Page 25 - shahrvand BC No. 1333
P. 25
25 چند مینیمال ادبیات :
تقدیم به عبدالقادر بلوچ طنز
صبح که رفتم لای دراطاق بابا را باز کردم ،دیدم زن بابا از پشت، داود مرزآرا
بابا را بغل کرده و غرق خواب هستند .درست مثل توی خواب که
small firm service. large firm results
شتر را بغل کرده بود.
سال / 22شماره - 1333جمعه 14دنفسا 1393 #304-1200 Lonsdale Avenue, شدت علاقه
North Vancouver, B.C V7M 3H6 زری خانم پس ازسال ها ب یخبری پاکتی از برادرش دریافت کرد
Tel:604-980-5089 Fax:604-980-5079 که همراه نامه ،دو قطعه عکس هم فرستاده بود.
زری خانم در عکس اول برادر را با همسرش شناخت که خیلی
saideh@lonsdalelaw.ca جوان بودند ،اما عکس دوم را که نوشته بود پسر و نوههایش هستند
WWW.LONSDALELAW.CA
نشناخت .سی و شش سال از ایران دور بود .آ نها را ندیده بود.
ﺳﻌﯿﺪه ﻗﻤﺼﺮى
Saideh Ghamsari B.A., JD. وقتی برادرش ُمرد ،زری خانم فهمید عکس دوم ،پسر و نوههای
Lawyer همسایٔه او هستند که سا لها قبل با زن برادرش ازدواج کرده بود.
زری خانم از شدت علاقٔه برادر به زن سابقش تواما ن گریه م یکرد
و م یخندید.
وﮐﯿﻞ رﺳﻤﯽ
در اﻣﻮر ﻗﻀﺎﯾﯽ عید نوروز
و ﻣﮫﺎﺟﺮت
In touch with Iranian diversity عید نوروز در رقابتی جانانه با عید قربان و عید غدیر با یک سرو عبور از چهارراه
ﺧﺪﻣﺎت ﻣﺎ ﺷﺎﻣﻞ: گردن بلندتر برنده شده است .چند سالی است که مردم دو عید سگ با خاطری آسوده میدوید .نه غم نان داشت ،نه غم جا.
Vol. 22 / No. 1333 - Friday, Mar. 6, 2015 قربان و غدیر را به خاطر “دوپینگ" از مسابقات محروم کردهاند. هرجائی را که دوست داشت بو م یکشید و هر کجا که دلش
• Business and Corporate Law میخواست میشاشید .رفتن و ایستادن را او تعیین م یکرد .گاهی
• Matrimonial خیابان ولی عصر ()۱ با گوشهای آویزان سرش را بالا م یگرفت وبه زن خیره میماند.
• Immigration زن که صدایش کرد خودش را به او رساند و سوار اتومبیل شد
• Real Estate کاکتوس ،یک کمپوت هلو را که پراز پاناسونیک بود کنار خیابان ند .زن پنجره را پائین کشید .نسیمی ملایم میان گیسوان زن و
• Wealth Preservation متوقف کرد .درهمین موقع فلفل سبزها هم رسیدند. موهای پشم آلوی سگ چرخ خورد و آ نها درعبورازچهارراه ،به
• Wills and Estates مردی که با مقوائی در دست نگاهشان م یکرد محل سگ هم
• Civil Litigation در پیادهرو ،فضانورد ،به همراه سیامک سنجرانی سوار بر درخت
انگور رفته بود تو سایت کاکتوس و فلفل سبزها ،فضانورد با نگذاشتند.
· ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر و ﻗﺎﻧﻮن ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ ترسولرز رفت جلو و با صدایی دورگه گفت " :کاکتوس جون، خاطره
· ﺣﻘﻮق ﺧﺎﻧﻮاده سوراخ جورابتیم .این پانا سونیکارو ببخشین .گناه دارن .اجازه وقتی دختر همسایه مرا بوسید دوازده سالم بود .مرا کشید پشت
· ﻣﻬﺎﺟﺮت در خانهشان و سفت بغلم کرد و چند بار لبانم را مک زد .آنوقت
بدین چند تا سکٔه رایج بلاد اسلامی پخ شکنیم”. گفت به کسی نگو ...باشه ...اما من رفتم به دائیام گفتم که شش
· اﻣﻼك و ﻣﺴﺘﻐﻼت
کاکتوس = سرپرست نیروی انتظامی سال از من بزر گتر بود.
کمپوت هلو = ماشین پر از دختر چند روز بعد که از مدرسه برمی گشتم دیدم دائیام با دخترهمسایه
آن طرف خیابان دارند م یروند به طرف چهارراه که یک سینما
پاناسونیک = دختر ناز و خوشاندام
فلفل سبز = سرباز نیروی انتظامی آنجا بود.
سوار بر درخت انگور = آدم مست که تلوتلو میخورد
سیامک سنجرانی = سیم و سنجاق( .اسباب و لوازم آدم معتاد)
رفتن تو سایت = تو نخ کسی رفتن
سوراخ جوراب = نهایت اخلاص و فروتنی
· ﺣﺮاﺳﺖ و ﻧﮕﻬﺪارى از ﺛﺮوت سکه رایج بلاد اسلامی = صلوات( .چیزی که همه توان دادن آن شتر
· وﺻﯿﺘﻨﺎﻣﻪ و ارث را دارند)
· دادﺧﻮاﻫﻰ ﻣﺪﻧﻰ وقتی مادرم مرد ،م یگفتند این شتری است که در خانٔه هرکس _________________
م یخوابد .یک شب خواب دیدم شتری پشت در خانه مان خوابیده
است و زن بابام با لباس خواب پاشد رفت و سوار شتر شد .آ نها ( )۱با استفاده از اصطلاحات (زبان) جدید بچههای تهران
»ﻣﺸﺎوره ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ وﻗﺖ ﻗﺒﻠﯽ« 25 رفتند به سمت رودخانه .خوشحال شدم.
تقدیم به عبدالقادر بلوچ طنز
صبح که رفتم لای دراطاق بابا را باز کردم ،دیدم زن بابا از پشت، داود مرزآرا
بابا را بغل کرده و غرق خواب هستند .درست مثل توی خواب که
small firm service. large firm results
شتر را بغل کرده بود.
سال / 22شماره - 1333جمعه 14دنفسا 1393 #304-1200 Lonsdale Avenue, شدت علاقه
North Vancouver, B.C V7M 3H6 زری خانم پس ازسال ها ب یخبری پاکتی از برادرش دریافت کرد
Tel:604-980-5089 Fax:604-980-5079 که همراه نامه ،دو قطعه عکس هم فرستاده بود.
زری خانم در عکس اول برادر را با همسرش شناخت که خیلی
saideh@lonsdalelaw.ca جوان بودند ،اما عکس دوم را که نوشته بود پسر و نوههایش هستند
WWW.LONSDALELAW.CA
نشناخت .سی و شش سال از ایران دور بود .آ نها را ندیده بود.
ﺳﻌﯿﺪه ﻗﻤﺼﺮى
Saideh Ghamsari B.A., JD. وقتی برادرش ُمرد ،زری خانم فهمید عکس دوم ،پسر و نوههای
Lawyer همسایٔه او هستند که سا لها قبل با زن برادرش ازدواج کرده بود.
زری خانم از شدت علاقٔه برادر به زن سابقش تواما ن گریه م یکرد
و م یخندید.
وﮐﯿﻞ رﺳﻤﯽ
در اﻣﻮر ﻗﻀﺎﯾﯽ عید نوروز
و ﻣﮫﺎﺟﺮت
In touch with Iranian diversity عید نوروز در رقابتی جانانه با عید قربان و عید غدیر با یک سرو عبور از چهارراه
ﺧﺪﻣﺎت ﻣﺎ ﺷﺎﻣﻞ: گردن بلندتر برنده شده است .چند سالی است که مردم دو عید سگ با خاطری آسوده میدوید .نه غم نان داشت ،نه غم جا.
