Page 21 - Shahrvand BC No.1326
P. 21
آراستن مضامین ادبی با آرای ههای مدرن زیر پوست ادبیات ما
باری ،فعالیت هنرمند نوگرای این دوره ،به رغم کشش و گرایش اش 21
به نوشوندگی و سعی در همگامی با جنب شهای ادبی اروپا اما همانطور
که گفته شد در محدودٔه معینی از جمله :اقتباس مفاهیم ابتدایی نقد
مدرن؛ توجه نسبی به استقلال شخصیت شاعر از برخی آرای ههای لفظی؛ جواد موسوی خوزستانی
بازآفرینی و ترمیم برخی استعارهها و خصایص فنی؛ و نهایتاً تنظیم
سازههای سبکی ،متوقف م یماند و لزوماً به وادی استقلال از انگارههای
سال / 22شماره - 1326جمعه 26ید 1393 معنایی و شناخت شناسی عصر سنت ،گسترش نم ییابد .این توقف ناگزیر همزمان با دورٔه موسوم به دوره تدارک انقلاب مشروطیت و گسترش
تاریخی ،خواه ناخواه گسست و تناقض (تناقض یا برزخ سنت و مدرنیت) را آرام ارز شهای تجد د در ایران ،مرکز امپراتوری عثمانی نیز در تب و
In touch with Iranian diversity بر آفرین شهای ادبی او تحمیل م یکند .با این وجود اما م یبینیم که در این معاصر ،این دورٔه بعد از مشروطیت را از نظر شکوفایی و رونق ادبی ،با تاب آغاز استقلال خواهی مستعمرات خود است و هنوز به انعقاد قرارداد
درؤه پُرآشوب ،هنرمند تجددخواه کشورهای عرب زبان ،به منظور دمیدن اهمیت دیده است ،منظور دوره ای است که آراء و سبک تلفیقی شاعران و «مودروس» در اکتبر ۱۹۱۸ـ که خاتمه سلطه عثمانی بر سرزمی نهای
Vol. 22 / No. 1326 - Friday, Jan. 16, 2015 روح تازه ای در ساختارهای زنگار گرفتٔه ادبیات سنتی ممالک اسلامی، نویسندگان متقدم عمدتاً توسط سه انجمن ادبی («دانشکده»« ،کاوه» ،و عربی را اعلام کرد ـ بیش از سه دهه باقی مانده که نسلی از شاعران و
لحظه ای از پای نم ینشیند .او همپای کنشگران نهضت اصلاح دینی در «انجمن ادبی ایران») نمایندگی م یشد .در این دوره استاد «ملک الشعرای نویسندگان نوگرا همپای نسل تازه نفسی از متفکران نواندیش دینی ،در
جهان اسلام ،با جسارتی کم سابقه سعی م یکند که هر طور شده از دور بهار» به همراه ادیب پیشاوری ،ذکاءالملک دوم ،محمد قزوینی ،و بدیع اغلب سرزمی نهای مسلمان نشین (اعم از ترک و فارس و عرب زبان)،
بستٔه تکرار میراث ادبی و اصول زیباشناختی نیاکان ،گامی بلند و کیفی الزمان فروزانفر نقش مهمی در «خلق فضای جدید و مناسب» برای تداوم متولد م یشود .این نسل ،خسته از تکرار تجرب ههای ملال آور زیست ادیبانٔه
این نهضت ادبی بر عهده دارد .همچنین نقش تأثیرگذار میرزا فتحعلی
به سوی آینده بردارد. آخوندزاده و انجمن ادبی کاوه در تحول ادبی ایران واجد اهمیت بسیار قدمایی (کلاسیک)« ،هوای تازه »ای م یطلبد.
