Page 25 - Shahrvand BC No.1325
P. 25
‫‪25‬‬ ‫گف ‌توگو با سمیه طوسی به بهان ‌هی انتشار کتاب «طاء»؛‬ ‫ادبیات ‪:‬‬

‫گفت ساده‌نویسان تنها به انبوه سازی! رسید ‌هاند‬
‫و گو‬
‫محافل شعری تبدیل شده است چیست؟‬ ‫شا ◊عقربالان‪،‬دررومزقناالم‌ها‌هنیگاگرفات ‌هنامو‬
‫که بر مبنای اظهارات اساســی ساد‌هنویسان‪،‬‬ ‫سپیده جدیری‬
‫تلاش ساد‌هنویســی برای رهایی شعر از تکنی ‌کها و کارکردهای کلیش ‌های‬
‫و تکراری زبان و نزدیک شــدن به شــعر به زبان روزمره و ورود تجربیات‬
‫سمیه طوسی شاعر و منتقد است و در هر دو زمینه آثار قابل تاملی آفریده‪ ،‬امروزی به شــعر است‪ .‬ولی ساد‌هنویســان به مدت یک دهه‪ ،‬با استناد به‬
‫اما از آنجا که گزید‌هگوی اســت و در انتشــار اشــعارش وسواس به خرج آثارشــان نشــان داد‌هاند که نه تنها جریان و راهکاری مناسب برای شعر‬
‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1325‬جمعه ‪ 19‬ید ‪1393‬‬ ‫م ‌یدهد و مانند بسیاری‪ ،‬هر چه را بسراید چاپ نم ‌یکند‪ ،‬بیشتر به عنوان معاصــر ارائه نکرد‌هاند بلکه با تولید انبوهی از آثاری که هیچ خاصیت قابل‬
‫منتقد شــناخته شده است تا شاعر‪ ،‬هر چند که به اعتقاد او‪« ،‬دو مقول ‌هی اشاره ندارد‪ ،‬تنها به انبوه سازی! رسید‌هاند و آنچه در عمل اتفاق افتاده‪ ،‬نه‬
‫شعر و نقد از هم جدا نیست»‪ .‬طوسی از منتقدان دقیق و سرسخت جریان تنها نجات دهنده نیست بلکه خود تبدیل به معضلی برای شعر شده است‪.‬‬
‫ساد‌هنویسی در شــعر امروز ایران است و این رویکرد انتقادی در تعدادی ببینید ما نم ‌یتوانیم نادیده بگیریم که دنیا به ســمت پســا آوانگارد پیش‬
‫از مقالاتی که به قلم او انتشار یافته نیز به چشم م ‌یخورد‪ .‬با او به بهان ‌هی م ‌یرود و متاســفانه نم ‌یتوانیم نادیده بگیریــم که ما مخاطبانی داریم که‬
‫هنوز در عبور از کلاســیک به مدرنیسم مردد و حتی متعص ‌باند‪ .‬ما بجای‬
‫آنکه ذهن مخاطب را با حداکثر رو ‌شهای دریافت و کشــف دنیای واقعی‬ ‫انتشار نخستین مجموعه شعرش‪« ،‬طاء» به گف ‌توگو نشست ‌هایم‪.‬‬

‫▪ ▪بسیاری از شاعرا ِن نس ِل بعد از من‪ ،‬شیو ‌های از سرایش را آغاز آشــنا کنیم و حتی پرورش دهیم‪ ،‬به حداقــل تلاش برای دریافت‪ ،‬عادت‬
‫کرد ‌هاند که در آن نه «زبا ِن خا ِص شاعر» محلی از اِعراب دارد و نه داد‌هایم‪ .‬مخاطب ساد‌هنویسی‪ ،‬احتمالا آثاری را م ‌یخواند که به راحتی آنها‬
