Page 24 - Shahrvand BC No.1330
P. 24
مینا خانی در گف توگو با شهروند بیسی: ادبیات : 24
24
گفت فمینیستها تنها هستند
دربارهی برخورد نژادپرستانه وو گو
نوع آشکارسازی و اطلا عرسانی درای نباره اهمیت سال / 22شماره - 1330جمعه 24نمهب 1393
بیشتری پیدا میکند .به نظر شما رسان ههایی که سکسیست ِی فردی دارای تریبو ِن
بیاعتنا به برخوردهایی ازای ندست از این افراد در رسان های با مینا خانی ،بازیگر،
حریم خصوصی ،در فضای عمومی تریبون در اختیار رقصنده ،نویسنده و فعال چپ در
آ نها میگذارند چقدر در نهادینه کرد ِن سکسیسم شبک هی اجتماعی فی سبوک که
چند هفته قبل پیش آمد ،ساقی
و نژادپرستی نقش دارند؟ لقایی ،روزنام هنگار و فعال حقوق
زنان در بخش زنان همین شماره،
خب نقش رسانه بسیار مهم است .م یدانیم که رسانه ب هطور کامل ،دقیق و موشکافانه
یعنی «پریویلیج» ،یعنی تریبون ٬یعنی به رسمیت شرح داده و تحلیل جامع خود را از
شناخته شدن ٬یعنی بلندگو داشتن .یعنی… مشخصن منظر حقوق زنان ارائه داده است.
وقتی شما ب هعنوان «روشنفکر» به رسانه دعوت میشوید بنابراین از تکرار مکررات پرهیز
تعهد شخصی شما چند برابر است و البته تعهد رسانه م یکنیم و م یرویم سراغ خود خانم
نسبت به شما .بهطور مشخص سؤال ما در مورد همین خانی تا دربارهی دلایل ایشان برای
کیس این است که چطور کسی مترجم فلان فیلسوف آشکارسازی این موضوع – که در
است و از ترمهای او استفاده م یکند برای ای نکه از حیات
برهنهی پناهجو دفاع کند و تناقض حقوق بشر را در پیا مهای خصوصی به ایشان اتفاق افتاده بود ،بیشتر بدانیم.
دولت/ملتها نشان دهد و بعد یکدفعه از دهانش خارج
م یشود که «شما زنهای مسلمان همگی هرزهاید» .من
با ارعاب با انواع و اقسام مختلف پر توپلاگویی بدون آگاهی در این مشکلی نداشتم اگر این آقا به این شکل تفکر معروف پیش از هر چیز ،باید اذعان کرد که روحیهی شما در آشکارسازی
زمینهی مشخص به حاشیه م یراند ٬چه امیدی هست به این مسئله که بود و ازاینجهت هم به رسانه دعوت میشد .مشکلم این آنچه از سکسیسم و همچنین نژادپرستی در حریم خصوصی اتفاق
این بحران بخشی از گفتمان غالب در ایران فردا را تشکیل دهد؟ من است که این آقا آنقدر هوشمندی دارد که این حر فها را م یافتد ستودنی ست .م یدانم که شعار «شخصی سیاس یست و
خیلی امیدوار نیستم .دلیلش هم همین تقلاهایی است که م یکنیم و سیاسی شخصی است» میان فمینیس تها از فرط تکرار دیگر به
کلیشه تبدیل شده است اما با توجه به موضعگیر یهایی که از جلوی دوربین نزند .پس چطور در مواجهه با یک زن ب هراحتی این کار
پاس خهای عجیبی که از دامن هی روشنفکری نصیبمان م یشود. سوی بدنهی روشنفکری ایران نسبت به این نوع آشکارسازیها را م یکند؟ این دوگانگی مولد و مؤید چیست؟ نباید در برابر آن ایستاد؟
بسیاری از روشنفکران ایرانی حتی نگاشتن یا به زبان آورد ِن در این مورد خاص که برای شخص شما روی داد ،رسانهای چون صورت م یگیرد چنین به نظر م یرسد که این شعار و نظایر آن، In touch with Iranian diversity
فح شهای سکسیستی را نشانهی مثلًا چپ بودن (!) یا راهی ب یب یسی فارسی حاضر نشد تریبون را از آن فرد بگیرد .دیدگاه
برای از بین برد ِن شکا ِف ایجادشده میان روشنفکری و عامهی شما درای نباره چیست؟ گمان میکنید اگر رسان هی اصلی (BBC مثل «شخصی عمومی است» حتی به گوش آ نها نیز نخورده
مردم م یدانند و از این منظر ،آن را بهعنوان یک امتیاز در نظر )Worldنیز از رویکردهای سکسیستی و نژادپرستانهی افراد در باشد .لطفًا به منظور آگاه یبخشی به آن قشر ،دربار هی لزوم این
م یگیرند .نظر شما درای نباره چیست و آیا مصدا قهایی از این
نوع آشکارساز یها توضیح دهید.
