Page 32 - Shahrvand BC No. 1219
P. 32
‫گفتوگو ‹‬ ‫‪32‬‬

‫گفتوگو با نعم ‌تالله ناظری روزنامه‌نگار و پژوهش‌گر ادبی‬

‫به انگیزه ‪‌۹۰‬مین سالروز این پی ‌شکسوت مطبوعاتی و فعال سیاسی ‪ -‬سندیکایی‬

‫دبســتان همکلاسی و دوست صمیمی بودیم‪ .‬من در همان مدرسه که‬ ‫هادی ابراهیمی‬
‫دبیرستان هم داشت ادامٔه تحصیل دادم اّما مرتضی به دبیرستان مروی‬
‫رفت که در آنجا جذب تیزهوشی و متانت اخلاقی محمدجعفر محجوب‬ ‫شــهرگان‪ :‬نعم ‌تالله ناظری‪ ،‬متولد ‪ ۱۰‬دی ‪ ۱۳۰۱‬در تهران اســت و‬
‫شد و دوستی پایداری بین آن دو برقرار شد‪ .‬مرا هم او با محجوب آشنا‬ ‫فعالیت سیاسی خود را در دهٔ‌ه بیست آغاز کرد‪ .‬او دوست خانوادگی و‬
‫کرد که ســه یار دورٔه دبیرستان یکدیگر شدیم‪ .‬زیر تأثیر این دوستی‬ ‫نزدیک مرتضی کیوان و دکتر محمدجعفر محجوب بود‪ .‬پس از کودتای‬
‫و دانســتن ‌یهای آن دو بود که با ادبیات کلاســیک ایران از نثر و شعر‬ ‫‪ ۲۸‬مرداد در آذر ‪ ‌۱۳۳۴‬دستگیر و پس از سپری کردن دو سال و نیم‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1219‬جمعه ‪ 8‬ید ‪1391‬‬
‫آشنا شدم و مشتاق و جویای دانستن ‌یهای دیگری فزون بر در ‌سهای‬ ‫در زندان‪ ،‬در فروردین سال ‪ ۱۳۳۶‬از زندان آزاد‌شد‪ .‬زبان انگلیسی را‬
‫مدرســه شدم‪ .‬سه ســالٔه دّوم دبیرستان (ســیکل دّوم) را مرتضی در‬ ‫در زندان آموخت و زبان فرانســه را سا ‌لها بعد در میانٔه ‪ ۵۰‬سالگی در‬
‫آموزشــگاه وزارت راه و مــن در را‌هآهن دولتــی گذراندیم و محجوب‬ ‫انجمن ایران و فرانسه فراگرفت و مترجمی زبان فرانسه را آغاز کرد‪.‬‬
‫دبیرســتان عادی را ادامه داد‪ .‬پس از اخذ دیپلم دبیرســتان‪ ،‬مرتضی‬ ‫فعالی ‌تهای مطبوعاتی نعمت ناظری پس از آزادی از زندان عبارتند از‪:‬‬
‫در ادارٔه راه اســتان همدان و من هم پس از طی یک دورٔه حسابداری‬ ‫سردبیری محمد عاصمی‪،‬‬ ‫فمراجملر‌هٔز«ایموی ناد اصیرراخندا»یابره؛‬ ‫ماهنامٔه «صدف»‪،‬‬
‫و کارآموزی‪ ،‬در ســال ‪ ۱۳۱۷‬به استخدام حسابداری را‌هآهن تهران در‬ ‫روزنامٔه «ستارٔ‌ه تهران»؛‬ ‫و ســپس حســن‬
‫روزنامٔه «مهرایران» به عنوان نویسنده و مترجم و بعد از آن‪ ،‬سا ‌لها‬
‫آمدم‪ .‬اما دوستی صمیمانٔه ما سه تن‪ ،‬همچنان پایدار ادامه یافت‪.‬‬ ‫سردبیری روزنامه مهر ایران‪ .‬این روزنامه در زمان عباس هویدا به همراه‬
‫در شــهریور ‪ ،۱۳۲۰‬در جریان جنگ جهانــی دوم بود که ارت ‌شهای‬ ‫د‌هها روزنام ‌هی دیگر مجبور به تعطیلی شد‪ .‬در روزنامٔه «اطلاعات» به‬
