Page 26 - Shahrvand BC No.1249
P. 26
‫ما چه بودیم و از چه گریختیم و چه نیستیم حالا‬ ‫ادبیات‪/‬شعر ‹‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1249‬جمعه ‪ 4‬دادرم ‪1392‬‬
‫چراییم‬
‫‪ 26‬دوشعرازریحانریحانی‬
‫چرا رژلبهان را لولو خورد؟‬
‫ج) حقمان بود!‬ ‫ریحان ریحانی متولد ‪ 1362‬در شیراز است‪.‬‬
‫سا ‌لهای مقطع کارشناسی را با تحصیل در‬
‫چه شیطون رویی داری!‬ ‫رشت ‌هی مترجمی زبان انگلیسی گذرانده‬
‫به دووز بالاتری گولم بزن‬ ‫است و ه ‌ماکنون نیز تحصیلاتش را در‬
‫بزن با ما پیاله‌ای و بینداز خماری‌اش را به آن بالا و در آن بالا به شكل دریا اعصابم را ببار‬ ‫رشت ‌هی زبان آلمانی ادامه م ‌یدهد‪ .‬ریحانی‬
‫می‌بارید و من تنها خوابیده بودم و پدرسگ شعر عجب با وفا بود!‬ ‫که شعرهایش تا کنون به طور پراکنده در‬
‫بسیاری از مجلات و روزنام ‌ههای ایرانی‬
‫هرری شعر!‬ ‫انتشار یافته‪ ،‬سا ‌لها مسئولیت دبیرخان ‌هی‬
‫ابیات كج و معوجت را بگیر‬ ‫جایز‌هی کتاب سال شعر جوان را بر عهده‬
‫در نمك دستی نمانده كه بر تو بگذارم‬ ‫داشته است‪ .‬او نشس ‌تهای متعددی را در‬
‫شكستن روی كمرم افتاده و بابا كرم ‌یهایم از كمرم به دهن ماهیان و‬ ‫زمین ‌هی نقد کتا ‌بهای شعر برگزار کرده‬
‫که اکثریت قریب به اتفا ِق چهر‌ههای مطرح‬
‫یونس شده‪...‬‬ ‫ادبیات ایراندر آن حضور یافت ‌هاند‪ .‬به گفت ‌هی‬
‫بگو یار‪ِ ،‬گر ِد بام و د ِر تو كجاست كه بگردم؟‬ ‫خودش‪ ،‬بیشترین کاری که به شکل حرف ‌های‬
‫انجام م ‌یدهد اجراست؛ اجرای برنام ‌ههای‬
‫من رقصی میانه‌ی میدانم‬ ‫تخصصی ادبیات‪ ...‬از آنجا که ریحانی در‬
‫كج كلا خان یارمه‪ /‬زلفای شب تاَرمه‪ /‬می‌خونم و م ‌یرقصم‪ /‬دیوونگی كارمه‪ /‬شعرایی كه م ‌یگفتم‪/‬‬ ‫اجرای این برنام ‌هها از هر گونه محافظ ‌هکاری‪،‬‬
‫ملاحظ ‌هکاری و چاپلوسی پرهیز م ‌یکند‪،‬‬
‫طنابای داَرمه‪...‬‬ ‫روزنام ‌ههای شرق و فرهیختگان از او به‬
‫همه تظاهرات می‌كنند و من م ‌یگریزم و نمك م ‌یریزم و شور م ‌یزنم برای شكستن‬ ‫عنوان «فردوس ‌یپور شعر ایران» یاد کرد‌هاند‬
‫و هنوز که هنوز است‪ ،‬در جم ‌عهای شاعران‬
‫بشكن بشكنه‪ /‬بشكن‬
‫بشكن رو ستون‪ /‬بشكن‬ ‫او را با این لقب م ‌یشناسند‪.‬‬
‫مجموعه شعری که با عنوان «توبه م ‌یکنم‬
‫میام به خونَتون‬ ‫به آغوشت» در سا ‌لهای اولی ‌هی هشتاد به‬
‫و خدا را سپاس م ‌یگویم كه به اندازه‌ی كافی‬ ‫انتشارات نیم نگاه سپرده بود‪ ،‬از وزارت ارشاد‬
‫مجوزی برای چاپ دریافت نکرد‪ .‬ریحانی‬
‫آمریكا برای مردن آفرید‪.‬‬ ‫اخیرا مجموعه یادداش ‌تهایش را برای چاپ‬
‫[تابستان ‪]۱۳۸۰‬‬
‫‪-----------------‬‬ ‫به انتشارات مروارید سپرده است‪.‬‬

