Page 28 - Shahrvand BC No.1268
P. 28
دیدگاه
28چند نکته مهم به عزیزان کرد و دیگر ملیتهای عاشق سرزمین خویش
نقطهضعف مخالفان حقوق برابر یعنی بر تری طلبان در تعریف واژههای برتری طلب را شناخت و شناساند .من تا کنون سکوت کرده بودم و دکتر گلمراد مرادی سال مکیو تسیب /شماره - 1268جمعه 15رذآ 1392
آزادی و دمکراسی است .برخی از روشنفکران خلق حاکم ،خود را به نمیخواستم نامی از افراد یا کسانی ببرم؛ اما اجبارا و بعد از روشن شدن در تمام سخنرانیهایم ،در برخی از کشورهای دنیا ،از ونکوور کانا دا
کوچه علی چپ میزنند و برای مردم عادی موعظه میکنند که طوطیوار ماهیت این به ظاهر دمکراتها ،باید آنها را معرفی کرد که ما خود در گرفته تا ژنو سوئیس و استکهلم سوئد و اسلو نروژ و دیار بکر ترکیه In touch with Iranian diversity
این شعار را تکرار کنند و به آنها یاد دادهاند که فدرالیسم یعنی کجای گود قرار داریم .این شخصیتها از روشنفکران خلق حاکم هستند وحتا اربیل کردستان ،تعدادی ازهم میهنانم را دیده و شنیدهام که
تجزیهطلبی .حالا اگر از صد نفر بپرسی که مفهوم علمی فدرالیسم و اگر حرفی میزنند از روی احساسات و جنگافروزی نیست ،بلکه بر با دل وجان همه کار را بدون فکر کردن درباره آیندٔه ملت خود،
چیست؟ احتمالاً نمیدانند و به همان شعار بسنده میکنند .اگر از آنها تری طلبی را ،گرچه نمیخواهند ،اما غیر مستقیم تبلیغش میکنند. برای آزادی واستقلال ،انجام میدهند و از خود مایه میگذارند و علاقه
پرسیده شود که مفهوم این واژهها را که اغلب به کار میگیرند برای خوشحالم که نگارنده این سطور نکته ضعفی هم ندارد و عدوئی نیز دارند که از زیر سلطه دیکتاتوران حاکم و کسانیکه خود آنها ،زبان،
ملتهای ایران روشن کنند ،مطمئن باشید یا طفره میروند و یا چیزی باهیچ کسی در کارش نیست و بجز واقعیت و استدلال چیز دیگری را رسم و رسوماتشان را آگاهانه و یا نا آگاهانه تحقیر میکنند ،بیرون
غیر واقعی سرهمبندی میکنند و تحویل شنونده میدهند .اگر با کسی مطرح نکرده و نمیکند .خود خواهی در او به درجه صفر رسیده است و بیآورند .انسان اگر کمی فکر کند میفهمد ،چرا دوری از دیکتاتوران و
رو برو شدید و برای نمونه ایشان واژه فدرالیسم را برابر تجزیهطلبی ناسیونالیستها و گرایش به جدائی؟! آنگونه که بارها درنوشته ها ،گفته
دانست ،حیف وقت است که با او تلف کنید .او نخست باید یاد بگیرد که تن هم با آغوش باز به دیالوگ و گفتگوی منطقی میدهد. و تأکید کردهام ،با تأسف باید گفت؛ تا زمانی که نا آگاهی مطلق بر
در تعریف واژهها فرقی علمی وجود دارد ،بین تجزیهطلبی و فدرالیسم، یکی از فیلسوفان متریالیست ایرانی ،مادربزرگ کرد و پدربزرگ آخوند جوامع خاور زمینی حاکم است ،باید با رژیمهای دیکتاتوری ،دست
در غیر آن صورت طراح مسئله سفسطه گر است و نباید با چنین آدمی اهل ساری که در اوایل انقلاب در رژیم آخوندی او را گالیلهوار کشتند، وپنجه نرم کرد و دمکراتهارا به دیالوگ وگفتگو دعوت کرد .بازهم برای
بحث کرد که به دشمنی ختم شود .ما باید این نکته را بدانیم که با گفته است« :واقع بین باشیم نه پندار باف» .ناسیونالیستهای کور و برتری کار آخری نیازبه آگاهی اجتماعی و ازمیان برداشتن بی تفاوتی دربرابر
