Page 24 - shahrvand BC No. 1333
P. 24
ما از دوران «شاعر ـ قهرمان» به دوران «شاعر ـ شهروند» وارد شدهایم. عام .جامعٔه مدنی اما ذاتاً ماهیتی غیر سیاسی دارد .در واقع استقلال قدرت ،از پنهان به پیدا درآوردن این سیستم جدید است ،به عنوان سال / 22شماره - 1333جمعه 14دنفسا 1393 24
این موضوع اولین پیش درآمد درک نیروی مولد این شعر است .برتری جامعٔه مدنی در عین مهار قدرت دمکراتیک ،مهمترین مؤلفٔه هویت یاش مهمترین عامل نبود یا تأخیر در شک لگیری جامعٔه مدنی .شعر مدنی 24
هر شاعر نسبت به شاعر دیگر ،بستگی به میزان گستردگی و عمق است .این استقلال از قدرت سیاسی است که ترس زبانی جامعٔه مدنی عرصٔه روشنگری همین پیچ شها و خمشها است .شاعر این نوع شعر، In touch with Iranian diversity
زیباشناسیک این نوع شعر دارد به ویژه در تولید عمل اجتماعی .به همین از قدرت را دیگرگونه تعریف م یکند .شعر مدنی تلاش کرده که این یک «شاعر گفتمانی» ست .باید از یک هوش گفتمانی برخوردار باشد و
دلیل «روشنفکر ـ قهرمان» ما باید در «نظام زبانی» خودش تجدید نظر اضطراب به سخن در بیاید .بیان شفاف این اضطراب ،افشای اضطراب و شبکٔه «تور ماهیگیری» این گفتمان را گره به گره بشناسد .زمانٔه ما به Vol. 22 / No. 1333 - Friday, Mar. 6, 2015
کند .دیگر اینکه شعر مدنی ضد «شبی هسازی» است .این نوع شعر نه تنها در نهایت افشای پلیس مخفی زبان است که در خدمت قدرت سیاسی
خودافشاگر است ،بلکه هرگونه پنهانی ،را «پیدا سازی» م یکند .مفاهیمی است« .بیان حقوقی» اضطراب ،چهرٔه پنهان و به ظاهر دموکراتیک شدت به این شاعر نیاز دارد.
چون شاعر مبارز ،شعر سیاسی تعهد اجتماعی و روشنفکر ایرانی به دلیل قدرت را افشا م یکند .شما در شعرهای «اعتراضی ـ انقلابی» دهههای
کلاس هبندی شدن مؤلف هها و رمزگان رفتاری و زبان یاش ،قابل شبی هسازی پیش ،این اضطراب را نم یبینید .هرچه هست شجاعت است ،حماسه و به نظر من با توجه به صحب تهای شما ،شعر مدنی به دنبال
است .قدرت سیاسی در این بخش به شدت هوشمندانه عمل کرده است. قهرما نگرایی .شعری که برای شاعر و مخاطبش هزینهسازی م یکند. بررسی گفتما نهای اجتماعی بر رویکردهای زبانی و معنای یست.
شعر مدنی این ساز و کارهای پنهان را لو م یدهد و نم یگذارد کسی پشت اما شعر «انتقادی مدنی» برای قدرت سیاسی هزینه خواهد ساخت.