موضوع را شخصًا شاهد بود هاید؟
خب باید اذعان کنیم که موض عگیریهایی از این دست نشان م یدهند حریم خصوصی مطلع م یشد ،چنین تریبونی را در اختیار آ نها
نشانهی چپ بودن؟ اینیکی دیگر خیلی خندهدار است .خوشبختانه من که ما در تفهیم این اصل که یکی از مبانی فمینیستی است و آنقدر قرار م یداد؟ درمجموع ،آیا میشود وظیفهای برای رسان هها در
با آن قشری از دوستان چپ بیشتر در تماسم -از آ نجایی که خودم هم بین خود فمینیستها تکرار شده که واقعن تبدیل به کلیشه شده قبال چنین شرایطی تعریف کرد؟
چپ هستم -که نسبت به این مسائل واقعن حساسیت دارند .اما خب است ناموفق بودیم .البته بخش بزرگی از این ناموفقی شاید تقصیر
میدانم که بخشی از فعالین چپ هم این مشکل را دارند و البته واقعن ببینید ازنظر من وظیفهی رسانه است که حساسیت داشته باشد. فمینیستها نباشد .اما من وقتی با این موض عگیریها روب هرو میشوم
این را نشانهی کول بودن م یدانند اما نشانهی چپ بودن؟ فکر نمیکنم. آنهم نه برای من و شخص من .بلکه برای مخاطبان گستردهاش .ما (لااقل این اواخر) به لزوم کار فمینیس تها در حوزههای غیر فمینیستی
خندهدار است اگر چنین باشد .من فکر م یکنم این مسئله فراگیرتر از (من و وکیلم) فکر نم یکنیم که ب یب یسی ُورد در مواجهه با روشنفکر
آن است و البته من بهشخصه از دوستان چپ انتظار بیشتری دارم .چون انگلیس یزبانی که در پیامی خصوصی به زنی اکتیوی است م ینوشت: بیشتر پی میبرم.
از بنیانهای فکری چپ مسئلهی برابری است .اما خب همین مورد
اخیر هم طرف خودش را چپ م یدانست .چه م یدانیم .ارزشها از بین ب هطورکلی اگر بخواهم از موضع نقد درونی فمینیستی حرف بزنم« ٬شما زنهای یهودی همه هرزهاید» واکنشی نشان نمیداد .ما فکر
رفت هاند؟ جایشان عوضشده؟ بیارزشی ارزش شده؟ ای نها را نمیدانم باید بگویم که برای خود من هم سؤا لهایی وجود دارد .چطور بعضن م یکنیم رسانههای ما به حداقلها نیز پایبندی نشان نم یدهند و کلیت
واقعن فقط م یدانم که وقتی مترجم آگامبن زنان مسلمان را جملگی فمینیستهای ما ،مو را از لای متن این نویسنده و آن نویسنده بیرون سیستم در رسانههای فارس یزبان (مشخصن ِمین استریم) به شکلی
هرزه م یخواند و از طرف ب یبیسی که به او تریبون داده کوچکترین م یکشند (کاری که به نظر من هم گاهی ضرورت دارد) اما در همین طراحی نشده که این حساسی تها وجود داشته باشد .خب ما منتظر لطف
مورد ،بخشی ساکت بودند؟ آیا از این واضحتر وجود داشت؟ که کسی خاصی از طرف این رسانهها هم نیستیم یعنی اگر آنها این حساسی تها Vol. 22 / No. 1330 - Friday, Feb. 13, 2015
واکنشی در سطح عموم دیده نمیشود اینیک فاجعه است. که ادعای روشنفکری دارد ٬وقتی کار به تاری کخانههای مسیجهای را داشته باشند لطفی به ما نکردهاند بلکه حق ما را ب هعنوان مخاطب به
فی سبوکی میرسد (و این سؤال را باز م یکند که در اتا قهایی که رسمیت شناختهاند .و البته این حقی است که در صورت لزوم آن را باید
به نظر شما وظیف هی فمینیس تها در مواجهه با چنین شرایطی نمیتوان از آن اسکرین شات گرفت چه م یکند؟) همه مرزها را در هم به هر شکلی که امکانش باشد پس گرفت.
