Page 26 - Shahrvand BC No. 1329
P. 26
نگاهی به داستان نگاتیو نوشتهی هومن عزیزی 26ادبیات :
شخصی تهای داستان که درواقع دلالت به فضای واقعی و تجارب نویسنده آزاده دواچی نقد و
و همی نطور پدیدههای موجود در خارج از داستان را دارند به نویسنده بررسی
فرصت بیان و نقد این پدیدهها را داده است .نویسنده این نقد را ب هصورت
روایت و از زبان راوی داستان م ینویسند ،اما این نقدها نگاه او به تجربیات شهرگان :یکی از ویژگ یهای سال / 22شماره - 1329جمعه 17نمهب 1393
ا دبیات داستانی منتشرشده در
اجتماعی است که در آن زیسته است . خارج از ایران که عموماً ب هصورت
گاهی سر راه مدرسه -راهی خاکی که از میان قبرستان م یگذشت- الکترونیکی و یا توسط ناشران ایرانی خارج از ایران منتشرشده است،
جلوی یکی دیگرمان را م یگرفتیم و متل کهای جنسی م یگفتیم و بازسازی روای تهای تاریخی و تأکید بر موقعی تهای خاص سیاسی و
کتکش م یزدیم .کتکش م یزدیم ب یآنکه به گری هی او و به سرزنش اجتماعی است که ب هصورت مشخص و بارز نم یتواند در ادبیات داستانی
درون یمان توجه کنیم .نبرد بیهودهای بود مدرسه …( .صفح هی )۵۱ که قرار است از وزارت ارشاد ایران مجوز بگیرد منتشر شود .خاطرات،
در بعضی از روای تها خاطرات نویسنده با نگاه متفاوت و تعبیر او از دس تنوشت هها و زندگ ینام ههای منتشرشده در دورهای بعد از انقلاب در
خاطراتش گرهخورده است ،وارد شدن این نگاه در بعضی موارد روایت خارج از ایران ب هنوعی بازسازی روای تهای تاریخی است ،در برخی از این
داستان با این نگاه گره م یخورد و ب هنوعی بیان آن مقاومت نویسنده را در نوشت هها شاهد یک فرآیند تکراری و شعاری از بازسازی روایت تاریخی
هستیم و متن بیشتر از آنکه ب هصورت روای یای درآید حالت شعارگونه
برابر رویکردهای اجتماعی و تجربیات خاص او در جامعه نشان م یدهد: م یگیرد چراکه ایدئولوژی و نگاه نویسنده و تعبیر او از هر روایت ب هصورت
یکی از ما توی آینه دیده بود که ریشش درآمده ،ک مپشت .عضو ناخودآگاه وارد فضای داستان م یشود .اما تکنیک دیگر در نوشتار بر خی
بسیج محل بود حالا و عاشق یکی دیگرمان که حالا دختر زیبایی دیگر از نویسندگان دور زدن واقعیت و بنا کردن ساختار داستان بر مبنای
بود .دختر عاشق یکی دیگرمان که او هم حتماً جوان قدر بلند و
زیبایی بود .آ نیک یمان که بسیجی بود ،نصیبی نم یبرد جز اینکه واسازی آن روایت است .