هیچکسی سر دشمنی نداریم و اصلًا مایل به دشمنتراشی هم نیستیم. طلب در رژیمهای دیکتاتوری (مذهبی و غیرمذهبی) این را میدانند اتفاقات جامعه است .اگر ما بر بی تفاوتی غلبه کنیم ،در نتیجه بیشترین
این نکته باید برای آن بر تری طلبان روشن باشد که دنیا عوض شده و اما پندار بافی میکنند ،اگر ماهم چنین کاری را بکنیم چه فرقی هست آگاهی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را به دست آوردهایم .بهمین
دیگر ما ملتهای ایران (فارس ،آذری ،کرد ،بلوچ ،عرب ،ترکمن و اقوامی میان ما افراد فعال ملتهای غیر حاکم با آن بخش از ناسیونالیستهای دلیل اگر بی تفاوت نباشیم ،ترسها خواهد شکست و بهتر احساس
مانند لر و گیلک و مازندرانی و غیره) به برتری طلبان اجازه نمیدهیم حاکم؟ من اخیراً کمپین یک میلیون پیام برای جلوگیری از استعمال آزادی میکنیم .در واقع ،آزادی حق هرانسان و هرملتی است و این
حق و حقوقمان را زیر پا بگذارند .دنیای دیکتاتوران دارد سپری میشود خشونت در گفتگوها را دیدم و آن را با دوستانم در میان گذاشتم .در انسان باید اجازه ندهد ،تحت ظلم و ستم و توهین قرار گیرد .این حق
و به یقین باید گفت :جمهوری اسلامی که خشنترین شیوه دیکتاتوری واقع کسی که منطق نداشته و ناآگاه باشد ،خود را در بن بست بحث مسلم هرانسان است که آزاد باشد؛ اما این آزادی بهر قیمتی شایسته
میبیند و به خشونت و دشمنی روی میآورد و یا با توهین و ناسزاگوئی انسانها نیست و به سادگی نیز بدست نمیآید .باید برای کسب آن تا
را بنمایش گذاشته است ،آخرین آنها است. طرف را تحریک میکند که همانند خود او عکسالعمل نشان دهد .من سر حد جان ،مایه گذاشت و نه فقط خود آگاهی اجتماعی را به دست
عاجزانه از هم میهنان کردم و همه افراد فعال دگر ملیتهای ایران تقاضا آوریم ،بلکه باید این آگاهی و فهم دمکراسی را به حاکمان دیکتاتور
این بستگی دارد به نیرو و فعالیت دمکراتها و اتحاد آنها .حتی بخشی دارم و میخواهم به دام برتری طلبان و دیکتاتورخواهان نیافتید .ما تحمیل کنیم و یا به همه فهماند و تشویق کرد که علیه دیکتاتوری Vol. 21 / No. 1268 - Friday, Dec. 6, 2013
از راستها و محافظهکاران به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان به دیدیم در قرون گذشته پدرانمان چگونه قهرمانانه جنگیدند اما شکست برخیزند .البته اکنون اکثر مردمان ملتهای فعال و حتی غیر فعال
شیوههای گذشته حکم رانی کرد .پس راه برای آگاهی تودهها بازتر خوردند .زندهیاد قاضی محمد از بنیانگذاران دیالوگ و بحث منطقی درحد توان خویش ،این کار را میکنند و تا جائیکه ملاحظه میشود،
شده است و تعداد فراوانی از قشر ناآگاه خلق حاکم به این نتیجه بود ،اما متأسفانه به دلیل نداشتن پشتیبان آگاه حتی در میان خودیها، در دل غاصبان قدرت وحشت ایجاد کردهاند .اعدامهای بی رویه از
رسیدهاند که باید با دیگر ملتها راه آمد و اینها کمتر تحت احساسات نتوانست به نتیجه مثبت بسود ملت کرد برسد و جانش را داد .در زمان جوانان غیور کرد و دیگر ملتهای بلوچ ،عرب وغیره دلیل براین وحشت
«میهن پرستانه» قرار میگیرند و بیشتر به دمکراسی روی میآورند، او ارتباطات مدرن وجود نداشت ،اما اکنون در قرن دجیتال هستیم و است .در واقع آنها رژیم را به زانو در آوردهاند .مشکلی که برخی از
