Page 22 - Shahrvand BC No. 1266
P. 22
که با نگاهی ذات گرایانه‪ ،‬همواره و به طور ابدی خود را انقلابی و‬ ‫پرداختن به ضعف و بی پشتوانگی روشنفکران مدرن در کشور (و‬ ‫ ‹زنان‬ ‫‪22‬‬‫سال مکی‌و‌ست یب ‪ /‬شماره ‪ - 1266‬جمعه ‪ 1‬رذآ ‪1392‬‬
‫رادیکال می داند ـ این است که همیشه «آلترناتیوهای جهانی» را‬ ‫یافتن دلایل شکست های پیاپی آنان)‪ ،‬آمدند و به رونویسی و ترجمه‬
‫(که ربط مستقیمی به ناهنجاری ها و چالش های تاریخمند جامعه‬ ‫ی کلیشه ای از تحلیل های ُمدروز چپ اروپایی یا روسی‪ ،‬و تکرار‬ ‫خانم فریز به درستی و با شهامت به روش و نگرش خود و‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫‪22‬‬
‫ما ندارد) معیاری قطعی برای شناخت چالش های درون کشورمان‬ ‫بدون اندیشه آن تحلیل ها‪ ،‬پرداختند و سرانجام‪ ،‬مدرنیسم ـ و بویژه‬ ‫همفکران اش نقد می کند و می گوید که ما وقتی «دولت‬
‫قرار می دهد‪ .‬شاید به همین دلیل هم بوده است که مثلا در دوران‬ ‫رفاه» را نقد کردیم در واقع آب به آسیاب محافظه کارانی‬ ‫‪Vol. 21 / No. 1266 - Friday, Nov. 22, 2013‬‬
‫انقلاب ‪ ،۵۷‬به اشتباه‪« ،‬زن مدرن» را با توجه به «آلترناتیوهای جهانی‬ ‫فمینیسم ـ را در ایران مورد حمله قرار می دادند‪.‬‬ ‫ریختیم که دولت رفاه را قبول نداشتند و سبب پیروزی‬
‫چپ»‪ ،‬مورد غضب و حذف قرار دادند‪ .‬درحالی که اگر مثلا بدیل های‬ ‫امروز اغلب اندیشمندان غربی و فمینیست های آن دیار با توجه به‬ ‫آنها شدیم‪ .‬نانسی فریز همچنین می گوید که ما وقتی‬
‫موجود در رابطه با «زن مدرن» را در درون جامعه ایران جستجو می‬ ‫نیازهای عاجل جامعه خود مانند هر انسان نیک اندیشی‪ ،‬چالش ها و‬ ‫سرمایه داری دولتی را نقد کر دیم‪ ،‬نوکر و کلفت سرمایه‬
‫کرد‪ ،‬آن وقت می توانست به راحتی درک کند که چالش اصلی آن‬ ‫گرفتاریهای زندگی خود را بازشناسایی می کنند و مثلا می دانند یکی‬ ‫داری نئولیبرالیسمی که امروز حاکم است شده ایم‪ .‬اکنون‬
‫دوره در جامعه ما (لااقل در حوزه حقوق زنان) مواجهه «زن مدرن با‬ ‫از چالش های اصلی شان میان‪ ‬دموکراسی مشارکتی‪ ‬با‪ ‬دموکراسی‬ ‫با استقبال از نقد خانم فریزر باید از چپ های افراط گرای‬
‫پارلمانی‪ ‬است‪ ،‬و یا چالش میان اقتصاد سرمایه داری (که‬ ‫ایرانی پرسید آیا شما وقتی مبارزات مدنی و اصلاح طلبانه را‬
‫نیروهای سنتی» است‪.‬‬ ‫دولت تاحدودی باید آن را مهار کند) با اقتصاد نولیبرال خشن و‬ ‫در کشورتان نقد و نفی کردید و آن را مترادف با لیبرالیسم و‬