‫متفقین (انگلیس و شــوروی و آمریکا) به ایران وارد شدند‪ ،‬و رضاشاه‬ ‫عنوان مترجم خبر از انگلیسی و فرانسه به فارسی در سرویس خبرهای‬
‫پهلوی از سلطنت خلع شــد‪ ،‬و اندک آزاد ‌یهای اجتماعی پس از ‪۲۰‬‬ ‫خارجی کار کرد و ســپس دبیر سرویس خارجی آن شد‪ .‬در فاصل ‌هی‬
‫ســال دیکتاتوری رضاشاهی در ایران برقرار شــد‪ ،‬و از جمله حز ‌بها‬ ‫ما‌ههای تیر تا بهمن ‪ ۵۷‬به دستور داریوش همایون وزیر وقت اطلاعات‬
‫و سندیکاهای کارگری شــکل گرفتند و فعالیت هم ‌هجانب ‌هیی را آغاز‬ ‫و جهانگردی و به اشــارٔ‌ه ســاواک‪ ،‬حق ورود به موسسٔ‌ه اطلاعات از او‬
‫کردند‪ .‬در این اوضاع و احوال بود که ما ســه یار دبیرســتانی هم وارد‬ ‫گرفته شد‪.‬‬
‫به همراه چهار روزنام ‌هنگار دیگر از طرف حکومت نظامی بازداشت شد‬
‫فعالیت سیاسی شدیم‪.‬‬ ‫که پس از چند روز آزاد شــد‪ .‬از هر پنج نفر با حلف ‌ههای گل استقبال‬
‫یک سالی پس از کودتای ‪ ۲۸‬مرداد ‪ ۳۲‬علیه دولت قانونی دکتر مصدق‬ ‫شد و آنها را بر دوش گرفتند‪.‬‬
‫و جنبــش مردمی و عدال ‌تخواهانٔه ایران‪ ،‬تازه شــاید فقط دو هفته از‬ ‫در ســال ‪ ۱۳۶۱‬از روزنامٔه «اطلاعات» بازنشســته شــد و پس از آن‬
‫ازدواجم نگذشته بود که مثل هزاران مصدقی و مل ‌یگرا و تود‌های دیگر‪،‬‬ ‫بــا «کیهان»‪« ،‬هدف ورزشی»‪« ،‬آیینه» و «همشهری» به صورت‬
‫من هم به علت فعالی ‌تهای سیاســ ‌یام در مشــهد دستگیر شدم و به‬ ‫کارمــزدی و هفت ‌هنام ‌ههای «تهران مصور»‪« ،‬تهران اکونومیست»‪،‬‬
‫زندان افتــادم‪ .‬البته پیش از این نیز چندین بار در ســمنان و تهران‬ ‫«خواندن ‌یها» و غیره همکاری کرد‪.‬‬
‫و آبــادان بازداشــت و رو ‌یه ‌مرفته چند ماهــی را در این زندان و آن‬ ‫در ســا ‌لهای دوران بازنشستگی‪ ،‬ســرگرم تحقیق و پژوهش ادبی‬
‫بازداشــتگاه گذرانده بودم‪ .‬اّما این بار مــدت حبس تا بهار ‪ ۱۳۳۶‬که‬ ‫شــد‪ .‬مطالعه و فی ‌شبرداری شاهنامٔه فردوســی چندین سال به درازا‬
‫از زندان قصر آزاد شــدم‪ ،‬به درازا کشــید که تازه ایــن هم به خاطر‬ ‫کشید که حاصل آن چند کتاب بود‪ ،‬از جمله «وصف طبیعت در شعر‬
‫تلا ‌شهای خویشــانم بود‪ ،‬وگرنه مدت محکومی ‌تام بســیار بیشتر از‬ ‫فردوسی» و «پند و حکمت در شعر فردوسی»‪ .‬او همچنین به عنوان ویراستار زبان فارسی‪ ،‬چندین کتاب ادبی و اجتماعی و سیاسی را به طور‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫این بود‪ .‬همی ‌نجا بد نیســت بگویم که زبان انگلیسی را که پیشتر نزد‬ ‫کامل بازخوانی و ویرایش کرده است‪.‬‬
