Page 24 - Shahr_Issue No.1338
P. 24
که بنمایهی آن مثل بنمای هی اپرای کارمن است و چرا لولیتا؟ 24
در آن آلِکو ،قهرمان داستان ،زمفیرای نابکار و عاشق 24
او را میکشد .ناباکوف علاوه بر آنکه با بهرهوری
از نثری شعرگونه ،زیبا و طنزآمیز داستان را روایت
م یکند ،با واژهها به گون ههای مختلف بازی م یکند.
گاهی حرف اول یا حرف آخر چند واژهی پ یدرپی
را ردیف م یکند و حتا گاه واژههایی نو م یآفریند که
«نیمفت» از آن جمله است .در هم هی این موارد سعی
کردم که برگردان با متن اصلی هماهنگ باشد.
تا کنون در وصف لولیتا سخن بسیار رفته و آن
را اثری چندلایه با عشقی ناب اما گناهآلود معرفی اکرم پدرا منیا
کردهاند .به گفتهی ساموئل شومان ،استاد زبان سال / 22شماره - 1338جمعه 21نیدرورف 1394
به منظور خوشآمدگویی از دکتر اکرم پدرامنیا که ضمن پژوهش در رشتهی ایمونولوژی و بالینی به کار نوشتن جدی دربارهی آن نظری نداد تا ای نکه در پایان سال انگلیسی دانشگاه مینهسوتا ،لولیتا اثریست با قلمی
و ترجمه در زمین ههای ادبی ،اجتماعی و سیاسی مشغول است ،ترجمهی بخشهایی از رمان لولیتا اثر ناباکف را ۱۹۵۵گراهام گرین ،نویسندهی برجست هی انگلیسی ،آهنگین و طنزآمیز و ناباکوف سوررئالیستیست
که در ر دهی گوگول ،داستایوفسکی و کافکا قرار در ساندی تایمز لندن آن را یکی از سه کتاب برتر سال که بهگفته خودش اثریاست سخت ،در شهروند بیسی چاپ خواهیمکرد .با چاپ این ترجمهی خوب و خوانش
دارد .ناگفته آشکار است که لولیتا ب هدلیل جایگاه معرفی کرد .این نوشته خشم کسانی چون سردبیر بخ شهایی از آن به پیشواز این نویسنده و مترجم ایرانی ساکن تورنتو میرویم.
ادبی ویژهاش همچنان درخور توجه است و باید در ساندی اکسپرس (لندن) را برانگیخت و او رمان را
دسترس همه باشد ،اما بیگمان این اثر نمیتوانست «پورنوگرافی محض» خواند .در آن زمان به ماموران اکرم پدرا منیا در حاشیهی کویر کاشان پا به هستی گذاشت و در آغوش مادری بزرگ شد که داستا نهایش
سد سخت سانسور (در ایران) را بشکند و به دست گمرک بریتانیا دستور داده بودند که از ورود حتا یک را هرگز پایانی نبود و پدری که هر سخن را با شعری از حافظ میآراست .کودکی و بخشی از نوجوانی را در
خوانندگان فارس یزبان برسد .از این روی ،بر آن شدم جلد از کتاب به کشور جلوگیری کنند .سپس وزیر همان حاشیهی کویر بهسر آورد .از آغاز کودکی به خواندن و نوشتن عشق میورزید .در سن نه سالگی نوولایی
که آن را به فارسی برگردانم و بخش به بخش در کشور فرانسه نیز کتاب را ممنوع اعلام کرد .اما در
دنیای مجازی منتشر کنم .در این راه از همراهی و همان زمان لولیتا به زبان هلندی و دانمارکی ترجمه (داستان بلند) نوشت که از پی آن جایزهی بهترین داستان را از وزیر آموزش و پرورش وقت دریافت کرد.
