Page 33 - Shahrvand BC No.1248
P. 33
هنر
درقبال آن قصور کرده و امروز به علت
عدم پرداختن آنها به نوعی خود را مقصر 33 گذشته یک جدایی
قلمداد ناکام باقی می ماند .احمد با امید
به جبران گذشتهمی آید .گذشته خود
و زندگی مشترکش با ماری .با این امید
که شــاید بتواند گذشته را ترمیم کند و
خانواده را کنار هم ســامان دهد .صحنه
تعمیر لوله فاضلاب دستشویی آنهم در پیام نصیری خرم
لحظ های که قرار است برای انجام مراسم پــس از انتظاری نه چندان طولانی جدیدترین ســاخته اصفر فرهادی
طلاق بــه دادگاه برود گــواه این مدعا
است .احمد سعیخود را در قبال نجات کارگردان اسکاری سینمای کشورمان اکران شد و علاقه مندان سینما با
فیلمی کمابیش مشــابه و در عین حال متفاوت با اثر قبلی این فیلمساز
خانواده ماری انجام می دهد و در اولین با ارزش روبرو شدند« .گذشته» که تا آخرین ساعات اعلام برندگاننخل
سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392 گام قصــد دارد روحیه "اعتماد متقابل"
را در همه اعضای این خانه زندهکند .او طلای کن امسال ،در صدر قرار داشت و بیشترین شانس را برای ربودن
این مجسمه گرانبها از آن خود کرده بود یک فیلم قابلستایش دیگر از
م یخواهد نشان ههای یک زندگی عادی اصغر فرهادی است با همان دغدغ هها و پیچیدگ یها که اینبار در فضایی
را در خانه مــاری تزریق کند جایی که
در اثر گذشــته زمان این نشانه ها رو به جدید با آدم هایی جدید ترسیم شدهاند.
افولگذاشــته اند .شاید به همین دلیل است که لوسی او را برای گفتن
In touch with Iranian diversity حقایق پنهان شــده اش بر م یگزیند با آنکه کوچکترین وجه اشــتراک در ایران مقابل دوربین ببرد و از ســوی دیگر با نشانه هایی که برایمان درباره فرهادی
زبانیبا یکدیگر ندارند .در اولین لحظات حضورش در منزل ماری بدون م یگذارد چنین القا م ینمایدکه گذشته ادام های است بر «جدایی». «گذشته» در موادری از همان فرمول های شناخته شده و موفقیت آمیز
Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013 آنکه نظر بچه ها را جویا شود سعی م یکند به آنها در جا انداختنزنجیر «جدایی نادر از سیمین» استفاده می کند اما به سبک و سیاقیمتفاوت.
چرخ کمک کند و از همین جا نخســتین تضادهایش با ماری و دیگران درباره «گذشته » یکی از دلایلی که تماشاگر در آثار قبلی فرهادی تا آخرین لحظه اشتیاق
33 بروز می کند" .اطمینان" نقش کم رنگی در زندگی ماریبازی م یکند دنبال کردن ماجرا را داشت ،ساختار و شکل و شمایلروایت فیلم است.
به همین دلیل اســت که برای احمد هتل نگرفته چون به بازگشــت او به جرئت می توان مدعی شــد که «گذشته» ادامه منطقی دارم تلخ و فرهادی جرو معدود کارگردانانی است که دیدگاه خودش را بر مخاطب
اطمینان ندارد و در آخرین برخوردش با ســمیر از عدماعتماد نســبت گزنده «جدایی نادر از سیمین» است .معتقدم فیلمساز به عمد شباه تها تحمیل نمی کند و به اصطلاح از «بالا» بینندهاش را ورانداز نمی نماید.
