Page 32 - Shahrvand BC No. 1217
P. 32
گفتوگو
گفتوگو بادکتر رضا صابری ▪ ▪به هنگام راه انداختن این وبلاگ در ســال 2005 32
پیرامون فعالیتهای فرهنگی و علمیاش و نیز سفرهایی که فکر م یکردید که این همه با اســتقبال روب هرو شود و 32
در موازات مسیر سفرنامه ناصرخسرو انجام گرفته است
چهار سال بعد ،جایز هی بی نالمللی معتبری هم به آن
ـ▪ ▪ـلمینستاکتنکوتنادبرهاحدیومدنتچهشلرکتشادبهتدارنزمینه پزشــکی ،داروسازی ،علم، آنچــه در پی م یخوانید؛ گف توگوی دکتر علیرضا زرین با دکتر محمدرضا سال متسیب /شماره - 1217جمعه 24رذآ 1391
توکلی صابری است« .دکتر محمدرضا توکلی صابری ،انسانی فرهیخته که تعلق بگیرد؟ یعنی آن زمانی که نوشتن در وبلاگتان را
ادبیات و فلســفه ترجمه و تألیف کردهام .بعضی از آ نها از این قرار است: قریب هزار سال پس از سفر تاریخ یی ناصرخسرو ،ر ّد پای او را گرفته و گام
فرهنگ دارویی ،فرهنگ داروسازی ،گیاهان دارویی ،شش نظریه که جهان به گام او با سفرنامه پیش رفته و به سفر رفته است و خود نیز در موازات با شروع کردید انتظار داشتید که این مخاطب گسترده
را تغییر داد ،پیگیری دیوان هوار ،چند تا لیس؟ قوانین ،نظریه های علمی ،و سفرنام هی ناصرخسرو ،کتابی نوشته است همراه با عکس و توضیح و شرح را میان انگلیســی زبا نها پیدا کند ،یا صرفًا شروع
چیزهای دیگر ،به ژنوم خوش آمدید ،و چرا اندازه مهم است؟ و تفسیر که امیدوارم به زودی در ایران منتشر شود». کـرـدیمدسل؟ماً آدم کاری را فقط به خاطر ای نکه شروعش کرده
▪ ▪از چه زمانی ،چرا و چگونه به ســفرنامه و ناصر خسرو گرایش باشد ،شــروع نم یکند .من این کار را برای سرگرمی شروع
یاـفتـیرادسـوـتعلاشقممنندپنشجدیسادل؟در دبیرستان ناصرخسرو درس خواندم ،سپس نکردم .خودم کار دیگری داشــتم و نوشتن وبلاگ بخشی از
وقت مرا م یگرفت و بخشی از زمانی را که باید صرف خانواده
سال آخر به دبیرســتان دارالفنون رفتم ،که آن هم در خیابان ناصرخسرو م یکردم برای این وبلاگ م یگذاشتم .من نم یخواستم وقتم
واقع اســت! بنابراین با نام ناصرخســرو حداقل از دوازده ســالگی که به را بیهــوده تلف کنم و برای خودم یک ســرگرمی پیدا کنم.
دبیرستان رفتم آشــنا بودم ،علاوه بر آن شعر «عقاب» او را در دبیرستان هدف من از ابتدا همین بود .در هر حال ،آدم تلاش خودش
را م یکند ،یا به جایی که در نظر دارد م یرســد یا نم یرسد.
خوانده بودم .ولی سفرنام هاش را نخوانده بودم. اما چیزی را که من همیشــه مــد نظر دارم یک ضر بالمثل
انگلیسی اســت که یک بار شنیدم و خیلی برایم جالب بود.
ـ▪ ▪ـدچرهفرشورددیکنه م یگفتند م یدانید Luckبه چه معناســت؟ Luckیا شانس
یعنی .L، U، C، Kم یدانید مخفف چیســت؟ گفتم :مخفف
چیســت؟ گفتند. Labour Under Correct Knowledge :
یعنی اگر شــما اطلاعا ِت درســت داشته باشید و سخت کار
کنید ،معمولا خو ششانس خواهید بود .این همیشه سرمشق
من بوده است.