‫امروز هم چپ انقلابی ما‪ ،‬همان اشتباه را البته با کلمات ُمد روز‪ ،‬به‬ ‫افسارگسیخته است‪ .‬حال همتایان ایرانی آنها (احتمالا برای این که‬ ‫نئولیبرالیسم معرفی کردید عملا آب به آسیاب دولت نهم و‬
‫خصوص واژه مصطلح و جهانی چپ گرایان (واژه «نولیبرالیسم»)‪،‬‬ ‫از مسائل روز دنیا عقب نمانند!!)‪ ،‬همان چالش های کشورهای غربی‬ ‫دهم نرختید؟ گفتن ندارد که چالش اصلی موجود در جامعه‬
‫متأسفانه تکرار می کند‪ .‬می دانیم که امروز فمینیسم در کشورهای‬ ‫را با ترجمه کردن به فارسی‪ ،‬به این دیار تشنه تزریق می کنند و به‬ ‫ما بین «دموکراسی مشارکتی» و «دموکراسی پارلمانی» و یا‬
‫غربی دچار چالش ها و بحران های متفاوتی است که از چالش های‬ ‫این ترتیب مانند همان دوره انقلاب ‪ ،۵۷‬از شناخت و درک واقعی از‬ ‫بین «دولت رفاه» و «دولت کوچک شده» نیست بلکه یکی از‬
‫فمینیسم در جامعه ما فاصله دارد‪ .‬اما آن بخش از چپ ایرانی باز هم‬ ‫چالش های زمخت و رنج آور جامعه ما غافل می مانند‪ .‬از همین رو‬ ‫مهم ترین چالش های جامعه ما ـ که ریشه در یک قرن تاریخ مان‬
‫یک «بدیل جهانی و بیرونی» از فمینیسم را‪ ،‬با فمینیسم موجود در‬ ‫باید از این بخش از روشنفکری ایرانی پرسید واقعا چالش اصلی در‬ ‫دارد ـ بین استبداد و دموکراسی است؛ و یک پله پایین تر و معاصرتر‬
‫جامعه مذهبی و مردسالار ما‪ ،‬قیاس می کند و از درون آن‪ ،‬محافظه‬ ‫جامعه امروز ما چیست؟ آیا چالش ما میان «سرمایه داری (که دولت‬ ‫از آن‪ ،‬بین «ساختارهای انتصابی موجود» و «ساختارهای انتخابی»‬
‫کار ترین و مخرب ترین رویکرد را بیرون می کشد‪ ،‬یعنی رویکردی که‬ ‫آن را مهار کند) با سرمایه داری افسارگسیخته» است؟ یا ما در ایران‬ ‫است‪ .‬چالش اصلی و معاصر ما در ایران این است که «انتخابات»‬
‫جنبش کم بنیه ی زنان کشور را از درون تخریب و پاره‪ ،‬پاره کند و برای‬ ‫چالش اصلی مان میان «استبداد ‪ /‬دموکراسی نیم بند» است؟ میان‬ ‫اساساَ با همان معیارهای «لیبرالیستی» و «سرمایه دارانه» هم آزاد‬
‫برخورد خشونت بار «بنیادگرایان مذهبی»‪ ،‬مشروعیت دست و پا کند‪.‬‬ ‫«نهادهای انتخابی‪ /‬انتصابی» است؟ میان «سنت‪ /‬مدرنیته» است؟‬
‫امروز جنبش فمینیستی ایران اگر بخواهد بدون غلو کردن‪ ،‬جایگاه‬ ‫میان «زن مدرن‪ /‬نیروهای اقتدارگرا» است؟ و‪ ...‬کدامیک؟ یا شاید‬ ‫نیست و‪...‬‬
‫واقعی خود را مشخص نماید‪ ،‬اتفاقاَ به همان سبک و سیاق نانسی‬ ‫بنابراین اگر خواهران چپ اندیش ما که مانند اوایل انقلاب دنباله رو‬
‫فریزر‪ ،‬باید ببیند در «جنبش دموکراسی خواهی مملکت خویش»‬ ‫مجموعه ای از این چالش ها؟‪ ‬‬ ‫رفقای مردشان بودند و علیه منافع خودشان اقدام کردند احیاناَ تصور‬