میؤه شیرین تلاش او طبعاً ایجاد گشایش «نسبی» در فضای ناتاریخی و است ]۴[ .البته این آرایش مفهومی نسبتاً مدرن که در «ساختار زبان» در ایندوره هنرمندان جوان و تجددخواه سرزمی نهای عرب زبان به کمک
خفقان آور عصر انحطاط است که در این دوره به بار م ینشیند .همزمان رونمایی م یشد «قبل از ایران» در سرزمی نهای عربی از جمله در سوریه، یافت ههای تازهای از جنب شهای ادبی اروپا ،سعی م یکنند از میراث سترون
با این دستامد تاریخی ،او با شادابی و اعتماد به نفس بالاتری در پی شکار لبنان ،عراق ،مراکش ،الجزایر ،تونس ،و بویژه در مصر (به رهبری «جمعیت نیاکان و ساختارهای روایی تکرارشونده و غلوآمیز مکتب کلاسیک ـ که
نمادها و سوژههای مدرن است تا جایی که گاه حتا به شکلی صوری و دیوان» و تلا شهای استاد خلیل مطران ،و سپس ادام هاش در جمعیت همچنان در «عصر تدوین» (نیمه سده دوم تا اواخر سده سوم هجری)
فرمال به تعابیر علمی ،اختراعات ،و فرآوردههای صنعتی اروپا نیز متوسل آپولو) نیز به جوش و خروش بوده است .ناگفته نماند که لبنان در این منجمد شده بود ـ فراتر روند .البته فراتر رفتن از آموزههای نیاکان ،گرچه
م یشود .برای نمونه شاعر بلندآوازه عراقی «معروف رصافی» برای افزودن دوره نسبت به بقیه کشورها پیشتاز است زیرا به دلیل قدمت و گستردگی تحت تأثیر جنب شهای ادبی اروپا قرار داشت ولی به واسطٔه حضور فعال
بر جذابیت سرودههایش ،برخی استعارهها و تعابیر علمی مطرح زمان خود روابط اش با اروپا ،این تحول ،از مد تها پیش در قلب تپندٔه این کشور نسل متقدم نواندیشان دینی ،خواه ناخواه از نهضت عقل گرایی در تاریخ
را استخدام م یکند [ .]۵یا حافظ ابراهیم از شاعران پیشتاز ادبیات مدرن (بیروت) آغاز شده بود و شاعران بزرگ و متفکران نواندیش همچون ادیب اسلامی بویژه از آموزهها و آیات صریح قرآن در «مذموم دانستن پیروی
مصر «در برخی اشعارش از اختراعات جدید ،مانند قطار یا هواپیما ،با لحن اسحاق ،ایلیا ابوماضی ،میخاییل نعیمه ،جبران خلیل جبران و… در واقع از سن تهای ناعقلانی نیاکان» نیز سیراب م یشد ،آیاتی که از جمله در
و شیوه شاعران دوره جاهلی سخن م یگوید ]۶[».اما جالب تر ،همزمانی «سوره بقره» نیز آمدهاند« :چون به آنان گفته م یشد از آنچه خداوند
توجه هنرمند فارس زبان ایرانی نسبت به این فرآوردهها است که گاه به ثمرٔه ارتباط بلندمدت لبنان با تجدد مغرب زمین هستند. نازل کرده ،پیروی کنید ،م یگفتند :خیر ،ما از آنچه نیاکان مان را بر آن
حدی در نظرش جذاب م یآید که حتا از محصولاتی همچون «هواپیما» برخی از برجست هترین شاعران و پرچمداران نقد ادبی در سرزمی نهای یافتیم پیروی م یکنیم» و پاسخ رسای قرآن به آ نها« :حتا اگر نیاکانشان
به عنوان استعاره ای مدرن در قالب «تزیینات لفظی تازه» بهره م یگیرد. عربی ،از جمله احمد شوقی ،ابراهیم ناجی ،سلیم خوری ،حافظ ابراهیم، چیزی نیندیشیده و راهی نیافته باشند(».آیه )۱۷۰؛ نکته اینجاست که
این تلاش رنج خیز شاعران هر دو زبان برای فاصله گرفتن از نمادهای محمدمهدی جواهری ،احمد زکی ابوشادی ـ و پیشاپیش آ نها استاد خلیل رجوع دوبارٔه جوامع مسلمان منطقه به عقل و دلالت و برهان و قیاس در
ملال آور و تشبیهات بسیط و انتزاعی عصر سنت ،البته که همیشه مطران ،هرچند که به رویکرد شناخت شناسی (اپیستمولوژی) الگوی تجدد این دوره عمدتاً زیر تأثیر آراء پیشگامان جنبش اصلاح دینی قرار دارد که
