Page 27 - Shahrvand BC No.1251
P. 27
‫ادبیات‪/‬گفتوگو ‹‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1251‬جمعه ‪ 18‬دادرم ‪1392‬‬

‫آلن دو باتن‪ :‬دوست داشتم با «آلبرتی ِن» پروست ملاقات کنم‏ ‪27‬‬

‫گف ‌توگو‪ :‬نیویورک تایمز‪ ،‬از مجموع ‌هی‏‪By the Book‬‬
‫ترجمه‪ :‬سپیده جدیری‬

‫آلن دو باتن‪ ،‬نویســند‌هی معروف‬
‫سوئیســی کتا ‌بهــای فلســفی‬
‫نظیر «چگونه به ســکس‪ ،‬بیشتر‬
‫‏بیندیشــیم»‪ ،‬در ایــن مصاحبه‬
‫اذعــان م ‌یکند کــه در جوانی‪،‬‬
‫بســیار تحت تاثیر ایــن ادعای‬
‫کیرک ‌هگارد‏قــرار گرفته بوده که‬
‫«فقط نوشت ‌ههای افراد اعدام شده‬

‫را م ‌یخوانده است‪».‬‏‬
‫تــا کنون چندین کتاب از آلن دو‬
‫باتن‪ ،‬از جمله «هنر سیر و سفر»‬
‫توســط گلی امامی به فارســی‬

‫‏برگردانده شده است‏‪.‬‬

‫ـ▪ ▪ـاایلـاـننچروهزکهاتابداریمر"وزونیـپـاات"‪،‬خآتخ ‌یریتاننکاتاسبت؟جف دایــر را که یکی از‬
‫نویســندگان محبوب معاصرم اســت‪،‬‏م ‌یخوانم‪ .‬بنیاد و اساس بحث‬
‫کتاب‪ ،‬بی نهایت کســال ‌تآور به نظر م ‌یرسد ‪-‬یک مقال ‌ه دربار‌هی فیلم‬
‫‏"استاکر" تارکوفسکی‪ -‬اما خوشبختانه‪ ،‬درست مثل اغلب آثار دایر‪ ،‬این بد است و هر روزش بدتر از دیروز خواهد بود‪ ،‬تا‏ای ‌نکه بدتری ‌‌ناش در "سخن عاشق" او‏هی ‌چگاه نم ‌یتوانستم نخستین کتابم‪" ،‬در باب عشق"‬
‫کتاب به چیزی جز خود‏خالق اثر؛ یعنی عقد‌هها‪ ،‬تر ‌سها و احساسات کل زما ‌نها رخ دهد‪ ».‬این پی ‌شداوری اشتباه مخصوص زمان ‌هی ماست را بنویسم‪ .‬بارت به من جسارت و ابداع در‏سطح ساختار را آموخت‪.‬‏‬
‫کــه فکر‏م ‌یکنیم تنها راه دلخوش کردن یک فرد این اســت که به او‬ ‫جنو ‌نآمیز غیرمجازش نم ‌یپردازد‪.‬‏‬
‫ـ▪ ▪ـآهرخ برایرن«بکبـتـابرییککهه‬ ‫حرفی خوشایند بزنیم‪ .‬اظهار عقایدی که‏به شکل اغرا ‌قآمیزی تراژیک‬
‫شما را به گریه انداخت‪ ،‬کدام کتاب بود؟‬ ‫باشند‪ ،‬در زمینه بسیار بهتر جواب م ‌یدهد‏!‬ ‫ـ▪ ▪ـآمخنریچنان ا‌نثکرهوقاابقعلاپیعظ‌شیبیمنیی اکسهتخ‪،‬واهنمدیچنداکن اداسیمرک"تادربجبوسد‌ت؟‏وجوی‬
‫به صرف چای آمد»‪ ،‬قصــ ‌هی دلپذیری را که‬
‫یودیت کر برای کودکان نوشــته‏اســت م ‌یخوانم نزدیک است اشکم‬
‫زمان از دست رفته" مارسل‏پروست هستم‪ .‬این رمان ‌آ ‌نقدر غنی است ▪ ▪اگر م ‌یشــد که از رئیس جمهور آمریکا بخواهید کتابی را جاری شــود‪ .‬این قص ‌هی ببری اســت که به طور کاملا غیرمنتظره‏به‬

