Page 34 - Shahrvand BC No. 1258
P. 34
هنر
بهنظرم در بزنگاههایی که سدی در مقابل راهتان است یا گف توگو با محمدرضا شجریان ب هپاسداشت ۷۳سالگیاش 34
احساس م یکنید نمیتوانید روی بخشی از علاق هتان کار کنید،
34
روی بخش دیگری از این علایق متمرکز میشوید؛ مثل همین
سازسازی ... هنوز همانم که هستم
بله ،من یکدفعه در شرایطی روی یک کار متمرکز میشوم ...
و همین کارها گاهی بازخوردهای مثبت و منفی زیادی ایجاد
میکند .بازخوردهایی که گاه سلیقهای و گاه فنی است .شما به
کدامیک از اینها بها میدهید؟ گفت و گو :پرویز براتی -سعید اداک
من اگر کار نکنم بیمار میشوم .من باید کار کنم .کاری که مفید باشد عكس :مهدی حسنی
و البته بیگاری و وق تگذرانی نیست .وقتی قرار است کاری را که بلدم
و علاقه دارم ،انجام دهم ،احساس م یکنم باید به نحو احسن انجام
شود .هر کاری را فرض کنید .در رشته گل و درخت ،موسیقی ،خط سال متسیب /شماره - 1258جمعه 5رهم 1392
و سازسازی کار کردهام .حتی در آشپزی کار کردهام ،خلاقیت دارم
و میتوانم غذاهای جدیدی درست کنم که حین چشیدن غذا حس خوش نبودم .موقعی حالم خوب بود که دیگران خوب و خوشحال م یگویند اسطورههای موسیقی از In touch with Iranian diversity
م یکنم باید این چاشنیها را به آن اضافه کرد .در سازسازی هم که بودند .وقتی جامعه روال عادی خود را طی م یکرد ،حال من هم درون آرزوهای شعل هور سر برم یکشند.
اخیرا نمایشگاهی از آنها را برگزار کردهام ،نزدیک به 40 ،30سال است خوب بود اما وقتی مشکلی در جامعه ب هوجود میآید ،احساس درد شجریان ،اما ،برای اسطورهشدن از دل Vol. 20 / No. 1258 - Friday, Sept. 27, 2013
به تحقیق مشغولم .از سال 40 ،39روی سنتور کار م یکنم .سنتور یک م یکنم .نه اینکه بگویم همدردی من اکتسابی است ،بلکه ذاتی است طبیعت سر برکشید .او طبیعت را معلم
ساز بدقلق و آزاردهنده است .من این ساز را نواخته و با آن زندگی و نمیتوانم بیتوجه باشم .وقتی انسانی را م یبینم که حال خوبی بزرگ خود م یداند .به سرشت طبیعت،
کردهام .صدای آن بد است و پیگیر شدم که صدای آن را درست ندارد ،حالم بد م یشود .به هرحال نمیتوانم تحتتاثیر اتفاقاتی که کوه ،دشت و ستاره احترام م یگذارد و
کنم چون عاشق صدا هستم .از دوسالگی همراه پدرم به جلسات در جامعهام میافتد ،نباشم .کاری هم از دستم برنمیآید .من یک برآمده از سرزمینی است با «شب ،سکوت
قرآن م یرفتم ،کسانی را که صدای خوبی داشتند ،تشخیص میدادم. آدم تکوتنها هستم .درست است که علاق همندان و طرفداران زیادی و کویر» بیمنتها .دیدار با پرآوازهترین
همیشه دوست داشتم کسی که صدای خوبی دارد ،قرآن بخواند .صدا دارم اما تکوتنها هستم .کسی هم نبود که کمکم کند و از کسی هم خواننده موسیقی ایرانی در دفتر موسسه
را از بچگی میشناختم چون پدرم و پدربزرگم از خوانندههای بزرگ کمکی نخواستهام .همیشه راه خود را رفتهام .گاهی اوقات هم که «دلآواز» انجام شد؛ چند روز مانده به اول