نم یتواند کامروا باشد و پیش م یآید که در پروسٔه تولید معنا« ،ضمیر اروپا ،به ویژه ارزش کانونی « ِخرد علمی» در آن الگو ،علاقٔه چندانی نشان هنرمندان جوان یا خودشان با این پیشگامان ،مراوده و مکاتبه دارند (برای
ناخودآگاه هنرمند» (که همچنان در ساختار هستی شناسی و بوطیقای نم یدادند اما دغدغٔه مشترکشان برای پایه گذاری نهضتی با هدف تحول مثال مکاتبه حافظ ابراهیم شاعر نام آشنای مصر با شیخ محمد عبده)،
عصر سنت گرفتار است) او را هدایت کند .برای نمونه سرودههای «رشید ادبی در سرزمی نهای عربی (به مانند همتایان فارس زبان خود در ایران: یا که نواندیشا ِن دینی از اعضای خانواده و بستگان این هنرمندان جوان
یاسمی» مثال موثقی است .محمدرضا شفیعی کدکنی در باره نوگرایی عارف قزوینی ،محمدتقی بهار ،محمدعلی فروغی ،سعیدنفیسی ،رشید هستند؛ خانوادههایی که اغلبشان ،پیشینه مبارزات استقلال خواهی از
شاعران و هنرمندان دورٔه بعد از مشروطیت ،یکی از سرودههای یاسمی را یاسمی ،اقبال آشتیانی ،و…) سرانجام در پایان همین دوره به اصلاحاتی
مثال م یآورد و م ینویسد که او «از جمله قطعه ای در خطاب به هواپیما امپراتوری عثمانی را نیز در کارنامه خود دارند]۱[ .
م یگوید :تو چگونه به اوج آسمان رفتی ،و «هواپیما» پاسخ م یدهد که در چنین بافت و بستری است که نسل پیشرو هنرمندان تجددخواه
چون هوا را زیر پا گذاشتم و بر هوا چیره شدم این مرتبه را یافتم .شاعر از با تکیه بر این دریاف تهای نو ،تلاش پُر هزینه ای را برای شکل دادن
این گفتٔه «هواپیما» نتیجه م یگیرد که انسان باید بر هوای نفس خویش به سبکی ادبی که بتواند جهان عواطف معاصرشان را به فهم و بیان
درآوَرد ،آغاز م یکنند .حاصل این تلا شها ،تولد سبکی تلفیقی و تازه
تسلط پیدا کند]۷[».؛ است که به مکتب «نوقدمایی»(نوکلاسیک) اشتهار م ییابد .در این زمینه
استخدام نمادواژٔه تازه یا ِب «هواپیما» به جای واژه سنتی «طیور» ،احتمالاً م یتوان به سرودههای «معروف رصافی» در عراق اشاره کرد]۲[ .؛ دیری
در کام هنرمند مدرنیست و مخاطب ایران یاش ،شیرین و خوش نشسته نم یپاید که ادبیات معاصر عرب برای عبور از مرزهای لغزنده و تناقض
است بویژه از آن رو که گویا بعد از گذشت سدهها بالاخره افقی پدیدار آلود «نوقدمایی» ،عزم اش را جزم م یکند و طلیعه شعر رمانتیک پدیدار
شده و فرصتی را در اختیار شاعر قرار داده تا او بتواند مضامین آشنا با م یشود .پرتوهای این حرکت تکامل یابنده ابتدا به شکل جنینی در آثار
ذائقه مخاطب را لباسی نو بپوشاند و شاید به وسیلٔه این جا به جایی شاعران بلندآوازه ای همچون :احمدشوقی و حافظ ابراهیم (مصر) و بعدتر
مکانیکی ،حداقل در «آرای ههای لفظی» ،بسا امروزی و تازه بنماید! زیرا در اشعار محمدمهدی جواهریدر عراق [ ،]۳نمودار م یشود .آثار تأثیرگذار
کم نبودهاند شاعران بزرگ عصر سنت که در باره غلبه بر هوای نفس ،و این پیشقراولان تجدید حیات ادبیات عربی که بعدتر حتا بر «شعر آزاد
«سرکوب خواه شهای تن» ،سرودههای فراوانی در قالب آرای هها و نمادهای عرب» هم تأثیر عمیقی م یگذارد در واقع پلی است برای گذار آرام از
تکرارشونده ،برای ما به ارث گذاشت هاند از جمله ،این سروده مشهور سعدی
مثال زدنی است که« :طیاران مرغ دیدی ،تو ز پای بند شهوت به درآی، سبک قدمایی به مکتب رمانتیسم.
