Page 25 - Shahrvand BC No.1330
P. 25
‫هنری‪ ،‬مخاطبان کمی وجود داشته باشند‪ .‬وقتی جامعه‌ای نیاز به کتاب‬ ‫ادامه‌ی صفحه‬
‫خواندن‪ ،‬نیاز به نمایشگاه نقاشی رفتن‪ ،‬نیاز به کنسرت رفتن جزو‬ ‫‌ ‪۱۹‬‬
‫‪25‬‬ ‫برنامه‌های زندگی‌اش نیست‪ ،‬طبیعتاً هنرمند در چنین جامعه‌ای برای‬

‫ارائه هنرش با مشکلات و سختی مواجه خواهد شد‪ .‬مشکلات و سختی‬
‫هم ازنظر چگونگی پروسه‌ی ارائه و هم ازنظر شکل ارائه که بخشی از آن‬
‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1330‬جمعه ‪ 24‬نمهب ‪1393‬‬ ‫شامل خودسانسوری هم م ‌یشود‪.‬‬ ‫همه انسا ‌نها از زندگی و جهان هستی ادراکی‬
‫متفاوت دارند و همین‌طور درجه‌ی نیاز آدمیان‬
‫البته چاپ کتاب با برگزاری نمایشگاه نقاشی تفاوت‌های زیادی دارد‬ ‫به بیان این ادراکات متفاوت است و نیز شیوه‌ای‬
‫چون شکل ارائه کاملًا متفاوت است‪ .‬در چاپ کتاب شاعر هنر خود را‬ ‫را که برای بیان و ابراز م ‌یپسندند و یا به کار‬
‫عرضه کرده و مخاطب فقط از طریق خریداری کتاب‪ ،‬از آن بهر‌همند‬ ‫م ‌یبرند نیز مختلف و گوناگون و سلیقه‌ای است‪.‬‬
‫می‌شود‪ .‬اما برگزاری نمایشگاه کاملًا متفاوت است‪ .‬هنرمند آثارش را به‬ ‫بنابراین اینکه چرا شعر می‌نویسم‪ ،‬یا چرا نقاشی‬
‫نمایش م ‌یگذارد و مخاطب به تماشایشان می‌رود‪ ،‬بدون اینکه الزامی به‬ ‫م ‌یکنیم و یا چرا هردوی این‌ها را به‌موازات هم‬
‫خریدن داشته باشد‪ .‬به نظر من راه‪ ،‬میان ایجاد ارتباط بین هنرمند و‬ ‫ادامه م ‌یدهیم‪ ،‬برم ‌یگردد به کشش و تمایلی‬
‫درونی به این نوع از بیان‪ .‬فشردگی تصویر ذهنی‬
‫مخاطب در این شیوه کوتاهتر و آسانتر است‪.‬‬
‫اما کل ماجرا‪ ،‬که در فضای هنری و ادبی‪ ،‬مخاطبان اندکاند و آمار‬ ‫در نقاشی و شعر خیلی به هم نزدیک است‪.‬‬
‫کتابخوانی پایین است‪ ،‬هیچ جای شکی وجود ندارد و در اینکه در جهان‬ ‫نقاشی چیزی غیر از رنگ و طرح نیست که این‌ها‬
‫سوم‪ ،‬هنرمند بودن مستلزم تاوان دادن بیشتری ست‪ ،‬هیچ جای شکی‬ ‫تصویر را فشرده م ‌یکنند‪ .‬درست مانند شعر که‬
‫وجود ندارد‪ .‬هرچقدر که سطح فکری و آگاهی هنری در جامعه پایینتر‬ ‫واژ‌هها خیلی باید با ایجاز در کنار هم قرار گیرند‪.‬‬
‫باشد به همان نسبت هنرمند باید سختجانتر شده تا بتواند دوام بیاورد‬ ‫همان‌طور که شاعر‪ ،‬حس‪ ،‬تخیل و درکش و کلًا‬
‫و به کارش بتواند همچنان ادامه دهد چراکه همه راههای نومیدکننده و‬ ‫آنچه را که م ‌یخواهد به خواننده بگوید با کلمه‬
‫سخت و پر از دستانداز در جلوی راهش قرار دارند و هیچ حمایتی هم‪،‬‬ ‫انتقال م ‌یدهد نقاش نیز با استفاده از رنگ و طرح‬
‫و تصویر‪ ،‬آنچه را باید‪ ،‬به بیننده منتقل م ‌یکند‪.‬‬
‫از او و از کارش در میان نیست‪.‬‬

‫به عبارتی در همه هنرها این بحث انتقال ایده‬
‫و درک به مخاطب وجود دارد؛ فقط ابزار است‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫میزان استقبال از نمایشگاه چگونه بود؟‬ ‫شعر از تمام هنرها بهره برده است‪ .‬یعنی در یک شعر می‌توان موسیقی‬ ‫که فرق م ‌یکند‪.‬‬
‫باوجودآنکه تبلیغات خوب و مناسب از جانب گالری‪ ،‬انجامنشده بود و‬ ‫را یافت می‌توان تصویر را یافت اما تأثیرات متقابل هنرها بر یکدیگر به‬
