Page 34 - Shahrvand BC No. 1217
P. 34
ســفر کردن به ویژه سفر به مکه کار خطرناک و بی بازگشتی بود .ولی تاریخ/میراثفرهنگی 34
او بنیان فکری و عقیدتی لازم برای رها کردن شغل و شهرت و امکانات
را پیدا کــرده بود .ولی چون مرد زیرکی بــود و در حکومت متعصب ـ ـمیدانید که ناصرخســرو همان طور که در آغاز سفرنامه م یگوید
ســلجوقیان که شــیعیان به عنوان یک نیروی انقلابی ضد عرب و ضد
تسنن در همه جهان اسلامی تحت تعقیب و کشتار بودند نم یتوانست دبیر دیوانی بوده و در دربار ســلطان مسعود غزنوی و طغرل سلجوقی
آشکارا بگوید که به قاهره ،مرکز شیعیان آن زمان ،م یرود .بنابراین به کار م یکرده اســت و اهل حســاب و کتاب بوده است .به همین علت
حرف بیهوده ای که نتواند اثبات کند نم یزند .تمام متن ســفرنامه پر
بهانه سفر حج راه م یافتد و پس از گزاردن حج به قاهره میرد. اســت از مواردی که نشــان م یدهد چقدر دقیق بوده است .هر جا که
خودش اندازه م یگیرد و مشــاهده م یکنــد ذکر م یکند .هر جا که از
▪ ▪به حیث نزدیکی زمانی و مکانی ناصر و فردوسی--اگر قرار یادبود یعقوب لیث صفاری در دزفول کســی م یشــنود و خودش آن را ندیده و به آن شک دارد ،م یگوید سال متسیب /شماره - 1217جمعه 24رذآ 1391
خراب ههای طبس درســتی آن به عهده راوی است .او مســافت هر شهر تا شهر دیگر را
باشد این دو را مقایسه کنیم مه مترین وجوه مشابه و متفاوت اندازه م یگیرد و هر از چندی در طی ســفر مســافت را از شهری که
خراب ههای شهر صد دروازه در دامغان بوده اســت تا بلخ محاسبه م یکند .مثلًا وقتی به تبریز م یرسد م یرود
بین این دو چیست؟ نمای قلعه شمیران دورادور شهر را با گا مهایش اندازه م یگیرد و گزارش م یدهد .وقتی به
قلعه شمیران مســجد قبه الصخره م یرود و م یخواهد آن را اندازه بگیرد م یبیند بر
ـ ـهنگامــی که ناصرخســرو به دنیا آمد ،ابن ســینا ۲۴ســاله بود. طاقی اندازه مســجد نوشته شده است و وی آن را نقل م یکند .در طی
تاریخ بســیاری اندازه های مختلفی برای این مسجد ذکر کردهاند که
فردوســی شش سال بعد از تولد ناصرخسرو شاهنامه را به پایان رساند هیچ کدام اندازه واقعی مســجد نیســت .تا این که در سال ۱۸۷۴این
و هنگامی که ناصرخسرو ســفرش را آغاز کرد ،فردوسی دوران پیری کتیبه توسط باستا نشــناس فرانسوی کلرمونت گانو در نزدیکی دیوار
خود را م یگذراند .هنگامی هم که از سفر بازگشت دو سال پیش از آن شمالی مسجد کشف شد و همین اندازه ای را که ناصرخسرو ذکر کرده
ابوریحان در گذشــته بود ،و خیام چهار ساله بود .او در سفرنامه از ابن است بر کتیبه دیده م یشــود .یا مثلًا وقتی به بصره م یرود توضیحی
سینا سخن م یگوید ،اما چیزی در مورد ابوریحان یا فردوسی نم یگوید. در مورد حالات مختلف ماه و تأثیر آن بر کشــند (جذر و مد) م یدهد
فردوسی و ناصرخسرو شباه تهای زیادی با هم دارند .هردو گرای شهای که دانش عمیق او را از فیزیک و ســتاره شناســی نشان م یدهد .در
شــیعی و دیدگاههایی خردگرایانه داشتند ،هردو از ترکان سلجوقی و حالی که تا سال ۱۶۸۷میلادی که ایزاک نیوتون توضیح ریاضی جزر
