Page 26 - Shahrvand BC No.1230
P. 26
‫ ‹زنان‬

‫فریده لاشایی‪ :‬عزیزی اززندان قصر تا هنوز‬ ‫‪26‬‬

‫پذیرش فرمی خاص تن دهد در فضای پرده ســرگردان است و گه گاه‬ ‫و گیاهان ســرزمین ما که به دســت فریده نقــش گرفت ‌هاند و حرکت‬ ‫ویداحاجبی تبریزی‬ ‫‪26‬‬‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1230‬جمعه ‪ 25‬دنفسا ‪1391‬‬
‫به گون ‌های گذرا و پادرگریز در فر ‌مهای گوناگون جلوه م ‌یکند تا حضور‬ ‫خرگو ‌شهای عاشق پیشــ ‌های در پناه این طبیعت‪ .‬یا تابلویی با نقش‬
‫آ ‌نها را توجیه کرده باشــد‪ .‬از همین رو در آثارش جاذب ‌های وجود دارد‬ ‫چهــرۀ ام الکلثوم و آواز پر طنی ‌ناش همراه تکــ ‌های از فیلم دیکتاتور‬ ‫فریده لاشــایی‪ ،‬عزیزیست که با او در بند زنا ِن زندان قصر آشنا شدم‪،‬‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫که گاه به سبب هنر است و گاه به علت احساس و یا آنچه امانوئل کانت‬ ‫چارلــی چاپلین و‪ ...‬همه و همه بازگــوی تلا ‌شهای خلاقانۀ فریده در‬ ‫اواسط ‪ .1353‬پرشور و شــعف وارد بند شد و به گفتۀ خودش در دا ِد‬
‫بازاندیشی به ارز ‌شهای والای انسان دوستی و سرنوشت ایران است‪.‬‬ ‫ب ‌یداد "با این باور که آدم حسابی جایش در زندان است‪ ".‬رفته رفته با‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1230 - Friday, Mar. 15, 2013‬‬
‫آن را معادل زیبایی م ‌ینامید‪.‬‬ ‫چند ماه پیش‪ ،‬فریده به رغم شــدت بیماریش‪ ،‬با مهری همیشــگی‬ ‫جمع کوچکی نزدیک شد که علاقۀ ویژ‌های به موسیقی کلاسیک‪ ،‬فیلم‬
‫درگذشت‪:‬‬ ‫فرصــت دیدن ویدئو انیمیشــن جدیــدش یا فیلم جدیــد کوتاه ده‬ ‫و تئاتر و تلویزیون داشــتند‪ .‬چیزی که با ارزش ها و معیارهای بیشتر‬
‫دقیق ‌هایش را در اتاق کوچکم برای من و چند دوست دیگر فراهم آورد‪.‬‬ ‫همبندان یا به اصطلاح آن روزها "جمع" ناسازگار بود و با آن به شدت‬
‫وی در ساعت ‪ 17‬روز یکشنبه ششم اسفندماه ‪ ،۱۳۹۱‬در پی یک دوره‬ ‫در آن آخرین دیدار در کنار جســم بیمار اما ذهن پرتلاش و ســرزندۀ‬
‫طولانی بیماری و به خاطر ابتلا به سرطان در سن ‪ ۶۸‬سالگی در بخش‬ ‫همیشگی فریده توانســتم از فیلم کوتاه و فشرد‌های که او از فیل ‌مهای‬ ‫مخالفت می شد‪.‬‬
‫معروف کلاه مخمل ‌یها و زنان خوانندۀ دوران گذشته بازآفریده بود‪ ،‬نه‬ ‫فریــده از من هم گله مند بود‪ ،‬می گفت‪" :‬ویدا تو با اینکه مخالف این‬
‫آی سی یو بیمارستان جم تهران درگذشت‬ ‫تنها لذت ببرم بلکه به ارزشی پوشیده و پنهان در آن فیل ‌مهای گذشته‬ ‫چیزها نیســتی‪ ،‬پس چرا هنگام تصمیم گیری در جلسه های عمومی‬
