Page 17 - Issue No.1367
P. 17

‫صادق هدایت و قتل فرخنده‬                                                                                                                                                 ‫مقالات‬

‫‪17‬‬

‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1367‬جمعه ‪ 7‬نابآ ‪1394‬‬                                                                            ‫خشونت آمرانه طبعاً از دایرۀ مصدا ‌قهای ذکر شده در بخش‬                ‫جواد موسوی خوزستانی‬          ‫زنان‬
                                                                                                                  ‫اول این گزارش نیز فراتر م ‌یرود! که در این صورت لازم است‬
                                                                                                                  ‫در گسترۀ بسیار وسیع‌تری – در حوزۀ‪ :‬فرهنگ و آداب منزل ‪،‬‬
                                                                                                                  ‫«حق» کنترل بر بدن‪ ،‬و نیز در نظام فهم و شناخ ‌تشناسی‌مان‬
                                                                                                                  ‫از جایگاه زن – به جستجوی آن باشیم‪ .‬به هر حال چنانچه‬
                                                                                                                  ‫مقدمه‪ :‬در بخش نخست این بخواهیم خشونت‌ورزی ُگ ‌لببو را صرفاً بر اساس نظریه مارسل‬
                                                                                                                  ‫گزارش[‪ ]۱‬سعی بر آن بود که موس (خواهرزادۀ امیل دورکیم) بسنجیم به احتمال زیاد با‬
                                                                                                                  ‫به جای همراهی با تفسیرهای خشونت و ت ‌نستیزی آقای « ُگل»‪ ،‬قابل قیاس م ‌یتواند باشد‪.‬‬
                                                                                                                  ‫رایج و متهم کردن قربانیان یعنی این نوع خشون ‌تورزی پدرسالار که از تأیید ضمنی افکار‬
                                                                                                                  ‫عامه و باورهای رایج‪ ،‬رمق و رونق م ‌یگیرد به ظ ِن نزدیک به‬            ‫خشونت (از جمله زرین‌کلاه)‬
                                                                                                                  ‫یقین‪ ،‬از جنس و َجنم خشون ِت مقبولیت‌یافته و قدرتمند آقای‬             ‫و بستن اتهام خودآزاری و‬
                                                                                                                  ‫« ُگل» با ز ‌ناش «صنوبر» است و احتمالاً از همین طریق نیز‬             ‫شکنج ‌هخواهی به آنان‪ ،‬لااقل‬
                                                                                                                                    ‫قدمی فراتر گذاریم تا شاید فهمیده خواهد شد!‬
                                                                                                                                                                                       ‫به عرصه شناخت و تفسیر‬
                                                     ‫ارجمندی آقای ُگل در نظر مخاطب‪ ،‬ذر‌های کاسته نم ‌یشود‪.‬‬              ‫م ‌یدانیم که در افسانه عامیانۀ « ُگل به صنوبر چه کرد»[‪ ]۲‬عدم‬   ‫معاصرتری از رفتار نامتعار ِف‬
                                            ‫جالب است که مشاهده این بیدادگری (خوارداش ِت زن زندانی)‪ ،‬نه تنها‬             ‫رواداری آقای « ُگل» نسبت به «صنوبر» از دریچه باور بخش‬          ‫قربانیان شکنجه‪ ،‬نزدیک‬
                                            ‫کوچک‌ترین حس همدردی با این قربان ِی شکنجه در وجود پسر شجاع‬                  ‫بزرگی از مردم‪ ،‬مشروعیت و مقبولیت داشته است‪ .‬این مقبولیت‬        ‫شویم‪ .‬به همین مناسبت در‬
                                            ‫‪ -‬و طبعاً در مخاطب داستان ‪ -‬بر نم ‌یانگیزد بلکه با تلقین داده‌های‬     ‫تا آن حد گسترده بوده که وقتی پسری جسور و جستجوگر به راز‬              ‫این بخش از گزارش سعی شده که از منظر دیگری – عمدتاً فرهنگی‬
                                            ‫«پندآموز» این افسانۀ پدرسالار‪ ،‬عمل زورگویانه و غیر ‌تمدا ِر آقای گل‬   ‫زندگی این زن و شوهر پی م ‌یبرد و بالاخره موفق می‌شود به خانه آنها‬    ‫‪ -‬به موضوع خشونت علیه زری ‌نکلاه پرداخته شود تا شاید تأثیر و‬
                                                                                                                  ‫نفوذ کند و از قضا م ‌یبیند که آقای ُگل‪ ،‬سا ‌لهاست که بدن ز ‌ناش‬      ‫فشار احتمالی سنت‌ها و باورهای فرهنگی‌مان نیز در برآمد ِن الگوهای‬
                                                                                                                  ‫را به اتهام داشتن رابطه با مردی دیگر‪ ،‬در قفسی آهنی قرار داده (و‬      ‫رایج خشونت‌ورزی‪ ،‬و ظهور رفتار نامتعارف قربانیان شکنجه‪ ،‬تاحدودی‬
                                                                                                                  ‫ته‌ماندۀ غذای س ِگ خانه را به صنوبر م ‌یخورانَد)‪ ،‬از این عمل سخیف‬
                                                                                                                  ‫و ظالمانه‪ ،‬برآشفته نمی‌شود‪« :‬پس از صرف شام‪ ،‬آقای ُگل باقی‌مانده‬                                                        ‫مشخص شود‪.‬‬

