Page 28 - Shahrvand BC No. 1216
P. 28
‫ادبیات‪/‬شعر ‪-‬به گزینش سپیده جدیری ‹‬ ‫‪28‬‬

‫اشعاری از پروانه ستاری‬

‫پروانه ستاری‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1216‬جمعه ‪ 17‬رذآ ‪1391‬‬

‫متولد ‪ 1356‬تهران‬
‫شاعر‪ /‬داستا ‌ننويس ‪ /‬روزنام ‌هنگار‬
‫فار ‌غالتحصيل رشــت ‌هی ادبيات نمايشی از دانشکده هنرهای‬

‫زيبای دانشگاه تهران‬
‫شعرها و داستا ‌نهای منتشر شده در مجلات رودکی‪ ،‬عکسنامه‪،‬‬

‫جنگ زمان (منصور کوشان) و ‏در وبلا ‌گهای‪:‬‏‬
‫‪http://www.parvanehsattari.blogfa.com‎‬‬
‫‪http://www.parvanediary.blogspot.com‬‬
‫گزارشگری برای سايت خبری خان ‌هی هنرمندان ايران‪ ،‬سايت‬

‫عکاسی و جديد آنلاين‪.‬‬
‫نمون ‌ههای مالتی مدياهايی را که برای جديد آنلاين ساخته است‬

‫م ‌یتوانيد در اين آدر ‌سها ببينيد‏‪:‬‬

‫‪http://jadidonline.com/story/06062012/frnk/reza_ghassemi_facebook_novel‬‬
‫‪http://jadidonline.com/story/26112010/frnk/fadaian_filmmaker_photographer‬‬

‫‏ ‏‪1‬‬

‫هويت‬
‫‏ ‏‬
‫روي ‌هام همين است‬
‫گرد خويش م ‌یگردم‬
‫سال بع ِد سال‬
‫و هنوز نم ‌یدانم‬
‫آهوام‪ ،‬باد ام‪،‬‬
‫اندوهی بزر ‌گام يا اتفاقی کوچک‏‪.‬‬

‫‏ ‏‪2‬‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬

‫مرز‬
‫فاصل ‌هی دو پرچم‬

‫آن هنگام که‬
‫به زبان ديگری بال م ‌یزنی‬

‫تا در کمپ پنا ‌هجويان‬
‫دانه بيابی‬

‫‏‪ 0‬‏‪1‬‬ ‫‏ ‏‪6‬‬ ‫‏ ‏‪3‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1216 - Friday, Dec. 07, 2012‬‬

‫آبستن انقلا ‌بام‬ ‫دوس ‌تات دارم‬ ‫نيمی از من را‬
‫از من‬ ‫و مرزها‬ ‫باد برد‬

‫جنگ م ‌یزايد‬ ‫به پرندگان مهاجر‬ ‫نيم ديگر را‬
‫و گلول ‌ههايی سرگردان‬ ‫شليک نم ‌یکنند‬ ‫تو‬
‫که به خود شليک م ‌یکنند‬
‫‏ ‏‪7‬‬ ‫در چمدانی که‬
‫و مردانی‬ ‫در ايستگاه‬
‫که تاپايان تاريخ نم ‌یدانند‬ ‫رن ‌گها را‬ ‫جا ماند‬
‫کنار هم م ‌یچينی‬
‫موجی شد ‌هاند‬ ‫‏‪4‬‏‬
‫من که بی رنگم‬
‫‏‪ 1‬‏‪1‬‬ ‫جا م ‌یمانم‬ ‫کف ‌شهايی جفت‬
‫دری نيمه باز‬
‫جنگ تمام شد‬ ‫‏‪8‬‏‬
‫با تکه شعری که به ميل ‌هی پرچم بستم‬ ‫و مردی که هرگز نم ‌یآيد‬
‫برای ايران‬ ‫تا رفتن را با او‬
‫فاصله فاصله را‬ ‫قسمت کنم‬
‫دور و دير را‬ ‫‏‏‬
‫روی مرزها که قدم م ‌یزنی‬ ‫‏‪5‬‏‬
‫با کلماتی پر کردم‬ ‫پا روی کلمات من نگذاری‏!‬
‫که خود روزی‬ ‫بی مشقت نيست‬
‫قفس من‬ ‫بودن‪،‬‬
‫سوء تفاهم بودند‬ ‫تنها دل خوشی من است‏‪.‬‬ ‫شدن‏‪.‬‬
‫ماه هم‬
‫‏‪ 2‬‏‪1‬‬ ‫‏‪9‬‏‬
‫در اردوگاِه کاِر اجباری‬
‫شباهت‬ ‫آوازهای من‬ ‫شب تا صبح‬
‫بلبل کوری ست‬
‫‏‏‬ ‫که انگشت ندارد‬ ‫بيداری م ‌یکشد‏‪.‬‬
‫بوی گاز را دوست م ‌یدارم‬ ‫‏"بريل" بخوان ‏د‬
‫‏"هدايت" چه شبيه من بود‏!‬

‫‪28‬‬
   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33