Page 32 - Shahrvand BC No.1224
P. 32
هنر/گفتوگو 32
پرسشهایی دربار هی معضلات ادبی و فرهنگی
برد من و باخت دیگری :همه بازند هایم
لیلا صادقی
کــردم .اما از آنجایی که نســبت ادبیات میهنی با خصلت به نظر م یرسد که رشد هر جامع های از سطح فرهنگی آن جامعه آغاز سال متسیب /شماره - 1224جمعه 13نمهب 1391
چاکر مأبی مانند عقد دختر عمو و پسر عمو در آسما نها م یشود و اصولا روشنفکران یک جامعه که متعلق به بخش فرهنگی
بســته شده ،بخشــی از ادبیات مورد بررسی این محققدر آن جامعه هســتند ،منشأ حرکت و اصلاحات محسوب م یشوند .اما In touch with Iranian diversity
جلد سوم کتابی که به داستا نهای پست مدرن اختصاص چرا جامع های مانند ایراندر سطوح مختلف آموزشی ،اجتماعی ،رفتار
(که اول بیانی هاش را در 1382م ینویسد)،کتاب شعر "پیامبر کوچک" داشت ،حذف شد و شاید هم عدم وجود اسکنر در منزل یا شهروندی ،سیاســ تهای موجود و مسائل فرهنگی و اخلاقی دارای Vol. 20 / No. 1224 - Friday, Feb. 1, 2013
( )1387معرفی م یکند! کتابی که هفت هشــت سال بعد از دست دانشــگاه مولف ههای تعیی نکنندهتری برای معرفی و نقد و مشــکلات فراوانی است که گاه به نظر لاینحل م یآیند؟ برای یافتن
کم این ســه کتاب منتشــر شــده و بنا به تعریف بانی بیانی ه ،این بررســی ادبیات معاصر باشند .حضور چنین مولف ههایی در ریشــ هی مشکلات هر جامع های از ســطوح حاکم گرفته تا محکوم، 32
نوع شــعر "آمیزش کلمه و تصویر است ،به نوعی نظر به شکل زبان روند بررسی و نقد و انتشار آثاری که مخاطب از پشت پردهی باید به مــردم آن جامعه نگاه کرد که همیشــه مردم هر جامع های
تصویری اولیه بشردارد ،هنگامی که انسان ها با اشکال نقاشی شده آن خبر ندارد ،آیــا در روند پژوه شها و تحقیقات آتی برای خواسته و ناخواسته تعیی نکنندهی سرنوشت حاکم بر خود هستند
بر غارها با یکدیگر ارتباط م یگرفتند ".همچنین اشــاره م یشود که نسل آینده تاثیر گذار نیست؟ البته این نمون های ب یاهمیت و برای بررسیدقی قتر رفتارشناسی مردمی ،باید به سطح فرهنگی آن
کاربــرد تصویردر میان جمله به جای کلمه ،اســتفاده از امکانات و در جریــان حذ فهای ادبیدر مقایســه با مافیای نشــر و جامعه و درواقع ،روشنفکران و اهالی فرهنگ و چگونگی فعالی تهای
ظرفی تهای زبانی و از ویژگ یهای بارز این جریان ،نوع یا مکتب است. توزیع کتاب و در چنبره گرفتن برخی از مطبوعات از سوی آنان پرداخت که شاید پاسخ بســیاری از چرای یهای زیرساخ تهای
البته نکت هی جال بتری که حیرت مخاطب را بیشتر م یکند ،تغییر یک ناشــر که باعث اعطای قدرت مطلق ه به او برای تعیین اجتماعی در همین نکته نهفته باشد .با نگاهی به جریا نهای ادبی
ناگهانی تاریخ بیانیه از 1382به 1374بر روی ســایت و وبلاگ خود سرنوشت ادبی کتا بها م یشود ،چیزی نیست .کتا بهایی و فعالی تهای ادبی در خلال همین چند سال اخیر از جمله حضور
مبدع این نهضت شعرنویسی در همان شبی ( 24آذرماه )1391است که از خلال یک مافیای خاص معرفی م یشــوند و تبدیل جوایز ادبی بســیار ،انتشــار کتا بهای نظری و غیر نظری ،برگزاری
م یشــوند به تنها صدای موجود در ادبیات ایران! حافظ هی همای شهای ادبی در سطوح آکادمیک و محافل نیمه تعطیل ادبی،
که این مطلب به سمع و نظر او م یرسد! مخاطــب نیز هرگز به دنبال آن همه عقبه برای یک کتاب انتشار مقالات پژوهشــی ،بیانی ههای ادبی و ظهور جریا نهای ادبی
و این مشــ تهایی که نمون هی خروار هســتند ،در سطوح مختلف نخواهد بود و چنین مافیایی آنقدر قدرتمند م یشــود که
فرهنگی دیده م یشوند که از آن جمله م یتوان به ششمین همایش ناگهــان جریا نهایی مانند نهضت "ســاده نویســی" رواج م یتوان به نکات تأمل برانگیزی اشاره کرد.
