Page 18 - Issue No.1389
P. 18

‫است‪ .‬همه به مانند زنجیر به هم پیوسته و وابسته‌ایم و چه بهتر که تابع‬  ‫مستولی شود شخص احساس م ‌یکند که از همه بالاتر‪ ،‬قوی‌تر و عاقل‌تر‬                                                       ‫«ادامه‌ی صفجه ‪»۱۷‬‬                          ‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1389‬جمعه ‪ 13‬نیدرورف‬
‫شخصیت بالغی بوده و بسیار کارشناسانه زندگی کنیم و از محکوم کردن‬                     ‫است می‌خواهد تحکم کند و حرف حرف خودش باشد‪.‬‬                  ‫هنوز هم آن مسئله به خودی خود احمقانه است پس پیروان کورکورانه‬

                                          ‫این و آن دست برداریم‪.‬‬      ‫‪ adult ego state‬شخصیت بالغ حالتی است که صاحبش را اهل منطق‬                                                                  ‫‪ 18‬مطلبی نباشیم‪.‬‬
‫زندگی به کسی گوش نمی‌دهد راه خود را م ‌یرود رسم و رسوم خاص‬           ‫و استدلال م ‌ینماید و هر فکری و هر حرفی را با دلیل و برهان ارائه‬          ‫درس سوم نداشتن هیچ گونه توقع از محیط اطراف و اطرافیان است‪.‬‬
‫خود را توام با هزار و یک پیچیدگی دارد‪ .‬زندگی با کسی منطبق‬                                                                                      ‫انسان عاقل و موفق سطح توقع اش از دیگران صفر درصد است و تنها از‬
‫نمی‌شود و این انسان است که م ‌یبایست با تمرکز به درون خود و فهم‬                  ‫می‌کند‪ .‬خود را نیز نه بالاتر از دیگران م ‌یبیند نه پایی ‌نتر‬  ‫خودش توقع مهربانی و درک خودش را دارد‪ .‬او همواره به خود و اهداف‬
‫عمیق خود را با شرایط ندگی تطبیق دهد و این امر انسانی را می‌طلبد‬      ‫‪ Child ego state‬شخصیت کودک حالتی است که انسان را اسیر‬                     ‫و امیالش ایمان دارد و با روحیه آزادگی سعی در رسیدن به آنها دارد‪ .‬نه‬
                                                                     ‫احساسات خویش م ‌ینماید خود را کوچک و زبون احساس می‌کند‬                    ‫از تکذیب کسی خیلی دلخور می‌شود نه تأیید کسی خیلی خوشحالش‬
                                          ‫که بی‌قید و شرط باشد‪.‬‬      ‫و کاملًا تابع احساسات و هیجانات است و بقولی زود در هر شرایطی‬              ‫م ‌یکند درس چهارم اینکه این افراد بسیار کم حرف می‌باشند و بجای‬
‫انسان متخصص در زندگی نه تنها شکمش را سیر نگه می‌دارد بلکه‬                                                                                      ‫حرف زدن با سایرین مدام در حال ذخیره انرژی درونی خود هستند و‬
‫همزمان گوشش را هم از نت موسیقی‌ها و شناخت و درک آواز پرندگان و‬                                                        ‫جوگیر م ‌یشود‪.‬‬           ‫از هرگونه جر و بحث و مکالمه ب ‌یحاصل با افراد خودداری م ‌یکنند چه‬
‫موجودات زنده سیر م ‌یکند و بطور همزمان از لحاظ بصری نیز چشمانش‬             ‫شخصیت والد که باید و نباید و امر و نهی م ‌یکند و لجباز است‪.‬‬         ‫بسا کسانی که او را نمی‌شنوند یا نمی‌خواهند بشنوند و یا نم ‌یتوانند‬
‫را سیراب م ‌یکند از زیبایی‌های بی حد و حصر دنیا و این همه تمرکز‬                                                                                ‫بشنوند‪ .‬درس پنجم آنکه این گونه انسان علاقه وافری به سفر دارد چه‬
‫نیاز دارد نه با شتاب روز و شب را سپری کردن اینگونه انسان هرگز‬                       ‫شخصیت کودک که پر از احساسات و هیجانات است‪.‬‬                 ‫از کشوری به کشور دیگر چه شهر به شهر چه محله به محله و یا حتی‬
‫نق نمی‌زند و با جان و دل از سیگنال‌ها و تلنگرها و ناملایمات استقبال‬  ‫شخصیت بالغ که بسیار منطقی و با تأمل به مسائل نگاه می‌کند که‬               ‫از منزلی به منزل دیگر که این می‌تواند در قالب رفتن به پارکی نزدیک‬
‫کرده چون همه را باعث بیداری و هشیاری م ‌یشمارد‪ .‬بازهم تکرار‬          ‫متاسفانه این حالت و شخصیت سوم در بیشتر افراد نهفته است و از‬               ‫منزل هم باشد این هجرت‌های بزرگ و کوچک و این گونه کنده شدن‬
‫م ‌یکنم زندگی به خودی خود از آسانترین – شیری ‌نترین رشته‌های‬         ‫دوران کودکی خیلی سرکوب شده است اما اگر انسا ‌نها در برخوردشان‬
‫دانشگاهی است که می‌توان نام برد بشرط آن که ما آماده پذیرش آن‬         ‫با مخاطب کمی صبور باشند معمولاً شخصیت بالغ جوابگو است در‬                                                ‫از منزل برای آدم موفق انرژی زاست‬
‫باشیم از شکس ‌تها و یا یک یا دو درس مردود شدن نهراسیم اشتباه و‬       ‫غیر اینصورت شخصیت والد و کودک آ ‌نها به محیط واکنش نشان‬                   ‫درس ششم این که انسان سالم و موفق امروزی ضمن آن‌که به یک‬
‫آزمون و خطا و تجربه اندوزی که به خودی خود بد نیست آنچه مهم‬           ‫م ‌یدهد که معمولاً پاسخی درست نیست و پایانش پشیمانی است و از‬              ‫مکتب و عقیده‌ای برای خودش اعتقاد دارد ترجیحاً فرا ملیتی‪ ،‬فرامذهبی‬
                                                                     ‫همین جا آمده است که روانشناسان بر این باورند در هنگام عصبانیت و‬           ‫و فرا مرزی رفتار می‌کند و این گونه هم به همگان و هم به کل هستی‬