بودند .با صدا زندگی کرده بودم .این ژن به من منتقل شده بود .وقتی دوستانی آمدهاند و از آنها خواست هام کاری کنند ،خودشان خواست هاند. مهر .بهانههایمان برای گف توگو بسیار
در استودیو میخواهم صداها را ویرایش کنم ،آنچه ویرایش میکنم با همه اینها من تنها هستم .اما آنچه هست اینکه من دارم با جامعهام بود .از دومین نمایشگاه سازهای ابداعی
با کامپیوتر فرقی نم یکند .گاهی اپراتور میگوید شما همان چیزی را زندگی میکنم و اتفاقات بد نباید برای جامعه من بیفتد .من هم در او در خانه هنرمندان گرفته تا فرارسیدن
م یگویید که کامپیوتر میگوید .خب کامپیوتر را از روی سلیقه بشر همین حد حرف زدم .بیشتر از این با هیچ جریان سیاسیای همراه اول مهرماه زادروزش؛ هرچند شجریان
ساخت هاند ،حالا م یخواهند کامپیوتر مثل بشر شود که هنوز نشده نبودهام و اصلا خودم را گرفتار رن گهایی که مردم م یگویند ،نکردم آنقدر حرف برای گفتن دارد که گف توگو
است .کسی نمیتواند ادعا کند که بهتر از من صدا را میشناسد .اصلا بلکه هدف من فراتر از رنگ بوده است .دچار جریا نهایی که گاهی با او بهانه نمیخواهد .استاد آواز ایران این
و ابدا .من 73سال دارم و از سهسالگی دارم با صدا زندگی م یکنم و اوقات میافتد و گذری است ،نمیشوم .فراتر از اینها به انسانها با روزها در حالی دفتر هشتمين دهه زندگی خود را ورق م یزند که
به صدا عشق م یورزم .صدای خودم را ساخت ه و با صدا زندگی کردهام. هر عقیده و ملیتی فکر م یکنم؛ در وهله اول به خانواده ،اطرافیان، همچنان صاحب محبوبیتی روزافزون بین مردم است .خاطرات ایرانیان
سازسازی را هم ب هدلیل صدا دنبال کردهام نه به خاطر کاردستی. نزدیکان و بعد همی نطور كه جلو میروید ،وقتی فکرش را م یکنید، با آواز شجریان تمامی ندارد و چه خوب گفته است حسین علیزاده که
مدام سازی را که دوست داشتم و میخواستم صدای خوبی بدهد، م یبینید ما برای انسانیت زندگی م یکنیم .از جنوب آفریقا تا جنوب امثال شجریان محبوبیتی همیشگی دارند .اگر نی منگاهی به کارنامه او
ساختم و عوض کردم .تا الان 62ساز ساختهام .یکی از آنها را هم آمریکا خواسته همه ما انسا نها تقریبا یکی است .با اینکه زبان و بیندازیم ،درم ییابیم عمارت آوازش را ،ستو نهایی نگ هداشتهاند چون
نفروخت هام ،فقط یکی ،دو ساز دست دوستانم است .من روی کارم نیازهای جغرافیاییمان فرق دارد .همه ما ،انسان هستیم .هما نطور خرد ،لیاقت ،استمرار ،دلیری ،آیندهنگری ،پایمردی ،خستگیناپذیری
تحقیق م یکنم .با این حال یک عده بسیج شدند و در مورد این سازها که گنجشکها نیازهایشان مشخص است ،نیازهای انسانها نیز و مهر بیقیدوشرط به مردمان سرزمینش .گفتوگویمان با استاد آواز
حرف زدند .مهم نیست .از همان اول که وارد این راه شدم گفتم این مشخص است .آدم باید از اینها در حدی که طبیعت در اختیارش ایران را همزمان با هفتادوسومین سالروز تولدش در ادامه م یخوانید.