‫که پتانسی ِل این را دارد که دو فرد سرسپرد‌هی پروست‏به دلایلی کاملا بخواند‪ ،‬چه کتابی را پیشنهاد م ‌یکردید؟‏در مورد نخست وزیر هنــگام صرف چای در خان ‌هی دختری به نام ســوفی و مادرش ظاهر‬
‫م ‌یشــود‪ .‬شما انتظار دارید‏که آنها وحشــت کنند‪ ،‬اما آنها این اتفاق‬ ‫متفاوت به آن عشــق بورزند‪ .‬برخی مهمان ‌یهای شام را دوست دارند‪،‬‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫را کاملا به دســت سرنوش ‌تشان م ‌یســپارند ‪ -‬و واکنش آنها‏م ‌یتواند‬ ‫بـریـتارنئییاسچطجومره؟ور شــما در این خصوص‪ ،‬مورد پیچید‌های محســوب‬ ‫برخــی تاریخ‏هنر را‪ ،‬برخی حســادت را و برخی دختران جوان نوبالغ‬
‫را‪ .‬پروســتی که توجه مرا به خود جلب‏م ‌یکند‪ ،‬مقال ‌هنویسی است که م ‌یشــود؛ مردی احساســاتی‪ ،‬شجاع و‏ســخنور و در عین حال‪ ،‬یک به شــکلی ظریف ما را بــه برخورد انعطا ‌فپذیر و خوش مشــربانه با‬
‫به انگیز‌هها و عواطف شــخصی ‌تهایش از منظر روانشناختی‪ ،‬بر اساس پروفسور حقوق که سخ ‌تکوش و عم ‌لگراست و زبان نی ‌شداری دارد‪ .‬چال ‌شهای‏غیرمنتظر‌هی زندگی دعوت کند‏‪.‬‬
‫‏دیدگا‌ههای هوشمندانه و جنجالی (و تعقل خشک و مرگبار) فیلسوفان ‏من م ‌یخواهــم طرف مقابل را ضعیف کنــم‪ ،‬بنابراین دلم م ‌یخواهد‬
‫ـ▪ ▪ـاوخآیرخارکیتانبکتغایبریداکسـهـبتاهنیخنمدص‌هوتراین‬ ‫کتا ‌بهایــی را مقابل او قرار دهم‏که خواندن آنهــا بتواند آنچه را که‬ ‫بزرگ فرانسوی نظیر‏پاسکال‪ ،‬لاروشه فوکالد و استندال م ‌ینگرد‏‪.‬‬
‫که‬ ‫را‬ ‫تخت»‬ ‫واداشت؟‬ ‫به نظرم بهترین انگیز‌‌ههای اوســت‪ ،‬تقویــت کند‪ .‬او را به خصوص‏در‬
‫به نام «داســتان‬ ‫مجاورت با ویتمن و تورو‪ ،‬دو صدای بزرگ نمایند‌هی انسانیت‪ ،‬جرأت و‬
‫نوشــت ‌هی روانکاوی بریتانیایی به نام‏فیلیپا پر ‌یست‪ ،‬برای خواندن به‬ ‫آزاد ‌یخواهی آمریکا‏نگاه م ‌یداشتم‪ .‬و اما در مورد نخست وزیر بریتانیا‪،‬‬ ‫▪ ▪ژانر ادبی محبوب شما کدام است؟ تا به حال‪ ،‬لذ ِت خواندن‬
‫دســت گرفت ‌هام‪ .‬این کتاب به واقع بهترین کتاب تک جلد ‌یست که تا‬ ‫او فــورا باید آثار جان لاک و تامس هابــز را‏بخواند و موارد مربوط به‬
‫‏کنون در حوز‌هی تحلیل روانشــناختی خواند‌هام‪ .‬کتاب‪ ،‬با تحلی ‌لهای‬ ‫آثار ممنوعه را تجربه کرد ‌هاید؟‬
‫یک مرد و تلا ‌شهایش برای حل‏مشــکلاتی که با مادرش و دوســت‬ ‫قانون اساسی را از منظری تاریخی مطالعه کند‏‪.‬‬
‫دخترش پیدا کرده است‪ ،‬پیش م ‌یرود‪ .‬همراه شد ِن تصاویر و‏همچنین‬ ‫ـ ـمن شــیفت ‌هی مقال ‌هام؛ ژانری که نسبت به ژانرهای کتا ‌ب تاریخی‬