                                ‫است تکرار نکردن اشتباهات است‪.‬‬        ‫درگیری‌های لفظی کافیست فقط ‪ 10‬ثانیه که همان شمارش ‪ 1‬تا ‪10‬‬                 ‫عشق م ‌یورزد و همه جا را خانه خود م ‌یداند و احساس غربت نم ‌یکند‬
‫درس دهم هم آنکه کمی استراحت هم در زندگی لازم است انسان‬                                                                                         ‫درس هفتم اینکه این افراد مفهوم زیبایی را در چهره‌ای م ‌یداند که‬
‫امروزی بیش از هر چیز به استراحت نیاز دارد چون خسته است و‬               ‫است به خود فرصت دهید تا شخصیت بالغ تصمیم را بر عهده گیرد‪.‬‬               ‫از عهده لبخند زدن برآید ومفهوم ثروت برایش طوری معناساز است‬
‫مدام براساس ((برنامه‌های تعیین شده از قبل))‪(( ،‬الگوهای دیگران))‪،‬‬     ‫درس شماره نهم قرار دادن ‪ Limit‬و اعتدال در کارها و افعال و اعمال‬           ‫که اگر روزی کیف پول و کارت‌های اعتباریش را نداشته باشد خود به‬
‫((قوانین خشک و گاهی بی سر وته)) زندگی می‌کنند‪ .‬هیچگاه جرات‬           ‫است‪ .‬انسان موفق در یک حد و اندازه مشخص و محدودی نگران افراد و‬             ‫تنهایی چقدر م ‌یارزد و بهترین هنر و عرضه انسان را آن می‌داند که‬
‫((نه گفتن)) نداشته هیچگاه خودش نبوده و هیچگاه سعی نکرده در‬           ‫وابستگان و حوادث و روزگارش می‌باشد‪ ،‬بیشتر از آن مشکل ساز است‬              ‫قدرت دعوا و مرافعه با مخالفین را نداشتن‪ .‬بدین ترتیب گویی تحمل‬
                                                                     ‫و کم‌تر از آن نیز صحیح نمی‌باشد در واقع م ‌یبایست دلواپس و مسئول‬          ‫فرد بالاتر رفته و اسانتر به مخالفین انسانی و بادهای ناموافق کشتی‬
                          ‫جایگاه خودش باشد و این درست نیست‪.‬‬                                                                                    ‫زندگی فرصت ابراز وجود م ‌یدهد آن وقت مشخص م ‌یشود که بیشتر‬
‫در نهایت این که با یک مموری یا حافظه متولد م ‌یشویم چند صباحی‬                     ‫همه چی باشیم ولی در حد و اندازه نه بیشتر و نه کمتر‪.‬‬
‫رهگذر این دنیا هستیم و بعد هم با حافظه و مموری دیگری رخت از این‬      ‫زندگی بسیار جذاب و پر رمز و راز است وحیف است که در فرایند و‬                                                     ‫پیشرفت داشته تا پس رفت‬
‫دنیا بر م ‌یبندیم با علم به این که جسم از بین م ‌یرود ولی خوب است‬    ‫پروسه زندگی کردن کارشناس نباشیم و عمیق به قضایا و زوایای آن‬               ‫درس هشتم این سبک زندگی عجله نداشتن است این افراد با صبر و‬
‫که دغدغه این حافظه و لوح فشرده را داشته باشیم لااقل با یک زندگی‬                                                                                ‫آرامش به زندگی خود ادامه می‌دهند و قبل از هر تصمیم و پاسخی قطعاً‬
‫درست و عاقلانه این حافظه را با دقت و ظرافت و پر از اطلاعات و انرژی‬                                                       ‫توجه نکنیم‪.‬‬           ‫تأمل و تفکر و مکث دارند چرا که همیشه اولین پاسخ‌های ما و یا اولین‬
                                                                     ‫بهتر است که همه چیز را در بستر بزرگتر مورد بررسی قرار دهیم‬                ‫تصمیمات ما و یا اولین برخوردهای ما با مخاطب درس ‌تترین نیست‪ .‬و‬
                        ‫خوب به طبیعت بازگردانیم‪ ،‬حرفه‌ای باشید‪.‬‬      ‫زندگی مثل حلق ‌ههای تو در تو یه بازی سرگرم کننده می‌ماند گویا ما‬          ‫معمولاً بعد از چند لحظه و ثانیه دومین پاسخ ما منطقی‌تر خواهد بود‪.‬‬
‫((بعضی وقتها صب ‌حها که از خواب پامیشی با خودت فکر م ‌یکنی‬           ‫تصویر در تصویر زندگی م ‌یکنیم گاهی که خوب توجه م ‌یکنم انگاری‬             ‫آن هم به این جهت است که انسا ‌نها معمولاً در بین ‪ 3‬شخصیت یا‬
‫(نمیتونم از پسش برمیام) و بعد تو دلت می‌خندی‪ ،‬چون یاد تمامی‬          ‫همه ما انسا ‌نها در فریم و قابی از دنیایی هستیم که آن را بر دیواری‬
                                                                     ‫آویخت ‌هاند و آن دیوار مربوط به سالن تئاتری است که در حال نمایش‬                                                          ‫حالت در نوسانند‪.‬‬
        ‫صبحهایی میوفتی که این فکر را داشتی)) اثر چارلز کوافسکی‬       ‫از تلویزیونی درگوشه‌ای از یک دانشگاه است و آن دانشگاه در شهری‬             ‫‪ Parenth ego state In touch with Iranian diversity‬شخصیت والد حالتی است که وقتی بر انسان‬
                                                                     ‫واقع است و آن شهر در کشوری و به این نحو همه در یک دادگاه بزرگ‬
                                                                     ‫و وسیع و بی حد و حصر قرار دارند که در نهایت کوچکترین اعمال و‬
                                                                     ‫رفتار و چشم بر هم زدنی زیر دوربی ‌نهای مدار بسته و درحال رکورد‬