کردن به دنبال ناصر خسرو افتادید؟ به فکر سفر ▪ ▪ســا لهایی که وبلا گنویسی تازه در ایران شروع
خورشــیدی ،یعنی سه سال پیش از شروع ســال ۱۳۷۹
ســفر ،هنگام خواندن دیوان ناصرخســرو متوجه شدم که درگذشت او در
ســال ۳۸۲خورشیدی بوده است .با خود گفتم که سه سال بعد هزارمین شــده بود ،تعدادی از وبلا گها در حوز هی تخصصی
زاد روز ناصرخســرو و چهل و چهار ســال بعد از هزارمین سالروز سفر او خود ،بیش از خبرگزار یها و دیگر رسان هها در زمین هی
خواهد بود .چه م یشود اگر به این مناسبت کسی مسیری را که او پیموده، اطلا عرسانی با اســتقبال مخاطبان روب هرو م یشدند،
بپیماید و ببیند در این هزار ســال چه تغییراتی حاصل شــده است و چه اما الان جایگاه قبلی خود را از دســت داد هاند و این
چیزهائی بر جای مانــده و چه چیزهائی از بین رفته و چه چیزهای نوین روزها شاید بتوان گفت که سای تهایی چون بالاترین
دیگری به جای آ نها آمده است و جهان در این هزاره چه دگرگونی هائی و شــبک ههای اجتماعی چون فیس بــوک و توییتر
پیداکرده اســت و مردمان چگونه زندگــی م یکنند؟ از آن جایی که امید جایگاهی را که وبلا گهای ایرانی سابق بر این داشتند،
نداشتم که در آغاز هزاره سفر او زنده باشم تصمیم گرفتم که در هزاره تولد علیرضا زّرین غصب کرد هاند! چگونه م یتوان در چنین شــرایطی
بیش از چهل ســال است که سفرنامۀ ناصرخسرو به مثابه متنی که یکی
او این راه را بروم و گزارش خود را بنویسم. از شــاهکارهای ادب پارسی اســت ،مونس من بوده است .در ابتدا آنرا در همچنان جذابیت وبلاگ خود را به عنوان یک رسانه
نخستین و آخرین سفرم به ایران در تابستان 1351با اشتیاق خواندم و از
آن پس ،هر از چند گاهی به آن پناه بردهام و فال گرفت هام .سفرنامه برای ســای تهایی و وبلا گها حفظ کرد؟ ب ـرا ـایبتـخـوادنانبایدگداب ِگنوآیمن In touch with Iranian diversity
من به سان شعر بوده است :پر از رمز و رازهایی که در یک متن عالی نهفته که منابع من
▪ ▪بی شک ،سوای همپا شدن با ناصرخسرو و در مسیر سفرهای اســت .زبانی درخشان ،سخته و رک و راســت همراه با مزاح و فکاه هی بود کــه در ایران بودند و من بخشــی از موفقیت وبلاگم را
گاهگاهی .در ســفرنامه با حضور مستقیم راوی روبرو هستیم و او به نحوی مدیون آنها هســتم .یعنی وبلا گهایی که من بعد از مدتی
او ســفر کردن ،شما سفری روحی و اندیشــگی را هم با او دنبال بســیار سخی و ســاده از خود و گذار و روزگار خود م یگوید -از تجرب هی بــه این نتیجه رســیدم که وبلا گهای معتبری هســتند و
ســفری که به عزم آن سرزمین اجدادش را رها کرده و پا در سفر راههای
کرد هاید .در این گونه سفر ،سفری روحی و عاطفی ،با ناصر خسرو آنها را به عنوان منابعم اســتفاده کردم .شاید از جهتی ،من
دور و دراز گذاشته است.
