Page 31 - Shahrvand BC No.1227
P. 31
‫ادبیات‪/‬معرفیکتاب ‹‬

‫با واقعیــات تلخ پیرامونی خود را ندارد و این تضاد‪،‬‬
‫ســتیز ‌شهای او با جهان پیرامونش را در هال ‌های از‬
‫طنز تلخ قرار م ‌یدهد‪ - :‬ایگنیشــس فریاد زد‪« :‬من‬
‫‪31‬نگاهیبهرمان«اتحادیهابلهان»اثرجانکندیتول‬
‫شمشیر انتقامجوی سلیقه و نجابتم‪ ».‬هما ‌نطور که‬
‫با سلاح شکسته پیراهن را خراش م ‌یداد خان ‌مها به‬
‫سمت خیابان رویال م ‌یگریختند‪( .‬ص‪)۳۰۴‬‬

‫شمشیر شکسته سلیقه و نجابت‬

‫رویا صدر‬

‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1227‬جمعه ‪ 4‬دنفسا ‪1391‬‬ ‫یک مامور مخفی دســت و پا چلفتی که برای تنبیه‬
‫به مســتراح ایســتگاه اتوبوس تبعید شده‪ ،‬پیرمرد‬
‫عاش ‌قپیشــ ‌های که فکــر م ‌یکند همــه پلی ‌سها‬
‫کمونیســتند‪ ،‬یک پیرزن فقیــر دای ‌مالخمر‪ ،‬رییس‬
‫ب ‌یانگیزه کارخانه در حال ورشکستگی تولید شلوار‬
‫و کارمندان و کارگرانــی از او درب و داغا ‌نتر‪ ،‬زنی‬
‫که به ســبک بیمارگونه و مسخر‌های نظریات نوین‬
‫روا ‌نشناســی را بلغور م ‌یکند و در حقیقت به هجو‬
‫م ‌یکشد‪ ،‬ها ‌تدا ‌گفروش متقلبی که به عنوان ادای‬
‫دین به سنت و تاریخ نیواورلینز بر تن فروشندگانش‬
‫لبــاس فــرم دزد دریایــی م ‌یپوشــاند‪ :‬ای ‌نهــا و‬
‫شــخصی ‌تهای دیگری از این قبیل‪ ،‬در ماجراهایی‬
‫موازی قرار م ‌یگیرند و در نهایت مانند تک ‌ههایی از‬
‫یک پازل به هــم م ‌یپیوندند تا اتحادی ‌های از ابلهان‬
‫را در جامع ‌های که نمونه عصر حاضر اســت تشکیل سیاه م ‌یشــود و گاه سرخوشانه و ساده و گاه رنگ پلی ‌سها و بازرسان بهداشت را به خود جلب م ‌یکنم‪.‬‬
‫دهنــد‪ .‬همچنین با کارهــا و حر ‌فهای ب ‌یمعنی و هجوی گزنده به خود م ‌یگیرد‪ .‬تقابل ایگنیشــس با بالاخره روزی دنیا مرا به عذری مضحک دســتگیر‬
‫دلق ‌کگون ‌هشــان بر ادعای «ایگنیشــس» قهرمان جامعه سیر ‌کگونه اطرافش در قالب طنزی دلنشین خواهــد کرد‪ .‬در انتظــار روزی نشســت ‌هام که مرا‬
‫محوری رمان که جهان امروز را ســیرکی متحرک ظاهر م ‌یشود؛ طنزی که درونی و برخاسته از ذات کشا ‌نکشان به سیاهچالی با تهویه مطبوع ببرند تا اتحادیه ابلهان اثر جان کندی تول‪ ،‬ترجمه احسان‬
‫و منطق اثر است‪ .‬عصیان ایگنیشس از نوع عصیان زیر نور لام ‌پهای فلورسنت و سق ‌فهای عایق صدا خاکسار‪ ،‬نشر ب ‌هنگار‬ ‫م ‌یبیند صحه بگذارند‪.‬‬
‫اما شــخصیت اصلی اثر‪ ،‬ایگنیشس است که سایه هولدن در ناتوردشــت نیست‪ .‬او یک کما ‌لگرا است تاوان تمســخر تمام ارز ‌شهایی را بدهم که سا ‌لها ایگنیشــس وقتی هم کــه م ‌یخواهــد در جنگل‬