پشتیبانی بیدریغ آقای امیرحسین شربیانی ،سردبیر و چاپ شد .در سال ۱۹۵۸نیز در آمریکا منتشر شد پس از پایان دورهی دبیرستان برای ادامهی تحصیل به تهران کوچ کرد .بهرغم داشتن رتبههای عالی در
وبسایت ادبی دوشنبه ،و خانم نسرین الماسی ،مدیر و پس از چند روز به چاپ سوم رسید و با گذشت سه کنکورهای سراسری ،به دلیل دگراندیشی ،از ورود به دانشگاه محروم شد ،اما پس از صدور بخشنامهی معروف
هیئت تحریریهی هفت هنامهی شهروند ،بهره بردهام و هفته ۱۰۰/۰۰۰نسخه از آن فروخته شد .امروز ب هرغم آیتالله منتظری به عنوان دانشجوی مشروط نخست در رشتهی ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران و سپس در
نظرهای تند و نامنصفان های که دربارهاش نوشته شده، رشتهی پزشکی دانشگاه علومپزشکی ایران به آموختن ادامه داد و پس از پایان دکترای پزشکی برای پیگیری
از آ نها بسیار سپاسگزارم.
پس از انتشار چند پاره از کتابدردنیای مجازی، در فهرست بهترین رما نهای دنیا قرار دارد. آموزش و پژوهش به همراه همسر و دو فرزند به کشور کانادا کوچ کرد.
مدیر فرهنگدوست و ارجمند نشر زریاب ،آقای ناباکوف ،مثل جیمز جویس ،برای بازی با آنچه در پیمیخوانید مقدمه مترجم کتاب لولیتا خانم اکرم پدرا منیا است که از هفته آینده بخ شهایی از
ترجمه اثر را تا روز رونمایی دوکتاب ایشان در کتابخانه عمومی کوکیتلام ۲ ،می ،ادامه خواهیم داد.
منوچهر فرادیس ،پیشنهاد داد این اثر را بیسانسور و کلمهها و ساختن جنا سها از منابع ادبی جهان او حتا در روزی نامعین در سال ،۱۹۵۰وقتی چند چرا لولیتا؟ In touch with Iranian diversity
در افغانستان چاپ کند که این خبر برای لولیتا بس و از واژههای خاص و گاه کهن زبا نهایی چون فصل اول کتاب را تمام م یکند ،کاغذها را برم یدارد
خوشایند بود .از آن گذشته ،این امکان میتواند برای روسی ،فرانسوی ،انگلیسی ،لاتین و حتا فارسی و با عزم جزم به سمت پیت زبالهسوز گوشهی حیاط بیگمان ترجمهی رمان لولیتا کار یست به قول
دیگر آثاری که چاپ و انتشار ب یک موکاست آنها بهره م یبرد و زما نهایی که این جناسها خوب در خانهاش در شهر ایتاکا (ایالت نیویورک) م یرود تا پروفسور بوید ،ناباکوفشناس و استاد دانشگاه اُکلند
در ایران ناممکن است اتفاقی نیک باشد و مسیر قصه جا م یافتند به بنمایهی اصلی رمان تبدیل آ نها را بسوزاند و «برای همیشه از شرشان راحت نیوزیلند« ،دشوار و پرچالش» .بوید بر این باور
آفرینش شاهکارهایی را که سانسور و خودسانسوری، میشوند ،مثل اشارههایش به اپرای کارمن که یکی شود ».اما همسرشِ ،ورا ،پادرمیانی م یکند و او را از است که «لولیتا مورد پسندترین رمان دنیای
خواهناخواه ،مانعی بر سر راهشان است هموار سازد. از بنمایههای اصلی رمان است .در جایجای رمان این کار بازمیدارد و از او م یخواهد که یک بار دیگر ادبیات از زمان جویس ،پروست و کافکاست،
لولیتا رد پای سه اثر دیده میشود :شعر آنابل لی روی آن کار کند .بعدها وقتی ناباکوف این خاطره را اثری که همواره خوانندگانش را تکان داده
اثر ادگار آلن پو که تصویر یست از عشق نوجوانی به یاد م یآوَرد بافروتنی میگوید چون «سرشار از و خواهد داد» ،و به همین دلیل معتقد است که
اکرم پدرا منیا هامبرت ،راوی داستان (ترجمهی این شعر را در «دیگر وقت آن بود (این اثر) دقیق ،صریح و بیپرده
اردیبهشت ۱۳۹۳ بخش پانوشت این کتاب آوردهام) ،اپرای کارمن اثر مشکلات تکنیکی بود».