Vol. 22 / No. 1333 - Friday, Mar. 6, 2015 قربان و غدیر را به خاطر “دوپینگ" از مسابقات محروم کردهاند. هرجائی را که دوست داشت بو م یکشید و هر کجا که دلش
• Business and Corporate Law میخواست میشاشید .رفتن و ایستادن را او تعیین م یکرد .گاهی
• Matrimonial خیابان ولی عصر ()۱ با گوشهای آویزان سرش را بالا م یگرفت وبه زن خیره میماند.
• Immigration زن که صدایش کرد خودش را به او رساند و سوار اتومبیل شد
• Real Estate کاکتوس ،یک کمپوت هلو را که پراز پاناسونیک بود کنار خیابان ند .زن پنجره را پائین کشید .نسیمی ملایم میان گیسوان زن و
• Wealth Preservation متوقف کرد .درهمین موقع فلفل سبزها هم رسیدند. موهای پشم آلوی سگ چرخ خورد و آ نها درعبورازچهارراه ،به
• Wills and Estates مردی که با مقوائی در دست نگاهشان م یکرد محل سگ هم
• Civil Litigation در پیادهرو ،فضانورد ،به همراه سیامک سنجرانی سوار بر درخت
انگور رفته بود تو سایت کاکتوس و فلفل سبزها ،فضانورد با نگذاشتند.
· ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر و ﻗﺎﻧﻮن ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ ترسولرز رفت جلو و با صدایی دورگه گفت " :کاکتوس جون، خاطره
· ﺣﻘﻮق ﺧﺎﻧﻮاده سوراخ جورابتیم .این پانا سونیکارو ببخشین .گناه دارن .اجازه وقتی دختر همسایه مرا بوسید دوازده سالم بود .مرا کشید پشت
· ﻣﻬﺎﺟﺮت در خانهشان و سفت بغلم کرد و چند بار لبانم را مک زد .آنوقت
بدین چند تا سکٔه رایج بلاد اسلامی پخ شکنیم”. گفت به کسی نگو ...باشه ...اما من رفتم به دائیام گفتم که شش
· اﻣﻼك و ﻣﺴﺘﻐﻼت
کاکتوس = سرپرست نیروی انتظامی سال از من بزر گتر بود.
کمپوت هلو = ماشین پر از دختر چند روز بعد که از مدرسه برمی گشتم دیدم دائیام با دخترهمسایه
آن طرف خیابان دارند م یروند به طرف چهارراه که یک سینما
پاناسونیک = دختر ناز و خوشاندام
فلفل سبز = سرباز نیروی انتظامی آنجا بود.
سوار بر درخت انگور = آدم مست که تلوتلو میخورد
سیامک سنجرانی = سیم و سنجاق( .اسباب و لوازم آدم معتاد)
رفتن تو سایت = تو نخ کسی رفتن
سوراخ جوراب = نهایت اخلاص و فروتنی
· ﺣﺮاﺳﺖ و ﻧﮕﻬﺪارى از ﺛﺮوت سکه رایج بلاد اسلامی = صلوات( .چیزی که همه توان دادن آن شتر
· وﺻﯿﺘﻨﺎﻣﻪ و ارث را دارند)
· دادﺧﻮاﻫﻰ ﻣﺪﻧﻰ وقتی مادرم مرد ،م یگفتند این شتری است که در خانٔه هرکس _________________
م یخوابد .یک شب خواب دیدم شتری پشت در خانه مان خوابیده
است و زن بابام با لباس خواب پاشد رفت و سوار شتر شد .آ نها ( )۱با استفاده از اصطلاحات (زبان) جدید بچههای تهران
»ﻣﺸﺎوره ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ وﻗﺖ ﻗﺒﻠﯽ« 25 رفتند به سمت رودخانه .خوشحال شدم.