‫چه جایگاهی دارد و چطور می تواند مسائل تبعیض آمیز جنسیتی‬ ‫ما برای آن که چالش ها و شکاف های عمده در هر جامعه ای را‬ ‫می کنند که از گذشته درس گرفته اند با تأسف باید گفت که به نظر‬
‫خود را به طور مستقل حل کند و در عین حال دوشادوش و همدست‬ ‫بشناسیم‪ ،‬ناگزیریم که ابتدا ببینیم بدیل های ممکن (آلترناتیوهای‬ ‫نمی آید اینطور باشد‪ .‬زیرا هنگامی که فقط اسامی و واژگان از سوی‬
‫جنبش دموکراسی خواهی مردمان اش باشد‪ .‬فمینیسم موجود‬ ‫موجود) در همان جامعه چه می تواند باشد؟ در واقع این ایده آل‬ ‫رفقای مردشان عوض می شود نمی توانند به درستی درک کنند‬
‫ایرانی می تواند به همان سبک جسورانه ی نانسی فریزر‪ ،‬رفتار کند‬ ‫رمانتیک که یک «آلترناتیو جهانی» وجود دارد و می توان با نگاهی‬ ‫که رویکرد‪ ،‬همان رویکرد است فقط اسامی و واژگان عوض شده‪.‬‬
‫و عملکرد معاصر خود را به نقد بکشد‪ .‬می تواند از خود بپرسد که‬ ‫تعمیم گرا‪ ،‬آن را به همه کشورهای عالم تحمیل کرد‪ ،‬بارها و بارها‬ ‫مثلا به جای امپریالیسم‪ ،‬نئولیبرالیسم‪ ‬نشسته‪ ،‬و به جای زن مدرن‪،‬‬
‫وقتی جنبش سبز به عنوان یک جنبش دموکراسی خواهی‪ ،‬در کشور‬ ‫شکست خورده است‪ ،‬بنابراین‪ ،‬آلترناتیوها و بدیل های واقعا موجود‬ ‫فمینیسم جای گرفته است‪ .‬آری رویکرد همان است و در مواجهه با‬
‫ما فرارویید چرا بخشی از همین چپ های انقلابی و فمینیست های‬ ‫را باید از درون چالش های عمده ی همان جامعه برگزید نه از دنیای‬ ‫چالش اصلی که در برابر زنان قرار دارد (یعنی محافظه کاران سنتی‬
‫چپگرای افراطی‪ ،‬به جای آن که در کنار جنبش مردمان شان قرار‬ ‫بیرون گرته برداری کرد‪ .‬مشکل تاریخی این بخش از چپ ایرانی ـ‬ ‫و مذهبی)‪ ،‬انگار که قرار است این بار به بهانه نقد نئولیبرالیسم‪،‬‬
‫بگیرند‪ ،‬به بهانه آن که «مسئله زنان» به طور مستقیم در این جنبش‬ ‫خدمتگذار «نومحافظه کاران اقتدارگرا و مذهبی» بشوند و علیه‬
‫عمومی‪ ،‬اولویت نداشته‪ ،‬در مقابل اش قرار گرفتند و خود را از حمایت‬ ‫فمینیسم که امروز در ایران نمادی برای برابری حقوق زنان است‪،‬‬
‫مسئولانه و ضروری از این جنبش دموکراتیک کنار کشیدند و به قول‬
‫خانم فریزر‪« ،‬کلفت» بی مزد و منت مخالفان خشن و محافظه کار‬ ‫قد علم کنند‪  .‬‬
‫‪ ‬‬
‫جنبش سبز شدند؟‬
‫این ها فقط بخشی از چالش های اصلی فمینیسم در ایران است‬ ‫این واکنش به دلیل ناامیدی است‬
‫که اتفاقاَ با شیوۀ نقد منصفانه ی خانم فریزر همراهی و انطباق‬ ‫رویکرد تندروانه و اتهام زنی به فمینیسم و جنبش زنان از‬