----------- ژرژ بیزه ،و کولیها ،شعر بلندی از الکساندر پوشکین گرچه هم هی ۵۰۰۰جلد چاپ نخست لولیتا در
.۱لولیتا ،ولادیمیر ناباکوف ،ذبی حالله منصوری ،ص ۵ مدت چند ماه به فروش رسید ،شاید هی چکس ب هطور
و با حفظ امان تداری به یکی از زبانهای بزرگ ادبی
دنیا (فارسی) ترجمه شود».
ﺳﺎﻧﺴﻮر ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ… در ترجم هی این اثر سخت کوشیدم تا هر سه
صفتی را که پروفسور بوید برم یشمرد و همچنین Vol. 22 / No. 1338 - Friday, Apr. 10, 2015
نﺨستینبرنامهازمﺠموﻋ هیدیداروگﻔ ت وشنیدبا سبک نگارش نویسنده را که وجه مشخص این اثر
فرهن ﮓپدی دآورانواهﻞﻗﻠﻢ هنر یست رعایت کنم ،چون آگاه بودم که نخستین
▪ )دﯾﺪار ﺑﺎ اﮐﺮم ﭘﺪرامﻧﯿﺎ( مترجم این اثر ،آقای ذبی حالله منصوری ،به گفت هی
خو دش در مقدم هی مترجم« ،برای درک خواننده
اثر را منبسط ترجمه کرده و تح تاللفظی ترجمه
نکرده »...و بر این باور بوده که اگر دقیق و مطابق
با شیوهی نگارش نویسنده ترجمه کند« ،به مناسبت
سبک انشای نویسنده ،خوانندهی فارس یزبان حتا یک
صفحه از مضامین کتاب را نخواهد فهمید۱».
لولیتاپرآوازهترین رمان ولادیمیر ناباکوف و
سومین رمان او به زبان انگلیسیست .این رمان
نخستین بار در سال ۱۹۵۵در پاریس چاپ شد .پس
از آ نکه ناشران آمریکایی از چاپ آن خودداری کردند
و به نویسنده هشدار دادند که بهتر است از انتشار آن
برنام هایازهﻔت هنامهشﻬروندب ﯽسﯽوسایتشﻬرگان درگذرد ،ناباکوف بر آن شد که دس تنوشت ههایش را
برای دوسیا ارگز به پاریس بفرستد .ارگز آن را برای روﻧﻤﺎﯾﯽ دو اﺛﺮ
چاپ به نشر المپیا سپرد .ده سال بعد خود ناباکوف
▪ ﻟﻮﻟﯿﺘﺎ ،ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ :وﻻدﯾﻤﯿﺮ ﻧﺎﺑﺎﮐﻮف | ﻣﺘﺮﺟﻢ :اﮐﺮم ﭘﺪرامﻧﯿﺎ رمان را به زبان روسی برگرداند.
▪ و رﻣﺎن زﻣﺴﺘﺎن ﺗﭙﻪهﺎی ﺳﻮﻣﺎ | ،ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ :اﮐﺮم ﭘﺪرامﻧﯿﺎ
بیگمان ناباکوف چه هنگام نوشتن این اثر و چه
پس از انتشارش همواره نگران واکنشها بوده است.