‫و رمان‪ ،‬کمتر تعریف شــده اســت‪.‬‏نوع مقالاتی که مد نظر من است‪،‬‬
‫مضامین فلســفی را با لحنی صمیمی‪ ،‬انسانی‪ ،‬غیرمعمول و مؤثر‏شرح‬
‫شــر ‌ح تصویرهای جانکو گرات‪ ،‬این کتاب را بسیار جذاب ساخته و در‬ ‫▪ ▪کتا ‌بهای محبوب دوران کودک ‌یتان کدا ‌مها بودند؟ در این‬ ‫م ‌یدهند‪ .‬بیشــتر احســاس م ‌یکنید که قرار است با یک دوست آشنا‬
‫عین حال‪ ،‬در تمام‏لحظاتش اثر بسیار دقیق و تام ‌لبرانگیزی است‪ .‬‏ ‬ ‫شوید‪ ،‬نه یک مضمون‏فلسفی‪ .‬از جمله مقالاتی که عاش ‌قشان هستم‬
‫میان‪ ،‬شخصیت یا قهرمان محبو ‌بتان کدام‏بود؟‬ ‫م ‌یتوانم به نوشت ‌ههای امرسون‪ ،‬تورو‪ ،‬ویرجینیا‏وولف‪ ،‬دانلد وینیکات‪،‬‬
‫‪Vol. 20 / No. 1251 - Friday, Aug. 9, 2013‬‬
‫ـ ـمن بچ ‌هی بســیار کتاب نخوانی بــودم‪ ،‬از آن بچ ‌ههایی که پدر و‬
‫ســیریل کانلی‪ ،‬جوزف برادسکی‪ ،‬لارنس وشلر‪ ،‬میلان کوندرا‪ ،‬جولیان مادرهــا مطمئ ‌ناند که اهل مطالعه‏نیســتند‪" .‬لِگــو" همه چیز من ▪ ▪آخرین کتابی که به خش ‌متان آورد‪ ،‬کدام بود؟‬
‫بــود و البته کتا ‌بهای کاربــردی مثل «داخل یک پایگاه هســت ‌های ـ ـوقتی کتاب عالی «خوردن حیوانات»‪ ،‬اثر جاناتان ســفران فوئر را‬ ‫‏بارنز‪ ،‬آدام گوپنیک و نیکلسون بیکر اشاره کنم‏‪.‬‬
‫چه‏م ‌یگــذرد»‪ .‬تا اوایل دوران نوجوانی به کتــاب خواندن رونیاوردم خواندم‪ ،‬نسبت به صنایع غذایی‏احساس خشم شدیدی به من دست‬
‫داد‪ .‬حالا که چند ســالی از زمانی کــه آن کتاب را خواندم‏م ‌یگذرد‪،‬‬ ‫و در نهایت‪ ،‬کتاب قدرتمندی چون‏«ناتور دشــت» ســلینجر مرا راه‬ ‫ـ▪ ▪ـبادخبیینرایکبتیامابرگفولنهسوف دیلپخذیوبر آیرتبوهرتشوـرـتاوپننهاخووررددره"احسکمت؟ت زندگی"‬
‫بسیار مستاصل و نگران شد‌هام از ای ‌نکه م ‌یبینم چگونه با وجودی که‬ ‫انداخت! تا ‪ 16‬سالگی دیگر به خصوص در بحر فلسفه غرق شده‏بودم‪.‬‬
‫برای من بسیار تســلی بخش بود‪.‬‏«م ‌یتوانیم به هست ‌‌یمان به عنوان بســیار تحت تاثیر این ادعای کیرک ‌هگارد قرار گرفته بودم که م ‌یگفت آدم تحت تاثیر یک‏کتاب قرار م ‌یگیرد‪ ،‬باز هم در مورد خشمی که به‬
‫او دست م ‌یدهد‪ ،‬هیچ کاری نم ‌یکند و این همان‏واقعیت ترسنا ِک بی‬ ‫اپیزودی بیهوده و آزاردهنده که در میان آرامش خوشــاین ِد نیســتی م ‌یخواهد فقط‏«نوشت ‌ههای افراد اعدام شده» را بخواند‏‪.‬‬
‫فایده باقی ماند ِن کتا ‌بها در دس ‌تهای خوانندگان دمدمی مزا ‌جشان‬ ‫‏رخ داده اســت‪ ،‬نگاه کنیم‪ ».‬این چیز ‌یســت که او در این کتاب به ما‬
‫م ‌یگوید‪ .‬و ای ‌نکه‪« :‬م ‌یتوان‏دربار‌هی این زندگی چنین گفت‪ :‬امروزش ▪ ▪در دوران دانشــجویی چه کتا ‌بهایی بیشترین تاثیر را بر است‏‪.‬‬