دراز سفر این از بخشی تدریج به که سالی شش طی کـبهجاخهایلریفتجهاایهادد؟ر به از ســوی دیگر سفرنامه ،سفر ذهنی و روحی مردی است که از راه و رسم فقط بلندگو یــا مترجم آنها بودم .در عین حال ،شــرایطی
زندگ یی مأمور معذور یاش در دربار زمان هی خود برگشــته و روالی نوین که وبلا گنویســان ایرانی با آن مواج هاند اصلا با شرایط من
ـ و ناشــناخته را برای خود برگزیده اســت .زندگی راحت و رفاه معلوم را
را م یرفتم ،شــبانه روز با او و با کتابش بودم .گویی که همیشه همراه من در خدمت ترکان ســلجوق ترک گفته و به ماجرای ناشــناخت هی سفری
اســت .در لحظاتی در عالم خیــال او و برادر و غلامش را رو در رو ملاقات طولانی خود را سپرده است .البته مقصد اصل یاش مکه است ،خان هی خدا قابل مقایســه نیست .اما این را باید در نظر داشته باشیم که
کردهام. و پیامبر ،و بی شــک تا آن سوی دیار سلطنت ترکان و سرسپردگ یهای آدم هی چگاه نباید در یک جا بماند .باید همیشــه سعی کند
پویا باشــد .اگر راههای جدیدی پیــش آمده و مثلا اگر الان
▪ ▪در طول سفرهاتان در مســیر سفر نامه ،ناصر خسرو همیشه سنتی و نکبت آور. شــبک ههای اجتماعی تاثیرگذارتر هستند ،خب ،فرد باید از
کدام یک از ما حاضر است که آسانی و رفاه یک زندگی اشرافی را پشت سر آنها اســتفاده کند یعنی وقتی در وبلاگش چیزی م ینویسد
همراه و راهنمای شــما بوده است و چه بسا گفتگویی درونی با او بگذارد و خود را در چهل سالگی به دست قضا و قدر رها کند؟ ناصرخسرو بایــد در فی سبوک یــا توییتر هم تبلیــ غاش کند .مثلا من
داشت هاید ،احساس و اندیش هی شما در این همراهی و ه مصحبتی مردی بود که چنین عزمی کرد و سفرنامه بازتاب و نتیج هی این عزم جزم وقتی پســتی در وبلاگم م یگذارم ،از هر راهی مثل ایمیل،
فی سبوک و توییتر اســتفاده م یکنم تا آن خبر تکثیر شود.
چه مسیری را طی کرده است؟ است. چیز دیگری که شاید توانسته است هنوز این وبلاگ را جذاب Vol. 20 / No. 1217 - Friday, Dec. 14, 2012
مصاحب های که در زیر م یخوانید گفتگوی من با انسانی فرهیخته است که نگه دارد ،توجه به این نکته اســت که ما ایران یها دوســت
ـ ـمســیرهای پر پیــچ و خمی .از ابتدا که ســفر را شــروع کردم ،فکر قریب هزار ســال پس از ســفر تاریخ یی ناصرخسرو ،ر ّد پای او را گرفته داریم وقتی چیزی را م ینویسیم ،خیلی بلند بنویسیم .انگار
و گام به گام او با ســفرنامه پیش رفته و به ســفر رفته اســت و خود نیز
نم یکــردم که آن را اصلًا به پایان برســانم .م یدانید که در ســال ۱۳۸۲ در موازات با ســفرنام هی ناصرخسرو ،کتابی نوشته است همراه با عکس و
( ۲۰۰۴میلادی) خاورمیانه در جنگ و التهاب م یســوخت .بخشی از سفر
توضیح و شرح و تفسیر که امیدوارم به زودی در ایران منتشر شود.
دکتر محمدرضا توکلی صابری انســانی فرزانه ،فروتن و پرکار است و امید که هر چه مقاله طولان یتر باشــد از نظر ما کلاس بیشــتری
من این است که در طی این مصاحبه ،دیگران هم با او و کارهایش ،به ویژه دارد .من در مطالبی که به زبان انگلیســی م ینویسم درست
برعکــ ِس این عمل م یکنم .یعنی این را در نظر م یگیرم که
عشق و علاق هی بی حصرش به ناصرخسرو آشنا شوند[ .علیرضا زّرین] چیزی را که باید گفته شــود ،در خلاص هترین شکل بگویم.
