Page 29 - Shahrvand BC No.1250
P. 29
‫هنر‪/‬گفتوگو ‹‬

‫در حقیقت؛ مقصودم این است که نقاشی من؛ مثل زندگی است‪ .‬اسطور‌هها را در بطن خودش م ‌یپروراند‪ .‬نم ‌یدانم که داستان لیلا یا‬
‫خودش؛ خودش را به من می‌نمایاند بدون اینکه احتیاجی داشته لیلیث که گویا زن اول حضرت آدم بوده را میدانی یا نه؟ اگر نه؛ حتماً ‪29‬‬

‫باشد به روی چیز خاصی؛ تمرکز کنم‪ .‬مثل اینکه حالا دارم راجع به به خوانش چون لیلا سمبل زنان یاغی و تنها و نافرمان است و فرزندان‬
‫مریلین مونرو یک نقاشی می‌کشم که شاید تعجب کنی که بدانی؛ در او همه دخترند (چون سالی ی ‌کبار به زمین میاید و با مردی ه ‌مخوابه‬
‫یک قالب ایرانی شکل گرفته است‪ .‬چون همیشه بدجوری دلم برای م ‌یشود و م ‌یرود تا دختری مثل خودش بزاید) و تازه موهایش هم قرمز‬
‫این زن سوخته؛ به خصوص بعد از اینکه مستندی راجع به زندگی‌اش است که در فرهنگ غرب؛ زنان مو قرمز به نافرمانی و استقلا ‌لطلبی‬
‫دیدم‪ .‬واقعاً زن تنهایی بوده و همیشه نقش یک زن بلوند ابله را بازی مشهورند‪ .‬موهای خانم «جولیا گیلارد»؛ نخست وزیر اسبق استرالیا‬
‫کرده که البته شخصیت واقعی‌اش این جور نبوده ویکی از دلایل هم قرمز بود‪ .‬از موضوع دور نشویم؛ فروغ برای همه ما؛ سمبل رنجی‬
‫ازدواجش با آرتور میلر هم؛ همین بوده ولی همواره نقشی را بازی بود که میبریم؛ بعنوان یک زن ایرانی‪ .‬من که پانزده سال است که در‬
‫کرده که دیگران خواسته‌اند‪ .‬حالا هم خودش آمده توی نقاشی من غربت زندگی میکنم؛ این رنج را با تک تک سلولهایم حس کرده ام و‬
‫این فروغ بود که حرف دلم را میزد و خودش بود که به نقاش ‌یهایم وارد‬ ‫‪...‬البته این کارم هنوز تمام نشده‪.‬‬
‫میشد‪ .‬سالها پیش مصاحبه ای کردم با دوست خوبم؛ نیما قاسمی که‬
‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1250‬جمعه ‪ 11‬دادرم ‪1392‬‬ ‫در مدرسه فمینیستی هم منعکس شد؛ در بخش «مهمان مدرسه»‪.‬‬ ‫▪ ▪یکی دیگر از ویژگ ‌یهای نقاش ‌یهای شما استفاد ‌هی همزمان‬
‫نام مصاحبه بود «گریز دختران مهاجر از مردان هموطن»‪ .‬لینکش به‬
‫سادگی پیدا میشود‪ .‬در آنجا در مورد این قضیه به خوبی حرف زدم‪.‬‬ ‫از متن و تصویر است که از اشعار فروغ فرخزاد استفاده کرد ‌هاید‬
‫دختران مهاجر به قول دکتر مهرداد درویش پور – محقق و جامعه‬ ‫در همین نقاشی میان شعر فروغ و تصویر کشیده شده م ‌یتوان‬
‫شناس ایرانی مقیم سوید – در «غربتی در غربت» زندگی م ‌یکنند و‬ ‫ارتباطی را دید‪ .‬به نظرم این اید ‌هی بسیار جالبی است و به نوعی‬
‫بی ‌شترین لطم ‌ههایشان را هم از ه ‌موطنان خودشان م ‌یخورند که البته‬ ‫بازتاب هویت زنان ‌هی شــما ست‪ .‬نظر خود شما چیست؟ چرا از‬
‫شعر فروغ استفاده کرد ‌هاید و به نظرتان چه قدر اهمیت دارد که‬

