Page 18 - Shahrvand BC No.1234
P. 18
‫سیاست ‹‬

‫مارگارت تاچری که بریتانیای ‌یها م ‌یشناسند‬ ‫‪18‬‬

‫به بهان ٔه درگذشت بانوی آهنین قلب (‪)۲۰۱۳-۱۹۲۵‬‬

‫برگرفته از نوشت ٔه راجر بَگلی (‪)Roger Bagley‬‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1234‬جمعه ‪ 23‬نیدرورف ‪1392‬‬
‫در نشری ٔه انگلیسی مورنین ‌گاستار‪ ۸ ،‬آوریل ‪۲۰۱۳‬‬

‫ترجم ٔه حبیب ناظری‬

‫اشــراف ‌یاش او را تنها نگذاشــتند و در سال ‪۲۰۰۵‬‬ ‫مارگارت تاچر آدم ریاکار تن ‌گنظر و متکّبری بود که‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫به مناسبت ‪ ۸۰‬سالگ ‌یاش برای جشن تولد گرفتند‬ ‫در جنگ ب ‌یرحمان ‌هاش به سود سرمای ‌هداری خشن‬
‫که ملک ٔه بریتانیا هم در آن شــرکت کرد‪ .‬ولی قلب‬ ‫و بیدادگــر‪ ،‬بریتانیا را تکه پاره کرد‪ .‬او که در فاصل ٔه‬
‫میلیو ‌نها تن از قربانیــان او از میان مردم عادی و‬ ‫سا ‌لهای ‪ ۱۹۷۹‬تا ‪۱۳۵۸( ۱۹۹۰‬ش تا ‪۱۳۶۹‬ش)‬
‫زحمتکشــان بریتانیا هرگز با او صاف نشد و تا آخر‬ ‫به مدت ‪ ۱۱‬ســال نخســ ‌توزیر بریتانیــا از حزب‬
‫«تــوری» (‪ ،Tory‬محافظ ‌هکار) بود‪ ،‬سیاســ ‌تهای‬
‫از او بیزار بودند‪.‬‬ ‫اقتصــادی پولی دیوان ‌هواری را دنبال کرد که حاصل‬
‫آن‪ ،‬از میــان رفتــن میلیو ‌نهــا شــغل در بخش‬
‫از گفت ‌ههای «بانوی آهنین»‬ ‫صنعت و تولید‪ ،‬کاهش شــدید یا قطع هزین ‌ههای‬
‫«چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد‪ .‬مردان و زنان‬ ‫خدماتــی دولتی برای مــردم‪ ،‬و ویران کردن مراکز‬
‫منفرد داریم و خانواد‌هها‪».‬‬ ‫صنعتی حیاتی بریتانیا بــود‪ .‬طرفداران محافظ ‌هکار‬
‫«دنیای بدون سلا ‌حهای هست ‌هیی ناپایدارتر‪ ،‬و برای‬ ‫مــارگارت تاچر او را به عنــوان الاه ٔه خالق ثروت و‬
‫هم ٔه ما خطرنا ‌کتر خواهد بود‪».‬‬ ‫فاتح سوسیالیسم م ‌یستودند‪ ،‬ولی میلیو ‌نها تن از‬
‫«من خواهان یک دموکراســی سرمای ‌هساز هستم‪.‬‬ ‫زحمتکشان خشــمگین بریتانیا‪ ،‬او را یک جادوگر‬
‫هر زن و مرد یک ســرمای ‌هدار‪ .‬مســکن نقط ٔه آغاز‬
‫کار است‪ .‬اگر شما مرد یا زن صاحب ِملک هستید‪،‬‬ ‫عفریت ٔه فاشیست م ‌یدیدند‪...‬‬
‫چیــزی دارید‪ .‬پس هر کس یک ســرمای ‌هدار‪ ،‬و هر‬ ‫او همراه با رئیس جمهور دس ‌تراستی آمریکا رونالد‬