اگرچه مفهوم دمکراسی را همان طور درک میکنند که برتری طلبان خیلی چیزها سهل گشتهاند .لذا ما بهتر میتوانیم از گفتگوی با منطق، مبارزان ملتهای غیر حاکم در ایران دارند ،افراطی گرائی است که ما
تبلیغش کردهاند .باید برای آنها مثالهای زنده ،مانند سوئیس و کانادا نتیجه مثبت به دست آوریم .اواسط قرن بیستم میلادی در اواخر مبارزه همه افراد خلق حاکم را مقصر میدانیم و برخی از عزیزان برای نمونه
آورد و گفت ما هیچ از ملتهای سوئیس و کانادا کم نداریم ،اگر حقوق مسلحانه خلق کرد و نتیجه درست ندادن آن ،اکثر شاعران کرد سعی و کردها و آذریها بر خوردی بسیار افراطی وتند واحساساتی ،علیه همه
کوشش میکردند ،در لا بلای اشعار انقلابی و مردمی خود ،کرد بودن را دارند ،وهمه را ازخلق وفرهنگ حاکم بر جامعه دشمن سخت خویش
مساوی تعلیم و تربیتی داشته باشیم. به ملت خویش یادآوری کنند و نگذارند شکستها در مبارزات مسلحانه میپندارند .به ویژه اگر تحت سلطه رژیمی دیکتاتوری و ناسیو نالی است
گذشته قرن ۱۹و اوایل قرن ۲۰میلادی تأثیر منفی بر روحیه جوانان باشند که اکنون هستند .این رژیم حتی خلق خود را سرکوب کرده و
برتری طلبان ،در واقع جاده صاف کن دیکتاتوری ،از واژه تعلیم تربیت، غیور کرد بگذارد .به همین دلیل اشعار حماسی زیاد میسرودند .ازجمله به افراد دمکرات هم درآن ملت ظلم میکند .در حالی که اکثر به اتفاق
بقول مسلمانان ،مانند جن از بسمالله ،وحشت دارند .چون تعلیم تربیت شاعر میهندوست و مردمی محمدامین شیخالاسلامی معروف به هیمن خلق حاکم و قبل از همه ،شمار زیادی از روشن فکران و دمکراتها
درست انسان را به حقوق خود آشنا میکند .اگر کسی به ابتداییترین شعر حماسی زیر را به کردی سروده است که نگارنده آن را به فارسی از دشمنی بیزارند و به آزادی و دمکراسی پای بندند .در اینجا باید
حق خود آشنا باشد و از مزایای آن حق برخوردار شود ،مانند مردمان برگردانده .این اشعار کرد بودن و میهندوستی و مردمی بودن شاعر دمکراسی و آزادی را برای اکثر مردم جامعه تفهیم کرد؛ یعنی به زبان
ملتهای سوئیس و کپک کانادا ،هیچگونه ترسی از تجزیه کشور نباید را میرساند که احساسات هر کرد دیگری را بر میانگیزد .گر چه شاعر ساده فهماند که دمکراسی در یک کشور کثیرالملله بوجود نخواهد
باشد؛ زیرا در این کشورها حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی همه از یک خانواده متمول کرد اهل لاچین مهاباد آمده است ،اما سراسر آمد ،اگر حق فرد فرد شهروندان آن جامعه رعایت نشود .اگر ما علیه
ملتها رعایت میشود .اگر ملتی احساس کند که از ملت دیگر عقب اشعارش مردمی و انقلابی است .او یک شخصیت ادبی از مکریانهای افراد دمکرات باشیم و یا دیکتاتوران را با دمکراتهای خلق غالب که بر
نگه داشته شده میتواند با رأی آزاد و در سایه آزادی و دمکراسی جدا کرد اطراف مهاباد بود .من این شعر او را به آلمانی نیز ترجمه کردهام ما حکومت میکنند بایک چوب برانیم ،نه اینکه کمی بی انصافی است،
شود .ما نمونه آن را در کپک دیدیم .اکثریت مردم نمیخواهند از کانادا و حدود ۲۶سال پیش دریکی از رادیوهای فرانکفورت آم ماین آلمان بلکه بخودما لطمه وارد میآید .با این کار اگر ادامه داشته باشد ،بدون