                                            ‫(که ناشی از ب ‌هجنبش‌درآمد ِن حس نامو ‌سپرستی شوهر است) به عنوان‬      ‫غذای سگ را توی بشقابی ریخت و بلند شد د ِر صندو ‌قخانۀ مقابل را‬                                   ‫از زندان «گُل‌آقا» تا شلاق «گُ ‌لببو»‬
                                            ‫الگویی مو ّجه‪ ،‬سرانجام‪ ،‬حسن‌ظن و اعتماد پسر به دختر مورد علاقه‌اش‬     ‫باز کرد و قفس بزرگی که د ِر آن قفل بود باز کرد‪ ،‬باقی‌مانده غذای سگ‬   ‫ممکن است خشونت برخی مردان علیه زنان و دست‌کاری قهرآمیز‬
                                            ‫را به سوءظن به او – و به همه زنان – تبدیل م ‌یکند‪ .‬این سوءظن به‬       ‫را جلوی زن زیبایی که در قفس زندانی بود گذاشت و مجدداً در قفس‬         ‫بدن آنان‪ ،‬از مرز احساس درونی و ُعقده‌های روان ِی فر ِد خشون ‌تپیشه‪،‬‬
                                            ‫حدی عمیق می‌شود که در انتهای قصه‪ ،‬پسر شجاع نه تنها از عروسی‬           ‫را قفل کرد‪ .‬پسر هم دارد تماشا م ‌یکند خیلی تعجب کرد که این زن‬
                                            ‫فراتر رود و از بنیادهای ارزشی‪-‬اعتقادی رسوب کرده در ژرفای تاریخ و کیست و چرا زندانی شده و سگ چرا این‌قدر مورد احترام و عزت قرار با دختر مورد علاقه‌اش منصرف می‌شود بلکه به سیمرغی که تحت امر‬
                                            ‫فرهنگ (مناسک‌ها‪ ،‬باورها‪ ،‬خرده‌فرهنگ‌ها و آیی ‌نهای کهن) نیز مدد دارد‪(»...‬ص‪ )۳۵۴‬قابل تأمل است که این پسر شجاع با این که امکان دارد دستور م ‌یدهد که دختر را به هلاکت رساند‪« :‬پسر جوان پَر سیمرغ‬
                                            ‫بگیرد! به خصوص اگر فرضیه جامع ‌هشناس فرانسوی «مارسل موس» نجات زندانی را دارد (سیمرغی که به اشاره این جوان می‌تواند او و را آتش زد سیمرغ حاضر شد و جوان گفت که از تو می‌خواهم که این‬
                                            ‫واقعیت داشته باشد که بسیاری از آیین‌ها‪ ،‬مناسک‪ ،‬عقاید‪ ،‬و احکام هرکس دیگری را از مهلکه نجات دهد) اما هی ‌چگونه اقدامی برای نجات دختر پریزاد را به هوا ببری و به کوه قاف پرتاب کنی که طعمه جانوران‬
                                            ‫شود‪ .‬سیمرغ هم اطاعت کرد و دختر را به دَر ِک اسفل‌السافلین رساند‪.‬‬                        ‫مذهبی‪ ،‬جزایی‪ ،‬قضایی‪ ،‬مراقبت و تنبیه‪ ،‬از طریق «دست‌کاری در بدن زن‪ ،‬صورت نم ‌یدهد!‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬

                                            ‫پسر جوان خبر نابودی این آهوی خوش خط و خال و سرگذشت ُگل به‬             ‫ترکیب و مفص ‌لبندی ماجراهای افسانۀ «گل به صنوبر چه کرد»‪ -‬که‬          ‫انسان» شکل و قوام م ‌یگيرند پس شاید بتوان با احتیاط ادعا کرد که‬
                                            ‫صنوبر چه کرد را برای پدر و مادرش تعریف کرد و همگی شاد و خرم‬           ‫بر محور تجلیل از خشون ِت حداکثری آقای ُگل علیه زن خطاکارش بنا‬        ‫شکنجه بدنی و دست‌کاری خشونت‌آمیز تن زری ‌نکلاه توسط ُگ ‌لببو نیز‬
                                            ‫شدند‪( »...‬ص‪ )۳۵۷‬چه بسا القای همین آموزه‌ها و آیین‌های ز ‌نستیز‬        ‫شده است ‪ -‬با مهارتی خاص‪ ،‬موفق می‌شود که سا ‌لها در قف ‌سکرد ِن‬       ‫به مانند دیگر اَشکال دست‌کاری بدن زنان (از جمله‪ :‬کنترل بر بارداری‪،‬‬
                                            ‫است که عدم رواداری در منطقه ما‪ ،‬همچنان رویکردی مسلط و مقبو ِل‬         ‫صنوبر را به زیر برقع غیرت‌مندی و ضرور ِت حفاظت از ناموس و کیان‬       ‫اجبار به تمکین‪ ،‬خان ‌هنشین کردن‌شان‪ ،‬یا دستکار ِی ریخت و ظاهر‬
                                            ‫«فرهنگ عامه» است و به دنبال آن‪ ،‬شکنجه و قتل و حبس و جریمه و‬           ‫خانواده‪ ،‬استتار و توجیه کند‪ .‬نتیجه‌گیری‌های «عبرت‌آموز» داستان نیز‬   ‫آنان) از ریش ‌هها و که ‌نبنیادهای فرهنگ و سنت‌های آیینی‌مان سیراب‬
                                                                                                                  ‫در انطباقی هوشمندانه با فرهنگ آموزش ِی حاکم («اد ِب پندنامه‌ای») به‬  ‫می‌شود و هم‌هنگام این باورهای کهن را نیز تقویت و بازتولید م ‌یکند‪.‬‬
                                                     ‫ممنو ‌عالخروجی و خان ‌هنشی ‌نکردن زنان نیز ادامه یافته است‪.‬‬

                                                                                                                  ‫این رابطۀ متقابل اگر واقعیت داشته باشد پس ژرفا و جوانب این گونه‌ای بازنمایی م ‌یشود که به رغم چنین سرکوب جنون‌آمیزی اما از‬

                                                  ‫ﺗﺪرﯾﺲ اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ‬                                                   ‫‪wedding Ceremony‬‬    ‫‪Dr. Monir Taha‬‬                                              ‫سﻌﯿد ﺣدﯾدی‬
                                                                                                                  ‫‪604-739-9491‬‬
                                            ‫در هﺮ سﻨی ﮐه هﺴتﯿد با شﺮﮐﺖ در ﮐلاسهای خﺼوﺻی ﻓﺮﻫﺎدﭘﯿﺮﻏﯿﺒﯽ‬              ‫‪www.aroosy.ca‬‬     ‫ﻣﺮاﺳﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮى ﺷﻤﺎ را ﺑﻪ زﺑﺎن ﺷﯿﻮاى ﻓﺎرﺳﻰ‪،‬‬       ‫متﺮجﻢ رسﻤی دادگﺴتﺮی بیسی‪ ،‬ادارﻩ مﻬاجﺮت ﮐانادا و ‪ICBC‬‬
                                               ‫)‪ ،(FRED‬مﮑاﻟﻤه انﮕﻠﯿﺴی را در ﮐوتاﻩتﺮﯾﻦ زمان مﻤﮑﻦ ﯾاد بﮕﯿﺮﯾد‪.‬‬                               ‫ﺷﻌﺮ و ﺳﺨﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اﺟﺮا ﻣﻰﮐﻨﺪ‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                             ‫ﺑﺎ ‪ ١٨‬ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺧﺪﻣﺖ در اﺳﺘﺎن ﺑﺮﯾﺘﯿﺶﮐﻠﻤﺒﯿﺎ‬
                                            ‫ﻓﺮهاد ﭘﯿﺮﻏﯿبی ابداعﮐﻨﻨدﻩ روش نوﯾﻦ آموزش زبان ‪، No-pen English‬‬                               ‫ﺗﻠﻔﻦ‪604 - 739 - 9491 :‬‬
                                            ‫با‪ ۲٠‬سال تﺠﺮبهی تدرﯾﺲ بﯿﻦاﻟﻤﻠﻠی و گواهینامه ‪ TEFL/TESL‬از‬                                                                                          ‫ترجمه گواهینامه‪ ،‬پاسﭙورت‪ ،‬نامه سابقه بیمه‪،‬‬
                                                                                                                                       ‫ﻋﮑﺎﺳﻰ و زﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻋﮑﺲ را ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻼﻗﯿﺖ‬                             ‫شناسنامه و سایر مدارک‪.‬‬
                                                                                              ‫بﺮﯾتﯿﺶ ﮐﻠﻤبﯿا‪.‬‬                               ‫‪Romin Deravian‬‬
                                                                                                                                                                                           ‫متﺮجﻢ رسﻤی دادگاﻩ و امور تﺼادﻓات وساﯾﺮ دﻋاوی‪.‬‬
                                             ‫‪Tel: 604.679.1920‬‬                                                                           ‫از ﻫﻤﯿﻦ ﺷﻤﺎره ﺗﻠﻔﻦ ﺑﺨﻮاﻫﯿﺪ و اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﯿﺪ‬
                                                                                                                                                                                       ‫تﻠﻔﻦ‪saeedhadidi@msn.com / ٦٠٤-٧۱٦-٧٠٦٦ :‬‬

‫‪Vol. 23 / No. 1367 - Friday, Oct. 30, 2015‬‬

‫‪17‬‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22