Page 25 - Shahrvand BC No.1235
P. 25
سیاست
اما در مورد ساخت دولت ،واقعیت این است که بر خلاف خواست آقای روزبه ،خود را به طور مســتقیم و بدون سلســل همراتب اداره کنند .از همین روست سوسیالیســتی توسط این جریانات ،و غیب ِت جریانات چپ در صحنه سیاسی،
این ساخت به ناچار یک ساخت «سلسل همراتبی» است .این ویژگی هر سازمان که در پایان نقد خود به اشــاره من به گرامشــی و نقش روشنفکران ارگانیک این جریانات را به عق بنشینی کشاند.
25 بزرگی است که باید در آن تقسیم کا ِر افقی (تخص صها) و تقسیم کا ِر عمودی ایراد م یگیرند ،که گویی این همان دیدگاه قدیمی اســت که م یخواهد نقش اما نکته دیگری که ایشــان ،و بســیاری دیگر به آن ایراد گرفت هاند ،مربوط به
(ســطوح اختیارات) بوجود آید .البته سازما نهای مدرن ،بر خلاف گذشته که « َســر» را برای «بدنه» بازی کند( .از این م یگذریم که دید گرامشــی با دید این اســت که گفت هام سوسیالیسم زمانی م یتواند فرارسد که در عرصه جهانی
هرم سازمانیدر آ نها «بلند» بود ،هم اکنون سازما نهایی به اصطلاح «مسطح» حزب لنینی متفاو تاند« .روشــنفک ِر» گرامشی به هی چوجه میانجی نیست و دول تها و نهادهای بی نالمللی سیاس تهای سوسیالیستی را در پیش گیرند .در
هســتند که سلسل همراتب محدود تری دارند .سازما ِن بدون سلسل همراتب تنها تنها نقش آگاهکننده را داراســت ).در نوشــت ه ایشان برخوردهای متفاوتی در متن اشاره کردهام که نهادهایی چون سازمان تجارت جهانی ،صندوق بی نالمللی
یک ســازمان کوچک چند نفره است ،و یک سازمان چند صد نفره ،چند هزار مورد روشــنفکران مطرح م یشود .از یک سو بدرستی م یخوانیم که «صحبت پول ،و بانک جهانی مه مترین اهر مهای سرمایه در جهانی کردن سرمای هاند و با
بر ســر کم بها دادن به نقش و اهمیت روشنفکران و عناصر آگاه تر در تقویت حمایت کشورهای امپریالیستی ارتجاع یترین سیاس تهای نئو لیبرالی را پیش نفره ،و چند ده هزار نفره نم یتواند بدون سلسل همراتب اداره شود.
بُعد دیگر پیشــنهادات ایشــان در مــورد آلترناتیو مردمی اســت .م یخوانیم توانائی جنبش ها نیست» ،و از سویدیگر م یخوانیم که «روشنفکرانی که خود م یبرند .در نتیج هگیری خود طرح م یکنم که در عصر جهانی شــدن سرمایه،
چون «مردم» «آگاه تر» و «خود کنشــگر» شــدهاند ،دیگر نیازی به «حلقات محصول تقسیم اجتماعی کار در یک نظام طبقاتی هستند ... ،تبدیل به یکی از امکان استقرار سوسیالیســم در یک کشور وجود ندارد ،و سوسیالسیم یک راه
حل جهانی است ،و زمانی مطرحمی شود که اقتصادهای بزرگ جهان با پیروزی میانجی» ندارند ،و خود در بســتر «دموکراســی مستقیم» سرنوشتشان را در عوامل مهم باز تولید نظم بزیر کشیده شده می گردند».
دست م یگیرند .م یگویند« ،بشــر ...در حال برداشتن یک گام بزرگ بسوی آقای روزبه در نقد خود ایرادات دیگری را نیز مطرح کردهاند .از جمله آنکه چرا نیروهای سوسیالسیتی در آ نها ،سیاس تهای سوسیالسیتی را در پیش گیرند،
اداره جوامع خود بدون وساطت میانجی ها و پایان دادن به سلسل همراتب نظم انقلا بهــای بزرگ را من از نوع انقلاب به رهبری اقلیت قلمداد کردهام .همان و از طریق نمایندگان خود ،نهادهای بی نالمللی را نیز به آن ســو ســوق دهند.