به قول و قرارهایشــان صحبت می کند و نشــان می دهد حتی باردار و تفاوت هایی را برای مقایسه (و نتیجه گیری) بین دو اثر بوجود آورده مشــکل عمده ای که در آثار بســیاری از فیلمسازان وطنی وجود دارد،
شــدنش نیز نمی تواند دلیلی بر ایجاد یک پیوند عاشــقانهمحکم بین تا ذهن مخاطب را بیش از پیش با مضامین و موضوعاتمورد علاق هاش همین تفاوت حســی دربرخورد باموضاعات است .یعنی تلاش می شود
او و مرد عرب باشــد .این مورد برای سمیر هم صادق است .در سکانس درگیــر نماید .اگر روزی نادر به بهانه بیماری پدرش از زیر بار مهاجرت احساسی در بیننده خلق شده و او با اثر به هر نحو ممکن ارتباط بر قرار
نهایی ،جایی که پزشک معالج سلین از تردیدش دربهبودی زن صحبت شــانه خالی می کرد و نســبت به تبعات آنهراس داشت ،اینبار و در کند ،که در مواردفراوان به شــعارهای نخ نما شده و گل درشت منجر
م یکند سمیر تصمیم م یگیرد تست پزشکی را خود انجام دهد زیرا به «گذشته» فرهادی آینده آن مهاجرت را به تصویر کشیده است .به نظر م یشــود ،اما دریغ از همذات پنداری قلبی و حســی شخص کارگردان
گفته های پزشکان اعتماد ندارد .این صحنهجزو لحظات نمایشی فیلم می رســد «گذشته»(البته با کمیاغماض) داستان چهار سال بعد نادر، (مولف) نسبتبه آن موضوع .از همین رو مخاطب با اثر و پیامش رابطه
اســت که در آن زبان ســینما برای بیان احساسات سمیر دست به کار سیمین و ترمه باشد که اینچنین ازهم گسیخته و فروپاشیده شده دوباره سمپاتیکی برقرار نمی کند .مضمون و تم اصلی «جدایی» پنهان کاری،
م یشــود .این عدم اعتماد را مقایسه کنید بااعتماد الی به سپیده برای گرد هم آمده اند .میزانســنهای فیلم نکات بسیار مهمی را دراین باره دروغ ،کشــف حقیقت و در نهایت قضاوت بــود .فرهادی در آنجا خود
سفر به شمال کشور یا اعتماد مرضیه به نادر برای پنهان کردن موضوع را از مقــام خالق یک اثر جدی و تفکربرانگیــز تا جایگاهکاراکترهایش
روشن می کنند که اشاره به آنها خالی از لطف نیست. پایین کشید و مستقیمأ در روایت داخل شد و با این تمهید از تماشاگر
کار کردنش در خانه آنها. در «جدایی» دوربین نا آرام و پر التهاب کلاری میان شخصی تها در آمد خواســت تا علاوه بر شــخصیت ها ،او (راوی) را نیزنقد و قضاوت کنند
در چنین فضای اگزوتیکی احمد غربیه ای بیش نیســت که امیدی به و شد بود و بارها به ایشان نزدیک و از آنها فاصله م یگرفتاما در گذشته زیرا شــاکله اصلی فیلم بر همین مبنا استوار بود .به بیان دیگر فرهادی
اصلاحات او نمی رود .در این اتمســفر بیمار آیا نشــان های از امید باقی گویی دوربین زمین گیر شــده و قادر به حرکت نیست .در لحظاتی که با شــناخت کامل از متن ،ساختار روایی اش راطوری شکل داد که پیام
م یماند؟ اندک نشانه بر جای مانده تفاهم لوسی و مادرش است ،دختر انتظار داریم دوربین به آرامی به سمت بازیگر حرکتکرده و او را در یک اثر در لایه به لایه فیلم مســتتر باشد .وی با باز گذاشتن دست تماشاگر
شــکننده و عصبی که هیچ شــباهتی به ترمه ندارد .ترمه دختریخود قاب بندی جدید معرفی کند انتظارمان عبث م یماند و هرگز جامه عمل در گزینــش و قضاوت (کــه خود را نیز ازآن مســتثنی نکرد) به یکی
ساخت هتر و با اراده بود که مهار زندگی پدر مادرش را ناخواسته در دست نمی پوشــد تنها در موارد اندک که آنهممربوط به احمد است دوربین از مهمترین مســائل فرهنگی و اجتماعی این ســا لها نهیب زد :فرار از
داشت .در جایی برای نجات پدر دروغ گفت و در جاییدیگر برندهتر از کمــی تحرک دارد وگرنه در بقیه لحظات ایســتا و راکد باقی می ماند.
هر دادگاه و دســتگاه قضایی پدر را محاکمه کرد .اما لوسی همانند آن این سکون در سراســر فیلم نمودیآشکار دارد و به یکی از مؤلف ههای مسئولی تپذیری و تحم لناپذیری دربرابر نقد.
شیشــه ای است که در پایان پشت آن می ایستد وحسرت رفتن احمد مهم بصری فیلم تبدیل می شود .مضاف بر آن ریتم فیلم نیز در مقایسه فرهادی در فیلم جدیدش هم از الگوی مورد بحث ،یعنی حضور «راوی
را م یخورد .علت این تفاوت در حضور یک مربی و یک معلم واقعی بنام بــا «درباره الی» و «جدایی»آرام تر و دارای ضرباهنگ کندتری اســت در روایت» بدون آنکه لطم های به بیان موضوع زده باشــد ســودجسته
نادر برای ترمه متجلی است در حالیکه لوسی از این موهبت برخوردار که آنهم به نوبه خود بر احســاس رخوت ،رکــود و یأس حاکم بر فیلم اســت .در سینمای موسوم به هنری دهه 1950و 60میلادی و در آثار
نیســت .تلاش ســمیر برای برقراری یک رابطه مطمئن با لوسی ره به دامن می زند .قاب بندی هابدون اســتثنا فاقد عمق افق روشن هستند بزرگانی چون ژان لوک گدار نیز چنین ترفندی به شــکلکاملأ بارز به
جایی نمی برد زیرا اعتماد دررابطه ســمیر و همسرش خدشه دار شده و هــوای ابری و گرفته (اغلب بارانی) پاریس در کنار تنالیته های رنگی چشــم م یآمد .در آثار این فیل مســازان حضور راوی به قدری پررنگ و
و او از نگاه لوســی فردی غیرقابل اطمینان است .برعکس احمد برای او کدر که به قهوه ای وســبز متمایل شده است فضایی بی روح ،سنگین، محســوس بود که از هر کات به کات دیگر م یشداین مهم را دریافت.