اعراب بی زار بودند و آ نها را بی فرهنگ م یدانســتند و ایران را خیلی و مــد را در کتاب اصول ریاضی خود ارائه کرد ،اروپاییان این موضوع را
دوست داشــتند و در مورد ایران بی تهایی دارند .فردوسی شاهنامه را نم یدانستند .در سال ۱۷۴۰میلادی انجمن پادشاهی فرانسه جایزه ای
به فارسی ســرود ،و ناصرخسرو تمام آثارش را به فارسی نوشت ،حتی را برای بهترین کسی که بتواند پدیده جزر و مد را توضیح دهد تعیین
کتب فلســف یاش را .البته ناصرخســرو در یکی از اشعارش اشاره دارد کرد .دانشــمندانی مانند دانیل برنولی ،آنتــوان کاوالری ،لئونار اولر ،و
به این که یک دیوان شــعر به عربی دارد ،ولــی تاکنون چیزی از این کولین مک لورین این جایزه را به اشترک بردند .دیگر این که تاری خها
دیوان به دســت نیامده اســت .هردو با حکومت زمان خود در افتادند را بر اساس تقویم قمری م یدهد که رسم زمانش بوده است ،با این حال
و مجبور به گوشــه گیری شدند .هردو از شــعرای بزرگ فارسی زبان چندین جا معادل تاریخ شمسی آن را م یدهد که این کمک زیادی از
هســتند .تفاوت آ نها این بود که ناصرخسرو بسیار کنجکاو و جهانگرد
و مبلغ سیاســی و فردی ایدئولوژیک بود ،اما فردوسی این چنین نبود. لحاظ زمان بندی سفر او م یکند.
فردوسی دیوانش را به شرح تاریخ و اسطوره های پارسی اختصاص داد،
در حالی که ناصرخســرو دیوانش را به دفاع از تشــیع و تبلیغ دینی و ▪ ▪اهمیت تاریخی ،ادبی ،و علمی سفرنامه در قیاس با سفرنامه In touch with Iranian diversity
سیاسی علیه ترکان سلجوقی و غزنوی اختصاص داد .ناصرخسرو فردی
فاضل بود ،به این معنی که فلسفه ،ریاضیات ،نجوم ،طب ،ادبیات عرب های معروف دیگر در ادبیات پارسی و در ژانر سفرنامه نویسی
و فارســی را خوب میدانست و در مورد آ نها کتا بهایی را تألیف کرده
و یا چیزهایی نوشته است که دانش عمی قاش را در این زمین هها نشان جـهـااهنمدیرتچایصلسیتآ؟ن این اســت که میراث گرا نبهایی به زبان فارسی
م یدهد .در حالی که فردوسی شاعری دانا و توانا بود. برای ما به جا گذاشــته اســت که بسیار دقیق اســت .وقتی من آن را
م یخوانم حس م یکنم که فردی با دیدگاه علمی قرن بیست و یکمی
▪ ▪بازتاب و پژواک صدا و ندای ناصرخســرو را به مثابه یک دارد با من حرف میزند .دومین اهمیت آن اســت که اولین کسی است
که سفرنامه حج نوشته و آغاز گر این سنت است دومین نفر یعنی ابن
شاعر یا یک ادیب در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ ایران که جبیر از قرناطه اسپانیا اســت که ۱۳۷سال پس از وی به حج رفته و
سفرنامه خود را نوشته است .سومین نفر اب نبطوطه مراکشی است که
ضد و عرب م یکنید؟ تفسیر پـ ـسباهزعالو آتممدنحتدو،ایچ آگثاونر نهامصریبیخنسیـدـروو ۲۷۹سال پس از ناصرخسرو چنین کرده است ناصرخسرو در طی سفر
ترک و ضد که ضد خود یادداشــت برم یدارد و بعدها این یادداش تها را به صورت کتاب
تســنن بود ،آثارش و دوستارانش همیشــه مخفی بودند و به اصطلاح در م یآورد .مارکوپولو که غرب یها خیلی به آن م ینازند ۲۲۶سال پس
قر نهــا پس از وفاتش او یک روشــنفکر و مبلــغ مذهبی خطرناک و از به سفر رفته اســت .هم مارکوپولو و هم اب نبطوطه خاطرات خود را