ﺷﻨﺒﻪ ٢ﻣﺎﻩ ﻣﻪ ٢٠١٥از ﺳﺎﻋﺖ ٢ﺗﺎ ٥ﻋﺼﺮ Coquitlam City Centre Library, 1169 Pinetree Way, Coquitlam, BC
در آن آلِکو ،قهرمان داستان ،زمفیرای نابکار و عاشق 24
او را میکشد .ناباکوف علاوه بر آنکه با بهرهوری
از نثری شعرگونه ،زیبا و طنزآمیز داستان را روایت
م یکند ،با واژهها به گون ههای مختلف بازی م یکند.
گاهی حرف اول یا حرف آخر چند واژهی پ یدرپی
را ردیف م یکند و حتا گاه واژههایی نو م یآفریند که
«نیمفت» از آن جمله است .در هم هی این موارد سعی
کردم که برگردان با متن اصلی هماهنگ باشد.
تا کنون در وصف لولیتا سخن بسیار رفته و آن
را اثری چندلایه با عشقی ناب اما گناهآلود معرفی اکرم پدرا منیا
کردهاند .به گفتهی ساموئل شومان ،استاد زبان سال / 22شماره - 1338جمعه 21نیدرورف 1394
به منظور خوشآمدگویی از دکتر اکرم پدرامنیا که ضمن پژوهش در رشتهی ایمونولوژی و بالینی به کار نوشتن جدی دربارهی آن نظری نداد تا ای نکه در پایان سال انگلیسی دانشگاه مینهسوتا ،لولیتا اثریست با قلمی
و ترجمه در زمین ههای ادبی ،اجتماعی و سیاسی مشغول است ،ترجمهی بخشهایی از رمان لولیتا اثر ناباکف را ۱۹۵۵گراهام گرین ،نویسندهی برجست هی انگلیسی ،آهنگین و طنزآمیز و ناباکوف سوررئالیستیست
که در ر دهی گوگول ،داستایوفسکی و کافکا قرار در ساندی تایمز لندن آن را یکی از سه کتاب برتر سال که بهگفته خودش اثریاست سخت ،در شهروند بیسی چاپ خواهیمکرد .با چاپ این ترجمهی خوب و خوانش
دارد .ناگفته آشکار است که لولیتا ب هدلیل جایگاه معرفی کرد .این نوشته خشم کسانی چون سردبیر بخ شهایی از آن به پیشواز این نویسنده و مترجم ایرانی ساکن تورنتو میرویم.
ادبی ویژهاش همچنان درخور توجه است و باید در ساندی اکسپرس (لندن) را برانگیخت و او رمان را
دسترس همه باشد ،اما بیگمان این اثر نمیتوانست «پورنوگرافی محض» خواند .در آن زمان به ماموران اکرم پدرا منیا در حاشیهی کویر کاشان پا به هستی گذاشت و در آغوش مادری بزرگ شد که داستا نهایش
سد سخت سانسور (در ایران) را بشکند و به دست گمرک بریتانیا دستور داده بودند که از ورود حتا یک را هرگز پایانی نبود و پدری که هر سخن را با شعری از حافظ میآراست .کودکی و بخشی از نوجوانی را در
خوانندگان فارس یزبان برسد .از این روی ،بر آن شدم جلد از کتاب به کشور جلوگیری کنند .سپس وزیر همان حاشیهی کویر بهسر آورد .از آغاز کودکی به خواندن و نوشتن عشق میورزید .در سن نه سالگی نوولایی
که آن را به فارسی برگردانم و بخش به بخش در کشور فرانسه نیز کتاب را ممنوع اعلام کرد .اما در
دنیای مجازی منتشر کنم .در این راه از همراهی و همان زمان لولیتا به زبان هلندی و دانمارکی ترجمه (داستان بلند) نوشت که از پی آن جایزهی بهترین داستان را از وزیر آموزش و پرورش وقت دریافت کرد.