‫کس‪ ،‬صاحب ِملک است‪».‬‬ ‫ریگان بذرهای بحران ســرمای ‌هداری جهانی کنونی‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1234 - Friday, Apr. 12, 2013‬‬
‫«من فو ‌قالعاده صبورم‪ ،‬به شرط آنکه در آخر حرف‬ ‫را کاشــت‪ ،‬و مشعل آزمندی و ســودَورزی کریهی‬
‫خودم را به پیش ببرم‪».‬‬ ‫به عنوان «تروریســت» محکوم کــرد‪ .‬بعدها دیوید‬ ‫اســتادان فن درس «کلام» و سخ ‌نگویی آموخت‪،‬‬ ‫را روشــن کرد که بعدها توسط تونی بلر و دیگران‬
‫«مادام که وزیران آنچه را که م ‌یگویم انجام دهند‪،‬‬ ‫کامرون رهبر حزب «توری» مجبور شــد به خاطر‬ ‫صدایــش را بَ ‌متر کرد و شــیؤه صحبت کردنش را‬ ‫مشتاقانه دنبال شــد‪ ...‬در سال ‪۱۳۶۳( ۱۹۸۴‬ش)‬
‫برایم مهم نیست چقدر حرف م ‌یزنند‪».‬‬ ‫این حرف زشــت مارگارت تاچر از نلســون ماندلا‬ ‫پُرطمأنینه و آرام کرد تا توجه بیشتری را جلب کند‪.‬‬ ‫تاچر یورش تما ‌معیــاری را علیه معدنچیان بریتانیا‬
‫«پیکار برای حقوق زنــان به طور عمده به پیروزی‬ ‫شخصاً عذرخواهی کند‪ ،‬اگرچه همان سیاس ‌تهای‬ ‫او فکر م ‌یکرد شکســ ‌تناپذیر است‪ .‬در موقع حرف‬ ‫آغاز کرد‪ .‬در آن یک ســالی که معدنچیان در حال‬
‫رسیده است‪».‬‬ ‫اقتصادی و اجتماعی تاچر و حّت ٰی خشــ ‌نتر از آن را‬ ‫زدن‪ ،‬غالبــاً (مثل هم ٔه اعضای خانوادٔه ســلطنتی)‬ ‫اعتصاب بودند‪ ،‬ســندیکاهای معدنچیــان و دیگر‬
‫«در حزب ما هنوز کســانی هسستند که معتقد به‬ ‫که خود تاچر هم بــه خواب نم ‌یدید‪ ،‬مص ّرانه ادامه‬ ‫خودش را «مــا» خطاب م ‌یکرد‪ .‬وقتی روزنام ‌ههای‬ ‫ســندیکاهای چپگرای را «دشمنان داخلی» کشور‬
‫سیاست اتفاق آرا هســتند‪ .‬به نظر من آنها خائن و‬ ‫داد‪ .‬یکی دیگــر از «بر ‌گهای پرافتخار» (!) کارنام ٔه‬ ‫شوروی او را به خاطر رفتار و سیاس ‌تهای خش ‌ناش‬ ‫خوانــد و نیروهای پلیس و امنیتــی را برای تع ّرض‬
‫وط ‌نفرو ‌شاند‪ ...‬واقعاً م ‌یگویم‪».‬‬ ‫مارگارت تاچر‪ ،‬مربوط به زمانی است که در بحبوح ٔه‬ ‫«بانوی آهنین» نام دادند‪ ،‬از خوشــحالی در پوست‬ ‫به ســندیکاها‪ ،‬نفــوذ در آنها و ایجــاد ب ‌یثباتی در‬
‫«مــن م ‌یخواهــم کاملًا از شــ ّر تفــاوت طبقاتی‬ ‫درگیر ‌یهای «فالکلند» یا «مالویناس» با آرژانیتن‌‬ ‫نم ‌یگنجید‪ .‬ولی هم ٔه اینها نتوانست او را در نوامبر‬ ‫میان آنها بســیج کــرد‪ .‬از دیگر اقدا ‌مهــای تاچر‪،‬‬
