Page 24 - Issue No.1367
P. 24

‫به قرص کامل ماه معتادم!‬        ‫واسازیزبانوچال ‌شهایجنسیت‪:‬‬                                                              ‫ادبیات‬                                          ‫‪24‬‬
                                                         ‫هرشب‬
                                                                       ‫نگاهی به مجموعه‌ی شعر اومدام یک مرد است سرود ‌هی نیما نیا‬                         ‫نقد و‬
                                            ‫در ادامه‌ی خوابهایت‬                                                                                          ‫بررسی‬
                                 ‫پرت می‌شوم‪( .‬صفحه‌ی ‪)۲۷-۲۶‬‬                     ‫گاهی به تو مربوط نباشم!‬                                     ‫آزاده دواچی‬                                                       ‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1367‬جمعه ‪ 7‬نابآ ‪1394‬‬
‫در این شعر‪ ،‬شاعر با تمرکز بر ویژگی‌های مردانه نوعی زبان را ارائه‬                                  ‫لااقل‬
‫می‌دهد که به نقد یک جنسیت پرداخته است‪ .‬برخلاف آن چیزی که‬
‫مخاطب ممکن است از یک شاعر مرد انتظار داشته باشد‪ ،‬نگاه شاعر از‬              ‫یک خط در میان سیاهت کنم‪.‬‬
‫قضا در نقد رفتارهای مردانه است‪ .‬برای مثال تاکید شاعر بر واژه‌ی او‬                             ‫رسم دنیا‬
‫مدام یک مرد است در حالی صورت م ‌یگیرد که در سطر بعد شاعربه‬
‫نقد این مردانگی م ‌یپردازد‪ :‬با دسته‌ای کلید ‪ /‬که حوصله‌اش را در‬           ‫مخالف موهای من شانه می‌شود‬
‫ماشین ‪ /‬گوشه‌ی حیاط پارک م ‌یکند‪ .‬در همین چند سطر تاکید شاعر‬              ‫گاهی تاب م ‌یخورد روی شانه‌ام‬
‫بر مردانگی مطابق همانی است که ژاکلین رز در مقاله‌اش به آن پرداخته‬     ‫گاهی‪ ،‬روی خواب پیشانی‌ام م ‌یریزد‪.‬‬
‫است‪ .‬جنسیت و فالوس محوری این بار باسازی می‌شو د و دیگر در‬              ‫من عادت کردم هی پشت به پشت‬
‫خدمت قدرت مردانه نیستند‪ ،‬بلکه به نوعی در انتقاد و نقد از مردانگی‬
‫است‪ .‬این نگاه و در واقع صدا دادن به جنسیت زنانه از طریق واسازی‬                 ‫انگشت بزنم توی ماهیان ‌هام‬
‫کلیشه‌ها در بیشتر شعرهای این کتاب تکرار می‌شود در شعر سی و‬                    ‫تو‪ ،‬کف دست مرا امضا کنی‬
‫هفت دوباره تمرکز شاعر بر این محوریت را م ‌یبینیم که بیشتر از آنکه‬
   ‫مردانگی را به تصویر بکشد نوعی نقد از بنیادهای مردسالاری است‪.‬‬                                    ‫من‪،‬‬
                                                                                 ‫برخلاف تمام رودخان ‌هها‬
                                       ‫مرا با چشم‌هایم تنها بگذار‬                 ‫عاشقم (صفحه‌ی ‪)۶-۷‬‬
                                              ‫مرا با ماهیچه‌هایم‪،‬‬
                                                       ‫با خودت‬        ‫در این شعر‪ ،‬شاعر از نگاه مردانه‌ی خود‪ ،‬نمادهای زنانه را بازسازی کرده‬  ‫در تئوری روانکاوی‪ ،‬فالوس به عنوان مظهر قدرت مردانه است و ارتباط‬
                                                   ‫که قرار است‬        ‫است‪ .‬نهایتاً به محوریت مرد‪ -‬زن می‌رسد‪ .‬آن چیزی که در این شعر‬          ‫مستقیمی با فقدان زنانگی دارد‪ .‬تمرکز بر فالوس یا فالوسنتریسم‬
                                                                      ‫اهمیت دارد واسازی زبان به گونه‌ای است که جنسیت تمرکزش را بر‬           ‫یکی از عباراتی است که عمدتاً توسط تئوریسین‌های فمینیست به‬
                                        ‫اندام‌هایمان در تمام شعر‬      ‫یک شکل خاص از دست م ‌یدهد‪ .‬زبان فرم را از کلیشه خارج م ‌یکند‬          ‫کاررفته است‪ .‬این اصطلاح بر امتیازات فراگیرنده‌ی مردانگی در نظام‬