جدا شوند و اگر با سرنیزه آلمانیها و فرانسویها و ایتالیاییها سوئیس دکلمه شده است ،اکنون نیز ترجمه فارسی آن را تقدیم به هم میهنان شک از پشتیبانان اندکی که داریم ،میکاهیم .البته اگر کسی از همان
را تعقیب کنید و بگوئید به ملتهای خود یعنی کشورهای آلمان و عزیزم میکنم که بدانند شعرای مردمی و محبوب چگونه درباره میهن کودکی مورد تحقیر قرار گیرد و توهین بشنود ،باید او را درک کرد که
فرانسه و ایتالیا به پیوندید ،آنها هرگز چنین کاری را نمیکنند؛ زیرا در چرا در هنگام بلوغ ،افراطی و با احساسات عمل میکند .مامی دانیم که
چارچوب سوئیس دارای حقوق برابرند .ما هم در چارچوب ایران بجز و ملت خویش میاندیشیدند. تعداد افراد واقعا دمکرات ،با شهامت و آزادیخواه در میان خلق حاکم
حقوق برابر چیز دیگری نمیخواهیم و به امید آن روز مبارزه میکنیم. کم است و ما با دیالوگ و بحث به کندی پیشرفت داریم .بهرحال کافی
کرد هستم من است ،گذشتٔه ،نه چندان دور را از نظر تاریخی با امروز مقایسه کنیم،
هایدلبرگ ،آلمان فدرال گر چه به زجر و زحمت دچارم و این دردی است مرا ملاحظه خواهیم کردکه تغییرات بس ژرفی انجام گرفته است .فراموش 28
۲۰۱۳ /۱۲ /۱ نشود ما در کشوری زندگی میکنیم که حدود ۱۱۰سال پیش ،از دید
هرگز از دنیای بیوفا نمینالم ،که نامردی است مرا تاریخ خیلی نا چیز ،شاه مملکت ،یعنی مظفر الدین شاه به یقین خود
Dr.g.moradi41@gmail.com عاشق بر چشم سیاه و گردن پر خال نه ایست مرا را سایه خدا میدانست! «سند گفته ی ضبط شده ایشان» .اکنون چه
عاشقم برکوهای سنگی ،و سنگلاخ نیکی است مرا انتظاری هست که پشتیبانی خلق حاکم از ما و دمکراسی و آزادی
گر کنون از بینانی و بیبرگی زردی و سردی است مرا
تابرزمین زندهام ،نوکری بیگانه کردن ،ننگیست مرا پیشرفتی تند تر از این داشته باشد؟!
ازغل و زنجیر و طناب و دار ،هیچ ترسی نیست مرا یک نکته باید برای همه ما روشن باشد ،انتظار بی جائی است که آتش
تکه تکهام کن ،بکشم ،باز کرد بودنم بزمی است مرا افروزان و ناسیونالیستهای برتری طلب ،مانند آقای فرامرز فروزنده،
شعر حماسی از هیمن ،ترجمه از دکتر مرادی گوینده تلویزیون و امثال که فرزندان خلف آن نسل از اطرافیان
اگر ما برای آزادی و دمکراسی وزنده ماندن ملت خویش می رزمیم، مظفرالدین شاه هستند ،از دمکراسی حمایت کنند؟! آنها ،یک مشت
نباید کوچکترین امکان و شانسی را به ناسیونالیستهای بر تری طلب آهنین میخواهند که مملکت را زیر لوای یک پرچم اداره کند .دمکراسی
بدهیم و احساساتی بر خورد کنیم .در واقع احساساتی برخورد کردن و آزادی ،به نظر این آقایان فقط شعار است .درعمل وجود ندارد و
بهترین بهانه و اسلحه برای ناسیونالیستهای خلق حاکم است .آنها درقاموس اینها نیست .تازه امیدی به روشنفکران و دمکراسی خواهانی
میخواهند تحریک کنند که اغتشاش به وجود آورند و احساسات مردم مانند آقای محمد امینی به اصطلاح تاریخ دان و به ظاهر هوادار مصدق
ناآگاه خلق حاکم را برانگیزانند .ما باید دمکراتهای این خلق را که خود و آقای محمد چیمه (م .سحر) شاعر و «درهمه زمینه ها صاحب نظر»
مخالف ناسیونالیسم هستند ،به میدان دیالوگ دعوت کنیم .در واقع و حتی آقای دکتر نوری علا به ظاهر «سکولار» و نظیر اینها ،نیست.