سال متسیب /شماره - 1235جمعه 30نیدرورف 1392 طبقاتی و از جمله دموکراســی نیابتی یا سیستم نمایندگی ...است ».این قطعاً طور که اشــاره کردم ،بحث مفصل این انقلا بها در نوشته جداگان های مطرح واضح ،و من آگاهانه برای تاکید بر ســخت ِی راهی که در پیش است ،به ضرورت
انشاء زیبایی است ،اما بسیار از واقعیت فاصله دارد .در اینجا فرصت پرداختن به خواهد شد .در اینجا تاکید م یکنم که هی چکدام از این انقلا بها از نوع اکثریت سوسیالیست شدن این ارتجاع یترین نهادهای سرمایه اشاره کردم .بنابراین از
تمام ایرادات این طرز دید نیست .دموکراسی مستقیم که طی آن «همه» بدون آگاه نبودهاند .تردیدی نیســت که اکثریت مردم در آ نها شــرکت داشتند ،و نظر من «فاز مقدماتی» که در دوران ســرمای هداری مقدم بر «فاز پائینی» باید
نماینده در یک تصمی مگیری مشــارکت م یکنند ،تنها در یک محله قاب لاجرا ایشاندرست م یگویند که مگر بدون شرکت اکثریت امکانداشت انقلا بهایی اتفاق افتد ،فازی بسیار طولانی است .اگر آلترناتیو دیگری در واقع و عمل ،نه در
است ،همان طور که در بعضی کانتو نهای سویس وجود دارد .در سطح ملی نیز نظیر انقلا بهای روس ،چین و ویتنام و غیره اتفاق افتد؛ اما به نظر من آنچه را حرف و خیال ،وجود داشته باشد ،این نظر من نادرست خواهد بود.
م یتوان از شکل رفراندوم برای پارهای مسایل استفاده کرد ،که در همه جا نیز که انگلس در متن طولانی و بسیار بااهمیت «مقدمه ۱۸۹۵بر «مبارزه طبقاتی نکتــه آخر اینکــه ،بزر گترین ایراد من به این نقد بســیار جالب آقای روزبه،
رایج است .اما فرا تر از این ،دموکراسی مستقیم یک خواست غیرعملی و رویایی در فرانســه» م ینویسد ،کمابیش شامل انقلا بهایی که بعداً صورت گرفت نیز این اســت که ایشان به قســمت دوم مقاله من که قسمت اصلی مقاله است،
است .مگر م یشــود «همه» در هم ِه تصمیمات شرکت کنند؟ تنها را ِه عملی م یشود .او م یگوید ...« ،تمام انقلاب ها ،انقلاب های اقلیت بوده اند .حتی اگر جز اشــارههای مختصری ،نپرداخت هاند و به سئوالات اصلی پاسخ نگفت هاند ،و
مشارک ِت وســیع ،همان دموکراس ِی نمایندگی است که مردم نمایندگان خود اکثریت در آن ها شرکت داشتند ،این کار را ــ ».تردید نیست که این انقلا بها آن اینکه آلترناتیو چیســت؟ «برنامه» بسیاری از سازما نهای چپ رادیکال ،از
را در پارلمان ،در شورای شهر ،شورای واحد سازمانی و غیره انتخاب م یکنند .خدمات بزرگی به مردم خود کردند ،و در مورد چین و ویتنام کشورشــان را از جمله برنامه راه کارگر ــ ،و به نوعی یک برنامه رادیکال سوسیال دموکراتیک
البته در سطح یک واحد سازمانی هم م یتوان در مواردی نظر همگانی را کسب سلطه خارجی نجات دادند .اما هی چکدام نتوانستند اکثریت را به قدرت رسانند .است ،البته با تناقضات بسیار .با آنکه برنامه اعلام م یکند که «الگوی سوسیال
کرد .بعلاوه در دنیای پیچیده امروز بسیاری تصمیمات جنبه تخصصی و فنی تکیه من بر انقلا بهای سوسیالیســتی اســت و بر کنار از تضادهای طبقاتی ،دموکراسی» به «آخر خط رسیده» ،و شعارهایی چون «انقلاب توده ای»« ،خود
دارند که چه بخواهیم و نخواهیم ،تنها افراد حرفه به خصوصی م یتوانند و باید دلایل اصلی پیروزی این انقلا بها جنگ ،مداخله امپریالیستی ،و ناسیونالیسم حکومتی وسیع مردم» ،یا «در هم شکستن ماشین دولتی» ،و امثالهم ،را طرح
بوده ،و نه دلایلی که بطور سنتی از سوی بخشی از چپ طرح م یشود .ایشان به م یکند ،اما به «مرحله گذار» اشــاره دارد .این «گذار»« ،انتقال از سرمای هداری آن تصمیمات را اتخاذ کنند.