‫من هم از این امر مستثنی نبود‌هام و این فروغ و شعر فروغ بود که مرهم‬
‫دردهایم بود و حتی در نقاش ‌یهایم هم ظهور مقدسش را نشان داد‪ .‬و‬
‫اینکه چقدر م ‌یشود زنانگی و هویت ایرانی را با ترکیب متن و تصویر‬
‫نشان داد؛ به توانایی و سبک هنرمند بستگی دارد‪ .‬ببین؛ مثلًا در همین‬
‫استرالیا؛ یک هنرمند خوب و موفق ایرانی هست ب ‌هنام آقای حسین‬
‫والامنش که کارهایش بسیار زیباست‪ .‬کارهای ایشان نیز تلفیقی از متن‬
‫و تصویر است؛ البته به شیوه خودشان و در عین سادگی غیرقابل باور؛‬
‫وارد زندگ ‌یام شــد و خودش راه را به من نشــان داد‪ .‬فکر م ‌یکنم که‬ ‫ایرانی بودن را به نحو احسن م ‌ینمایاند و این به نظر من؛ نشان استعداد‬
‫وقتی برای مراسم جایزه «شاهزاده کلاوس» به آمستردام رفته بودم؛ از‬ ‫ب ‌یچون و چرا و توانایی ایشان است‪ .‬ما نمونه این کارها را در نقاش ‌یهای‬
‫کوچ ‌های رد شدم که خانه «ایان ورمیر» نقاش معروف هلندی در آنجا‬
‫قرار داشت‪ .‬یادم میاید که کنار در خانه نشستم و از فرط شادی؛ سخت‬ ‫چینی؛ ژاپنی هم م ‌یبینیم‪.‬‬

‫گریه کردم چون این نقاشــی بود که مرا از کوچ ‌ههای محله پامنار؛ تا‬ ‫▪ ▪در نقاش ‌یهای شما حساسیت به جامع ‌هی ایرانی به وضوح‬

‫مشــخص اســت‪ ،‬به عبارتی م ‌یتوان گفت که بعضی از این‬

‫نقاش ‌یها به جنبش سبز تقدیم شده است‪ ،‬فکر م ‌یکنید نقش‬
‫هنرمند و یا هنر شــما در بازتاب تاریخ کشورتان چیست؟ چه‬

‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫قدر این هنر م ‌یتواند صدای اعتراض مردم را در یک شــرایط‬
‫سیاسی خاص به نمایش بگذارد؟‬
‫‪Vol. 20 / No. 1250 - Friday, Aug. 2, 2013‬‬ ‫به اینجا آورده بود‪.‬‬ ‫بتـواـمننزندانر بگعیضوی اهزویکارتهااییرما؛نازیارشاعباارمفترونغ فورتخصزاودیارسنتفشاادهنکدرادد‌ها؟م نه در‬
‫نقاشی من زندگی من است و سبک آن هم تحت تأثیر همه اتفاقاتی‬ ‫ـ ـاصلًا نقش هنرمند؛ یک نقش اجتماعی اســت چون هنر زاده رنج‬
‫است که در زندگی پیچیده‌ام؛ افتاده است مثل زندگی در ایران – با‬ ‫همه آ ‌نها ‪...‬از کارهای دیگران هم استفاده کرد‌هام به خصوص شهرنوش‬
‫همه مسایل سیاسی و اجتماعی‌اش؛ مهاجرت و غربت و زنانگی و‬ ‫اســت و هنرمند بیانگر رن ‌جهای شخصی خود و یا جامع ‌های که در آن‬ ‫پارسی پور که تأثیر بسیار زیاد و عجیب و غریبی روی من داشته و یکی‬
‫زندگی م ‌یکند و این امری جها ‌نشمول است‪ .‬من کتابی ترجمه کرد‌هام‬ ‫از کارهایم که به عنوان پوستر در کنفرانس جهانی سلامت روانی زنان در‬
‫وووووو تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل‪.‬‬ ‫که در ایران هم چاپ شده ب ‌هنام «من کیستم؟» که نوشته خانم دکتر‬ ‫ملبورن انتخاب شــد؛ ب ‌هنام یکی از کتا ‌بهای شهرنوش پارسی پور است‬
‫با تشکر از شما‬ ‫آنیتا هیس اســت که یکی از نویســندگان مشهور استرالیای است که‬ ‫ب ‌هنام «ســگ و زمستان بلند» که گوییا حدیث زندگی من است و علاقه‬
‫متعلق به نسل کودکان دزدید‌هشده استرالیایی است و این کتاب شرح‬ ‫عجیبــی به این کتاب دارم‪ .‬خانم پارســی پور هم لطف کردند و ترجمه‬
‫شکوفه کاوانی‪ -‬سیدنی‪ -‬استرالیا ‪29/07/2013‬‬ ‫رنج شماری است که این مردم کشید‌هاند که در عین اینکه کشورشان؛‬ ‫انگلیسی این کتاب را کهدر آمریکا چاپ شده؛ به من تقدیم کردند‪ .‬عنوان‬
‫مورد تعارض و تجاوز سفیدپوســتان قرار گرفته بود؛ حتی شهروند هم‬
‫به حســاب نم ‌یآمدند و تا همین پنج ســال پیش هم دولت استرالیا؛‬ ‫یکی دیگر از کارهایم هم هست» طوبی و معنای شب»‪.‬‬
‫حاضــر به معذر ‌تخواهی از این بومیان به خاطر بلاهایی که سرشــان‬ ‫و اما چرا فروغ ‪...‬خوب فروغ روی همه ما دختران و زنان ایرانی تأثیر‬
‫آورده بود؛ نبود!! م ‌نجمله جدا کردن کودکان بومی از خانواد‌ههایشان‬ ‫داشته و این امر غیرقابل انکاری است‪ .‬او هم زن بسیار تنهایی بوده؛‬
‫و سپردنشان به خانواد‌ههای سفیدپوست تا مثلًا سفیدپوست شوند!! و‬ ‫مثل مریلین مونرو‪ .‬اصلًا انگار؛ هر جامع ‌های؛ یکی یا چند تایی از این‬
‫چه فجایعی در این میان اتفاق افتاد؛ بماند ‪...‬منظورم این است که اصلًا‬
‫نقش هنرمند؛ نشــان دادن این درد و رن ‌جهاست‪ .‬و کار من هم همین‬
‫بوده‪ .‬من هم بدون اینکه به هیچ گروه سیاسی خاص متعلق باشیم؛ به‬
‫دلیل اتفاقات اطرافم؛ ناخواسته سیاسی شد‌هام‪ .‬چگونه م ‌یتوان روحی‬
‫حساس داشت و به مرگ زهرا کاظمی؛ ندا آقا سلطان و یا دیگر شهدای‬
‫جنبش سبز ب ‌یتفاوت بود‪ .‬تمام نوجوانی و جوانی من و نسل من در زیر‬
‫فشارهای جمهوری اســامی تباه شد و جنبش سبز مثل روح تاز‌های‬
‫بود که در ما دمید؛ به خصوص در خارج از کشور و من یادم میاید که‬
‫حتی قبل از جنبش سبز؛ مثل وقتی که جایزه نوبل به شیرین عبادی‬
‫داده شــد؛ من در خیابا ‌نهای سیدنی راه م ‌یرفتم و از خوشحال گریه‬
‫م ‌یکردم چون متوجه شــدم که حالا بیشتر م ‌یشود؛ توجه مطبوعات‬

‫دنیا را به مسایل ایران جلب کرد‪.‬‬

‫▪ ▪شــما تاکنون برنده‌ی چندین جایزه‌ی معتبر در استرالیا‬

‫شــده‌اید‪ ،‬بازتاب کارهایتان به خصــوص آن‌هایی که هویت‬
‫زنانه و بومی شــما را نشان داده است برای غیر فارسی‌زبانان‬

‫چـهـبآزواددههعازیســتز؛؟ من برنــده جایزه معتبر «ادنا رایان» شــد‌هام که در‬

‫پارلمان استرالیا به من داده شده و برای جایزه های «استرالیایی سال»‬
‫و «مدال افتخار ملی استرالیا» چندین بار کاندید شد‌هام‪ .‬فکر میکنم که‬
‫بازتاب کارهایم برای غیر فارسی زبانان بسیار خوب بوده است بخصوص‬
‫آنهایی که هویت زنانه و بومی مرا نشان میداده و این کاملًا مصداق این‬

‫شعر است که «سخن کز دل برآید؛ لاجرم بر دل نشیند»‪.‬‬

‫‪29‬‬ ‫▪ ▪آیا در نقاش ‌یهایتان به دنبال یک سبک خاصی بود ‌هاید؟ و‬

‫این سبک چه قدر تحت تأثیر تجارب شما از زن بودن‪ ،‬مهاجرت‬

‫و زندگی در خارج از ایران بوده است؟‬

‫ـ ـمندر نقاش ‌یهایمدنبال هیچ سبک خاصی نبود‌هام‪ .‬نقاشی خودش‬
   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33   34