‫* خرقه‪ :‬مكانی برای اسبی مستها‪ ،‬محصول مشترك سیا و كامی‪.‬‬ ‫شکستن‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬

‫جنتلزن‬ ‫بالا زد دستی از نمك‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1249 - Friday, July 26, 2013‬‬
‫شكست در دختری كه از پوستش گندم تر بود‪.‬‬
‫در نیم ‌هی بیمارستانی‌ام‬ ‫‪26‬‬
‫حرفی‬ ‫شكستن دلی دارد‬
‫تنگ‌تر از دست و بالم‬
‫ورم کرده روی زبان‬ ‫می‌ریزد قرمزتر بر فنجانی كه مرض دل بود‬
‫توی قلبم‬ ‫بر هوایی‪ ،‬كه بی تو به سر نمی‌شود دارد شبش‬

‫حرف دیگری‬ ‫ای رفتن!‬
‫سکته کرده است‬ ‫چمدانت را بردار‬
‫با این حال و روز سگی‬ ‫برقص در خوابی كه گوگوش به مویم زده بود‬
‫در نیمه خیابان ‌یام‬
‫زن بودن به مردی قاچاق م ‌یاندیشید‬ ‫همسفر!‬
‫که چش ‌مهایی گرم دارد‬ ‫بر جان عاشقی‌ام هفت سگ افتاده‬
‫دستهایی گرم دارد‬
‫و آوردن اسمش‬ ‫پنهانم كن در آهویی‬
‫رژ لبهایم را بخار م ‌یکند‬ ‫كه به چشم‌های خودش حمله كرد‪.‬‬
‫مادرم در زن بودن چاهی داشت‬
‫که مرکز جهان بود‬ ‫امشب ای ماه! دلم درد می‌كند‬
‫در مدارس دخترانه‬ ‫بشكن بشكنم توی زلفم و‬
‫‪-‬که مراکز جهان متراکم است‪-‬‬
‫همیشه روی دیوار آبخوری‪ ،‬اول اسم کسی را می‌ َکنیم‬ ‫خرقه* را مست به شهر می‌آورم‬
‫قد م ‌یکشیم و برهنگی‌مان‬ ‫می‌خواهم امشب‪ ،‬قطره‌ی فلج بر عصای پیامبری بریزم‬
‫لباسهایمان را می‌بوسند‬
‫كه نام ‌ههای تو را نمی‌داد‬
‫"بوس"‬ ‫امشبی را كه خوشگ ‌لتر از آنم كه در آنیم‬
‫شب به خیر آخرترین مرد من!‬
‫با خلق جهان نباش!‬
‫خواب تو دووز دیگری دارد‬ ‫بنویس من دختری كه از پوستش گندم تر‬
‫خواب تو روی لبخند پرستاری است‬
‫من رفتن هستم آقای پلیس راه!‬
‫که بر روپوشش قلب می‌کشید‬ ‫بگردید آغوشم را كه سهامش از غم دل به دوست گفتن خوشتر است‪.‬‬
‫و عشق‌های سوخته را پانسمان م ‌یکرد‬
‫بین دو نیمه‪ ،‬جنتلزنی هست که به مردمک‌هایش گریز از مرکز م ‌یدهد‬ ‫بعدا مرا توی تصادفی بگذارید كه مقصرانش‪:‬‬
‫و او که می‌خواست همه جای محبت را بمب گذاری کند‬ ‫ابر و باد و مه و خورشید و فلك‪ ،‬در رفتند‪.‬‬

‫فقط‪ ،‬دوست دختر ساده‌ای شد‬ ‫دوش دیدم كه تََرك بر سر شكستن افتاده بود‬
‫[‪]1380‬‬ ‫بر سر طاقچه آمده بود‬

‫چه بر سر طاق آمده بود؟‬
‫ما چه بودیم جز نمك‬
‫بر دوقلب‬

‫كه بر كارت عروسی مشغول خوشبخت شدن بودند؟‬
   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31