چیست؟ میریزد؟ در این مورد مشخص من با دو وکیل حرف زدم .با فعالین
ب هخصوص در چند ماه اخیر ،شاهد دفاع بسیاری از روشنفکران زیادی هم حرف زدم و همینطور با یک روانکاو .کار ایشان ازنظر آن
من فکر میکنم اگر کسی خودش را فمینیست م یداند در سه حوزه ایرانی از چهر ههایی که در شبک ههای اجتماعی و فضای مجازی دو وکیل و روانکاو و سایر فعالینی که لااقل من با آنها در ارتباط
مسئول است :یک) آگاه یرسانی ،دو) رصد کردن مسائل زنان ،سه) گفتار و نوشتار سکسیستی از آ نها سرزده است و همچنین هستم (اکثرن) چیزی فراتر از توهین جنسیتی بود .این متن نمونهی
پرداخت با دقت به این مسائل .خب شاید لازم به گفتن نیست اما برخوردهای چکشی این روشنفکران با فمینیس تهای معترض یک حملهی سایبری کثیف .ضد زن .با ادبیات تجاوز و ادبیاتی راسیستی
من این را هم اضافه کنم که ما آنقدر در این مسئله ضعیف هستیم به این وضعیت بود هایم .علت تنفر این روشنفکران از فمینیسم و مشخصن تحری ککننده و تحقیرآمیز بود .مطلقن کسی نمیتواند به
که باید از مبانی شروع کنیم .فمینیس تها تنها هستند و البته گاهی چیست؟ ناآگاهی و ب یدانشی دربارهی فمینیسم ،یا اینکه اصولاً من بگوید که نباید این متن را منتشر م یکردم .علت این انتشار یک
رویکرد خودشان هم این تنهایی را مضاعف م یکند .من فکر میکنم بهتر تصفیهحساب شخصی (چیزی که درصد زیادی در پی بیرون کشیدن
است فمینیستها از لاکهای دفاعی بیرون بیایند .از سنتهای درون تسلط نگرش مردانه بر بدنهی روشنفکری ایران؟ این قسمت از قضیه هستند) نبود .مسئله این است« :تا زمانی که ما این
فمینیستی و در خود و برای خود کمی دست بکشند و با این واقعیت موارد را از تاریکخانهها بیرون نکشیم ،انگار داریم در خلأ حرف م یزنیم.
خب من از موضع کسی که خودش را فمینیست میداند همیشه با این خود من چند وقت پیش از آن ،در مورد سکسیسم در روشنفکری نوشته
مهلک روبهرو شوند که تا چه حد تنها و بخش ناموفق بودهاند. مسئله مشکل داشت هام و آن را به اشکال مختلف هم گفتهام .من فکر بودم و واقعن مورد حملههای شخصی قرارگرفته بودم .چراکه درصدی
گفتوگو با مهری جعفری ،که ب هعنوان وکیل و مشاور حقوقی این م یکنم ما اگر نتوانیم قشر روشنفکر را نسبت به این مسئله حساس در مخیلهشان نمیگنجد که با ما زنان و البته با همجنسگرایان در این
پرونده ،پیگیری آن را در لندن به عهده گرفته است ،در شمارهی بعد کنیم عملن هیچ راهی برای برونرفت از وضعیت نداریم .خب در ایران محافل و این جمعها و بهصورت تکتک چه برخوردهایی ممکن است
که مشخصن با حکومت سر این مسائل کمتر میشود حتی حرف زد.
مجلهی شهروند بی سی منتشر خواهد شد. اعتراض هم که… خب این اعتراضات از کجا باید ریشه بگیرند .یعنی صورت بگیرد».
