Page 24 - Shahrvand BC No.1235
P. 24
‫سیاست ‹‬

‫سرمای ‌هداری و مسئل ِه گذار از آن‪ :‬و پاسخی به نقدها‬ ‫‪24‬‬

‫یا طبقه حاکم عمل م ‌یکند‪ ،‬و از داشتن هرگونه استقلال‬ ‫قضا اهر ‌مهای عمد‌هاش در همین «ماشین دولتی» است‪،‬‬ ‫های بسته و مبتنی بر سلســه مراتب و صدور فرامین از‬ ‫سعید رهنما‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1235‬جمعه ‪ 30‬نیدرورف ‪1392‬‬
‫نسبی محروم است‪ .‬دید افراطی دیگر در مورد دولت‪ ،‬آن‬ ‫تصمیم به ُخرد کردن این هیولای عظیم بگیرند و ســعی‬ ‫بالا ریخت و بــه زائده ها و دنباله روان نخبگان و رهبران‬
‫را یک «ذهن» یا ســوژه در نظر م ‌یگیرد که از استقلالی‬ ‫کنند آن را جایگزین سازد‪ .‬دول ‌تهای امروزی را نم ‌یتوان‬ ‫کشــاند»‪ ،‬ایراد م ‌یگیرند‪ .‬معلوم نیست که خطاب ایشان‬ ‫بخش دوم و پایانی‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫مطلق‪ ،‬که از «اراده» آن به مثابه نیروی «عقلایی» جامعه‬ ‫با دولت فرانسه اواســط و اواخر قرن نوزدهم که مارکس‬ ‫به کیســت‪ ،‬چــرا که ربطی به بحث من نــدارد و من در‬
‫ناشــی می شود‪ ،‬بهره مند اســت‪ ».‬دیدگاه اول برداشتی‬ ‫« ُخرد» کــردن آ ‌نها را توصیه کرده بود‪ ،‬مقایســه کرد؛‬ ‫هیچ جا اشار‌های به ضرورت ایجاد چنین حزب فراگیری‬ ‫نقدها‪:‬‬
‫ســنتی از دید مارکســ ِی قبل از پدید آمدن دول ‌تهای‬ ‫بگذریم که حتی آن دول ‌تهای به مراتب محدود تر را نیز‬ ‫نکــرد‌هام‪ .‬بعلاوه این ایراد ایشــان در واقع در کلیت خود‬ ‫‪۱‬ـ «پاسخی کهنه‪»..‬‬
‫«بناپارتی» و«بیســمارکی«‪ ،‬و تحلیل متفاوت مارکس از‬ ‫همان ایرادی است که من به طرفداران انقلاب به رهبری‬ ‫آقای تقی روزبه برای نقد خود عنوا ِن «پاسخی کهنه به یک‬
‫آ ‌نها‪ ،‬و دیدگاه دوم‪ ،‬از منشــاء «هگلی»‪« ،‬وبری»‪ ،‬و دید‬ ‫نم ‌یتوانستند ُخرد کنند‪.‬‬ ‫سئوال قدیمی» را انتخاب کرد‌هاند‪ ،‬که از قضا عنوان بسیار‬
‫مســئله دولــت همیشــه یکــی از بح ‌ثهــای محوری‬ ‫یک اقلیت م ‌یگیرم‪.‬‬ ‫مناسبی اســت‪ .‬البته قدمت این «سئوال» را من به زمان‬
‫«ساخت گرا ــ کارکردگرا» ناشی م ‌یشود‪.‬‬ ‫نظری ‌هپردازان کلاسیک بوده و این نظرات طیف وسیعی را‬ ‫اما بر کنار از این‪ ،‬جالب است که در این نوشته رگ ‌ههایی از‬ ‫دورتری از آنچه مورد نظر ایشــان است کشاند‌هام و پاسخ‬
‫این مســئله « ُخرد کردن ماشــین دولتی» را که سخت‬ ‫تشکیل م ‌یداده‪ .‬در یک سوی طیف‪ ،‬باکونین آنارشیست‬ ‫یک تفکر ضد تشکلی و سازمانی را که بعداًدر طول نوشته‬ ‫«کهنه» را ب ‌هروز در آورد‌هام‪ .‬همان طور که در قسمت اول‬
‫مــورد علاقه بخشــی از چپ رادیکال اســت‪ ،‬م ‌یتوان به‬ ‫بزرگ روس قرارداشت که سخت با نهاددولت مخالف بود‪،‬‬ ‫تقویت م ‌یشود‪ ،‬م ‌یتوان مشاهده کرد‪ .‬در مدل مورد نظر‬ ‫مقاله حاضر اشاره شد‪ ،‬مسئله اصلی بحث من به چگونگی‬