بــدون هیجان و آکنده از دلمردگی را خلــق م یکند .از پاریس رویایی این هنرمندان که تحت تأثیر فاصله گذاری برشت بودند تلاش داشتند
نقطه اتکا و اعتماد استکه می تواند کمک حالش باشد. تنها چند لوکیشــن بهچشم م یآید :داروخانه ،بیمارستان ،خشکشویی، تــا درام را عاری از جذابیت های فی نفســه خودکرده و بر جنبه فیلم
در پایان هنگامی که آخرین امیدهای احمد برای بازگشــتش به خانه مترو ،رســتوران و خانه ماری ....که طبق قواعد ملودرام که بیشــتر در بودن فیلم و ســینما تأکید نمایند .باری شــیوه کار فرهادی اگرچه در
ماری نقش بر آب می شــود (امضای ســند طلاق ،بازگشــت لوسی به فضاهای بستهمی گذرد و حســی از تنگنا گریزی را برای شخصی تها کلام ،شــبیه این بزرگان است اما در عمل بسیار باآنها متفاوت است .او
خانــه و خبردار شــدن از باردار بودن ماری) بــا اطمینان کامل آنجا را خلق م یکند ،کارایی خویش را به اثبات می رسانند .در چنین اتمسفری اینبار نیز در پرســپکتیو روایت حضور دارد ولی این حضور به هیچ وجه
ترک می کند اما در آخرین مآموریتش حس "مســئولیت پذیری" رابه است کهعشق ،مسئولیت پذیری ،اعتماد ،اطمینان متقابل ،پایبندی به نمایان و مخرب نســیت ،بلکه به نوعیدرمیان گذاشتن تجربه و حسی
لوسی م یآموزد و زمان رفتنش مصادف است با شروع تحولاتی هر چند اخــاق و مفهوم خانواده و امید به آینده رنــگ می بازد و فضای غالب از زیســتن در محیطی غریب با تماشگر است .انگار این لوکیشن جدید
اندک در خانه ماری .احمد طبق قاعده در جایی که (به گفتهدوســتش بر درام،آد مهایی از نوع ماری و ســمیر و حتی ســلین و نعمیا را طلب برای فرهادی هیچ گونه جذابیتدراماتیکی در پی نداشــته که به زبان
شهریار) هیچ غرابتی با آن ندارد حاضر می شود و تمام تلاشش را برای م یکند .اکنون می توان به روشنی دریافت که چرا ساختار روایی فیلم بر ســینما آن را بیان کند به همین علت بخش عمده اطلاعات پیرنگ از
تأثیرگــذاری بر این فضا انجام می دهد ،به نظر می آیدزمانی که منزل خلاف آثار پیشین فرهادی تمامأ در گذشته م یگذرد (تراژدی «جدایی» طریق دیالوگ و کلام منتقل میشــود نه از طریق تصویر .تا کارگردان
ماری را برای همیشه ترک م یکند به حسی از رضایتمندی دست یافته و «در باره الی» در زمان حال به وقوع می پیوندد ولیماجرای غ مانگیز حــس پوچی و بی معنایی این زندگی را به خوبی لمس کرده و خود را
در واقع او گذشــته را برای کسانی جبران می کندکه هنوز در گرداب «گذشته» در گذشته واقع شده است) و هیچ اتفاق دراماتیکی در زمان نه به عنوان یک هنرمند کهدر مقام یکی از آدم های درون این داستان
زندگی مدرن ولی خالی از عواطف انســانی درگیر نشده اند اما پیش از حال رخ نم یدهد .اینگونه به نظر م یرسد کهاتفاقاتی در «گذشته» رخ به ببیننده معرفی می کنــد .او که هرگز تاب تحمل این فضای جدید،
رفتن همچون صحنه ورود به خانه ،به فوءادو دختر کوچک ماری برای داده و شخصیتها در پی کشف آن حوادث در زمان حال هستند .هنگامی آدم ها ،حس و حال ورفتارها و نگرش هایشــان را ندارد بدور از اضافه
برداشــتن اســباب بازی شــان از بالای درخت کمک می کند (به تنها که آینده ای وجود نداشته باشد آدم هابایستی ناخودآگاه درگیر گذشته گویی و شــعار زدگــی تصویری واقعی ولی تلــخ از مدینه فاضل های که
