Page 33 - Shahrvand BC No.1248
P. 33
‫هنر ‹‬

‫در‏قبال آن قصور کرده و امروز به علت‬
‫عدم پرداختن آنها به نوعی خود را مقصر ‪33‬‬ ‫گذشته یک جدایی‬

‫قلمداد ناکام باقی می ماند‪ .‬احمد با امید‬
‫به جبران گذشته‏می آید‪ .‬گذشته خود‬
‫و زندگی مشترکش با ماری‪ .‬با این امید‬
‫که شــاید بتواند گذشته را ترمیم کند و‬
‫خانواده را کنار هم ســامان دهد‪ .‬صحنه‬
‫‏تعمیر لوله فاضلاب دستشویی آنهم در‬ ‫پیام نصیری خرم ‏‬

‫لحظ ‌های که قرار است برای انجام مراسم‬ ‫پــس از انتظاری نه چندان طولانی جدیدترین ســاخته اصفر فرهادی‬
‫طلاق بــه دادگاه برود گــواه این مدعا‬
‫است‪ .‬احمد سعی‏خود را در قبال نجات‬ ‫کارگردان اسکاری سینمای کشورمان اکران شد و علاقه مندان سینما با‬
‫‏فیلمی کمابیش مشــابه و در عین حال متفاوت با اثر قبلی این فیلمساز‬
‫خانواده ماری انجام می دهد و در اولین‬ ‫با ارزش روبرو شدند‪« .‬گذشته» که تا آخرین ساعات اعلام برندگان‏نخل‬
‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1248‬جمعه ‪ 29‬ریت ‪1392‬‬ ‫گام قصــد دارد روحیه "اعتماد متقابل"‬
‫را در همه اعضای این خانه زنده‏کند‪ .‬او‬ ‫طلای کن امسال‪ ،‬در صدر قرار داشت و بیشترین شانس را برای ربودن‬
‫این مجسمه گرانبها از آن خود کرده بود یک فیلم قابل‏ستایش دیگر از‬
‫م ‌یخواهد نشان ‌ههای یک زندگی عادی‬ ‫اصغر فرهادی است با همان دغدغ ‌هها و پیچیدگ ‌یها که اینبار در فضایی‬
‫را در خانه مــاری تزریق کند جایی که‬
‫در اثر گذشــته زمان این نشانه ها رو به‬ ‫جدید با آدم هایی جدید ترسیم شد‌هاند‪.‬‬
‫افول‏گذاشــته اند‪ .‬شاید به همین دلیل است که لوسی او را برای گفتن‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫حقایق پنهان شــده اش بر م ‌یگزیند با آنکه کوچکترین وجه اشــتراک‬ ‫در ایران مقابل دوربین ببرد و از ســوی دیگر با نشانه هایی که برایمان‬ ‫درباره فرهادی‬
‫زبانی‏با یکدیگر ندارند‪ .‬در اولین لحظات حضورش در منزل ماری بدون‬ ‫م ‌یگذارد چنین القا م ‌ینماید‏که گذشته ادام ‌های است بر «جدایی»‏‪.‬‬ ‫‏«گذشته» در موادری از همان فرمول های شناخته شده و موفقیت آمیز‬
‫‪Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013‬‬ ‫آنکه نظر بچه ها را جویا شود سعی م ‌یکند به آنها در جا انداختن‏زنجیر‬ ‫‏‬ ‫«جدایی نادر از سیمین» استفاده می کند اما به سبک و سیاقی‏متفاوت‪.‬‬
‫چرخ کمک کند و از همین جا نخســتین تضادهایش با ماری و دیگران‬ ‫درباره «گذشته ‏»‬ ‫یکی از دلایلی که تماشاگر در آثار قبلی فرهادی تا آخرین لحظه اشتیاق‬
‫‪33‬‬ ‫بروز می کند‪" .‬اطمینان" نقش کم رنگی در زندگی ماری‏بازی م ‌یکند‬ ‫دنبال کردن ماجرا را داشت‪ ،‬ساختار و شکل و شمایل‏روایت فیلم است‪.‬‬