‫شــکل دیگری تعبیر کرد‪ .‬باید توجه داشت که «دولت»‬ ‫و در انتهای طرف دیگر آلکسی دو توکویل‪ ،‬مورخ بزرگ و‬ ‫ایشــان حتی به «دولت» هم نیازی نیســت‪ .‬به من ایراد‬ ‫گذار از ســرمای ‌هداری مربوط اســت و قدمت این بحث به‬
‫بیش از هر چیز یک «رابطه» اســت که «کارکرد» و نق ِش‬ ‫لیبرال فرانسوی بود‪ ،‬که با تحلیل انقلاب کبیر فرانسه در‬ ‫م ‌یگیرند که «هم چنان مالکیت دولتی را به عنوان یکی‬ ‫زمان خــود مارکس‪ ،‬انقلا ‌بهای ‪ ۱۸۴۸‬اروپا‪ ،‬ســپس در‬
‫طبقاتی خود را در قالب «ساخ ِت» معینی ایفا م ‌یکند‪ .‬اگر‬ ‫کتاب خود که همزمان با «مانیفست کمونیست» منتشر‬ ‫از شقوق مالکیت اجتماعی می پذیر[م]»‪ ،‬و کلًا خواستار‬ ‫بی ‌نالملل اول‪ ،‬بی ‌نالملل دوم و بعد از آن بازم ‌یگردد‪.‬‬
‫« ُخرد» کردنی در کار باشــد‪ ،‬به «رابطه» و اعمال قدرت و‬ ‫شد اســتدلال کرد که انقلاب موانعی را که در راه اقتدار‬ ‫«نقد آن نوع سازمان دهی های سلسل ‌همراتبی که که مولد‬ ‫ایراد اول ایشــان به طرح سئوال و عنوان مقاله من است‬
‫نه به «ساخت» بازم ‌یگردد‪ .‬زمانی که سیاستمداران جدید‬ ‫دولت بود از میان برداشــت و تمامی قدرت را که قبل از‬ ‫و تثبیت کننده قدرت بیگانه شــده هستند» م ‌یشوند‪ .‬از‬ ‫که آن را «تقدیر گرایانه» دید‌هاند‪ .‬متأســفانه این تقدیر‬
‫«سیاست» (پالیسی) های جدیدی را به نفع طبقا ِت مورد‬ ‫انقــاب بین گرو‌ههای قدرتمند اجتماعی پراکنده بود در‬ ‫آنجا که صحبت از «کهنه» بودن نظرات بمیان آمده‪ ،‬باید‬ ‫گرائی در مورد سقوط سرمای ‌هداری‪ ،‬نه از جانب من‪ ،‬بلکه‬
‫نظرشان بکار گرفتند‪ ،‬به نسب ِت حدت و شدت سیاس ‌تهای‬ ‫دولــت متمرکز کرد‪ .‬بر این اســاس نتیج ‌هگیری کرد که‬ ‫یــادآوری کنم‪ ،‬که بزر ‌گترین دعوای نظری و سیاســ ِی‬ ‫از جانب بســیاری که درک نادرســتی از روش مارکسی‬
‫جدیــد‪ ،‬این «رابطه» رو به تغییر م ‌یگذارد‪ .‬اما بســیاری‬ ‫انقلاب نه تنها دولت را از بین نم ‌یبرد‪ ،‬بلکه آن را وسعت‬ ‫«بی ‌نالملــل اول» (از ‪ ۱۸۶۴‬تــا ‪ )۱۸۷۶‬بین مارکس و‬ ‫دارند‪ ،‬مطرح بوده و هســت‪ .‬اســتدلال من بر این است‬
‫دوســتان « ُخرد» کردن ســاخت دولت را در نظر دارند‪،‬‬ ‫م ‌یبخشد‪ .‬بین این دو دیدگاه‪ ،‬فردیناند لاسال بود که بر‬ ‫باکونی ِن آنارشیست حول مســئله دولت بود‪ .‬باکونین در‬ ‫که مادام که آلترناتیو سیاســی (جنبش خودآگاه اکثریت‬
‫که آن به معنی انحلال دســتگاه دولت و اخراج کارکنان‬ ‫ضــرورت دولت تاکید م ‌یکرد‪ ،‬امــا بر خلاف مارکس که‬ ‫کتاب خود‪« ،‬دولت سالاری و آنارشی» به مارکس و لاسال‬ ‫عظیــم) در مقابل این نظــام قرار نگیرد‪ ،‬ســرمای ‌هداری‬
‫آن اســت‪ .‬چنین کاری نه تنها ادامه خدمات اجتماعی و‬ ‫دولــت را تنها برای فا ِز گذار ضــروری م ‌یدید‪ ،‬او بر این‬ ‫در مورد توصیه به کارگران برای ایجاد دولت ایراد گرفته‬ ‫عل ‌یرغم همه بحرا ‌نهای ادواری و ساختی پا بر جا خواهد‬
‫اقتصادی را مختل م ‌یکند‪ ،‬بلکه کل دستگاه و کارکنانش‬ ‫نظر بود که هــر جامع ‌های بهر حال به دولــت نیاز دارد‪.‬‬ ‫بود‪ .‬مارکس در ‪ ۱۸۷۴‬یادداش ‌تهای جالبی در این زمینه‬ ‫ماند‪ .‬به نظر م ‌یرســد که آقای روزبه بــا این نظر موافق‬