دراینجا من فقط سه نفر از روشنفکران را نام بردهام که میشناسم و با
نوشتههایشان از نزدیک آشنائی دارم .بایستی اینها و ناسیونالیستهای
28چند نکته مهم به عزیزان کرد و دیگر ملیتهای عاشق سرزمین خویش
نقطهضعف مخالفان حقوق برابر یعنی بر تری طلبان در تعریف واژههای برتری طلب را شناخت و شناساند .من تا کنون سکوت کرده بودم و دکتر گلمراد مرادی سال مکیو تسیب /شماره - 1268جمعه 15رذآ 1392
آزادی و دمکراسی است .برخی از روشنفکران خلق حاکم ،خود را به نمیخواستم نامی از افراد یا کسانی ببرم؛ اما اجبارا و بعد از روشن شدن در تمام سخنرانیهایم ،در برخی از کشورهای دنیا ،از ونکوور کانا دا
کوچه علی چپ میزنند و برای مردم عادی موعظه میکنند که طوطیوار ماهیت این به ظاهر دمکراتها ،باید آنها را معرفی کرد که ما خود در گرفته تا ژنو سوئیس و استکهلم سوئد و اسلو نروژ و دیار بکر ترکیه In touch with Iranian diversity
این شعار را تکرار کنند و به آنها یاد دادهاند که فدرالیسم یعنی کجای گود قرار داریم .این شخصیتها از روشنفکران خلق حاکم هستند وحتا اربیل کردستان ،تعدادی ازهم میهنانم را دیده و شنیدهام که
تجزیهطلبی .حالا اگر از صد نفر بپرسی که مفهوم علمی فدرالیسم و اگر حرفی میزنند از روی احساسات و جنگافروزی نیست ،بلکه بر با دل وجان همه کار را بدون فکر کردن درباره آیندٔه ملت خود،
چیست؟ احتمالاً نمیدانند و به همان شعار بسنده میکنند .اگر از آنها تری طلبی را ،گرچه نمیخواهند ،اما غیر مستقیم تبلیغش میکنند. برای آزادی واستقلال ،انجام میدهند و از خود مایه میگذارند و علاقه
پرسیده شود که مفهوم این واژهها را که اغلب به کار میگیرند برای خوشحالم که نگارنده این سطور نکته ضعفی هم ندارد و عدوئی نیز دارند که از زیر سلطه دیکتاتوران حاکم و کسانیکه خود آنها ،زبان،
ملتهای ایران روشن کنند ،مطمئن باشید یا طفره میروند و یا چیزی باهیچ کسی در کارش نیست و بجز واقعیت و استدلال چیز دیگری را رسم و رسوماتشان را آگاهانه و یا نا آگاهانه تحقیر میکنند ،بیرون
غیر واقعی سرهمبندی میکنند و تحویل شنونده میدهند .اگر با کسی مطرح نکرده و نمیکند .خود خواهی در او به درجه صفر رسیده است و بیآورند .انسان اگر کمی فکر کند میفهمد ،چرا دوری از دیکتاتوران و
رو برو شدید و برای نمونه ایشان واژه فدرالیسم را برابر تجزیهطلبی ناسیونالیستها و گرایش به جدائی؟! آنگونه که بارها درنوشته ها ،گفته
دانست ،حیف وقت است که با او تلف کنید .او نخست باید یاد بگیرد که تن هم با آغوش باز به دیالوگ و گفتگوی منطقی میدهد. و تأکید کردهام ،با تأسف باید گفت؛ تا زمانی که نا آگاهی مطلق بر
در تعریف واژهها فرقی علمی وجود دارد ،بین تجزیهطلبی و فدرالیسم، یکی از فیلسوفان متریالیست ایرانی ،مادربزرگ کرد و پدربزرگ آخوند جوامع خاور زمینی حاکم است ،باید با رژیمهای دیکتاتوری ،دست
در غیر آن صورت طراح مسئله سفسطه گر است و نباید با چنین آدمی اهل ساری که در اوایل انقلاب در رژیم آخوندی او را گالیلهوار کشتند، وپنجه نرم کرد و دمکراتهارا به دیالوگ وگفتگو دعوت کرد .بازهم برای
بحث کرد که به دشمنی ختم شود .ما باید این نکته را بدانیم که با گفته است« :واقع بین باشیم نه پندار باف» .ناسیونالیستهای کور و برتری کار آخری نیازبه آگاهی اجتماعی و ازمیان برداشتن بی تفاوتی دربرابر