‫‪Vol. 22 / No. 1330 - Friday, Feb. 13, 2015‬‬ ‫نودونه درصد کسانی که به دیدن آمده بودند از طریق فیسبوک خودم و یا‬ ‫ازخودبیگانگی آن‌ها منجر نمی‌شود‪ .‬یک نقاشی ازنظر من یک نقاشی‬ ‫پرواضح است دو هنر که سرچشمه هردوی آ ‌نها‬
‫دوستان‪ ،‬بودند‪ ،‬بااینحال‪ ،‬خیلی راضی بودم‪ .‬از این بابت که با مخاطبانی‬ ‫است هرچقدر هم که عناصر شاعرانه‌اش زیاد باشد و یک شعر هم ازنظر‬ ‫تخیل است و عنصر تصویر در آن‌ها مهم است‪،‬‬
‫پیر و میانسال و جوان و علاقهمند روبرو شدم که هیچگونه آشنایی قبلی‬ ‫من شعر است هرچقدر که عناصر تصویری در آن زیاد باشد‪ .‬ازنظر من‬ ‫بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند‪ .‬در مور د‬
‫با آنها نداشتم و این بسیار امیدوارکننده است وقتیکه دیده میشود افرادی‬ ‫شکل ارائه هنر زیاد مهم نیست‪ .‬مهم این است که چی ارائه م ‌یدهیم‪.‬‬ ‫خودم‪ ،‬باید عنوان کنم که نقاشی و شعرم بر‬
‫با تمام مشکلات مختلف که زندگی در شهری چون تهران‪ ،‬برایشان ایجاد‬ ‫اینکه هنر رها کننده انسان از تمام سلطه‌ها و قیدوبندها است؟ هنر‬ ‫هم تأثیر داشته‌اند و این تأثیر ب ‌هگونه‌ای بوده‬
‫کرده‪ ،‬بازهم حاضرشدهاند از رنج دوری مسیر و ترافیک و غیره را به‬ ‫که حتی نمی‌توانم آ ‌نها را از هم تفکیک کنم‪.‬‬
‫جان بخرند تا به یک نمایشگاه نقاشی بیایند‪ .‬این حقیقتاً برای من خیلی‬ ‫درواقع پاس ‌خدهنده نیست بلکه پرسشگر است‬ ‫نمی‌توانم بگویم کدام‌یک اولویت یا ارجحیت‬
‫دارد و بر دیگری اثر گذاشته است؛ زیرا به‌موازات هم برای من اهمیت‬
‫ارزشمند و بسیار خوشحالکننده و مایه دلگرمی است‪.‬‬ ‫در ایران متأسفانه آمار کتا ‌بخوانی بالا نیست و عمومًا شاعران‬ ‫داشت ‌هاند‪ .‬گاهی اوقات شعر و گاهی نقاشی به من در کشف و دریافت‬
‫برای چاپ کتاب مشکلات زیادی را متحمل م ‌یشوند و با‬ ‫حس‌ها و ادراکات کمک کرد‌هاند اما برای من این دو هنر لاینفک و‬
‫فکر میکنید شاعرانی که نقاشی هم میکنند در اجرای شعر و‬ ‫محدودیت‌های زیادی هم روبه‌رو م ‌یشوند برای شما که هر دو‬ ‫مکمل هم‌اند چراکه سرچشم ‌هی هر دو از هستی ست‪.‬‬
‫نقاشی از هنرمندانی که فقط یک کار را انجام میدهد میتوانند‬ ‫فضا را تجربه کرده‌اید مشکلاتتان یکسان بوده است منظورم‬
‫با توجه تمایز میان شعر و نقاشی به‌عنوان دو اثر هنری متفاوت‬
‫متفاوتتر عمل کنند یا نه؟‬ ‫برای برگزاری نمایشگاه هست؟‬ ‫فکر م ‌یکنید تمایز این دو بر تأثیر بر مخاطب چیست؟‬
‫هر انسانی دارای ابعاد گوناگونی و وجههای مختلفی است‪ .‬هنر بیان‬ ‫مشکل مهم در فقر فرهنگی ست که باعث شده در همه شاخه‌های‬
‫احساس و عواطف انسان است و همچنین بیان رؤیاها و تأثیرات زندگی‬ ‫مسلماً هرکدام از این شاخه‌های تأثیر مختص به خود را بر مخاطب خود‬
‫بیرونی و خلق اثر هنری هم از طرف یک انسان بستگی دارد به اینکه‬ ‫خواهند داشت چون هرکدام کاملًا مستقل هستند و مخاطبان خاص‬
‫این بیان در چه کانال و مجرایی قرار بگیرد بعضی وقتها پدیدهها و بیان‬ ‫خود را دارند‪ .‬مگر اینکه ب ‌هنوعی و به شکلی در هم ادغام‌شده باشند که‬