این چیزها «قیافٔه مزدور» خودش را پنهان کند .لذا مسأل هاش هرگونه به عبارت دیگر شهروندی که به حقوق خود آگاه است با بیان شفاف درست است؟
شبی هسازی روشنگری است چه از جانب قدرت رسمی چه غیر آن .زمانٔه اضطرابش ،حق آرامش خودش را طلب کرده است .شعر مدنی بر محور آفرین .پرکتیسهای گفتمانی ،در بده بستانی که با عناصر غیرگفتمانی
اعتراض شاعران اصیل خودش را داشته که شاملو همان است که باید حق و حقوق است نه آرمان و هدف؛ از یکی «شهروند» متولد م یشود دارند ،پرکتیس اجتماعی را به وجود م یآورند .بخش عظیم نیروی
م یبود .اما من فروغ فرخزاد را آغاز شعر مدنی ایران م یدانم اگرچه زمانٔه او و از دیگری «قهرمان» .جامعٔه مدنی به قهرمان نیاز ندارد .قهرما نها انقلاب سال ۵۷برم یگردد به تولید متنهای ادبی و نظری پیش از خود
زمان های مدنی نبود .اما به قول براهنی او شهر یترین شاعر معاصر ماست. و دیکتاتورها در طول تاریخ یکدیگر را تغذیه و بازتولید کردهاند و به که مؤلف ههایی چون مبارزه با ظلم و ستم و امپریالیسم جهانی و غیره
رؤیایی و به ویژه باباچاهی را در اجرای زبان ،برای بازشناسایی شعر مدنی همین دلیل مفهوم «مردم» به «شهروند» تبدیل نشده .هر دو از مردمی بود .شعرها و داستانهای پیش از انقلاب پردازش کنندٔه گفتمان انقلاب
مهم م یدانم .شعر رضا براهنی در خطاب به پروان هها را یک نافرمانی مدنی حرف زدهاند که وجود خارجی نداشته .جامعٔه مدنی ض ّد مفهوم انتزاعی بو دند .این پرکتیسهای گفتمانی در کنار دیگر عناصر غیرگفتمانی،
در برابر زبان سلطٔه ادبی م یدانم که بسیار راهگشا بوده .به هر حال نباید «مردم» است .مردم در جامعٔه مدنی مفهومی کلی و انتزاعی نیست .دقیقاً همچنین موج مهاجرت روستاییان به شهر ،ب یتوجهی به بخش تاثیرگذار
منتظر ماند که قدرت سیاسی« ،جامعٔه مدنی» را برای ما تبیین کند یا از تک تک شهروندان شکل م یگیرد .با تمام فردیتها و تفاوتهایشان مذهبی و غیره ،موجب شک لگیری پرکتیس اجتماعی انقلاب شد .اما
آن را دو دستی هدیه دهد .باید «مت نهای مدنی» ،به مرور متن جامعٔه و نظام حقوقی که این تفاو تها را لحاظ کرده ،نامش جامعٔه مدنی است. در دهٔه هفتاد بازه زمانی بروز و ظهور پرکتیس گفتمانی «پست مدرن»
مدنی را رقم بزنند .شعر فارسی از رودکی تا به امروز تشنٔه خوانشی است از طریق ترجمه و جریانهای غیررسمی ،همزمان میشود با پرکتیس
تا اشتباهات تاریخی ما دوباره تکرار نشود .شعر مدنی و دیگر مت نهای آیا شفافیت بیان شعر مدنی ،مبنای خروج از بیان استعاری است؟ «گفتمانی ـ اجتماعی» جامعٔه مدنی توسط قدرت سیاسی و رسمی.
مدنی از جمله سینما ،تاتر و ...قدرت هژمونیک فرهنگی ماست در برابر استعاره مربوط به جوامع غیر مدنی است ،در غیر این صورت در جامعٔه بنابراین همزمانی این دو گفتمان ،با دو خاستگاه متفاوت ،یک اتفاق
قدرت سیاسی .سیکل باز تولید قهرمانان و دیکتاتورها با متون مدنی به مدنی کارکردی زبانشناسانه خواهد داشت .در دنیای آزاد اطلاعات همه نادر برای برساختگی اجتماعی به وجود آورد .علت نادر بودنش هم این