در مــورد «خود حکومتــی» و خودگردانی نیزهمین برخوردهــای رویایی را طور تلویحی م یپذیرند که شاید این اکثریت شرکت کننده در انقلا بها «نایند به سوسیالیسم» اســت .یک برنامه سوسیالیستی بنا به تعریف باید مبتنی بر
م یتوان مشاهده کرد .در یک واحد کوچ ِک تولیدی یا خدماتی که کارکنانش و درست مســئله در این جاست .تاکید مارکس به شــرکت «آگاهانه» بسیار حذف کارمزدی و بر آن اساس ،حذف کامل سرمایه استوار باشد ،اما این برنامه
مالک یا کنترل کنند ِه آن هســتند ،م یتوان خودگردانی داشت .اما یک وزارت واضح و روشــن و حائز اهمیت است ،و کنار گذاشتن آن نیز بسیار پر مسئله .بدرستی با اشــاره به «انعطا فهای لازم» در جریان «انتقال» ،بر «افزایش بار
خانه ،شــرکت نفت ،یا صنایع فولاد را نم یتوان «خودگردانی» کرد .من اخیرا خود آقای روزبه در نقد مربوطه بدرستی در چند جا به بر کلمه خودآگاه تاکید آوری تولید»« ،افزایش رفاه» ،و «بالا رفتن قدرت اقتصادی کشــور» در مقابل
در جــای دیگری مفصلا در این زمینه برخــورد کردهام و در اینجا به جزئیات کردهاند .سا لها پیش در مطلب دیگری به ترجمه فارسی «مانیفست» توسط خرابکار یهای سرمایه جهانی ،تاکیددارد .بعلاوه «مالکیت اجتماعی» را تنها به
آن نم یپردازم .مه مترین شــیوه مشــارکت در واحدهای تولیدی و خدماتی «آگاهانه» از جمل ِه معروف مارکس/انگلس حذف شده بود( ،جالب آنکه باز هم «بخش های بزرگ و حیاتی» کشور محدود م یکند ،و اشاره دارد که سیاست
«دموکراســی صنعتی» است که در پارهای کشــورهای اروپایی وجود دارد ،و در ترجمه و چاپ جدید مانیفســت حزب توده در سال ،۲۰۰۶کلمه خودآگاه اجتماعی کردن «به معنی از بین رفتن بازار نیســت» ،و «در خواست ها» که
«مجلس موسسان» منتخب مردم باید پایه «تدوین قانون اساسی نوین ایران» کارگران و کارمندان به نسبت قدرتی که اتحادیه هاشاندارند،درجات مختلفی را نم یتوان یافت) .
از مشارکت را ــ از «مبادله اطلاعات» گرفته تا «مشورت» ،و «هم-تصمیمی» ایراد دیگر ایشان این است که من بحرا نهای سرمای هداری را تنها به بحرا نهای قرار دهد ،بجز چند مورد ،تماماً خواس تهای اصلا حطلبانه هستند .اما مسئله
ــ کسب م یکنند« .خودگردانی» ،که «کنترل کارگری» است ،تنها در شرایط ادواری محدود کرده ،و به بحران ســاختی اشــاره نکردهام ،که دقیق نیست .اصلی نحوه گذار است که پر تناقض و نامشخص باق یمانده.
من در همان ابتدای مقاله اشاره م یکنم که بحران «ذاتی» نظام سرمای هداری بحران و به طور موقتی م یتواند ،و م یتوانســته مطرح باشــد .از قضا سازمان
اســت ،اما بقول خود مارکس بحران «دائمی» وجود ندارد .ایراد دیگر آنکه چرا راه کارگر از معدود ســازما نهای چپ دوران انقلاب بهمن بود که چنین درک
نقدی پیرامون علل شکست سوسیال دموکراسی مطرح نکردهام .درست است
«- ۲کوره راه »...ﺟﺸﻦِ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﺍﺕ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺩ درستی را از «شوراها» داشت.