‫توجه خاصی به ساختارمند بود ِن کلام به چشم م ‌یخوَرد‪ .‬این شعر را م ‌یفهمــد و راح ‌تتر تطبیق عینی م ‌یدهد‪ .‬کاوش عمیقی در اثر ندارد‪ .‬نم ‌یخواهم بیان کننده و تاوی ‌لگر اثری باشــم که خود قسمتی از متن آن‬
‫هیچ ویژگ ‌یای ندارد که آن را مثلًا بتوان به عنوان مشخص ‌هی این اثر بر حداق ‌لها بنا شــده‪ ،‬و بدون تعارف‪ ،‬گاهی با حذف تقطیع‪ ،‬دقیقا یک محسوب م ‌یشوم‪ .‬اثر دیدار ‌یای که در مجموعه وجود دارد و آخرین شعر‬
‫سب ِک شعری برشــمرد‪ .‬همه چیز در آن از زبان گرفته تا شیو ‌هی جمل ‌هی روزمره م ‌یشود‪ ،‬که مخاطب آن را بعنوان شعر خوانده است‪ ،‬پس کتاب نیز به شمار م ‌یآید‪ ،‬بنا به دیداری بودن آن‪ ،‬متمایز از دیگر آثار است‬
‫تصویرسازی و تا تفکر‪ ،‬به طرز شــگف ‌تآوری ساده و دم دستی خود نیز پس از مدتی همین نمونه شــعر را در جملات روزمر‌هاش کشف ولی هما ‌نطور که قبلا هم گفت ‌هام‪ ،‬آن اثر هم قسمتی از فرم مجموعه است‬
‫شده و تاســ ‌فبارتر ای ‌نکه‪ ،‬میان آثار اغلب این شاعران شباه ِت م ‌یکنــد و بعد بین اینکه‪« :‬چیزی که گفتم‪ ،‬یک جمله معمولی بود‪ ،‬نکند و تمایز هما ‌نطور که م ‌یدانیم تکنیکی برای دیده شــدن است‪ .‬مخاطبی‬
‫عجیبی به چشم م ‌یخوَرد گویی که تمام این اشعار را شاعر واحدی شعرهایی که خواند‌هام نیز همین طور باشد؟» و یا «من هم م ‌یتوانم شعر که با آثار دیداری آشــنا باشد‪ ،‬م ‌یداند که کشف این دسته از آثار‪ ،‬نیازمند‬
‫سروده است‪ .‬شما و معدودی دیگر با ای ‌نکه از شاعران همین نسل بگویم»‪ ،‬دومی را انتخاب م ‌یکند‪ ،‬در نهایت ذوق و شوق برای خودش شاعر خوانش بصری است‪ .‬ذهن علاوه بر رو ‌شهای معمول‪ ،‬باید متن و معنا را از‬
‫نق ‌شهای ترسیمی بیشتری دریافت و تاویل کند‪ .‬هر آنچه در اثر دیداری‪،‬‬ ‫به شــمار م ‌یآیید‪ ،‬به این موج ساد ‌هنویسی اعتنای چندانی نشان م ‌یشود و الی آخر‪.‬‬
‫بعنوان متبادر کننده و اشــار‌هگر تعبیه شده باشد‪ ،‬در تاویل آن‪ ،‬تاثیر بسزا‬
‫نداده و مسیر شــعری خا ِص خود را طی کرد ‌هاید؛ مثلا در همین‬
‫کتاب "طاء"‪ ،‬رویکرد زبانی و شــیو ‌هی آواساز ِی خا ِص خود شما ▪ ▪توجه شما به «ها» در شعرهایتان ناشی از چیست؟ منظورم این و حتی مســتقیم دارد و مخاطب را به کشــف و شهودهای دیگری ارجاع‬