کسانی که می توانند با احمد رابطه عاطفیبرقرار کنند) و بدین ترتیب شان شوند و غم از دست رفتن آن را بخورند .شخصیت هایی بی هویت سیمین چشمبسته بدنبال آن بود ارائه می نماید .این دوگانگی در آثار
ســاختار دایره وار ملودراماتیک قصه را تکمیل می کند .ماری اگرچه از که نه آرمانی دارند و نهتکلیفشان با زندگی زمان حالشان روشن است. سابق فرهادی نیز وجود داشت و طبق انتظار در اینجا نیز خود را نمایان
آینده صحبت م یکند و پنجره حیاترا به نشــانه امید به روزهای بهتر یــا اینکه گره افکنی های پیرنگ به ســرعت حل و فصل می شــوند و میکند .هم "حضور" و هم "عدم حضور" .به بیان ســاده تر فیل مساز با
م یگشــاید اما نه برای او و نه برای سمیر آینده روشنی قابل پیش بینی از آن پیچیدگــی هایمعماگونه خبری نیســت و از همه مهمتر ابهام چنــد وجهی کردن روایت (عدم مطلق گرایی) ،علاقه خود به شــنیدن
نیســت .سمیر در انتظار پاسخیحسی از سوی همسر در اغما رفت هاش برانگیز بودن این اثر نسبت به فیلم های پیشین کارگردان است .در طول صدای همگان را بیان می کند و قصد ندارد با ســوق دادن فیلم به یک
م یماند و پنجره ای که ماری باز م یکند رو به خان ههایی اســت که در داستان سوالاتبسیاری در ذهن بیننده شکل م یگیرد مانند اینکه چرا سمت بخشی از مخاطبنش را از دست دهد .در «جدایی» از همانابتدا
آن م یتواند زندگی اوو دیگر آد مهای این داســتان به کرات تکرار شود. احمد 4سال پیش خانه را ترک کرده یا چرا فرانسه و پاریس محل وقوع نشان های مبنی بر مقصر جلوه دادن هیچ کدام از زوجین یعنی سیمین و
ماجراهای داستان است ...اما فیل مساز همه آنها را بدون جواب گذاشته و نادر وجود نداشت .در پایان نیز فیلمساز بیننده اش را مختارگذاشت تا
آیندهای که می تواند به سرعت برای او تبدیل به گذشته شود. یافتن پاسخ مناسب را به دوش تماشاگر می گذارد .درحقیقتفرهادی خود همسفر آینده ترمه را انتخاب کنند زیرا برای فرهادی هر دو طیف
«گذشــته» فیلمی در خور ســینمای اصغر فرهادی اســت .از تحلیل با این روش تا حدودی «درام زدایی» را در دستور کار خود قرار داده چرا قابــل احترام بودند .در واقع او با این تمهید روایی ،راهبرای تفســیر اثر
فیل مهای او احساس لذت می کنم و بر این باورم که او به همه چیز فکر که این فضا و این زندگی ،از نگاه تیزبین و منتقدانهفرهادی فاقد هرگونه باز م یگذارد و متنش نوعی رنگ و بوی مدرن می بخشــد زیرا داستان
م یکند .فیلمهایش جدی و تفکر برانگیز هســتند و همواره عنصری به ظرافت ،پیچیدگی ،جذابیت بصری اســت ،گویی کارگردان ما نیز همان هایــی که تعریف م یکند در باره آدم ها و زندگیهایی اســت که یا در
نام خانواده را در کانون خود ،به چالش می کشند فرهادی اکنون برلبه حس و حال شخصیت هایتش را دارد کهبرای فرار بن بست ب یمعنایی حال گذار از ســنت به مدرنیته هستند یا در مهد مدرنیسم زندگی می
خطرناک این پرتگاه سقوط به ورطه تکرار قدم بر می دارد و در صورتی کنند .در اینجا نیز حضور احمد به خوانشــیدوگانه دامن می زند زیرا
که مضامین به تصویر کشیده شده در «گذشته» در فیلمبعدی فیلمساز به هر کورسوی امیدی چشم می دوزند. از یک ســو فضایی شرقی در خانه ماری ایجاد می کند و این ذهنیت را
بازگو شــود رنگ و بوی قدیمی بودن به خود می گیرد همانطور که در در سراســر فیلم تنها دو تصویر بســیار کوتاه از رابطه عاشــقانه سمیر بوجود م یآورد که «گذشته» دغدغههای فرهادی است که علاقه داشته
