Page 32 - Shahrvand BC No.1220
P. 32
گفتوگو 32
پروند هی «ادبیات مهاجرت؛ کاست یها و درخش شها» 2 -
علیرضا زرین :سانسور بزرگترین مشکل نویسندگان درون و برون ایران است
-بخش اول -
با تعجب و افسوس و کمی هم برافروختگی بود، سپیده جدیری سال متسیب /شماره - 1220جمعه 15ید 1391
اما حالا که بیشتر فرصت فکر و تامل داشت هام،
ـ ـالبته آ نچه که من در انگلیســی نوشته و منتشر کردهام ،در حوزه م یبینم سا لهاســت که ایــن گونه برخوردها هفتــ هی گذشــته بــا هدف In touch with Iranian diversity
بوده و بیشتر از طرف افرادی است بی اطلاع و معرفــی هــر چه بیشــتر و
و حیطــۀ ادبیات چند ملیتی آمریکا شــکل گرفته و مطرح اســت و دســت کم در این زمینه تنک مایه .پس واقعاً بهتــر ادبیاتی که شــاعران و Vol. 20 / No. 1220 - Friday, Jan. 4, 2013
مستقیمن با شعر پارسی مربوط نیست .بسیار اساسی و مهم است که بی اهمیت اســت .یعنی وقتی کسی به انسان نویسندگان ایرانی در خارج از
ما وقتی در بارۀ ادبیات مهاجرت یا تبعید پارســی صحبت م یکنیم، ناســزا م یگوید یا آدم را نکوهش م یکند ،مهم مرزهای ایران خلق م یکنند،
فقط به آثاری بپردازیم که دســت کم به فارســی نوشته شدهاند .اگر است که ببینیم این شخص اصلًا کیست و چه پرونــدهای را در باب ادبیات
در ابتدا به زبانی دیگر نوشــته شده و بعد به فارسی برگردانده شدهاند، صلاحیتی دارد و آیا به اصطلاح "صاحب نظر" مهاجرت گشــودیم تا افرادی
پس ای نگونه آثار ترجمه هســتند و نه آثاری کــه در اصل ،در حالت اســت؟ کسی که نخوانده و ندیده و نگشته و کــه از ســر ناآگاهــی به آن
اورژینــال خود ،به فارســی تعلق دارند .بی شــک اگر من تمام هم نشست و برخاســت نکرده -منظورم در خارج تاخت هاند و م یتازند ،با دانش
و غــم خــود را در یک زبان و در یک ادبیات به کار م یگرفتم شــاید از کشور اســت -اصلًا چگونه به خودش اجازه بیشــتری به آن نظر افکنند .دکتر علیرضا زرین ،شــاعر و نویسندهی
بــه نتیجۀ دیگری م یرســیدم .یا اگر از ایــران دور نم یافتادم و در م یدهد که این چنین برخورد کند .پس چرت ایرانی مقیم آمریکا که علاوه بر آثار متعددی که در زبان فارســی خلق
ایران امکان بیشتری برای انتشار کتا بهایم م یبود ،در ایران شناخت هتر و پرت م یگوید و به پیشداوری م یپردازد .ما کرده و مورد توجه منتقدان در داخل و خارج از ایران قرار گرفته است،
م یشدم .بی شک اما شاعری دوزبانه بودن ،به غنای کارم افزوده است. که سا لهاســت در خارج از کشــور هستیم و آثارش در زبان انگلیسی نیز توجه شاعرانی چون گینزبرگ و فرلینگتی
کارهایم در انگلیسی در حدی بوده است که توجه شاعرانی بزرگ چون دسترس یمان به همدیگر نسبتن آسا نتر است، و آن والدمــن را برانگیختــه و تعدادی از آنها در مجموع ههای شــعر
گینزبرگ و فرلینگتی و آن والدمن را برانگیزد ،حتی خود فرلینگتی که همۀ کارهــای همدیگر را نداریم و نخواندهایم، آمریکا ،انگلیس و اســترالیا که به وسیلۀ ناشران بزرگی چون پنگوئن
نخســتین ناشر گینزبرگ هم بود ،یکی از شعرهای بلندم را ویراست و دیگر چه برســد بــه آنها که در داخل ایران هســتند .ببینید نزدیک منتشــر شــدهاند ،از سال 1995در دســترس عموم قرار گرفت ه و در