مطرود و زیرزمینی محســوب م یشد که تمام آثارش ممنوع بود ،زیرا برای کسی تعریف م یکنند و آ نها این خاطرات را م ینویسند .در حالی
او را ضد دین و قرمطی ،رافضی ،و کافر م یدانستند و نه تنها روحانیت ناصرخســرو در محل و روز به روز گزارش روزانه م ینویسد و بعدها آن
مســلط آن زمان ،بلکه حکوم تها هم تا قر نها پس از او به شدت با او را بــه صورت کتاب در م یآورد .به همین جهت خاطرات ناصرخســرو
مخالفــت م یکردند و آثار و طرفداران او را هر کجا که م ییافتند نابود
م یکردند .حتی شــیعه امامیه زیاد از او خوششان نم یآمد .به علاوه او بسیار دقیق است.
بیشــتر از این که یک شاعر باشــد ،یک حکیم بود و برخلاف شاعران
دیگر که محتوای شعرشــان در باره عشــق ،می و معشوق و زلف یار و ▪ ▪سوای دریافت مأموریت و رسالت حجت خراسان از سوی Vol. 20 / No. 1217 - Friday, Dec. 14, 2012
زیبای یهای طبیعت اســت ،قصاید او بیشــتر در مورد مسایل فلسفی،
اخلاقی ،دینی و کلامی ،ستایش خرد ،و تبلیغ به نفع فاطمیان و بر ضد فرق هی اســماعیلیه در مصر و تأثیر آن بر زندگانی و اندیش هی
مخالفان آ نها اســت .اگر هم از طبیعت و زیبای یهای آن سخن گفته ناصر ،شما چگونه ارتباطی بین سفرنامه به مثابه یک متن ،یک
بی درنگ نتیجه گیری اخلاقی کرده و پند و موعظه کرده است .از این درو نمایه ،یک داستان ،یک حادث هی بزرگ در زندگی راوی آن،
رو یک شاعر اخمو ،زاهد ،و سخت گیر به نظر م یآید .با این حال او را اوست. نوشته های او ،به ویژه اشعارش ،م یبینید؟ وـسـاآثیارر
هم ردیف شش شاعر بزرگ فارسی دانست هاند ،یعنی فردوسی ،سنایی، ناصرخســرو روایت زندگی و دیدگاه فلســفی عقیدتی
سفرنامه سرگذشــت تحول روحی او و سعی در رسیدن به آن چیزی
خیام ،مولوی ،ســعدی ،و حافظ .به این جهت شــعرهایش به جز شعر اســت که تحول روحی سبب آن شده است .در دیوان اشعارش هم به
عقاب ،و کدو ،و چرخ نیلوفری زیاد بر ســر زبا نها نیست .البته بعضی طور خلاصه سرگذشت این سفر را م ینویسد وقتی که م یگوید:
شعرا از اشعارشان اشاره های ضمنی به او داشت هاند .عطار نیشابوری که برخواستم از جای و سفر پیش گرفتم
نز خانم یاد آمد و نز گلشن و منظر
۴۶سال پس از ناصرخسرو به دنیا م یآید در باره او م یگوید: و این جســتجو و ســفر درونی و بیرونی را به خوبی در این شعر شرح
ناصرخسرو چون در یمگان نشست
آه او از چرخ کیوان گذشت م یدهد .آن چیز که سبب تحول روحی او شده بود ،تغییر ایدئولوژیک و
سیاسی ،یعنی بریدن از غزنویان و سلجوقیان ترک زبان بود که نماینده
چون نبود او مرد میدان سگان خلیفه عرب زبان بودند ،که در مقابل ایرانددوســتی و فارســی گویی
زان چو لعل اندر بدخشان شد نهان
گوشه یمگان گرفت و کنج کوه ناصرخسرو قرار داشت .دیگر آن که تغییر عقیدتی و دینی و برگشت او
از مذهب تسنن بود که خلیفه بغداد نماینده آن بود و اعتقاد پیدا کردن
تا نبیند روی شوم آن گروه به تشــیع و دوستی خانواده پیامبر بود که فاطمیان ،که خود را از اولاد
▪ ▪چگونه است که در بره هی نسبتًا کوتاهی از زمان ،بزرگانی حضرت فاطمه م یدانستند ،نشانه آن بودند.