و ماری به چشــم می خورد که هر دو به ســرعت با تصاویر دیـــگری
برخی لحظات فیلم چنین حسی به بیننده القا میشود. جایگزین م یشــوند .تــاش احمد بــا آن مولفه های شــرقی اش در
[سینمانگار] بازگرداندن تمام آن چیزهایی که او روزگاری وظفیه خود می دانسته و
درقبال آن قصور کرده و امروز به علت
عدم پرداختن آنها به نوعی خود را مقصر 33 گذشته یک جدایی
قلمداد ناکام باقی می ماند .احمد با امید
به جبران گذشتهمی آید .گذشته خود
و زندگی مشترکش با ماری .با این امید
که شــاید بتواند گذشته را ترمیم کند و
خانواده را کنار هم ســامان دهد .صحنه
تعمیر لوله فاضلاب دستشویی آنهم در پیام نصیری خرم
لحظ های که قرار است برای انجام مراسم پــس از انتظاری نه چندان طولانی جدیدترین ســاخته اصفر فرهادی
طلاق بــه دادگاه برود گــواه این مدعا
است .احمد سعیخود را در قبال نجات کارگردان اسکاری سینمای کشورمان اکران شد و علاقه مندان سینما با
فیلمی کمابیش مشــابه و در عین حال متفاوت با اثر قبلی این فیلمساز
خانواده ماری انجام می دهد و در اولین با ارزش روبرو شدند« .گذشته» که تا آخرین ساعات اعلام برندگاننخل
سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392 گام قصــد دارد روحیه "اعتماد متقابل"
را در همه اعضای این خانه زندهکند .او طلای کن امسال ،در صدر قرار داشت و بیشترین شانس را برای ربودن
این مجسمه گرانبها از آن خود کرده بود یک فیلم قابلستایش دیگر از
م یخواهد نشان ههای یک زندگی عادی اصغر فرهادی است با همان دغدغ هها و پیچیدگ یها که اینبار در فضایی
را در خانه مــاری تزریق کند جایی که
در اثر گذشــته زمان این نشانه ها رو به جدید با آدم هایی جدید ترسیم شدهاند.
افولگذاشــته اند .شاید به همین دلیل است که لوسی او را برای گفتن
In touch with Iranian diversity حقایق پنهان شــده اش بر م یگزیند با آنکه کوچکترین وجه اشــتراک در ایران مقابل دوربین ببرد و از ســوی دیگر با نشانه هایی که برایمان درباره فرهادی
زبانیبا یکدیگر ندارند .در اولین لحظات حضورش در منزل ماری بدون م یگذارد چنین القا م ینمایدکه گذشته ادام های است بر «جدایی». «گذشته» در موادری از همان فرمول های شناخته شده و موفقیت آمیز
Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013 آنکه نظر بچه ها را جویا شود سعی م یکند به آنها در جا انداختنزنجیر «جدایی نادر از سیمین» استفاده می کند اما به سبک و سیاقیمتفاوت.
چرخ کمک کند و از همین جا نخســتین تضادهایش با ماری و دیگران درباره «گذشته » یکی از دلایلی که تماشاگر در آثار قبلی فرهادی تا آخرین لحظه اشتیاق
33 بروز می کند" .اطمینان" نقش کم رنگی در زندگی ماریبازی م یکند دنبال کردن ماجرا را داشت ،ساختار و شکل و شمایلروایت فیلم است.
به همین دلیل اســت که برای احمد هتل نگرفته چون به بازگشــت او به جرئت می توان مدعی شــد که «گذشته» ادامه منطقی دارم تلخ و فرهادی جرو معدود کارگردانانی است که دیدگاه خودش را بر مخاطب
اطمینان ندارد و در آخرین برخوردش با ســمیر از عدماعتماد نســبت گزنده «جدایی نادر از سیمین» است .معتقدم فیلمساز به عمد شباه تها تحمیل نمی کند و به اصطلاح از «بالا» بینندهاش را ورانداز نمی نماید.