‫سنگین و هیولاوار او بر کل رمان سنگینی م ‌یکند‪ :‬که به دوره شکوه قرون وسطا دل بسته و در جهان در قل ‌بهای کوچک لاستیک ‌یشــان عزیز داشت ‌هاند‪ .‬ســوداگری مــدرن کاری کند‪ ،‬قاعده بــازی را بلد‬
‫ایگنیشــس‪ ،‬پســر چاق و تنب ِل ســی و چندساله‪ ،‬امروز اثری از این شــکوه و امیدی برای دستیابی به تما ‌مقد از جا برخاستم‪ -‬برای خودش نمایشی بود‪-‬و نیست‪ .‬همیشه بازنده است‪ ،‬خودش م ‌یگوید چون‬
‫ســاکن محل ‌های پســت در نیواورلینز با مادر پیر و آن در آینده نم ‌یبیند‪ .‬این است که به قول خودش از بــالا به دیده تحقیر پلیس بــ ‌یادب را نگاه کردم ارز ‌شهای کارفرماها را زیر ســوال م ‌یبرد‪ .‬در اولین‬
‫دای ‌مالخمرش زندگی م ‌یکند و متخصص فرهنگ و در انزوا و مراقبه میلتونی در صومعه شخصی خودش و او را با جمل ‌های در هم شکســتم که خوشبختانه تجربه کار ‌یاش در مقام کارمند دفتری یک کارخانه‬
‫غرق شده و از اتاق متعفن خود حاضر نیست بیرون معنایش را متوجه نشــد… (ص‪ )۲۸۲‬اگنیشس سر در حال ورشکســتگی‪ ،‬برای ای ‌نکــه روحی تازه در‬ ‫هنر قرون وسطا است‪.‬‬
‫بیایــد و تن به تعفن رویارویی بــا جامع ‌های که آن سوســی ‌سفروش کلاه م ‌یگذارد نه به خاطر میل به کسب و کار بدمد و نظرات به قول خودش فو ‌قالعاده‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫را در حال فروپاشــی م ‌یبیند‪ ،‬بدهد‪ .‬ای ‌نجا اســت زیاد‌هطلبی بلکه از روی میل به تحقیر فروشــنده‪ .‬را اجرا کند‪ ،‬کارگران سیاهپوست کارخانه را با شعار‬
‫که اولین جرق ‌ههای طنز اثر زده م ‌یشــود‪ .‬این طنز نقــش رییس یک حزب ترق ‌یخواه را برای مشــتی پرطمطراق ولی توخالی «جنگ صلیبی برای احقاق‬
‫در ســایه تضاد میان لحن و نــگاه آرما ‌نخواهانه و دیوانه فاســد خوشگذران بازی م ‌یکند تا از این راه حق ســیاهان»‌به شورش تشــویق م ‌یکند چراکه‬
‫پرطمطراق ایگنیشــس که م ‌یخواهد دنیا را نجات توانای ‌یاش را به رخ دوستش (میرنا) بکشد و رویش معتقد است ســتیز‌هخویی و اســتبداد شرط دوام‬
‫دهد بــا نگاه تقدیرگرایان ‌هاش که متاثر از آموز‌ههای را کم کند‪ .‬تلویزیون و ســینما دو وســیله ارتباط آوردن است و دنیا فقط حرف زور را م ‌یفهمد‪ ،‬ولی‬
‫بوئتیوس فیلســوف قرون وســطایی و تعالیم او در و پــرورش افــکار عمومی که به گفته ایگنیشــس این کار تنها به مضحک ‌های غریب ختم م ‌یشود و به‬
‫کتاب تســای فلسفه است رخ م ‌یدهد‪ .‬او از سویی برنام ‌هها و فیل ‌مهای اهان ‌تآمیز و مزخرف منتشــر اخراجش م ‌یانجامد‪.‬‬
‫خــود را در مقام منجی م ‌یبیند و از ســوی دیگر م ‌یکنند و منزجرش م ‌یکنند‪ ،‬سرگرمی اویند و به او همان گونه که دوستش میرنا برایش نوشته است‪،‬‬