چون بیرونی ،ابن سینا ،فردوســی ،خیام ،و ناصرخسرو پدید ▪ ▪به نظر شــما او پیش از سفر حج به تشیع تمایل پیدا کرده
آمد هاند؟ چه شرایط و عوامل زمانی-مکانی در پدید آوردن آنان
الموید الدین شیرازی رفتن به قاهره و دیدار بـودـفوکیرامپ یکسنامز 34
مـوثـرهبموهدایه انسدانتش؟مندان ،شعرا ،فلاسفه در قرن چهارم و پنجم هجری تشیع پیش از رفتن به قاهره همه زمینه های اعتقاد به
در او وجود داشت .ولی آن خوابی را که م یبیند مانند یک پتک ضربه
م یزیستند که اوج شــکوفایی علم و تمدن اسلامی است .کاری که با نهایی را به او وارد م یآورد و او از همه چیز دست م یشوید .در آن زمان
دارالحکمــه مامون و ترجمه کتا بهای مختلف علمی به زبان عربی در
او بنیان فکری و عقیدتی لازم برای رها کردن شغل و شهرت و امکانات
را پیدا کــرده بود .ولی چون مرد زیرکی بــود و در حکومت متعصب ـ ـمیدانید که ناصرخســرو همان طور که در آغاز سفرنامه م یگوید
ســلجوقیان که شــیعیان به عنوان یک نیروی انقلابی ضد عرب و ضد
تسنن در همه جهان اسلامی تحت تعقیب و کشتار بودند نم یتوانست دبیر دیوانی بوده و در دربار ســلطان مسعود غزنوی و طغرل سلجوقی
آشکارا بگوید که به قاهره ،مرکز شیعیان آن زمان ،م یرود .بنابراین به کار م یکرده اســت و اهل حســاب و کتاب بوده است .به همین علت
حرف بیهوده ای که نتواند اثبات کند نم یزند .تمام متن ســفرنامه پر
بهانه سفر حج راه م یافتد و پس از گزاردن حج به قاهره میرد. اســت از مواردی که نشــان م یدهد چقدر دقیق بوده است .هر جا که
خودش اندازه م یگیرد و مشــاهده م یکنــد ذکر م یکند .هر جا که از
▪ ▪به حیث نزدیکی زمانی و مکانی ناصر و فردوسی--اگر قرار یادبود یعقوب لیث صفاری در دزفول کســی م یشــنود و خودش آن را ندیده و به آن شک دارد ،م یگوید سال متسیب /شماره - 1217جمعه 24رذآ 1391
خراب ههای طبس درســتی آن به عهده راوی است .او مســافت هر شهر تا شهر دیگر را
باشد این دو را مقایسه کنیم مه مترین وجوه مشابه و متفاوت اندازه م یگیرد و هر از چندی در طی ســفر مســافت را از شهری که
خراب ههای شهر صد دروازه در دامغان بوده اســت تا بلخ محاسبه م یکند .مثلًا وقتی به تبریز م یرسد م یرود
بین این دو چیست؟ نمای قلعه شمیران دورادور شهر را با گا مهایش اندازه م یگیرد و گزارش م یدهد .وقتی به
قلعه شمیران مســجد قبه الصخره م یرود و م یخواهد آن را اندازه بگیرد م یبیند بر