تعقیبمان کند و گاهی در کوچ های گیرمان بینداز د همراه بالا
م یشود .توی نوار ،انگار چند نفر دیگر هم گریه م یکنند .مردانه است دست هاش .شلاق م یخوردیم به خاطر شلوار جین ،به خاطر موی In touch with Iranian diversity
صدایشان .شاید پدر باشد .صدای مادر بلندتر است .شاید آن دنیا بلند ،به خاطر رعایت نکردن حجاب ،به خاطر لمس شیرینی گپ
هم هچیز برعکس م یشود .اینجا همیشه صدای مردهاست که م یآید. زدن ممنوع .عشق ممنوع بود .لغ تنام هها چنین لغتی را نداشتند. داستان نگاتیو نوشت هی هومن عزیزی که ب هصورت الکترونیکی در سایت Vol. 22 / No. 1329 - Friday, Feb. 6, 2015
درست یادمان نم یآید اما فکر م یکنیم جای آن نوشته بودند فساد مان یها منتشرشده است دارای ای نچنین ویژگ یهایی است .این مجموعه
خوب قو یترند .روزنام هها م یدانند (صفح هی )۳۸ یا فحشا .شلاق م یزدیم و شلاق م یخوردیم .ای نطور درست بود. داستان به چند روایت مجزا تقسیم م یشود که هرکدام فضای متفاوتی را 26
در بیشتر روای تهای داستان ،نگاه نویسنده و نقد او از تبعیض علیه زمان دارند درعی نحال فضای هر روایت به روایت دیگری مرتبط است .در طول
بیانگر باور نویسنده به برابری جنسیتی است .این نوع نگاه نویسنده خود روزنام هها م یگفتند( .صفح هی )۶۱ داستان نم یتوان روایت خطی مشخصی را دید .داستان حول محورهای
درخور توجه است و م یتواند ب هنوعی اعتراض نویسنده به تبعیض علیه تنش نویسنده با متن ،با خاطرات و انتقاد او از پدیدههای اجتماعی مختلفی در جریان است که هرکدام فضای خاصی را برای نویسنده و
زنان در پدیدههای اجتماعی باشد .نقد نویسنده در روای تهای انتهایی ب هصورت تودرتوی زبان و روایت در متن بیان م یشود .بر شهایی از متن تحلیل او از شرایط اجتماعی نشان م یدهد .نویسنده برای نشان دادن و به
کتاب بیشتر معطوف به موقعیت زنان در جامعه است ،اما در خلال داستان و روایت که هرکدام با زبا نهای متفاوت در طول هر داستان تکرارمی تصویر کشیدن و نقد اجتماع ب هنوعی کارکردهای متفاوتی به زبان روایی
نویسنده ب هنقد مذهب و سن تهای موجود در جامعه هم م یپردازد. شود ،سرگشتگی و پریشانی نویسنده را از تجارب اجتماعی و خاطراتش داستان داده است .داستا نها پریشان و ب هه مریخته هستند ،زبان و فضای
هم هی این روای تها تودرتو و ب هصورت بر شهای کوتاهی است که هرکدام نشان م یدهد .نگاه تلخ نویسنده در طول داستان ماهی تهای یکسانی خاص و مشخصی ندارند و هرکدام در روای تهایی که بیان م یکنند این
ب هصورت مجزا و گاه پیوسته به یکدیگر متصل شدهاند ،اما نکت هی مهم نم یگیرد بلکه ب هکرات و به طرق مختلف قادر است تا در فضای داستان
واسازی شرایط اجتماعی و نقد و نگاه نویسنده از خلال این روای تهاست تکرار شود .همین امر موجب شده است تا برای نشان دادن تصاویر متفاوت دره مپیچیدگی را نشان م یدهند.
نویسنده تکنی کهای روایی متفاوتی را در داستان پیش گیرد ...زبان راوی وقتی به بازار رسیدیم ،یکی از ما میوه شد ،یکی فروشنده و یکی او
که در هر داستان شکل متفاوتی به خود گرفته است . در طول داستان نیز دستخوش همین تغییر است برای مثال زبان گاهی را م یخرید .ما آمار تورم را بالابرده بودیم و هیچ نم یدانستیم این
محله کتابخانه و ورزشگاه نداشت .کار هم پیدا نم یشد .اما مسجد و زبانی محاورهای م یشود ،گاهی زبانی روایتی و گاهی ب هصورت ادغام این تورم به شهری م یانجامد که مثل سرطان ریشه م یدواند و هر جا