هیچکسی سر دشمنی نداریم و اصلًا مایل به دشمنتراشی هم نیستیم. طلب در رژیمهای دیکتاتوری (مذهبی و غیرمذهبی) این را میدانند اتفاقات جامعه است .اگر ما بر بی تفاوتی غلبه کنیم ،در نتیجه بیشترین
این نکته باید برای آن بر تری طلبان روشن باشد که دنیا عوض شده و اما پندار بافی میکنند ،اگر ماهم چنین کاری را بکنیم چه فرقی هست آگاهی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را به دست آوردهایم .بهمین
دیگر ما ملتهای ایران (فارس ،آذری ،کرد ،بلوچ ،عرب ،ترکمن و اقوامی میان ما افراد فعال ملتهای غیر حاکم با آن بخش از ناسیونالیستهای دلیل اگر بی تفاوت نباشیم ،ترسها خواهد شکست و بهتر احساس
مانند لر و گیلک و مازندرانی و غیره) به برتری طلبان اجازه نمیدهیم حاکم؟ من اخیراً کمپین یک میلیون پیام برای جلوگیری از استعمال آزادی میکنیم .در واقع ،آزادی حق هرانسان و هرملتی است و این
حق و حقوقمان را زیر پا بگذارند .دنیای دیکتاتوران دارد سپری میشود خشونت در گفتگوها را دیدم و آن را با دوستانم در میان گذاشتم .در انسان باید اجازه ندهد ،تحت ظلم و ستم و توهین قرار گیرد .این حق
و به یقین باید گفت :جمهوری اسلامی که خشنترین شیوه دیکتاتوری واقع کسی که منطق نداشته و ناآگاه باشد ،خود را در بن بست بحث مسلم هرانسان است که آزاد باشد؛ اما این آزادی بهر قیمتی شایسته
میبیند و به خشونت و دشمنی روی میآورد و یا با توهین و ناسزاگوئی انسانها نیست و به سادگی نیز بدست نمیآید .باید برای کسب آن تا
را بنمایش گذاشته است ،آخرین آنها است. طرف را تحریک میکند که همانند خود او عکسالعمل نشان دهد .من سر حد جان ،مایه گذاشت و نه فقط خود آگاهی اجتماعی را به دست
عاجزانه از هم میهنان کردم و همه افراد فعال دگر ملیتهای ایران تقاضا آوریم ،بلکه باید این آگاهی و فهم دمکراسی را به حاکمان دیکتاتور
این بستگی دارد به نیرو و فعالیت دمکراتها و اتحاد آنها .حتی بخشی دارم و میخواهم به دام برتری طلبان و دیکتاتورخواهان نیافتید .ما تحمیل کنیم و یا به همه فهماند و تشویق کرد که علیه دیکتاتوری Vol. 21 / No. 1268 - Friday, Dec. 6, 2013
از راستها و محافظهکاران به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان به دیدیم در قرون گذشته پدرانمان چگونه قهرمانانه جنگیدند اما شکست برخیزند .البته اکنون اکثر مردمان ملتهای فعال و حتی غیر فعال
شیوههای گذشته حکم رانی کرد .پس راه برای آگاهی تودهها بازتر خوردند .زندهیاد قاضی محمد از بنیانگذاران دیالوگ و بحث منطقی درحد توان خویش ،این کار را میکنند و تا جائیکه ملاحظه میشود،
شده است و تعداد فراوانی از قشر ناآگاه خلق حاکم به این نتیجه بود ،اما متأسفانه به دلیل نداشتن پشتیبان آگاه حتی در میان خودیها، در دل غاصبان قدرت وحشت ایجاد کردهاند .اعدامهای بی رویه از
رسیدهاند که باید با دیگر ملتها راه آمد و اینها کمتر تحت احساسات نتوانست به نتیجه مثبت بسود ملت کرد برسد و جانش را داد .در زمان جوانان غیور کرد و دیگر ملتهای بلوچ ،عرب وغیره دلیل براین وحشت
«میهن پرستانه» قرار میگیرند و بیشتر به دمکراسی روی میآورند، او ارتباطات مدرن وجود نداشت ،اما اکنون در قرن دجیتال هستیم و است .در واقع آنها رژیم را به زانو در آوردهاند .مشکلی که برخی از