عنوان نقد خانم فروغ اسد پور «کوره راه سعید رهنما برای قرن بیست و یکم»
است که آن نیز عنوان بسیار جالب و مناسبی است .تعریف لغ تنام های «کوره
بــه طور کل در نقد مــورد بحث م یبینیم که نه تنها به حــزب ،به دولت ،به که به تفصیل به دلایل شکســت این جریانات نپرداختــم ،چنانچه به دلایل راه» عبارت است از «راه باریک ،ناهموار و پرپیچ و خم در خارج شهر» .من هیچDr. Monir Taha
سازما نهای سلســل همراتبی ،نیازی نیست ،بلکه روشنفکران نیز به نوعی زائد شکســت انقلا بها نیــز نپرداختم ،چرا که متن را طولانی تر از آنچه هســت بزرگ راه است ،و خوشحال خواهم شد که کوره راهی باشد برای خروج چپ از
قلمداد شدهاند .این تنها خود «مردم» هستند که گویا م یتوانند و باید امورات م یکرد .اما اشاره کردم که تعرض وسیع نئولیبرالیسم ،کنار گذاردن آرما نهای بن بست موجود ،چرا که کوره راه بهتر از بیراه ِه تجربه شده است!ﻣﺮﺍﺳ ِﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ
In touch with Iranian diversity
ﺷﻌﺮ ﺑﻭﺟﻪﺸﺳﺯﺑﻦِﺨﺎﻓﺟﻥِﻦِﺮﺧﺸﻋﻨﺷﺎﻴﺪﻩﻮﺷﻦِﺍﻘﺍﺎﻧﻱِﻓﺕﻪﻓﺮﻣﺍﺎﺒﺭﺎﺟﺧﺭﺮﺳﺍﻨﻙﻲﻣﺪ،ﺑﺎﻩﻲﺩﻛﺍﻨﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺩ
Vol. 20 / No. 1235 - Friday, Apr. 19, 2013 ﻋﻜﺎﺳﻲ nﻭaaﻣiﺯﺮﺍﻳhﺑaﺒﺟﺳvﻪﺎahﺗﺸﻢِﺯﺮﺑِaaﻦﭘﻳﺎTﻴﻓrTﻮِﻥﺮﻦﻧﺧrﺪeﻨﺷrﻋiﺪﻴiﻩﻫﻜﻮﺍﺍnﻤDnﺕِﻱﺴooﺲﺮﻣﻓﺒﺎﺭﺎnﺍﺭﺭﻱMiMﺳ.ﻫﻙﺷ.ﺑﻲrﻤﻢﺎ،ﺎmﺩrﺑﺎﺭDﺍDaﺧRﻼﻗﻴﺖDr. Monir Taha
ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦﺷﻌﺷﺮﻤﺎﻭﻣﺭﺮﺍﻩﺑﺳﺳﻪﺗﺨﻠﻢِﺯﺑﻔﭘﺎ ِﻦﻴﻮِﻥﻦﻧﻋﺪﺎﺑﺷﻴﺷﻫﻮﺨﺍﻘﻤﺎﻮﻧﺍِﻱﺴﻪﺮﻓﻫﺎﺍﻴﺭﻱﺟﺪﺳﺮﺷﺍﻲﻭﻤ،ﺎﻣﺍﻧﺭﺍﺘﻲﻛﺨﻨﺎﺪﺏ ﻛﻨﻴﺪﻣﺮﺍﺳﻢِ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ
ﻋﻜﺎﺳﻲﺗﻠﻭﺷﻔﻌﺮﺯﻦﻳﻭ:ﺒﺎ1ﺗﺳﺮ9ﻳﺨ4ﻦِﻦ9ﻋﺎﻋ9ﺷﻜﻘ3ﺎﻧ7ﻪﺲﺍـﺭﺟﺍﺮﺍ4ﻫﻣ0ﻢﻲ6ﺑﻛﺎﻨﺪﺧﻼﻗﻴﺖﺑﻪ ﺯﺑﺎ ِﻥ ﺷﻴﻮﺍﻱِ ﻓﺎﺭﺳﻲ،
Wedding Ceremonyﺷﻌﺮ ﻭ ﺳﺨﻦِ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﻲﻛﻨﺪ
604-739-9491
www.aroosy.caﻋﻜﺎﺳﻲ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﻋﻜﺲ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻼﻗﻴﺖ
ﻋﻜﺎnﺳaﻲiﻭ ﺯvﻳﺒﺎaﺗﺮﻳrﻦeﻋﻜDﺲ ﺭﺍinﻫﻢ ﺑﺎ mﺧaﻼﻗﻴRﺖ
ﻫﻤﻴﻦnﺷﻤaﺎﺭiﻩvﺗﻠaﻔrﻦeﺑﺨDﻮﺍﻫnﻴiﺪ ﻭmﺍﻧﺘaﺨﺎRﺏ ﻛﻨﻴﺪ
ﺍﺯ ﻫﻤﻴ ﺗﻦﻠﻔﺗﺷﻠﻤﻦﻔﺎ:ﺭﻦﻩ :1ﺗ91ﻠ9ﻔ944ﻦ9ﺑ99ﺨ33ﻮﺍ77ﻫﻴــﺪ4ﻭ04ﺍﻧ60ﺘ6ﺨﺎﺏ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﺯ
ﺍﺯ ﻫﻤﻴnﻦaﺷiﻤﺎﺭvﻩ 6ﺗ4aﻠﻔ0r2ﻦ eﺑ-ﺨD6ﻮﺍ1ﻫ9ﻴnﺪ i-ﻭ4ﺍﻧ0mﺘa6ﺨﺎl:ﺏTeRﻛﻨﻴﺪ تدریس خصوصی پیانو (کلاسیک)
توسط ﺁﺯﺍﺩﻩ ﺭﻭﺡﺍﻻﻣﯿﻦ
ﺗﻠﻔﻦ 739 9491:ـ 604 عضو رسمی BC Conservatory of Music
با ۲۰سال سابقه تدریس در ایران
25 (مدرسه هنر و ادبیات) و کانادا
آمادگی جهت شرکت در امتحانات کنسرواتواری
Grade 1-10
اما در مورد ساخت دولت ،واقعیت این است که بر خلاف خواست آقای روزبه ،خود را به طور مســتقیم و بدون سلســل همراتب اداره کنند .از همین روست سوسیالیســتی توسط این جریانات ،و غیب ِت جریانات چپ در صحنه سیاسی،
این ساخت به ناچار یک ساخت «سلسل همراتبی» است .این ویژگی هر سازمان که در پایان نقد خود به اشــاره من به گرامشــی و نقش روشنفکران ارگانیک این جریانات را به عق بنشینی کشاند.
