Page 22 - Shahrvand BC No. 1264
P. 22
‫ ‹زنان‬

‫‪22‬‬

‫داش آکل و قانون ازدواج سرپرست با فرزندخوانده‬

‫جامعه‪ ،‬نه سلوک لوطی هاست و نه سیاق مدنی ها‪.‬‬ ‫و سلوک او در مواجهه با اختیاراتی که طبق سنت در اداره کردن‬ ‫منصوره شجاعی‬ ‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1264‬جمعه ‪ 17‬نابآ ‪1392‬‬
‫‪  ‬‬ ‫خانواده حاج صمد داشت چنان بود که در داستان آمد‪.‬‬ ‫«داش آکل مردی سی و پنج ساله‪ ،‬تنومند ولی بدسیما بود‪ .‬هرکس‬
‫دفعه اول او را می دید قیافه اش توی ذوق می زد‪ .‬اما اگر یک مجلس‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫«کاری کنیم ورنه خجالت برآوریم»‬ ‫حالا در جوامع مدرن و پیشرفته ‪ ‬انتظار این است که ‪ ‬اخلاق مداری‬ ‫پای صحبت او می نشستند یا حکایت هایی که از دوره زندگی او‬
‫این روزها با تمام سختی ها و تردیدها در انجام حرکت های اجتماعی‬ ‫و لوطی منشی داش آکل در موار دی از این دست‪ ،‬جای خو د را‬ ‫ورد زبانها بود می شنیدند‪ ،‬آدم را شیفته او می کرد‪ }...{.‬پدرش از‬
‫گسترده‪  ،‬حتی اگر فقط به نقل قصه ای به این سادگی به همین‬ ‫به ‪ ‬قوانین مدون و قراردادهای پیشرفته اجتماعی داده باشد‪ .‬اما آنچه‬ ‫ملاکین بزرگ فارس بود زمانی که مرد همه دارایی او به پسر یکی‬
‫سادگی در جمع های رسمی و غیررسمی بنشینیم و پرسش هایی را‬ ‫در این روزگار به چشم می‌آید رواج نوعی بی اخلاقی قانونی و محو‬ ‫یکدانه اش رسید‪ .‬ولی داش آکل پشت گوش فراخ و گشاد باز بود‪.‬‬
‫در پی آن طرح کنیم دست به‪  ‬یک کنش اجتماعی زده ایم‪  .‬حتی اگر‬ ‫به پول و مال دنیا ارزشی نمی گذاشت‪ .‬زندگیش را به مردانگی و‬
‫در یک روز تعطیل قراری زنانه بگذاریم و دست ‪ ‬همسران‪ ،‬برادران‪،‬‬ ‫اخلاق گرایی در جامعه است‪.‬‬ ‫آزادی و بخشش و بزرگ منشی می گذرانید‪ .‬هیچ دلبستگی دیگری‬
‫پسران و پدرانمان را بگیریم و به شیرخوارگاه ها برای دیدن دختربچه‬ ‫در آخرین روز شهریور ماه سال ‪‌« ،۱۳۹۲‬لایحه حمایت از حقوق‬ ‫در زندگیش نداشت و همه دارایی خودش را به مردم ندار و تنگدست‬
‫هایی برویم که‪  ‬معصوم و بی خبر از «ارزش جنسی» خودشان‪ ،‬چشم‬ ‫کودکان بی سرپرست و بد سرپرست»‪  ‬در کمیسیون اجتماعی مجلس‬ ‫بذل و بخشش می کرد‪ ،‬یا عرق دوآتشه می نوشید و سرچهارراه ها‬
‫به راه پدر و مادری فداکار و مهربان نشسته اند‪ ،‬دست به یک کنش‬ ‫شورای اسلامی به تصویب رسید‪ .‬به موجب ماده ‪ ۲۷‬این لایحه‪ ،‬طبق‬ ‫نعره می کشید و یا در مجالس بزم با یکدسته از دوستان که انگل او‬