‫خلاص شــویم‪ .‬هما ‌نطور که یک کسی در یکی از‬ ‫(بر ســر مالکیت این جزایر) در ماه مه سال ‪۱۹۸۲‬‬ ‫‪ ۱۹۹۰‬در برابر طغیان محافظ ‌هکاران حزب «توری»‬ ‫دستبرد به حقو ‌قهای بازنشستگی‪ ،‬بردن لایح ‌ههای‬
‫روزنام ‌ههای صبح نوشــته بود‪ Marks :‬و ‪Spencer‬‬ ‫(‪۱۳۶۱‬ش)‪ ،‬دســتور غرق کردن َرزمناو آرژانتینی‬ ‫علیه او نجــات دهد‪ ،‬و او با چشــمانی گریان کاخ‬ ‫ضدســندیکایی خصمانه به مجلس‪ ،‬فروش فلّ ‌هیی‬
‫[فروشــگاه زنجیر‌هیی عظیم انگلیسی که بیشتر از‬ ‫«ژنرال بل ِگرانو» را داد که منجر به کشته شدن ‪۳۲۱‬‬ ‫خان ‌ههای سازمانی (دولتی با کرای ‌ههای مناسب) که‬
‫‪ ۱۰۰۰‬فروشگاه در ‪ ۴۰‬کشور دارد] بر ‪Karl Marx‬‬ ‫نفر شــد‪ ،‬در حالی که در آن زمان کشتی آرژانتینی‬ ‫نخس ‌توزیری را ترک کرد‪.‬‬ ‫برای زحمتکشــان ساخته شــده بود‪ ،‬منحل کردن‬
‫و ‪[ Engels‬بنیا ‌نگذاران سوسیالیسم علمی] پیروز‬ ‫در خارج از «منطق ٔه ممنوعه» بریتانیا در حرکت بود‪.‬‬ ‫در ســال ‪ ۱۹۸۴‬بخت با او یار بود و از بم ‌بگذاری‬ ‫«شــورای شــهر لندن»‪ ،‬و اعمال نفوذ شدید دولت‬
‫شده است‪».‬‬ ‫در زندگی شــخصی‪ ،‬مارگارت هیلــدا رابرتز فرزند‬ ‫«ارتش جمهور ‌یخــواه ایرلند» در کنفرانس حزب‬
‫م ‌یجنگیم و به کمتر از‬ ‫ای«منــرا بضراایـیـ یت نکمجا‌ییدزه‌هٔیبمزرکهگ‬ ‫آلفــرد رابرتز‪ ،‬یکی از مقا ‌مهــای محلی و از اعضای‬ ‫«توری» در بیرمنگهام جان ســالم به در برد‪ .‬در آن‬ ‫مرکزی بر شوراها و دول ‌تهای محلی‪.‬‬
‫بخت دور کردن ابرهای‬ ‫«اتــاق بازرگانــی» در انگلســتان بود‪ .‬در ســال‬ ‫بــا وجود هم ٔ‌ه اینها‪ ،‬او توانســت (از جمله با کمک‬
‫تیرٔه تفرق ٔه سوسیالیسم مارکسیستی را از کشورمان‬ ‫‪۱۳۳۰( ۱۹۵۱‬ش) در رشــت ٔه شــیمی از آکسفورد‬ ‫بم ‌بگذاری ‪ ۵‬نفر کشته شدند‪.‬‬ ‫فراوان رســان ‌ههای محافظ ‌هکاران) میلیو ‌نها تن از‬
‫داشته باشیم‪».‬‬ ‫فار ‌غالتحصیــل شــد و بــا ِدنیس تاچــر که یک‬ ‫در عرص ٔه جهانی‪ ،‬دو نفر از قهرمانان مورد ســتایش‬ ‫مردم عادی و زحمتکشــان بریتانیا را فریب دهد و‬
‫«از گورباچف خوشم م ‌یآید؛ م ‌یتوانیم با هم معامله‬ ‫کســ ‌بوکاردار ثروتمند بود ازدواج کرد‪ .‬ســپس به‬ ‫او «رونالــد ریــگان» رئیس جمهــور محافظ ‌هکار‬ ‫آنهــا را اغوا کند که به محافظــ ‌هکاران رأی بدهند‪.‬‬