ترویج زبان فارســی در دانشگاه علامه طباطبایی اشاره کرد که مثلًا م ییابد و نامعلوم که این نهضت در برابر نهضت سوادآموزی به عنوان مثال ،در جامع هی آکادمیک ایران برای اســتفادهی بهینه
مقال های دربارهی بررسی صور خیال در شعر قیصر امین پور از منظر یــا کدام جریا ن ادبی مهم در جهان حرفی برای گفتن دارد از اســتادان ،در مقایســه با جوامع آکادمیک دیگر کشورهای دنیا،
اصطلاحات عامیانه ارائه م یشود ودر طول مقاله ،متفکر صاحب قلم و از چه معیارهای متفاوت و نظری تعیین کنندهای برخورد استادان بهدلیل حجم بالای تدریس که منجر به ممانعت از استخدم
به ذکر نمون ههای بیان عامیانه در شعر امی نپور م یپردازد و دریغ از نیروی جدید م یشــود ،فرصت به روز شــدن و یا نگارش کتا بها یا
یک سطر نظری تازه و در نهایت ،براساس رأی دادگاه ،قیصر امی نپور است؟ مقال ههای انفرادی چندانی ندارند ،به همیندلیلدر مجلات با حجم
را "مبدع صور خیال عامیانــه" م ینامد و یا مقال هی دیگری دربارهی با نگاهی جزئ ینگران هتر م یتوان به یک روحی هی رایج ادبی انبوهی از مقالات دانشــجویی مواجه م یشویم که مولف اول آن نام
شــعر دیداری برگرفته از پایا ننام هی کارشناسی ارشد صاحب قلمی دیگر اشاره کرد اندر باب بنیانگذاری و فتح قل ههای پی شتر استادی اســت که نامش زینت بخش مقاله است .در صورتی که در
دیگر که وقتی یکــی از مخاطبان به اعتراض از ارائه دهندهی مقاله فتح شــده ،به طوری که به تعداد شاعران و نویسندگان ،نام استانداردهای جهانی ،مقال هی مشترک به مفهوم یک کار دو جانبه
م یپرســد که شما به چه استنادی ادعا م یکنید شعرهای کیومرث جریان و مکتب ادبی شــکل م یگیرد و به تعداد شاعران و و محصول فکر دو مولف به شــمار م یآید .که مســلم است کیفیت
منشــ یزاده شعر دیداری اســت ،صاحب فکر در پاسخ م یگوید که نویسندگان ،بیانیه و مانیفست هنری صادر م یشود و بانی چنین مقال ههایی نم یتواند به اعتلای دانش کمک کند و بیشــتر
اســتادم آدم مطرحی است و ایشــان این مبحث را تأیید کردهاند و هر مکتب هم فقط یک نفر اســت که مثلًا اسم مکتبش را به اعتلای رتب هی آموزشــی استاد به دانشــیاری یا استادیاری کمک
من با نمرهی خوبدفاع کردهام .و البته هیچکدام از این مشــ تهای م یگذارد "شعر مایع" و از مولف ههای خود حضور محورهای جانشینی م یکند ،کما اینکه ،جایگاهدانشجو به عنوان یک پژوهشگر و محقق
نمون هی خــروار ،به تنهایی دلیل اصلی معضلات این جامعه نبوده و و همنشــنی را مطرح م یکند ،غافل از اینکه چنین محورهایی برای نیز جایگاهی تثبیت شده تلقی نخواهد شد و بسیاری از مجل ههای
نیستند ،که بایددید چرادانشگاهها به جای آموزش تفکر استدلالی و چگونگی عملکرد زبان چه در کودکان و چه در بزرگسالان مورد است. علمی پژوهشی از انتشار مقالات دانشجویانی که لقب دکتر را یدک
صاحب فکر شدن به دانشجویان ،اهداف غیرفرهنگی دیگری را دنبال یا بیانی هی شــعر "توگراف" که در سال 1382در مجل هی گیل هوا ،آن
م یکنند؟ چه کسانی از این عدم تعمق صاحبان قلم سود م یبرند؟ هم از سوی یک نفر صادر م یشود و از مولف ههای خود ،تلفیق تصویر نم یکشند ،خوداری م یکنند.