ـ ـهنگامــی که ناصرخســرو به دنیا آمد ،ابن ســینا ۲۴ســاله بود. طاقی اندازه مســجد نوشته شده است و وی آن را نقل م یکند .در طی
تاریخ بســیاری اندازه های مختلفی برای این مسجد ذکر کردهاند که
فردوســی شش سال بعد از تولد ناصرخسرو شاهنامه را به پایان رساند هیچ کدام اندازه واقعی مســجد نیســت .تا این که در سال ۱۸۷۴این
و هنگامی که ناصرخسرو ســفرش را آغاز کرد ،فردوسی دوران پیری کتیبه توسط باستا نشــناس فرانسوی کلرمونت گانو در نزدیکی دیوار
خود را م یگذراند .هنگامی هم که از سفر بازگشت دو سال پیش از آن شمالی مسجد کشف شد و همین اندازه ای را که ناصرخسرو ذکر کرده
ابوریحان در گذشــته بود ،و خیام چهار ساله بود .او در سفرنامه از ابن است بر کتیبه دیده م یشــود .یا مثلًا وقتی به بصره م یرود توضیحی
سینا سخن م یگوید ،اما چیزی در مورد ابوریحان یا فردوسی نم یگوید. در مورد حالات مختلف ماه و تأثیر آن بر کشــند (جذر و مد) م یدهد
فردوسی و ناصرخسرو شباه تهای زیادی با هم دارند .هردو گرای شهای که دانش عمیق او را از فیزیک و ســتاره شناســی نشان م یدهد .در
شــیعی و دیدگاههایی خردگرایانه داشتند ،هردو از ترکان سلجوقی و حالی که تا سال ۱۶۸۷میلادی که ایزاک نیوتون توضیح ریاضی جزر
اعراب بی زار بودند و آ نها را بی فرهنگ م یدانســتند و ایران را خیلی و مــد را در کتاب اصول ریاضی خود ارائه کرد ،اروپاییان این موضوع را
دوست داشــتند و در مورد ایران بی تهایی دارند .فردوسی شاهنامه را نم یدانستند .در سال ۱۷۴۰میلادی انجمن پادشاهی فرانسه جایزه ای
به فارسی ســرود ،و ناصرخسرو تمام آثارش را به فارسی نوشت ،حتی را برای بهترین کسی که بتواند پدیده جزر و مد را توضیح دهد تعیین
کتب فلســف یاش را .البته ناصرخســرو در یکی از اشعارش اشاره دارد کرد .دانشــمندانی مانند دانیل برنولی ،آنتــوان کاوالری ،لئونار اولر ،و
به این که یک دیوان شــعر به عربی دارد ،ولــی تاکنون چیزی از این کولین مک لورین این جایزه را به اشترک بردند .دیگر این که تاری خها
دیوان به دســت نیامده اســت .هردو با حکومت زمان خود در افتادند را بر اساس تقویم قمری م یدهد که رسم زمانش بوده است ،با این حال
و مجبور به گوشــه گیری شدند .هردو از شــعرای بزرگ فارسی زبان چندین جا معادل تاریخ شمسی آن را م یدهد که این کمک زیادی از
هســتند .تفاوت آ نها این بود که ناصرخسرو بسیار کنجکاو و جهانگرد
و مبلغ سیاســی و فردی ایدئولوژیک بود ،اما فردوسی این چنین نبود. لحاظ زمان بندی سفر او م یکند.