‫آنها در قالب کلمات شکل میگیرند و بعضیاوقات در قالب خطوط و رنگها‬
‫و این بستگی به این دارد که چه جور به آن پدیده نگریسته شده و آن‬ ‫در آن صورت قضیه متفاوت است‪.‬‬
‫پدیده خودش را در چه قالبی به هنرمند تحمیل کرده است‪ .‬بهرهگیری‬ ‫شعر نمی‌تواند همان تأثیری را که نقاشی و یا موسیقی بر مخاطب‬
‫از یک یا چند ابزار‪ ،‬بهر حال‪ ،‬بازهم درنهایت بیان خویشتن ست در‬ ‫م ‌یگذارد‪ ،‬داشته باشد هرچند که از این‌ها بهره جسته است‪ .‬چراکه‬
‫مصالح کار شاعر با مصالح کار نقاش متفاوت است‪ .‬از این نظر‪ ،‬ابزاری‬
‫شکلهای متفاوت‪.‬‬ ‫که نقاش به کار م ‌یبرد محدود به جغرافیای خاصی نیست و مانند شعر‬
‫رؤیاها و اندیش ‌هها و تصاویر ذهنی یک شاعر قابلیت زیادی دارند که به‬ ‫که ابزارش زبان است و نیازمند ترجمه‪ ،‬نقاشی به سهولت و به‌آسانی‬
‫تصویر و نماد تبدیل شوند و درواقع شکلی را از خود ارائه دهند که در‬
‫آن نیروی شعری مشاهده شود‪ .‬معمولاً هم نقاشیهایی که شکلی از رؤیا‬ ‫می‌تواند پیام خود را بدون محدودیت زبان به مخاطبش‪ ،‬برساند‪.‬‬
‫را القا میکنند به شعر نزدیک میشوند‪ .‬بهطور مثال درهمآمیزی رؤیا و‬
‫وهم در بسیاری از کارهای " دالی" تصویرهای شعری را القا میکنند‪.‬‬
‫درنهایت‪ ،‬در درجه اول‪ ،‬فضیلت یک انسان‪ ،‬در انسانی فکر کردن اوست‬ ‫فکر می‌کنید در بافتی مثل جامع ‌هی ایران چه قدر آثار هنری‬
‫که در این شکل توانسته متفاوتتر عمل کند و اینکه قادر باشد که‬ ‫می‌توانند متفاوت ظاهر شوند؟ به نظر شما هر دو اثر هنری‬
‫درستتر زندگی کند‪ .‬بنابراین هنرمند بودن‪ ،‬نشانهی فضیلت و یا برتری‬ ‫قابلیت تأثیرگذاری بر جامعه را یکسان دارند؟ کدام بیشتر و یا‬
‫بر دیگران نیست‪ .‬بهشخصه برای آدمهایی که هیچ ادعایی ندارند‪ ،‬اما‬
‫درک و شعور درستی از انسان بودن و روابط انسانی دارند و میتوانند‬ ‫کمتر است؟‬
‫خوب " فکر" کنند‪ ،‬ارزش بیشتری قائلم تا هنرمندان پرمدعایی که هر‬ ‫پیوند فرهنگ ایران با شعر‪ ،‬از دیرباز وجود داشته ولی نقاشی به دلایلی‪،‬‬
‫نوع رفتار غیرانسانیشان را با برچسب روشنفکری و پستمدرن بودن‪،‬‬ ‫در برخی از دوران در رکو د بو ده اما در حال حاضر من فکر می‌کنم‬
‫همه شاخه‌های هنری‪ ،‬ازجمله نقاشی و شعر توانسته‌اند جایگاه خود‬
‫توجیه میکنند‪.‬‬ ‫را در جامعه پیدا کنند اما اینکه تأثیر کدام بیشتر است و کدام کمتر‪،‬‬
‫در تاریخ حتماً شنیدهایم که نرون هم چنگ مینواخته و روح حساس و‬ ‫قابل‌انداز‌هگیری نیست‪ .‬طبیعتاً این‌طور به نظر می‌رسد که شعر با توجه‬
‫هنرمندانهای داشته‪ ،‬هیتلر هم نقاشی میکرده و صدام هم داستان و شعر‬ ‫به دیرینه خود در جامعه ایران‪ ،‬تأثیرگذارترین هنر باشد اما در حال‬
‫حاضر با توجه به پدیده ارتباطات در دنیا‪ ،‬هیچ جامعه‌ای نم ‌یتواند از‬
‫مینوشته‪ ...‬پس داشتن هنر‪ ،‬بهتنهایی‪ ،‬هیچ فضیلتی نیست‪.‬‬ ‫تأثیر دیگر فرهنگ‌ها مصون باشد و طبیعتاً فرهنگ‌های دیگر‪ ،‬بستر‬
‫‪25‬‬ ‫جریانات فرهنگی و هنری هستند و تأثیر خاص خودشان را خواهند‬

‫داشت‪.‬‬
   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30