الان مطالب آ نقدر در اینترنت زیاد شــده است که ما بیشتر
مقال هها را scrollم یکنیم یعنــی نم یتوانیم آنها را با دقت
بخوانیم .مثلا اگر شما اعلامی ههای اوپوزیسیون را ببینید ،به
طور مثال ،بیانی ههای آقای موسوی قبل از دستگیر شد ناش
آن قدر طولانی بود که حتی ما که به سیاســت علاقه داریم
نم یتوانســتیم تمام آن را بخوانیم .اعلامی ههای اوپوزیسیون
بیش از اندازه طولانی است .ما نباید فکر کنیم که مرکز دنیا
هستیم و مقالات ما را باید خط به خط بخوانند! باید به زبان
▪ ▪با ســپاس از قبول شــرکت در این گفتگو ،لطفًا شمه ای از مردم صحبت کنیم و در نظر داشته باشیم که حجم زیادی از
اطلاعات دارد از جاهای مختلف به مردم م یرسد .ما پنجرهی
سرگذشت و فعالی تهای علمی و ادبی خود را بیان کنید. کوچکی داریم که باید از آن حداکثر اســتفاده را بکنیم .من
بارهــا مقالات ایرانی چندین هزار کلم های را دیدهام که فقط
ـ ـمن فار غالتحصیل دانشکده داروســازی تهران هستم و از دانشگاه دو یک پاراگراف م یتوانســته تمام چیزهایی را که در آنها گفته
شده است ،بگوید .نباید کاری کنیم که خوانندهی ما خسته
مونفورت در انگلســتان درجه دکتری در شــیمی پزشکی و فوق دکتری شود یا مقاله برای او خست هکننده شود .
از دانشــگاه اک ستر دارم .چند ســالی هم در دانشگاههای ایران و انگلیس
و آمریکا به تدریس و تحقیق مشــغول بودهام و اکنون هم دریک کمپانی ▪▪ادامه دارد.
انتشــارات علمی در آمریکا نویسنده علمی هستم .در ایران سردبیر نشریه
محمدرضا توکلی صابری طب و دارو بوده و با چند نشــریه دیگر مانند دارو و درمان ،پیام ،و رازی
همکاری داشــتم که اکنون هم همچنان ادامه دارد .در آمریکا هم با چند
نشریه ادبی و علمی همکاری م یکنم.
گفتوگو بادکتر رضا صابری ▪ ▪به هنگام راه انداختن این وبلاگ در ســال 2005 32
پیرامون فعالیتهای فرهنگی و علمیاش و نیز سفرهایی که فکر م یکردید که این همه با اســتقبال روب هرو شود و 32
در موازات مسیر سفرنامه ناصرخسرو انجام گرفته است
چهار سال بعد ،جایز هی بی نالمللی معتبری هم به آن
ـ▪ ▪ـلمینستاکتنکوتنادبرهاحدیومدنتچهشلرکتشادبهتدارنزمینه پزشــکی ،داروسازی ،علم، آنچــه در پی م یخوانید؛ گف توگوی دکتر علیرضا زرین با دکتر محمدرضا سال متسیب /شماره - 1217جمعه 24رذآ 1391
توکلی صابری است« .دکتر محمدرضا توکلی صابری ،انسانی فرهیخته که تعلق بگیرد؟ یعنی آن زمانی که نوشتن در وبلاگتان را
ادبیات و فلســفه ترجمه و تألیف کردهام .بعضی از آ نها از این قرار است: قریب هزار سال پس از سفر تاریخ یی ناصرخسرو ،ر ّد پای او را گرفته و گام
فرهنگ دارویی ،فرهنگ داروسازی ،گیاهان دارویی ،شش نظریه که جهان به گام او با سفرنامه پیش رفته و به سفر رفته است و خود نیز در موازات با شروع کردید انتظار داشتید که این مخاطب گسترده
را تغییر داد ،پیگیری دیوان هوار ،چند تا لیس؟ قوانین ،نظریه های علمی ،و سفرنام هی ناصرخسرو ،کتابی نوشته است همراه با عکس و توضیح و شرح را میان انگلیســی زبا نها پیدا کند ،یا صرفًا شروع
چیزهای دیگر ،به ژنوم خوش آمدید ،و چرا اندازه مهم است؟ و تفسیر که امیدوارم به زودی در ایران منتشر شود». کـرـدیمدسل؟ماً آدم کاری را فقط به خاطر ای نکه شروعش کرده
▪ ▪از چه زمانی ،چرا و چگونه به ســفرنامه و ناصر خسرو گرایش باشد ،شــروع نم یکند .من این کار را برای سرگرمی شروع
یاـفتـیرادسـوـتعلاشقممنندپنشجدیسادل؟در دبیرستان ناصرخسرو درس خواندم ،سپس نکردم .خودم کار دیگری داشــتم و نوشتن وبلاگ بخشی از
وقت مرا م یگرفت و بخشی از زمانی را که باید صرف خانواده
سال آخر به دبیرســتان دارالفنون رفتم ،که آن هم در خیابان ناصرخسرو م یکردم برای این وبلاگ م یگذاشتم .من نم یخواستم وقتم
واقع اســت! بنابراین با نام ناصرخســرو حداقل از دوازده ســالگی که به را بیهــوده تلف کنم و برای خودم یک ســرگرمی پیدا کنم.
