Page 26 - Shahrvand BC No.1248
P. 26
ادبیات/شعر
شبح هدایت چند شعر از محمد علی حسنلو 26
فلکه را باز می کنی معرفی و گزینش شعرها از مهتاب کرانشه 26
پنجره از بیرون تهی
محمد علی حسنلو در سال ۱۳۶۵در شهرستان شمیران تهران متولد شد . سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392
اتاق از خالی پُر وی فارغ التحصیل رشته ریاضی کاربردی ازدانشگاه شهید بهشتی می باشد و
تو بر پوس ِت جانوران
در حال حاضر نیز دانشجوی کارشناسی ارشد است .
رو ِی دیوا ِر غارها این شــاعرفعالیت حرفه ای خود را در زمینه شعر در سال ۱۳۸۵از سایت ها
کاغذها ِی چاپ شده و وبلاگ های ادبی آغاز کرد و طی این ســالها همواره در بسیاری از سایت ها
صفحا ِت رنگارن ِگ نت
فعال بوده و مشارکت داشته است.
کلماتت را نوشتی ایشان در سال ۱۳۸۹نخستین مجموعه شعر خود را به نام " یک دقیقه سکوت
آرام " در سایت هشــتاد ادبیات رادیکال ایران به صورت الکترونیکی منتشر کرد .
غلت خورد کره ی کوچک فضای این کتاب بسیار به حال و روز ایران در
انگشت بود و سال ۱۳۸۹نزدیک است و شــعرها درونمایه ای سیاسی – اجتماعی با زبانی
حکایت تن او
عاشقانه دارند .
با نقش هایی گلی در سال ۱۳۹۱ایشان دومین اثر خود را به نام گنجشکی با حنجره زخمی را
لوح هایی سنگی نیز به صورت الکترونیکی در ســایت کندو منتشر کردند .این کتاب دارای دو
این قاب بخش است .بخش نخست آوازهای ممنوع و بخش دوم
لورکا را نشانه رفت گنجشکی با حنجرهی زخمی نام دارد .بخش نخست این کتاب بسیار به کتاب اول ایشان یعنی یک دقیقه سکوت نزدیک است البته فضاها نسبت
وقتی گلوله ها به آن کتاب عینی تراست و زبان شعرها از انسجام بیشتری
از دست های فرانکو ریختند برخوردار است ،ضمن اینکه نوع پرداخت ها و نگاه اجتماعی شاعر به جامعه خود در شعرهای بخش نخست این مجموعه نسبت به یک دقیقه
میله ای شد سکوت تفاوت هایی دارد و اینکه شعرهای بخش نخست غالبا
که سایه اش همیشه سنگین بود روایی هســتند .بخش دوم کتاب اما از جهان بینی گســتردهتری برخورداراست و شعرها اکثرا قابل تاویل و تعمیم به فضایی خارج از مرزهای
بر سطرها ِی ناظم وطن هستند .
کلماتی سرخ کتاب جدید این شــاعر نیز به زودی توســط یکی از ناشران داخل کشــور در ایران به صورت کاغذی منتشر خواهد شد این کتاب سومین کتاب
روی لب های فرخی ایشان خواهد بود و البته اولین کتاب کاغذی این شاعر .
هوا محمدعلی حســنلو در حال حاضر در انتشــارات نصیرا مدیر فروشگاه مجازی این انتشارات است و حدود دو سال نیز هست که دبیر شعر سایت
دارد از دهانم می گذرد ادبی چوک میباشد.
هوا آدرس وبلاگ شاعرPoem-m.blogfa.com :
همنشین رگهایم می شود با هم شعرهایی از ایشان را می خوانیم:
رسیده به جمجمه
گنجش ِک کوچ ِک قلب دو شعر از کتاب یک دقیقه سکوت: In touch with Iranian diversity
از گوش هایم دودکشی ساخته دان ههای زیادی باخته
گلوله رژهایی که بر این لب شعر اول:
میله
سوزن بی رنگ شدهاند
گلوله آزادی را از یاد بردهاند
میله
سوزن به خودم آمدیم در چشمهایت Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013
گلوله لبا سهایی بیگانه که حجمی خست هاند
میله با صور تهایی که نه خدا بودند
سوزن نه عشق بر گلویم
........... ایمان را تیشه میزدند انگشتانم را جا میگذارم
........... حریم امنیست دس تهایت
........... بی آنکه کنارم باشی در خواب من
........... گرم شدن تنم را م یفهمم دستی پنجره را بسته
و از پرده تکان خوردن
خطوطی مبهم شعرهایی از کتاب گنجشکی با حنجره ی زخمی :
بر صفحات مانیتور منحنی می شدند نمیآید به دست
گنجشکی با حنجره ی زخمی نه !