‫دوست زند‌هیادم ناصر جدیدی آموخته بودم‪ ،‬در همین دوران در زندان‬ ‫پژوه ‌شهایی نیز در شعر مولوی انجام داده و «کتاب هزلیات مولانا» تاز‌هترین اثر نعمت ناظری است که همین ماه در ونکوور‪-‬کانادا منتشر شده‬
‫قصــر و نزد نجف دریابندری تکمیل کــردم‪ .‬بعد از آزادی و در جریان‬ ‫است‪ .‬بخش بزرگی از زندگ ‌یاش را به صورت شعر سروده و به مناسب ‌تهای مختلف برای خویشان و دوستان شعر سروده است و سا ‌لهاست که‬
‫«یادداش ‌تهای روزان ‌ه» م ‌ینویسد‪.‬‬
‫فعالیت مطبوعات ‌یام‪ ،‬از این دانش زبان انگلیسی بهرٔه شغلی گرفتم‪.‬‬ ‫نعمت ناظری در مهرماه ســال ‪ ،۱۳۴۲‬به عضویت در سندیکای نویســندگان و خبرنگاران مطبوعات در آمد و از ششمین دورٔه انتخابات‬

‫▪ ▪دوســتی و رفاقت شــما با مرتضی کیوان و محمدجعفر‬ ‫ســندیکا تا دوازدهمین دور‌هی آن (هر دو ســال یک بار انتخابات صورت م ‌یگرفت) به عنوان بازرس‪ ،‬یا عضو شورای داوری یا عضو هیئت مدیره‬
‫انجام وظیفه کرد‪ .‬در انتخابات دوازدهمین دوره‪ ،‬به سمت دبیر سندیکا برای یک دورٔ‌ه دوساله انتخاب شد‪.‬‬
‫محجوب چطور ادامه یافت؟‬ ‫زند‌هیاد محمدعلی سفری دبیر دورٔه سیزدهم بود که مصادف بود با رخدادهای منتهی به انقلاب از جمله؛ دو اعتصاب بزرگ مطبوعات در اعتراض‬
‫به سانســور‪ .‬در دورٔ‌ه چهاردهم‪ -‬که آقای محمد حیدری دبیر ســندیکا بود‪ -‬دولت جمهوری اســامی هم ‌هی ســندیکاها و از جمله سندیکای‬
‫ـ ـدوســتی و ارتباط من با مرتضی کیوان تا زمان اســارت او پس از‬ ‫نویســندگان و خبرنگاران ایران را منحل و محل ســندیکا را مهر و موم کرد‪ .‬او در دور‌هی عضویت در ســندیکا‪ ،‬بنیادگذار شــرکت تعاونی‬
‫نویسندگان و خبرنگاران حرف ‌هیی بود‪ ،‬و در هم ‌ه ‌ی دور‌ههای آن (پنج دور‌ه ‌ی یک ساله) رئیس هیئت مدیر‌ه ‌ی تعاونی بود‪ .‬این شرکت فقط‬
‫کودتــای ‪ ۲۸‬مرداد ادامه یافت‪ .‬متأســفانه حکومت کودتا‪ ،‬مرتضی را‬ ‫در تهران دایر شــد و هم ‌هی اعضای تحریری مطبوعات را بیم ‌ه ‌ی عمر کرد‪ .‬در دور‌هی پنجم که بیم آن م ‌یرفت رژیم ذخیر‌ههای بیم ‌هیی اعضا‬
‫همراه با نخســتین دستٔه افســران تود‌های تیرباران کرد‪ .‬یاد همٔه آنها‬ ‫را در بانک بیمه ایران توقیف کند‪ ،‬مجبور به فسخ قرارداد با بانک شدند و اندوخت ‌ههای بیم ‌هیی تک تک افراد بیمه شده‪ ،‬به صورت چک به آنها‬
‫گرامی باد‪ .‬ارتباطم با دکتر محجوب تا مهاجرت او به لندن و ســپس‬ ‫پرداخت شد‪.‬‬