دبیرستان رفتم آشــنا بودم ،علاوه بر آن شعر «عقاب» او را در دبیرستان هدف من از ابتدا همین بود .در هر حال ،آدم تلاش خودش
را م یکند ،یا به جایی که در نظر دارد م یرســد یا نم یرسد.
خوانده بودم .ولی سفرنام هاش را نخوانده بودم. اما چیزی را که من همیشــه مــد نظر دارم یک ضر بالمثل
انگلیسی اســت که یک بار شنیدم و خیلی برایم جالب بود.
ـ▪ ▪ـدچرهفرشورددیکنه م یگفتند م یدانید Luckبه چه معناســت؟ Luckیا شانس
یعنی .L، U، C، Kم یدانید مخفف چیســت؟ گفتم :مخفف
چیســت؟ گفتند. Labour Under Correct Knowledge :
یعنی اگر شــما اطلاعا ِت درســت داشته باشید و سخت کار
کنید ،معمولا خو ششانس خواهید بود .این همیشه سرمشق
من بوده است.
کردن به دنبال ناصر خسرو افتادید؟ به فکر سفر ▪ ▪ســا لهایی که وبلا گنویسی تازه در ایران شروع
خورشــیدی ،یعنی سه سال پیش از شروع ســال ۱۳۷۹
ســفر ،هنگام خواندن دیوان ناصرخســرو متوجه شدم که درگذشت او در
ســال ۳۸۲خورشیدی بوده است .با خود گفتم که سه سال بعد هزارمین شــده بود ،تعدادی از وبلا گها در حوز هی تخصصی
زاد روز ناصرخســرو و چهل و چهار ســال بعد از هزارمین سالروز سفر او خود ،بیش از خبرگزار یها و دیگر رسان هها در زمین هی
خواهد بود .چه م یشود اگر به این مناسبت کسی مسیری را که او پیموده، اطلا عرسانی با اســتقبال مخاطبان روب هرو م یشدند،
بپیماید و ببیند در این هزار ســال چه تغییراتی حاصل شــده است و چه اما الان جایگاه قبلی خود را از دســت داد هاند و این
چیزهائی بر جای مانــده و چه چیزهائی از بین رفته و چه چیزهای نوین روزها شاید بتوان گفت که سای تهایی چون بالاترین
دیگری به جای آ نها آمده است و جهان در این هزاره چه دگرگونی هائی و شــبک ههای اجتماعی چون فیس بــوک و توییتر
پیداکرده اســت و مردمان چگونه زندگــی م یکنند؟ از آن جایی که امید جایگاهی را که وبلا گهای ایرانی سابق بر این داشتند،
نداشتم که در آغاز هزاره سفر او زنده باشم تصمیم گرفتم که در هزاره تولد علیرضا زّرین غصب کرد هاند! چگونه م یتوان در چنین شــرایطی
بیش از چهل ســال است که سفرنامۀ ناصرخسرو به مثابه متنی که یکی
او این راه را بروم و گزارش خود را بنویسم. از شــاهکارهای ادب پارسی اســت ،مونس من بوده است .در ابتدا آنرا در همچنان جذابیت وبلاگ خود را به عنوان یک رسانه
نخستین و آخرین سفرم به ایران در تابستان 1351با اشتیاق خواندم و از
آن پس ،هر از چند گاهی به آن پناه بردهام و فال گرفت هام .سفرنامه برای ســای تهایی و وبلا گها حفظ کرد؟ ب ـرا ـایبتـخـوادنانبایدگداب ِگنوآیمن In touch with Iranian diversity
من به سان شعر بوده است :پر از رمز و رازهایی که در یک متن عالی نهفته که منابع من