کنار صداها
و تختی که فکر بدرقه بود صدای رفتن داشت آسمان هیچ تصویری
دسته ای از بال ها عکس تو نیست
خودخوری عکس تو یعنی
خطوطی متح ّرک را می بردند کمرنگ شدن من
باید دفتر را برمیداشتم تو کنارمی وطن درجادههایی که بی وطن میروند
تمام کلمات را شکل اعتراف میریختم حتی اگر سفر صلیبی که گردن را
صندلی مینشست تما ِم آبی هایت را سیاه کند تا دار برد و
و من بازجویی میان سطرها: تو کنار نشسته ای و می بینی زنده ماندن را آورد
من اعتراف میکنم به حنجره ِی زخمی روزها به چشمها باز
به لبهای زخمی معشوق چگونه دلبسته ام ! ما چیزی نبودیم
و شکست عشقی در گلو جز دو ابر خسته
من اعتراف میکنم که پرجم زخم که کوهها را پایین آمدند
احساسی ساده بود میان سه رنگ
یکی برای خون ،گودالهایی در عمق خاک صدای زخم داشت باد و در زمین
یکی برای صلح ،پرواز پرندهای بیصدا بوی خون که بر کهای تنگ بود
دیگری ،آن که خیابان آمد پیراهن تو با صدای قورباغ هها بخار شدیم
آن که رقصید ،آن که آزاد بود ،آن که میخواست و تکه تکه
برای اش کهایت
آن که ...... افتادن نفس از دهان رن گهای تازه آوردهام
کودتا ،دستهای سنگینی داشت از خیابان رنگهایی که این پارچه را
شکل دیگری پرچم شود
او که می برد و نمیآورد از حادثه بازگشته بودیم
او که سوراخ میکردو خونی جاری نمیشد وقتی که یکی شعر دوم:
میان ما کم بود
او که کفشهایم را جا کذاشت برای لمس تو
در جادهای مه آلود دهان کافیست
لب و
تنو ِر گرم نگاه
به گوش های رفتن
پیکر شکست هی سکوت را
در جراحت دس تها فشردن
آرامتر
شبح هدایت چند شعر از محمد علی حسنلو 26
فلکه را باز می کنی معرفی و گزینش شعرها از مهتاب کرانشه 26
پنجره از بیرون تهی
محمد علی حسنلو در سال ۱۳۶۵در شهرستان شمیران تهران متولد شد . سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392
اتاق از خالی پُر وی فارغ التحصیل رشته ریاضی کاربردی ازدانشگاه شهید بهشتی می باشد و
تو بر پوس ِت جانوران
در حال حاضر نیز دانشجوی کارشناسی ارشد است .
رو ِی دیوا ِر غارها این شــاعرفعالیت حرفه ای خود را در زمینه شعر در سال ۱۳۸۵از سایت ها
کاغذها ِی چاپ شده و وبلاگ های ادبی آغاز کرد و طی این ســالها همواره در بسیاری از سایت ها
صفحا ِت رنگارن ِگ نت
فعال بوده و مشارکت داشته است.
کلماتت را نوشتی ایشان در سال ۱۳۸۹نخستین مجموعه شعر خود را به نام " یک دقیقه سکوت
آرام " در سایت هشــتاد ادبیات رادیکال ایران به صورت الکترونیکی منتشر کرد .
غلت خورد کره ی کوچک فضای این کتاب بسیار به حال و روز ایران در
انگشت بود و سال ۱۳۸۹نزدیک است و شــعرها درونمایه ای سیاسی – اجتماعی با زبانی
حکایت تن او
عاشقانه دارند .
با نقش هایی گلی در سال ۱۳۹۱ایشان دومین اثر خود را به نام گنجشکی با حنجره زخمی را
لوح هایی سنگی نیز به صورت الکترونیکی در ســایت کندو منتشر کردند .این کتاب دارای دو
این قاب بخش است .بخش نخست آوازهای ممنوع و بخش دوم
لورکا را نشانه رفت گنجشکی با حنجرهی زخمی نام دارد .بخش نخست این کتاب بسیار به کتاب اول ایشان یعنی یک دقیقه سکوت نزدیک است البته فضاها نسبت
وقتی گلوله ها به آن کتاب عینی تراست و زبان شعرها از انسجام بیشتری
از دست های فرانکو ریختند برخوردار است ،ضمن اینکه نوع پرداخت ها و نگاه اجتماعی شاعر به جامعه خود در شعرهای بخش نخست این مجموعه نسبت به یک دقیقه
میله ای شد سکوت تفاوت هایی دارد و اینکه شعرهای بخش نخست غالبا
که سایه اش همیشه سنگین بود روایی هســتند .بخش دوم کتاب اما از جهان بینی گســتردهتری برخورداراست و شعرها اکثرا قابل تاویل و تعمیم به فضایی خارج از مرزهای
بر سطرها ِی ناظم وطن هستند .