پارک و تلویزیون که بود .تلویزیون روزی چند بار اخبار پخش م یکرد م یرود آسمان ناپدید م یشود .به ایستگاه که رسیدیم یکی از ما زن
و هفت های یک فیلم سینمایی نشان م یداد .پس چرا ای نهمه جوان دو و باز به میان آوردن روایت سوم: زیبایی بود یکی با او حرف م یزد و یکی از ما تعقیبشان م یکرد .ما
معتاد م یشدند .تلویزیون شبان هروز قرآن پخش م یکرد و برنام ههای شما راست می گین نن هام اصلًا طلا نداشت .رفتیم خونه روی … .باهم آمار عش قهای خیابانی را به ب ینهایت رسانده بودیم! (صفح هی )۱۱
اخلاقی نشان م یداد .آی تالل هها و کارشناسان آ نهمه دربارهی ایمان … .اونم پول نداشت … .گفتم مشتری پاش خوابیده جرینگی! گفت، راوی داستان در کل چند روایت موجود در این مجموعه مشخص نیست،
و کارهای خوب حرف م یزدند .سر وقت اذان پخش م یکردند که در بأس بجنبیم یه خونه دیدم میشه رفت … .باهم رفتیم … .هیشکی بلکه مجموع های راو یهای مختلف با لح نهای متفاوت است .نویسنده
هیچ کشوری نم یکنند .پس چرا باید جوا نها ایمانشان را به خدا و نبود … .خیلی از خونه ها خالی بودن .اونا که وضعشون خوب بود در ب هجای انتخاب و ترویج یک نوع راوی خاص ،ترجیح م یدهد که ملغم های
پیغمبر از دست بدهند و نمازخواندن پدر و مادرها را مسخره کنند. رفته بودن مونده بودیم ما بدبختا … .سه تا فرش و تلویزیون و ضبط از روای تها ،فضا و شکل داستان را باهم مخلوط کند و درنتیجه مخاطب
تازه ارتش هم بود .م یتوانستند بروند و ظرف دو سال گروهبان و ویدئو و ی کمشت خر توپرت … .چی بگم والا؟ خر توپرتش یادم را میان این دره مپیچیدگی رها کند .بر شهای تک هتکه از تجرب ههای
بشوند .سپاه و بسیج هم بود .ماشاالله مملکت سه تا ارتش داشت …
نیست به خدا!
(صفح هی )۱۳۱ از دیگر ویژگ یهای این مجموع هی داستان ادغام نثر و شعر و درواقع نسبت
بااینکه نویسندهدر تلاش بوده است تا ب هصورت روایی و استعاری تصویرهای دادن هر روایت به شعری است که نویسنده در ابتدای هر داستان م یآورد.
اجتماعی را به تصویر بکشد اما هم هی روای تهایداستان ،ماهیتی حقیقی این نوع ادغام هم بار دیگر تنوع تکنیکی نویسنده را افزایش داده است و از
دارند این ماهی تها در ورط هی شعاری و نگاه خاص نویسنده به مسائل سوی دیگر به نثری بریده تبدی لشده است که هرکدام در محتوای شعری
اجتماعی افتادهاند اما مه مترین وجه آن یعنی تنوع در تکرار را به وضوح که نویسنده در ابتدا م یآورد نوعی همخوانی پیدا م یکند .برای مثال در
م یتوان در اکثر داستا نهای این مجموعه دید .در پایان م یتوان گفت شروع فصل سوم گفتگوها که شعری از مریم هوله آماده است و همین
نگاتیو هومن عزیزی بر شهای متفاوتی را از نگاه نویسنده ارائه داده است،
بر شهایی که عموماً بر پای هی خاطرات و حقایق بوده است اما درعی نحال مبنای داستان را بر اساس بیان آن روایت خاص ممکن م یسازد.
به علت تکنیک روایی فرم متفاوتی به خود گرفته است و توانسته است تا یکی دیگر از ویژگ یهای موجود در داستا نهای این مجموعه نگاه حساس
نویسنده به مسائل زنان است .آن زاوی های که نویسنده ب هنقد اجتماع
حدود زیادی بازتاب شرایط واقعی اجتماع باشد. م یپردازد تحت تأثیر جنسیت مردان هی نویسنده قرار نگرفته است،
بلکه نگاهی است که بیشتر از زاوی هی زنانه مطرح م یشود و ب هنوعی نقد
مر دسالاری از دیدگاه نویسنده است .این نوع نگاه نویسنده با درک و
تجرب هی او از اجتماع گره م یخورد نویسنده از بیان واضح و نقد رادیکال
نم یهراسد و هر برشی از روای تهای او نوعی بازتاب نقدهای او است.