▪ ▪بی شک ،سوای همپا شدن با ناصرخسرو و در مسیر سفرهای اســت .زبانی درخشان ،سخته و رک و راســت همراه با مزاح و فکاه هی بود کــه در ایران بودند و من بخشــی از موفقیت وبلاگم را
گاهگاهی .در ســفرنامه با حضور مستقیم راوی روبرو هستیم و او به نحوی مدیون آنها هســتم .یعنی وبلا گهایی که من بعد از مدتی
او ســفر کردن ،شما سفری روحی و اندیشــگی را هم با او دنبال بســیار سخی و ســاده از خود و گذار و روزگار خود م یگوید -از تجرب هی بــه این نتیجه رســیدم که وبلا گهای معتبری هســتند و
ســفری که به عزم آن سرزمین اجدادش را رها کرده و پا در سفر راههای
کرد هاید .در این گونه سفر ،سفری روحی و عاطفی ،با ناصر خسرو آنها را به عنوان منابعم اســتفاده کردم .شاید از جهتی ،من
دور و دراز گذاشته است.
دراز سفر این از بخشی تدریج به که سالی شش طی کـبهجاخهایلریفتجهاایهادد؟ر به از ســوی دیگر سفرنامه ،سفر ذهنی و روحی مردی است که از راه و رسم فقط بلندگو یــا مترجم آنها بودم .در عین حال ،شــرایطی
زندگ یی مأمور معذور یاش در دربار زمان هی خود برگشــته و روالی نوین که وبلا گنویســان ایرانی با آن مواج هاند اصلا با شرایط من
ـ و ناشــناخته را برای خود برگزیده اســت .زندگی راحت و رفاه معلوم را
را م یرفتم ،شــبانه روز با او و با کتابش بودم .گویی که همیشه همراه من در خدمت ترکان ســلجوق ترک گفته و به ماجرای ناشــناخت هی سفری
اســت .در لحظاتی در عالم خیــال او و برادر و غلامش را رو در رو ملاقات طولانی خود را سپرده است .البته مقصد اصل یاش مکه است ،خان هی خدا قابل مقایســه نیست .اما این را باید در نظر داشته باشیم که
کردهام. و پیامبر ،و بی شــک تا آن سوی دیار سلطنت ترکان و سرسپردگ یهای آدم هی چگاه نباید در یک جا بماند .باید همیشــه سعی کند
پویا باشــد .اگر راههای جدیدی پیــش آمده و مثلا اگر الان
▪ ▪در طول سفرهاتان در مســیر سفر نامه ،ناصر خسرو همیشه سنتی و نکبت آور. شــبک ههای اجتماعی تاثیرگذارتر هستند ،خب ،فرد باید از
کدام یک از ما حاضر است که آسانی و رفاه یک زندگی اشرافی را پشت سر آنها اســتفاده کند یعنی وقتی در وبلاگش چیزی م ینویسد
همراه و راهنمای شــما بوده است و چه بسا گفتگویی درونی با او بگذارد و خود را در چهل سالگی به دست قضا و قدر رها کند؟ ناصرخسرو بایــد در فی سبوک یــا توییتر هم تبلیــ غاش کند .مثلا من
داشت هاید ،احساس و اندیش هی شما در این همراهی و ه مصحبتی مردی بود که چنین عزمی کرد و سفرنامه بازتاب و نتیج هی این عزم جزم وقتی پســتی در وبلاگم م یگذارم ،از هر راهی مثل ایمیل،
فی سبوک و توییتر اســتفاده م یکنم تا آن خبر تکثیر شود.