                                 ‫‪SUITE 309, 1110 HAMILTON ST., VANCOUVER, BRITISH COLUMBIA, CANADA, V6B 2S2‬‬
                                ‫‪Telephone: 604.714.3200 | Fax: 604.736.7797 | Website: www.seatrade.ca | Email: mitra@seatrade.ca‬‬

‫ﻣﺪﯾﺮ اﺟﺮاﯾﯽ‪ :‬ﻣﯿﺘﺮا ﻓﺮ‬

    ‫‪Mitra Far‬‬

  ‫• کلیه خدمات واردات و صادرات در کانادا و سایر کشورها‬                                                                                                                                                                                ‫‪Vol. 23 / No. 1389 - Friday, Apr. 1, 2016‬‬
                         ‫• خدمات گمرک و ترخیص کالا‬
                                                                                                                                                    ‫‪18‬‬
              ‫• حمل وسایل شخصی در کانادا و بینالمللی‬
‫• متخصص در بارگیری و ارسال اتومبیل به صورت بینالملل‬

               ‫• خدمات به صورت دریائی‪ ،‬هوایی و زمینی‬
    ‫• بهترین نرخ کانتینر ‪ ٢0‬فوت و ‪ ٤0‬فوت در خاورمیانه‬

  ‫و ﻣﺤﻤﻮﻟاﻪزﻫﺑﮐﺎﺎﺮﻧاﺎییﺗداﺗدﺤﺑرﺤﻪﯾﺖﺮﺎاﯾﯾﻓﻋﻢﺮﻨاﻧﺖﻮﯿانﻗﯿ‪،‬ﺴنﺘﻤﺑﻨﺑﻪﺪﺸﺖﻣﺑﺮﻨﻫﺎﺎدﻈﻣوﺎیﻮﺳﺗروﺘﯾﻤاﺎﮋﯽرهﺳوسﺎدﺧﺑلﯾﺪﮕاﮕﯿﻣﻣﺮﺎﺮﯾﻮﻣاتﺪ‪.‬لﺤﻣﻤﺴﺷﻮﺘﻟﺨﻘﻪﯿﻫﺼﻢﺎﯾﯽﯽ ﮐﻪ زﯾﺮ‬

     ‫ﺑﺮای اﻃﻼﻋﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮل ﻓﺎرﺳﯽ زﺑﺎن‪ ،‬ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﺘﺮا ﻓﺮ ﺗﻤﺎس ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ‪.‬‬

                  ‫‪۶٠۴ - ٧١۴ - ٣٢٠٨‬‬
   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22   23