‫▪ ▪اگر م ‌یتوانستید با نویسند ‌های از میان زندگان یا مردگان‬ ‫بــارت‪،‬‬ ‫رولان‬ ‫گذاـآثشـتـنارد؟‬ ‫شما‬

‫ـ‬
‫اندیشــمند فرانســوی چه در آن‬
‫ملاقاتی داشته باشــید‪ ،‬او چه کسی‏م ‌یتوانست باشد؟ دلتان‬ ‫دوران و چه از بســیاری نظرها تا‬
‫همیــن الان هم‏بیشــترین تاثیر‬
‫نویسند‌های‬ ‫بروم‪،‬‬ ‫بفهمید؟‬ ‫مـ ‌یـخدوواسستتدادشرتبامرم‌ها‌یتوشانچستهمچبیهزدییدران‬
‫جان راسکین‬
‫را بــر من گذاشــته اســت‪ .‬من که تاثیری بسیار عمیق بر من‏گذاشته ودیدگا‌ههای عجیب و غری ‌باش‬
‫شیو‌ههای رویکرد غیر مستقیم او دربــار‌هی جامع ‌هی اید‌هآل‪ ،‬مرا به طور کامل تحت تاثیر‏خود قرار داده‬
‫به موضوعات بســیار‏جامع (نظیر است‪ .‬او سرشار از حس اندوه‪ ،‬آزردگی‪ ،‬تنهایی و درک نشدن بود‪ .‬اگر‬
‫عشق‪ ،‬مفهوم ادبیات‪ ،‬عکاسی) را چنین‏دیداری میسر م ‌یشــد‪ ،‬تمام تلاشم را به کار م ‌یبستم که با او‬
‫ابداع و ابتکاری بــزرگ م ‌یدانم‪ .‬دوست شوم‏‪.‬‬
‫مقالــ ‌هی‏‪Camera L‎ ucida‬‏ (اتاق‬
‫روشــن) که او در باب عکاســی ▪ ▪و در نهایت‪ ،‬اگر م ‌یتوانستید با شخصیتی داستانی ملاقاتی‬
‫نوشته اســت‪ ،‬م ‌یتواند به عنوان‬
‫‪27‬‬ ‫شایسته‬ ‫زن‬ ‫یک‬ ‫من‬ ‫دید‬ ‫از‬ ‫که‬ ‫چه کسی م ‌یبود؟‬ ‫داـشـ‏ت«آلهببارتیشیند»‪ ،‬ادرو‬ ‫الگویی برای مقالات‏بسیار دقیق‬
‫اثر مارســل پروست‪،‬‬
‫و در عین حال‪ ،‬شــخصی در نظر است که حال ‌تهای پسرانه دارد‪،‬‏نه ای ‌نکه هرمافرودیت باشد‏‪.‬‬
‫گرفته شود‪ .‬بدون خواندن کتاب‬
   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32