چه مسیری را طی کرده است؟ است. چیز دیگری که شاید توانسته است هنوز این وبلاگ را جذاب Vol. 20 / No. 1217 - Friday, Dec. 14, 2012
مصاحب های که در زیر م یخوانید گفتگوی من با انسانی فرهیخته است که نگه دارد ،توجه به این نکته اســت که ما ایران یها دوســت
ـ ـمســیرهای پر پیــچ و خمی .از ابتدا که ســفر را شــروع کردم ،فکر قریب هزار ســال پس از ســفر تاریخ یی ناصرخسرو ،ر ّد پای او را گرفته داریم وقتی چیزی را م ینویسیم ،خیلی بلند بنویسیم .انگار
و گام به گام او با ســفرنامه پیش رفته و به ســفر رفته اســت و خود نیز
نم یکــردم که آن را اصلًا به پایان برســانم .م یدانید که در ســال ۱۳۸۲ در موازات با ســفرنام هی ناصرخسرو ،کتابی نوشته است همراه با عکس و
( ۲۰۰۴میلادی) خاورمیانه در جنگ و التهاب م یســوخت .بخشی از سفر
توضیح و شرح و تفسیر که امیدوارم به زودی در ایران منتشر شود.
دکتر محمدرضا توکلی صابری انســانی فرزانه ،فروتن و پرکار است و امید که هر چه مقاله طولان یتر باشــد از نظر ما کلاس بیشــتری
من این است که در طی این مصاحبه ،دیگران هم با او و کارهایش ،به ویژه دارد .من در مطالبی که به زبان انگلیســی م ینویسم درست
برعکــ ِس این عمل م یکنم .یعنی این را در نظر م یگیرم که
عشق و علاق هی بی حصرش به ناصرخسرو آشنا شوند[ .علیرضا زّرین] چیزی را که باید گفته شــود ،در خلاص هترین شکل بگویم.
الان مطالب آ نقدر در اینترنت زیاد شــده است که ما بیشتر
مقال هها را scrollم یکنیم یعنــی نم یتوانیم آنها را با دقت
بخوانیم .مثلا اگر شما اعلامی ههای اوپوزیسیون را ببینید ،به
طور مثال ،بیانی ههای آقای موسوی قبل از دستگیر شد ناش
آن قدر طولانی بود که حتی ما که به سیاســت علاقه داریم
نم یتوانســتیم تمام آن را بخوانیم .اعلامی ههای اوپوزیسیون
بیش از اندازه طولانی است .ما نباید فکر کنیم که مرکز دنیا
هستیم و مقالات ما را باید خط به خط بخوانند! باید به زبان
▪ ▪با ســپاس از قبول شــرکت در این گفتگو ،لطفًا شمه ای از مردم صحبت کنیم و در نظر داشته باشیم که حجم زیادی از
اطلاعات دارد از جاهای مختلف به مردم م یرسد .ما پنجرهی
سرگذشت و فعالی تهای علمی و ادبی خود را بیان کنید. کوچکی داریم که باید از آن حداکثر اســتفاده را بکنیم .من
بارهــا مقالات ایرانی چندین هزار کلم های را دیدهام که فقط
ـ ـمن فار غالتحصیل دانشکده داروســازی تهران هستم و از دانشگاه دو یک پاراگراف م یتوانســته تمام چیزهایی را که در آنها گفته
شده است ،بگوید .نباید کاری کنیم که خوانندهی ما خسته
مونفورت در انگلســتان درجه دکتری در شــیمی پزشکی و فوق دکتری شود یا مقاله برای او خست هکننده شود .
از دانشــگاه اک ستر دارم .چند ســالی هم در دانشگاههای ایران و انگلیس
و آمریکا به تدریس و تحقیق مشــغول بودهام و اکنون هم دریک کمپانی ▪▪ادامه دارد.
انتشــارات علمی در آمریکا نویسنده علمی هستم .در ایران سردبیر نشریه
محمدرضا توکلی صابری طب و دارو بوده و با چند نشــریه دیگر مانند دارو و درمان ،پیام ،و رازی
همکاری داشــتم که اکنون هم همچنان ادامه دارد .در آمریکا هم با چند
نشریه ادبی و علمی همکاری م یکنم.