در تارنامۀ شرکت انتشارات یاش ،سیتی لایتز ،به شکلی که به برادساید به بیســت سال پیش روانشــاد آتشــی به آمریکا آمد و من عهدهدار دانشــگاهها تدریس شدهاند و همچنین تنها شــاعر ایرانی-آمریکایی
broadsideمشــهور است ،منتشر کرد .بعد همین نسخۀ ویراستۀ او برنام هریزی ســفرهای او بودم و در چند شــهر و دانشگاه او را معرفی
همراه با ســه نامه از او به من در مورد این شعر ،منتشر شد و موجود کردم و به همراهش و به اصرار او ،شعر خواندم .در پس این سفر چند محسوب م یشود که نامش در دایرهالمعارف ادبیات بومی آمریکا
اســت .تعدادی از کارهایم در مجموع ههای شــعر آمریکا و انگلیس و مصاحبه از او در ایران و در خارج از کشور منتشر شد که نظر مثبت و Encyclopedia of American Ethnic Literature
استرالیا که به وسیلۀ ناشــران بزرگی چون پنگوئن منتشر شدهاند ،از بی غرض او را دربارۀ شاعران برون کشور ابراز م یکرد .آتشی شاعری به ثبت رســیده است ،دربارهی سخنان شاعری که ادبیات مهاجرت را
ســال 1995در دسترس عموم قرار گرفت هاند و در دانشگاهها تدریس بود که وسع نظر داشت و فرا خاندیش بود .بدخواه و بدبین و خودبین به تمامی شکســت خورده دانسته بود ،م یگوید« :من شخصاً معتقدم
شدهاند .از سوی دیگر ،من تنها شاعر ایرانی-آمریکایی هستم که نامش نبود .در مورد تمام شــاعران جوا نتر مشوقانه عمل م یکرد .مثلن با اگر منظورمان از شکســت ،یاس و نومیدی و عدم تحرک اســت ،در
خودش یک خورجین کتاب از شــاعران جوان درون ایران آورده بود و بین شــاعران درون کشور بیشــتر اتفاقاً یاس و نومیدی مشهود است
در دایرهالمعارف ادبیات بومی آمریکا در هر فرصت از آنان حرف م یزد و حتی شعر م یخواند .بعد هم که به و من این را به شــکل انتقــاد و مقابله به مثل نم یگویم .وضع روحی
Encyclopedia of American Ethnic Literature ایران رفت یک خورجین ذهنی از شاعران خارج از کشور را با خودش آنهــا این گونه برآوردی دارد ،به ویژه در نزد شــاعران جوانی که خود
به ثبت رســیده اســت .اما همان طور که گفتــم ،آن چه که من به برد .یعنی او از همان موقع تشخیص داد که بله در خارج هم شاعران و را "پســت مدرن" هم م یخوانند .متاسفانه انگار که پست مدرن بودن
انگلیســی نوشت هام ،ارتباط مستقیمی با ادبیات فارسی ندارد -هر چند نویسندگان ایرانی بیکار ننشست هاند .البته حتی او در ابتدا نم یدانست یعنی منفی و مایوس بودن .البته من با آنها احســاس همدردی دارم
که در مطالعۀ آثار من ،شــاید حکم روی دیگر ســکه را داراســت و و برخوردش توام با شک و تردید و شاید هم تکذیب بود ،ولی آمد و از و م یدانم که وضعیت دشــوار اجتماعی ایران ،این گونه روا نپریشی و
دریچۀ دیگری بر روان و کارکرد من به مثابه یک شــاعر یا نویســندۀ نزدیک دید و شنید و خواند و آن وقت متوجه شد و دریافت و پذیرفت نومیدی و افســردگی را دامن زده است وگرنه آنها هم علیرغم شرایط
دوزبانــه .باید اضافه کنم که در ای نجــا دوزبانه بودن به معنای آن و آفرین گفت و البته انتقادهایی هم داشــت به ویژه در مورد شاعران
نیســت که دوزبان بدانیم ،بل به معنای آن اســت که آثاری در خور پیشکسوت که در کارشان کمتر تغییری پدید آمده بود .مثلن دربارۀ دشوار باز به آفرینندگی مشغولند».