از همه چیز خبر داریم و برای بیان این آگاهی ابراز گوناگونی با کمترین است که معمولاً گفتمانهای رسمی (قدرت سیاسی) با گفتمانهای
پایان خواهد رسید. هزینه در دسترس است .یک خبر م یتواند زمانٔه زبان خود را نیز رقم غیررسمی رفتاری هژمونیک دارند ،اما م یبینیم که در دهٔه هفتا د
بزند .سرعت و شفافیت در انتشار محتوای رسانهای مهمترین عامل این اتفاق نمیافتد .علتش مولفههای مشترک گفتمان جامعٔه مدنی با
برای رسیدن به جامع ٔه مدنی ،به اصلاح اعتقاد دارید یا انقلاب؛ کاربری گزارههای زبانی برای کاربران است .در یک گفتمان کلامی که گفتمان پستمدرن است که من در پایاننامٔه کارشناسی ارشد خودم
چه در ساختار اجتماعی و چه ادبی؟ زبان ،نقش محوری دارد .شعر نیز از این قاعده مستثنی نیست« .زبان مفصل به آن پرداخت هام .در واقع شعرمدنی دهٔه هفتاد زاییدٔه انطباق این
شفاف» در شعر مدنی ،الزاماً بر مبنای «بیان شفاف» نیست .مفهوم دو گفتمان بر یکدیگر بوده که به مرور در دهٔه بعد شاعران دیگری نیز
دکترجلای یپور دربارٔه دوم خرداد م یگوید «جنبش اصقلابی» ،که ترکیبی شفافیت زبان را با رسانهای کردن زبان نباید اشتباه گرفت .طبیعت به این سمت و سو کشیده شدند و سرایندٔه شعر مدنی .با این تفاوت
از اصلاح و انقلاب است .تاریخ نشان داده تغییرات آنی (انقلاب) هزین ههای زبان الزاماً معطوف به سن تهای زبان نیست .شعر مدنی سعی م یکند که این بار تولید متن مدنی به خاطر تجربٔه دوم خرداد و ماجراهایش
آنی به همراه دارد .اما تغییرات فرایندی که در قالب جریا نهای اصلاحی ابتدا خود را در گستردگی منتشر کند و بعد ،عمق خودش را در نظر کاملًا آگاهانه و برای افق پرکتیسهای اجتماعی مدنی شکل م یگیرد.
شکل م یگیرد ،هزینه را در طول فرایندش پخش خواهد کرد و از فشار آنی م یگیرد .منظور از گستردگی ،دربرگیری تمام افراد جامعه است .در این فرایند متفاوت گفتمانسازی تولید متنهای پیش از انقلاب ،با متنهای
هزین هها کم م یکند .شعر مدنی را باید در این فرایند دید .فرایند «تغییر» مرحله زبان باید شفاف عمل کند .ارزش شفافیت در این نوع شعر به دهٔه هفتاد در این نکتهای بود که عرض کردم .شعر گفتمانی دهٔه هفتاد
نباید به گون های باشد که خود تغییر را ،تغییر دهد .بازتولید دیکتاتوری در سطوح دیگر زبان به ویژه معنای مدنظر شاعر بستگی دارد .مثلًا «شعر که مهمترین عنصر گفتمان را در ذات خود دارد (زبان) مقدمهای برای
برساختگی اجتماعی ایرانی دلیلش همین تغییرات آنی است .هر نیرویی چهار دهان و یک نگاه» اثر مهرداد فلاح که یک شعر گفتمانی است، رسیدن به جامعٔه مدنی از طریق تکثیر شعر مدنی است .من شعرهای
غیر از جامعٔه مدنی ،باز تولید دیکتاتوری است .برای رسیدن به جامعٔه هنوز وامدار زبانی استعارهای برای بیان خودش است که اگرچه ساز وکار موفق دهٔه هفتاد را شعرهای گفتمانی میدانم نه آنچه موسوم است به