به قول و قرارهایشــان صحبت می کند و نشــان می دهد حتی باردار و تفاوت هایی را برای مقایسه (و نتیجه گیری) بین دو اثر بوجود آورده مشــکل عمده ای که در آثار بســیاری از فیلمسازان وطنی وجود دارد،
شــدنش نیز نمی تواند دلیلی بر ایجاد یک پیوند عاشــقانهمحکم بین تا ذهن مخاطب را بیش از پیش با مضامین و موضوعاتمورد علاق هاش همین تفاوت حســی دربرخورد باموضاعات است .یعنی تلاش می شود
او و مرد عرب باشــد .این مورد برای سمیر هم صادق است .در سکانس درگیــر نماید .اگر روزی نادر به بهانه بیماری پدرش از زیر بار مهاجرت احساسی در بیننده خلق شده و او با اثر به هر نحو ممکن ارتباط بر قرار
نهایی ،جایی که پزشک معالج سلین از تردیدش دربهبودی زن صحبت شــانه خالی می کرد و نســبت به تبعات آنهراس داشت ،اینبار و در کند ،که در مواردفراوان به شــعارهای نخ نما شده و گل درشت منجر
م یکند سمیر تصمیم م یگیرد تست پزشکی را خود انجام دهد زیرا به «گذشته» فرهادی آینده آن مهاجرت را به تصویر کشیده است .به نظر م یشــود ،اما دریغ از همذات پنداری قلبی و حســی شخص کارگردان
گفته های پزشکان اعتماد ندارد .این صحنهجزو لحظات نمایشی فیلم می رســد «گذشته»(البته با کمیاغماض) داستان چهار سال بعد نادر، (مولف) نسبتبه آن موضوع .از همین رو مخاطب با اثر و پیامش رابطه
اســت که در آن زبان ســینما برای بیان احساسات سمیر دست به کار سیمین و ترمه باشد که اینچنین ازهم گسیخته و فروپاشیده شده دوباره سمپاتیکی برقرار نمی کند .مضمون و تم اصلی «جدایی» پنهان کاری،
م یشــود .این عدم اعتماد را مقایسه کنید بااعتماد الی به سپیده برای گرد هم آمده اند .میزانســنهای فیلم نکات بسیار مهمی را دراین باره دروغ ،کشــف حقیقت و در نهایت قضاوت بــود .فرهادی در آنجا خود
سفر به شمال کشور یا اعتماد مرضیه به نادر برای پنهان کردن موضوع را از مقــام خالق یک اثر جدی و تفکربرانگیــز تا جایگاهکاراکترهایش
روشن می کنند که اشاره به آنها خالی از لطف نیست. پایین کشید و مستقیمأ در روایت داخل شد و با این تمهید از تماشاگر
کار کردنش در خانه آنها. در «جدایی» دوربین نا آرام و پر التهاب کلاری میان شخصی تها در آمد خواســت تا علاوه بر شــخصیت ها ،او (راوی) را نیزنقد و قضاوت کنند
در چنین فضای اگزوتیکی احمد غربیه ای بیش نیســت که امیدی به و شد بود و بارها به ایشان نزدیک و از آنها فاصله م یگرفتاما در گذشته زیرا شــاکله اصلی فیلم بر همین مبنا استوار بود .به بیان دیگر فرهادی
اصلاحات او نمی رود .در این اتمســفر بیمار آیا نشــان های از امید باقی گویی دوربین زمین گیر شــده و قادر به حرکت نیست .در لحظاتی که با شــناخت کامل از متن ،ساختار روایی اش راطوری شکل داد که پیام
م یماند؟ اندک نشانه بر جای مانده تفاهم لوسی و مادرش است ،دختر انتظار داریم دوربین به آرامی به سمت بازیگر حرکتکرده و او را در یک اثر در لایه به لایه فیلم مســتتر باشد .وی با باز گذاشتن دست تماشاگر
شــکننده و عصبی که هیچ شــباهتی به ترمه ندارد .ترمه دختریخود قاب بندی جدید معرفی کند انتظارمان عبث م یماند و هرگز جامه عمل در گزینــش و قضاوت (کــه خود را نیز ازآن مســتثنی نکرد) به یکی
ساخت هتر و با اراده بود که مهار زندگی پدر مادرش را ناخواسته در دست نمی پوشــد تنها در موارد اندک که آنهممربوط به احمد است دوربین از مهمترین مســائل فرهنگی و اجتماعی این ســا لها نهیب زد :فرار از
داشت .در جایی برای نجات پدر دروغ گفت و در جاییدیگر برندهتر از کمــی تحرک دارد وگرنه در بقیه لحظات ایســتا و راکد باقی می ماند.
هر دادگاه و دســتگاه قضایی پدر را محاکمه کرد .اما لوسی همانند آن این سکون در سراســر فیلم نمودیآشکار دارد و به یکی از مؤلف ههای مسئولی تپذیری و تحم لناپذیری دربرابر نقد.
شیشــه ای است که در پایان پشت آن می ایستد وحسرت رفتن احمد مهم بصری فیلم تبدیل می شود .مضاف بر آن ریتم فیلم نیز در مقایسه فرهادی در فیلم جدیدش هم از الگوی مورد بحث ،یعنی حضور «راوی
را م یخورد .علت این تفاوت در حضور یک مربی و یک معلم واقعی بنام بــا «درباره الی» و «جدایی»آرام تر و دارای ضرباهنگ کندتری اســت در روایت» بدون آنکه لطم های به بیان موضوع زده باشــد ســودجسته
نادر برای ترمه متجلی است در حالیکه لوسی از این موهبت برخوردار که آنهم به نوبه خود بر احســاس رخوت ،رکــود و یأس حاکم بر فیلم اســت .در سینمای موسوم به هنری دهه 1950و 60میلادی و در آثار
نیســت .تلاش ســمیر برای برقراری یک رابطه مطمئن با لوسی ره به دامن می زند .قاب بندی هابدون اســتثنا فاقد عمق افق روشن هستند بزرگانی چون ژان لوک گدار نیز چنین ترفندی به شــکلکاملأ بارز به
جایی نمی برد زیرا اعتماد دررابطه ســمیر و همسرش خدشه دار شده و هــوای ابری و گرفته (اغلب بارانی) پاریس در کنار تنالیته های رنگی چشــم م یآمد .در آثار این فیل مســازان حضور راوی به قدری پررنگ و
و او از نگاه لوســی فردی غیرقابل اطمینان است .برعکس احمد برای او کدر که به قهوه ای وســبز متمایل شده است فضایی بی روح ،سنگین، محســوس بود که از هر کات به کات دیگر م یشداین مهم را دریافت.