توجه در دوزبان آفریده باشــیم .حقیقت این اســت که کشش اصلی خود من دیدم که نوشــته بود" ،زرین شعر و شعور را خوب در آمیخته
من ،علیرغم دوری دراز چهار دهۀ من از ایران ،به نوشتن و سرودن در و امیدهایی برانگیخته است .در مورد او نظر تاییدآمیزی دارم( ".مجلۀ ▪ ▪چندی پیش در میزگــردی در ایران حول موضوع ادبیات
زبان مادری و پدر یام فارسی است .این کشش از روی تعصب نیست، عاشــقانه ،ویژۀ منوچهر آتشی ،ســال نهم ،دهم امرداد ،1372شمارۀ
بلکه بیشتر به مناسبت عشق و فریفتگی من به زبان و شعر و ادب و ،100ص )61این نظر برای من مهم اســت و مهم بود .از دیدگاه مهاجرت عنوان شــد که ادبیات فارسی که در خارج از مرزها
فرهنگ کهنسال پارسی و البته مردم ایران است ،به ویژه روستاییان و من آتشی کماکان از شاعران بزرگ نسل بعد از نیماست ،کسی در حد تولید شده ،کاملا شکست خورده است و در کل ،چه در خارج
مردم بومی ایران که به زبا نها و گوی شهای گوناگونی سخن م یگویند شاملو و اخوان و فروغ ...البته آتشی شاعری استثنایی بود از نظر سعۀ و چه در داخل ایران ،اثر ادبی ارزشــمندی که بتواند در جهان
و بســیار مهما ننواز و خو نگرم و صاف و صاد قاند .نهایتن هما نطور صدر داشتن و بلند نظر بودن .ببینید یک پیکرۀ گسترده از شاعران و با استقبال روب هرو شود نداریم .ضمن ای نکه همین جا صریحا
که م یدانید آمریکا کشــور بزرگی است و با جمعیتی نزدیک به 350 نویسندگان و ادیبان برجستۀ ایرانی در خارج از کشور زندگی م یکنند مخالفت خودم را با این نظــرگاه اعلام م یکنم م یخواهم نظر
میلیون .شعر ،نخستین و محبو بترین هنر در نزد آمریکاییان نیست، و در هر حال -و اغلب در شــرائط دشواری -به آفرینندگی خود ادامه شما را به عنوان شاعر و نویسند های که سا لهاست در مهاجرت
اما کماکان شعر به حیات خود ادامه داده است و مثلن در دوران رونق دادهاند .من م یتوانم بیش از صد نام ببرم و نشــان دهم که بیشتر ما
اقتصادی و فرهنگی رییس جمهوری کلینتون ،به شکل بسیار گسترده با توفیق و پیروزی و پایداری روبرو هســتیم تا با شکســت و نومیدی. (تـبـعبیادس)ــقپلامسم ازی بزنرگد،زاردریایو پنیبگایرره بی ادیاننم.گفتگو ،حقیقت این است در
و ب یســابق های همه جا فراگیر شــد و در اجتماع آمریکا جا باز کرد و من شخصن معتقدم اگر منظورمان از شکست ،یاس و نومیدی و عدم
همگانی شــد .در آن دوران صدها و بلکه هزاران جلسه شعرخوانی در تحرک است ،در بین شاعران درون کشور بیشتر اتفاقن یاس و نومیدی ابتدا وقتی که این گونه برخورد را دیدم و خواندم ،البته واکن شام توام
دانشــگاهها و تئاترها و کافه ها و کتابفروشــ یها برگزار م یشد .خود مشــهود است و من این را به شــکل انتقاد و مقابله به مثل نم یگویم.