‫به همین دلیل اســت که برای احمد هتل نگرفته چون به بازگشــت او‬ ‫‏ به جرئت می توان مدعی شــد که «گذشته» ادامه منطقی دارم تلخ و‬ ‫فرهادی جرو معدود کارگردانانی است که دیدگاه خودش را بر مخاطب‬
‫اطمینان ندارد و در آخرین برخوردش با ســمیر از عدم‏اعتماد نســبت‬ ‫گزنده «جدایی نادر از سیمین» است‪ .‬معتقدم فیلمساز به عمد شباه ‌تها‬ ‫تحمیل نمی کند و به اصطلاح از «بالا» بیننده‏اش را ورانداز نمی نماید‪.‬‬
‫به قول و قرارهایشــان صحبت می کند و نشــان می دهد حتی باردار‬ ‫و تفاوت هایی را برای مقایسه (و نتیجه گیری) بین دو اثر بوجود آورده‬ ‫مشــکل عمده ای که در آثار بســیاری از فیلمسازان وطنی وجود دارد‪،‬‬
‫شــدنش نیز نمی تواند دلیلی بر ایجاد یک پیوند عاشــقانه‏محکم بین‬ ‫تا ذهن مخاطب را بیش از پیش با مضامین و موضوعات‏مورد علاق ‌هاش‬ ‫همین تفاوت حســی دربرخورد با‏موضاعات است‪ .‬یعنی تلاش می شود‬
‫او و مرد عرب باشــد‪ .‬این مورد برای سمیر هم صادق است‪ .‬در سکانس‬ ‫درگیــر نماید‪ .‬اگر روزی نادر به بهانه بیماری پدرش از زیر بار مهاجرت‬ ‫احساسی در بیننده خلق شده و او با اثر به هر نحو ممکن ارتباط بر قرار‬
‫نهایی‪ ،‬جایی که پزشک معالج سلین از تردیدش در‏بهبودی زن صحبت‬ ‫شــانه خالی می کرد و نســبت به تبعات آن‏هراس داشت‪ ،‬اینبار و در‬ ‫کند‪ ،‬که در موارد‏فراوان به شــعارهای نخ نما شده و گل درشت منجر‬
‫م ‌یکند سمیر تصمیم م ‌یگیرد تست پزشکی را خود انجام دهد زیرا به‬ ‫«گذشته» فرهادی آینده آن مهاجرت را به تصویر کشیده است‪ .‬به نظر‬ ‫م ‌یشــود‪ ،‬اما دریغ از همذات پنداری قلبی و حســی شخص کارگردان‬
‫گفته های پزشکان اعتماد ندارد‪ .‬این صحنه‏جزو لحظات نمایشی فیلم‬ ‫می رســد «گذشته»(البته با کمی‏اغماض) داستان چهار سال بعد نادر‪،‬‬ ‫(مولف) نسبت‏به آن موضوع‪ .‬از همین رو مخاطب با اثر و پیامش رابطه‬
‫اســت که در آن زبان ســینما برای بیان احساسات سمیر دست به کار‬ ‫سیمین و ترمه باشد که اینچنین ازهم گسیخته و فروپاشیده شده دوباره‬ ‫سمپاتیکی برقرار نمی کند‪ .‬مضمون و تم اصلی «جدایی» پنهان کاری‪،‬‬
‫م ‌یشــود‪ .‬این عدم اعتماد را مقایسه کنید با‏اعتماد الی به سپیده برای‬ ‫گرد هم آمده اند‪ .‬میزانســن‏های فیلم نکات بسیار مهمی را دراین باره‬ ‫‏دروغ‪ ،‬کشــف حقیقت و در نهایت قضاوت بــود‪ .‬فرهادی در آنجا خود‬
‫سفر به شمال کشور یا اعتماد مرضیه به نادر برای پنهان کردن موضوع‬ ‫را از مقــام خالق یک اثر جدی و تفکربرانگیــز تا جایگاه‏کاراکترهایش‬
‫روشن می کنند که اشاره به آنها خالی از لطف نیست‪.‬‬ ‫پایین کشید و مستقیمأ در روایت داخل شد و با این تمهید از تماشاگر‬