اگرچه مفهوم دمکراسی را همان طور درک میکنند که برتری طلبان خیلی چیزها سهل گشتهاند .لذا ما بهتر میتوانیم از گفتگوی با منطق، مبارزان ملتهای غیر حاکم در ایران دارند ،افراطی گرائی است که ما
تبلیغش کردهاند .باید برای آنها مثالهای زنده ،مانند سوئیس و کانادا نتیجه مثبت به دست آوریم .اواسط قرن بیستم میلادی در اواخر مبارزه همه افراد خلق حاکم را مقصر میدانیم و برخی از عزیزان برای نمونه
آورد و گفت ما هیچ از ملتهای سوئیس و کانادا کم نداریم ،اگر حقوق مسلحانه خلق کرد و نتیجه درست ندادن آن ،اکثر شاعران کرد سعی و کردها و آذریها بر خوردی بسیار افراطی وتند واحساساتی ،علیه همه
کوشش میکردند ،در لا بلای اشعار انقلابی و مردمی خود ،کرد بودن را دارند ،وهمه را ازخلق وفرهنگ حاکم بر جامعه دشمن سخت خویش
مساوی تعلیم و تربیتی داشته باشیم. به ملت خویش یادآوری کنند و نگذارند شکستها در مبارزات مسلحانه میپندارند .به ویژه اگر تحت سلطه رژیمی دیکتاتوری و ناسیو نالی است
گذشته قرن ۱۹و اوایل قرن ۲۰میلادی تأثیر منفی بر روحیه جوانان باشند که اکنون هستند .این رژیم حتی خلق خود را سرکوب کرده و
برتری طلبان ،در واقع جاده صاف کن دیکتاتوری ،از واژه تعلیم تربیت، غیور کرد بگذارد .به همین دلیل اشعار حماسی زیاد میسرودند .ازجمله به افراد دمکرات هم درآن ملت ظلم میکند .در حالی که اکثر به اتفاق
بقول مسلمانان ،مانند جن از بسمالله ،وحشت دارند .چون تعلیم تربیت شاعر میهندوست و مردمی محمدامین شیخالاسلامی معروف به هیمن خلق حاکم و قبل از همه ،شمار زیادی از روشن فکران و دمکراتها
درست انسان را به حقوق خود آشنا میکند .اگر کسی به ابتداییترین شعر حماسی زیر را به کردی سروده است که نگارنده آن را به فارسی از دشمنی بیزارند و به آزادی و دمکراسی پای بندند .در اینجا باید
حق خود آشنا باشد و از مزایای آن حق برخوردار شود ،مانند مردمان برگردانده .این اشعار کرد بودن و میهندوستی و مردمی بودن شاعر دمکراسی و آزادی را برای اکثر مردم جامعه تفهیم کرد؛ یعنی به زبان
ملتهای سوئیس و کپک کانادا ،هیچگونه ترسی از تجزیه کشور نباید را میرساند که احساسات هر کرد دیگری را بر میانگیزد .گر چه شاعر ساده فهماند که دمکراسی در یک کشور کثیرالملله بوجود نخواهد
باشد؛ زیرا در این کشورها حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی همه از یک خانواده متمول کرد اهل لاچین مهاباد آمده است ،اما سراسر آمد ،اگر حق فرد فرد شهروندان آن جامعه رعایت نشود .اگر ما علیه
ملتها رعایت میشود .اگر ملتی احساس کند که از ملت دیگر عقب اشعارش مردمی و انقلابی است .او یک شخصیت ادبی از مکریانهای افراد دمکرات باشیم و یا دیکتاتوران را با دمکراتهای خلق غالب که بر
نگه داشته شده میتواند با رأی آزاد و در سایه آزادی و دمکراسی جدا کرد اطراف مهاباد بود .من این شعر او را به آلمانی نیز ترجمه کردهام ما حکومت میکنند بایک چوب برانیم ،نه اینکه کمی بی انصافی است،
شود .ما نمونه آن را در کپک دیدیم .اکثریت مردم نمیخواهند از کانادا و حدود ۲۶سال پیش دریکی از رادیوهای فرانکفورت آم ماین آلمان بلکه بخودما لطمه وارد میآید .با این کار اگر ادامه داشته باشد ،بدون