‫را بر ضد این انقلابیون م ‌یشوراند‪ .‬البته تردیدی نیست که‬ ‫واقعیت آن است که دول ‌تها تحت هر نظامی‪ ،‬حتی تحت‬ ‫در حاشیه کتاب باکونین دارد‪ .‬لااقل مارکس بر این نظر‬ ‫باشند‪ ،‬اما در نوشــته خود روشن نکرد‌هاند که چگونه به‬
‫بسیاری از عناصر دولت وامانده از رژیم قبل در مقابل این‬ ‫ض ِد دول ‌تترین جریانات راســت ســرمای ‌هداری‪ ,‬عل ‌یرغم‬ ‫بود که دولت در «فاز بالائــی» از بین م ‌یرود‪ ،‬اما به نظر‬ ‫این هدف م ‌یتوان رسید‪ ،‬و در مواردی که به طور مستقیم‬
‫تغییرات تا آنجا که بتواند مقاومت م ‌یکند‪ .‬هنر گردانندگان‬ ‫خصوص ‌یساز ‌یها‪ ،‬در حال گسترش بود‌هاند‪ ،‬و با گذشت‬ ‫م ‌یرســد که از نظر آقای روزبه از همــان آغاز نیازی به‬ ‫یا غیرمســتقیم را‌هح ‌لهایی ارائه داد‌هاند این را‌هح ‌لها پُر‬
‫رژیــم جدید در این خواهد بود کــه این عوامل را به خود‬ ‫دولت نیست و باید اشکال دیگر مالکیت اجتماعی امور را‬ ‫مســئل ‌هاند‪ .‬در زیر به پار‌های آ ‌نها م ‌یپردازم‪ .‬در نقد مورد‬
‫زمان بزر ‌گتر نیز شده و م ‌یشوند‪.‬‬ ‫بحث مباحث انتزاعی و کلی متفاوتی طر ‌حشده‪ ،‬از جمله‬
‫جلب کند‪.‬‬ ‫مفهــوم دولــت و نظری ‌ههــای مختلــف آن در میــان‬ ‫بر عهده بگیرند‪.‬‬ ‫پویائی مبارزه طبقاتی‪ ،‬ضرورت یادگیری از آ ‌نها و هشدار‬
‫نظری ‌هپــردازان مارکســی در مورد نق ‌شهــا‪ ،‬نمایندگی‬ ‫باز همان داســتان ُخرد کردن و «در هم شکستن ماشین‬ ‫نسبت به خطر تکرار اشتباهات گذشته‪ ،‬و امثال آ ‌نها که‬
‫طبقاتــی‪ ،‬و کارکردهای فرا طبقاتی آن‪ ،‬بســیار مفصل و‬ ‫دولتــی» بجای تصرف آن مطرح م ‌یشــود‪ .‬بــا توجه به‬ ‫بدرســتی مطرح‪ ،‬اما لزوماً ارتباط و مغایرتی با بحث من‬
‫به مراتب پیچید‌هتر از این بح ‌ثهاســت‪ .‬جالب آنکه این‬ ‫وســعت و عظمت دول ‌تهای امروزی‪ ،‬که بزر ‌گترین نهاد‬ ‫ندارند‪ ،‬و به آ ‌نها نم ‌یپردازم‪.‬‬
‫بح ‌ثها را مــا از ده ‌هها پیش و از دوران انقلاب بهمن در‬ ‫استخدا ‌مکننده‪ ،‬بزر ‌گترین ســروی ‌سدهنده‪ ،‬بزر ‌گترین‬ ‫ایشان به یک دیدگاه سنتی که خواهان «ایجاد یک حزب‬
‫جنبش چپ ایران داشــت ‌هایم‪ .‬در همان ســا ‌لها با عطف‬ ‫تأمی ‌نکننــده زیرســاخ ‌تها‪ ،‬و در بســیاری کشــورها‪،‬‬ ‫و سازمان سراسری نجات دهنده» است‪ ،‬یعنی دیدگاهی‬
‫به نظری ‌ههای مارکســ ِی دولت و نق ِد نظرات نادرست در‬ ‫بزر ‌گترین تولیدکننده هســتند‪ ،‬تصــور کنید که مثلًا‬ ‫که تصور م ‌یکنــد که م ‌یتوان «جنبش هــا را در قالب‬
‫باره دولت‪ ،‬در نوشــت ‌های بر این نکته تکیه کرده بودم که‪،‬‬ ‫انقلابیون بهر دلیلی موفق شوند دولت را «تصرف» کرده‪،‬‬
‫«دولت را نم ‌یتوان یک «شیء» یا ابزاری منفعل و خنثی‬ ‫و در میــان همه بحرا ‌نهای سیاســی و اقتصادی‪ ،‬بجای‬
‫تصــور کرد که به طور کامل تحت اراده این یا آن جناح و‬ ‫تأمین خواســ ‌تها و ســروی ‌سهای مورد نیاز مردم که از‬