‫کار کردنش در خانه آنها‏‪.‬‬ ‫‏ در «جدایی» دوربین نا آرام و پر التهاب کلاری میان شخصی ‌تها در آمد‬ ‫خواســت تا علاوه بر شــخصیت ها‪ ،‬او (راوی) را نیز‏نقد و قضاوت کنند‬
‫‏ در چنین فضای اگزوتیکی احمد غربیه ای بیش نیســت که امیدی به‬ ‫و شد بود و بارها به ایشان نزدیک و از آنها فاصله م ‌یگرفت‏اما در گذشته‬ ‫زیرا شــاکله اصلی فیلم بر همین مبنا استوار بود‪ .‬به بیان دیگر فرهادی‬
‫اصلاحات او نمی رود‪ .‬در این اتمســفر بیمار آیا نشــان ‌های از امید باقی‬ ‫گویی دوربین زمین گیر شــده و قادر به حرکت نیست‪ .‬در لحظاتی که‬ ‫با شــناخت کامل از متن‪ ،‬ساختار روایی اش را‏طوری شکل داد که پیام‬
‫‏م ‌یماند؟ اندک نشانه بر جای مانده تفاهم لوسی و مادرش است‪ ،‬دختر‬ ‫انتظار داریم دوربین به آرامی به سمت بازیگر حرکت‏کرده و او را در یک‬ ‫اثر در لایه به لایه فیلم مســتتر باشد‪ .‬وی با باز گذاشتن دست تماشاگر‬
‫شــکننده و عصبی که هیچ شــباهتی به ترمه ندارد‪ .‬ترمه دختری‏خود‬ ‫قاب بندی جدید معرفی کند انتظارمان عبث م ‌یماند و هرگز جامه عمل‬ ‫در گزینــش و قضاوت (کــه خود را نیز از‏آن مســتثنی نکرد) به یکی‬
‫ساخت ‌هتر و با اراده بود که مهار زندگی پدر مادرش را ناخواسته در دست‬ ‫نمی پوشــد تنها در موارد اندک که آنهم‏مربوط به احمد است دوربین‬ ‫از مهمترین مســائل فرهنگی و اجتماعی این ســا ‌لها نهیب زد‪ :‬فرار از‬
‫داشت‪ .‬در جایی برای نجات پدر دروغ گفت و در جایی‏دیگر برند‌هتر از‬ ‫کمــی تحرک دارد وگرنه در بقیه لحظات ایســتا و راکد باقی می ماند‪.‬‬
‫هر دادگاه و دســتگاه قضایی پدر را محاکمه کرد‪ .‬اما لوسی همانند آن‬ ‫این سکون در سراســر فیلم نمودی‏آشکار دارد و به یکی از مؤلف ‌ههای‬ ‫مسئولی ‌تپذیری و تحم ‌لناپذیری در‏برابر نقد‪.‬‬
‫شیشــه ای است که در پایان پشت آن می ایستد و‏حسرت رفتن احمد‬ ‫مهم بصری فیلم تبدیل می شود‪ .‬مضاف بر آن ریتم فیلم نیز در مقایسه‬ ‫‏ فرهادی در فیلم جدیدش هم از الگوی مورد بحث‪ ،‬یعنی حضور «راوی‬
‫را م ‌یخورد‪ .‬علت این تفاوت در حضور یک مربی و یک معلم واقعی بنام‬ ‫بــا «درباره الی» و «جدایی»‏آرام تر و دارای ضرباهنگ کندتری اســت‬ ‫در روایت» بدون آنکه لطم ‌های به بیان موضوع زده باشــد ســود‏جسته‬
‫نادر برای ترمه متجلی است در حالی‏که لوسی از این موهبت برخوردار‬ ‫که آنهم به نوبه خود بر احســاس رخوت‪ ،‬رکــود و یأس حاکم بر فیلم‬ ‫اســت‪ .‬در سینمای موسوم به هنری دهه ‪ 1950‬و ‪ 60‬میلادی و در آثار‬
‫نیســت‪ .‬تلاش ســمیر برای برقراری یک رابطه مطمئن با لوسی ره به‬ ‫دامن می زند‪ .‬قاب بندی ها‏بدون اســتثنا فاقد عمق افق روشن هستند‬ ‫بزرگانی چون ژان لوک گدار نیز چنین ترفندی به شــکل‏کاملأ بارز به‬