25 بزرگی است که باید در آن تقسیم کا ِر افقی (تخص صها) و تقسیم کا ِر عمودی ایراد م یگیرند ،که گویی این همان دیدگاه قدیمی اســت که م یخواهد نقش اما نکته دیگری که ایشــان ،و بســیاری دیگر به آن ایراد گرفت هاند ،مربوط به
(ســطوح اختیارات) بوجود آید .البته سازما نهای مدرن ،بر خلاف گذشته که « َســر» را برای «بدنه» بازی کند( .از این م یگذریم که دید گرامشــی با دید این اســت که گفت هام سوسیالیسم زمانی م یتواند فرارسد که در عرصه جهانی
هرم سازمانیدر آ نها «بلند» بود ،هم اکنون سازما نهایی به اصطلاح «مسطح» حزب لنینی متفاو تاند« .روشــنفک ِر» گرامشی به هی چوجه میانجی نیست و دول تها و نهادهای بی نالمللی سیاس تهای سوسیالیستی را در پیش گیرند .در
هســتند که سلسل همراتب محدود تری دارند .سازما ِن بدون سلسل همراتب تنها تنها نقش آگاهکننده را داراســت ).در نوشــت ه ایشان برخوردهای متفاوتی در متن اشاره کردهام که نهادهایی چون سازمان تجارت جهانی ،صندوق بی نالمللی
یک ســازمان کوچک چند نفره است ،و یک سازمان چند صد نفره ،چند هزار مورد روشــنفکران مطرح م یشود .از یک سو بدرستی م یخوانیم که «صحبت پول ،و بانک جهانی مه مترین اهر مهای سرمایه در جهانی کردن سرمای هاند و با
بر ســر کم بها دادن به نقش و اهمیت روشنفکران و عناصر آگاه تر در تقویت حمایت کشورهای امپریالیستی ارتجاع یترین سیاس تهای نئو لیبرالی را پیش نفره ،و چند ده هزار نفره نم یتواند بدون سلسل همراتب اداره شود.
بُعد دیگر پیشــنهادات ایشــان در مــورد آلترناتیو مردمی اســت .م یخوانیم توانائی جنبش ها نیست» ،و از سویدیگر م یخوانیم که «روشنفکرانی که خود م یبرند .در نتیج هگیری خود طرح م یکنم که در عصر جهانی شــدن سرمایه،
چون «مردم» «آگاه تر» و «خود کنشــگر» شــدهاند ،دیگر نیازی به «حلقات محصول تقسیم اجتماعی کار در یک نظام طبقاتی هستند ... ،تبدیل به یکی از امکان استقرار سوسیالیســم در یک کشور وجود ندارد ،و سوسیالسیم یک راه
حل جهانی است ،و زمانی مطرحمی شود که اقتصادهای بزرگ جهان با پیروزی میانجی» ندارند ،و خود در بســتر «دموکراســی مستقیم» سرنوشتشان را در عوامل مهم باز تولید نظم بزیر کشیده شده می گردند».
دست م یگیرند .م یگویند« ،بشــر ...در حال برداشتن یک گام بزرگ بسوی آقای روزبه در نقد خود ایرادات دیگری را نیز مطرح کردهاند .از جمله آنکه چرا نیروهای سوسیالسیتی در آ نها ،سیاس تهای سوسیالسیتی را در پیش گیرند،
اداره جوامع خود بدون وساطت میانجی ها و پایان دادن به سلسل همراتب نظم انقلا بهــای بزرگ را من از نوع انقلاب به رهبری اقلیت قلمداد کردهام .همان و از طریق نمایندگان خود ،نهادهای بی نالمللی را نیز به آن ســو ســوق دهند.