من در ســال 1996حدود 30تا 40جلسۀ شــعرخوانی و سخنرانی وضع روحی آنها این گونه براوردی دارد ،به ویژه در نزد شاعران جوانی 32
در آمریــکا و کانادا برگزار کردم ،به طوری کــه از این گونه گردش و که خود را "پســت مدرن" هم م یخوانند .متاســفانه انگار که پست
ســفر و tourتورعرضۀ کتا بهایم و اجرای شعرخوان یهایم به نحوی مــدرن بودن یعنی منفی و مایوس بودن .البته من با آنها احســاس
طاق تفرســا خسته شدم .کار اصلی شاعر ،شاعر بودن و شاعر زیستن همدردی دارم و م یدانم که وضعیت دشــوار اجتماعی ایران ،این گونه
اســت و برای لحظ ههای شعری آماده بودن و شعر سرودن .شاید اگر روا نپریشــی و نومیدی و افســردگی را دامن زده است وگرنه آنها هم
تلاش شــاعران نیمایی دهۀ سی و چهل نم یبود -به ویژه دهۀ چهل، علیرغم شرائط دشوار باز به آفرینندگی مشغولند.
▪ ▪آقای دکتر زرین ،خود شــما جزء آن دســته از شاعرانی
هســتید که آثاری را به زبان انگلیســی هم خلق کرد هاند و
تعدادی از آثارشان نیز به زبا نهای دیگر ترجمه شده است .تا
جایی که اطلاع دارم و خواند هام و شنید هام ،محافل آکادمیک
شعر آمریکا ،شما را جزء شاعران نسل بیت به شمار م یآورند.
فکر م یکنم ای نکه شاعری ایرانی توانسته در مهاجرت به چنین
جایگاهی دست یابد که او را با یکی از مطر حترین جنب شهای
شعری آمریکا بشناسند ،خود حکایت از موفقیت شعر مهاجرت
و رد این نظرگاه دارد کــه ادبیات ایران در مهاجرت به تمامی
شکست خورده است .لطفا دربار هی رویکرد شاعران و منتقدان
آمریکایی و همچنین مخاطب انگلیسی زبان به آثارتان بیشتر
برایمان توضیح دهید.
پروند هی «ادبیات مهاجرت؛ کاست یها و درخش شها» 2 -
علیرضا زرین :سانسور بزرگترین مشکل نویسندگان درون و برون ایران است
-بخش اول -
با تعجب و افسوس و کمی هم برافروختگی بود، سپیده جدیری سال متسیب /شماره - 1220جمعه 15ید 1391
اما حالا که بیشتر فرصت فکر و تامل داشت هام،
ـ ـالبته آ نچه که من در انگلیســی نوشته و منتشر کردهام ،در حوزه م یبینم سا لهاســت که ایــن گونه برخوردها هفتــ هی گذشــته بــا هدف In touch with Iranian diversity
بوده و بیشتر از طرف افرادی است بی اطلاع و معرفــی هــر چه بیشــتر و
و حیطــۀ ادبیات چند ملیتی آمریکا شــکل گرفته و مطرح اســت و دســت کم در این زمینه تنک مایه .پس واقعاً بهتــر ادبیاتی که شــاعران و Vol. 20 / No. 1220 - Friday, Jan. 4, 2013
مستقیمن با شعر پارسی مربوط نیست .بسیار اساسی و مهم است که بی اهمیت اســت .یعنی وقتی کسی به انسان نویسندگان ایرانی در خارج از
ما وقتی در بارۀ ادبیات مهاجرت یا تبعید پارســی صحبت م یکنیم، ناســزا م یگوید یا آدم را نکوهش م یکند ،مهم مرزهای ایران خلق م یکنند،
فقط به آثاری بپردازیم که دســت کم به فارســی نوشته شدهاند .اگر است که ببینیم این شخص اصلًا کیست و چه پرونــدهای را در باب ادبیات
در ابتدا به زبانی دیگر نوشــته شده و بعد به فارسی برگردانده شدهاند، صلاحیتی دارد و آیا به اصطلاح "صاحب نظر" مهاجرت گشــودیم تا افرادی