مشخصن حرف من این است که اگر قرار باشد در جنبشهای بعدی
مسئله زنان هم جزء مسائل محوری باشد آیا نباید حساسیت از قبل زمانی که از فردی که برچسب روشنفکر را یدک میکشد
ایجادشده باشد؟ مشخصن وقتی بخش عظیمی از روشنفکری سر این برخوردهای سکسیستی و همچنین نژادپرستانه سر میزند این
موضوع دخالت نمیکند و یا حتی بالعکس نیروی فمینیستی را با تحقیر
24
گفت فمینیستها تنها هستند
دربارهی برخورد نژادپرستانه وو گو
نوع آشکارسازی و اطلا عرسانی درای نباره اهمیت سال / 22شماره - 1330جمعه 24نمهب 1393
بیشتری پیدا میکند .به نظر شما رسان ههایی که سکسیست ِی فردی دارای تریبو ِن
بیاعتنا به برخوردهایی ازای ندست از این افراد در رسان های با مینا خانی ،بازیگر،
حریم خصوصی ،در فضای عمومی تریبون در اختیار رقصنده ،نویسنده و فعال چپ در
آ نها میگذارند چقدر در نهادینه کرد ِن سکسیسم شبک هی اجتماعی فی سبوک که
چند هفته قبل پیش آمد ،ساقی
و نژادپرستی نقش دارند؟ لقایی ،روزنام هنگار و فعال حقوق
زنان در بخش زنان همین شماره،
خب نقش رسانه بسیار مهم است .م یدانیم که رسانه ب هطور کامل ،دقیق و موشکافانه
یعنی «پریویلیج» ،یعنی تریبون ٬یعنی به رسمیت شرح داده و تحلیل جامع خود را از
شناخته شدن ٬یعنی بلندگو داشتن .یعنی… مشخصن منظر حقوق زنان ارائه داده است.
وقتی شما ب هعنوان «روشنفکر» به رسانه دعوت میشوید بنابراین از تکرار مکررات پرهیز
تعهد شخصی شما چند برابر است و البته تعهد رسانه م یکنیم و م یرویم سراغ خود خانم
نسبت به شما .بهطور مشخص سؤال ما در مورد همین خانی تا دربارهی دلایل ایشان برای
کیس این است که چطور کسی مترجم فلان فیلسوف آشکارسازی این موضوع – که در
است و از ترمهای او استفاده م یکند برای ای نکه از حیات
برهنهی پناهجو دفاع کند و تناقض حقوق بشر را در پیا مهای خصوصی به ایشان اتفاق افتاده بود ،بیشتر بدانیم.
دولت/ملتها نشان دهد و بعد یکدفعه از دهانش خارج
م یشود که «شما زنهای مسلمان همگی هرزهاید» .من
با ارعاب با انواع و اقسام مختلف پر توپلاگویی بدون آگاهی در این مشکلی نداشتم اگر این آقا به این شکل تفکر معروف پیش از هر چیز ،باید اذعان کرد که روحیهی شما در آشکارسازی
زمینهی مشخص به حاشیه م یراند ٬چه امیدی هست به این مسئله که بود و ازاینجهت هم به رسانه دعوت میشد .مشکلم این آنچه از سکسیسم و همچنین نژادپرستی در حریم خصوصی اتفاق
این بحران بخشی از گفتمان غالب در ایران فردا را تشکیل دهد؟ من است که این آقا آنقدر هوشمندی دارد که این حر فها را م یافتد ستودنی ست .م یدانم که شعار «شخصی سیاس یست و
خیلی امیدوار نیستم .دلیلش هم همین تقلاهایی است که م یکنیم و سیاسی شخصی است» میان فمینیس تها از فرط تکرار دیگر به
کلیشه تبدیل شده است اما با توجه به موضعگیر یهایی که از جلوی دوربین نزند .پس چطور در مواجهه با یک زن ب هراحتی این کار
پاس خهای عجیبی که از دامن هی روشنفکری نصیبمان م یشود. سوی بدنهی روشنفکری ایران نسبت به این نوع آشکارسازیها را م یکند؟ این دوگانگی مولد و مؤید چیست؟ نباید در برابر آن ایستاد؟
بسیاری از روشنفکران ایرانی حتی نگاشتن یا به زبان آورد ِن در این مورد خاص که برای شخص شما روی داد ،رسانهای چون صورت م یگیرد چنین به نظر م یرسد که این شعار و نظایر آن، In touch with Iranian diversity
فح شهای سکسیستی را نشانهی مثلًا چپ بودن (!) یا راهی ب یب یسی فارسی حاضر نشد تریبون را از آن فرد بگیرد .دیدگاه
برای از بین برد ِن شکا ِف ایجادشده میان روشنفکری و عامهی شما درای نباره چیست؟ گمان میکنید اگر رسان هی اصلی (BBC مثل «شخصی عمومی است» حتی به گوش آ نها نیز نخورده
مردم م یدانند و از این منظر ،آن را بهعنوان یک امتیاز در نظر )Worldنیز از رویکردهای سکسیستی و نژادپرستانهی افراد در باشد .لطفًا به منظور آگاه یبخشی به آن قشر ،دربار هی لزوم این
م یگیرند .نظر شما درای نباره چیست و آیا مصدا قهایی از این
نوع آشکارساز یها توضیح دهید.