سال متسیب /شماره - 1235جمعه 30نیدرورف 1392 طبقاتی و از جمله دموکراســی نیابتی یا سیستم نمایندگی ...است ».این قطعاً طور که اشــاره کردم ،بحث مفصل این انقلا بها در نوشته جداگان های مطرح واضح ،و من آگاهانه برای تاکید بر ســخت ِی راهی که در پیش است ،به ضرورت
انشاء زیبایی است ،اما بسیار از واقعیت فاصله دارد .در اینجا فرصت پرداختن به خواهد شد .در اینجا تاکید م یکنم که هی چکدام از این انقلا بها از نوع اکثریت سوسیالیست شدن این ارتجاع یترین نهادهای سرمایه اشاره کردم .بنابراین از
تمام ایرادات این طرز دید نیست .دموکراسی مستقیم که طی آن «همه» بدون آگاه نبودهاند .تردیدی نیســت که اکثریت مردم در آ نها شــرکت داشتند ،و نظر من «فاز مقدماتی» که در دوران ســرمای هداری مقدم بر «فاز پائینی» باید
نماینده در یک تصمی مگیری مشــارکت م یکنند ،تنها در یک محله قاب لاجرا ایشاندرست م یگویند که مگر بدون شرکت اکثریت امکانداشت انقلا بهایی اتفاق افتد ،فازی بسیار طولانی است .اگر آلترناتیو دیگری در واقع و عمل ،نه در
است ،همان طور که در بعضی کانتو نهای سویس وجود دارد .در سطح ملی نیز نظیر انقلا بهای روس ،چین و ویتنام و غیره اتفاق افتد؛ اما به نظر من آنچه را حرف و خیال ،وجود داشته باشد ،این نظر من نادرست خواهد بود.
م یتوان از شکل رفراندوم برای پارهای مسایل استفاده کرد ،که در همه جا نیز که انگلس در متن طولانی و بسیار بااهمیت «مقدمه ۱۸۹۵بر «مبارزه طبقاتی نکتــه آخر اینکــه ،بزر گترین ایراد من به این نقد بســیار جالب آقای روزبه،
رایج است .اما فرا تر از این ،دموکراسی مستقیم یک خواست غیرعملی و رویایی در فرانســه» م ینویسد ،کمابیش شامل انقلا بهایی که بعداً صورت گرفت نیز این اســت که ایشان به قســمت دوم مقاله من که قسمت اصلی مقاله است،
است .مگر م یشــود «همه» در هم ِه تصمیمات شرکت کنند؟ تنها را ِه عملی م یشود .او م یگوید ...« ،تمام انقلاب ها ،انقلاب های اقلیت بوده اند .حتی اگر جز اشــارههای مختصری ،نپرداخت هاند و به سئوالات اصلی پاسخ نگفت هاند ،و
مشارک ِت وســیع ،همان دموکراس ِی نمایندگی است که مردم نمایندگان خود اکثریت در آن ها شرکت داشتند ،این کار را ــ ».تردید نیست که این انقلا بها آن اینکه آلترناتیو چیســت؟ «برنامه» بسیاری از سازما نهای چپ رادیکال ،از
را در پارلمان ،در شورای شهر ،شورای واحد سازمانی و غیره انتخاب م یکنند .خدمات بزرگی به مردم خود کردند ،و در مورد چین و ویتنام کشورشــان را از جمله برنامه راه کارگر ــ ،و به نوعی یک برنامه رادیکال سوسیال دموکراتیک
البته در سطح یک واحد سازمانی هم م یتوان در مواردی نظر همگانی را کسب سلطه خارجی نجات دادند .اما هی چکدام نتوانستند اکثریت را به قدرت رسانند .است ،البته با تناقضات بسیار .با آنکه برنامه اعلام م یکند که «الگوی سوسیال
کرد .بعلاوه در دنیای پیچیده امروز بسیاری تصمیمات جنبه تخصصی و فنی تکیه من بر انقلا بهای سوسیالیســتی اســت و بر کنار از تضادهای طبقاتی ،دموکراسی» به «آخر خط رسیده» ،و شعارهایی چون «انقلاب توده ای»« ،خود
دارند که چه بخواهیم و نخواهیم ،تنها افراد حرفه به خصوصی م یتوانند و باید دلایل اصلی پیروزی این انقلا بها جنگ ،مداخله امپریالیستی ،و ناسیونالیسم حکومتی وسیع مردم» ،یا «در هم شکستن ماشین دولتی» ،و امثالهم ،را طرح
بوده ،و نه دلایلی که بطور سنتی از سوی بخشی از چپ طرح م یشود .ایشان به م یکند ،اما به «مرحله گذار» اشــاره دارد .این «گذار»« ،انتقال از سرمای هداری آن تصمیمات را اتخاذ کنند.