‫نمایشگا ‌ههای انفرادی‪:‬‬ ‫پی ببرم‪ .‬این فیلم گواه بارز دیگریست از نگاه رو به آینده و ذهن خلاق‬ ‫سکوت می کنی؟ ســکوت تو فقط و فقط به خاطر حفظ اعتبارت در‬
‫فریده‪ .‬ذهن خلاقی که م ‌یداند بدون شــناخت گذشته‪ ،‬مشکل بتوان‬ ‫جمع است‪ ".‬اما به رغم ســکوت من و بار سنگین همۀ این معیارها و‬
‫‪ ،۱۳۴۶‬میلان‪ ،‬ایتالیا‪ ،‬نگارخانه ‪ Duomo‬میلان‬ ‫ارزش هــا در مقابله با آزاد ‌ی های فــردی‪ ،‬ذهن خلاق فریده طی دو‬
‫‪ ،۱۳۴۷‬سلب‪ ،‬آلمان‪ ،‬استودیوی روزنتال‬ ‫بنای آیند‌های بارور و سعادتمند را پی ریزی کرد‪.‬‬
‫‪ ،۱۳۵۲‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه سیحون‬ ‫امروز م ‌یدانم که وجود پوینده و جستجوگر فریده در آثارش همواره با‬ ‫سالی که در زندان گذراند از حرکت باز نایستاد‪.‬‬
‫‪ ،۱۳۵۲‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه تهران‬ ‫با اینکه امکان دسترسی به نوشته و کتاب در زندان بسیار محدود بود‪،‬‬
‫‪ ،۱۳۵۵‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه تهران‬ ‫ما و مردمان سرزمین مان زنده خواهد ماند‪.‬‬ ‫فریده با بازآفرینی نمایشــنامۀ معروف برشت که نام ارباب جمشید را‬
‫[مدرسه فمینستی]‬ ‫به آن داده بود و شــازده کوچولو از سنت اگزوپری و به طنز در آوردن‬
‫‪ ،۱۳۵۶‬خوزستان‪ ،‬ایران‪ ،‬مرکز فرهنگی شرکت ملی نفت ایران‬ ‫‪--------------------‬‬ ‫تراژدی هاملت‪ ،‬توانســت نه تنها لحظات پر شور و پرهیجانی را برای‬
‫‪ ،۱۳۶۲‬بیکرز فیلد‪ ،‬آمریکا‪ ،‬نگارخانه کلارک‬ ‫زندگینامه‪:‬‬ ‫جمع همبندانش بیافریند‪ ،‬بلکه توانســت اهمیت و نقش هنر را هم در‬
‫‪ ،۱۳۶۶‬بازل‪ ،‬سوئیس‪ ،‬نگارخانه ‪Demenga‬‬
‫‪ ،۱۳۶۶‬لاوالتا‪ ،‬مالتا‪ ،‬موزه ملی هنرهای زیبا‬ ‫وی در ســال ‪ ۱۳۲۳‬در شهر رشت متولد شد‌هاست‪ .‬پس از تحصیلات‬ ‫اندیشه و حس همبستگی و انسان دوستی بارز کند‪.‬‬
‫‪ ،۱۳۶۶‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه کلاسیک‬ ‫دبیرســتانی به آلمان سفر کرد و پس از گذراندن مدرس ٔه مترجمی در‬ ‫خــود فریده در این باره می گوید‪" :‬به این فکر افتادم که نمایشــنامه‬
‫‪ ،۱۳۶۶‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه گلستان‬ ‫مونیخ‪ ،‬به تحصیل در رشــته هنرهای تزیینی در وین پرداخت‪ .‬پس از‬ ‫ای بــه اجرا بگذارم‪ .‬می دیدم هر وقت که دور هم جمع م ‌یشــویم و‬
‫‪ ،۱۳۶۷‬دوسلدرف‪ ،‬آلمان‪ ،‬نگارخانه ‪Libertas‬‬ ‫اتمام این دوره مدت دو سال در کارخانه ‪ Reidel‬در جنوب اطریش به‬ ‫ســرودهای دســته جمعی یا آوازهای تکی می خوانیم از فضا و روابط‬