تا ببینی طیاران آدمیت ».رشید یاسمی نیز (شاید با هدف آشتی دادن
دریاف تهای مدرن با جهان بینی سنتی) ،با انتقال مکانیکی نماد «هواپیما» ادبیات در ایرا ِن بعد از مشروطیت
به جای «مرغ و طیور» ،سعی دارد همین معنای اسطوره مزاج را در قالب در ایران نیز با پیروزی انقلاب مشروطیت در ۱۲۸۵خورشیدی ،بستر
تشبیهات و خصایص لفظی تازه ،افاده کند و البته دوستی و پیوند ضمیر مناسب تری برای طرح آراء و مطالبات هنرمندان متعهد و نوگرا بوجود آمده
ناخودآگاِه خویش را با میراث فکری و معرفت شناسی عصر سنت نیز به است .در نتیجه ،نسل نورسته در سرزمین ما هم به سهم خود م یکوشد از
دایرٔه معرفت شهودی و گفتما نهای قضا و قدری ،بویژه از چهارچوب تنگ
مخاطب گوشزد کند. تشبیهات و استعارههای غلوآمیز سبک قدمایی (که عمدتاً به ماه و ماوراء و
مدح و «معشوق انتزاعی» محدود م یشد) گامی به جلو بردارد و برای یگانه
شدن با دنیای مدرن ،به جهان عواطف و نیازهای واقعی تر انسان معاصر
21 در حقیقت ،تجددگریز ِی معرفتی «رشیدیاسمی» که در زیر پوست ماندگار در سازههای روایی ،ساخ تهای لفظی و تزیینات نمادی ِن شعر و قدم گذارد .در واقع از برکت این افق تازه است که هنرمند نوگرا امکان
نمادواژه ها و سازههای جدید ادبی به مخاطب عرضه م یشود به عنوان قصه نویسی منتهی م یشود .تقریباً همزمان با این دورٔه متلاطم است که م ییابد در آثار تولیدی و گفتما نهای ادب یاش ،از تصوف غالی و تجرب ههای
شیوه ای تلفیقی و نمونه وار ،بین نویسندگان و شاعران آن دوره رایج هنرمندان آذری زبان از جمله علی اکبر صابر ،میرزا تقی خان رفعت ،جلیل صرفاً روحانی ،بویژه از انگارههای ناتاریخی و «اساطیری» که در ژر فترین
است .این روش معتد ِل تلفیق سازههای مدرن با معرفت شناسی ادبی محمدقلی زاده ،شمس کسمایی ،جعفر خامنه ای ،سعید اردوبادی ،و…، لای ههای روان جمعی ما ایرانیان رسوب کرده« ،تا حدودی» فاصله بگیرد
َسل ِف صالح (که هدف زیرپوست یاش حفظ و انسجام هویت ایرانی است) در همپای بسیاری دیگر از شاعران و قصه نویسان تبریز ،به سهم خود ،خیز و حداقل ،مفهومی به نسبت انضمامی از نیازهای انسا ِن خاکی (انسان
واقع از نسل اول ادیبان ترقی خواه قبل از مشروطه (به رهبری ذکاءالملک بلند تحول خواهی و نوجویی ادبی را در میان نس لهای جوان کشورهای اینجهانی) را نیز مد نظر قرار دهد .عبدالحسین زرین کوب در فصل هفتم
اول) و امتداد آن پس از مشروطه توسط نسل دوم (که عمدتاً در مجله کتا ِب مرجع و معتبر خود (نقد ادبی) همچون برخی دیگر از پژوهندگان
منطقه ما ،زنده نگه م یدارند.
