Page 17 - Shahr_Issue No.1338
P. 17
‫«صفت گردیدن لنینیسم» سر ناسازگاری دارد‪ .‬از نظر شعاعیان تفکر‬
‫ناسیونالیستی لنین قابل دفاع و توجیه نیست؛ و به قول خودش «رویکرد‬
‫‪17‬‬ ‫لنین بر خلاف روح انقلاب کارگری و اتحاد انترناسیونالیستی و رهایی‬

‫جهانی کارگران است‪)۵( ».‬‬

‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1338‬جمعه ‪ 21‬نیدرورف ‪1394‬‬ ‫البته نقد لنین و لنینیسم به عنوان پارادایمی انقلابی در اندیشه شعاعیان‬
‫به همین مولفه محدود نم ‌یشود و می‌توان مدعی شد که نقد لنینیسم در‬
‫نظر این منتقد کنش و منش لنین‪ ،‬چند وجه عمده دارد که م ‌یبایست‬
‫این وجوه را نه به شکلی کلی‪ ،‬بلکه به‌صورت جزء به جزء مورد بررسی‬
‫قرار داد‪ .‬این بررسی طبعا در نظام انتقادی‪ -‬تأویلی خود او که فصولی از‬
‫آن را می‌توان در کتاب مهم‌اش یعنی «انقلاب» رد گیری و رصد کرد‪،‬‬
‫قابل درک و بررسی‌ست؛ از این حیث با مسیر انتقادی‌ای که اثر فوق‬
‫پیش‌روی مخاطب گذاشته می‌توان نسبت «اندیشه لنینی» با «برداشت‬