مدنی فقط باید متن مدنی تولید کنیم .قدرت سیاسی نباید هر وقت اراده صورت خیالیاش با سنت ادبی ما تمایز دارد ،اما باز هم استعاره است شعر دهٔه هفتاد .متاسفانه رسانهورزی جای خردورزی را در تحلی لها
کرد چیزی را بدهد یا بگیرد .چیزی شبیه آزادی .تولید جامعٔه مدنی باید و این نوع متن سرعت شک لگیری جامعٔه مدنی را ُکند م یکند .شعر ـ از فرایند تولید تا مصرف متن ادبی ـ فرا گرفته است .من فریب
گستردهتر و عمی قتر از جغرافیای ارادٔه قدرت سیاسی باشد .ادبیات و هنر علیشاه مولوی به این مفهومی که من عرض کردم به جهت شفافیت زبان آدمهای رسانهای را نمیخورم .آدمهای رسانهای مرجع گفتمان کاوی
بسیار نزدیک شده و از نسل جدیدتر سید حسن موسوی را میتوانم نام من نیستند« .مفصلبندی» شعر مدنی را باید در کلمات «گرهگاهی»
مدنی م یتواند این نقش را ایفا کند. ببرم که بسیار به شعر مدنی نزدیک شده است .به ویژه در عرصه شعری جستجو کرد .به عنوان مثال بسامد بالای واژٔه «دیگری» و پیوس تهایش
که من سالهاست از آن به عنوان «جن گزدگی» یاد کردهام .شعری در گفتار و نوشتار سیاسی ،هنری و ادبی دهٔه هفتاد ،یا جریانهای
* ایشان برا در دکتر سید «حسین دهدشتی» نماینده فعلی مجلس که مطالبهگر است و صلح را پایان جنگ نمیداند .شما وقتی از حق زنانه به عنوان دیگری جامعٔه مذکر .به هر حال زبان به عنوان مرکز
م یباشند که از پ یگیران پرونده زنجانی هستند. وحقوق خودتان صحبت م یکنید هرچه شفافتر باشد زودتر به نقطٔه ثقل گفتمان و شعر به عنوان یک «امر زبانی» ،محمل خوبی برای تولید
هدف میرسید .ولی نکتٔه متمایز کننده و مهم شیؤه «به بیان در آوردن» و مصرف گفتمان جامعٔه مدنی محسوب میشود .به عنوان مثال دیگر
این زبان شفاف است .لذا شیؤه بیان و مسائل پیرامون این مفهوم از میتوانم به عنصر «اضطراب» ،در جامعٔه مدنی ایرانی ،به عنوان یک
رسانهای شدن صرف زبان شعر مدنی جلوگیری خواهد کرد .ارزشهای مؤلفه برای شعر مدنی ،اشاره کنم .ردپای این اضطراب را از نیما و فروغ
زبانشناسانٔه زبان شفاف در شعر فارسی در حوزٔه مدنی ،مسبوق به و رؤیایی تا محمد مختاری ،فلاح و هرمز عل یپور میتوان دید .اما شاملو
سابقه نیست .مفهوم شفافیت را از نظرات محمد مختاری گرفتهام؛ آنجا
که میان شفافیت و «رک گویی» تفاوت قائل م یشود .باید فرصت داد این اضطراب را ندارد.
مت نهایی از این دست متولد شوند تا ارزشهای خود را توأمان احضار
کنند .یکی از دلایلی که نیما نتوانست شعر مدنی را اجرا کند همین اضطراب محصول شرایط ناپایدار است .شعر مدنی چه تمهیداتی
عدم شفافیت زبان است .علتش خود نیما نیست .علتش عدم زیست نیما برای ایجاد شرایط پایدار در نظر دارد؟
در گفتمان مدنی بوده است که یک بخش آن همین سخن غالب جامعه
است که مدنی نبوده .اما نیما پدر شعر مدنی نیز محسوب میشود .به قدرت سیاسی از سخن خودش توتمی میسازد که دیگران باید عبد