باری ،فعالیت هنرمند نوگرای این دوره ،به رغم کشش و گرایش اش 21
به نوشوندگی و سعی در همگامی با جنب شهای ادبی اروپا اما همانطور
که گفته شد در محدودٔه معینی از جمله :اقتباس مفاهیم ابتدایی نقد
مدرن؛ توجه نسبی به استقلال شخصیت شاعر از برخی آرای ههای لفظی؛ جواد موسوی خوزستانی
بازآفرینی و ترمیم برخی استعارهها و خصایص فنی؛ و نهایتاً تنظیم
سازههای سبکی ،متوقف م یماند و لزوماً به وادی استقلال از انگارههای
سال / 22شماره - 1326جمعه 26ید 1393 معنایی و شناخت شناسی عصر سنت ،گسترش نم ییابد .این توقف ناگزیر همزمان با دورٔه موسوم به دوره تدارک انقلاب مشروطیت و گسترش
تاریخی ،خواه ناخواه گسست و تناقض (تناقض یا برزخ سنت و مدرنیت) را آرام ارز شهای تجد د در ایران ،مرکز امپراتوری عثمانی نیز در تب و
In touch with Iranian diversity بر آفرین شهای ادبی او تحمیل م یکند .با این وجود اما م یبینیم که در این معاصر ،این دورٔه بعد از مشروطیت را از نظر شکوفایی و رونق ادبی ،با تاب آغاز استقلال خواهی مستعمرات خود است و هنوز به انعقاد قرارداد
درؤه پُرآشوب ،هنرمند تجددخواه کشورهای عرب زبان ،به منظور دمیدن اهمیت دیده است ،منظور دوره ای است که آراء و سبک تلفیقی شاعران و «مودروس» در اکتبر ۱۹۱۸ـ که خاتمه سلطه عثمانی بر سرزمی نهای
Vol. 22 / No. 1326 - Friday, Jan. 16, 2015 روح تازه ای در ساختارهای زنگار گرفتٔه ادبیات سنتی ممالک اسلامی، نویسندگان متقدم عمدتاً توسط سه انجمن ادبی («دانشکده»« ،کاوه» ،و عربی را اعلام کرد ـ بیش از سه دهه باقی مانده که نسلی از شاعران و
لحظه ای از پای نم ینشیند .او همپای کنشگران نهضت اصلاح دینی در «انجمن ادبی ایران») نمایندگی م یشد .در این دوره استاد «ملک الشعرای نویسندگان نوگرا همپای نسل تازه نفسی از متفکران نواندیش دینی ،در
جهان اسلام ،با جسارتی کم سابقه سعی م یکند که هر طور شده از دور بهار» به همراه ادیب پیشاوری ،ذکاءالملک دوم ،محمد قزوینی ،و بدیع اغلب سرزمی نهای مسلمان نشین (اعم از ترک و فارس و عرب زبان)،
بستٔه تکرار میراث ادبی و اصول زیباشناختی نیاکان ،گامی بلند و کیفی الزمان فروزانفر نقش مهمی در «خلق فضای جدید و مناسب» برای تداوم متولد م یشود .این نسل ،خسته از تکرار تجرب ههای ملال آور زیست ادیبانٔه
این نهضت ادبی بر عهده دارد .همچنین نقش تأثیرگذار میرزا فتحعلی
به سوی آینده بردارد. آخوندزاده و انجمن ادبی کاوه در تحول ادبی ایران واجد اهمیت بسیار قدمایی (کلاسیک)« ،هوای تازه »ای م یطلبد.
