م یکرد.پشــ تسرماوم دت وآشپزخونه،گف ت:کیهای نآقاه همامان؟
گفت م:ی هدوس ت .. .خندی د.گف ت:دوست پس رگرفت یمامی؟سکو ت گفت :سلامیوسفم . ..
کرد م ... گفت م:آره،چم همگه؟تانیاباها شانگلیســ یحر فم یزداما -من ملیلام.
بع دهمو نطورک هدســت شت ودست مبود،زی ربازوشو گرفت متابلن د یوســ فب هفارس یجواب م ی دا د.ش بدو میاسو مبو دک هتانیابه ش
شــ ه.شلوارکتو نسفید شازس رزان وسوراخشدهبو د.م یش دلک ه ی گف ت م یخواد مد لبهشــه،یوســ فگف ت:مد لچی؟مد للباس؟ آخری نروزک هزندهبو دخورشــی دبو د.گفت مخدا رحمتشــو نکن ه.
قرمــ زگنده یخون ودیــ د.گفت م:پاتون پانســمانم یخوا د ...گف ت :تانیاگف ت :آره،م یخوا مسوپ رمد لبشم.یوس فخندی د.گف ت:اینم لبخن دزد.
پانســما ن داری؟گفت ماینجاک هنهول یت وخون هدارم ...سکو تکرد م .یــ هراهی هبرا یخود ش ...تانیاگف ت:بــرا یی همجل ه یمحلی قبو ل -مرس یلیلا.
گف ت:م یشــ هالا نبریم خون هت،پا یمن وپانســام نکنی؟گفت م :شــده.قرارهدوتاازعکسا شب هزود یچا پبه شه.بهم ننگفت هبو د .وقت یچشــما مت وچشما شافتاد،ترســید م.یا دخانو مافتاد م. چن د
خیل یببخشــی نولی دیرمشــده ...مشــتر یدارمت وسلمونی ...پرســید م:بابا تم یدونه؟یوســ فنگاه مکرد امانپرسی دبابا یتانیا ســال هک هخانو مروض هخو نسرسفرههاومولود یهاشدهوی هخیری ه
کم کب هبچ هها یســرطان یه مراهانداخت ه. ازوقت یناصروِ و لکرد م لبخن دزدگف ت:پس آرایشگر ی ...گفتم :نه،کارممانیکوروپدیکوره ...کجاس ت.
گف ت:مهمنیســت،خود شخو بم یشــ ه.گفت م:بشورین شاول ...باخود مگفت محتماًبرا شمه منیســ ت.خودشــ مکســ یرو نداره .باها مدوبارهب دشدهوجوابتلف نهام ونم یده.یکه وغ مدنیانشس ت
الکل دارین؟گف ت:تادل تبخوا د.گفت م:منظورمالک لطبی ه... بلن د تنهاســ تبیچاره.لاب دزن شِ و لکردهرفت ه.بچ ههاشــمدیگ هبزر گ رودل م.دل مخواســت آوازبه خونم.ه روق تدل مم یگرفت،آوازتنها
شد نرفت نپ یزندگ یخودشو ن.یوس فزیاد حر فنم یزد.اززندگی ش چارهبو د. خندی د.
In touch with Iranian diversity -بع دک هالک لزدی نبای هپارچ ه یتمی زببندین ش ... شاید ه مبای ه هیچ ینم یگف ت.همو نشــ باولک هبرا شسو پبردم،دوکاس ه ی -چیز یم یخواست یبگی؟
تنســوپلا سس روت ه شه ماوم د...لبخن دروازت وصورت شجم عکرد سرامی کآب یک هرو شنقش ونگارزردوسب زوبنف شداش تگذاش ت -ن هچیز ینم یخواست م بگ م ...فق طدل مخواس تآوازبه خون م.
رو یمی زوســوپروخال یکردتو یه ردوکاس ه.بدو ناینک هتعار ف -خو ببه خو ن! وگف ت:چش م ... وبلند ش د.
چن دروزبع دی هشــ بسو پج وبارگذاشت هبودم؛گفتم برا شببرم .کنه ،نشســ ترو یصندل یوآرو مشرو عکردب هسو پخورد ن. دید م -نه،ن هباباصداندارمک ه ...همی نطور یگاه یبرای خود م م یخون م.
گفت محتماًتنهاست،غذا یخونگ یگرمنم یخوره.حتای کلحظ ه چارها ینیســ تانگار،م نه منشست موب یسروصدا قاش قرافروکردم- حالاک هدلت میخوا دآوازبه خونی،به خو ن !فک رک نمن نیست م...
ه مفک رنکرد مک هشای دتنهانباش ه .. .زن ی.. .بچ ها ی ...تاای نفک رب ه تو یســو پ.نم یدون مچن ددقیق هگذشتک هگف ت:یا دسو پها ی -ن ه !ن ه ! واقعانمی تون م.