لحاظ درک و فهمش از جهان ،مدنی میاندیشیده است .وقتی دربارٔه و بندٔه آن سخن شوند .حال اگر این سخن به دلیل پیوست سیاسی
«قافیه» صحبت میکند ،دقیقاً دارد دربارٔه یک «شهروند» حرف میزند. به دین ،ماهیتی قدسی بگیرد ،دسترسی به آن و کاربری عمومیاش
سختتر م یشود .شهروند اساساً یک مفهوم سیاسی است ،چرا که شهر
شما معتقدیدکه خوانش مدنی در درک هستی شناختی شعر مکانی است که شهروند میتواند در آن حرف سیاس یاش را بزند .اما او
معاصر به ما کمک میکند .گزار ههایی که به این «هستی» اشاره حتی از فکر کردن به امر سیاسی مضطرب میشود .این اضطراب در
قالب یک «پلیس مخفی زبانی» در سنت زبان ما حضور داشته .وقتی که
دارند کدام است؟ در یک جمع دو نفره ضر بالمثل «دیوار موش دارد و موش هم گوش
دارد» مطرح شود ،پلیس مخفی زبان میشود نفر سوم آن جمع .نتیجه
آنکه شما در خلوت خود به همان اندازه مضطرب هستید که در ملاء
این موضوع اولین پیش درآمد درک نیروی مولد این شعر است .برتری جامعٔه مدنی در عین مهار قدرت دمکراتیک ،مهمترین مؤلفٔه هویت یاش مهمترین عامل نبود یا تأخیر در شک لگیری جامعٔه مدنی .شعر مدنی 24
هر شاعر نسبت به شاعر دیگر ،بستگی به میزان گستردگی و عمق است .این استقلال از قدرت سیاسی است که ترس زبانی جامعٔه مدنی عرصٔه روشنگری همین پیچ شها و خمشها است .شاعر این نوع شعر، In touch with Iranian diversity
زیباشناسیک این نوع شعر دارد به ویژه در تولید عمل اجتماعی .به همین از قدرت را دیگرگونه تعریف م یکند .شعر مدنی تلاش کرده که این یک «شاعر گفتمانی» ست .باید از یک هوش گفتمانی برخوردار باشد و
دلیل «روشنفکر ـ قهرمان» ما باید در «نظام زبانی» خودش تجدید نظر اضطراب به سخن در بیاید .بیان شفاف این اضطراب ،افشای اضطراب و شبکٔه «تور ماهیگیری» این گفتمان را گره به گره بشناسد .زمانٔه ما به Vol. 22 / No. 1333 - Friday, Mar. 6, 2015
کند .دیگر اینکه شعر مدنی ضد «شبی هسازی» است .این نوع شعر نه تنها در نهایت افشای پلیس مخفی زبان است که در خدمت قدرت سیاسی
خودافشاگر است ،بلکه هرگونه پنهانی ،را «پیدا سازی» م یکند .مفاهیمی است« .بیان حقوقی» اضطراب ،چهرٔه پنهان و به ظاهر دموکراتیک شدت به این شاعر نیاز دارد.
چون شاعر مبارز ،شعر سیاسی تعهد اجتماعی و روشنفکر ایرانی به دلیل قدرت را افشا م یکند .شما در شعرهای «اعتراضی ـ انقلابی» دهههای
کلاس هبندی شدن مؤلف هها و رمزگان رفتاری و زبان یاش ،قابل شبی هسازی پیش ،این اضطراب را نم یبینید .هرچه هست شجاعت است ،حماسه و به نظر من با توجه به صحب تهای شما ،شعر مدنی به دنبال
است .قدرت سیاسی در این بخش به شدت هوشمندانه عمل کرده است. قهرما نگرایی .شعری که برای شاعر و مخاطبش هزینهسازی م یکند. بررسی گفتما نهای اجتماعی بر رویکردهای زبانی و معنای یست.
شعر مدنی این ساز و کارهای پنهان را لو م یدهد و نم یگذارد کسی پشت اما شعر «انتقادی مدنی» برای قدرت سیاسی هزینه خواهد ساخت.