موضوع را شخصًا شاهد بود هاید؟
خب باید اذعان کنیم که موض عگیریهایی از این دست نشان م یدهند حریم خصوصی مطلع م یشد ،چنین تریبونی را در اختیار آ نها
نشانهی چپ بودن؟ اینیکی دیگر خیلی خندهدار است .خوشبختانه من که ما در تفهیم این اصل که یکی از مبانی فمینیستی است و آنقدر قرار م یداد؟ درمجموع ،آیا میشود وظیفهای برای رسان هها در
با آن قشری از دوستان چپ بیشتر در تماسم -از آ نجایی که خودم هم بین خود فمینیستها تکرار شده که واقعن تبدیل به کلیشه شده قبال چنین شرایطی تعریف کرد؟
چپ هستم -که نسبت به این مسائل واقعن حساسیت دارند .اما خب است ناموفق بودیم .البته بخش بزرگی از این ناموفقی شاید تقصیر
میدانم که بخشی از فعالین چپ هم این مشکل را دارند و البته واقعن ببینید ازنظر من وظیفهی رسانه است که حساسیت داشته باشد. فمینیستها نباشد .اما من وقتی با این موض عگیریها روب هرو میشوم
این را نشانهی کول بودن م یدانند اما نشانهی چپ بودن؟ فکر نمیکنم. آنهم نه برای من و شخص من .بلکه برای مخاطبان گستردهاش .ما (لااقل این اواخر) به لزوم کار فمینیس تها در حوزههای غیر فمینیستی
خندهدار است اگر چنین باشد .من فکر م یکنم این مسئله فراگیرتر از (من و وکیلم) فکر نم یکنیم که ب یب یسی ُورد در مواجهه با روشنفکر
آن است و البته من بهشخصه از دوستان چپ انتظار بیشتری دارم .چون انگلیس یزبانی که در پیامی خصوصی به زنی اکتیوی است م ینوشت: بیشتر پی میبرم.
از بنیانهای فکری چپ مسئلهی برابری است .اما خب همین مورد
اخیر هم طرف خودش را چپ م یدانست .چه م یدانیم .ارزشها از بین ب هطورکلی اگر بخواهم از موضع نقد درونی فمینیستی حرف بزنم« ٬شما زنهای یهودی همه هرزهاید» واکنشی نشان نمیداد .ما فکر
رفت هاند؟ جایشان عوضشده؟ بیارزشی ارزش شده؟ ای نها را نمیدانم باید بگویم که برای خود من هم سؤا لهایی وجود دارد .چطور بعضن م یکنیم رسانههای ما به حداقلها نیز پایبندی نشان نم یدهند و کلیت
واقعن فقط م یدانم که وقتی مترجم آگامبن زنان مسلمان را جملگی فمینیستهای ما ،مو را از لای متن این نویسنده و آن نویسنده بیرون سیستم در رسانههای فارس یزبان (مشخصن ِمین استریم) به شکلی
هرزه م یخواند و از طرف ب یبیسی که به او تریبون داده کوچکترین م یکشند (کاری که به نظر من هم گاهی ضرورت دارد) اما در همین طراحی نشده که این حساسی تها وجود داشته باشد .خب ما منتظر لطف
مورد ،بخشی ساکت بودند؟ آیا از این واضحتر وجود داشت؟ که کسی خاصی از طرف این رسانهها هم نیستیم یعنی اگر آنها این حساسی تها Vol. 22 / No. 1330 - Friday, Feb. 13, 2015
واکنشی در سطح عموم دیده نمیشود اینیک فاجعه است. که ادعای روشنفکری دارد ٬وقتی کار به تاری کخانههای مسیجهای را داشته باشند لطفی به ما نکردهاند بلکه حق ما را ب هعنوان مخاطب به
فی سبوکی میرسد (و این سؤال را باز م یکند که در اتا قهایی که رسمیت شناختهاند .و البته این حقی است که در صورت لزوم آن را باید
به نظر شما وظیف هی فمینیس تها در مواجهه با چنین شرایطی نمیتوان از آن اسکرین شات گرفت چه م یکند؟) همه مرزها را در هم به هر شکلی که امکانش باشد پس گرفت.