فردوسی دیوانش را به شرح تاریخ و اسطوره های پارسی اختصاص داد،
در حالی که ناصرخســرو دیوانش را به دفاع از تشــیع و تبلیغ دینی و ▪ ▪اهمیت تاریخی ،ادبی ،و علمی سفرنامه در قیاس با سفرنامه In touch with Iranian diversity
سیاسی علیه ترکان سلجوقی و غزنوی اختصاص داد .ناصرخسرو فردی
فاضل بود ،به این معنی که فلسفه ،ریاضیات ،نجوم ،طب ،ادبیات عرب های معروف دیگر در ادبیات پارسی و در ژانر سفرنامه نویسی
و فارســی را خوب میدانست و در مورد آ نها کتا بهایی را تألیف کرده
و یا چیزهایی نوشته است که دانش عمی قاش را در این زمین هها نشان جـهـااهنمدیرتچایصلسیتآ؟ن این اســت که میراث گرا نبهایی به زبان فارسی
م یدهد .در حالی که فردوسی شاعری دانا و توانا بود. برای ما به جا گذاشــته اســت که بسیار دقیق اســت .وقتی من آن را
م یخوانم حس م یکنم که فردی با دیدگاه علمی قرن بیست و یکمی
▪ ▪بازتاب و پژواک صدا و ندای ناصرخســرو را به مثابه یک دارد با من حرف میزند .دومین اهمیت آن اســت که اولین کسی است
که سفرنامه حج نوشته و آغاز گر این سنت است دومین نفر یعنی ابن
شاعر یا یک ادیب در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ ایران که جبیر از قرناطه اسپانیا اســت که ۱۳۷سال پس از وی به حج رفته و
سفرنامه خود را نوشته است .سومین نفر اب نبطوطه مراکشی است که
ضد و عرب م یکنید؟ تفسیر پـ ـسباهزعالو آتممدنحتدو،ایچ آگثاونر نهامصریبیخنسیـدـروو ۲۷۹سال پس از ناصرخسرو چنین کرده است ناصرخسرو در طی سفر
ترک و ضد که ضد خود یادداشــت برم یدارد و بعدها این یادداش تها را به صورت کتاب
تســنن بود ،آثارش و دوستارانش همیشــه مخفی بودند و به اصطلاح در م یآورد .مارکوپولو که غرب یها خیلی به آن م ینازند ۲۲۶سال پس
قر نهــا پس از وفاتش او یک روشــنفکر و مبلــغ مذهبی خطرناک و از به سفر رفته اســت .هم مارکوپولو و هم اب نبطوطه خاطرات خود را
مطرود و زیرزمینی محســوب م یشد که تمام آثارش ممنوع بود ،زیرا برای کسی تعریف م یکنند و آ نها این خاطرات را م ینویسند .در حالی
او را ضد دین و قرمطی ،رافضی ،و کافر م یدانستند و نه تنها روحانیت ناصرخســرو در محل و روز به روز گزارش روزانه م ینویسد و بعدها آن
مســلط آن زمان ،بلکه حکوم تها هم تا قر نها پس از او به شدت با او را بــه صورت کتاب در م یآورد .به همین جهت خاطرات ناصرخســرو
مخالفــت م یکردند و آثار و طرفداران او را هر کجا که م ییافتند نابود
م یکردند .حتی شــیعه امامیه زیاد از او خوششان نم یآمد .به علاوه او بسیار دقیق است.