‫اجتماعی زده ایم‪  .‬اگر ‪ ‬اجازه استفاده از بیلبوردهای تبلیغاتی‪  ‬شهر را‬ ‫رای دادگاه صالح ازدواج سرپرست و فرزند خوانده قانونی اعلام شد‪.‬‬ ‫شده بودند صرف میکرد‪ }...{.‬روزی که وکیل و وصی حاجی صمد شد‬
‫با کمک زنان دارای پست های بالای دولتی‪ ،‬حتی برای یکی دو روز از‬ ‫هرچند که این قانون اشاره مشخص به پدرخوانده و دختر خوانده‬ ‫و مرجان را دید در زندگیش تعییر کلی رخ داد‪ .‬از یک طرف خودش‬
‫مسئولان شهرداری بگیریم و با الصاق نمادها و نوشتن شعارهای انسان‬ ‫ندارد اما‪  ‬این لایحه در عمل ‪ ‬ازدواج پدرخوانده ها با دخترخوانده ها‬ ‫را زیر دین مرده می دانست و زیربار مسئولیت رفته بود از طرف دیگر‬
‫دوستانه رواج نگاه جنسی نسبت به کودکان را تقبیح کنیم دست به‬ ‫را قانونی اعلام کرده است‪ .‬در روز دهم مهرماه سال ‪ ۱۳۹۲‬این قانون‬ ‫دلباخته مرجان شده بود‪ .‬ولی این مسئولیت بیش از هرچیز او را در‬
‫یک کنش اجتماعی زده ایم‪ .‬اگر هنگام خرید روزانه ‪ ‬از فروشنده‬ ‫فشار گذاشته بود‪ }...{.‬اگر داش آکل خواستگاری مرجان را میکرد‬
‫سوپر محل‪ ،‬از نانوایی سر خیابان و از قصاب زیر بازارچه ‪ ‬سوال کنیم‬ ‫به تصویب شورای نگهبان‪  ‬رسید‪.‬‬ ‫البته مادرش مرجان را به روی دست به او می داد‪  }...{.‬پیش خودش‬
‫که آیا چشم چرانی و داشتن نگاه جنسی‪  ‬به کودکی که قرار است‬ ‫تصویب ‪ ‬این لایحه البته ‪ ‬با مقادیر زیادی منت هم همراه بود از جمله‬ ‫گمان می کرد هرگاه دختری که به او سپرده شده به زنی بگیرد نمک‬
‫فرزند خوانده تو بشود انسانی و اخلاقی است؟ بی تردید دست به یک‬ ‫اینکه امکان ازدواج سرپرست با فرزندخوانده از سوء استفاده جنسی‬ ‫به حرامی خواهد بود‪ }...{...‬هفت سال بدین منوال گذشت‪ .‬داش آکل‬
‫کودکان پیشگیری کرده‪ ،‬یا هرگاه سرپرست خانواده حس کند که به‬ ‫از پرستاری و جانفشانی درباره زن و بچه حاجی ذره ای فروگذار نکرد‪.‬‬
‫کنش اجتماعی زده ایم‪.‬‬ ‫فرزندخوانده نظر دارد فورا به حکم دادگاه می تواند با او ازدواج کند؛‬ ‫{‪ }...‬درین مدت همه بچه های حاجی صمد از آب و گل در آمده‬
‫زخم های جامعه را نمی توان در انتظار رسیدن پزشک مجرب باز‬ ‫و خبر تاسف بارتر اینکه پیش از پایان سن حضانت در صورت ضرورت‬
‫گذاشت‪ ،‬آنگاه که بی قانونی و بی اخلاقی ناشی از آن همچون نمکی‬ ‫‌(بخوان زیاده خواهی دل و چشم چرانی سرپرست خانواده)‪ ،‬مراسم‬ ‫بودند‪)۱(».}...{.‬‬
‫خواستگاری با جلب نظر سازمان بهزیستی و دادگاه امکان پذیر است!‬ ‫داش آکل‪ ،‬لوطی خوشنام شیرازی قهرمان داستانی به همین نام اثر‬
‫هر روز بر این زخم‪  ‬پاشیده می شود‪.‬‬ ‫یاد کردن از سلوک داش آکل با مقایسه‪  ‬آنچه‪  ‬قانون جدید می‬ ‫صادق هدایت است‪  .‬قیم و ولی خانواده دوست متوفایش ‪ ‬که طبق‬