به گری هاش گوش م یکنم همیشه .گوشم را م یچسبانم به همین
دیوار .دیوار پشتی .صدا گنگ است از دوردست م یآید .لای آجرها
تغییر م یکند ،ضعیف م یشود .نم یشود ضبط کرد .نال های نامفهوم
شخصی تهای داستان که درواقع دلالت به فضای واقعی و تجارب نویسنده آزاده دواچی نقد و
و همی نطور پدیدههای موجود در خارج از داستان را دارند به نویسنده بررسی
فرصت بیان و نقد این پدیدهها را داده است .نویسنده این نقد را ب هصورت
روایت و از زبان راوی داستان م ینویسند ،اما این نقدها نگاه او به تجربیات شهرگان :یکی از ویژگ یهای سال / 22شماره - 1329جمعه 17نمهب 1393
ا دبیات داستانی منتشرشده در
اجتماعی است که در آن زیسته است . خارج از ایران که عموماً ب هصورت
گاهی سر راه مدرسه -راهی خاکی که از میان قبرستان م یگذشت- الکترونیکی و یا توسط ناشران ایرانی خارج از ایران منتشرشده است،
جلوی یکی دیگرمان را م یگرفتیم و متل کهای جنسی م یگفتیم و بازسازی روای تهای تاریخی و تأکید بر موقعی تهای خاص سیاسی و
کتکش م یزدیم .کتکش م یزدیم ب یآنکه به گری هی او و به سرزنش اجتماعی است که ب هصورت مشخص و بارز نم یتواند در ادبیات داستانی
درون یمان توجه کنیم .نبرد بیهودهای بود مدرسه …( .صفح هی )۵۱ که قرار است از وزارت ارشاد ایران مجوز بگیرد منتشر شود .خاطرات،
در بعضی از روای تها خاطرات نویسنده با نگاه متفاوت و تعبیر او از دس تنوشت هها و زندگ ینام ههای منتشرشده در دورهای بعد از انقلاب در
خاطراتش گرهخورده است ،وارد شدن این نگاه در بعضی موارد روایت خارج از ایران ب هنوعی بازسازی روای تهای تاریخی است ،در برخی از این
داستان با این نگاه گره م یخورد و ب هنوعی بیان آن مقاومت نویسنده را در نوشت هها شاهد یک فرآیند تکراری و شعاری از بازسازی روایت تاریخی
هستیم و متن بیشتر از آنکه ب هصورت روای یای درآید حالت شعارگونه
برابر رویکردهای اجتماعی و تجربیات خاص او در جامعه نشان م یدهد: م یگیرد چراکه ایدئولوژی و نگاه نویسنده و تعبیر او از هر روایت ب هصورت
یکی از ما توی آینه دیده بود که ریشش درآمده ،ک مپشت .عضو ناخودآگاه وارد فضای داستان م یشود .اما تکنیک دیگر در نوشتار بر خی
بسیج محل بود حالا و عاشق یکی دیگرمان که حالا دختر زیبایی دیگر از نویسندگان دور زدن واقعیت و بنا کردن ساختار داستان بر مبنای
بود .دختر عاشق یکی دیگرمان که او هم حتماً جوان قدر بلند و
زیبایی بود .آ نیک یمان که بسیجی بود ،نصیبی نم یبرد جز اینکه واسازی آن روایت است .