این چیزها «قیافٔه مزدور» خودش را پنهان کند .لذا مسأل هاش هرگونه به عبارت دیگر شهروندی که به حقوق خود آگاه است با بیان شفاف درست است؟
شبی هسازی روشنگری است چه از جانب قدرت رسمی چه غیر آن .زمانٔه اضطرابش ،حق آرامش خودش را طلب کرده است .شعر مدنی بر محور آفرین .پرکتیسهای گفتمانی ،در بده بستانی که با عناصر غیرگفتمانی
اعتراض شاعران اصیل خودش را داشته که شاملو همان است که باید حق و حقوق است نه آرمان و هدف؛ از یکی «شهروند» متولد م یشود دارند ،پرکتیس اجتماعی را به وجود م یآورند .بخش عظیم نیروی
م یبود .اما من فروغ فرخزاد را آغاز شعر مدنی ایران م یدانم اگرچه زمانٔه او و از دیگری «قهرمان» .جامعٔه مدنی به قهرمان نیاز ندارد .قهرما نها انقلاب سال ۵۷برم یگردد به تولید متنهای ادبی و نظری پیش از خود
زمان های مدنی نبود .اما به قول براهنی او شهر یترین شاعر معاصر ماست. و دیکتاتورها در طول تاریخ یکدیگر را تغذیه و بازتولید کردهاند و به که مؤلف ههایی چون مبارزه با ظلم و ستم و امپریالیسم جهانی و غیره
رؤیایی و به ویژه باباچاهی را در اجرای زبان ،برای بازشناسایی شعر مدنی همین دلیل مفهوم «مردم» به «شهروند» تبدیل نشده .هر دو از مردمی بود .شعرها و داستانهای پیش از انقلاب پردازش کنندٔه گفتمان انقلاب
مهم م یدانم .شعر رضا براهنی در خطاب به پروان هها را یک نافرمانی مدنی حرف زدهاند که وجود خارجی نداشته .جامعٔه مدنی ض ّد مفهوم انتزاعی بو دند .این پرکتیسهای گفتمانی در کنار دیگر عناصر غیرگفتمانی،
در برابر زبان سلطٔه ادبی م یدانم که بسیار راهگشا بوده .به هر حال نباید «مردم» است .مردم در جامعٔه مدنی مفهومی کلی و انتزاعی نیست .دقیقاً همچنین موج مهاجرت روستاییان به شهر ،ب یتوجهی به بخش تاثیرگذار
منتظر ماند که قدرت سیاسی« ،جامعٔه مدنی» را برای ما تبیین کند یا از تک تک شهروندان شکل م یگیرد .با تمام فردیتها و تفاوتهایشان مذهبی و غیره ،موجب شک لگیری پرکتیس اجتماعی انقلاب شد .اما
آن را دو دستی هدیه دهد .باید «مت نهای مدنی» ،به مرور متن جامعٔه و نظام حقوقی که این تفاو تها را لحاظ کرده ،نامش جامعٔه مدنی است. در دهٔه هفتاد بازه زمانی بروز و ظهور پرکتیس گفتمانی «پست مدرن»
مدنی را رقم بزنند .شعر فارسی از رودکی تا به امروز تشنٔه خوانشی است از طریق ترجمه و جریانهای غیررسمی ،همزمان میشود با پرکتیس
تا اشتباهات تاریخی ما دوباره تکرار نشود .شعر مدنی و دیگر مت نهای آیا شفافیت بیان شعر مدنی ،مبنای خروج از بیان استعاری است؟ «گفتمانی ـ اجتماعی» جامعٔه مدنی توسط قدرت سیاسی و رسمی.
مدنی از جمله سینما ،تاتر و ...قدرت هژمونیک فرهنگی ماست در برابر استعاره مربوط به جوامع غیر مدنی است ،در غیر این صورت در جامعٔه بنابراین همزمانی این دو گفتمان ،با دو خاستگاه متفاوت ،یک اتفاق
قدرت سیاسی .سیکل باز تولید قهرمانان و دیکتاتورها با متون مدنی به مدنی کارکردی زبانشناسانه خواهد داشت .در دنیای آزاد اطلاعات همه نادر برای برساختگی اجتماعی به وجود آورد .علت نادر بودنش هم این
از همه چیز خبر داریم و برای بیان این آگاهی ابراز گوناگونی با کمترین است که معمولاً گفتمانهای رسمی (قدرت سیاسی) با گفتمانهای
