Page 24 - Issue No.1362
P. 24

‫‪ 24‬خوانشی از مجموع ٔه «هم ٔه کلمات در میدان ونک پیاده‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1362‬جمعه ‪ 3‬رهم ‪1394‬‬
                                                         ‫م ‌یشوند!» سریا داودی حموله‬

                                                                      ‫پرویز حسینی‬

                                                ‫مجموعٔه «همٔه کلمات در میدان ونک پیاده م ‌یشوند!»‬         ‫مجموعٔه «همٔه کلمات در میدان ونک پیاده م ‌یشوند!»‬
                                                ‫دال بر مفاهیمی است که شاعر در لاب ‌هلای سطرها پنهان‬       ‫هفتمین مجموعٔه منتشرشدٔه شعر سریا داودی حموله شاعر‬
                                                ‫م ‌یکند تا مخاطب‪ ،‬خود به جستجو ‌یاش برخیزد و در این‬       ‫خوزستانی است‪ .‬با نگاه و بیان خاص خودش‪ ،‬که سبک‬

                                                       ‫میان عناصری هستند که دیگر ملکٔه شعرها شد‌هاند‪.‬‬                               ‫خاص او را در شعر سپید م ‌یسازد‪.‬‬
                                                ‫روای ‌تهای استعاری به‌واسطٔه ِتم و مضمو ‌نهایی موازی در‬   ‫هرچند ابتدا دشوار به نظر م ‌یآید و ورود به فضای شعر به‌آسانی‬
                                                ‫تصاویر روایی مستحیل شد‌هاند‪ .‬عناصر و اشیاییکه دا ‌لها و‬   ‫صورت نم ‌یگیرد‪ ،‬اما به اعماق شعر که نظر بیفکنیم به‌تدریج‬

‫که در همین راستا‪ ،‬عینیت‌گرایی و هست‬                                                                                                       ‫مضامین آشکار م ‌یشوند و در‬
‫مندی منطبق بر واقعی ‌تهای حقیقی شده‬                                                                                                       ‫کنار مفاهیم‪ ،‬راز فرم بر ملأ‬

                                         ‫است‪:‬‬                                                                                                                  ‫م ‌یگردد‪.‬‬
‫ـ لازم نیست‪/‬به نفع بادها کنار بکشی‪/‬‬                                                                                                       ‫شعرها به برک ‌ههایگ ‌لآلود‌های‬
‫اولین زنیکه ُمرد‪/‬به شکل ماه درآمد‪/‬هنوز‬                                                                                                    ‫م ‌یمانند که هنگام تشنگی‬
‫پیراهن ام‪/‬به زبانش عادت نکرده است!‪/‬‬                                                                                                       ‫برای یافتن آب زلال آن باید‬
                                                                                                                                          ‫سطح آب را به هم بزنی و‬
                         ‫شع ِر «هست نیست»‬                                                                                                 ‫آ ‌نقدر از مرکز آن دور کنی‬
                                                                                                                                          ‫تا شفاف گردد و آب قابل‬
‫مهم‌تر از موارد ذکرشده شاعر دربارٔه شعر هم‬                                                                                                ‫نوشیدن پدیدار شود‪ .‬البته در‬
                   ‫بیانیه‌ای صادر کرده است‪:‬‬                                                                                               ‫شعر پست‌مدرن امروز ایران‬
                                                                                                                                          ‫به نظر م ‌یآید‪ ،‬شعر ب ‌هشدت‬
‫ـ شعر‪/‬دو د ِر خروجی دارد‪/‬من از سومی‬                                                                                                       ‫از سادگی رو به پیچیدگی‬
          ‫استفاده می‌کنم!‪/‬شع ِر «مانیفست»‬                                                                                                 ‫م ‌یرود با تعقیدهای لفظی‬
                                                                                                                                          ‫بیش‌ازحد‪ ،‬گزار‌ههای مبهم و‬
‫که در عین سادگی‪ ،‬پیچیدگی خاصی دارد و‬                                                                                                      ‫ایهام و ابهام زبانی‪ ،‬به‌گونه‌ای‬
‫شاعر با همین شعر کوتاه با مخاطب حجت‬
‫تمام کرده است! م ‌یخواهد بگوید تنها دو‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫در خروجی برای پیاده شدن از اتوبوس شعر‬
‫نیست‪ ،‬می‌توان بر شانٔهکلمه‪ ،‬در همٔه میدا ‌نها‬                                                                                             ‫که شکلی مکانیکی به شعر‬
‫پیاده شد‪ ،‬همیشه درهایی برای رهایی از‬                                                                                                      ‫می‌بخشد و گاهی شعر سریا‬
‫تنگنا هست و این درها را «کلمه» باز م ‌یکند‬                                                                                                ‫داودی از این آفت ب ‌ینصیب‬
‫و مخاطب می‌تواند بر بال شعر‪ ،‬به کوچه‪،‬‬
                                                                                                                                                               ‫نمی‌ماند‪:‬‬
    ‫خیابان‪ ،‬میدان برود و بیانی ‌هاش را بخواند‪.‬‬
‫ب ‌هزعم من مجموعٔه «همٔه کلمات در میدان‬                                                                   ‫ـ به زمین ‪/‬انسولین تزریق‬
‫ونک پیاده م ‌یشوند!» بیانیٔه شع ِر سریا‬                                                                   ‫می‌کنم‪ /‬میان کلمات‪/‬علف‬
                                                                                                          ‫هرز می‌روید!‪ /‬شع ِر «ضلع‬
                                  ‫داودی است!‬
                                                                                                                                   ‫سوم»‬