چیست؟ میریزد؟ در این مورد مشخص من با دو وکیل حرف زدم .با فعالین
ب هخصوص در چند ماه اخیر ،شاهد دفاع بسیاری از روشنفکران زیادی هم حرف زدم و همینطور با یک روانکاو .کار ایشان ازنظر آن
من فکر میکنم اگر کسی خودش را فمینیست م یداند در سه حوزه ایرانی از چهر ههایی که در شبک ههای اجتماعی و فضای مجازی دو وکیل و روانکاو و سایر فعالینی که لااقل من با آنها در ارتباط
مسئول است :یک) آگاه یرسانی ،دو) رصد کردن مسائل زنان ،سه) گفتار و نوشتار سکسیستی از آ نها سرزده است و همچنین هستم (اکثرن) چیزی فراتر از توهین جنسیتی بود .این متن نمونهی
پرداخت با دقت به این مسائل .خب شاید لازم به گفتن نیست اما برخوردهای چکشی این روشنفکران با فمینیس تهای معترض یک حملهی سایبری کثیف .ضد زن .با ادبیات تجاوز و ادبیاتی راسیستی
من این را هم اضافه کنم که ما آنقدر در این مسئله ضعیف هستیم به این وضعیت بود هایم .علت تنفر این روشنفکران از فمینیسم و مشخصن تحری ککننده و تحقیرآمیز بود .مطلقن کسی نمیتواند به
که باید از مبانی شروع کنیم .فمینیس تها تنها هستند و البته گاهی چیست؟ ناآگاهی و ب یدانشی دربارهی فمینیسم ،یا اینکه اصولاً من بگوید که نباید این متن را منتشر م یکردم .علت این انتشار یک
رویکرد خودشان هم این تنهایی را مضاعف م یکند .من فکر میکنم بهتر تصفیهحساب شخصی (چیزی که درصد زیادی در پی بیرون کشیدن
است فمینیستها از لاکهای دفاعی بیرون بیایند .از سنتهای درون تسلط نگرش مردانه بر بدنهی روشنفکری ایران؟ این قسمت از قضیه هستند) نبود .مسئله این است« :تا زمانی که ما این
فمینیستی و در خود و برای خود کمی دست بکشند و با این واقعیت موارد را از تاریکخانهها بیرون نکشیم ،انگار داریم در خلأ حرف م یزنیم.
خب من از موضع کسی که خودش را فمینیست میداند همیشه با این خود من چند وقت پیش از آن ،در مورد سکسیسم در روشنفکری نوشته
مهلک روبهرو شوند که تا چه حد تنها و بخش ناموفق بودهاند. مسئله مشکل داشت هام و آن را به اشکال مختلف هم گفتهام .من فکر بودم و واقعن مورد حملههای شخصی قرارگرفته بودم .چراکه درصدی
گفتوگو با مهری جعفری ،که ب هعنوان وکیل و مشاور حقوقی این م یکنم ما اگر نتوانیم قشر روشنفکر را نسبت به این مسئله حساس در مخیلهشان نمیگنجد که با ما زنان و البته با همجنسگرایان در این
پرونده ،پیگیری آن را در لندن به عهده گرفته است ،در شمارهی بعد کنیم عملن هیچ راهی برای برونرفت از وضعیت نداریم .خب در ایران محافل و این جمعها و بهصورت تکتک چه برخوردهایی ممکن است
که مشخصن با حکومت سر این مسائل کمتر میشود حتی حرف زد.
مجلهی شهروند بی سی منتشر خواهد شد. اعتراض هم که… خب این اعتراضات از کجا باید ریشه بگیرند .یعنی صورت بگیرد».
مشخصن حرف من این است که اگر قرار باشد در جنبشهای بعدی
مسئله زنان هم جزء مسائل محوری باشد آیا نباید حساسیت از قبل زمانی که از فردی که برچسب روشنفکر را یدک میکشد
ایجادشده باشد؟ مشخصن وقتی بخش عظیمی از روشنفکری سر این برخوردهای سکسیستی و همچنین نژادپرستانه سر میزند این
موضوع دخالت نمیکند و یا حتی بالعکس نیروی فمینیستی را با تحقیر