کلماتی سرخ کتاب جدید این شــاعر نیز به زودی توســط یکی از ناشران داخل کشــور در ایران به صورت کاغذی منتشر خواهد شد این کتاب سومین کتاب
روی لب های فرخی ایشان خواهد بود و البته اولین کتاب کاغذی این شاعر .
هوا محمدعلی حســنلو در حال حاضر در انتشــارات نصیرا مدیر فروشگاه مجازی این انتشارات است و حدود دو سال نیز هست که دبیر شعر سایت
دارد از دهانم می گذرد ادبی چوک میباشد.
هوا آدرس وبلاگ شاعرPoem-m.blogfa.com :
همنشین رگهایم می شود با هم شعرهایی از ایشان را می خوانیم:
رسیده به جمجمه
گنجش ِک کوچ ِک قلب دو شعر از کتاب یک دقیقه سکوت: In touch with Iranian diversity
از گوش هایم دودکشی ساخته دان ههای زیادی باخته
گلوله رژهایی که بر این لب شعر اول:
میله
سوزن بی رنگ شدهاند
گلوله آزادی را از یاد بردهاند
میله
سوزن به خودم آمدیم در چشمهایت Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013
گلوله لبا سهایی بیگانه که حجمی خست هاند
میله با صور تهایی که نه خدا بودند
سوزن نه عشق بر گلویم
........... ایمان را تیشه میزدند انگشتانم را جا میگذارم
........... حریم امنیست دس تهایت
........... بی آنکه کنارم باشی در خواب من
........... گرم شدن تنم را م یفهمم دستی پنجره را بسته
و از پرده تکان خوردن
خطوطی مبهم شعرهایی از کتاب گنجشکی با حنجره ی زخمی :
بر صفحات مانیتور منحنی می شدند نمیآید به دست
گنجشکی با حنجره ی زخمی نه !
کنار صداها
و تختی که فکر بدرقه بود صدای رفتن داشت آسمان هیچ تصویری
دسته ای از بال ها عکس تو نیست
خودخوری عکس تو یعنی
خطوطی متح ّرک را می بردند کمرنگ شدن من
باید دفتر را برمیداشتم تو کنارمی وطن درجادههایی که بی وطن میروند
تمام کلمات را شکل اعتراف میریختم حتی اگر سفر صلیبی که گردن را
صندلی مینشست تما ِم آبی هایت را سیاه کند تا دار برد و
و من بازجویی میان سطرها: تو کنار نشسته ای و می بینی زنده ماندن را آورد
من اعتراف میکنم به حنجره ِی زخمی روزها به چشمها باز
به لبهای زخمی معشوق چگونه دلبسته ام ! ما چیزی نبودیم
و شکست عشقی در گلو جز دو ابر خسته
من اعتراف میکنم که پرجم زخم که کوهها را پایین آمدند
احساسی ساده بود میان سه رنگ
یکی برای خون ،گودالهایی در عمق خاک صدای زخم داشت باد و در زمین
یکی برای صلح ،پرواز پرندهای بیصدا بوی خون که بر کهای تنگ بود
دیگری ،آن که خیابان آمد پیراهن تو با صدای قورباغ هها بخار شدیم
آن که رقصید ،آن که آزاد بود ،آن که میخواست و تکه تکه
برای اش کهایت
آن که ...... افتادن نفس از دهان رن گهای تازه آوردهام
کودتا ،دستهای سنگینی داشت از خیابان رنگهایی که این پارچه را
شکل دیگری پرچم شود
او که می برد و نمیآورد از حادثه بازگشته بودیم
او که سوراخ میکردو خونی جاری نمیشد وقتی که یکی شعر دوم:
میان ما کم بود
او که کفشهایم را جا کذاشت برای لمس تو
در جادهای مه آلود دهان کافیست
لب و
تنو ِر گرم نگاه
به گوش های رفتن
پیکر شکست هی سکوت را
در جراحت دس تها فشردن
آرامتر