‫جایی نمی برد زیرا اعتماد در‏رابطه ســمیر و همسرش خدشه دار شده‬ ‫و هــوای ابری و گرفته (اغلب بارانی) پاریس در کنار تنالیته های رنگی‬ ‫چشــم م ‌یآمد‪ .‬در آثار این فیل ‌مســازان حضور راوی به قدری پررنگ و‬
‫و او از نگاه لوســی فردی غیرقابل اطمینان است‪ .‬برعکس احمد برای او‬ ‫کدر که به قهوه ای و‏ســبز متمایل شده است فضایی بی روح‪ ،‬سنگین‪،‬‬ ‫محســوس بود که از هر کات به کات دیگر م ‌یشد‏این مهم را دریافت‪.‬‬
‫بــدون هیجان و آکنده از دلمردگی را خلــق م ‌یکند‪ .‬از پاریس رویایی‬ ‫این هنرمندان که تحت تأثیر فاصله گذاری برشت بودند تلاش داشتند‬
‫نقطه اتکا و اعتماد است‏که می تواند کمک حالش باشد‏‪.‬‬ ‫تنها چند لوکیشــن به‏چشم م ‌یآید‪ :‬داروخانه‪ ،‬بیمارستان‪ ،‬خشکشویی‪،‬‬ ‫تــا درام را عاری از جذابیت های فی نفســه خود‏کرده و بر جنبه فیلم‬
‫‏ در پایان هنگامی که آخرین امیدهای احمد برای بازگشــتش به خانه‬ ‫مترو‪ ،‬رســتوران و خانه ماری ‪ ....‬که طبق قواعد ملودرام که بیشــتر در‬ ‫بودن فیلم و ســینما تأکید نمایند‪ .‬باری شــیوه کار فرهادی اگرچه در‬
‫ماری نقش بر آب می شــود (امضای ســند طلاق‪ ،‬بازگشــت لوسی به‬ ‫فضاهای بسته‏می گذرد و حســی از تنگنا گریزی را برای شخصی ‌تها‬ ‫کلام‪ ،‬شــبیه این بزرگان است اما در عمل بسیار با‏آنها متفاوت است‪ .‬او‬
‫‏خانــه و خبردار شــدن از باردار بودن ماری) بــا اطمینان کامل آنجا را‬ ‫خلق م ‌یکند‪ ،‬کارایی خویش را به اثبات می رسانند‪ .‬در چنین اتمسفری‬ ‫اینبار نیز در پرســپکتیو روایت حضور دارد ولی این حضور به هیچ وجه‬
‫ترک می کند اما در آخرین مآموریتش حس "مســئولیت پذیری" را‏به‬ ‫است که‏عشق‪ ،‬مسئولیت پذیری‪ ،‬اعتماد‪ ،‬اطمینان متقابل‪ ،‬پایبندی به‬ ‫نمایان و مخرب نســیت‪ ،‬بلکه به نوعی‏درمیان گذاشتن تجربه و حسی‬
‫لوسی م ‌یآموزد و زمان رفتنش مصادف است با شروع تحولاتی هر چند‬ ‫اخــاق و مفهوم خانواده و امید به آینده رنــگ می بازد و فضای غالب‬ ‫از زیســتن در محیطی غریب با تماشگر است‪ .‬انگار این لوکیشن جدید‬
‫اندک در خانه ماری‪ .‬احمد طبق قاعده در جایی که (به گفته‏دوســتش‬ ‫بر درام‪،‬‏آد ‌مهایی از نوع ماری و ســمیر و حتی ســلین و نعمیا را طلب‬ ‫برای فرهادی هیچ گونه جذابیت‏دراماتیکی در پی نداشــته که به زبان‬
‫شهریار) هیچ غرابتی با آن ندارد حاضر می شود و تمام تلاشش را برای‬ ‫م ‌یکند‪ .‬اکنون می توان به روشنی دریافت که چرا ساختار روایی فیلم بر‬ ‫ســینما آن را بیان کند به همین علت بخش عمده اطلاعات پیرنگ از‬