پایان خواهد رسید. هزینه در دسترس است .یک خبر م یتواند زمانٔه زبان خود را نیز رقم غیررسمی رفتاری هژمونیک دارند ،اما م یبینیم که در دهٔه هفتا د
بزند .سرعت و شفافیت در انتشار محتوای رسانهای مهمترین عامل این اتفاق نمیافتد .علتش مولفههای مشترک گفتمان جامعٔه مدنی با
برای رسیدن به جامع ٔه مدنی ،به اصلاح اعتقاد دارید یا انقلاب؛ کاربری گزارههای زبانی برای کاربران است .در یک گفتمان کلامی که گفتمان پستمدرن است که من در پایاننامٔه کارشناسی ارشد خودم
چه در ساختار اجتماعی و چه ادبی؟ زبان ،نقش محوری دارد .شعر نیز از این قاعده مستثنی نیست« .زبان مفصل به آن پرداخت هام .در واقع شعرمدنی دهٔه هفتاد زاییدٔه انطباق این
شفاف» در شعر مدنی ،الزاماً بر مبنای «بیان شفاف» نیست .مفهوم دو گفتمان بر یکدیگر بوده که به مرور در دهٔه بعد شاعران دیگری نیز
دکترجلای یپور دربارٔه دوم خرداد م یگوید «جنبش اصقلابی» ،که ترکیبی شفافیت زبان را با رسانهای کردن زبان نباید اشتباه گرفت .طبیعت به این سمت و سو کشیده شدند و سرایندٔه شعر مدنی .با این تفاوت
از اصلاح و انقلاب است .تاریخ نشان داده تغییرات آنی (انقلاب) هزین ههای زبان الزاماً معطوف به سن تهای زبان نیست .شعر مدنی سعی م یکند که این بار تولید متن مدنی به خاطر تجربٔه دوم خرداد و ماجراهایش
آنی به همراه دارد .اما تغییرات فرایندی که در قالب جریا نهای اصلاحی ابتدا خود را در گستردگی منتشر کند و بعد ،عمق خودش را در نظر کاملًا آگاهانه و برای افق پرکتیسهای اجتماعی مدنی شکل م یگیرد.
شکل م یگیرد ،هزینه را در طول فرایندش پخش خواهد کرد و از فشار آنی م یگیرد .منظور از گستردگی ،دربرگیری تمام افراد جامعه است .در این فرایند متفاوت گفتمانسازی تولید متنهای پیش از انقلاب ،با متنهای
هزین هها کم م یکند .شعر مدنی را باید در این فرایند دید .فرایند «تغییر» مرحله زبان باید شفاف عمل کند .ارزش شفافیت در این نوع شعر به دهٔه هفتاد در این نکتهای بود که عرض کردم .شعر گفتمانی دهٔه هفتاد
نباید به گون های باشد که خود تغییر را ،تغییر دهد .بازتولید دیکتاتوری در سطوح دیگر زبان به ویژه معنای مدنظر شاعر بستگی دارد .مثلًا «شعر که مهمترین عنصر گفتمان را در ذات خود دارد (زبان) مقدمهای برای
برساختگی اجتماعی ایرانی دلیلش همین تغییرات آنی است .هر نیرویی چهار دهان و یک نگاه» اثر مهرداد فلاح که یک شعر گفتمانی است، رسیدن به جامعٔه مدنی از طریق تکثیر شعر مدنی است .من شعرهای
غیر از جامعٔه مدنی ،باز تولید دیکتاتوری است .برای رسیدن به جامعٔه هنوز وامدار زبانی استعارهای برای بیان خودش است که اگرچه ساز وکار موفق دهٔه هفتاد را شعرهای گفتمانی میدانم نه آنچه موسوم است به
مدنی فقط باید متن مدنی تولید کنیم .قدرت سیاسی نباید هر وقت اراده صورت خیالیاش با سنت ادبی ما تمایز دارد ،اما باز هم استعاره است شعر دهٔه هفتاد .متاسفانه رسانهورزی جای خردورزی را در تحلی لها
کرد چیزی را بدهد یا بگیرد .چیزی شبیه آزادی .تولید جامعٔه مدنی باید و این نوع متن سرعت شک لگیری جامعٔه مدنی را ُکند م یکند .شعر ـ از فرایند تولید تا مصرف متن ادبی ـ فرا گرفته است .من فریب