آیا کســانی جزدانشــجویان و اهالی قلم و ناشران حیط هی فرهنگ و کلمه را بیان م یکند و معلوم نیست چرا این نظری هپرداز چشم بر همچنین ،کتا بهای پژوهشی بسیاری هستند که ترجمه م یشوند
م یتواننــد داعی هی فعالیت فرهنگی و اصلاح و پیشــرفت جامعه را تمام آثار پیش از خود بســته اســت و خود را بنیانگذار م ینامد که و نــام تالیف را بــر منص هی خود رقــم م یزنند و چنــان پرفروش
داشــته باشــند و آیا نظام فرهنگی که تیراژ معمول کتا بهایش از گمان م یکنمدلیل بر ندیدن آثار پیش از خود باشد ،و نه هیچ غرض م یشــوند و چنان شهرتی به همراه م یآورند ،که الگوی رفتاریدیگر
هزار نسخه به پانصد نسخه تقلیل یافته و اهالی فرهنگش ،به جای دیگری و این عجی بتر که فرد غیرکنجکاو به ادبیات موجود جامع هی پژوهشگران و دانشجویانی م یشــوند که استادان فردای این جامعه
دغدغ هی فرهنگی ،دغدغ هی فتح اولی نها و کشف دوبارهی صابون را خود چگونه بر مســند نظری هپردازی م ینشــیند و خود را بنیانگذار هستند .از جمله این کتا بها م یتوان به کتابی اشاره کرددر زمین هی
دارند ،آیا م یتوانند بر سرنوشــت جامع هی خود تأثیرگذار باشند؟ که م ینامد که بیانی هی شــعرش ،این چنین آغاز م یشود" :جریا نهای معن یشناسی که سا لها اولین کتاب تألیفیدر این حوزه بود و شاید
به نظر م یرســد تا زمانی که برد "من" و باخت "دیگری" ،در جامعه شعری شعر معاصر ما ،به یکی و دو تا محدود نم یشود .یکی از این هنوز هم ،که درواقع این کتاب ترجم های بود از کتاب معنی شناسی
"جریان" ها شعر تصویری ست که {؟؟؟} شاعر نام آشنای دو ده هی "جان سعید" ،ولی منتشر شده به نام تألیف! یا کتاب دیگری به نام
جای خود را به برد "من" و برد "دیگری" ندهد ،همه بازندهایم... اخیر -و ســردبیر فصل نام هی "گیلان زمین" -آن را "شــعرتوگراف" "درآمدی بر نشــانه شناسی هنر" که دریغ از یک سطر منبع و یک
نامیده و مدعی شده است که "نمود آن نخستین بار به کاِر" وی " باز خط ارجاع و گویا این کتاب نیز ترجم های منتشر شده به نام تالیف
م یگردد" .اینگونه علاق هی وافر به کشف دوبارهی صابون در تک تک بود! کمی نزدی کتر اگر بیاییم و کنار"دن آرام" بنشینیم ،با ترجم هی
اهالی فرهنگ باعث م یشــود که عشق به تاسیس مکتب و دستک درخشــانی از سوی یکی ازدرخشــا نترین چهرههای ادبیات فارسی
بیش از به چالش کشیدن و پرورش اندیشه و بررسی ماهی تهای هر مواجه م یشــویم که به جای ترجم هی متن شــولوخوف ،ترجم هی
اتفاقی اهمیت داشته باشد و آنچه مه متر از این بیانی هها و ادعاهای فارســی "محمود اعتمادزاده هآذین" به فارسی بازترجمه شده است!