‫پاریس ادامه داشــت‪ ،‬و متأســفانه پس از رفتن او بــه آمریکا‪ ،‬مکاتبٔه‬ ‫نعمت ناظری در تعاونی مسکن سندیکا عضو فعال بود که در نهایت توانستند از دولت زمین بگیرند و «کوی نویسندگان» را بنا کنند که هنوز‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1219 - Friday, Dec. 28, 2012‬‬
‫ما قطع شــد‪ .‬خصوصیت عمدٔه دکتر محجوب‌‪ ،‬تیزهوشــی او حافظٔه‬ ‫هم پابرجاست‪ .‬ولی خودش چون در آن زمان صاحب خان ‌هیی رهنی بود‪ ،‬حتی برای دریافت آپارتمان در «کوی» تقاضا هم نداد‪.‬‬
‫قوی او بود‪ ،‬تا آنجا که قصید‌ههای شــاعران ایــران‪ ،‬از جمله حافظ و‬ ‫نعمت ناظری دارای ‪ ۳‬فرزند است و اینک به اتفاق همسرش در ونکوور کانادا زندگی م ‌یکند‪.‬‬
‫مل ‌کالشــعرای بهار را با دقت از بَر م ‌یخواند و ِدکلمه م ‌یکرد‪ .‬ارتباط‬ ‫گف ‌ت‌وگوی زیر به مناسبت ‪۹۰‬مین سالروز تولد این پی ‌شکسوت مطبوعاتی در ایران بطور کتبی از طریق ایمیل صورت پذیرفته است‪.‬‬
‫خانوادگی ما بــا خانوادٔه مرتضی و پوران خانم همســرش تا پیش از‬
‫آمدن ما به مهاجرت ادامه داشــت‪ .‬در همان سال اول پس از پیروزی‬ ‫بی ‌شتر تلخ و برخی هم شیرین روب ‌هرو م ‌یشوم که در ضمیر مغفول ‌هام‬ ‫▪ ▪آقای ناظری‪ ،‬خوشــحالم که به عنوان یک پی ‌شکســوت‬
‫انقلاب‪ ،‬زمانی که حزب فعالیت علنی داشــت‪ ،‬جلســٔه یادبودی برای‬ ‫پنهان شــد‌هاند‪ ،‬و اینک چنین کلافی ب ‌هدشــواری زجرآوری بازشدنی‬
‫شــهید مرتضی کیوان برگزار شــد که در آن دکتر محجوب و پوران‬ ‫اســت‪ .‬تلاش م ‌یکنم به یاری یادداش ‌تهای پراکند‌هیی که از گذشتٔه‬ ‫مطبوعاتی در شــهر ونکوور حضور دارید‪ .‬این حضور برای من‬
‫خانم ســخنان تحسی ‌نبرانگیزی دربارٔه او ایراد کردند که مورد توجه و‬ ‫دور‪ ،‬پیش از مهاجرتم به کانادا‪ ،‬گردآورده بودم‪ ،‬به پرســ ‌شهای شما‬ ‫یــک افتخار و در عین حال انگیز ‌هٔمضاعف در ادام ‌ه و پیگیری‬
‫راهم است‪ .‬و ســپس خرسند از اینکه به پرس ‌شهای ما پاس ‌خ‬
‫استقبال حاضران قرار گرفت‪.‬‬ ‫پاسخ بدهم‪.‬‬ ‫م ‌یدهید‪ .‬ضمن تبریک ‪۹۰‬مین ســالروز تولدتان به شــما و‬
‫اینک بیش از ده ســالی اســت که ساکن کانادا شــد‌هایم تا در کنار‬ ‫خانواده و دوســتان‪ ،‬م ‌یخواهم خواهش کنم برای شروع‪ ،‬از‬
‫▪ ▪از جمله دوستان صمیمی کیوان‪ ،‬احمد شاملو بود‪ .‬با توجه‬ ‫فرزندا ‌نمان باشــیم که مثل صدها هزار و بلکه میلیو ‌نها ایرانی دیگر‪،‬‬ ‫خودتان و خانواد ‌هتان صحبت کنید‪ .‬اینکه چند سال است در‬
