Page 23 - shahrvand BC No. 1333
P. 23
«کر مپور» و «شعر مدنی» 23 گفت ادبیات : درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی آب بود
مردم در صحنه بودند
گفتوگو با «کورش کر مپور» ـ شاعر آبادانی ـ دربارٔه نظری ٔه
مسؤولین در صحنه بودند
«شعر مدنی» فرهاد کریمیو گو دشمنان در صحنه بودند
اراذلیون و اوباشیون
گلوله از صحنه ای که مردم در آن بودند رد شده بود
درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی صحنه بود
وی
می توانست مکث کند
سال / 22شماره - 1333جمعه 14دنفسا 1393 کورش کرمپور ،متولد ۱۳۵۵در آبادان .شاعر، وی
نظری هپرداز و منتقد ادبی ،مدیرمسئول روزنامه
«یادگاری» در استان خوزستان و دبیر ادبیات می توانست خودش را در یک قدمی گلویش به زمین بزند
فارسی است .اولین کتاب شعر او با عنوان می توانست همان تک تیری باشد
«ولد زن» در سال ۱۳۸۰به همت خانم که در هیچ جنگی شلیک نشد
شمسی پورمحمدی (مدیر مسئول روزنامه
روزان) در نشر لاجورد منتشر شد .خودش فشنگی که به یادگار به گردن دوست و دشمن آویزان است
م یگوید هزینه چاپ کتاب را از جوایزی که گلوله درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی دوست و دشمن بود
«بهمن فرمان آرا» در جشنواره سینمای
اجتماعی به او هدیه داد ،تهیه کرد .کتاب پروردگارا!
«ولد زن» بازتاب متفاوتی در میان شاعران این نبود که این گلوله این بغض را اینگونه در این گلو بشکند
مطرح کشور داشت و مورد توجه شاعرانی
چون حافظ موسوی ،هوشنگ چالنگی ،هرمز پروردگارا !
عل یپور ،علی باباچاهی ،علی عبدالرضایی و اینجا تهران است
مهرداد فلاح قرار گرفت« .صادره از آبادان» و خون به خونین ترین شکل خون
دومین مجموعٔه شعر اوست که شعرهای نو پایتخت خون
با لهجٔه آبادانی را در بر م یگیرد به همراه
عک سهایی از بازی بهروز وثوقی در فیلمهایی پروردگارا!
چون گوزنها .کتاب «صادره از آبادان» اثری ایران را به خاطر بسپار
پروردگارا!
این شعر
در یکی از کوچه های فرعی آبادان سروده شده است
پلی ژانریک بود که مفاهیمی چون «بازیگری گلوله
در شعر» به واسطه عکس و «مستند سازی» درست خورد توی شعری که توی گلوی آبادان بود
تاریخ غیررسمی را از این طریق مطرح
م یکرد .شعر معروف «پنکه اینگلیسی» شاخصترین شعر از این مجموعه است .متاسفانه در نمایشگاه سال ۸۳
In touch with Iranian diversity این کتاب را علی رغم استقبالی که شده بود ،از نمایشگاه جمع کردند و دیگر هیچ وقت تجدید چاپ نشد .هنوز ولد زن (کورش کرم پور)
خاطره برخوردی که با او شد را فراموش نکرده و اگر نبودند «یغما گلرویی» و «فرزان رابعی» اوضاع جور دیگری 5بامداد
11مرداد 1388
برایش رقم م یخورد .حالا پس از تقریباً یک دهه سکوت که خود از آن به عنوان «شعر عصر احمدینژاد» یاد
م یکند ،مدتی است که دربارٔه مفهومی به نام «شعر مدنی» مسائلی را در روزنام ههایی چون اعتماد ،آرمان و
شهروند مطرح کرده و بر این باور است که شعر مدنی تنها سیستم خوانشی است که شعر فارسی را به صورت
تبارشناختی مورد بحث قرار م یدهد و در بسیاری موارد گرهگشا خواهد بود .به ویژه در «رمزگشایی» از رمزگان
)4همی نها
پدیدههای «شبیه سازی» شده فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی .کر مپور چندین مجموعه شعر آماده چاپ دارد که ـ با فرهادکریمی ـ
از آن جمله م یتوان به کتابی با عنوان «بیماری ایرانی» اشاره کرد که دربردارندٔه شعرهای سالهای اخیر است.