‫گرفتار ب ‌یعملی‪ ،‬انفعال‪ ،‬ب ‌یتفاوتی‪ ،‬بیکاری‪ ،‬تنبلی و تعبیر خودش دیــدن عمق منجلاب حالش را بهتر نم ‌یتواند خودش را با مشــکلات حاد عصری که در‬
‫کثیفی است‪ .‬سویه دیگر این تضاد‪ ،‬اندیشه بنیانی او م ‌یکنند‪ .‬او که استیلای خدایان هر ‌‌ج‌ومرج و جنون آن زندگی م ‌یکند تطبیق دهد‪ .‬او به گفته خودش‪:‬‬
‫است‪ :‬قرون درخشان و اتوپیایی او (قرون وسطا)‪ ،‬از را بر جامعه امروز به نقد م ‌یکشد خود نیز در تعامل «یک ناب ‌ههنگامی اســت‪ ،‬یک خطای تاریخی است‪،‬‬
‫تاری ‌کترین دور‌ههای حیات بشریت ب ‌هشمار م ‌یآید‪ .‬با جامعه گرفتار همان خدایان م ‌یشود و حرک ‌تهای مردم این را متوجه م ‌یشــوند و بدشــان م ‌یآید‪».‬‬
‫اما این پایان ماجرا نیســت‪ :‬ایگنیشس برای تامین اجتماعی او رنگ جنون به خود م ‌یگیرد و هر ‌‌ج‌ومرج میرنا ه ‌مدانشــگاهی ســابق ایگنیشــس است که‬
‫خسارت تصادف اتومبیل مادرش مجبور م ‌یشود به م ‌یآفریند و به مضحکه بدل م ‌یشــود‪ .‬این است که عقایدی به رادیکالی او دارد و نام ‌ههای این دو به هم‬
‫قول خودش «به گون ‌های شجاعانه» پای به اجتماع همه تلا ‌شهایش در نهایت به «مســخر‌هباز ‌یهای از خواندن ‌یترین بخ ‌شهای کتاب اســت که طنزی‬
‫‪Vol. 20 / No. 1227 - Friday, Feb. 22, 2013‬‬ ‫بگذارد‪ :‬ای ‌نجا است که تضاد او با جامع ‌های که از آن همیشگی» تبدیل م ‌یشود و از سوی جامعه هیولای خواندنی و دلنشین در آن جاری است‪ .‬در انتها این‬
‫متنفر است در جای جای اثر متجلی م ‌یشود و طنز وحشــتناک و غول ب ‌یشــاخ و دم و ولگرد و دیوانه دختر در پی نجات ایگنیشــس برم ‌یآید؛ نجاتی که‬
‫لقب م ‌یگیــرد‪ .‬حتی در نهایت از ســوی مادرش احتمالا هما ‌نطور که خود ایگنیشــس پی ‌شبینی‬ ‫در موقعیت و کلام م ‌یآفریند‪.‬‬
‫جان کندی تول نویسنده رمان اتحادیه ابلهان ترجمه ایــن طنــز در آمیــزش بــا رفتارهــای عجیب و نیز طرد م ‌یشــود‪ ،‬چراکه به نظرش‪ ،‬همیشه مقصر کرده است نتیج ‌های جز سردرگمی مضاعف برایش‬
‫کاریکاتوریستی شخصی ‌تهای دیگر رمان و تضادی است و رســوایی و آبروریزی به راه م ‌یاندازد‪ .‬او دن نخواهد داشت…‬ ‫احسان خاکسار‬
‫که میان جایگاه اجتماعی و فردی آ ‌نها با رفتارشان کیشوتی است که با شمشیر پلاستیکی توان مقابله [بهار]‬
‫او که معتقد اســت با فروپاشــی نظام قرون وسطا‪ ،‬وجود دارد کامل م ‌یشود‪ .‬آنچه به طنز در رفتارهای‬
‫خدایان هر ‌ج‌ومرج و جنون و بدســلیقگی مستولی ایگنیشس شدت م ‌یبخشــد‪ ،‬در درجه اول ادبیات‬
‫‪www.alliancefrancaise.ca‬‬ ‫شدند و انجیل مزوران ‌هشان را روشنگری نام نهادند‪ ،‬خاص او اســت که پرطمطراق و مطنطن است و در‬