پس ای نگونه آثار ترجمه هســتند و نه آثاری کــه در اصل ،در حالت اســت؟ کسی که نخوانده و ندیده و نگشته و کــه از ســر ناآگاهــی به آن
اورژینــال خود ،به فارســی تعلق دارند .بی شــک اگر من تمام هم نشست و برخاســت نکرده -منظورم در خارج تاخت هاند و م یتازند ،با دانش
و غــم خــود را در یک زبان و در یک ادبیات به کار م یگرفتم شــاید از کشور اســت -اصلًا چگونه به خودش اجازه بیشــتری به آن نظر افکنند .دکتر علیرضا زرین ،شــاعر و نویسندهی
بــه نتیجۀ دیگری م یرســیدم .یا اگر از ایــران دور نم یافتادم و در م یدهد که این چنین برخورد کند .پس چرت ایرانی مقیم آمریکا که علاوه بر آثار متعددی که در زبان فارســی خلق
ایران امکان بیشتری برای انتشار کتا بهایم م یبود ،در ایران شناخت هتر و پرت م یگوید و به پیشداوری م یپردازد .ما کرده و مورد توجه منتقدان در داخل و خارج از ایران قرار گرفته است،
م یشدم .بی شک اما شاعری دوزبانه بودن ،به غنای کارم افزوده است. که سا لهاســت در خارج از کشــور هستیم و آثارش در زبان انگلیسی نیز توجه شاعرانی چون گینزبرگ و فرلینگتی
کارهایم در انگلیسی در حدی بوده است که توجه شاعرانی بزرگ چون دسترس یمان به همدیگر نسبتن آسا نتر است، و آن والدمــن را برانگیختــه و تعدادی از آنها در مجموع ههای شــعر
گینزبرگ و فرلینگتی و آن والدمن را برانگیزد ،حتی خود فرلینگتی که همۀ کارهــای همدیگر را نداریم و نخواندهایم، آمریکا ،انگلیس و اســترالیا که به وسیلۀ ناشران بزرگی چون پنگوئن
نخســتین ناشر گینزبرگ هم بود ،یکی از شعرهای بلندم را ویراست و دیگر چه برســد بــه آنها که در داخل ایران هســتند .ببینید نزدیک منتشــر شــدهاند ،از سال 1995در دســترس عموم قرار گرفت ه و در
در تارنامۀ شرکت انتشارات یاش ،سیتی لایتز ،به شکلی که به برادساید به بیســت سال پیش روانشــاد آتشــی به آمریکا آمد و من عهدهدار دانشــگاهها تدریس شدهاند و همچنین تنها شــاعر ایرانی-آمریکایی
broadsideمشــهور است ،منتشر کرد .بعد همین نسخۀ ویراستۀ او برنام هریزی ســفرهای او بودم و در چند شــهر و دانشگاه او را معرفی
همراه با ســه نامه از او به من در مورد این شعر ،منتشر شد و موجود کردم و به همراهش و به اصرار او ،شعر خواندم .در پس این سفر چند محسوب م یشود که نامش در دایرهالمعارف ادبیات بومی آمریکا
اســت .تعدادی از کارهایم در مجموع ههای شــعر آمریکا و انگلیس و مصاحبه از او در ایران و در خارج از کشور منتشر شد که نظر مثبت و Encyclopedia of American Ethnic Literature
استرالیا که به وسیلۀ ناشــران بزرگی چون پنگوئن منتشر شدهاند ،از بی غرض او را دربارۀ شاعران برون کشور ابراز م یکرد .آتشی شاعری به ثبت رســیده است ،دربارهی سخنان شاعری که ادبیات مهاجرت را
ســال 1995در دسترس عموم قرار گرفت هاند و در دانشگاهها تدریس بود که وسع نظر داشت و فرا خاندیش بود .بدخواه و بدبین و خودبین به تمامی شکســت خورده دانسته بود ،م یگوید« :من شخصاً معتقدم
شدهاند .از سوی دیگر ،من تنها شاعر ایرانی-آمریکایی هستم که نامش نبود .در مورد تمام شــاعران جوا نتر مشوقانه عمل م یکرد .مثلن با اگر منظورمان از شکســت ،یاس و نومیدی و عدم تحرک اســت ،در