نقایص وجود دارد .هدفم این است که به زیبایی برسم چون دوست قرار داده است ،استفاده کند .معلم من طبیعت بوده است .من تاریخ انجام این گف توگو بیمساعدت و همیاری ندا انتظامی ممکن نبود .از
دارم به صدایی که تشخیص م یدهم زیباست ،برسم .صدای خودم را را خوب خواندهام .تاریخ ادیان را نیز خوب خواندهام .من با طبیعت او بسیار قدردانیم .همچنین از سحر آزاد بابت همکاری در آمادهسازی
هم اینگونه ساختم چون معلم صدا نداشتم .در کار سازسازی به دنبال زندگی میکنم .مادر اصلی من طبیعت است و از سرشت طبیعت
این هستم که به صدای خوب برسم و این کار باید ادامه پیدا کند. یاد م یگیرم و با آن حرکت م یکنم .کاری ندارم که انسانها درست متن گفتوگو سپاسگزاری م یکنیم .
بار اولی که کاری میکنید نمیتوانید انتظار داشته باشید صددرصد حرکت م یکنند یا نه .کاری ندارم که انسا نها تشویق میکنند یا ناسزا
به آنچه میخواهید برسید ،اگر 90درصد هم به انتظاراتتان برسید، م یگویند .هی چکدام از اینها من را تکان نم یدهد .نه تشوی قهایشان
خیلی خوب است .فکر م یکنم در مورد برخی از سازهایم تا 95درصد حواس من را پرت م یکند ،نه ناسزاهایی که خیلی اوقات و فراوان هنر و تعهد اجتماعی هنرمند
به آنچه م یخواستم ،رسیدهام .روی پنج درصد بقیه هم فکر م یکنم تا به من میگویند .من به سرشت طبیعت ،کوه ،دشت و ستارهها نگاه
با عو ضکردن ِخرک ،پوست عوض کردن ،سیمها ،اندازهها ،فشارها و... م یکنم .من با اینها حرکت میکنم .هرچه دارم برای خودم است. در چهار سال گذشته ،شما از مقام یک موسیقیدان صرف فراتر
.نقایص را برطرف کنم .بقیه کار هم دست هنرمند است که چگونه به انسانها هرچه دارند ،برای خودشان است .این ،زندگی من است .بر رفتید .در این مدت ،هیچ کنسرتی در ایران برگزار نکردید؛ اما
صدای خوب برسد تا شخصیت ساز حفظ شود .ساز نیز مثل آد م است. همین اساس است که یا کار هنر یام را ارایه م یکنم یا نمیکنم. دو نمایشگاه سازسازی گذاشتید .ب هنظر میرسد فعالی تهایتان
با همه آدمها نمیتوان ی کجور برخورد کرد .ساز هم ساخته دست اینکه مجوز م یخواهد یا نمیخواهد ،امری است عل یحده .واکن شهای بسیار گسترده شده و در حوز ههای مختلف طب عآزمایی و
بشر است ،از طبیعت الهام گرفته شده و به همین دلیل نمیتوان آن شدیدی نیز به این رویه من م یکنند ولی از نزدیک کسی من را آزار تجربیات خود را منتقل کرد هاید .سوال اینجاست :حالا در
را همینطوری دستکم گرفت .هنرمند باید ساز خودش را بشناسد نداده است .کار خودم را م یکنم ،م یروم و م یآیم و این روزها هم که روزهای آغازین پاییز 1392در مواجهه با شما با چه کسی
و بداند چگونه صدایی را که م یخواهد ،از سازش بیرون بکشد .من روبهرو هستیم ،صرفا با یک خواننده ،یک فعال اجتماعی یا
با این باور و دیدگاه ،سازسازی را دنبال م یکنم .ممکن است از نظر کارهای سازسازی را انجام م یدهم .