‫‪ ،۱۳۶۷‬بازل‪ ،‬سوئیس‪ ،‬نگارخانه ‪Demenga‬‬ ‫طراحی کریســتال پرداخت و برخی از طر ‌حهایش در استودیو روزنتال‬ ‫خشــک و نامنعطف محیط بندمان کاسته می شود‪" ...".‬ویدا نمی دانم‬
‫‪ ،۱۳۶۷‬ماموت لیک‪ ،‬آمریکا‪ ،‬نگارخانه هنر‬ ‫چرا با اینکه تو را آدم خشــکی م ‌یدانســتم‪ ،‬در این طور موارد سراغ‬
‫‪ ،۱۳۶۹‬برکلی‪ ،‬آمریکا‪ ،‬دانشگاه برکلی‬ ‫روی گلدا ‌نهای چینی پیاده شد‌هاست‪.‬‬ ‫تــو میامدم‪ .‬تو آدم پر تناقضی بودی‪ .‬هــر چه بود با واکنش تو جرات‬
‫‪ ،۱۳۶۹‬لندن‪ ،‬انگلستان‪ ،‬نگارخانه هیل‬ ‫نقاش ‌یهای فریده لاشایی را م ‌یتوان نمون ‌های از حضور هنر گذشته در‬
‫‪ ،۱۳۷۱‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه گلستان‬ ‫هنر معاصر به شمار آورد‪ .‬حضور همان سفسط ‌ههای اندوهناک طبیعت‬ ‫بیشتری یافتم تا کارم را پی بگیرم"‪.‬‬
‫همیــن تناقض هــا در وجود من و ذهن خــاق و هنرمند فریده پایه‬
‫‪ ،۱۳۷۲‬دوسلدرف‪ ،‬آلمان‪ ،‬نگارخانه ‪Am Hufeisen‬‬ ‫که از اوخر صدٔه هفدهم در آثار نقاشان شمال اروپا چهره نمایاند‪.‬‬ ‫دوستی پایداری میان ما شد‪ .‬او از نادر همبندانی بود که در آن روزهای‬
‫‪ ،۱۳۷۴‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه گلستان‬ ‫حضور ســنت کارکرد رسان ٔه نقاشــی که از روزگار سزان به این سو بر‬ ‫ســخت و هراسناک بعد از انقلاب دســت یاری بسوی من دراز کرد‪ .‬و‬
‫جســمانیت رنگ تاکید ورزید‌هاست‪ .‬حضور همان سنتی که بر خط و‬ ‫چند ســال بعد به هر زحمتی بود مرا در پاریس پیدا کرد‪ .‬از آن پس‬
‫‪ ،۱۳۷۴‬فرانسه‪ ،‬نگارخانه ‪Noutse Henric‬‬ ‫رن ‌گهای بــه هم آمیخته و فر ‌مهای نامنتظر تاکید دارد و ســرانجام‪،‬‬ ‫لحظــ ‌های از فکرهــا و کارهای هم بی خبر نماندیم‪ .‬در بازاندیشــی و‬
‫‪ ،۱۳۷۵‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه گلستان‬ ‫حضور سنت نقاشی خاور دور همه و همه در آثار لاشایی حس شدنی‬ ‫بازنگری های من به گذشــته همواره همفکر و یــارم بود‪ .‬کتاب های‬
‫فلســفی برایم هدیه میاورد و هر دو به فلسفه علاقمند شده بودیم‪ .‬و‬
‫‪ ،۱۳۷۶‬فرانسه‪ ،‬نگارخانه ‪Chateau de Lascours‬‬ ‫است و با این همه نگاه او به طبیعت نگاهی نو و امروزی است‪.‬‬ ‫مرا هم پیوســته در جریان نقاش ‌یها و خلاقیت ها و آثار هنریش قرار‬
‫‪ ،۱۳۷۷‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه گلستان‬ ‫سازٔه نقاش ‌یهای لاشــایی زمین و درخت و گل و گیاه و در یک کلام‬ ‫مــی داد‪ .‬او دنیا را و زندگی و هنر را با نگاهی رو به آیندۀ می دید‪ .‬به‬