اینچنینی اســت ،رخوت و خواب منتقدان همیشه حاضردر صحنه و بعــددر مذمــت تحصیلات زبان به زبــان م یچرخد که مترجم و
اســت که آیا واقعا چنین مکت بهایی تأســیس شــدهاند؟ به فرض شــاعر فرهیخته هفت زبان زندهی دنیا را م یدانسته ب یآنکه بیش
که ورود تصویر در میان هی کلمه در شــعر اول بار از سوی بنیانگذار از شــش کلاس درس خوانده باشد!!! یا انتشار ترجم های از مجموعه
شــعر توگراف رخ داده باشد ،اما پرســش در این است که برای اشاره اشعار "شــیرکو ب یکس" از زبان کردی به فارسی از سوی شاعری که
به ریشــ ههای چنین ایدهای آیا هیچ اثری نزدی کتر از غارنوشــت هها تصادفــاً یک روز از عمرش هم زبان کردی نم یدانســته! تکثیر این
وجود نداشته اســت؟ "این نگارهها هم چون اشــباح و ارواح خود را الگوهای فرهنگی از ســطح آکادمیک گرفته تا اهالی قلم خودمانی،
از عصــر غارها به دنیای امروز رســاندهاند چرا که بیش از هر دورهی شبی هســازی تولید عطر بیک در شیشــ ههای ورساچه و دیویدف و
تاریخی کالبد مناســب خود را در قوارهی مظاهــر زندگی امروز باز آزارو اســت یا تولید لبا سهای "پارس پوشاک" با اتیک تهای "زارا" و
جست هاند .از همین روست که شــاعر امروز باید تارهای مزاحم برای
پرتاب به این دورهی تاریخی را از غارهای تُنک و تنگ و تاریک اذهان "مانگو" و "تامی فلایر" و غیره.
انســا نهای امروز پاره کند و راه حلول آ نها به این قال بها را هموار ســا لها ایمیلی از نویسندهی کتاب "داستان کوتاهدر ایران"دریافت
ســازد" .و آیا کتاب "ژ :داستانی برای نوشته شدن به دست خواننده" کردم که فلانداســتا نهای صفح هی فــان از کتاب "وقتم کن که
( ،)1379اثر مسعود خیام و کتا بهای "وقتم کن که بگذرم" ()1381 بگذرم" را با کیفیت خوب اســکن کن و بیار برام دانشــگاه .ســنت
و "اگه اون لیلاســت ،پس من کــ یام؟" ( )1381اثر لیلا صادقی که ادبی ما حکم م یکند که بنا به ادب و یا در جبران توزیع نامناســب
به صورت تلفیقــی از تصویر در میان کلمــات در حیط هی ادبیات کتاب ،نویســنده کتا بهایش را به دیگران تقدیم کند و نویسندگان
داستانی نوشته شــدهاند ،از لحاظ تاریخی نسبت به غارنوشت هها به بسیاری هم کتا بهایشان را از ناشر خریدهاند و تقدیم کردهاند که ما
زمان مولف بیانیه نزدی کتر نبودهاد کهدر بیانیه به غارنوشــت هها به نیز چنین کرده بودیم ،اما اســکن صفح ههای کتاب و طی طریق و
عنوان منشأ الهام اشاره م یشود و نه خدای ناکرده هیچ اثردیگری! و تحویل آن به محقق ،کار پیک یا پستچی محله بود ودر پاسخ به آن
در نهایت ،این بنیانگذار خلاق ،مصداق بارز این خلاقیت توگرافی! را ایمیل ،از آن محقق خواستم که تصویر کتاب را از ناشری تهیه کند
که برحسب اتفاق ناشر کتاب مورد تالیف خودش هم بود و البته بنا
به ادب یا پیگیری مذبوحانه ،نســخ هی پی دی اف آن را نیز ایمیل
پرسشهایی دربار هی معضلات ادبی و فرهنگی
برد من و باخت دیگری :همه بازند هایم
لیلا صادقی
کــردم .اما از آنجایی که نســبت ادبیات میهنی با خصلت به نظر م یرسد که رشد هر جامع های از سطح فرهنگی آن جامعه آغاز سال متسیب /شماره - 1224جمعه 13نمهب 1391
چاکر مأبی مانند عقد دختر عمو و پسر عمو در آسما نها م یشود و اصولا روشنفکران یک جامعه که متعلق به بخش فرهنگی