بــدون هیجان و آکنده از دلمردگی را خلــق م یکند .از پاریس رویایی این هنرمندان که تحت تأثیر فاصله گذاری برشت بودند تلاش داشتند
نقطه اتکا و اعتماد استکه می تواند کمک حالش باشد. تنها چند لوکیشــن بهچشم م یآید :داروخانه ،بیمارستان ،خشکشویی، تــا درام را عاری از جذابیت های فی نفســه خودکرده و بر جنبه فیلم
در پایان هنگامی که آخرین امیدهای احمد برای بازگشــتش به خانه مترو ،رســتوران و خانه ماری ....که طبق قواعد ملودرام که بیشــتر در بودن فیلم و ســینما تأکید نمایند .باری شــیوه کار فرهادی اگرچه در
ماری نقش بر آب می شــود (امضای ســند طلاق ،بازگشــت لوسی به فضاهای بستهمی گذرد و حســی از تنگنا گریزی را برای شخصی تها کلام ،شــبیه این بزرگان است اما در عمل بسیار باآنها متفاوت است .او
خانــه و خبردار شــدن از باردار بودن ماری) بــا اطمینان کامل آنجا را خلق م یکند ،کارایی خویش را به اثبات می رسانند .در چنین اتمسفری اینبار نیز در پرســپکتیو روایت حضور دارد ولی این حضور به هیچ وجه
ترک می کند اما در آخرین مآموریتش حس "مســئولیت پذیری" رابه است کهعشق ،مسئولیت پذیری ،اعتماد ،اطمینان متقابل ،پایبندی به نمایان و مخرب نســیت ،بلکه به نوعیدرمیان گذاشتن تجربه و حسی
لوسی م یآموزد و زمان رفتنش مصادف است با شروع تحولاتی هر چند اخــاق و مفهوم خانواده و امید به آینده رنــگ می بازد و فضای غالب از زیســتن در محیطی غریب با تماشگر است .انگار این لوکیشن جدید
اندک در خانه ماری .احمد طبق قاعده در جایی که (به گفتهدوســتش بر درام،آد مهایی از نوع ماری و ســمیر و حتی ســلین و نعمیا را طلب برای فرهادی هیچ گونه جذابیتدراماتیکی در پی نداشــته که به زبان
شهریار) هیچ غرابتی با آن ندارد حاضر می شود و تمام تلاشش را برای م یکند .اکنون می توان به روشنی دریافت که چرا ساختار روایی فیلم بر ســینما آن را بیان کند به همین علت بخش عمده اطلاعات پیرنگ از
تأثیرگــذاری بر این فضا انجام می دهد ،به نظر می آیدزمانی که منزل خلاف آثار پیشین فرهادی تمامأ در گذشته م یگذرد (تراژدی «جدایی» طریق دیالوگ و کلام منتقل میشــود نه از طریق تصویر .تا کارگردان
ماری را برای همیشه ترک م یکند به حسی از رضایتمندی دست یافته و «در باره الی» در زمان حال به وقوع می پیوندد ولیماجرای غ مانگیز حــس پوچی و بی معنایی این زندگی را به خوبی لمس کرده و خود را
در واقع او گذشــته را برای کسانی جبران می کندکه هنوز در گرداب «گذشته» در گذشته واقع شده است) و هیچ اتفاق دراماتیکی در زمان نه به عنوان یک هنرمند کهدر مقام یکی از آدم های درون این داستان
زندگی مدرن ولی خالی از عواطف انســانی درگیر نشده اند اما پیش از حال رخ نم یدهد .اینگونه به نظر م یرسد کهاتفاقاتی در «گذشته» رخ به ببیننده معرفی می کنــد .او که هرگز تاب تحمل این فضای جدید،
رفتن همچون صحنه ورود به خانه ،به فوءادو دختر کوچک ماری برای داده و شخصیتها در پی کشف آن حوادث در زمان حال هستند .هنگامی آدم ها ،حس و حال ورفتارها و نگرش هایشــان را ندارد بدور از اضافه
برداشــتن اســباب بازی شــان از بالای درخت کمک می کند (به تنها که آینده ای وجود نداشته باشد آدم هابایستی ناخودآگاه درگیر گذشته گویی و شــعار زدگــی تصویری واقعی ولی تلــخ از مدینه فاضل های که
کسانی که می توانند با احمد رابطه عاطفیبرقرار کنند) و بدین ترتیب شان شوند و غم از دست رفتن آن را بخورند .شخصیت هایی بی هویت سیمین چشمبسته بدنبال آن بود ارائه می نماید .این دوگانگی در آثار