‫دارد‪  .‬فحوای کلام نانسی فریزر (آن چه من از تحلیل ایشان می‬ ‫سوی بخشی از چپ های رادیکال و افراط گرا‪ ،‬به نظر من‬
‫فهمم) این است که چگونه فمینیسم باید رویکردی اتخاذ کند که‬ ‫از سر نومیدی و سرخوردگی نسبت به این جنبش است زیرا‬
‫با همبستگی اجتماعی به نفع گسترش دموکراسی عمل کند‪ .‬اگر‬ ‫در یک دهه اخیر‪ ،‬به دلیل پتانسیل موجود در جنبش زنان و‬
‫این برداشت کلی از آراء خانم فریزر را بپذیریم پس باید ببینیم‬ ‫شکل گیری کمپین های مختلف‪ ،‬این دسته از چپگرایان دل‬
‫جنبش فمینیستی زنان درون جامعه ما طی سالهای اخیر چگونه‬ ‫شان خوش بود که جنبش فمینیستی زنان شاید بتواند عامل‬
‫عمل کرده است‪ .‬اتفاقا اگر بیطرف و منصفانه نگاه کنیم خواهیم‬ ‫انقلاب و براندازی نظم موجود شود و به جای جنبش پرولتاریا‪،‬‬
‫دید که رویکردهای چپ روانه ی درون جنبش زنان‪ ،‬به بهانه های‬ ‫بنشیند! (همانطور که زمانی دل خوش داشتند که جنبش‬
‫مختلف همواره در برابر جنبش های دموکراسی خواهی (از جمله‬ ‫دانشجویی می تواند به جای پرولتاریا عامل رهایی بخش‬
‫در مقابل جنبش سبز) موضع منفی گرفته اند‪ .‬مثلا بخش هایی از‬ ‫باشد) البته این اتفاق رخ نداد و دوستان چپ افراطی متوجه‬
‫رویکردهای چپ درون جنبش زنان در زمان اصلاحات‪ ،‬به جای آن‬ ‫شدند که جنبش فمینیستی زنان کشورشان‪ ،‬به مانند دیگر‬
‫که با همبستگی اجتماعی با دیگر گروه ها و نهادهای اجتماعی‪ ،‬از‬ ‫جنبش های «واقعا موجود فمینیستی» در جهان‪ ،‬یک جنبش‬
‫فرصت آن دوره استفاده ببرند و این روند را که به نفع دموکراسی‬ ‫مدنی برای تغییر و اصلاح نظم موجود به نفع زنان است و نه‬
‫بود تقویت کنند‪ ،‬علیه آن ایستادند و ناخواسته به نفع محافظه‬ ‫یک جنبش انقلابی برای براندازی نظام های موجود‪ .‬بنا به‬
‫کاران عمل کردند‪ .‬در زمان جنبش سبز هم اتفاقی مشابه رخ داد‪.‬‬ ‫همین آگاهی و ناامیدی متعاقب آن‪ ،‬حالا انگار می خواهند از‬
‫جالب است که این رویکردهای چپ روانه به بهانه نبود شعارهای‬ ‫این جنبش که فرضیات و توهمات شان را بر باد داده‪ ،‬انتقام بگیرند و‬
‫مربوط به «هویت جنسیتی»‪ ،‬نه تنها علیه جنبش سبز سربلند‬ ‫لذا آن را کلفت و خدمتکار نولیبرالیسم معرفی می کنند‪ .‬گفتن ندارد‬
‫کردند بلکه بقیه را نیز می ترساندند که دوره انقلاب ‪ ۵۷‬دارد تکرار‬ ‫که با این واکنش و رفتار نومیدانه‪ ،‬عملا و عامدن به نومحافظه کاران‬
‫می شود پس نباید با این جنبش دموکراتیک‪ ،‬همبستگی اعلام‬ ‫وطنی چراغ سبز نشان می دهند و پس از سه دهه‪ ،‬بار دیگر در جبهه‬
‫کر د!! درحالی که آنان به طور مکانیکی و به زور فضاسازی‪ ،‬دو‬ ‫نومحافظه کاران سنتی و مذهبی‪ ،‬علیه فمینیسم می جنگند‪.‬‬