‫عجیب و غریب م ‌یپوشــد‪ ،‬رفتــار م ‌یکند و حرف تقابل با ادبیات محاور‌های قــرار دارد و خو ‌دب ‌هخود‬
‫م ‌یزند و روزهایش را به تنظیم کیفرخواست تاریخی دارای بار کمیک است‪ ،‬همچنین رفتارها و سخنان‬
‫علیه جامعه و علیه قرن حاضر م ‌یگذراند‪ :‬اثری که غریــب و تضاد آلوده او اســت کــه موقعیت طنز‬
‫‪ART‬‬ ‫م ‌یآفریند‪.‬‬ ‫به گفته خودش از دریچ ‌های در وجودش به او الهام‬
‫‪EXHIBITION‬‬ ‫او فلســفه ب ‌یروح طبقه متوسط را به دیده حقارت‬ ‫م ‌یشود و یک پژوهش فو ‌قالعاده در تاریخ تطبیقی‬
‫م ‌ینگرد‪ ،‬از این رو آن را به هجو م ‌یکشــد‪ ،‬مسخره‬ ‫است تا به انسا ‌نهای فرهیخته مسیر فاجع ‌هباری را‬
‫‪From Feb. 8 to March 8‬‬ ‫م ‌یکند‪ ،‬بــه بازی م ‌یگیــرد و آگاهانه دســت به‬ ‫که بشــر طی چهار قرن اخیر در پیش گرفته نشان‬
‫دهد‪ .‬او آخرالزمانی شخصی دارد که در خیال خود‪ ،‬ویرانگری م ‌یزند‪ – :‬فکر کنم خوابم برد‪ ،‬چون یادم‬
‫م ‌یآید که توسط پلیسی که با نوک کفش ب ‌یادبانه‬ ‫در آن‪ ،‬آد ‌مها را به محاکمه و چهار میخ م ‌یکشــد‪.‬‬
‫»‪> «La Grâce‬‬ ‫‪© Alliance Française de vancouver - 2011‬‬ ‫به دند‌ههایم سقلمه م ‌یزد بیدار شدم‪ .‬فکر م ‌یکنم‬ ‫ایگنیشس یک عاصی است و آرما ‌نهای خود را در‬
‫‪by the artist Rana Nikkholgh‬‬ ‫سیســتم من نوعی ُمشک ترشــح م ‌یکند که برای‬ ‫تضاد با وضع موجود م ‌یبیند‪ .‬بخش مهمی از طنز اثر‪،‬‬
‫اولیای امور دولتی بسیار خوشایند است‪ .‬وگرنه چه‬ ‫برخاســته از همین تضاد است‪ .‬در حقیقت م ‌یشود‬
‫‪>And more: Video - Dance‬‬

‫‪>Chocolate Tasting‬‬ ‫گفت موتور محرکه و در حقیقت جوهر اثر تضادی کســی به خاطر انتظار معصومانه برای مادرش جلو‬

‫‪31‬‬ ‫! ‪OPENING: FEBRUARY 8, 2013 | 6:30pm AuditoFRrEiEuEmNTRANCE‬‬ ‫است که در کل رمان و رفتار و گفتار و حتی پوشش یک فروشگاه دستگیر م ‌یشود؟ جاسوسی چه کسی‬
‫قهرما ‌نهای (و در واقع ضــد قهرما ‌نها) اثر جاری را م ‌یکنند و گزارش چه کسی را م ‌یدهند به خاطر‬
‫است‪ .‬قهرمان اصلی و دیگر آد ‌مهای اثر‪ ،‬در هال ‌های برداشتن یک بچه گربه ولگرد بیچاره از جوی آب؟‬
‫از طنز رفتار م ‌یکنند و حرف م ‌یزنند؛ طنزی که گاه ظاهرا مثل یک زن خیابا ‌نگرد درش ‌تاندام جماعت‬
‫‪6161 Cambie St. Vancouver tel.: (604)-327 0201‬‬
   26   27   28   29   30   31   32   33   34   35   36