مفهوم «شعر مدنی» که کورش کرمپور در پی تبیین آن است ما را بر آن داشت که با او گف توگویی داشته
Vol. 22 / No. 1333 - Friday, Mar. 6, 2015 باشیم .اما او این روزها آن آرامشی را که باید ندارد .گویا به دلیل چاپ برخی مطالب در روزنامه یادگاری ،برای همین سقف كه بر بالای سرم ایستاده است
چندمین بار به دادگاه آبادان احضار شده .اما این بار قضیه فرق م یکند :چاپ مطلبی درباره «سینمارکس» اگر كه زانو بزند روی دندههای من!؟
همین گوشی
آبادان و تیتری که روی عکس آیت الله «سید علی دهدشتی»* دیده م یشود« :کبریت را من کشیدم». اگر كه در این دقیقه زنگ بزند
و این آد مهایی كه روی سی مهای زندگیام جریان دارند ***
با سر و صدا از گوشی بریزند توی اتاق!..؟
شعر مدنی به چه چیزی انتقاد دارد؟ تاكسیها هر لحظه قصد سانحه دارند
شعر مدنی با گذار از مفهوم سنتی «اعتراض» در مقام انتقاد برمیآید .اعتراض امری یک سویه است و انتقاد من فقط عابری پیاده بودم
دوسویه .اعتراض نسبتش با طرف مقابل «سلبی» است و انتقاد «ایجابی» .اعتراض با نفی دیگری خود را
از مسئولیت پاس خگویی نیز م یرهاند ،اما انتقاد به جای نفی ،نقد م یکند و در نقدش مطالبهمحور است و همین خیابان ،همین عابران پیاده كه در سلام از آنها چراغم سبزتر بود
این قریب به یقین
چنانچه عرصٔه نقد برای او تنگ شود ،مقاومت منفی (مدنی) از خود نشان میدهد؛ «قدرت نسرودن» و نگفتن مرگ انداخته به جا ْن ،به جا ِن همین اتفاقها
خود .در واقع هر تکنیک و تاکتیک شعری در میدان نقد به پاسکاری عناصر شعر مدنی میتواند کمک کند. پس یعنی راست است
«قدرت نسرودن» یعنی تن ندادن به عدم شرایط ارائٔه سرایش .در این شرایط است که شعر مدنی به مرور
عناصر خود را پیدا م یکند .این تکنیکها و تاکتی کها هیچگاه به آرایههای ادبی سنگ شده تبدیل نخواهد كه من به دست یك كدامتان به قتل میرسم!؟
از همین لحظه كه دارم تك به تكتان را حدس میزنم
شد ،بلکه روی دیگری از تکنی کها و تاکتیکهای زیستی افراد و شهروندان یک جامعه است .اگر م یخواهید یعنی همیشه امكان دارد
بدانید شعر مدنی چه چیزی را نقد م یکند ،اول باید به مسائلی که گفتم توجه شود .حوزٔه نقادی شعر مدنی،
«موضوعی» نیست« ،مضمونی» و فرایندی است .اگرچه برای تحلیلش میتوان بر اساس شاخصههای جامعٔه دستی آشنا به شقیق هی این پنجره شلیك كند!