‫این روزها علیرغم همه محدودیت ها و سختی های روا شده‪  ‬اما‬ ‫توانست پیش پای او بگذارد‪ ،‬حسرت سنت لوطی گری و اخلاق‬ ‫وصیت نامه او اختیار کامل مال و جان و ناموس ‪ ‬و همسر و پسر و‬
‫حضور منتقد و تلاشگر کنشگران جنبش زنان و مدافعان حقوق‬ ‫مداری مردمان ساده دل آنزمانه‪  ‬را همچون خاطره ای امن و دور زنده‬ ‫دختران تازه بالغ و خردسال حاجی به ‪ ‬او سپرده شده‪  ‬است‪  .‬اخلاق‬
‫کودک‪  ‬همچنان مایه دلخوشی است‪ .‬افزوده شدن بنیه مدیریتی‬ ‫می کند‪ .‬هرچند معلوم نیست اگر داش آکل هنوز زنده بود و سفره‬
‫زنان برابری خواه در حوزه های تصمیم گیری این دلخوشی را مضاعف‬ ‫گل وگشاد‪  ‬و رنگین‪  ‬رانت خواری مردانه در مقابلش چنین گسترده‬
‫می کند‪ .‬زنانی که باتلاش و تدبیر به بالاترین سطوح‪  ‬مشاوران و‬
‫معاونان ‪ ‬راه یافته اند‪ ،‬زنانی که امید است دفتر امور زنان و خانواده‬ ‫بود اصولا با مرجان و مادر و خواهرش چه می کرد؟!‬
‫را پر رونق سازند‪ .‬حضور ‪ ‬این زنان در کنار طیف های متنوع و گروه‬ ‫البته داش آکل‪  ‬قیم و ولی مرجان و مادر و خواهرش پس از فوت‬
‫های مستقل زنان تصویر قدرتمندی از سپاه ضدخشونت و ضدتبعیض‬ ‫سرپرست خانواده بوده است و هیچگاه اقدام به ازدواج با بیوه حاج‬
‫به دست می دهد‪ .‬تصویری برساخته از‪  ‬دانش‪ ،‬درایت و انگیزه که‬ ‫صمد و متعاقبا قبول فرزندخواندگی نکرده است‪ .‬اما از آنجا که در‬
‫توان ساختن جامعه ای قانونمند‪ ،‬اخلاق مدار و بی نیاز از داش آکل‬ ‫مثل مناقشه نیست‪ ،‬اگر این لوطی خوش مرام شیرازی‪  ‬در این ایام‬
‫زنده بود طبق قوانین جدید‪ ،‬می توانست با مرجان دختر تازه بالغ‬
‫ها و لوطی های خوش مرام زمان های دور را خواهد داشت‪  .‬‬ ‫حاج صمد ازدواج کند و یا حتا می توانست درصورت «ضرورت» از‬
‫[مدرسه فمینیستی]‬ ‫طریق دادگاه به خواستگاری دختر خردسال حاجی که در سن‪  ‬پیش‬
‫‪ ------------‬‬
‫پانویس‪:‬‬ ‫از حضانت است هم برود!!‬
‫‪ ‬‬ ‫ذکر این مثال با دستبرد به ادبیات صادق هدایت یادآور این موضوع‬
‫است که در غیاب تاسف بار اخلاق و قانون که اساس یک جامعه بر‬
‫‪ .۱ ‬برگرفته از‪  ‬متن‪«  ‬داش آکل» در مجموعه داستان «سه قطره‬ ‫آن استوار است‪ ،‬وظیفه‌کنشگران جنبش های مدنی‪ ،‬مدافعان حقوق‬
‫خون» نوشته صادق هدایت‪.‬‬ ‫کودک و مشخصا تلاشگران جنبش زنان سنگین تر از همیشه است‪.‬‬
‫سکوت در برابر این بی عدالتی و تماشای خشونت های عیان در‬

‫‪Vol. 21 / No. 1264 - Friday, Nov. 8, 2013‬‬

‫‪22‬‬
   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27