                                                ‫نمادهای ساختار معنایی اشعار را تشکیل م ‌یدهند و البته به‬                                  ‫نگاه جزیی نگر ب ‌هواسطٔه‬
                                                                                                          ‫اتفا ‌قهای زبانی هست و مخاطب مسحور ترکیبات‬
                                                                      ‫لحاظ مفاهیم تغییری صورت‬
                                                                                                                         ‫غافلگیرکننده و ح ‌سهای نوستالژیکی است‪.‬‬
‫وام ﻣسﮑﻦ‪ /‬ﻣرﮐز ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺑﺪهﮑﺎران و ‪. . .‬‬                                ‫نم ‌یگیرد و ب ‌هعبار ‌تدیگر‬         ‫به نظر می‌رسد که شاعر در استعاره پرداز ‌یها چیزی می‌گوید‬
                                                                      ‫مضامین مدام در یک دایره‬             ‫تا مخاطب برداش ‌تهای دیگری داشته باشد‪ .‬آن‌چنان‌که در‬
                                                                                                          ‫ساختار معنایی‪ ،‬با استعار‌ههایآشنا بر مخاطب و شعر چراغ‬
‫”!‪“Licensed Professionals Worth Knowing For Excellent Client Service‬‬  ‫متحدالمرکز می‌چرخد‪ ،‬آ ‌نهم‬
                    ‫…����� �� ��‪“ B�� �� N� C�����, N‬‬                 ‫با گزار‌ههایی آشنا در خطوط‬                                                               ‫می‌تاباند‪:‬‬
                                                                      ‫وتر همسان‪...‬عناصری‬                  ‫ـبادهاوتنندارند‪/‬درهیچ‪/‬تابوتیجانم ‌یشوند‪^^^/‬چراغ‬
              ‫” !������� �� ����� ��� ��� �������� � �’�����‬          ‫مانند‪« :‬ماه‪ ،‬کلاغ‪ ،‬باد‪،‬‬             ‫برم ‌یدارم‪/‬برای آخرین سرباز دنیا‪ /‬که نامی ندارد!‪/‬شع ِر‬
                                                                      ‫خواب‪ ،‬کلمه‪ ،‬درخت‪ ،‬زن‪،‬‬
                  ‫‪604-893-8000‬‬                                        ‫پیراهن‪ ،‬آفتاب‌گردان‪ ،‬آینه‪،‬‬                                                                  ‫«وتن»‬