‫‪ ،۱۳۸۴‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نگارخانه ماه‬ ‫عناصر طبیعت است‪ .‬زبانش نیز کم و بیش سنتی است اما او این توان‬ ‫سرزمین ایران عشــق م ‌یورزید و تاریخ آن را با نگاهی هنرمندانه می‬
‫نمایشگا ‌ههای گروهی‪:‬‬ ‫را دارد کــه به این زبان لهجــ ‌های نو و روزآمد بدهد‪ .‬نم ‌یخواهد با این‬ ‫کاوید‪ .‬کتاب شال بامویش را هم با همین نگاه نوشت‪ .‬نقاش ‌یهایش نیز‬
‫زبان گزارش و روایتی از جهان و طبیعت به دست دهد‪ .‬نقاش ‌یهایش نه‬ ‫درخ ‌تها‪ ،‬بیابا ‌نهای برهوت اوخرایی‪ ،‬فضای پرنور‪ ،‬سای ‌هها‪ ،‬تاریک ‌یها‬
‫‪ ،۱۳۴۷‬بلژیک‪ ،‬نمایشگاه بی ‌نالمللی هنرمندان جوان‬ ‫تصویر ظاهری جهانی است که به چشم دیده م ‌یشود ‪ .‬نه ایماژ جهانی‬ ‫و آســمان درخشان سرزمین ایران را همواره به بیننده القا م ‌یکنند‪ .‬با‬
‫‪ ،۱۳۵۰‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نمایشگاه بی ‌نالمللی تهران‬ ‫رویایی است‪ .‬آنچه لاشایی به نمایش م ‌یگذارد یادگارهای نگاهی گذرا‬ ‫تابلوهایی که به من هدیه داده انگار در و دیوار خان ‌هام را به ســرزمینم‬
‫‪ ،۱۳۵۲‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬نمایشگاه بی ‌نالمللی تهران‬ ‫به چش ‌ماندازهایی است که تنها با نیروی تصور م ‌یتوان به آ ‌نها دست‬
‫ایران وصل کرده است‪.‬‬
‫‪ ،۱۳۵۴‬تهران‪ ،‬ایران‪ ،‬انجمن ایران ‪ -‬آمریکا‪ ،‬چهار نقاش زن‬ ‫یافته نا با خیال پردازی‪.‬‬ ‫آن نــگاه رو به آینده و عشــق بــه زندگی‪ ،‬ذهن فریــده را به ذهنی‬
‫‪ ،۱۳۵۷‬بازل‪ ،‬سوئیس‪ ،‬نمایشگاه بی ‌نالملل‬ ‫هدف لاشــایی بر پرده آوردن ظاهر طبیعت به شــیوه و روشی خاص‬ ‫پوینــده و پر تحرک تبدیل کرده بود‪ .‬درجا نمی زد‪ .‬گذار به هنر ویدئو‬
‫[ویکپیدیا]‬ ‫نیســ َت به نمایش بخش و برشی از طبیعت نیز نم ‌یپردازد‪ .‬با این همه‬ ‫انیمیشن ب ‌یگما ‌ن ناشــی از همین پویندگی در وجود فریده است‪ .‬او‬
‫اثرش نوعی ترجمان احساس طبیعت است‪ .‬احساسی که سخت واقعی و‬ ‫تصویر شــخصیتی یا طبیعت و موضوعی را بر تابلویی بزرگ نقاشــی‬
‫ب ‌یخدشه جلوه م ‌یکند و شکل حضور نقاش در برابر طبیعت را به خود‬ ‫م ‌یکند و خرگوشــی را از طریق ویدئــو روی آن به حرکت در میاورد‪.‬‬
‫م ‌یگیرد‪ .‬طبیعتی که لاشایی تصویر م ‌یکند اهمیتی متافیزیکی دارد و‬ ‫فریده توانســته تکنیک هنرمندانۀ نقاش ‌یهایش را با استفاده از ویدئو‬
‫بازتاب نوعی آگاهی درونی است‪ .‬گوش ‌های از یک چشم انداز کلی است‬ ‫درهم آمیــزد و آثاری را بیافریند که نه تنها دســت کم در جامعۀ ما‬