بســته شده ،بخشــی از ادبیات مورد بررسی این محققدر آن جامعه هســتند ،منشأ حرکت و اصلاحات محسوب م یشوند .اما In touch with Iranian diversity
جلد سوم کتابی که به داستا نهای پست مدرن اختصاص چرا جامع های مانند ایراندر سطوح مختلف آموزشی ،اجتماعی ،رفتار
(که اول بیانی هاش را در 1382م ینویسد)،کتاب شعر "پیامبر کوچک" داشت ،حذف شد و شاید هم عدم وجود اسکنر در منزل یا شهروندی ،سیاســ تهای موجود و مسائل فرهنگی و اخلاقی دارای Vol. 20 / No. 1224 - Friday, Feb. 1, 2013
( )1387معرفی م یکند! کتابی که هفت هشــت سال بعد از دست دانشــگاه مولف ههای تعیی نکنندهتری برای معرفی و نقد و مشــکلات فراوانی است که گاه به نظر لاینحل م یآیند؟ برای یافتن
کم این ســه کتاب منتشــر شــده و بنا به تعریف بانی بیانی ه ،این بررســی ادبیات معاصر باشند .حضور چنین مولف ههایی در ریشــ هی مشکلات هر جامع های از ســطوح حاکم گرفته تا محکوم، 32
نوع شــعر "آمیزش کلمه و تصویر است ،به نوعی نظر به شکل زبان روند بررسی و نقد و انتشار آثاری که مخاطب از پشت پردهی باید به مــردم آن جامعه نگاه کرد که همیشــه مردم هر جامع های
تصویری اولیه بشردارد ،هنگامی که انسان ها با اشکال نقاشی شده آن خبر ندارد ،آیــا در روند پژوه شها و تحقیقات آتی برای خواسته و ناخواسته تعیی نکنندهی سرنوشت حاکم بر خود هستند
بر غارها با یکدیگر ارتباط م یگرفتند ".همچنین اشــاره م یشود که نسل آینده تاثیر گذار نیست؟ البته این نمون های ب یاهمیت و برای بررسیدقی قتر رفتارشناسی مردمی ،باید به سطح فرهنگی آن
کاربــرد تصویردر میان جمله به جای کلمه ،اســتفاده از امکانات و در جریــان حذ فهای ادبیدر مقایســه با مافیای نشــر و جامعه و درواقع ،روشنفکران و اهالی فرهنگ و چگونگی فعالی تهای
ظرفی تهای زبانی و از ویژگ یهای بارز این جریان ،نوع یا مکتب است. توزیع کتاب و در چنبره گرفتن برخی از مطبوعات از سوی آنان پرداخت که شاید پاسخ بســیاری از چرای یهای زیرساخ تهای
البته نکت هی جال بتری که حیرت مخاطب را بیشتر م یکند ،تغییر یک ناشــر که باعث اعطای قدرت مطلق ه به او برای تعیین اجتماعی در همین نکته نهفته باشد .با نگاهی به جریا نهای ادبی
ناگهانی تاریخ بیانیه از 1382به 1374بر روی ســایت و وبلاگ خود سرنوشت ادبی کتا بها م یشود ،چیزی نیست .کتا بهایی و فعالی تهای ادبی در خلال همین چند سال اخیر از جمله حضور
مبدع این نهضت شعرنویسی در همان شبی ( 24آذرماه )1391است که از خلال یک مافیای خاص معرفی م یشــوند و تبدیل جوایز ادبی بســیار ،انتشــار کتا بهای نظری و غیر نظری ،برگزاری
م یشــوند به تنها صدای موجود در ادبیات ایران! حافظ هی همای شهای ادبی در سطوح آکادمیک و محافل نیمه تعطیل ادبی،
که این مطلب به سمع و نظر او م یرسد! مخاطــب نیز هرگز به دنبال آن همه عقبه برای یک کتاب انتشار مقالات پژوهشــی ،بیانی ههای ادبی و ظهور جریا نهای ادبی
و این مشــ تهایی که نمون هی خروار هســتند ،در سطوح مختلف نخواهد بود و چنین مافیایی آنقدر قدرتمند م یشــود که
فرهنگی دیده م یشوند که از آن جمله م یتوان به ششمین همایش ناگهــان جریا نهایی مانند نهضت "ســاده نویســی" رواج م یتوان به نکات تأمل برانگیزی اشاره کرد.