                                                     ‫حلال شود‬         ‫و نوعی نماد گرایی جدیدی را بنا م ‌ینهد‪ .‬زبان در این مجموعه واسازی‬     ‫مفهومی دلالت دارد‪ .‬در طول سالهای گذشته به خصوص در نقدهای‬
                                                      ‫تنهابگذار‪.‬‬      ‫شده است و هربار شکل‌های متفاوتی را به خود م ‌یگیرد آشنا زدایی و‬       ‫‪ In touch with Iranian diversity‬ادبی مانورهای فراوانی بر این تئوری به خصوص دربررسی و نقد متون‬
                                                                                                                                            ‫نوشته شده توسط مردان صورت گرفته است‪ .‬آن طور که آبیجیل رین‬
                                                 ‫بگو قابله به یاد!‬         ‫رهایی از ساختار عادی از کارکدرهای زبان در این مجموعه است‪.‬‬        ‫می‌گوید در اکثر کارهای فروید و جونز‪ ،‬فالوس ارتباط مستقیمی با آلت‬
                                 ‫م ‌یخواهم پیش از آنکه مرد شوم‪،‬‬                                                   ‫مرتکب تخت می‌شوم‬          ‫مردانه دارد‪ ،‬اما بعدتر و در خوانش دوباره‌ی لکان از فروید این ارتباط‬
                                                                                                                                            ‫مورد چالش قرار گرفت‪ .‬در تئوری سازی روان انسان‪ ،‬لکان هویت و‬
                                                       ‫زن باشم‪.‬‬                                               ‫و همین ماه نیمه کاره هم‬       ‫آگاهی را از طریق زبان معنا سازی می‌کند‪ .‬در این معناسازی‪ ،‬فالوس‬
                                   ‫زنی که آبستن یک انفجار است‬                                                 ‫تمام تنم را کبود م ‌یکند!‬     ‫به عنوان مدلول اصلی است که تنها قادر به تقلیل به آلت مردانه نیست‪.‬‬
                                                                                                                                            ‫برای لکان فالوس به عنوان یک منبعی از قدرت است و اولین نشانه‌ی‬
                                        ‫و تو را در ادامه‌ی اندامش‬                                                                  ‫اما‬      ‫از تقاوت که کمبودهای جنسیتی را متمایز م ‌یکند‪ .‬گرچه که لکان‬
                                ‫اعتراف می‌کند (صفحه‌ی ‪)۵۵-۵۴‬‬                                                    ‫همه‌ی همبازی‌های من‬         ‫اصطلاح فالوس را به صورت ظرفیتهای مختلفی در طول کارش به کار‬
                                                                                                           ‫برای کور کردن چشم پنجره‬          ‫م ‌یبرد‪ ،‬اما نهایتاً فالوس نماد مکانیسم‌های فرهنگی است که از طریق‬
‫وارونه کردن سازه‌های زبانی و به کار گیری آن به نفع جنسیت زن در‬                                                 ‫به یک سنگ هم قانع‌اند‬        ‫زبان م ‌یتوانند وارد زبان شوند و در همان جا باقی بمانند‪ .‬علاوه بر این‪،‬‬
‫بیشتر سطرها تکرارمی شود و همین ویژگی زبانی و چالش‌های آن را در‬                                                                              ‫این فالوس به عنوان مدلول و یا نشانه است که سیستم بازنمودها را‬
                                                                                                                    ‫وبه من می گویند‪:‬‬        ‫ثابت نگاه م ‌یدارد و نشان دهنده طبقه بندی‌های بین دو جنسیت زن‬
                                   ‫این کتاب چند برابر کرده است‪.‬‬                                         ‫«دیگر شباهت بی حد تو نیستم‬
                               ‫م ‌یخواهم پیش از آنکه به دنیا بیام‪،‬‬                                     ‫که وقتی از مسیری طولانی بیایی‬                                               ‫و مرد است‪( .‬ابیجیل راین)‬