ســاختار دایره وار ملودراماتیک قصه را تکمیل می کند .ماری اگرچه از که نه آرمانی دارند و نهتکلیفشان با زندگی زمان حالشان روشن است. سابق فرهادی نیز وجود داشت و طبق انتظار در اینجا نیز خود را نمایان
آینده صحبت م یکند و پنجره حیاترا به نشــانه امید به روزهای بهتر یــا اینکه گره افکنی های پیرنگ به ســرعت حل و فصل می شــوند و میکند .هم "حضور" و هم "عدم حضور" .به بیان ســاده تر فیل مساز با
م یگشــاید اما نه برای او و نه برای سمیر آینده روشنی قابل پیش بینی از آن پیچیدگــی هایمعماگونه خبری نیســت و از همه مهمتر ابهام چنــد وجهی کردن روایت (عدم مطلق گرایی) ،علاقه خود به شــنیدن
نیســت .سمیر در انتظار پاسخیحسی از سوی همسر در اغما رفت هاش برانگیز بودن این اثر نسبت به فیلم های پیشین کارگردان است .در طول صدای همگان را بیان می کند و قصد ندارد با ســوق دادن فیلم به یک
م یماند و پنجره ای که ماری باز م یکند رو به خان ههایی اســت که در داستان سوالاتبسیاری در ذهن بیننده شکل م یگیرد مانند اینکه چرا سمت بخشی از مخاطبنش را از دست دهد .در «جدایی» از همانابتدا
آن م یتواند زندگی اوو دیگر آد مهای این داســتان به کرات تکرار شود. احمد 4سال پیش خانه را ترک کرده یا چرا فرانسه و پاریس محل وقوع نشان های مبنی بر مقصر جلوه دادن هیچ کدام از زوجین یعنی سیمین و
ماجراهای داستان است ...اما فیل مساز همه آنها را بدون جواب گذاشته و نادر وجود نداشت .در پایان نیز فیلمساز بیننده اش را مختارگذاشت تا
آیندهای که می تواند به سرعت برای او تبدیل به گذشته شود. یافتن پاسخ مناسب را به دوش تماشاگر می گذارد .درحقیقتفرهادی خود همسفر آینده ترمه را انتخاب کنند زیرا برای فرهادی هر دو طیف
«گذشــته» فیلمی در خور ســینمای اصغر فرهادی اســت .از تحلیل با این روش تا حدودی «درام زدایی» را در دستور کار خود قرار داده چرا قابــل احترام بودند .در واقع او با این تمهید روایی ،راهبرای تفســیر اثر
فیل مهای او احساس لذت می کنم و بر این باورم که او به همه چیز فکر که این فضا و این زندگی ،از نگاه تیزبین و منتقدانهفرهادی فاقد هرگونه باز م یگذارد و متنش نوعی رنگ و بوی مدرن می بخشــد زیرا داستان
م یکند .فیلمهایش جدی و تفکر برانگیز هســتند و همواره عنصری به ظرافت ،پیچیدگی ،جذابیت بصری اســت ،گویی کارگردان ما نیز همان هایــی که تعریف م یکند در باره آدم ها و زندگیهایی اســت که یا در
نام خانواده را در کانون خود ،به چالش می کشند فرهادی اکنون برلبه حس و حال شخصیت هایتش را دارد کهبرای فرار بن بست ب یمعنایی حال گذار از ســنت به مدرنیته هستند یا در مهد مدرنیسم زندگی می
خطرناک این پرتگاه سقوط به ورطه تکرار قدم بر می دارد و در صورتی کنند .در اینجا نیز حضور احمد به خوانشــیدوگانه دامن می زند زیرا
که مضامین به تصویر کشیده شده در «گذشته» در فیلمبعدی فیلمساز به هر کورسوی امیدی چشم می دوزند. از یک ســو فضایی شرقی در خانه ماری ایجاد می کند و این ذهنیت را
بازگو شــود رنگ و بوی قدیمی بودن به خود می گیرد همانطور که در در سراســر فیلم تنها دو تصویر بســیار کوتاه از رابطه عاشــقانه سمیر بوجود م یآورد که «گذشته» دغدغههای فرهادی است که علاقه داشته
و ماری به چشــم می خورد که هر دو به ســرعت با تصاویر دیـــگری
برخی لحظات فیلم چنین حسی به بیننده القا میشود. جایگزین م یشــوند .تــاش احمد بــا آن مولفه های شــرقی اش در
[سینمانگار] بازگرداندن تمام آن چیزهایی که او روزگاری وظفیه خود می دانسته و