میؤه شیرین تلاش او طبعاً ایجاد گشایش «نسبی» در فضای ناتاریخی و است ]۴[ .البته این آرایش مفهومی نسبتاً مدرن که در «ساختار زبان» در ایندوره هنرمندان جوان و تجددخواه سرزمی نهای عرب زبان به کمک
خفقان آور عصر انحطاط است که در این دوره به بار م ینشیند .همزمان رونمایی م یشد «قبل از ایران» در سرزمی نهای عربی از جمله در سوریه، یافت ههای تازهای از جنب شهای ادبی اروپا ،سعی م یکنند از میراث سترون
با این دستامد تاریخی ،او با شادابی و اعتماد به نفس بالاتری در پی شکار لبنان ،عراق ،مراکش ،الجزایر ،تونس ،و بویژه در مصر (به رهبری «جمعیت نیاکان و ساختارهای روایی تکرارشونده و غلوآمیز مکتب کلاسیک ـ که
نمادها و سوژههای مدرن است تا جایی که گاه حتا به شکلی صوری و دیوان» و تلا شهای استاد خلیل مطران ،و سپس ادام هاش در جمعیت همچنان در «عصر تدوین» (نیمه سده دوم تا اواخر سده سوم هجری)
فرمال به تعابیر علمی ،اختراعات ،و فرآوردههای صنعتی اروپا نیز متوسل آپولو) نیز به جوش و خروش بوده است .ناگفته نماند که لبنان در این منجمد شده بود ـ فراتر روند .البته فراتر رفتن از آموزههای نیاکان ،گرچه
م یشود .برای نمونه شاعر بلندآوازه عراقی «معروف رصافی» برای افزودن دوره نسبت به بقیه کشورها پیشتاز است زیرا به دلیل قدمت و گستردگی تحت تأثیر جنب شهای ادبی اروپا قرار داشت ولی به واسطٔه حضور فعال
بر جذابیت سرودههایش ،برخی استعارهها و تعابیر علمی مطرح زمان خود روابط اش با اروپا ،این تحول ،از مد تها پیش در قلب تپندٔه این کشور نسل متقدم نواندیشان دینی ،خواه ناخواه از نهضت عقل گرایی در تاریخ
را استخدام م یکند [ .]۵یا حافظ ابراهیم از شاعران پیشتاز ادبیات مدرن (بیروت) آغاز شده بود و شاعران بزرگ و متفکران نواندیش همچون ادیب اسلامی بویژه از آموزهها و آیات صریح قرآن در «مذموم دانستن پیروی
مصر «در برخی اشعارش از اختراعات جدید ،مانند قطار یا هواپیما ،با لحن اسحاق ،ایلیا ابوماضی ،میخاییل نعیمه ،جبران خلیل جبران و… در واقع از سن تهای ناعقلانی نیاکان» نیز سیراب م یشد ،آیاتی که از جمله در
و شیوه شاعران دوره جاهلی سخن م یگوید ]۶[».اما جالب تر ،همزمانی «سوره بقره» نیز آمدهاند« :چون به آنان گفته م یشد از آنچه خداوند
توجه هنرمند فارس زبان ایرانی نسبت به این فرآوردهها است که گاه به ثمرٔه ارتباط بلندمدت لبنان با تجدد مغرب زمین هستند. نازل کرده ،پیروی کنید ،م یگفتند :خیر ،ما از آنچه نیاکان مان را بر آن
حدی در نظرش جذاب م یآید که حتا از محصولاتی همچون «هواپیما» برخی از برجست هترین شاعران و پرچمداران نقد ادبی در سرزمی نهای یافتیم پیروی م یکنیم» و پاسخ رسای قرآن به آ نها« :حتا اگر نیاکانشان
به عنوان استعاره ای مدرن در قالب «تزیینات لفظی تازه» بهره م یگیرد. عربی ،از جمله احمد شوقی ،ابراهیم ناجی ،سلیم خوری ،حافظ ابراهیم، چیزی نیندیشیده و راهی نیافته باشند(».آیه )۱۷۰؛ نکته اینجاست که
این تلاش رنج خیز شاعران هر دو زبان برای فاصله گرفتن از نمادهای محمدمهدی جواهری ،احمد زکی ابوشادی ـ و پیشاپیش آ نها استاد خلیل رجوع دوبارٔه جوامع مسلمان منطقه به عقل و دلالت و برهان و قیاس در
ملال آور و تشبیهات بسیط و انتزاعی عصر سنت ،البته که همیشه مطران ،هرچند که به رویکرد شناخت شناسی (اپیستمولوژی) الگوی تجدد این دوره عمدتاً زیر تأثیر آراء پیشگامان جنبش اصلاح دینی قرار دارد که