                                                                                            ‫در صدای کفش‌هایت بپیچم » (صفحه‌ی ‪)۱۱‬‬
                                                       ‫زن باشم‪.‬‬                                                                             ‫مطابق گفته‌ی لکان میان نشانه‌های فرهنگی‪ ،‬زبان و مردانگی ارتباط‬
                                        ‫زنی که ادامه‌ی اندامش را‬      ‫ژاکلین رز در مقدمه‌ای برتئوری لکان از تئوری فالو سنتریسم دفاع‬         ‫مستقیمی وجود دارد و زبان شکل گرفته شده حاوی همین مدلولها و‬
                                     ‫به شوهرش یادگاری م ‌یدهد‬         ‫م ‌یکند‪ ،‬که در واقع اشاره‌ی لکان به فالوس نوعی فریبکاری است‪ ،‬این‬      ‫نشانه‌هاست‪ .‬دربررسی اثار ادبی‪ ،‬این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که‬
                                                                      ‫دلالت بر هیچ جنس خاصی نیست و در واقع دربردارنده‌ی هر دواست‪.‬‬           ‫می‌توان میزان این کنکاش را مرتبط با سیطره‌ی فرهنگ بر جنسیت‬
                                                     ‫و می میرد‪.‬‬       ‫از آنجایی که فالوس برای بی ثباتی هر نوع هویتی است که سوژه آن را‬       ‫دید‪ .‬هر چه قدر نویسنده از این دیدگاه فالوس محور فاصله بگیرد‪،‬‬
                                  ‫بگذار با جنین مرده‌ام تنها باشم‬     ‫فرض م ‌یکند نم ‌یتواند نشان دهند‌هی مزیت مردانه در سوژه باشد‪ .‬رز‬
                                                                      ‫بر این باور است که گرچه دیدگاه فالوس گرایی لکان در خصوص زنان‬                            ‫سیطر‌هی جنسیت بر زبان تقلیل بیشتری می‌یابد‪.‬‬
                                                          ‫شاید‪،‬‬       ‫می‌تواند مشکل ساز باشد‪ ،‬اما او بر این باور است که برای لکان مرد و‬
                                            ‫روزی از همین روزها‬        ‫زن هر دو فقط در زبان هستند و از آن جهت همه‌ی حرفهایی که شروع‬          ‫کتاب شعر اومدام یک مرد است سروده‌ی نیما نیا که به تازگی توسط‬      ‫‪Vol. 23 / No. 1367 - Friday, Oct. 30, 2015‬‬
                        ‫لبهای مان بر دروازه‌های شهر تصویب شود‪.‬‬        ‫می‌شوند مرز میان این دو هستند و هر کدام که از این مرز عبور کنند و‬     ‫نشر اچ اند اس مدیا در لندن منتشر شده است‪ ،‬دارای این چنین‬
        ‫و ما دیگر نگران هیچ در نیمه بازی نباشم‪( .‬صفحه‌ی ‪)۵۶-۵۵‬‬        ‫ویژگی‌های دیگری را نشان دهند نشان دهنده‌ی آن چیزی هستند که‬            ‫ویژگ ‌یهایی است‪ .‬از ابتدای کتاب تصویر بر روی کتاب که به صورت‬
‫در پایان می‌توان گفت جدا از ساختار زبانی و تکنی ‌کهایی که شاعر در‬     ‫از لحاظ آناتومیکی به آنها داده شده است‪ .‬برای مثال اگربه صفات مردانه‬   ‫مبهمی طراحی شده‪ ،‬تصویر برهنه‌ی یک زن است که در واقع با تیتر‬
‫این مجموعه به‌کاربرده است‪ ،‬نوع نگاه و تصویرسازی از جنسیت کاملًا‬       ‫اشاره شود‪ ،‬منظور نوعی ویژگی‌های طبیعی است‪ .‬در نتیجه شکلی از‬           ‫کتاب یعنی او مدام یک مرد است در تضاد است‪ .‬شکل گیری نمادهای‬
‫متفاوت و دگرگونه عمل کرده است و همین از ویژگی‌های این مجموعه‬          ‫زبان که شکل میگیردکه تنها محدود به مزیت مردانه در زبان نیست‪.‬‬          ‫مردانه ‪ -‬زنانه از همان جلد کتاب آغاز می‌شود‪ .‬شاعر در این مجموعه‬
‫است‪ .‬این مسئله از آنجایی ب ‌هویژه اهمیت دارد که شاعر با زندگی در‬      ‫در این مجموعه نیز استفاده‌ی مکرر از مردانگی ارتباط خاصی با قدرت‬       ‫با تمرکز بر موقعیتهای مردانه از جنسیت خود برای صدا دادن به‬