تکنیک سازسازی ،بخشی از کار اشکال داشته باشد؛ اما در ساز بعدی یک هنرمند هم هجانبه؟
آن را برطرف میکنم .تاری که الان به دست ما رسیده است ،به دست هنر یا صدا ،وسیلهای برای شناخت درون هنرمند است .او با ابزارش،
«یحیی» به اوج رسید .بعد از یحیی هیچ سازسازی نتوانست بهتر از حر فهایش را م یزند؛ حال با ساز ،صدا یا هنرهای دیگر .اگر جامعه،
آن را بسازد چون یحیی به کمال تار رسید .روی این سازها کار شده روال طبیعی خودش را طی کند ،هنر بیشتر جنبه بیان عشق و عاشقی،
تا الان به دست ما رسیده است .البته توقع ندارم سازهایی که الان زیبایی ،دلدادگی و نصایح اجتماعی یا شادی به خود م یگیرد .هنر
میسازم ،فراگیر شوند .باید به سراغشان برویم ،آنها را تکمیل کنیم ابزار توانایی برای بیان هدفهایی است که اشاره کردم .وقتی جامعه
تا برسیم به جایگاهی که تار ،ویولن و گیتار رسیده است .این سازها یکدفعه دچار شوک میشود ،ناخودآگاه هنر را ب هدنبال خود میکشد.
باید در درست هنرمندان جای بگیرد ،معایب و محاسن کار را بگویند هنر دیگر نمیتواند در اینجا ساکت بنشیند و تنها دنبال عاشقی و
تا سازساز آنها را ترمیم کند .این کار باید در حوصله نوازنده و سازنده دلداگ یهایش باشد .اینجاست که هنرمند به سراغ حرف دل مردم
ساز باشد .سازها وقتی بهاقبال عمومی درمیآیند که در صحنه باشند. م یرود؛ چون همه اینها حرف دل مردمی است که در جامعه زندگی
ساز ،باید در دست یک هنرمند قوی باشد؛ چون ممکن است یک م یکنند .وقتی جامعه دچار یک تشنج و شوک میشود ،هنرمندانی
هنرمند ساز را ب یآبرو کند ،همچنانکه ما افراد زیادی داشتیم که ساز که با مردم هستند و زندگیشان صرفا برای این است که مردم خوش
را ب یآبرو کردهاند .وقتی ساز ،در دست بهترین استادها قرار میگیرد، باشند ،با دیدن این حالات بد ،حالشان بد میشود و مجبورند با
م یفهمیم که چه صدایی دارد .پس نوازنده است که ساز را م یشناسد. مردم همدردی کنند .خیل یها رعایت م یکنند و م یخواهند منافع
ساز باید در صحنه باشد یا در تلویزیون از سوی مردم دیده شود .این خودشان به خطر نیفتد تا موقعیت خود را از دست ندهند ،پس چیزی
نم یگویند یا در خفا حرف میزنند .من اهل این حرفها نیستم که
بگویم در مقابل سیاست میایستم و مبارزه م یکنم ولی این حق را
دارم که در جامعه قضاوت کنم و قضاوتم را در هنرم به کار ببندم .
امکان برای من در پنج ،ششسال گذشته نبوده و ساز من روی صحنه
نرفته است .در کنار اینها ،دلم م یخواهد دیگران هم ساز بسازند .البته
افراد سن تگرا و کسانی که بهمنافع خودشان فکر م یکنند ،شدیدا به این نکته خوبی است اما اشاره کردید که فعال سیاسی سازسازی و تمام حاشی ههایش
این کار واکنش نشان م یدهند که طبیعی است . نیستید ...
متن کامل این گف ت وگو را در وبسایت شهرگان بخوانید: من از مردم جانبداری م یکنم چون هنرم برای انسانهاست .هنری حرک تهایی مثل برگزاری نمایشگاه سازهای ابداعی در دو سال
www.shahrgon.com که برای انسانها نیست به چه درد میخورد؟ در وهله اول ،هنر برای گذشته ،با اتکا به اینکه طبیعت را منبع الهام قرار م یدهید ،در
دل خودم است .وقتی دیدم دیگران هم خیلی اشتیاق دارند که برای همین راستا بوده است؟
دل آنها بخوانم ،این کار را با مردم و جامعه ب هشراکت گذاشتم و برای در همین راستا بوده است .سازسازی هم که میکنم ،صرفا برای کمک
مردمم کار کردم .اخلاقا ،ذاتا و از کودکی که یادم میآید ،همیشه ب هصدای ارکسترهاست .
