Page 24 - Issue No.1360
P. 24
دو خوانش از مجموعه شعر «پدر» اثر نعمت مرادی ادبیات 24
بخش دوم نقد و سال / 22شماره - 1360جمعه 20رویرهش 1394
بررسی
.1خوانش سیرا داودی حموله
ـ دوستت دارم زیبای من/اندازهی/چاقویی که/گردن
اسماعیل را نبرید/اندازه لبخندی به شکل مرگ/که شعر به
دوش م یکشد/.
مجموع هی «پدر» 1تکرار مستمر «من ـ تو»های فاعلی هم
بست هی تعقیدهای «لفظی ـ معنایی» است.
. 2خوانش مصطفی مرادی گریه م یکند/من /یااو/او /یا من/او/زن تر است/حق گریه با در این دیالکتیک فراشخصی شعر آیین های از واقعی تهای
مجموعه شعر پدر،کتاب تازهای از نعمت مرادی است که اوست/. فردی ـ اجتماعی است که کالبد اصلی ابژههای آن متعلق
در شصت و هفت صفحه و با چهل و دو شعر کوتاه و بلند، به قلمرو شگف تانگیز معنا م یباشد .و حک مهای تحکمی
توسط انتشارات آسا در بهار نود و چهار منتشر گردیده و ماهیت انضمامی ُابژهها وابسته به فر ِم زبانی است و حاصل تردید و دودل یهای تعارضی بین خودآگاه و
روانه بازار کتاب گردیده است .اولین سوالی که در مورد ح سهای نوستالژیکی وابسته به واق عگرایی زبان است، ناخودآگاه است .در این جدانشینی و پارادوک سهای
اینکتاب به ذهنم خطورکرد این بودکه این مجموعه شعر، ماهیت پرس شگونه بعضی ابژهها بسامد مشترکی از «عین ـ
چقدر م یتواند برای من مخاطب ،تاویل و تفسیرهای ذهن» را بر دوش دارند.آ نچنانکه ساختار معنایی بندها تقابلی ـ تقارنی از پیچیدگی زبانی خبری نیست:
زیس تشناختی داشته باشد؟ حالا چه در شعرهایی که حاصلکشمک شهای درونی «طبیعت ـ انسان» است و این ـ مرگ/برگی بود/شبیه پنجه گرگ/روی آخرین بوم نقاشی
رنگ و بوی شهر یتری دارند ،شبیه شعر چهار کتاب، دیالکتیک فراشخصی هم بست هی تجرب ههای تلفیقی «ذهن
که به نظر من یکی از موف قترین شعرهای نیمه بلند این پدر/.
مجموعه محسوب م یشود ،چه در مورد شعرهایی که به ـ عین» م یباشد.
تدریج رنگ و بوی بوم یتری دارند ،شبیه شعر سی در ساختار زبان هم بست هی موتی فهای «غنایی ـ تغزلی»است شاعر-راوی با نگرههای اجتماعی ،زبان تلگرافی و گاه
صفح هی پنجاه و یک ،و یا شعر سی و دو ،صفحه پنجاه و لحن رمانتیک نوعی واکنش «حسی ـ عاطفی» به نسبت ح سهای نوستالژیکی بن مای ههای متن را بنا نهاده است.
و دو ،یا شعر چهل صفح هی شصت و چهار ،حالا من فرم ساده را برای بیان مفاهیم پیچیدهی فلسفی انتخاب
م یخواهم دربارهی شعر سی و دو مواردی را هم از جنب هی ابژهها م یباشد. کرده و ساختار پیچیده را برای بیان امور ساده بر گزیده
ساختاری و هم از جنب هی جامع هشناختی و روانشناسی ارائه تلفیق آبژکتیویته (عینیت مندی) و سابجکتیویته (ذهنیت) In touch with Iranian diversityاست ،سعی دارد زبا ِن شعر را تعارضی ـ تقابلی نشان دهد،
بدهم.اما قبل از تحلیل من در مورد این شعر ،شعر را در محتوا جذابیت بیشتری دارد و ایجاز مندی و روایت پس با نسب یگرایی واقعی تهای انتزاعی (ذهنی) را به
با هم مرور م یکنیم« .نام پدرم درویشعلی /با سبی لهای تصویر در م یآورد و با آشنایی زدای یهای معنایی به سمت
کم پشتی که نداشت /نه درویش بود /خیابا نها را دوره ساده از اشیا و پدیدهها منجر به تصاویر روایی م یشود: مفاهیم ساختاری م یرود و با فضای ساختاری تقابل و
کند /نه علی بود /در خان هی کسی را بزند /او یک ـ کودک/جلوی سینما ایستاده بود/ارزو داشت/اپاراتی
بیمار بود /که هر روز /با دستان سنگی ناش /روی سینما شود/سینما سوخت/ارزویش را در چمدانگذاشت/. تناق ضهای عینی م یسازد.