نم یتواند کامروا باشد و پیش م یآید که در پروسٔه تولید معنا« ،ضمیر اروپا ،به ویژه ارزش کانونی « ِخرد علمی» در آن الگو ،علاقٔه چندانی نشان هنرمندان جوان یا خودشان با این پیشگامان ،مراوده و مکاتبه دارند (برای
ناخودآگاه هنرمند» (که همچنان در ساختار هستی شناسی و بوطیقای نم یدادند اما دغدغٔه مشترکشان برای پایه گذاری نهضتی با هدف تحول مثال مکاتبه حافظ ابراهیم شاعر نام آشنای مصر با شیخ محمد عبده)،
عصر سنت گرفتار است) او را هدایت کند .برای نمونه سرودههای «رشید ادبی در سرزمی نهای عربی (به مانند همتایان فارس زبان خود در ایران: یا که نواندیشا ِن دینی از اعضای خانواده و بستگان این هنرمندان جوان
یاسمی» مثال موثقی است .محمدرضا شفیعی کدکنی در باره نوگرایی عارف قزوینی ،محمدتقی بهار ،محمدعلی فروغی ،سعیدنفیسی ،رشید هستند؛ خانوادههایی که اغلبشان ،پیشینه مبارزات استقلال خواهی از
شاعران و هنرمندان دورٔه بعد از مشروطیت ،یکی از سرودههای یاسمی را یاسمی ،اقبال آشتیانی ،و…) سرانجام در پایان همین دوره به اصلاحاتی
مثال م یآورد و م ینویسد که او «از جمله قطعه ای در خطاب به هواپیما امپراتوری عثمانی را نیز در کارنامه خود دارند]۱[ .
م یگوید :تو چگونه به اوج آسمان رفتی ،و «هواپیما» پاسخ م یدهد که در چنین بافت و بستری است که نسل پیشرو هنرمندان تجددخواه
چون هوا را زیر پا گذاشتم و بر هوا چیره شدم این مرتبه را یافتم .شاعر از با تکیه بر این دریاف تهای نو ،تلاش پُر هزینه ای را برای شکل دادن
این گفتٔه «هواپیما» نتیجه م یگیرد که انسان باید بر هوای نفس خویش به سبکی ادبی که بتواند جهان عواطف معاصرشان را به فهم و بیان
درآوَرد ،آغاز م یکنند .حاصل این تلا شها ،تولد سبکی تلفیقی و تازه
تسلط پیدا کند]۷[».؛ است که به مکتب «نوقدمایی»(نوکلاسیک) اشتهار م ییابد .در این زمینه
استخدام نمادواژٔه تازه یا ِب «هواپیما» به جای واژه سنتی «طیور» ،احتمالاً م یتوان به سرودههای «معروف رصافی» در عراق اشاره کرد]۲[ .؛ دیری
در کام هنرمند مدرنیست و مخاطب ایران یاش ،شیرین و خوش نشسته نم یپاید که ادبیات معاصر عرب برای عبور از مرزهای لغزنده و تناقض
است بویژه از آن رو که گویا بعد از گذشت سدهها بالاخره افقی پدیدار آلود «نوقدمایی» ،عزم اش را جزم م یکند و طلیعه شعر رمانتیک پدیدار
شده و فرصتی را در اختیار شاعر قرار داده تا او بتواند مضامین آشنا با م یشود .پرتوهای این حرکت تکامل یابنده ابتدا به شکل جنینی در آثار
ذائقه مخاطب را لباسی نو بپوشاند و شاید به وسیلٔه این جا به جایی شاعران بلندآوازه ای همچون :احمدشوقی و حافظ ابراهیم (مصر) و بعدتر
مکانیکی ،حداقل در «آرای ههای لفظی» ،بسا امروزی و تازه بنماید! زیرا در اشعار محمدمهدی جواهریدر عراق [ ،]۳نمودار م یشود .آثار تأثیرگذار
کم نبودهاند شاعران بزرگ عصر سنت که در باره غلبه بر هوای نفس ،و این پیشقراولان تجدید حیات ادبیات عربی که بعدتر حتا بر «شعر آزاد
«سرکوب خواه شهای تن» ،سرودههای فراوانی در قالب آرای هها و نمادهای عرب» هم تأثیر عمیقی م یگذارد در واقع پلی است برای گذار آرام از
تکرارشونده ،برای ما به ارث گذاشت هاند از جمله ،این سروده مشهور سعدی
مثال زدنی است که« :طیاران مرغ دیدی ،تو ز پای بند شهوت به درآی، سبک قدمایی به مکتب رمانتیسم.