مدنی ،اجزای درهم بافتٔه یک شعر مدنی را از هم مجزا کرده و دربارٔه آ نها حرف زد .در شعر مدنی مطالبهای یعنی هستید كسانی كه به من زنگ بزنند و از گوشی سوسك پخش كنند
که نتیجٔه نقد وضعیتهاست ،از خود نقد مهمتر است .انتقاد شعر مدنی ،انتقاد از خودش است .انتقاد از نبودن
خودش که بدل از نبودن جامعٔه مدنی است .شعر مدنی طرف خودش را قدرت م یداند آن هم در شکلهای كه اصحاب سگ را ول كنند ،گاز بزنند به زخم شاعر
گوناگون سیاسی و غیر سیاسی .برخلاف سنتهای دیکتاتوری ،قدرتهای امروزی ،خودشان را در تمام اجزای و من آه بكشم به شهادت هار یها
23 بدنٔه اجتماعی منتشر م یکنند .آ نها این کار را از طریق شبیهسازی همین اجزا انجام م یدهند .حوزٔه نقد تاریكی در تاریكی در آبادان زندگی کردم
نور لیزری انداختند توی مردمکم
مردم در صحنه بودند
گفتوگو با «کورش کر مپور» ـ شاعر آبادانی ـ دربارٔه نظری ٔه
مسؤولین در صحنه بودند
«شعر مدنی» فرهاد کریمیو گو دشمنان در صحنه بودند
اراذلیون و اوباشیون
گلوله از صحنه ای که مردم در آن بودند رد شده بود
درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی صحنه بود
وی
می توانست مکث کند
سال / 22شماره - 1333جمعه 14دنفسا 1393 کورش کرمپور ،متولد ۱۳۵۵در آبادان .شاعر، وی
نظری هپرداز و منتقد ادبی ،مدیرمسئول روزنامه
«یادگاری» در استان خوزستان و دبیر ادبیات می توانست خودش را در یک قدمی گلویش به زمین بزند
فارسی است .اولین کتاب شعر او با عنوان می توانست همان تک تیری باشد
«ولد زن» در سال ۱۳۸۰به همت خانم که در هیچ جنگی شلیک نشد
شمسی پورمحمدی (مدیر مسئول روزنامه
روزان) در نشر لاجورد منتشر شد .خودش فشنگی که به یادگار به گردن دوست و دشمن آویزان است
م یگوید هزینه چاپ کتاب را از جوایزی که گلوله درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی دوست و دشمن بود
«بهمن فرمان آرا» در جشنواره سینمای
اجتماعی به او هدیه داد ،تهیه کرد .کتاب پروردگارا!
«ولد زن» بازتاب متفاوتی در میان شاعران این نبود که این گلوله این بغض را اینگونه در این گلو بشکند
مطرح کشور داشت و مورد توجه شاعرانی
چون حافظ موسوی ،هوشنگ چالنگی ،هرمز پروردگارا !
عل یپور ،علی باباچاهی ،علی عبدالرضایی و اینجا تهران است
مهرداد فلاح قرار گرفت« .صادره از آبادان» و خون به خونین ترین شکل خون
دومین مجموعٔه شعر اوست که شعرهای نو پایتخت خون
با لهجٔه آبادانی را در بر م یگیرد به همراه
عک سهایی از بازی بهروز وثوقی در فیلمهایی پروردگارا!
چون گوزنها .کتاب «صادره از آبادان» اثری ایران را به خاطر بسپار
پروردگارا!
این شعر
در یکی از کوچه های فرعی آبادان سروده شده است
پلی ژانریک بود که مفاهیمی چون «بازیگری گلوله
در شعر» به واسطه عکس و «مستند سازی» درست خورد توی شعری که توی گلوی آبادان بود
تاریخ غیررسمی را از این طریق مطرح
م یکرد .شعر معروف «پنکه اینگلیسی» شاخصترین شعر از این مجموعه است .متاسفانه در نمایشگاه سال ۸۳
In touch with Iranian diversity این کتاب را علی رغم استقبالی که شده بود ،از نمایشگاه جمع کردند و دیگر هیچ وقت تجدید چاپ نشد .هنوز ولد زن (کورش کرم پور)
خاطره برخوردی که با او شد را فراموش نکرده و اگر نبودند «یغما گلرویی» و «فرزان رابعی» اوضاع جور دیگری 5بامداد
11مرداد 1388
برایش رقم م یخورد .حالا پس از تقریباً یک دهه سکوت که خود از آن به عنوان «شعر عصر احمدینژاد» یاد
م یکند ،مدتی است که دربارٔه مفهومی به نام «شعر مدنی» مسائلی را در روزنام ههایی چون اعتماد ،آرمان و
شهروند مطرح کرده و بر این باور است که شعر مدنی تنها سیستم خوانشی است که شعر فارسی را به صورت
تبارشناختی مورد بحث قرار م یدهد و در بسیاری موارد گرهگشا خواهد بود .به ویژه در «رمزگشایی» از رمزگان
)4همی نها
پدیدههای «شبیه سازی» شده فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی .کر مپور چندین مجموعه شعر آماده چاپ دارد که ـ با فرهادکریمی ـ
از آن جمله م یتوان به کتابی با عنوان «بیماری ایرانی» اشاره کرد که دربردارندٔه شعرهای سالهای اخیر است.