در مــورد «خود حکومتــی» و خودگردانی نیزهمین برخوردهــای رویایی را طور تلویحی م یپذیرند که شاید این اکثریت شرکت کننده در انقلا بها «نایند به سوسیالیسم» اســت .یک برنامه سوسیالیستی بنا به تعریف باید مبتنی بر
م یتوان مشاهده کرد .در یک واحد کوچ ِک تولیدی یا خدماتی که کارکنانش و درست مســئله در این جاست .تاکید مارکس به شــرکت «آگاهانه» بسیار حذف کارمزدی و بر آن اساس ،حذف کامل سرمایه استوار باشد ،اما این برنامه
مالک یا کنترل کنند ِه آن هســتند ،م یتوان خودگردانی داشت .اما یک وزارت واضح و روشــن و حائز اهمیت است ،و کنار گذاشتن آن نیز بسیار پر مسئله .بدرستی با اشــاره به «انعطا فهای لازم» در جریان «انتقال» ،بر «افزایش بار
خانه ،شــرکت نفت ،یا صنایع فولاد را نم یتوان «خودگردانی» کرد .من اخیرا خود آقای روزبه در نقد مربوطه بدرستی در چند جا به بر کلمه خودآگاه تاکید آوری تولید»« ،افزایش رفاه» ،و «بالا رفتن قدرت اقتصادی کشــور» در مقابل
در جــای دیگری مفصلا در این زمینه برخــورد کردهام و در اینجا به جزئیات کردهاند .سا لها پیش در مطلب دیگری به ترجمه فارسی «مانیفست» توسط خرابکار یهای سرمایه جهانی ،تاکیددارد .بعلاوه «مالکیت اجتماعی» را تنها به
آن نم یپردازم .مه مترین شــیوه مشــارکت در واحدهای تولیدی و خدماتی «آگاهانه» از جمل ِه معروف مارکس/انگلس حذف شده بود( ،جالب آنکه باز هم «بخش های بزرگ و حیاتی» کشور محدود م یکند ،و اشاره دارد که سیاست
«دموکراســی صنعتی» است که در پارهای کشــورهای اروپایی وجود دارد ،و در ترجمه و چاپ جدید مانیفســت حزب توده در سال ،۲۰۰۶کلمه خودآگاه اجتماعی کردن «به معنی از بین رفتن بازار نیســت» ،و «در خواست ها» که
«مجلس موسسان» منتخب مردم باید پایه «تدوین قانون اساسی نوین ایران» کارگران و کارمندان به نسبت قدرتی که اتحادیه هاشاندارند،درجات مختلفی را نم یتوان یافت) .
از مشارکت را ــ از «مبادله اطلاعات» گرفته تا «مشورت» ،و «هم-تصمیمی» ایراد دیگر ایشان این است که من بحرا نهای سرمای هداری را تنها به بحرا نهای قرار دهد ،بجز چند مورد ،تماماً خواس تهای اصلا حطلبانه هستند .اما مسئله
ــ کسب م یکنند« .خودگردانی» ،که «کنترل کارگری» است ،تنها در شرایط ادواری محدود کرده ،و به بحران ســاختی اشــاره نکردهام ،که دقیق نیست .اصلی نحوه گذار است که پر تناقض و نامشخص باق یمانده.
من در همان ابتدای مقاله اشاره م یکنم که بحران «ذاتی» نظام سرمای هداری بحران و به طور موقتی م یتواند ،و م یتوانســته مطرح باشــد .از قضا سازمان
اســت ،اما بقول خود مارکس بحران «دائمی» وجود ندارد .ایراد دیگر آنکه چرا راه کارگر از معدود ســازما نهای چپ دوران انقلاب بهمن بود که چنین درک
نقدی پیرامون علل شکست سوسیال دموکراسی مطرح نکردهام .درست است
«- ۲کوره راه »...ﺟﺸﻦِ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﺍﺕ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺩ درستی را از «شوراها» داشت.