خوشیهای من بستگی به خوشیهای دیگران داشت و بهتنهایی
●●●
بهنظرم در بزنگاههایی که سدی در مقابل راهتان است یا گف توگو با محمدرضا شجریان ب هپاسداشت ۷۳سالگیاش 34
احساس م یکنید نمیتوانید روی بخشی از علاق هتان کار کنید،
34
روی بخش دیگری از این علایق متمرکز میشوید؛ مثل همین
سازسازی ... هنوز همانم که هستم
بله ،من یکدفعه در شرایطی روی یک کار متمرکز میشوم ...
و همین کارها گاهی بازخوردهای مثبت و منفی زیادی ایجاد
میکند .بازخوردهایی که گاه سلیقهای و گاه فنی است .شما به
کدامیک از اینها بها میدهید؟ گفت و گو :پرویز براتی -سعید اداک
من اگر کار نکنم بیمار میشوم .من باید کار کنم .کاری که مفید باشد عكس :مهدی حسنی
و البته بیگاری و وق تگذرانی نیست .وقتی قرار است کاری را که بلدم
و علاقه دارم ،انجام دهم ،احساس م یکنم باید به نحو احسن انجام
شود .هر کاری را فرض کنید .در رشته گل و درخت ،موسیقی ،خط سال متسیب /شماره - 1258جمعه 5رهم 1392
و سازسازی کار کردهام .حتی در آشپزی کار کردهام ،خلاقیت دارم
و میتوانم غذاهای جدیدی درست کنم که حین چشیدن غذا حس خوش نبودم .موقعی حالم خوب بود که دیگران خوب و خوشحال م یگویند اسطورههای موسیقی از In touch with Iranian diversity
م یکنم باید این چاشنیها را به آن اضافه کرد .در سازسازی هم که بودند .وقتی جامعه روال عادی خود را طی م یکرد ،حال من هم درون آرزوهای شعل هور سر برم یکشند.
اخیرا نمایشگاهی از آنها را برگزار کردهام ،نزدیک به 40 ،30سال است خوب بود اما وقتی مشکلی در جامعه ب هوجود میآید ،احساس درد شجریان ،اما ،برای اسطورهشدن از دل Vol. 20 / No. 1258 - Friday, Sept. 27, 2013
به تحقیق مشغولم .از سال 40 ،39روی سنتور کار م یکنم .سنتور یک م یکنم .نه اینکه بگویم همدردی من اکتسابی است ،بلکه ذاتی است طبیعت سر برکشید .او طبیعت را معلم
ساز بدقلق و آزاردهنده است .من این ساز را نواخته و با آن زندگی و نمیتوانم بیتوجه باشم .وقتی انسانی را م یبینم که حال خوبی بزرگ خود م یداند .به سرشت طبیعت،
کردهام .صدای آن بد است و پیگیر شدم که صدای آن را درست ندارد ،حالم بد م یشود .به هرحال نمیتوانم تحتتاثیر اتفاقاتی که کوه ،دشت و ستاره احترام م یگذارد و
کنم چون عاشق صدا هستم .از دوسالگی همراه پدرم به جلسات در جامعهام میافتد ،نباشم .کاری هم از دستم برنمیآید .من یک برآمده از سرزمینی است با «شب ،سکوت
قرآن م یرفتم ،کسانی را که صدای خوبی داشتند ،تشخیص میدادم. آدم تکوتنها هستم .درست است که علاق همندان و طرفداران زیادی و کویر» بیمنتها .دیدار با پرآوازهترین
همیشه دوست داشتم کسی که صدای خوبی دارد ،قرآن بخواند .صدا دارم اما تکوتنها هستم .کسی هم نبود که کمکم کند و از کسی هم خواننده موسیقی ایرانی در دفتر موسسه
را از بچگی میشناختم چون پدرم و پدربزرگم از خوانندههای بزرگ کمکی نخواستهام .همیشه راه خود را رفتهام .گاهی اوقات هم که «دلآواز» انجام شد؛ چند روز مانده به اول