تعقیبمان کند و گاهی در کوچ های گیرمان بینداز د همراه بالا
م یشود .توی نوار ،انگار چند نفر دیگر هم گریه م یکنند .مردانه است دست هاش .شلاق م یخوردیم به خاطر شلوار جین ،به خاطر موی In touch with Iranian diversity
صدایشان .شاید پدر باشد .صدای مادر بلندتر است .شاید آن دنیا بلند ،به خاطر رعایت نکردن حجاب ،به خاطر لمس شیرینی گپ
هم هچیز برعکس م یشود .اینجا همیشه صدای مردهاست که م یآید. زدن ممنوع .عشق ممنوع بود .لغ تنام هها چنین لغتی را نداشتند. داستان نگاتیو نوشت هی هومن عزیزی که ب هصورت الکترونیکی در سایت Vol. 22 / No. 1329 - Friday, Feb. 6, 2015
درست یادمان نم یآید اما فکر م یکنیم جای آن نوشته بودند فساد مان یها منتشرشده است دارای ای نچنین ویژگ یهایی است .این مجموعه
خوب قو یترند .روزنام هها م یدانند (صفح هی )۳۸ یا فحشا .شلاق م یزدیم و شلاق م یخوردیم .ای نطور درست بود. داستان به چند روایت مجزا تقسیم م یشود که هرکدام فضای متفاوتی را 26
در بیشتر روای تهای داستان ،نگاه نویسنده و نقد او از تبعیض علیه زمان دارند درعی نحال فضای هر روایت به روایت دیگری مرتبط است .در طول
بیانگر باور نویسنده به برابری جنسیتی است .این نوع نگاه نویسنده خود روزنام هها م یگفتند( .صفح هی )۶۱ داستان نم یتوان روایت خطی مشخصی را دید .داستان حول محورهای
درخور توجه است و م یتواند ب هنوعی اعتراض نویسنده به تبعیض علیه تنش نویسنده با متن ،با خاطرات و انتقاد او از پدیدههای اجتماعی مختلفی در جریان است که هرکدام فضای خاصی را برای نویسنده و
زنان در پدیدههای اجتماعی باشد .نقد نویسنده در روای تهای انتهایی ب هصورت تودرتوی زبان و روایت در متن بیان م یشود .بر شهایی از متن تحلیل او از شرایط اجتماعی نشان م یدهد .نویسنده برای نشان دادن و به
کتاب بیشتر معطوف به موقعیت زنان در جامعه است ،اما در خلال داستان و روایت که هرکدام با زبا نهای متفاوت در طول هر داستان تکرارمی تصویر کشیدن و نقد اجتماع ب هنوعی کارکردهای متفاوتی به زبان روایی
نویسنده ب هنقد مذهب و سن تهای موجود در جامعه هم م یپردازد. شود ،سرگشتگی و پریشانی نویسنده را از تجارب اجتماعی و خاطراتش داستان داده است .داستا نها پریشان و ب هه مریخته هستند ،زبان و فضای
هم هی این روای تها تودرتو و ب هصورت بر شهای کوتاهی است که هرکدام نشان م یدهد .نگاه تلخ نویسنده در طول داستان ماهی تهای یکسانی خاص و مشخصی ندارند و هرکدام در روای تهایی که بیان م یکنند این
ب هصورت مجزا و گاه پیوسته به یکدیگر متصل شدهاند ،اما نکت هی مهم نم یگیرد بلکه ب هکرات و به طرق مختلف قادر است تا در فضای داستان
واسازی شرایط اجتماعی و نقد و نگاه نویسنده از خلال این روای تهاست تکرار شود .همین امر موجب شده است تا برای نشان دادن تصاویر متفاوت دره مپیچیدگی را نشان م یدهند.
نویسنده تکنی کهای روایی متفاوتی را در داستان پیش گیرد ...زبان راوی وقتی به بازار رسیدیم ،یکی از ما میوه شد ،یکی فروشنده و یکی او
که در هر داستان شکل متفاوتی به خود گرفته است . در طول داستان نیز دستخوش همین تغییر است برای مثال زبان گاهی را م یخرید .ما آمار تورم را بالابرده بودیم و هیچ نم یدانستیم این
محله کتابخانه و ورزشگاه نداشت .کار هم پیدا نم یشد .اما مسجد و زبانی محاورهای م یشود ،گاهی زبانی روایتی و گاهی ب هصورت ادغام این تورم به شهری م یانجامد که مثل سرطان ریشه م یدواند و هر جا
پارک و تلویزیون که بود .تلویزیون روزی چند بار اخبار پخش م یکرد م یرود آسمان ناپدید م یشود .به ایستگاه که رسیدیم یکی از ما زن