کل ها مزددید مجلو یآین ها مودارمموهام وشون هم یزنم.ی هُ خردهه م خورشــی دافتاد م.پرسید م:کی؟گف ت :خورشی د .. .گفت م:خان متون؟ هنوزجمل ها متمو منشــدهبو دک هازپش تمی زبلن دش د.اومد جل وو
رژگون همالید متارنگ پریدها مت وذو قنزن ه.پش تچشام مرومشک ی گف ت:ن هبابا ...خانم مهمیشهرژی مداشت،فق طسالاددرس ت م یکرد .لباش وگذاش ترولبا م.ســو پت وکاس هی خکردهبو دوم ندون هها ی
کشــید متا خســتگی شب هنظ رنیا د.ی هدام نبلن دقهوها یداشت م بازســکو تش د. کلاف هشدهبود م.انگاربای دباگازانب رازت وحلقوم ش درش تعر قروپش تگردن مح سم یکرد م .یاد منبو دچقدرگذشته،
کجاهستمِ ،ک یبای دبرگرد مخون ه.یاد مرف تتانیاازمدرس هبرگشت ه که من وتوپُ رنشو نم ی دا د .پوشیدم شبای هبلوزسفید یکهخو د م حرف کشی دبیرو ن.
خون هوالا نتنهاســ ت.وقتی پیرهن مرودرآورد،زی رســین هها مه م رو شگلدوز یکردهبود م.سو پج وروریخت مت ویه قابلم ه یکوچی ک -خورشی دمادرمبو د.
ک هاگ هســردشدهبو دهمو نت وگرمکن ه.شا لقلا بباف یبنفش مرو گفت م:بود؟یعن یدیگ هاسمشــو نخورشــی دنیســت؟گف ت :نه،تا خی سعر قشدهبو د.
انداخت مروشون ه مورفت مد مدر خون ه ش.امازنگ شکدو مبود؟رو ی
زن گهافق طشــمارهبو د .ی کتاپن ج.چشــام مروبست موی هعد د
انتخا بکرد م:پنج ودست مورو یزن گشماره یپن جفشارداد م.چن د
Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013 ثانی هایگذش تتاصدا یکلف تخ ش دار یازاو نطر فگف ت:؟yes
صداش وشناخت م.خود شبو د.نم یدونست مچ یبه گ م ...به گم م ن
همو نهمسایتون مک ه م یخواست مپاتون وپانسما نکنم امانکرد م...
بعد شچ یبه گم؛به گ مسو پآورد مبراتون؟ نکن هبه گ همگ هاینجا
دروازهقزوین هک هنذر یآوردی؟یهچیز یب هانگلیس یگف ت.نفهمید م.
هو لشــد م.گفت م:لیلام...ســو پآورد مبراتو ن ... هنوزای نجمل هاز
ده نم نبیروننیومدهبو دک هدربازش د.رفت مت و.تاری کبو د.همو ن
جا تو یتاریک یوایســاد م.داشــت مباخود مفک رم یکرد مدقیقاًچ ی
به شب هگ مک هچراغ وازطبق ه یبالاروشــ نکرد.صدا گف تطبق ه ی
سو م .. .تاگف تطبق ه یســوم،قلب مشرو عکردکوبید نب هتخت ه ی
سین هام.پشیمو نشدهبود م.باخودم گفت مچ هغلط یکردما .. .راهرو
کثیــ فودر بوداغو نبو د.گ چســق فودیوارهاازدوطر فریخت ه
بو د.رســید مب هی هد ِر چوب یبزر گ.لا یدربازبو دوپشــ تدر،نیم ه
تاری ک.یواشچن دبارباانگشــ تزد مب هدر.پش تدرایستادهبو دبا
یه شلوارنخ یسفی دامان هاون یک هسورا خشدهبو د.ی هدونهجدی دو
ی هپیراه نگشا دناز کک هیق هآخوندیبو دوسه تادگم هداش ت.تازه
ب هصورت شنگاهکرد م.موها یپُرپشتوجوگن دم یا شچر بب هنظ ر
م یاوم د.دوتاحلق ه یســیاه دورچشا یسبز شافتادهبو د.معلو م
بو دچن دروزهریششــونزده.قابلم هروگرفت مطرف ش.گف ت:پا مزخ م
شده،سرماکه نخورد م.جواب ینداشت م.خندی د.
-بیات ولیلا...
صدا شقشــن گبو دوقت یگف تلیلا.ب هدل منشس ت.توی خون ه ش
برعک سراهروهاتمی زبو د.دوتاصندل یلهســتان یوی همی زآنتی ک 2 7
گوشــ ه یاتا قبو دوی هگلیم،ک هرنگ شدیگه ِک ِدرشــدهبود،رو ی
زمی نوتابلوها یبزر گبد نآ د مهارویدیوارها.بای ددق تم یکرد یتا