پشتیبانی بیدریغ آقای امیرحسین شربیانی ،سردبیر و چاپ شد .در سال ۱۹۵۸نیز در آمریکا منتشر شد پس از پایان دورهی دبیرستان برای ادامهی تحصیل به تهران کوچ کرد .بهرغم داشتن رتبههای عالی در
وبسایت ادبی دوشنبه ،و خانم نسرین الماسی ،مدیر و پس از چند روز به چاپ سوم رسید و با گذشت سه کنکورهای سراسری ،به دلیل دگراندیشی ،از ورود به دانشگاه محروم شد ،اما پس از صدور بخشنامهی معروف
هیئت تحریریهی هفت هنامهی شهروند ،بهره بردهام و هفته ۱۰۰/۰۰۰نسخه از آن فروخته شد .امروز ب هرغم آیتالله منتظری به عنوان دانشجوی مشروط نخست در رشتهی ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران و سپس در
نظرهای تند و نامنصفان های که دربارهاش نوشته شده، رشتهی پزشکی دانشگاه علومپزشکی ایران به آموختن ادامه داد و پس از پایان دکترای پزشکی برای پیگیری
از آ نها بسیار سپاسگزارم.
پس از انتشار چند پاره از کتابدردنیای مجازی، در فهرست بهترین رما نهای دنیا قرار دارد. آموزش و پژوهش به همراه همسر و دو فرزند به کشور کانادا کوچ کرد.
مدیر فرهنگدوست و ارجمند نشر زریاب ،آقای ناباکوف ،مثل جیمز جویس ،برای بازی با آنچه در پیمیخوانید مقدمه مترجم کتاب لولیتا خانم اکرم پدرا منیا است که از هفته آینده بخ شهایی از
ترجمه اثر را تا روز رونمایی دوکتاب ایشان در کتابخانه عمومی کوکیتلام ۲ ،می ،ادامه خواهیم داد.
منوچهر فرادیس ،پیشنهاد داد این اثر را بیسانسور و کلمهها و ساختن جنا سها از منابع ادبی جهان او حتا در روزی نامعین در سال ،۱۹۵۰وقتی چند چرا لولیتا؟ In touch with Iranian diversity
در افغانستان چاپ کند که این خبر برای لولیتا بس و از واژههای خاص و گاه کهن زبا نهایی چون فصل اول کتاب را تمام م یکند ،کاغذها را برم یدارد
خوشایند بود .از آن گذشته ،این امکان میتواند برای روسی ،فرانسوی ،انگلیسی ،لاتین و حتا فارسی و با عزم جزم به سمت پیت زبالهسوز گوشهی حیاط بیگمان ترجمهی رمان لولیتا کار یست به قول
دیگر آثاری که چاپ و انتشار ب یک موکاست آنها بهره م یبرد و زما نهایی که این جناسها خوب در خانهاش در شهر ایتاکا (ایالت نیویورک) م یرود تا پروفسور بوید ،ناباکوفشناس و استاد دانشگاه اُکلند
در ایران ناممکن است اتفاقی نیک باشد و مسیر قصه جا م یافتند به بنمایهی اصلی رمان تبدیل آ نها را بسوزاند و «برای همیشه از شرشان راحت نیوزیلند« ،دشوار و پرچالش» .بوید بر این باور
آفرینش شاهکارهایی را که سانسور و خودسانسوری، میشوند ،مثل اشارههایش به اپرای کارمن که یکی شود ».اما همسرشِ ،ورا ،پادرمیانی م یکند و او را از است که «لولیتا مورد پسندترین رمان دنیای
خواهناخواه ،مانعی بر سر راهشان است هموار سازد. از بنمایههای اصلی رمان است .در جایجای رمان این کار بازمیدارد و از او م یخواهد که یک بار دیگر ادبیات از زمان جویس ،پروست و کافکاست،
لولیتا رد پای سه اثر دیده میشود :شعر آنابل لی روی آن کار کند .بعدها وقتی ناباکوف این خاطره را اثری که همواره خوانندگانش را تکان داده
اثر ادگار آلن پو که تصویر یست از عشق نوجوانی به یاد م یآوَرد بافروتنی میگوید چون «سرشار از و خواهد داد» ،و به همین دلیل معتقد است که
اکرم پدرا منیا هامبرت ،راوی داستان (ترجمهی این شعر را در «دیگر وقت آن بود (این اثر) دقیق ،صریح و بیپرده
اردیبهشت ۱۳۹۳ بخش پانوشت این کتاب آوردهام) ،اپرای کارمن اثر مشکلات تکنیکی بود».