‫که گویی در ب ‌یزمانی مطلق نقاشی شد‌هاست‪ .‬طبیعتی که در پیوند با‬ ‫خلاقیت هنری بی بدیلی هســتند‪ ،‬بلکه نگاه او را به آینده و سرنوشت‬
‫کشمک ‌شهای درونی انســان مطرح م ‌یشود و دست کار نقاشی است‬ ‫ســرزمین ایران بیش از بیش بارز م ‌یکنند‪ .‬خرگو ‌شها گاه تکی و گاه‬
‫کــه حیرت زده در برابر ب ‌یکرانگی و غنــای طبیعت‪ ،‬تمام تجرب ‌ههای‬ ‫متعدد با گو ‌شهای تیزشان انگار سمبول ساکنین جوان سرزمین مان‬
‫هنری خود را بر پرده م ‌یآورد تــا مکر تصویرگر لحظات پادرگریز آن‬ ‫هستند‪ .‬تابلوی بزرگ مصدق در میان خیابان که خرگوشی در جلو پای‬
‫باشد‪ .‬منظره پردازی همیشه ادبی و روایی بود‌هاست اما چش ‌ماندازی که‬ ‫او در حرکت است و پرسش هایش را با او در میان می گذارد یا تابلوی‬
‫لاشــایی به نیروی تصور خود به تصویر در م ‌یآورد ب ‌یزمان و ب ‌یروایت‬ ‫بزرگ نقشــۀ ایران با آن کلۀ گربه ماننــدش و حرکت خرگو ‌شهایی‬
‫است و جزئیات آن‪ ،‬همان گونه که خاطرٔه چش ‌مانداز محو م ‌یشود‪ ،‬در‬ ‫کنجکاو و تســلیم ناشدن ‌ی که‌در گوش ‌های از ســرزمین ما پنهان می‬
‫فضای پرده مستحیل م ‌یشود و مرزهای مشخص اشیا و عناصر طبیعت‬ ‫شــوند و از گوش ‌های دیگر ســربرم ‌یآورند‪ .‬یا تابلویی با نقش سفر‌های‬
‫از میان م ‌یرود‪ .‬حتی هنگامی که به رشــد علف و گیاه و شوق رفتن و‬ ‫رنگین و کلا ‌غهایی که بر ســر آن نشسته اند و خرگوش را که هر چه‬
‫رهیدن م ‌یپردازد نیز سکوتی وهمناک بر کارش سایه م ‌یافکند و انگار‬ ‫تلاش م ‌یکند به ســفره راه نم ‌‌یدهنــد‪ .‬تابلویی از درخ ‌تها‪ ،‬جنگ ‌لها‬
‫همه چیز خود را تسلیم ضرباهنگ مرگ آور زمان کرد‌هاست‪ .‬از همین‬
‫رهگذر هم هست که گیاه زنده را در هیات عنصری ب ‌یجان در یک اثر‬

‫تجسمی نقاشی م ‌یکند‪ .‬لاشایی هرگز سر آن ندارد که‬
‫نگاه خود را بر جزپیات و عناصر طبیعت متمرکز کند‪،‬‬
‫نم ‌یخواهد بیازماید و محک بزند‪ .‬م ‌یخواهد طبیعت را‬
‫به صورتی مبهم و نمادین و به شکلی شاعرانه و حسی‬
‫تصویر کند‪ .‬م ‌یخواهد به سنت نقاشان چینی و خاور‬
‫دور به گون ‌های نقاشی کند که فضای چش ‌ماندازهایش‬
‫احساس شود‪ .‬با درهم آمیختن و درهم دواندن رنگ‪.‬‬
‫تصویری ســیال از طبیعت به دست م ‌یدهد و چشم‬
‫اندازی نقاشــی م ‌یکند کــه در آن ردپای چندانی از‬
‫نشان ‌ههای آشــنا و تعارف طبیعت دیده نم ‌یشود اما‬
‫احساس طبیعت و نشان ‌ههای ساختن و انهدام مداوم و‬

‫نیروی درونی آن حس شدنی است‪.‬‬
‫در نقاشــ ‌یهای لاشایی احســاس کول ‌یوار ب ‌یانکه به‬
   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31