‫م ‌یدهد‪ .‬این اثر دیداری نیز مواردی ازین دست و حتی دیگر را با خود دارد‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫که علاوه بر آن‪ ،‬با فرم مجموعه هم مطابق اســت و فرم هم قسمتی از آن‬ ‫متفاوتی‬ ‫آن انجام داد ‌هاید؟‬ ‫اس ◊مت ک‌یدهانیچمرا«بهیا»شعتلرایوهنبرآوعالاسمازت ‌یجرما بعا‪،‬‬ ‫پررن ‌گترین ویژگی کتاب را تشــکیل م ‌یدهد‪ .‬چگونه در مقابل‬
‫خوددارای مفاهیم آوایی‬ ‫وسوس ‌هی سرود ِن شــعر «پر مخاطب» (!) مقاومت کردید؟ چطور‬
‫بر مسیر رسیدن به زبان و جمل ‌هبند ‌یهایی که خا ِص خودتان باشد است که هر کدام حتی پیامدها و حالات عاطفی متغیری را م ‌یتواند بدنبال شــده که در کنار هم گذاری شکل دیداری‪ ،‬نوشت ‌هها و باتبع برداش ‌تها و‬
‫داشــته باشد‪ .‬اگر دقت کرده باشــید‪ ،‬لحن و استفاده از بار آوایی و کلامی تاوی ‌لها‪ ،‬لذت کشف و متن دیگری را برای مخاطب به همراه خواهد داشت‪.‬‬
‫ثابت قدم ماندید؟‬
‫ ◊نکات دقیقی در ســوال شــما وجود دارد که بخودی خود بسیاری از در تمام آثار‪ ،‬همســان نیســت و سعی شــده متفاوت بیان شود که برای‬
‫جوا ‌بها را م ‌يتواند بيان كرده باشد‪ .‬ای ‌نکه نسل تاز‌هتر سراغ ساد‌هنویسی این تفاوت‪ ،‬زبان‪ ،‬لحن‪ ،‬فضای اثر و حتی فرم شــعر در نشان دادن آن‪ ،‬به ▪ ▪سمیه طوســی سا ‌لهاست که نقد م ‌ینویسد اما این نخستین‬
‫رفت ‌هاند و بهتر اســت بگوییم از آن متاثر شد‌هاند‪ ،‬شاید برم ‌یگردد به روش کار گرفته شــد‌هاند‪ .‬اما ای ‌نکه بیشترین آواسازی با «ها» انجام شده‪ ،‬برای کتاب شعر ‌یســت که منتشر کرده است‪ .‬شــاید به همین علت‪،‬‬
‫پرورش استعدادها که متاسفانه هیچ چارچوب یا نظام درستی برای پرورش من تازه است و شــاید م ‌یتوان گفت تاثیر آن در شما بعنوان مخاطب اثر بیشتر به منتقد بودن شناخته شده باشد تا شاعر بودن‪ .‬حال آ ‌نکه‬
‫استعدادهای شعری وجود ندارد‪ .‬نم ‌یخواهم بگویم کدام روش صحیح است اســت که حتی از زاویه دقی ‌قتر‪ ،‬این برداشت م ‌یتواند نشات گرفته از بار شــعرهایش جزء آن معدود آثار ‌یست که بعد از مد ‌تها خواند ِن‬
‫یا چه روشــی م ‌یتواند کارساز باشــد‪ ،‬م ‌یگویم که روش مرسوم‪ ،‬موجب عاطفی«ها» باشــد که شما بعنوان یک زن‪ ،‬این بار عاطفی را بیشتر لمس اشعار یکنواخ ِت دیگران از آن لذت بردم‪ .‬برایم بگویید دلیل این‬
‫تاثیرها و تاثرها شــده و بقول شــما‪ ،‬کار را به جایی رسانده که گویا یک کرده و با آن ارتباط گرفت ‌هاید که نشــان از توفیق اثر‪ ،‬دارد و برایم بســیار تاخیر در انتشار شعرها به نسبت انتشار مقالاتتان چه بوده است؟‬