جدا شوند و اگر با سرنیزه آلمانیها و فرانسویها و ایتالیاییها سوئیس دکلمه شده است ،اکنون نیز ترجمه فارسی آن را تقدیم به هم میهنان شک از پشتیبانان اندکی که داریم ،میکاهیم .البته اگر کسی از همان
را تعقیب کنید و بگوئید به ملتهای خود یعنی کشورهای آلمان و عزیزم میکنم که بدانند شعرای مردمی و محبوب چگونه درباره میهن کودکی مورد تحقیر قرار گیرد و توهین بشنود ،باید او را درک کرد که
فرانسه و ایتالیا به پیوندید ،آنها هرگز چنین کاری را نمیکنند؛ زیرا در چرا در هنگام بلوغ ،افراطی و با احساسات عمل میکند .مامی دانیم که
چارچوب سوئیس دارای حقوق برابرند .ما هم در چارچوب ایران بجز و ملت خویش میاندیشیدند. تعداد افراد واقعا دمکرات ،با شهامت و آزادیخواه در میان خلق حاکم
حقوق برابر چیز دیگری نمیخواهیم و به امید آن روز مبارزه میکنیم. کم است و ما با دیالوگ و بحث به کندی پیشرفت داریم .بهرحال کافی
کرد هستم من است ،گذشتٔه ،نه چندان دور را از نظر تاریخی با امروز مقایسه کنیم،
هایدلبرگ ،آلمان فدرال گر چه به زجر و زحمت دچارم و این دردی است مرا ملاحظه خواهیم کردکه تغییرات بس ژرفی انجام گرفته است .فراموش 28
۲۰۱۳ /۱۲ /۱ نشود ما در کشوری زندگی میکنیم که حدود ۱۱۰سال پیش ،از دید
هرگز از دنیای بیوفا نمینالم ،که نامردی است مرا تاریخ خیلی نا چیز ،شاه مملکت ،یعنی مظفر الدین شاه به یقین خود
Dr.g.moradi41@gmail.com عاشق بر چشم سیاه و گردن پر خال نه ایست مرا را سایه خدا میدانست! «سند گفته ی ضبط شده ایشان» .اکنون چه
عاشقم برکوهای سنگی ،و سنگلاخ نیکی است مرا انتظاری هست که پشتیبانی خلق حاکم از ما و دمکراسی و آزادی
گر کنون از بینانی و بیبرگی زردی و سردی است مرا
تابرزمین زندهام ،نوکری بیگانه کردن ،ننگیست مرا پیشرفتی تند تر از این داشته باشد؟!
ازغل و زنجیر و طناب و دار ،هیچ ترسی نیست مرا یک نکته باید برای همه ما روشن باشد ،انتظار بی جائی است که آتش
تکه تکهام کن ،بکشم ،باز کرد بودنم بزمی است مرا افروزان و ناسیونالیستهای برتری طلب ،مانند آقای فرامرز فروزنده،
شعر حماسی از هیمن ،ترجمه از دکتر مرادی گوینده تلویزیون و امثال که فرزندان خلف آن نسل از اطرافیان
اگر ما برای آزادی و دمکراسی وزنده ماندن ملت خویش می رزمیم، مظفرالدین شاه هستند ،از دمکراسی حمایت کنند؟! آنها ،یک مشت
نباید کوچکترین امکان و شانسی را به ناسیونالیستهای بر تری طلب آهنین میخواهند که مملکت را زیر لوای یک پرچم اداره کند .دمکراسی
بدهیم و احساساتی بر خورد کنیم .در واقع احساساتی برخورد کردن و آزادی ،به نظر این آقایان فقط شعار است .درعمل وجود ندارد و
بهترین بهانه و اسلحه برای ناسیونالیستهای خلق حاکم است .آنها درقاموس اینها نیست .تازه امیدی به روشنفکران و دمکراسی خواهانی
میخواهند تحریک کنند که اغتشاش به وجود آورند و احساسات مردم مانند آقای محمد امینی به اصطلاح تاریخ دان و به ظاهر هوادار مصدق
ناآگاه خلق حاکم را برانگیزانند .ما باید دمکراتهای این خلق را که خود و آقای محمد چیمه (م .سحر) شاعر و «درهمه زمینه ها صاحب نظر»
مخالف ناسیونالیسم هستند ،به میدان دیالوگ دعوت کنیم .در واقع و حتی آقای دکتر نوری علا به ظاهر «سکولار» و نظیر اینها ،نیست.
دراینجا من فقط سه نفر از روشنفکران را نام بردهام که میشناسم و با
نوشتههایشان از نزدیک آشنائی دارم .بایستی اینها و ناسیونالیستهای