خودش یک خورجین کتاب از شــاعران جوان درون ایران آورده بود و بین شــاعران درون کشور بیشــتر اتفاقاً یاس و نومیدی مشهود است
در دایرهالمعارف ادبیات بومی آمریکا در هر فرصت از آنان حرف م یزد و حتی شعر م یخواند .بعد هم که به و من این را به شــکل انتقــاد و مقابله به مثل نم یگویم .وضع روحی
Encyclopedia of American Ethnic Literature ایران رفت یک خورجین ذهنی از شاعران خارج از کشور را با خودش آنهــا این گونه برآوردی دارد ،به ویژه در نزد شــاعران جوانی که خود
به ثبت رســیده اســت .اما همان طور که گفتــم ،آن چه که من به برد .یعنی او از همان موقع تشخیص داد که بله در خارج هم شاعران و را "پســت مدرن" هم م یخوانند .متاسفانه انگار که پست مدرن بودن
انگلیســی نوشت هام ،ارتباط مستقیمی با ادبیات فارسی ندارد -هر چند نویسندگان ایرانی بیکار ننشست هاند .البته حتی او در ابتدا نم یدانست یعنی منفی و مایوس بودن .البته من با آنها احســاس همدردی دارم
که در مطالعۀ آثار من ،شــاید حکم روی دیگر ســکه را داراســت و و برخوردش توام با شک و تردید و شاید هم تکذیب بود ،ولی آمد و از و م یدانم که وضعیت دشــوار اجتماعی ایران ،این گونه روا نپریشی و
دریچۀ دیگری بر روان و کارکرد من به مثابه یک شــاعر یا نویســندۀ نزدیک دید و شنید و خواند و آن وقت متوجه شد و دریافت و پذیرفت نومیدی و افســردگی را دامن زده است وگرنه آنها هم علیرغم شرایط
دوزبانــه .باید اضافه کنم که در ای نجــا دوزبانه بودن به معنای آن و آفرین گفت و البته انتقادهایی هم داشــت به ویژه در مورد شاعران
نیســت که دوزبان بدانیم ،بل به معنای آن اســت که آثاری در خور پیشکسوت که در کارشان کمتر تغییری پدید آمده بود .مثلن دربارۀ دشوار باز به آفرینندگی مشغولند».
توجه در دوزبان آفریده باشــیم .حقیقت این اســت که کشش اصلی خود من دیدم که نوشــته بود" ،زرین شعر و شعور را خوب در آمیخته
من ،علیرغم دوری دراز چهار دهۀ من از ایران ،به نوشتن و سرودن در و امیدهایی برانگیخته است .در مورد او نظر تاییدآمیزی دارم( ".مجلۀ ▪ ▪چندی پیش در میزگــردی در ایران حول موضوع ادبیات
زبان مادری و پدر یام فارسی است .این کشش از روی تعصب نیست، عاشــقانه ،ویژۀ منوچهر آتشی ،ســال نهم ،دهم امرداد ،1372شمارۀ
بلکه بیشتر به مناسبت عشق و فریفتگی من به زبان و شعر و ادب و ،100ص )61این نظر برای من مهم اســت و مهم بود .از دیدگاه مهاجرت عنوان شــد که ادبیات فارسی که در خارج از مرزها
فرهنگ کهنسال پارسی و البته مردم ایران است ،به ویژه روستاییان و من آتشی کماکان از شاعران بزرگ نسل بعد از نیماست ،کسی در حد تولید شده ،کاملا شکست خورده است و در کل ،چه در خارج
مردم بومی ایران که به زبا نها و گوی شهای گوناگونی سخن م یگویند شاملو و اخوان و فروغ ...البته آتشی شاعری استثنایی بود از نظر سعۀ و چه در داخل ایران ،اثر ادبی ارزشــمندی که بتواند در جهان
و بســیار مهما ننواز و خو نگرم و صاف و صاد قاند .نهایتن هما نطور صدر داشتن و بلند نظر بودن .ببینید یک پیکرۀ گسترده از شاعران و با استقبال روب هرو شود نداریم .ضمن ای نکه همین جا صریحا