‫ ◊ای ‌نکه مقالات زودتر منتشر و بیشتر دیده شده‪ ،‬جدای از برخی دلایل‪،‬‬ ‫تعداد صدای مختلف یک متن یکسان را در حال خوانش هستند‪ ،‬بطوری مشعوف کننده است‪.‬‬
‫شــاید برم ‌یگردد به فضای بهتری که برای انتشار آنها وجود داشته است‬ ‫که راوی عوض م ‌یشــود ولی در اصل روایت تغییــری وجود ندارد‪ .‬اما در‬
‫‪Vol. 22 / No. 1325 - Friday, Jan. 9, 2015‬‬ ‫مــورد عدم تاثیرپذیری و عدم همراهی با این موج‪ ،‬شــاید بتوان گفت که ▪ ▪علت ای ‌نکه اســم کتاب را میان تمام حروفی که سرفص ‌لهای ولی انتشار مجموعه‪ ،‬همیشــه موانع و مشکلاتی را با خود همراه دارد که‬
‫خواه‪ -‬ناخواه تاخیرهایی را موجب م ‌یشود‪ .‬گذشته از آن‪ ،‬بخوبی م ‌یدانیم‪،‬‬ ‫برم ‌یگردد به نوع نگرش‪ ،‬دریاف ‌تها و البته پرور ‌شهای ذهنی‪ .‬اثری که با‬
‫انتشار مجموعه همیشه نیازمند آثاری است که از نظر شاعر آن‪ ،‬نهایی شده‬ ‫ابتدا‬ ‫هم‬ ‫انتخاب کرد ‌هاید چیست؟‬ ‫کت ا◊قببلراا تدرشمکصیاحلبمه ب‌یادآرهمنادن‪،‬پا«سطـاـء»خ‬ ‫یک بار خوانده شدن‪ ،‬لذت کشف و دریاف ‌تاش را از دست بدهد و مخاطب‬
‫این ســوال را گفت ‌هام‪ .‬اینجا‬
‫را برای خوان ‌شهای مجدد‪ ،‬وادار نکند‪ ،‬هیچ گاه اثر مطلو ‌بام نبوده‪ .‬شــاید همان جواب را عنوان م ‌یکنم که‪« :‬هیچ نامی بی هدف نیست اما اینجا نام باشد و شــاعر به قابلیت آثار برای انتشار کتاب بعنوان مجموع ‌های که در‬
‫بتوان اذعان کرد که ما‪ ،‬معدود شــاعران مدنظر شــما‪ ،‬اثر کیفی را به اثر کتاب‪ ،‬بیش از یک هدف دارد‪ .‬هر ســوالی که برای شمای مخاطب پیش کارنام ‌هی وی ثبت م ‌یشود و همیشه ملاکی برای ارزیابی وی خواهد بود‪،‬‬
‫کمی‪ ،‬ترجیح داده و موج سواری نکرد‌هایم که خود م ‌یتواند نشات گرفته از آورده حتما به جواب یا جوا ‌بهایی منتهی م ‌یشود که مجموع این جوا ‌بها اعتقاد داشــته باشد‪ .‬فرای ازین موارد‪ ،‬به اعتقاد من دو مقوله شعر و نقد از‬
‫تفاوت ارز ‌شها و نگر ‌شها باشد تا رسیدن به زبانی که راوی آن‪ ،‬صدا‪ ،‬لحن را کنــار هم بچینید و ببینید همــه این معانی کنار هم‪ ،‬چه معنا یا معانی هم جدا نیست و من شعر و نقد را در امتداد هم م ‌یدانم که پرداختن به هر‬
‫جدیدی م ‌یســازند‪ .‬این معنا یا معناهای جدید راه یا را‌هها را به شما نشان کدام‪ ،‬جدای از دیگری نم ‌یباشد‪.‬‬ ‫و راویت خاص خود را دارد‪.‬‬
‫خواهد داد‪».‬‬