مفهوم «شعر مدنی» که کورش کرمپور در پی تبیین آن است ما را بر آن داشت که با او گف توگویی داشته
Vol. 22 / No. 1333 - Friday, Mar. 6, 2015 باشیم .اما او این روزها آن آرامشی را که باید ندارد .گویا به دلیل چاپ برخی مطالب در روزنامه یادگاری ،برای همین سقف كه بر بالای سرم ایستاده است
چندمین بار به دادگاه آبادان احضار شده .اما این بار قضیه فرق م یکند :چاپ مطلبی درباره «سینمارکس» اگر كه زانو بزند روی دندههای من!؟
همین گوشی
آبادان و تیتری که روی عکس آیت الله «سید علی دهدشتی»* دیده م یشود« :کبریت را من کشیدم». اگر كه در این دقیقه زنگ بزند
و این آد مهایی كه روی سی مهای زندگیام جریان دارند ***
با سر و صدا از گوشی بریزند توی اتاق!..؟
شعر مدنی به چه چیزی انتقاد دارد؟ تاكسیها هر لحظه قصد سانحه دارند
شعر مدنی با گذار از مفهوم سنتی «اعتراض» در مقام انتقاد برمیآید .اعتراض امری یک سویه است و انتقاد من فقط عابری پیاده بودم
دوسویه .اعتراض نسبتش با طرف مقابل «سلبی» است و انتقاد «ایجابی» .اعتراض با نفی دیگری خود را
از مسئولیت پاس خگویی نیز م یرهاند ،اما انتقاد به جای نفی ،نقد م یکند و در نقدش مطالبهمحور است و همین خیابان ،همین عابران پیاده كه در سلام از آنها چراغم سبزتر بود
این قریب به یقین
چنانچه عرصٔه نقد برای او تنگ شود ،مقاومت منفی (مدنی) از خود نشان میدهد؛ «قدرت نسرودن» و نگفتن مرگ انداخته به جا ْن ،به جا ِن همین اتفاقها
خود .در واقع هر تکنیک و تاکتیک شعری در میدان نقد به پاسکاری عناصر شعر مدنی میتواند کمک کند. پس یعنی راست است
«قدرت نسرودن» یعنی تن ندادن به عدم شرایط ارائٔه سرایش .در این شرایط است که شعر مدنی به مرور
عناصر خود را پیدا م یکند .این تکنیکها و تاکتی کها هیچگاه به آرایههای ادبی سنگ شده تبدیل نخواهد كه من به دست یك كدامتان به قتل میرسم!؟
از همین لحظه كه دارم تك به تكتان را حدس میزنم
شد ،بلکه روی دیگری از تکنی کها و تاکتیکهای زیستی افراد و شهروندان یک جامعه است .اگر م یخواهید یعنی همیشه امكان دارد
بدانید شعر مدنی چه چیزی را نقد م یکند ،اول باید به مسائلی که گفتم توجه شود .حوزٔه نقادی شعر مدنی،
«موضوعی» نیست« ،مضمونی» و فرایندی است .اگرچه برای تحلیلش میتوان بر اساس شاخصههای جامعٔه دستی آشنا به شقیق هی این پنجره شلیك كند!
مدنی ،اجزای درهم بافتٔه یک شعر مدنی را از هم مجزا کرده و دربارٔه آ نها حرف زد .در شعر مدنی مطالبهای یعنی هستید كسانی كه به من زنگ بزنند و از گوشی سوسك پخش كنند
که نتیجٔه نقد وضعیتهاست ،از خود نقد مهمتر است .انتقاد شعر مدنی ،انتقاد از خودش است .انتقاد از نبودن
خودش که بدل از نبودن جامعٔه مدنی است .شعر مدنی طرف خودش را قدرت م یداند آن هم در شکلهای كه اصحاب سگ را ول كنند ،گاز بزنند به زخم شاعر
گوناگون سیاسی و غیر سیاسی .برخلاف سنتهای دیکتاتوری ،قدرتهای امروزی ،خودشان را در تمام اجزای و من آه بكشم به شهادت هار یها
23 بدنٔه اجتماعی منتشر م یکنند .آ نها این کار را از طریق شبیهسازی همین اجزا انجام م یدهند .حوزٔه نقد تاریكی در تاریكی در آبادان زندگی کردم
نور لیزری انداختند توی مردمکم