بودند .با صدا زندگی کرده بودم .این ژن به من منتقل شده بود .وقتی دوستانی آمدهاند و از آنها خواست هام کاری کنند ،خودشان خواست هاند. مهر .بهانههایمان برای گف توگو بسیار
در استودیو میخواهم صداها را ویرایش کنم ،آنچه ویرایش میکنم با همه اینها من تنها هستم .اما آنچه هست اینکه من دارم با جامعهام بود .از دومین نمایشگاه سازهای ابداعی
با کامپیوتر فرقی نم یکند .گاهی اپراتور میگوید شما همان چیزی را زندگی میکنم و اتفاقات بد نباید برای جامعه من بیفتد .من هم در او در خانه هنرمندان گرفته تا فرارسیدن
م یگویید که کامپیوتر میگوید .خب کامپیوتر را از روی سلیقه بشر همین حد حرف زدم .بیشتر از این با هیچ جریان سیاسیای همراه اول مهرماه زادروزش؛ هرچند شجریان
ساخت هاند ،حالا م یخواهند کامپیوتر مثل بشر شود که هنوز نشده نبودهام و اصلا خودم را گرفتار رن گهایی که مردم م یگویند ،نکردم آنقدر حرف برای گفتن دارد که گف توگو
است .کسی نمیتواند ادعا کند که بهتر از من صدا را میشناسد .اصلا بلکه هدف من فراتر از رنگ بوده است .دچار جریا نهایی که گاهی با او بهانه نمیخواهد .استاد آواز ایران این
و ابدا .من 73سال دارم و از سهسالگی دارم با صدا زندگی م یکنم و اوقات میافتد و گذری است ،نمیشوم .فراتر از اینها به انسانها با روزها در حالی دفتر هشتمين دهه زندگی خود را ورق م یزند که
به صدا عشق م یورزم .صدای خودم را ساخت ه و با صدا زندگی کردهام. هر عقیده و ملیتی فکر م یکنم؛ در وهله اول به خانواده ،اطرافیان، همچنان صاحب محبوبیتی روزافزون بین مردم است .خاطرات ایرانیان
سازسازی را هم ب هدلیل صدا دنبال کردهام نه به خاطر کاردستی. نزدیکان و بعد همی نطور كه جلو میروید ،وقتی فکرش را م یکنید، با آواز شجریان تمامی ندارد و چه خوب گفته است حسین علیزاده که
مدام سازی را که دوست داشتم و میخواستم صدای خوبی بدهد، م یبینید ما برای انسانیت زندگی م یکنیم .از جنوب آفریقا تا جنوب امثال شجریان محبوبیتی همیشگی دارند .اگر نی منگاهی به کارنامه او
ساختم و عوض کردم .تا الان 62ساز ساختهام .یکی از آنها را هم آمریکا خواسته همه ما انسا نها تقریبا یکی است .با اینکه زبان و بیندازیم ،درم ییابیم عمارت آوازش را ،ستو نهایی نگ هداشتهاند چون
نفروخت هام ،فقط یکی ،دو ساز دست دوستانم است .من روی کارم نیازهای جغرافیاییمان فرق دارد .همه ما ،انسان هستیم .هما نطور خرد ،لیاقت ،استمرار ،دلیری ،آیندهنگری ،پایمردی ،خستگیناپذیری
تحقیق م یکنم .با این حال یک عده بسیج شدند و در مورد این سازها که گنجشکها نیازهایشان مشخص است ،نیازهای انسانها نیز و مهر بیقیدوشرط به مردمان سرزمینش .گفتوگویمان با استاد آواز
حرف زدند .مهم نیست .از همان اول که وارد این راه شدم گفتم این مشخص است .آدم باید از اینها در حدی که طبیعت در اختیارش ایران را همزمان با هفتادوسومین سالروز تولدش در ادامه م یخوانید.