‫▪ ▪موضوع این است که حتی تعدادی از شاعرا ِن ده ‌هی هفتادی سوالی که در ذهن شما ایجاد شده‪« ،‬چرا از میان تمام سرفص ‌لهای یا ▪ ▪دوست دارید شــما را در زمر ‌هی «شــاعران زبان» به شمار‬
‫که اتفاقا بســیار هم بر محوری ِت زبان در شعرشان تاکید داشتند‪ ،‬اسامی اشعار‪ ،‬طاء انتخاب شده؟»‪ ،‬و کنجکاوی که برانگیخته‪ ،‬م ‌یتواند بیاوریم؟ اگر چنین است‪ ،‬میان شاعران زبان در شعر معاصر ایران‪،‬‬
‫چند صباح ‌یســت که تحت تاثیر موج ساد ‌هنویسی‪ ،‬به این وادی منتهی به پاسخ یا پاس ‌خهایی باشد‪ ،‬برای مثال کافی است شمای مخاطب‪ ،‬آثار کدا ‌میک را به نگرش شعری خود نزدی ‌کتر م ‌یدانید؟‬

‫درافتاد ‌هاند و تمام آنچه را که ویژگ ِی شعر ‌یشان محسوب م ‌یشد جواب را در بررسی معانی هر سرفصل انجام دهید تا به سمت کلیدها و ◊چندان به دســته بند ‌یهای شــاعران اعتقاد ندارم و باتبع از هرگونه‬
‫و امضایی پای آثارشان به شمار م ‌یآمد‪ ،‬از شعر خود زدود ‌هاند‪ .‬من باتبع کش ‌فهای دیگری رهنمود شوید که مطمئنا حتی برای من نیز تازه دست ‌هبندی یا در ســایه بودنی شــعرم را مبری م ‌یدانم‪ .‬نسبت شاعر به‬
‫نام نم ‌یبرم که سوء تفاهمی پیش نیاید اما این تغییر چشمگیر در است و کنار هم گذاری معانی و معانی آنها با هم‪ ،‬علاوه بر پاسخ‪ ،‬منجر به دست ‌های خاص‪ ،‬بیشتر از خود او‪ ،‬اثرش را تحت لوا قرار م ‌یدهد که حتی‬
‫گاه ممکن اســت دیگر تجربیات و ارائ ‌ههای شاعر در هنر زبان را نادیده یا‬ ‫سبک و نگر ِش شــعری آنها را در همین فیس بوک هم به وضوح کشف‪ ،‬تاویل و زایش متن شود‪.‬‬
‫کمرنگ کند‪ .‬شعر‪ ،‬خلق و آفرینش اســت با تمام ابزاری که شاعر بتواند‬
‫م ‌‌یشود مشاهده کرد‪ .‬به نظر شــما که رویکرد نقادان ‌های نیز در‬
‫مقال ‌ههایتان دربار ‌هی موج ساد ‌هنویسی به چشم م ‌یخورد‪ ،‬عل ِت این ▪ ▪تاویل خودتان از آن شــعر دیــداری کــه در کتاب وجود از آن درست اســتفاده کند و مخاطبش را به کشف برساند‪ .‬مخاطبی که‬
‫‪25‬‬ ‫از کشــف اثر‪ ،‬به لذت متن م ‌یرســد‪ .‬به ذوق‪ .‬پس شاعر بودن برای من‬
‫کاف ‌یست‪ .‬شاعری که بتواند زبان و مسیر خودش را داشته باشد‪.‬‬ ‫دا ر◊دهچریچسندته؟ربهمولخفص‪،‬ودر بص‪،‬راببرخاثرشخدویددامرخِایطآنب‪.‬آن به شــمار م ‌یآید‪ ،‬اما‬ ‫همه اهمیــت دادن به تعداد مخاطب و به تََب ِع آن‪ ،‬قابل فهم کرد ِن‬
‫شــعر برای عام ‌هی مردم‪ ،‬که این روزها به بحث اصلی بسیاری از‬
   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30