Page 17 - Issue No.1404
P. 17
میدونین خونه یعنی جایی که آدم بهش احساس تعلق داشته باشه و توش حفظ زبان فارسی و رسوم ایرانی باعث شده که بچهها همچنان خودشون رو آرامش و خوشحالی برای مردم کشور میخواستم.
احساس راحتی کنه و حتی از اون بالاتر ،به آدم احساس امنیت بده ،جوری ایرانی بدونن.
اینجا و این روزها ،دلتنگ ایران میشم ،اما امیدی به برگشتن ندارم .حال من
که بتونی بهش پناه ببری .توی همه سالهای زندگی در ترکیه من تمام تلاشمو از طرف دیگه اونا این فرصت رو نداشتن که بعد از خروج از ایران ،یعنی زمانی مثل گیاهیه که حین انتقال از یه گلدون به گلدون دیگه ریشه هاش آسیب
که خیلی کوچیک بودن ،دوباره به کشور زادگاهشون سفر کنن و در واقع چیز دیدن ،یا عمده ریش هاش توی خاک قبلی باقی مونده .توی این حالت یا اون 17 میکردم که این خونه رو برای خودم و خانوادهم بسازم.
سال / 23شماره - 1404جمعه 25ریت 1395 گیاه دیگه خوب نمیشه ،یا مدتها طول میکشه تا دوباره جون بگیره .من خوب آدما دستهبند یهای مختلفی دارن .یه دسته از اونا آدمای خونگی هستن .زیادی بجز اونچه که من براشون تعریف کردم از ایران نمیدونن.
من از این دست هام .دوست دارم به جایی ریشه بدم و همونجا بونم و جالب گاهی فکر میکنم مفهوم ایران برای بچ ههای من مترادف شده با من ،چون نشدم و حتی نمیدونم که دیگه هیچوقت خوب میشم یا نه.
اینجاست که با این خصوصیت من سه بار مجبور شدم زندگیمو از اول بسازم .من تنها نقطه اتصال اونها به ایرانم و اونا ایران رو به واسطه من میشناسن .حتی دیگه به برگشتن هم فکر نمیکنم .چون بعید میدونم دیگه کسی یا چیزی
کانادا خیلی از ویژگ یهای یه خونه خوب رو داره .این کشور به من پناه داده ،باای نوجود ،این بچ هها اینجا بزرگ شدن ،این کشور رو میشناسن ،لمسش توی ایران منتظرم باشه .بعلاوه مطمئن نیستم اگه یه روزی بتونم برگردم
با همدردی و مهربونی با من رفتار کرده و کمکم کرده تا روح زخمیم رو درمان کردن ،حسش کردن .دوستش داشتن .توی این کشور خیلی چیزا رو برای ایران ،اونجا هم دیگه احساس تو خونه بودن داشته باشم.
کنم .من توی این کشور امنیت رو تجربه کردم و حقوقی به من تعلق گرفته که اولین بار تجربه کردن ...کانادا برای اونا همون مفهومی رو داره که ایران برای بنابراین اگه میخواستم چیزی رو تغییر بدم سعی میکردم باور کنم اینجا خونه
کشور خودم ،از من دریغ کرده بود.
من داره .اینجا کشور اوناست و من باید قبول کنم که اونا قلبا کانادایی هستن منه ،ارتباطات اجتماعیم رو بیشتر کنم و سراغ کاری برم که از انجام دادنش
لذت میبرم. و به این موضوع احترام بذارم.
با این وجود کانادا هنوز خونه من نشده .فکر میکنم یه مقدار به شرایط من
برمیگرده و یه مقدار به خصوصیت زندگی در اینجا .برای مثال ایران تنها جایی بذارین روراست باشم ،اگه زمان به عقب برمیگشت و برای من هیچ اجباری در مهاجرهای دیگر
بود که من در اون احساس هویت میکردم و هیچوقت حتی به فکرم نمیرسید کار نبود ،اصلا دوست نداشتم کشورم رو ترک کنم .به بیان دیگه من هی چوقت بنظر م یرسه که ایرانیهای اطراف من آد مهای خوشحالی باشن.
روزی مجبور بشم ترکش کنم.
تصمیم نگرفتم به کانادا بیام .من فقط مجبور شدم ایران رو ترک کنم ،به ترکیه فکر م یکنم شرایط من شرایط خاصی بود .هم از نظر سنی و هم از نظر روحی.
طبیعیه که با این روحیه وقتی مجبور به ترک ایران شدم آسیب دیدم.
زندگی سخت توی ایران ،نداشتن آمادگی و یا علاقه برای ترک کشور ،نحوه پناه ببرم و بنا به توصیه اطرافیان و سازمان ملل به کانادا بیام.