‫یک محیط مردسالار و تجرب ‌ههایی که ب ‌هعنوان مرد از این فضا داشته‬      ‫مردانه ندارد‪ ،‬بلکه با جابجایی سوژ‌هها‪ ،‬شاعر این قدرت را به جنسیت‬      ‫وضعیت زنان استفاده کرده است‪ .‬به این ترتیب زبان فالوس محور در‬
‫است‪ ،‬با نمادسازی و به چالش کشیدن همان دریافت‌ها‪ ،‬نوع دیگری از‬                                                                               ‫این مجموعه نوعی پیچیدگی میان دو جنس را نشان م ‌یدهد و بیشتر‬
‫جنسیت را در زبان بناکرده است‪ .‬تجربه‌ی شاعر با دو فضای مرد‪ -‬زن‬                                   ‫زن بخشیده است برای مثال در شعر زیر‪:‬‬         ‫از آنکه این زبان به جنسیت مرد بازگردد به مرز تفاوت میان دو اشاره‬
‫گر‌هخورده است و همین موجب شده است که شاعر در واسازی زبان در‬                                                      ‫باید برای اعصاب پدرم‬
‫این مجموعه شعر برخلاف کلیشه‌های رایج عمل کند‪ .‬شاعر از فضای‬                                                             ‫بزرگ م ‌یشدم‪.‬‬                                                                ‫م ‌یکند‪.‬‬
‫تحمیل‌شده خارج می‌شود و ب ‌هنوعی به مبارزه با آن م ‌یپردازد که این‬                                                      ‫با صورتی پهن‬
‫خود از طریق قرار دادن زبان و نشانه سازی است‪ .‬به نظر می‌رسد جدا از‬                                                      ‫و شان ‌ههایی که‬                                       ‫تو عادتی‪،‬‬                        ‫‪24‬‬
‫دستاوردهای موفق زبانی در این مجموعه‪ ،‬شاعر توانسته است از طریق‬                                                                                                                 ‫مثل من‬
‫شعر ب ‌هگونه‌ای دیگر ب ‌هنقد جامعه بپردازد‪ ،‬نقدی که در هویت مردانه و‬                                  ‫به خطوط شکست ‌هی خیابان بیاید‪.‬‬                     ‫که ماهیان ‌هام را پس انداز می‌کنم‬
                                        ‫زبان مختص گم می‌شود‪.‬‬                                                                     ‫پدر‪،‬‬                                  ‫و دلم م ‌یخواهد‬

                                                         ‫منابع‪:‬‬                             ‫همیشه در سکانس‌های تاریک اتاق م ‌یرسید!‬
‫‪Rine, Abigial. Phallus/ Phallocentrism‬‬                                                            ‫وقتی که زیر پیراهنم‪ ،‬ماه کامل م ‌یشد‬
‫‪http://www.blackwellreference.com/subscriber/‬‬                                                                      ‫یا با یک دسته کلاغ‬
‫_‪uid=/tocnode?id=g9781405183123_chunk‬‬                                                                                ‫همدست م ‌یشدم‬
‫‪g978140518312339_ss1-2‬‬                                                                                            ‫او مدام یک مرد است‬
‫‪Wallace, Elizabeth K. Encyclopedia of Feminist Literary‬‬                                                                ‫با دست ‌های کلید‬
‫‪Theory. London: Routledge, 2009.‬‬                                                                            ‫که حوصله‌اش را در ماشین‪،‬‬
                                                                                                           ‫گوش ‌هی حیاط پارک م ‌یکند‪.‬‬
                                                                                                                                ‫تا من‬
                                                                                                       ‫که آخرین عضو یک جنین هستم‬
                                                                                                                               ‫و حالا‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29