‫کنیم‪».‬‬ ‫رشــت ٔه حقوق رفت و در ســال ‪۱۳۳۸( ۱۹۵۹‬ش)‬ ‫آمریکا و «آگوســتو پینوشــه» دیکتاتــور و قاتل‬ ‫یکــی از علل این رأی دادن مردم به محافظ ‌هکاران‪،‬‬ ‫‪18‬‬
‫«هما ‌نطور که خدا جایی گفته اســت‪ :‬من درست‬ ‫نماینــدٔه مجلــس و در ســال ‪۱۳۵۴( ۱۹۷۵‬ش)‬ ‫مردم شــیلی بود [که حکومت ملّی سالوادور آلنده‬ ‫پول یا یاران ٔه نقد ‌ییی بود که دولت به مردم م ‌یداد‪.‬‬
‫فکر م ‌یکنم‪»...‬‬ ‫رهبر حزب «توری» شــد‪ .‬او در اواخر عمرش دچار‬ ‫را با کودتای نظامی ســرنگون کرد و خود او را هم‬ ‫دولــت این پــول را از راه خصوصی کردن (فروش)‬
‫ضرب ٔه مغزی و فراموشی شد اّما دوستان حکومتی و‬ ‫کشــت‪ ].‬تاچر همواره از پذیرش تحریم علیه رژیم‬ ‫شــرک ‌تهای بزرگ دولتــی به دســت آورده بود‪،‬‬
‫ستمکار آپارتاید در آفریقای جنوبی خودداری کرد‪،‬‬ ‫که از آن جملــه اینها بودنــد‪« :‬بریتیش تل ‌هکوم»‌‬
‫و در عوض نلســون ماندلا و کنگــرٔه ملی آفریقا را‬ ‫(مخابرات)‪ ،‬بریتیش ایر ِویز (هواپیمایی)‪ ،‬رولز رویس‬
‫(اتوموبی ‌لسازی)‪ ،‬بریتیش استیل (فولادسازی)‪ ،‬گاز‪،‬‬
‫برق و آب‪ .‬دولت این دارای ‌یهای ملّی ارزشمند را به‬
‫قیمتی ناچیز به حراج گذاشــت‪ ،‬در حالی که برای‬
‫فریب مردم‪ ،‬نمایش مشــمئزکنند‌هیی ترتیب داده‬
‫بود که «خروارها پول» از آنها به دست آورده است‪.‬‬
‫پحیّتشٰـیـهیارنولبردیتمانی‌کامیهلـاـنم‪ ،‬اعلزنناًختاسچـ‌تـورزیرارامنتمهمحافکرظد‌هککاهر‬
‫«نقر‌هجــات خانوادگی» را به ث َمــن بَخس فروخته‬
‫اســت‪ .‬حّت ٰی او هم صدای اعتراض خود را بلند کرد‬
‫که دولت تاچر « دارای ‌یهای کشــور را در مقیاسی‬
‫عظیم و بدون احســاس مســئولیت فروخته است‪،‬‬
‫دارای ‌یهایی که دیگر هرگز نم ‌یتوان آنها را جایگزین‬
‫کرد‪ ».‬مارگارت تاچر نخســ ‌توزیر اقتدارگرایی بود‬
‫که سیاســ ‌تهای خود را بدون اینکه اجازٔ‌ه بحث و‬
‫بررسی به وزیران کابینه بدهد‪ ،‬ب ‌هراحتی و با قدرت‬

‫تمام از تصویب کابین ٔه ب ‌یجربز‌هاش م ‌یگذراند‪.‬‬
‫خانم مارگارت تاچر از دادن مقا ‌مهای ارشــد دولتی‬
‫بــه زنان خودداری م ‌یکرد و بارهــا وزیرانش را که‬
‫احســاس م ‌یکرد با او همراهی نم ‌یکنند‪ ،‬با وزیران‬
‫گو ‌شب ‌هفرمان تعویض کرد‪ .‬از دیگر اقدا ‌مهای او برای‬
‫محکــم کردن قدرتش‪ ،‬تغییــر دادن لحن و آهنگ‬
‫صدایش و شیؤه صحبت کردنش بود‪ .‬در کلا ‌سهای‬
   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22   23