بیشــتر از این که یک شاعر باشــد ،یک حکیم بود و برخلاف شاعران
دیگر که محتوای شعرشــان در باره عشــق ،می و معشوق و زلف یار و ▪ ▪سوای دریافت مأموریت و رسالت حجت خراسان از سوی Vol. 20 / No. 1217 - Friday, Dec. 14, 2012
زیبای یهای طبیعت اســت ،قصاید او بیشــتر در مورد مسایل فلسفی،
اخلاقی ،دینی و کلامی ،ستایش خرد ،و تبلیغ به نفع فاطمیان و بر ضد فرق هی اســماعیلیه در مصر و تأثیر آن بر زندگانی و اندیش هی
مخالفان آ نها اســت .اگر هم از طبیعت و زیبای یهای آن سخن گفته ناصر ،شما چگونه ارتباطی بین سفرنامه به مثابه یک متن ،یک
بی درنگ نتیجه گیری اخلاقی کرده و پند و موعظه کرده است .از این درو نمایه ،یک داستان ،یک حادث هی بزرگ در زندگی راوی آن،
رو یک شاعر اخمو ،زاهد ،و سخت گیر به نظر م یآید .با این حال او را اوست. نوشته های او ،به ویژه اشعارش ،م یبینید؟ وـسـاآثیارر
هم ردیف شش شاعر بزرگ فارسی دانست هاند ،یعنی فردوسی ،سنایی، ناصرخســرو روایت زندگی و دیدگاه فلســفی عقیدتی
سفرنامه سرگذشــت تحول روحی او و سعی در رسیدن به آن چیزی
خیام ،مولوی ،ســعدی ،و حافظ .به این جهت شــعرهایش به جز شعر اســت که تحول روحی سبب آن شده است .در دیوان اشعارش هم به
عقاب ،و کدو ،و چرخ نیلوفری زیاد بر ســر زبا نها نیست .البته بعضی طور خلاصه سرگذشت این سفر را م ینویسد وقتی که م یگوید:
شعرا از اشعارشان اشاره های ضمنی به او داشت هاند .عطار نیشابوری که برخواستم از جای و سفر پیش گرفتم
نز خانم یاد آمد و نز گلشن و منظر
۴۶سال پس از ناصرخسرو به دنیا م یآید در باره او م یگوید: و این جســتجو و ســفر درونی و بیرونی را به خوبی در این شعر شرح
ناصرخسرو چون در یمگان نشست
آه او از چرخ کیوان گذشت م یدهد .آن چیز که سبب تحول روحی او شده بود ،تغییر ایدئولوژیک و
سیاسی ،یعنی بریدن از غزنویان و سلجوقیان ترک زبان بود که نماینده
چون نبود او مرد میدان سگان خلیفه عرب زبان بودند ،که در مقابل ایرانددوســتی و فارســی گویی
زان چو لعل اندر بدخشان شد نهان
گوشه یمگان گرفت و کنج کوه ناصرخسرو قرار داشت .دیگر آن که تغییر عقیدتی و دینی و برگشت او
از مذهب تسنن بود که خلیفه بغداد نماینده آن بود و اعتقاد پیدا کردن
تا نبیند روی شوم آن گروه به تشــیع و دوستی خانواده پیامبر بود که فاطمیان ،که خود را از اولاد
▪ ▪چگونه است که در بره هی نسبتًا کوتاهی از زمان ،بزرگانی حضرت فاطمه م یدانستند ،نشانه آن بودند.
چون بیرونی ،ابن سینا ،فردوســی ،خیام ،و ناصرخسرو پدید ▪ ▪به نظر شــما او پیش از سفر حج به تشیع تمایل پیدا کرده
آمد هاند؟ چه شرایط و عوامل زمانی-مکانی در پدید آوردن آنان
الموید الدین شیرازی رفتن به قاهره و دیدار بـودـفوکیرامپ یکسنامز 34
مـوثـرهبموهدایه انسدانتش؟مندان ،شعرا ،فلاسفه در قرن چهارم و پنجم هجری تشیع پیش از رفتن به قاهره همه زمینه های اعتقاد به
در او وجود داشت .ولی آن خوابی را که م یبیند مانند یک پتک ضربه
م یزیستند که اوج شــکوفایی علم و تمدن اسلامی است .کاری که با نهایی را به او وارد م یآورد و او از همه چیز دست م یشوید .در آن زمان
دارالحکمــه مامون و ترجمه کتا بهای مختلف علمی به زبان عربی در