ترویج زبان فارســی در دانشگاه علامه طباطبایی اشاره کرد که مثلًا م ییابد و نامعلوم که این نهضت در برابر نهضت سوادآموزی به عنوان مثال ،در جامع هی آکادمیک ایران برای اســتفادهی بهینه
مقال های دربارهی بررسی صور خیال در شعر قیصر امین پور از منظر یــا کدام جریا ن ادبی مهم در جهان حرفی برای گفتن دارد از اســتادان ،در مقایســه با جوامع آکادمیک دیگر کشورهای دنیا،
اصطلاحات عامیانه ارائه م یشود ودر طول مقاله ،متفکر صاحب قلم و از چه معیارهای متفاوت و نظری تعیین کنندهای برخورد استادان بهدلیل حجم بالای تدریس که منجر به ممانعت از استخدم
به ذکر نمون ههای بیان عامیانه در شعر امی نپور م یپردازد و دریغ از نیروی جدید م یشــود ،فرصت به روز شــدن و یا نگارش کتا بها یا
یک سطر نظری تازه و در نهایت ،براساس رأی دادگاه ،قیصر امی نپور است؟ مقال ههای انفرادی چندانی ندارند ،به همیندلیلدر مجلات با حجم
را "مبدع صور خیال عامیانــه" م ینامد و یا مقال هی دیگری دربارهی با نگاهی جزئ ینگران هتر م یتوان به یک روحی هی رایج ادبی انبوهی از مقالات دانشــجویی مواجه م یشویم که مولف اول آن نام
شــعر دیداری برگرفته از پایا ننام هی کارشناسی ارشد صاحب قلمی دیگر اشاره کرد اندر باب بنیانگذاری و فتح قل ههای پی شتر استادی اســت که نامش زینت بخش مقاله است .در صورتی که در
دیگر که وقتی یکــی از مخاطبان به اعتراض از ارائه دهندهی مقاله فتح شــده ،به طوری که به تعداد شاعران و نویسندگان ،نام استانداردهای جهانی ،مقال هی مشترک به مفهوم یک کار دو جانبه
م یپرســد که شما به چه استنادی ادعا م یکنید شعرهای کیومرث جریان و مکتب ادبی شــکل م یگیرد و به تعداد شاعران و و محصول فکر دو مولف به شــمار م یآید .که مســلم است کیفیت
منشــ یزاده شعر دیداری اســت ،صاحب فکر در پاسخ م یگوید که نویسندگان ،بیانیه و مانیفست هنری صادر م یشود و بانی چنین مقال ههایی نم یتواند به اعتلای دانش کمک کند و بیشــتر
اســتادم آدم مطرحی است و ایشــان این مبحث را تأیید کردهاند و هر مکتب هم فقط یک نفر اســت که مثلًا اسم مکتبش را به اعتلای رتب هی آموزشــی استاد به دانشــیاری یا استادیاری کمک
من با نمرهی خوبدفاع کردهام .و البته هیچکدام از این مشــ تهای م یگذارد "شعر مایع" و از مولف ههای خود حضور محورهای جانشینی م یکند ،کما اینکه ،جایگاهدانشجو به عنوان یک پژوهشگر و محقق
نمون هی خــروار ،به تنهایی دلیل اصلی معضلات این جامعه نبوده و و همنشــنی را مطرح م یکند ،غافل از اینکه چنین محورهایی برای نیز جایگاهی تثبیت شده تلقی نخواهد شد و بسیاری از مجل ههای
نیستند ،که بایددید چرادانشگاهها به جای آموزش تفکر استدلالی و چگونگی عملکرد زبان چه در کودکان و چه در بزرگسالان مورد است. علمی پژوهشی از انتشار مقالات دانشجویانی که لقب دکتر را یدک
صاحب فکر شدن به دانشجویان ،اهداف غیرفرهنگی دیگری را دنبال یا بیانی هی شــعر "توگراف" که در سال 1382در مجل هی گیل هوا ،آن
م یکنند؟ چه کسانی از این عدم تعمق صاحبان قلم سود م یبرند؟ هم از سوی یک نفر صادر م یشود و از مولف ههای خود ،تلفیق تصویر نم یکشند ،خوداری م یکنند.