‫رویکرد متفاوت در دو برهه ی تاریخی متفاوت را بر یکدیگر منطبق‬ ‫جالب است که زمان انقلاب در سال ‪ ۱۳۵۷‬که یکی از عمده ترین‬
‫و مخلوط کرده بودند‪ .‬یعنی انقلاب را با یک جنبش مدنی‪ ،‬همسان‬ ‫چالش های تاریخی در جامعه ی دوقطبی ما «مدرنیسم‪ /‬سنت» بود‪،‬‬
‫و همجنس تلقی می کردند درحالی که ما با دو کیفیت و ماهیت‬ ‫این دسته از چپ های اقتدارگرای ایرانی با دنباله روی از چالش‬
‫متفاوت (تفاوت در مضامین‪ ،‬در روش ها‪ ،‬اهداف‪ ،‬بویژه تفاوت در‬ ‫جوامع اروپایی‪ ،‬و رونویسی تحلیل های آنها (در قالب ترجمه!!) به نقد‬
‫مظاهر مدرنیته در جامعه پدرسالار ایران و اتهام بستن به فمینیست‬
‫خرد جمعی سازنده آنها) روبرو بودیم‪.‬‬ ‫ها‪ ،‬خواسته یا ناخواسته به کمک سنت گرایان محافظه کار آمدند و‬
‫این روزها نیز دوستان باقی مانده ی همان رویکرد چپ درون جنبش‬ ‫خدمتگزار بی مزد و منت آنان شدند‪ .‬چرا؟ علت این غفلت و چرخش‬
‫زنان‪ ،‬اتفاقاَ با استفاده از همین ابزار مناسب تحلیلی که خانم فریزر‬ ‫قهقرایی واقعا چه بود؟ شاید یکی از دلایل این بود که چون‬
‫در اختیار قرار داده‪ ،‬می توانند عملکرد معاصر خود را بازبینی کنند‬ ‫همتایان اروپایی چپ های ایرانی‪ ،‬با توجه به واقعیت های‬
‫و مثلا شهامت به خرج دهند و عملکردشان را نسبت به جنبش‬ ‫جامعه شان‪ ،‬تحلیل و اندیشه می کردند بنابراین با توجه به‬
‫سبز ‪ ‬زیر ذره بین بکشند‪ .‬چه بسا اگر چنین جسارتی را داشته باشند‬ ‫چالش های خود (که از جمله‪ ،‬میان مدرنیسم و پسامدرنیسم‬
‫روزی بتوانند از این که به بهانه «سیاست هویت جنسیتی»‪ ،‬جنبش‬ ‫بود) علیه برخی از مظاهر خشونت آمیز مدرنیسم و برای بهبود‬
‫دموکراسی خواهی مردم خود را تخطئه کرده اند رفتار چپ روانه ی‬ ‫و اصلاح سیستم خودشان‪ ،‬تلاش می کردند‪ .‬اما همتایان‬
‫ایرانی شان‪ ،‬در اینجا به جای پرداختن به ریشه های ناکامی‬
‫خود را مورد نکوهش قرار بدهند‪ .‬‬ ‫انقلاب مشروطیت در رسیدن به دموکراسی و استقرار فرهنگ‬
‫‪[ ‬مدرسه فمینیستی]‬ ‫چندصدایی‪ ،‬به جای پرداختن به فلسفه بی همتا و هژمونیک‬
‫‪---------------------‬‬ ‫نمایندگان رسمی مذهب برای کسب قدرت سیاسی‪ ،‬به جای‬
‫پانوشت‪ :‬‬ ‫تعمق بر فقر فلسفه سیاست در ایران و چرایی این که همه‬
‫فکرها و ایده های دینی و غیردینی در این سرزمین سرآخر‬
‫‪  [۱] http://www.radiozamaneh.com/104736#.Uoh-ZMTPXit‬‬ ‫به ایدئولوژی تبدیل می شوند‪ ،‬و از همه مهم تر‪ ،‬به جای‬
   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27