عنوان نقد خانم فروغ اسد پور «کوره راه سعید رهنما برای قرن بیست و یکم»
است که آن نیز عنوان بسیار جالب و مناسبی است .تعریف لغ تنام های «کوره
بــه طور کل در نقد مــورد بحث م یبینیم که نه تنها به حــزب ،به دولت ،به که به تفصیل به دلایل شکســت این جریانات نپرداختــم ،چنانچه به دلایل راه» عبارت است از «راه باریک ،ناهموار و پرپیچ و خم در خارج شهر» .من هیچDr. Monir Taha
سازما نهای سلســل همراتبی ،نیازی نیست ،بلکه روشنفکران نیز به نوعی زائد شکســت انقلا بها نیــز نپرداختم ،چرا که متن را طولانی تر از آنچه هســت بزرگ راه است ،و خوشحال خواهم شد که کوره راهی باشد برای خروج چپ از
قلمداد شدهاند .این تنها خود «مردم» هستند که گویا م یتوانند و باید امورات م یکرد .اما اشاره کردم که تعرض وسیع نئولیبرالیسم ،کنار گذاردن آرما نهای بن بست موجود ،چرا که کوره راه بهتر از بیراه ِه تجربه شده است!ﻣﺮﺍﺳ ِﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ
In touch with Iranian diversity
ﺷﻌﺮ ﺑﻭﺟﻪﺸﺳﺯﺑﻦِﺨﺎﻓﺟﻥِﻦِﺮﺧﺸﻋﻨﺷﺎﻴﺪﻩﻮﺷﻦِﺍﻘﺍﺎﻧﻱِﻓﺕﻪﻓﺮﻣﺍﺎﺒﺭﺎﺟﺧﺭﺮﺳﺍﻨﻙﻲﻣﺪ،ﺑﺎﻩﻲﺩﻛﺍﻨﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺩ
Vol. 20 / No. 1235 - Friday, Apr. 19, 2013 ﻋﻜﺎﺳﻲ nﻭaaﻣiﺯﺮﺍﻳhﺑaﺒﺟﺳvﻪﺎahﺗﺸﻢِﺯﺮﺑِaaﻦﭘﻳﺎTﻴﻓrTﻮِﻥﺮﻦﻧﺧrﺪeﻨﺷrﻋiﺪﻴiﻩﻫﻜﻮﺍﺍnﻤDnﺕِﻱﺴooﺲﺮﻣﻓﺒﺎﺭﺎnﺍﺭﺭﻱMiMﺳ.ﻫﻙﺷ.ﺑﻲrﻤﻢﺎ،ﺎmﺩrﺑﺎﺭDﺍDaﺧRﻼﻗﻴﺖDr. Monir Taha
ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦﺷﻌﺷﺮﻤﺎﻭﻣﺭﺮﺍﻩﺑﺳﺳﻪﺗﺨﻠﻢِﺯﺑﻔﭘﺎ ِﻦﻴﻮِﻥﻦﻧﻋﺪﺎﺑﺷﻴﺷﻫﻮﺨﺍﻘﻤﺎﻮﻧﺍِﻱﺴﻪﺮﻓﻫﺎﺍﻴﺭﻱﺟﺪﺳﺮﺷﺍﻲﻭﻤ،ﺎﻣﺍﻧﺭﺍﺘﻲﻛﺨﻨﺎﺪﺏ ﻛﻨﻴﺪﻣﺮﺍﺳﻢِ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ
ﻋﻜﺎﺳﻲﺗﻠﻭﺷﻔﻌﺮﺯﻦﻳﻭ:ﺒﺎ1ﺗﺳﺮ9ﻳﺨ4ﻦِﻦ9ﻋﺎﻋ9ﺷﻜﻘ3ﺎﻧ7ﻪﺲﺍـﺭﺟﺍﺮﺍ4ﻫﻣ0ﻢﻲ6ﺑﻛﺎﻨﺪﺧﻼﻗﻴﺖﺑﻪ ﺯﺑﺎ ِﻥ ﺷﻴﻮﺍﻱِ ﻓﺎﺭﺳﻲ،
Wedding Ceremonyﺷﻌﺮ ﻭ ﺳﺨﻦِ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﻲﻛﻨﺪ
604-739-9491
www.aroosy.caﻋﻜﺎﺳﻲ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﻋﻜﺲ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻼﻗﻴﺖ
ﻋﻜﺎnﺳaﻲiﻭ ﺯvﻳﺒﺎaﺗﺮﻳrﻦeﻋﻜDﺲ ﺭﺍinﻫﻢ ﺑﺎ mﺧaﻼﻗﻴRﺖ
ﻫﻤﻴﻦnﺷﻤaﺎﺭiﻩvﺗﻠaﻔrﻦeﺑﺨDﻮﺍﻫnﻴiﺪ ﻭmﺍﻧﺘaﺨﺎRﺏ ﻛﻨﻴﺪ
ﺍﺯ ﻫﻤﻴ ﺗﻦﻠﻔﺗﺷﻠﻤﻦﻔﺎ:ﺭﻦﻩ :1ﺗ91ﻠ9ﻔ944ﻦ9ﺑ99ﺨ33ﻮﺍ77ﻫﻴــﺪ4ﻭ04ﺍﻧ60ﺘ6ﺨﺎﺏ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﺯ
ﺍﺯ ﻫﻤﻴnﻦaﺷiﻤﺎﺭvﻩ 6ﺗ4aﻠﻔ0r2ﻦ eﺑ-ﺨD6ﻮﺍ1ﻫ9ﻴnﺪ i-ﻭ4ﺍﻧ0mﺘa6ﺨﺎl:ﺏTeRﻛﻨﻴﺪ تدریس خصوصی پیانو (کلاسیک)
توسط ﺁﺯﺍﺩﻩ ﺭﻭﺡﺍﻻﻣﯿﻦ
ﺗﻠﻔﻦ 739 9491:ـ 604 عضو رسمی BC Conservatory of Music
با ۲۰سال سابقه تدریس در ایران
25 (مدرسه هنر و ادبیات) و کانادا
آمادگی جهت شرکت در امتحانات کنسرواتواری
Grade 1-10