تا ببینی طیاران آدمیت ».رشید یاسمی نیز (شاید با هدف آشتی دادن
دریاف تهای مدرن با جهان بینی سنتی) ،با انتقال مکانیکی نماد «هواپیما» ادبیات در ایرا ِن بعد از مشروطیت
به جای «مرغ و طیور» ،سعی دارد همین معنای اسطوره مزاج را در قالب در ایران نیز با پیروزی انقلاب مشروطیت در ۱۲۸۵خورشیدی ،بستر
تشبیهات و خصایص لفظی تازه ،افاده کند و البته دوستی و پیوند ضمیر مناسب تری برای طرح آراء و مطالبات هنرمندان متعهد و نوگرا بوجود آمده
ناخودآگاِه خویش را با میراث فکری و معرفت شناسی عصر سنت نیز به است .در نتیجه ،نسل نورسته در سرزمین ما هم به سهم خود م یکوشد از
دایرٔه معرفت شهودی و گفتما نهای قضا و قدری ،بویژه از چهارچوب تنگ
مخاطب گوشزد کند. تشبیهات و استعارههای غلوآمیز سبک قدمایی (که عمدتاً به ماه و ماوراء و
مدح و «معشوق انتزاعی» محدود م یشد) گامی به جلو بردارد و برای یگانه
شدن با دنیای مدرن ،به جهان عواطف و نیازهای واقعی تر انسان معاصر
21 در حقیقت ،تجددگریز ِی معرفتی «رشیدیاسمی» که در زیر پوست ماندگار در سازههای روایی ،ساخ تهای لفظی و تزیینات نمادی ِن شعر و قدم گذارد .در واقع از برکت این افق تازه است که هنرمند نوگرا امکان
نمادواژه ها و سازههای جدید ادبی به مخاطب عرضه م یشود به عنوان قصه نویسی منتهی م یشود .تقریباً همزمان با این دورٔه متلاطم است که م ییابد در آثار تولیدی و گفتما نهای ادب یاش ،از تصوف غالی و تجرب ههای
شیوه ای تلفیقی و نمونه وار ،بین نویسندگان و شاعران آن دوره رایج هنرمندان آذری زبان از جمله علی اکبر صابر ،میرزا تقی خان رفعت ،جلیل صرفاً روحانی ،بویژه از انگارههای ناتاریخی و «اساطیری» که در ژر فترین
است .این روش معتد ِل تلفیق سازههای مدرن با معرفت شناسی ادبی محمدقلی زاده ،شمس کسمایی ،جعفر خامنه ای ،سعید اردوبادی ،و…، لای ههای روان جمعی ما ایرانیان رسوب کرده« ،تا حدودی» فاصله بگیرد
َسل ِف صالح (که هدف زیرپوست یاش حفظ و انسجام هویت ایرانی است) در همپای بسیاری دیگر از شاعران و قصه نویسان تبریز ،به سهم خود ،خیز و حداقل ،مفهومی به نسبت انضمامی از نیازهای انسا ِن خاکی (انسان
واقع از نسل اول ادیبان ترقی خواه قبل از مشروطه (به رهبری ذکاءالملک بلند تحول خواهی و نوجویی ادبی را در میان نس لهای جوان کشورهای اینجهانی) را نیز مد نظر قرار دهد .عبدالحسین زرین کوب در فصل هفتم
اول) و امتداد آن پس از مشروطه توسط نسل دوم (که عمدتاً در مجله کتا ِب مرجع و معتبر خود (نقد ادبی) همچون برخی دیگر از پژوهندگان
منطقه ما ،زنده نگه م یدارند.