----------- ژرژ بیزه ،و کولیها ،شعر بلندی از الکساندر پوشکین گرچه هم هی ۵۰۰۰جلد چاپ نخست لولیتا در
.۱لولیتا ،ولادیمیر ناباکوف ،ذبی حالله منصوری ،ص ۵ مدت چند ماه به فروش رسید ،شاید هی چکس ب هطور
و با حفظ امان تداری به یکی از زبانهای بزرگ ادبی
دنیا (فارسی) ترجمه شود».
ﺳﺎﻧﺴﻮر ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ… در ترجم هی این اثر سخت کوشیدم تا هر سه
صفتی را که پروفسور بوید برم یشمرد و همچنین Vol. 22 / No. 1338 - Friday, Apr. 10, 2015
نﺨستینبرنامهازمﺠموﻋ هیدیداروگﻔ ت وشنیدبا سبک نگارش نویسنده را که وجه مشخص این اثر
فرهن ﮓپدی دآورانواهﻞﻗﻠﻢ هنر یست رعایت کنم ،چون آگاه بودم که نخستین
▪ )دﯾﺪار ﺑﺎ اﮐﺮم ﭘﺪرامﻧﯿﺎ( مترجم این اثر ،آقای ذبی حالله منصوری ،به گفت هی
خو دش در مقدم هی مترجم« ،برای درک خواننده
اثر را منبسط ترجمه کرده و تح تاللفظی ترجمه
نکرده »...و بر این باور بوده که اگر دقیق و مطابق
با شیوهی نگارش نویسنده ترجمه کند« ،به مناسبت
سبک انشای نویسنده ،خوانندهی فارس یزبان حتا یک
صفحه از مضامین کتاب را نخواهد فهمید۱».
لولیتاپرآوازهترین رمان ولادیمیر ناباکوف و
سومین رمان او به زبان انگلیسیست .این رمان
نخستین بار در سال ۱۹۵۵در پاریس چاپ شد .پس
از آ نکه ناشران آمریکایی از چاپ آن خودداری کردند
و به نویسنده هشدار دادند که بهتر است از انتشار آن
برنام هایازهﻔت هنامهشﻬروندب ﯽسﯽوسایتشﻬرگان درگذرد ،ناباکوف بر آن شد که دس تنوشت ههایش را
برای دوسیا ارگز به پاریس بفرستد .ارگز آن را برای روﻧﻤﺎﯾﯽ دو اﺛﺮ
چاپ به نشر المپیا سپرد .ده سال بعد خود ناباکوف
▪ ﻟﻮﻟﯿﺘﺎ ،ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ :وﻻدﯾﻤﯿﺮ ﻧﺎﺑﺎﮐﻮف | ﻣﺘﺮﺟﻢ :اﮐﺮم ﭘﺪرامﻧﯿﺎ رمان را به زبان روسی برگرداند.
▪ و رﻣﺎن زﻣﺴﺘﺎن ﺗﭙﻪهﺎی ﺳﻮﻣﺎ | ،ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ :اﮐﺮم ﭘﺪرامﻧﯿﺎ
بیگمان ناباکوف چه هنگام نوشتن این اثر و چه
پس از انتشارش همواره نگران واکنشها بوده است.
ﺷﻨﺒﻪ ٢ﻣﺎﻩ ﻣﻪ ٢٠١٥از ﺳﺎﻋﺖ ٢ﺗﺎ ٥ﻋﺼﺮ Coquitlam City Centre Library, 1169 Pinetree Way, Coquitlam, BC