و هفت های یک فیلم سینمایی نشان م یداد .پس چرا ای نهمه جوان دو و باز به میان آوردن روایت سوم: زیبایی بود یکی با او حرف م یزد و یکی از ما تعقیبشان م یکرد .ما
معتاد م یشدند .تلویزیون شبان هروز قرآن پخش م یکرد و برنام ههای شما راست می گین نن هام اصلًا طلا نداشت .رفتیم خونه روی … .باهم آمار عش قهای خیابانی را به ب ینهایت رسانده بودیم! (صفح هی )۱۱
اخلاقی نشان م یداد .آی تالل هها و کارشناسان آ نهمه دربارهی ایمان … .اونم پول نداشت … .گفتم مشتری پاش خوابیده جرینگی! گفت، راوی داستان در کل چند روایت موجود در این مجموعه مشخص نیست،
و کارهای خوب حرف م یزدند .سر وقت اذان پخش م یکردند که در بأس بجنبیم یه خونه دیدم میشه رفت … .باهم رفتیم … .هیشکی بلکه مجموع های راو یهای مختلف با لح نهای متفاوت است .نویسنده
هیچ کشوری نم یکنند .پس چرا باید جوا نها ایمانشان را به خدا و نبود … .خیلی از خونه ها خالی بودن .اونا که وضعشون خوب بود در ب هجای انتخاب و ترویج یک نوع راوی خاص ،ترجیح م یدهد که ملغم های
پیغمبر از دست بدهند و نمازخواندن پدر و مادرها را مسخره کنند. رفته بودن مونده بودیم ما بدبختا … .سه تا فرش و تلویزیون و ضبط از روای تها ،فضا و شکل داستان را باهم مخلوط کند و درنتیجه مخاطب
تازه ارتش هم بود .م یتوانستند بروند و ظرف دو سال گروهبان و ویدئو و ی کمشت خر توپرت … .چی بگم والا؟ خر توپرتش یادم را میان این دره مپیچیدگی رها کند .بر شهای تک هتکه از تجرب ههای
بشوند .سپاه و بسیج هم بود .ماشاالله مملکت سه تا ارتش داشت …
نیست به خدا!
(صفح هی )۱۳۱ از دیگر ویژگ یهای این مجموع هی داستان ادغام نثر و شعر و درواقع نسبت
بااینکه نویسندهدر تلاش بوده است تا ب هصورت روایی و استعاری تصویرهای دادن هر روایت به شعری است که نویسنده در ابتدای هر داستان م یآورد.
اجتماعی را به تصویر بکشد اما هم هی روای تهایداستان ،ماهیتی حقیقی این نوع ادغام هم بار دیگر تنوع تکنیکی نویسنده را افزایش داده است و از
دارند این ماهی تها در ورط هی شعاری و نگاه خاص نویسنده به مسائل سوی دیگر به نثری بریده تبدی لشده است که هرکدام در محتوای شعری
اجتماعی افتادهاند اما مه مترین وجه آن یعنی تنوع در تکرار را به وضوح که نویسنده در ابتدا م یآورد نوعی همخوانی پیدا م یکند .برای مثال در
م یتوان در اکثر داستا نهای این مجموعه دید .در پایان م یتوان گفت شروع فصل سوم گفتگوها که شعری از مریم هوله آماده است و همین
نگاتیو هومن عزیزی بر شهای متفاوتی را از نگاه نویسنده ارائه داده است،
بر شهایی که عموماً بر پای هی خاطرات و حقایق بوده است اما درعی نحال مبنای داستان را بر اساس بیان آن روایت خاص ممکن م یسازد.
به علت تکنیک روایی فرم متفاوتی به خود گرفته است و توانسته است تا یکی دیگر از ویژگ یهای موجود در داستا نهای این مجموعه نگاه حساس
نویسنده به مسائل زنان است .آن زاوی های که نویسنده ب هنقد اجتماع
حدود زیادی بازتاب شرایط واقعی اجتماع باشد. م یپردازد تحت تأثیر جنسیت مردان هی نویسنده قرار نگرفته است،
بلکه نگاهی است که بیشتر از زاوی هی زنانه مطرح م یشود و ب هنوعی نقد
مر دسالاری از دیدگاه نویسنده است .این نوع نگاه نویسنده با درک و
تجرب هی او از اجتماع گره م یخورد نویسنده از بیان واضح و نقد رادیکال
نم یهراسد و هر برشی از روای تهای او نوعی بازتاب نقدهای او است.
به گری هاش گوش م یکنم همیشه .گوشم را م یچسبانم به همین
دیوار .دیوار پشتی .صدا گنگ است از دوردست م یآید .لای آجرها
تغییر م یکند ،ضعیف م یشود .نم یشود ضبط کرد .نال های نامفهوم