آیا کســانی جزدانشــجویان و اهالی قلم و ناشران حیط هی فرهنگ و کلمه را بیان م یکند و معلوم نیست چرا این نظری هپرداز چشم بر همچنین ،کتا بهای پژوهشی بسیاری هستند که ترجمه م یشوند
م یتواننــد داعی هی فعالیت فرهنگی و اصلاح و پیشــرفت جامعه را تمام آثار پیش از خود بســته اســت و خود را بنیانگذار م ینامد که و نــام تالیف را بــر منص هی خود رقــم م یزنند و چنــان پرفروش
داشــته باشــند و آیا نظام فرهنگی که تیراژ معمول کتا بهایش از گمان م یکنمدلیل بر ندیدن آثار پیش از خود باشد ،و نه هیچ غرض م یشــوند و چنان شهرتی به همراه م یآورند ،که الگوی رفتاریدیگر
هزار نسخه به پانصد نسخه تقلیل یافته و اهالی فرهنگش ،به جای دیگری و این عجی بتر که فرد غیرکنجکاو به ادبیات موجود جامع هی پژوهشگران و دانشجویانی م یشــوند که استادان فردای این جامعه
دغدغ هی فرهنگی ،دغدغ هی فتح اولی نها و کشف دوبارهی صابون را خود چگونه بر مســند نظری هپردازی م ینشــیند و خود را بنیانگذار هستند .از جمله این کتا بها م یتوان به کتابی اشاره کرددر زمین هی
دارند ،آیا م یتوانند بر سرنوشــت جامع هی خود تأثیرگذار باشند؟ که م ینامد که بیانی هی شــعرش ،این چنین آغاز م یشود" :جریا نهای معن یشناسی که سا لها اولین کتاب تألیفیدر این حوزه بود و شاید
به نظر م یرســد تا زمانی که برد "من" و باخت "دیگری" ،در جامعه شعری شعر معاصر ما ،به یکی و دو تا محدود نم یشود .یکی از این هنوز هم ،که درواقع این کتاب ترجم های بود از کتاب معنی شناسی
"جریان" ها شعر تصویری ست که {؟؟؟} شاعر نام آشنای دو ده هی "جان سعید" ،ولی منتشر شده به نام تألیف! یا کتاب دیگری به نام
جای خود را به برد "من" و برد "دیگری" ندهد ،همه بازندهایم... اخیر -و ســردبیر فصل نام هی "گیلان زمین" -آن را "شــعرتوگراف" "درآمدی بر نشــانه شناسی هنر" که دریغ از یک سطر منبع و یک
نامیده و مدعی شده است که "نمود آن نخستین بار به کاِر" وی " باز خط ارجاع و گویا این کتاب نیز ترجم های منتشر شده به نام تالیف
م یگردد" .اینگونه علاق هی وافر به کشف دوبارهی صابون در تک تک بود! کمی نزدی کتر اگر بیاییم و کنار"دن آرام" بنشینیم ،با ترجم هی
اهالی فرهنگ باعث م یشــود که عشق به تاسیس مکتب و دستک درخشــانی از سوی یکی ازدرخشــا نترین چهرههای ادبیات فارسی
بیش از به چالش کشیدن و پرورش اندیشه و بررسی ماهی تهای هر مواجه م یشــویم که به جای ترجم هی متن شــولوخوف ،ترجم هی
اتفاقی اهمیت داشته باشد و آنچه مه متر از این بیانی هها و ادعاهای فارســی "محمود اعتمادزاده هآذین" به فارسی بازترجمه شده است!