‫تأثیرگــذاری بر این فضا انجام می دهد‪ ،‬به نظر می آید‏زمانی که منزل‬ ‫‏خلاف آثار پیشین فرهادی تمامأ در گذشته م ‌یگذرد (تراژدی «جدایی»‬ ‫طریق دیالوگ و کلام منتقل می‏شــود نه از طریق تصویر‪ .‬تا کارگردان‬
‫ماری را برای همیشه ترک م ‌یکند به حسی از رضایتمندی دست یافته‬ ‫و «در باره الی» در زمان حال به وقوع می پیوندد ولی‏ماجرای غ ‌مانگیز‬ ‫حــس پوچی و بی معنایی این زندگی را به خوبی لمس کرده و خود را‬
‫در واقع او گذشــته را برای کسانی جبران می کند‏که هنوز در گرداب‬ ‫«گذشته» در گذشته واقع شده است) و هیچ اتفاق دراماتیکی در زمان‬ ‫نه به عنوان یک هنرمند که‏در مقام یکی از آدم های درون این داستان‬
‫زندگی مدرن ولی خالی از عواطف انســانی درگیر نشده اند اما پیش از‬ ‫حال رخ نم ‌یدهد‪ .‬اینگونه به نظر م ‌یرسد که‏اتفاقاتی در «گذشته» رخ‬ ‫به ببیننده معرفی می کنــد‪ .‬او که هرگز تاب تحمل این فضای جدید‪،‬‬
‫رفتن همچون صحنه ورود به خانه‪ ،‬به فوءاد‏و دختر کوچک ماری برای‬ ‫داده و شخصیتها در پی کشف آن حوادث در زمان حال هستند‪ .‬هنگامی‬ ‫آدم ها‪ ،‬حس و حال و‏رفتارها و نگرش هایشــان را ندارد بدور از اضافه‬
‫برداشــتن اســباب بازی شــان از بالای درخت کمک می کند (به تنها‬ ‫که آینده ای وجود نداشته باشد آدم ها‏بایستی ناخودآگاه درگیر گذشته‬ ‫گویی و شــعار زدگــی تصویری واقعی ولی تلــخ از مدینه فاضل ‌های که‬
‫کسانی که می توانند با احمد رابطه عاطفی‏برقرار کنند) و بدین ترتیب‬ ‫شان شوند و غم از دست رفتن آن را بخورند‪ .‬شخصیت هایی بی هویت‬ ‫سیمین چشم‏بسته بدنبال آن بود ارائه می نماید‪ .‬این دوگانگی در آثار‬
‫ســاختار دایره وار ملودراماتیک قصه را تکمیل می کند‪ .‬ماری اگرچه از‬ ‫که نه آرمانی دارند و نه‏تکلیفشان با زندگی زمان حالشان روشن است‪.‬‬ ‫سابق فرهادی نیز وجود داشت و طبق انتظار در اینجا نیز خود را نمایان‬
‫آینده صحبت م ‌یکند و پنجره حیات‏را به نشــانه امید به روزهای بهتر‬ ‫یــا اینکه گره افکنی های پیرنگ به ســرعت حل و فصل می شــوند و‬ ‫می‏کند‪ .‬هم "حضور" و هم "عدم حضور"‪ .‬به بیان ســاده تر فیل ‌مساز با‬
‫م ‌یگشــاید اما نه برای او و نه برای سمیر آینده روشنی قابل پیش بینی‬ ‫از آن پیچیدگــی های‏معماگونه خبری نیســت و از همه مهمتر ابهام‬ ‫چنــد وجهی کردن روایت (عدم مطلق گرایی)‪ ،‬علاقه خود به شــنیدن‬
‫نیســت‪ .‬سمیر در انتظار پاسخی‏حسی از سوی همسر در اغما رفت ‌هاش‬ ‫برانگیز بودن این اثر نسبت به فیلم های پیشین کارگردان است‪ .‬در طول‬ ‫‏صدای همگان را بیان می کند و قصد ندارد با ســوق دادن فیلم به یک‬
‫م ‌یماند و پنجره ای که ماری باز م ‌یکند رو به خان ‌ههایی اســت که در‬ ‫داستان سوالات‏بسیاری در ذهن بیننده شکل م ‌یگیرد مانند اینکه چرا‬ ‫سمت بخشی از مخاطبنش را از دست دهد‪ .‬در «جدایی» از همان‏ابتدا‬