نقایص وجود دارد .هدفم این است که به زیبایی برسم چون دوست قرار داده است ،استفاده کند .معلم من طبیعت بوده است .من تاریخ انجام این گف توگو بیمساعدت و همیاری ندا انتظامی ممکن نبود .از
دارم به صدایی که تشخیص م یدهم زیباست ،برسم .صدای خودم را را خوب خواندهام .تاریخ ادیان را نیز خوب خواندهام .من با طبیعت او بسیار قدردانیم .همچنین از سحر آزاد بابت همکاری در آمادهسازی
هم اینگونه ساختم چون معلم صدا نداشتم .در کار سازسازی به دنبال زندگی میکنم .مادر اصلی من طبیعت است و از سرشت طبیعت
این هستم که به صدای خوب برسم و این کار باید ادامه پیدا کند. یاد م یگیرم و با آن حرکت م یکنم .کاری ندارم که انسانها درست متن گفتوگو سپاسگزاری م یکنیم .
بار اولی که کاری میکنید نمیتوانید انتظار داشته باشید صددرصد حرکت م یکنند یا نه .کاری ندارم که انسا نها تشویق میکنند یا ناسزا
به آنچه میخواهید برسید ،اگر 90درصد هم به انتظاراتتان برسید، م یگویند .هی چکدام از اینها من را تکان نم یدهد .نه تشوی قهایشان
خیلی خوب است .فکر م یکنم در مورد برخی از سازهایم تا 95درصد حواس من را پرت م یکند ،نه ناسزاهایی که خیلی اوقات و فراوان هنر و تعهد اجتماعی هنرمند
به آنچه م یخواستم ،رسیدهام .روی پنج درصد بقیه هم فکر م یکنم تا به من میگویند .من به سرشت طبیعت ،کوه ،دشت و ستارهها نگاه
با عو ضکردن ِخرک ،پوست عوض کردن ،سیمها ،اندازهها ،فشارها و... م یکنم .من با اینها حرکت میکنم .هرچه دارم برای خودم است. در چهار سال گذشته ،شما از مقام یک موسیقیدان صرف فراتر
.نقایص را برطرف کنم .بقیه کار هم دست هنرمند است که چگونه به انسانها هرچه دارند ،برای خودشان است .این ،زندگی من است .بر رفتید .در این مدت ،هیچ کنسرتی در ایران برگزار نکردید؛ اما
صدای خوب برسد تا شخصیت ساز حفظ شود .ساز نیز مثل آد م است. همین اساس است که یا کار هنر یام را ارایه م یکنم یا نمیکنم. دو نمایشگاه سازسازی گذاشتید .ب هنظر میرسد فعالی تهایتان
با همه آدمها نمیتوان ی کجور برخورد کرد .ساز هم ساخته دست اینکه مجوز م یخواهد یا نمیخواهد ،امری است عل یحده .واکن شهای بسیار گسترده شده و در حوز ههای مختلف طب عآزمایی و
بشر است ،از طبیعت الهام گرفته شده و به همین دلیل نمیتوان آن شدیدی نیز به این رویه من م یکنند ولی از نزدیک کسی من را آزار تجربیات خود را منتقل کرد هاید .سوال اینجاست :حالا در
را همینطوری دستکم گرفت .هنرمند باید ساز خودش را بشناسد نداده است .کار خودم را م یکنم ،م یروم و م یآیم و این روزها هم که روزهای آغازین پاییز 1392در مواجهه با شما با چه کسی
و بداند چگونه صدایی را که م یخواهد ،از سازش بیرون بکشد .من روبهرو هستیم ،صرفا با یک خواننده ،یک فعال اجتماعی یا
با این باور و دیدگاه ،سازسازی را دنبال م یکنم .ممکن است از نظر کارهای سازسازی را انجام م یدهم .