                 ‫‪debthelp@bayviewcanada.ca‬‬                                                                                                                                 ‫‪Vol. 22 / No. 1362 - Friday, Sep. 25, 2015‬‬

‫‪We can help with the following:‬‬                                       ‫حوا‪ ،‬بنفش‪ »...‬از این موارد‬          ‫شعرهایی چندمعنایی و اپیزودیک که بر اساس تباین و‬
‫‪● New Home Purchase and/or Refinancing‬‬                                                                     ‫تضاد شکل‌گرفت ‌هاند‪ .‬بنا به ساختار فرمی از انضباط زبانی‬
‫‪●2nd and 3rd Mortgages‬‬                                                             ‫شمرده می‌شود‪.‬‬          ‫برخوردارند و شاعر با تلفیق حس‌آمیز ‌یهای مختلط به شعر‬
                                                                      ‫معمول ًا شعرهای حسی ـ‬
                                                                                                                                              ‫فرم منسجمی داده است‪.‬‬
‫‪●Canada Revenue Tax Debts‬‬                                             ‫مفهومی در محوریت معنایی‬             ‫نمون ‌ههای چنین شعری‪ ،‬در مجموعٔه «همٔهکلمات در میدان‬
                                                                                                          ‫ونک پیاده م ‌یشوند!» آ ‌نقدر هستکه شاید مخاطب را به‬
‫‪●ICBC and MSP Debts‬‬                                                   ‫فرم و شکل می‌گیرند که‬               ‫تذکر و‌ادارد تا به «کلمات» نگاهی متفاوت داشته باشد و تا‬          ‫‪24‬‬
‫‪●High Interest Credit Card Debts, Lines of Credit‬‬                     ‫در این آشنایی‌زدای ‌یهای‬
‫‪●Consolidation of all Loans‬‬                                           ‫«لفظی ـ معنایی» بعضی‬                       ‫بتواند در جهان شع ِر‪ ،‬شاعر و رؤیاهایش شریک شود‪:‬‬
‫‪●Options in Property Foreclosures‬‬                                                                         ‫ـ من پر از حواهای جامانده‌ام‪/‬اگر آواز باد را‪ /‬زودتر‬
                                                                         ‫شعرها تفسیر همدیگرند‪:‬‬            ‫می‌شنیدم‪/‬در خوا ‌بهای گل پنهان م ‌یماندم!‪/‬شع ِر «گم‬
      ‫*** ‪FOR YOUR FREE CONFIDENTIAL CONSULTATION, 604-893-8000‬‬       ‫ـ از چهار حرف عشق هیچ‬
                             ‫‪Bayview Debt Help Centre Ltd.‬‬            ‫نمی‌دانم‪/‬جز ماه‪/‬که با‬                                                                        ‫گور»‬
                                                                      ‫نام‌های تازه‪/‬هر گوش ‌های‬            ‫سریا داودی شاعر مضامین تنیده در استعاره و نماد است‬
                      ‫*** ‪*** By appointment only, NO walk-ins‬‬                                            ‫و به همین جهت برای رمزگشایی شعرهایش باید به دا ‌لها‬

‫ﻣﻮﺳسﻪای ﺑرای هﻤیﺎری در راﻩحﻞ ﺑﺪهیهﺎی ﺷﻤﺎ‬                              ‫از جهان «هست و نیست»‬                            ‫توجهکرد‪ .‬تا بتوان به مدلو ‌لهای شعرش پی برد‪.‬‬

‫‪Suite 500 – 535 Thurlow Street, Vancouver, BC V6E 3L2‬‬                 ‫م ‌یشود!‪/‬شع ِر « َام»‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29