اینچنینی اســت ،رخوت و خواب منتقدان همیشه حاضردر صحنه و بعــددر مذمــت تحصیلات زبان به زبــان م یچرخد که مترجم و
اســت که آیا واقعا چنین مکت بهایی تأســیس شــدهاند؟ به فرض شــاعر فرهیخته هفت زبان زندهی دنیا را م یدانسته ب یآنکه بیش
که ورود تصویر در میان هی کلمه در شــعر اول بار از سوی بنیانگذار از شــش کلاس درس خوانده باشد!!! یا انتشار ترجم های از مجموعه
شــعر توگراف رخ داده باشد ،اما پرســش در این است که برای اشاره اشعار "شــیرکو ب یکس" از زبان کردی به فارسی از سوی شاعری که
به ریشــ ههای چنین ایدهای آیا هیچ اثری نزدی کتر از غارنوشــت هها تصادفــاً یک روز از عمرش هم زبان کردی نم یدانســته! تکثیر این
وجود نداشته اســت؟ "این نگارهها هم چون اشــباح و ارواح خود را الگوهای فرهنگی از ســطح آکادمیک گرفته تا اهالی قلم خودمانی،
از عصــر غارها به دنیای امروز رســاندهاند چرا که بیش از هر دورهی شبی هســازی تولید عطر بیک در شیشــ ههای ورساچه و دیویدف و
تاریخی کالبد مناســب خود را در قوارهی مظاهــر زندگی امروز باز آزارو اســت یا تولید لبا سهای "پارس پوشاک" با اتیک تهای "زارا" و
جست هاند .از همین روست که شــاعر امروز باید تارهای مزاحم برای
پرتاب به این دورهی تاریخی را از غارهای تُنک و تنگ و تاریک اذهان "مانگو" و "تامی فلایر" و غیره.
انســا نهای امروز پاره کند و راه حلول آ نها به این قال بها را هموار ســا لها ایمیلی از نویسندهی کتاب "داستان کوتاهدر ایران"دریافت
ســازد" .و آیا کتاب "ژ :داستانی برای نوشته شدن به دست خواننده" کردم که فلانداســتا نهای صفح هی فــان از کتاب "وقتم کن که
( ،)1379اثر مسعود خیام و کتا بهای "وقتم کن که بگذرم" ()1381 بگذرم" را با کیفیت خوب اســکن کن و بیار برام دانشــگاه .ســنت
و "اگه اون لیلاســت ،پس من کــ یام؟" ( )1381اثر لیلا صادقی که ادبی ما حکم م یکند که بنا به ادب و یا در جبران توزیع نامناســب
به صورت تلفیقــی از تصویر در میان کلمــات در حیط هی ادبیات کتاب ،نویســنده کتا بهایش را به دیگران تقدیم کند و نویسندگان
داستانی نوشته شــدهاند ،از لحاظ تاریخی نسبت به غارنوشت هها به بسیاری هم کتا بهایشان را از ناشر خریدهاند و تقدیم کردهاند که ما
زمان مولف بیانیه نزدی کتر نبودهاد کهدر بیانیه به غارنوشــت هها به نیز چنین کرده بودیم ،اما اســکن صفح ههای کتاب و طی طریق و
عنوان منشأ الهام اشاره م یشود و نه خدای ناکرده هیچ اثردیگری! و تحویل آن به محقق ،کار پیک یا پستچی محله بود ودر پاسخ به آن
در نهایت ،این بنیانگذار خلاق ،مصداق بارز این خلاقیت توگرافی! را ایمیل ،از آن محقق خواستم که تصویر کتاب را از ناشری تهیه کند
که برحسب اتفاق ناشر کتاب مورد تالیف خودش هم بود و البته بنا
به ادب یا پیگیری مذبوحانه ،نســخ هی پی دی اف آن را نیز ایمیل