گون ههایم /یادگاری م ینوشت /.جنب هی اولی که در تک گوی یهای توصیفی معطوف به زبان ساختاری است.
موردش بحث م یکنیم ،جنبه ساختاری قضیه است .لوی ِتم (مضمون)های نوستالژیکی مفاهیم هستمندی را یدک معمولا فضایی که م یآفریند ریشه در مناظر دانای کل
استروس معتقد بود ،که باید الگوهای زبا نشناسانه به م یکشد ،و پدیدههای عینی جز دلال تهای معنایی استکه روایی دارد ،از عاد تهای کلیش های گریز زده و ح سهای
قلمروهای دیگر زندگی اجتماعی انسان تعمیم داده شود. معنایی و مفهومی را به جوهر شعر نزدیک م یکند و با
برای مثال روابط خویشاوندی در تمامی جوامع انسا نی، در این نظا ممندی تصاویر روایی بازنمود بارز دارد..
همواره ،به نظا مهایی از عناصر متفاوت و متقابل شکل گرچه شاعر با تجرب ههای اکتسابی برای کشف اف قهای نو تلفیق «ذهن ـ عین» ابژهها را همپوشانی م یکند:
م یدهند که در آنها زنان در میان طوایف و قبیل هها رد تلاش م یکند،اما بعضی ترکی بهای وصفی حامل بار اضافی
و بدل م یشوند،و یا به اصطلاح به گردش م یآیند .در هستند و در بعضی بندها دریاف تهای شاعرانه فدای ـ اتفاق درخت/از تبر نیست/درخ تها/گاهی/به میل خود، Vol. 22 / No. 1360 - Friday, Sep. 11, 2015
این مبادله یکسر ،همانند مبادله واژهها میان افراد گونا فضای ساختاری شده است .دو مقول هی «مرگ ـ عشق» خودکشی م یکنند/.
گون است در استفاده از زبان .اما چه کسی م یتواند نگاه در جزییات نمود برجست های دارند و غرابت ساختاری هم 24
خلاقان های به این واژهها داشته باشد .گاهی با قرار دادن مفاهیم انسان مداری حضوری عینی و ملموس دارد ،از
و ه منشینی چند واژهی ساده ،شاعر م یتواند جنب ههای پیوند به سوی ههای معنایی است : لحاظ زبان ،لحن ،زاویه دید ...فضای شعرها تعریف قانع
مختلف یک رابط هی خویشاوندی پدر و فرزند را به ـ اتفاق درخت/از تبر نیست/درخ تها/گاهی/به میل کنندهای دارند و تمهیدات متعارض حاصل جدال بین
تصویر بکشد .که جنب ههایگوناگونی از زندگی خانوادگی ،و
خودشان خودکشی م یکنند/. ذهنیت و عینیت است:
هس تمند یهای محسوس نشات گرفته از معنا محوری وجه استعلایی متن از کش فهای زیباشناختی است .با
است و تقاب لهای لفظی ـ معنایی هم بست هی محورهای وجود روایت خطی ،شعرها سطحی جنو نمند دارند ،زبان
جانشینی (انتخاب کلمات) م یباشد .رویکردهای تصویری مجموعه از گزارههای به هم پیوسته م یباشد و
نوستالژیکی هم وابسته به سوی ههای معنایی است و گزارههای ترکیبی و ادراکات حسی نیروی محرک هی شعرها
ساختار سیستماتیک ،آمیزهای از نگرههای اجتماعی و
محسوب م یشود.
فردی م یباشد. لای هی پنهانی در شعر وجود ندارد ،معمولا راوی صریح و
روشن حرف م یزند.این نوع حرکت در محوریت دیالکتیک
فراشخصی به سبب ظرفی تهای مختلف ساختاری شده
است:
ـ هر وقت به تو نزدیک م یشوم /به اندازه/تمام درخت های
خیا بان/از من دور می شوی/زنی به شکل پارازیت /سرک
م یکشد توی تصویر/پاره م یکند/م یرود تا رفتن/رفتن فعلی
است/که باید برود/و تو ماندهای/پشت به من/با موهای
شرابی/و چش مهای به شکل التماس/به شبیه/دعوت ترین
دعوت/برای شب تن/شب ستاره بازی/ستاره هم لبخند
ندارد/قهر کردهای /نازت خریدار /دارد/اهوی دوپا/زندگی
تیمارستانیست دونفره/مرگی دونفره/بی باران/و ل بهایکه