‫ایرانی» از آن را مورد مطالعه قرار داد‪.‬‬

‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫با وجود رویکرد انتقادی شعاعیان به اندیشه لنین و درک‬ ‫بدیهی انگاشته م ‌یشود حداقل درباره میراث نظری شعاعیان مصداق‬ ‫البته نباید از خاطر دور داشت که مشی انتقادی شعاعیان و مهم‌تر از‬
‫تجدیدنظرطلبانه‌اش از مفهوم «انقلاب» در نظر مارکس‪ ،‬نقادی‬ ‫عینی ندارد؛ چه اینکه او در ضمن تنهایی سیاسی و سازمانی از حیث‬ ‫همه دوری او از تعصبات نظری و جدال با کیش شخصیت‪ ،‬از جمله‬
‫«لنینیسم» به مثابه یک پارادایم (یا چنانکه خود او م ‌یگوید یک صفت)‬ ‫تئوریک و نظری نیز تنها بود‪ .‬به اعتقاد مازیار بهروز «نقد شعاعیان از‬ ‫مواریثی هستند که نمی‌توان آن‌ها را ویژگی یک متفکر یا مبارز خاص‬
‫واجد اهمیت است‪ .‬چرا که به باور او‪ ،‬بر مبنای یک پیش‌فرض مسلط و‬ ‫لنینیسم در زمانی که لنینیسم هویت چپ انقلابی را در جهان و ایران‬ ‫دانست و برای این میراث‪ ،‬وراثی را نیز در نظر گرفته معرفی‌اش کرد‪ .‬از‬
‫غیرقابل خدشه در ذهنیت چپ ایرانی‪ ،‬لنینیسم‪ ،‬به الگویی مقدس و یک‬ ‫رقم م ‌یزد در با اقبال روبرو نشدن اندیشه وی تاثیر مهمی داشت‪ .‬این‬ ‫این حیث باید گفت «شعاعیان بیش و پیش از هر چیز از اندیشه‌های‬
‫ایدئولوژی غیر قابل تشکیک تبدیل شده و طبیعی است که در چنین‬ ‫یعنی در زمانی که مثلا فداییان خلق‪ ،‬حزب توده را متهم م ‌یکنند که‬ ‫مارکس متد نقد را آموخته بود‪ .‬پس مارکس او زنده بود‪ .‬مارکس او کتاب‬
‫نگرشی‪ ،‬لنین به‌جای اینکه ب ‌هعنوان یک اندیشمند انقلابی با تمامی‬ ‫از لنینیسم تخطی کرده است یا سازمان انقلابی حزب توده‪ ،‬رهبری‬ ‫آشپزی انقلاب نبود‪ .‬پس شعاعیان خود نیز زنده است‪ ،‬هر چند زمانه او‬
‫توانای ‌یها و نقصان‌های تئوریک‪-‬پراتیک‌اش مورد مطالعه قرار گیرد‪،‬‬ ‫حزب را به همین مساله متهم م ‌یکند‪ ،‬خب جای اندیشه شعاعیان که‬
‫توسط پیروان ایرانی خود به مقام خدایی می‌رسد‪« :‬لنین برروی‌هم‬ ‫اصولا لنینیسم را رد م ‌یکند مشکل‌آفرین می‌شود‪ .‬یادمان نرود در سطح‬ ‫مدت‌هاست که به پایان رسیده است‪)۲( ».‬‬
‫کوشنده و اندیشمند بزرگی از طبقه کارگر بود‪ .‬این سخن به راستی‬ ‫جهانی نیز این بحث بر سر چه کسی «لنینیست» واقعی است؟ (‪)۳‬‬
‫درست است‪ .‬ولی همین سخن براستی درست بدانجا کشیده می‌شود‬ ‫بین احزاب کمونیست چین و شوروی نیز در جریان بود‪ ،‬از سوی دیگر‪،‬‬ ‫میراث انقلابی شعاعیان‬
‫که انبوهی لنین را چنان کسی م ‌یپندارند که حتی برای نمونه هم که‬ ‫نقطه قوت مقام و شخصیت شعاعیان در عملکرد انقلابی وی نبوده است‪.‬‬ ‫آیا می‌توان برای چریک ت ‌کرویی چون شعاعیان که به باور بسیاری‬
‫شده دارای یک کاستی هم نیست‪ .‬بدینسان لنین «ناب» می‌شود‪ .‬خدای‬ ‫هما ‌نگونه که پژوهش‌های نوین درباره زندگی وی نشان م ‌یدهد‪ ،‬به نظر‬ ‫پژوهشگران تاریخ معاصر از حیث توانایی در امر سازمان‪-‬دهی انقلابی‬
‫نمی‌آید شعاعیان در امر سازما ‌ندهی انقلابی از خود استعداد خاصی‬ ‫از خود استعداد خاصی نشان نداده میراثی قایل بود؟ این پرسشی است‬
‫ناب» (‪)۶‬‬ ‫نشان داده باشد‪ ]...[ .‬این واقعیت همراه نکته اول باعث به حاشیه کشیده‬ ‫همواره که به پژوهشگر یادآوری م ‌یکند که با معیارهایی که می‌توان‬
‫او در ادامه با پی ‌شکشیدن چند کاراکتر مذهبی و سیاسی یک تذکار‬ ‫میراث لنین را در مقام یک پارادایم مورد بررسی قرار داد‪ ،‬نمی‌توان برای‬
‫تاریخی با یادآوری مطل ‌قگرایی ذهن مذهبی ارائه م ‌یکند که بع ‌دها با‬ ‫شدن مقام و مرتبه او در جنبش مسلحانه و انقلابی شد‪)۴( ».‬‬
‫افزودن مولفه‌های دیگری از این ذهنیت بر موضع انتقادی خود اصرار‬ ‫شعاعیان میراثی از آن دست قائل بود‪.‬‬
‫م ‌یورزد‪« :‬پس [در چنین وضعیتی] هر گونه خرد‌هگیری به لنین‪،‬‬ ‫لنینیسم در مقام پارادایم‬
‫این خدای ناب‪ ،‬برای همگی آ ‌نها که لنین را تا به خدایی به فراز‬ ‫در کتاب «انقلاب»‪ ،‬واژه «لنینیسم» معنایی استعاری دارد چنانکه در‬ ‫میراث تئوریک؛ نقادی لنین و لنینیسم‬
‫پندارین خود برده‌اند چنین معنی م ‌یدهد که خرد‌هگیر به یکباره لنین‬ ‫بازخوانی این کتاب شعاعیان می‌توان دریافت که مقصود او از «لنینیسم»‬ ‫طبعا هر بحثی درباره میراث و برنهادهء تئوریک یک نظریه‌پرداز‪،‬‬
‫را تا به گندزار معاویه و آریامهر و برژنف به پایین کشیده‪ .‬این فراورده‬ ‫بیش از هر رویکردی گرایش‌های ناسیونالیستی در تفکر سوسیالیستی‬ ‫خود دربرگیرنده نتایجی است که برآیند آن «برنهاده» بشمار م ‌یرود‪.‬‬
‫«ناب‌پنداری» و «نا ‌بگروی» است‪ ».‬اما پرسیدنی است که اساسا‬ ‫است‪ .‬با این توضیح کلی که او با پارادایم شدن یا به قول خودش با‬ ‫به‌عبارتی دیگر هر میراثی ناگزیر میرا ‌ثبری می‌طلبد‪ .‬این اصل که اغلب‬
‫«ناب‌گروی» و «ناب‌پنداری»‪ ،‬خود محصول چیستند؟ طبیعی‌است‬
‫که شعاعیان پاسخ مستقیمی به این پرسش ندهد چرا که این پاسخ‪،‬‬
‫خواه‪-‬ناخواه او را در برابر نیروهای مذهبی قرار م ‌یدهد‪ .‬نیروهایی که‬
‫(با وجود همه ویژگیهای تعصب‌آلود ناشی از تربیت ارتجاعی‪-‬استبدادی‬
‫روحانیون) مورد احترام شعاعیان هستند؛ هر چند در مواردی (بدون‬
‫اشاره به بنیادهای شریعت‪ ،‬نصوص دینی و شخصیتهای مذهبی) به تیغ‬

‫‪Vol. 22 / No. 1338 - Friday, Apr. 10, 2015‬‬

‫‪17‬‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22