‫زندگی در جمهوری اسلامی را به اجبار ترک کرد‌هاند‪ .‬فعلًا هم روزگار‬ ‫ونکوور کانادا زندگی م ‌یکنید و مهاجرت خواسته یا ناخواسته‬
‫به نزدیکی و صمیمیت شما با کیوان و حضورتان در این حلقه‪،‬‬ ‫بازنشســتگی را با همسرم م ‌یگذرانم و بیشــتر م ‌یخوانم و گاهی هم‬
‫را چگونه پشت سر م ‌یگذرانید؟‬
‫«سیاست‬ ‫روزنام ٔه‬ ‫کوتاهی‬ ‫زمان‬ ‫که‬ ‫شاملو آشنا بودید؟‬ ‫چـقـیداردبما‬ ‫یادداش ‌تهایی از زندگ ‌یام را م ‌ینویسم‪.‬‬
‫م ‌یآید که با احمد شاملو‪،‬‬ ‫ـ ـســپا ‌سگزارم آقای ابراهیمی که یادی از این خدم ‌تگزار قدیمی‬
‫ما» را به قطع بزر ‌گتر از روزنام ‌ههای عادی منتشر م ‌یکرد‪ ،‬و در دورانی‬
‫دیگر که ســردبیر «کتاب هفتٔه کیهان» بود‪ ،‬به طور پار‌هوقت همکاری‬ ‫مطبوعــات ایران کردیــد و این فرصت را فراهم کردید‪ .‬برای شــما و‬
‫تحریری م ‌یکردم‪ .‬پس از شــاملو‪ ،‬تا زمانی که سردبیر «کتاب هفته»‬ ‫خانوادٔه شهروند ب ‌یسی تندرستی و بهروزی و کامگاری و ادامٔه انتشار‬
‫آقای محمود اعتمادزاده (ب ‌هآذین) شــد‪ ،‬همیــن همکاری را به همراه‬ ‫شهروند را در سا ‌لهای پیش رو‪ ،‬به سردبیری شمای هوشمند و دانا‪ ،‬از‬
‫دکتر محمدجعفر محجوب ادامه دادم‪.‬‬
‫ژرفای جان و دلم خواستارم‪.‬‬
‫▪ ▪از خاطرات و احیانًا همکار ‌یتان با دوســت خانوادگ ‌یتان‬ ‫▪ ▪شما از نسل قدی ‌متر فعالان سیاسی ایران معاصر هستید‪.‬‬ ‫بســیار سپاســگزارم برای تبریک ‪۹۰‬مین ســالزادم‪ .‬بایــد بگویم که‬
‫دـکتـبرلهممحاجدووسـبـبرتایخماانوان بدگگوییبیوددی؟م و ما هم این بخت را هم داشــتیم‬ ‫در آســتانٔه دهمین دهــٔه زندگ ‌یام‪ ،‬هنگامی که به گذشــتٔه خویش‬
‫بگویید‪.‬‬ ‫اگـرـمهمرگکاهن اصسحبتتکازم فیعاالزی فتعالسییاتســسی‌یاامسد‌یرتاگذن بشترا‌هیهمااین‬ ‫م ‌یاندیشم‪ ،‬به کلاف انبوه و دره ‌مآمیخت ‌هیی از خاطر‌هها و رویدادهای‬ ‫‪32‬‬
‫که در جشــن ازدواج این دوست گرامی با شمسی خانم حاضر باشیم‪.‬‬ ‫دور م ‌یشود‪،‬‬
‫یک خاطرٔه ب ‌هیادماندنی که از این دوستم دارد‪ ،‬مربوط است به موقعی‬ ‫همیشــه یاد دوســتی صمیمانه و پایداری که میان مرتضی کیوان و‬
‫که در دان ‌شسرای عالی از رســالٔه (تز) دکترای خود با عنوان «سبک‬ ‫محمدجعفر محجوب و من به وجود آمد به خاطرم م ‌یآید‪ .‬من و شهید‬
‫مرتضی کیوان که ه ‌ممحل ‌هیی من بود‪ ،‬از دّوم ابتدایی تا ســال ششــم‬
   27   28   29   30   31   32   33   34   35   36   37