از طرف دیگه همه چیزهایی که من در ایران میتونستم به اونها تکیه کنم تا مسلما اگه زمان به عقب برمیگشت و من همون سختیها رو در ایران تجربه خروج از مرز ،مدت زمانی که مجبور شدیم توی ترکیه بمونیم ،و سخت یهایی که
زندگیمو جلو ببرم در کانادا مفهوم خودشو از دست داده بود.
میکردم ،باز هم تصمیم میگرفتم ایران رو ترک کنم و تا جایی که ممکنه از ایران توی راه متحمل شدیم چیزی نیست که هر کسی تجرب هاش کنه.
من در اینجا شناخته شده نبودم .زبان نمیدونستم ،مدرک دانشگاهیم به کارم دور باشم و پناه بگیرم .کانادا این ویژگ یها رو داشت ،هم به قدر کافی دور بود در واقع هر کسی با این شرایط به کانادا نمیاد و خیل یها هم هستن که راه
نمیاومد و همه سوابق کاریم فاقد ارزش بود .حتی گواهینامه رانندگیم عملا و هم به من پناه داد .الان هم از بودنم در اینجا پشیمون نیستم .در واقع چیزی برگشت پشت سرشون بسته نیست .درصد بالایی از مهاجرین یا پناهند ههای
به دردم نمیخورد.
برای پشیمون شدن وجود نداره .من توی شرایط سختی بودم ،انتخابی کردم ایرانی از این دسته هستن .بنابراین به نظرم در مورد اونا اگه موضوع دلتنگی
احساس مولد بودن خودمو از دست داده بودم .مجبور بودم همه کارهایی که و بهاش رو هم هنوز دارم میپردازم.
برای عزیزان و مشکلات مالی و کاری رو حل کنیم موضوع خاص دیگهای باقی
توی کشور خودم توی جوانی انجام داده بودم اینجا در میانسالی دوباره از اول
نمیمونه.
تلخی مهاجرت را چشیدن شروع کنم .این باعث شد روند تهی شدن من در کانادا شدت بگیره.
مثل من موضوع دلبستگی به خاک و زبان و شوک از دست دادن همیشگی
ورود من به کانادا مصادف با وقایع جنبش سبز شد .من اخبار ایران رو دنبال و یک شبه همه چیزایی که دوست داشتی نیست که مثل یه درد کهنه و کاری بچ هها و فرهنگ سرزمین مادری
میکردم و از سرنوشتی که مردمم دچارش شده بودن در رنج بودم .یادمه وقتی گوشه ذهنت باقی بمونه و هر چند وقت یکبار وسط خوشی و ناخوشی نفست
ما قوانین سفت و سختی در خانه داشتیم و داریم تا بچ هها فرهنگ مادریشون جوا نهای کانادایی رو توی خیابون میدیدم که سرخوش و بیخیال قدم میزنن ،رو ببره.
را فراموش نکنن .برای مثال بچ هها ب ههی چوجه اجازه ندارن با من انگلیسی بغض میکردم و با خودم میگفتم چرا بچ ههای ما باید کتک بخورن.
دلم میخواد چیزی در جامعه فارس يزبان اینجا تغییر کنه؟ خب ،جواب من به
صحبت کنن ،یا به دلیل پافشاری من برای برگزاری مراسمی مثل نوروز یا یلدا ،در واقع شادی و بیخیالی مردم کانادا ،یا حداقل اون چیزی که من اون سا لها این سئوال خیلی تلخه ،هرچند که ناشی از تجربه شخصی نیست .من ترجیح
بچهها با بسیاری از مراسم و سن تهای ایرانی آشنا هستن .در عین حال من از رفتارشون برداشت کرده بودم به قدری در تضاد با شرایط ایران بود که میدم جامعه ایرانی بیشتر از هر کار دیگ های ،تلاش کنن به هم آسیب نزنن.
هیچ اصراری برای القای ملیت ایرانی به بچ هها نداشتم.
کمک پیشکش. بشدت منو افسرده میکرد.
شاید اگر اجبار در کار بود باعث دلزدگیشون م یشد ،اما آزادی انتخاب ،در کنار من آرزوی زوال خوشی مردم کانادا رو نداشتم ،فقط سهم بیشتری از صلح،
In touch with Iranian diversity
HOMER DENTAL CENTRE
Vol. 23 / No. 1404 - Friday, Jul. 15, 2016 ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﺒﻮﺑﯽ
778 - 895 - 2511
ﻣﺸﺎور ﻓﺮوش و ﺧﺮﯾﺪ اﻣﻼک
moe@moerealtor.ca اﯾﻤﯿﻞ: As recognized by the Real Trends Top 250 Report, 2014 - #1 for Size, Volum & Transactions.
moerealtor.ca وبﺳﺎﯾﺖ:
17