تکنیک سازسازی ،بخشی از کار اشکال داشته باشد؛ اما در ساز بعدی یک هنرمند هم هجانبه؟
آن را برطرف میکنم .تاری که الان به دست ما رسیده است ،به دست هنر یا صدا ،وسیلهای برای شناخت درون هنرمند است .او با ابزارش،
«یحیی» به اوج رسید .بعد از یحیی هیچ سازسازی نتوانست بهتر از حر فهایش را م یزند؛ حال با ساز ،صدا یا هنرهای دیگر .اگر جامعه،
آن را بسازد چون یحیی به کمال تار رسید .روی این سازها کار شده روال طبیعی خودش را طی کند ،هنر بیشتر جنبه بیان عشق و عاشقی،
تا الان به دست ما رسیده است .البته توقع ندارم سازهایی که الان زیبایی ،دلدادگی و نصایح اجتماعی یا شادی به خود م یگیرد .هنر
میسازم ،فراگیر شوند .باید به سراغشان برویم ،آنها را تکمیل کنیم ابزار توانایی برای بیان هدفهایی است که اشاره کردم .وقتی جامعه
تا برسیم به جایگاهی که تار ،ویولن و گیتار رسیده است .این سازها یکدفعه دچار شوک میشود ،ناخودآگاه هنر را ب هدنبال خود میکشد.
باید در درست هنرمندان جای بگیرد ،معایب و محاسن کار را بگویند هنر دیگر نمیتواند در اینجا ساکت بنشیند و تنها دنبال عاشقی و
تا سازساز آنها را ترمیم کند .این کار باید در حوصله نوازنده و سازنده دلداگ یهایش باشد .اینجاست که هنرمند به سراغ حرف دل مردم
ساز باشد .سازها وقتی بهاقبال عمومی درمیآیند که در صحنه باشند. م یرود؛ چون همه اینها حرف دل مردمی است که در جامعه زندگی
ساز ،باید در دست یک هنرمند قوی باشد؛ چون ممکن است یک م یکنند .وقتی جامعه دچار یک تشنج و شوک میشود ،هنرمندانی
هنرمند ساز را ب یآبرو کند ،همچنانکه ما افراد زیادی داشتیم که ساز که با مردم هستند و زندگیشان صرفا برای این است که مردم خوش
را ب یآبرو کردهاند .وقتی ساز ،در دست بهترین استادها قرار میگیرد، باشند ،با دیدن این حالات بد ،حالشان بد میشود و مجبورند با
م یفهمیم که چه صدایی دارد .پس نوازنده است که ساز را م یشناسد. مردم همدردی کنند .خیل یها رعایت م یکنند و م یخواهند منافع
ساز باید در صحنه باشد یا در تلویزیون از سوی مردم دیده شود .این خودشان به خطر نیفتد تا موقعیت خود را از دست ندهند ،پس چیزی
نم یگویند یا در خفا حرف میزنند .من اهل این حرفها نیستم که
بگویم در مقابل سیاست میایستم و مبارزه م یکنم ولی این حق را
دارم که در جامعه قضاوت کنم و قضاوتم را در هنرم به کار ببندم .
امکان برای من در پنج ،ششسال گذشته نبوده و ساز من روی صحنه
نرفته است .در کنار اینها ،دلم م یخواهد دیگران هم ساز بسازند .البته
افراد سن تگرا و کسانی که بهمنافع خودشان فکر م یکنند ،شدیدا به این نکته خوبی است اما اشاره کردید که فعال سیاسی سازسازی و تمام حاشی ههایش
این کار واکنش نشان م یدهند که طبیعی است . نیستید ...
متن کامل این گف ت وگو را در وبسایت شهرگان بخوانید: من از مردم جانبداری م یکنم چون هنرم برای انسانهاست .هنری حرک تهایی مثل برگزاری نمایشگاه سازهای ابداعی در دو سال
www.shahrgon.com که برای انسانها نیست به چه درد میخورد؟ در وهله اول ،هنر برای گذشته ،با اتکا به اینکه طبیعت را منبع الهام قرار م یدهید ،در
دل خودم است .وقتی دیدم دیگران هم خیلی اشتیاق دارند که برای همین راستا بوده است؟
دل آنها بخوانم ،این کار را با مردم و جامعه ب هشراکت گذاشتم و برای در همین راستا بوده است .سازسازی هم که میکنم ،صرفا برای کمک
مردمم کار کردم .اخلاقا ،ذاتا و از کودکی که یادم میآید ،همیشه ب هصدای ارکسترهاست .
خوشیهای من بستگی به خوشیهای دیگران داشت و بهتنهایی
●●●