‫آن م ‌یتواند زندگی او‏و دیگر آد ‌مهای این داســتان به کرات تکرار شود‪.‬‬ ‫احمد ‪ 4‬سال پیش خانه را ترک کرده یا چرا فرانسه و پاریس محل وقوع‬ ‫نشان ‌های مبنی بر مقصر جلوه دادن هیچ کدام از زوجین یعنی سیمین و‬
‫‏ماجراهای داستان است‪ ...‬اما فیل ‌مساز همه آنها را بدون جواب گذاشته و‬ ‫نادر وجود نداشت‪ .‬در پایان نیز فیلمساز بیننده اش را مختار‏گذاشت تا‬
‫آیند‌های که می تواند به سرعت برای او تبدیل به گذشته شود‏‪.‬‬ ‫یافتن پاسخ مناسب را به دوش تماشاگر می گذارد‪ .‬درحقیقت‏فرهادی‬ ‫خود همسفر آینده ترمه را انتخاب کنند زیرا برای فرهادی هر دو طیف‬
‫‏‏«گذشــته» فیلمی در خور ســینمای اصغر فرهادی اســت‪ .‬از تحلیل‬ ‫با این روش تا حدودی «درام زدایی» را در دستور کار خود قرار داده چرا‬ ‫قابــل احترام بودند‪ .‬در واقع او با این تمهید روایی‪ ،‬راه‏برای تفســیر اثر‬
‫فیل ‌مهای او احساس لذت می کنم و بر این باورم که او به همه چیز فکر‬ ‫که این فضا و این زندگی‪ ،‬از نگاه تیزبین و منتقدانه‏فرهادی فاقد هرگونه‬ ‫باز م ‌یگذارد و متنش نوعی رنگ و بوی مدرن می بخشــد زیرا داستان‬
‫‏م ‌یکند‪ .‬فیلمهایش جدی و تفکر برانگیز هســتند و همواره عنصری به‬ ‫ظرافت‪ ،‬پیچیدگی‪ ،‬جذابیت بصری اســت‪ ،‬گویی کارگردان ما نیز همان‬ ‫هایــی که تعریف م ‌یکند در باره آدم ها و زندگی‏هایی اســت که یا در‬
‫نام خانواده را در کانون خود‪ ،‬به چالش می کشند فرهادی اکنون بر‏لبه‬ ‫حس و حال شخصیت هایتش را دارد که‏برای فرار بن بست ب ‌یمعنایی‬ ‫حال گذار از ســنت به مدرنیته هستند یا در مهد مدرنیسم زندگی می‬
‫خطرناک این پرتگاه سقوط به ورطه تکرار قدم بر می دارد و در صورتی‬ ‫کنند‪ .‬در اینجا نیز حضور احمد به خوانشــی‏دوگانه دامن می زند زیرا‬
‫که مضامین به تصویر کشیده شده در «گذشته» در فیلم‏بعدی فیلمساز‬ ‫به هر کورسوی امیدی چشم می دوزند‏‪.‬‬ ‫از یک ســو فضایی شرقی در خانه ماری ایجاد می کند و این ذهنیت را‬
‫بازگو شــود رنگ و بوی قدیمی بودن به خود می گیرد همانطور که در‬ ‫‏‏در سراســر فیلم تنها دو تصویر بســیار کوتاه از رابطه عاشــقانه سمیر‬ ‫بوجود م ‌یآورد که «گذشته» دغدغه‏های فرهادی است که علاقه داشته‬
‫و ماری به چشــم می خورد که هر دو به ســرعت با تصاویر دیـــگری‬
‫برخی لحظات فیلم چنین حسی به بیننده القا می‏شود‏‪.‬‬ ‫‏جایگزین م ‌یشــوند‪ .‬تــاش احمد بــا آن مولفه های شــرقی اش در‬
‫‏[سینمانگار‏]‬ ‫بازگرداندن تمام آن چیزهایی که او روزگاری وظفیه خود می دانسته و‬
   28   29   30   31   32   33   34   35   36   37   38