‫‪NOTICE‬‬ ‫اﻃﻼﻋﻴه‬

‫‪It is with pleasure that I am able to announce that Joseph L.‬‬ ‫مفتخرم که به اطلاع برسانم که جناب جوزف ال ِدلینﮓ همکاری‬
‫‪Deuling will join my law firm effective March 1, 2013.‬‬ ‫خود را در دفتر وکالت ما از تاریخ مارچ ‪ ٢٠۱٣‬آغاز کرده است‪.‬‬

‫‪Joe has practiced law for fifteen years in the Okanagan from‬‬ ‫جو برای ‪ ۱٥‬سال کار خود را در زمینه قوانین در اُکاناگن در دفتر‬
‫‪his law office in Lumby, British Columbia, and has developed‬‬ ‫حقوقی خود در لامبی بریتیشکلمبیا انجام داده است و تخصصش‬
‫‪expertise in many areas of law. I have known Joe for thirty‬‬ ‫را در رشتههای بسیار دیگری از وکالت و حقوق توسعه داده است‪.‬‬
‫‪years, and I know that you can count on his integrity and‬‬ ‫اینجانب جو را سی سال است که میشناسم و میدانم که شما‬
‫‪helpfulness in dealing with your legal requirements.‬‬ ‫میتوانید روی خدمات صادقانه و بینقﺺ و کمکهای ایشان جهت‬

‫‪Please call our office at any time to arrange a meeting or‬‬ ‫رفع نیازها و درخواستهای قانونی‪ ،‬حساب کنید‪.‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1235 - Friday, Apr. 19, 2013‬‬
‫‪consultation with Joe or myself.‬‬
‫جهت قرار ملاقات و مشاوره با «جو» یا با خود من در صورت نیاز‬
‫‪We also speak Persian (Farsi) Monday to Thursday from‬‬ ‫میتوانید با دفتر ما تماس بگیرید‪.‬‬
‫‪10am-2pm.‬‬
‫هم چنین با مسئول ﻓارسیزبان ما میتوانیددوشنبه تا پنجشنبه‬
‫& ‪Purchase & Sale of Business Interests ● Partnerships‬‬ ‫از ساعات ‪ ۱٠‬صبﺢ تا ‪ ٢‬بعدازﻇهر تماس حاصل نمایید‪.‬‬

‫● ‪Incorporation ● Home Purchases, Sales & Mortgages‬‬ ‫ﺍریﮏ رﺍﺕﻟِﭻ‬
‫ﺧدﻣاﺕ ﻣا ﺷاﻣﻞ‪:‬‬
‫‪Corporate & Commercial Law ● Estate & Civil Litigation‬‬
‫خرید و فروش بهرههای بیزینسی‪ ،‬تشکیل شرکتها به صورت‬
‫‪● Wills & Estates ● Family & Divorce Law ● Personal‬‬ ‫مشارکتی و شخصیت حقوقی‪ ،‬خرید و فروش ملک و وامهای مسکن‪،‬‬
‫شرکت سهامی و قوانین حقوقی املاک تجاری‪ ،‬دارایی و دادرسی‬
‫‪Injury Claims ● Criminal Law‬‬ ‫‪Eric Rutledge‬‬ ‫مدنی‪ ،‬وصیتنامه‪ ،‬امور مربوط به طلاق‪ ،‬مطالبات مربوط به آسیب‬

‫‪RUTLEDGE & DEULING‬‬ ‫دیدگی شخصی‪ ،‬حقوق جزایی و جنایی‪.‬‬

‫‪Lawyers - Notaries Public‬‬

‫‪Eric B. Rutledge B, Comm., LLB Joseph L. Deuling, LLB‬‬

‫‪200 - 132 East 14th St.‬‬ ‫‪Tel: 604 - 988 - 4155‬‬ ‫‪24‬‬
‫‪North Vancouver, BC‬‬ ‫‪Fax: 604- 988 - 4154‬‬
‫‪V7L 2N3‬‬ ‫‪reception@rutledgedeuling.com‬‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29