که م یدانید آمریکا کشــور بزرگی است و با جمعیتی نزدیک به 350 نویسندگان و ادیبان برجستۀ ایرانی در خارج از کشور زندگی م یکنند مخالفت خودم را با این نظــرگاه اعلام م یکنم م یخواهم نظر
میلیون .شعر ،نخستین و محبو بترین هنر در نزد آمریکاییان نیست، و در هر حال -و اغلب در شــرائط دشواری -به آفرینندگی خود ادامه شما را به عنوان شاعر و نویسند های که سا لهاست در مهاجرت
اما کماکان شعر به حیات خود ادامه داده است و مثلن در دوران رونق دادهاند .من م یتوانم بیش از صد نام ببرم و نشــان دهم که بیشتر ما
اقتصادی و فرهنگی رییس جمهوری کلینتون ،به شکل بسیار گسترده با توفیق و پیروزی و پایداری روبرو هســتیم تا با شکســت و نومیدی. (تـبـعبیادس)ــقپلامسم ازی بزنرگد،زاردریایو پنیبگایرره بی ادیاننم.گفتگو ،حقیقت این است در
و ب یســابق های همه جا فراگیر شــد و در اجتماع آمریکا جا باز کرد و من شخصن معتقدم اگر منظورمان از شکست ،یاس و نومیدی و عدم
همگانی شــد .در آن دوران صدها و بلکه هزاران جلسه شعرخوانی در تحرک است ،در بین شاعران درون کشور بیشتر اتفاقن یاس و نومیدی ابتدا وقتی که این گونه برخورد را دیدم و خواندم ،البته واکن شام توام
دانشــگاهها و تئاترها و کافه ها و کتابفروشــ یها برگزار م یشد .خود مشــهود است و من این را به شــکل انتقاد و مقابله به مثل نم یگویم.
من در ســال 1996حدود 30تا 40جلسۀ شــعرخوانی و سخنرانی وضع روحی آنها این گونه براوردی دارد ،به ویژه در نزد شاعران جوانی 32
در آمریــکا و کانادا برگزار کردم ،به طوری کــه از این گونه گردش و که خود را "پســت مدرن" هم م یخوانند .متاســفانه انگار که پست
ســفر و tourتورعرضۀ کتا بهایم و اجرای شعرخوان یهایم به نحوی مــدرن بودن یعنی منفی و مایوس بودن .البته من با آنها احســاس
طاق تفرســا خسته شدم .کار اصلی شاعر ،شاعر بودن و شاعر زیستن همدردی دارم و م یدانم که وضعیت دشــوار اجتماعی ایران ،این گونه
اســت و برای لحظ ههای شعری آماده بودن و شعر سرودن .شاید اگر روا نپریشــی و نومیدی و افســردگی را دامن زده است وگرنه آنها هم
تلاش شــاعران نیمایی دهۀ سی و چهل نم یبود -به ویژه دهۀ چهل، علیرغم شرائط دشوار باز به آفرینندگی مشغولند.
▪ ▪آقای دکتر زرین ،خود شــما جزء آن دســته از شاعرانی
هســتید که آثاری را به زبان انگلیســی هم خلق کرد هاند و
تعدادی از آثارشان نیز به زبا نهای دیگر ترجمه شده است .تا
جایی که اطلاع دارم و خواند هام و شنید هام ،محافل آکادمیک
شعر آمریکا ،شما را جزء شاعران نسل بیت به شمار م یآورند.
فکر م یکنم ای نکه شاعری ایرانی توانسته در مهاجرت به چنین
جایگاهی دست یابد که او را با یکی از مطر حترین جنب شهای
شعری آمریکا بشناسند ،خود حکایت از موفقیت شعر مهاجرت
و رد این نظرگاه دارد کــه ادبیات ایران در مهاجرت به تمامی
شکست خورده است .لطفا دربار هی رویکرد شاعران و منتقدان
آمریکایی و همچنین مخاطب انگلیسی زبان به آثارتان بیشتر
برایمان توضیح دهید.