گستردهتر و عمی قتر از جغرافیای ارادٔه قدرت سیاسی باشد .ادبیات و هنر علیشاه مولوی به این مفهومی که من عرض کردم به جهت شفافیت زبان آدمهای رسانهای را نمیخورم .آدمهای رسانهای مرجع گفتمان کاوی
بسیار نزدیک شده و از نسل جدیدتر سید حسن موسوی را میتوانم نام من نیستند« .مفصلبندی» شعر مدنی را باید در کلمات «گرهگاهی»
مدنی م یتواند این نقش را ایفا کند. ببرم که بسیار به شعر مدنی نزدیک شده است .به ویژه در عرصه شعری جستجو کرد .به عنوان مثال بسامد بالای واژٔه «دیگری» و پیوس تهایش
که من سالهاست از آن به عنوان «جن گزدگی» یاد کردهام .شعری در گفتار و نوشتار سیاسی ،هنری و ادبی دهٔه هفتاد ،یا جریانهای
* ایشان برا در دکتر سید «حسین دهدشتی» نماینده فعلی مجلس که مطالبهگر است و صلح را پایان جنگ نمیداند .شما وقتی از حق زنانه به عنوان دیگری جامعٔه مذکر .به هر حال زبان به عنوان مرکز
م یباشند که از پ یگیران پرونده زنجانی هستند. وحقوق خودتان صحبت م یکنید هرچه شفافتر باشد زودتر به نقطٔه ثقل گفتمان و شعر به عنوان یک «امر زبانی» ،محمل خوبی برای تولید
هدف میرسید .ولی نکتٔه متمایز کننده و مهم شیؤه «به بیان در آوردن» و مصرف گفتمان جامعٔه مدنی محسوب میشود .به عنوان مثال دیگر
این زبان شفاف است .لذا شیؤه بیان و مسائل پیرامون این مفهوم از میتوانم به عنصر «اضطراب» ،در جامعٔه مدنی ایرانی ،به عنوان یک
رسانهای شدن صرف زبان شعر مدنی جلوگیری خواهد کرد .ارزشهای مؤلفه برای شعر مدنی ،اشاره کنم .ردپای این اضطراب را از نیما و فروغ
زبانشناسانٔه زبان شفاف در شعر فارسی در حوزٔه مدنی ،مسبوق به و رؤیایی تا محمد مختاری ،فلاح و هرمز عل یپور میتوان دید .اما شاملو
سابقه نیست .مفهوم شفافیت را از نظرات محمد مختاری گرفتهام؛ آنجا
که میان شفافیت و «رک گویی» تفاوت قائل م یشود .باید فرصت داد این اضطراب را ندارد.
مت نهایی از این دست متولد شوند تا ارزشهای خود را توأمان احضار
کنند .یکی از دلایلی که نیما نتوانست شعر مدنی را اجرا کند همین اضطراب محصول شرایط ناپایدار است .شعر مدنی چه تمهیداتی
عدم شفافیت زبان است .علتش خود نیما نیست .علتش عدم زیست نیما برای ایجاد شرایط پایدار در نظر دارد؟
در گفتمان مدنی بوده است که یک بخش آن همین سخن غالب جامعه
است که مدنی نبوده .اما نیما پدر شعر مدنی نیز محسوب میشود .به قدرت سیاسی از سخن خودش توتمی میسازد که دیگران باید عبد
لحاظ درک و فهمش از جهان ،مدنی میاندیشیده است .وقتی دربارٔه و بندٔه آن سخن شوند .حال اگر این سخن به دلیل پیوست سیاسی
«قافیه» صحبت میکند ،دقیقاً دارد دربارٔه یک «شهروند» حرف میزند. به دین ،ماهیتی قدسی بگیرد ،دسترسی به آن و کاربری عمومیاش
سختتر م یشود .شهروند اساساً یک مفهوم سیاسی است ،چرا که شهر
شما معتقدیدکه خوانش مدنی در درک هستی شناختی شعر مکانی است که شهروند میتواند در آن حرف سیاس یاش را بزند .اما او
معاصر به ما کمک میکند .گزار ههایی که به این «هستی» اشاره حتی از فکر کردن به امر سیاسی مضطرب میشود .این اضطراب در
قالب یک «پلیس مخفی زبانی» در سنت زبان ما حضور داشته .وقتی که
دارند کدام است؟ در یک جمع دو نفره ضر بالمثل «دیوار موش دارد و موش هم گوش
دارد» مطرح شود ،پلیس مخفی زبان میشود نفر سوم آن جمع .نتیجه
آنکه شما در خلوت خود به همان اندازه مضطرب هستید که در ملاء