Page 29 - Shahrvand BC No. 1219
P. 29
‫گفتوگو ‹‬

‫‪29‬‬ ‫پروند ‌هی «ادبیات مهاجرت؛ کاست ‌یها و درخش ‌شها» ‪ -‬بخش یک‪:‬‬

‫مهتاب کرانشه‪ :‬نگاهم به تمام مخاطبان فارسی زبان است‬

‫سرور کسمایی‪ ،‬نویسنده ایرانی ســاکن فرانسه‪ ،‬در سال ‪2006‬‬ ‫سپیده جدیری‬

‫اولین رمان خود "دره عقا ‌بها " را به زبان فرانســه منتشر کرد و‬
‫جایزه بخش آســیای انجمن نویسندگان خارجی فرانسه زبان را‬
‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1219‬جمعه ‪ 8‬ید ‪1391‬‬ ‫به دســت آورد‪ .‬رمان " گذرنامه به ســبک ایرانی" آخرین کتاب‬ ‫نم ‌یدانم چه حکمتی اســت‬
‫خانم نهال تجدد که انتشارات لاتس آن را در ‪ 302‬صفحه منتشر‬ ‫که شــاعران و نویسندگان ما‬
‫کرده اســت‪ .‬این کتاب یکی از کتا ‌بهای پرفروش روز فرانسه و‬ ‫هــر چند وقت یک بــار و به‬
‫نیــز برند‌هی جایز‌هی "فرانک فونی" یا فرانســ ‌هزبان و همچنین‬ ‫قولــی‪ ،‬هر بار که دلشــان از‬
‫برگزید‌هی روزنام ‌هی لیبراسیون شده ‪.‬این کتاب با فروشی خیلی‬ ‫جای دیگری پُر است‪ ،‬سنگی‬
‫خوب‪ ،‬قرار است به زبان انگلیسی‪ ،‬ایتالیایی‪ ،‬هلندی‪ ،‬اسپانیایی‬ ‫هم به سوی ادبیات مهاجرت‬
‫هم ترجمه شود‪ ...‬البته ای ‌نها تنها نمون ‌ههای ‌یست که ذکر کردم ‪.‬‬ ‫پرتاب م ‌یکنند و حسا ‌بهای‬
‫تصفیه نشــده با دیگران را با‬
‫▪ ▪خود شــما برای آثارتان کدام مخاطب را مد نظر قرار‬ ‫شاعران و نویسندگان مهاجر‬
‫صاف م ‌یکنند! چندی پیش‬
‫م ‌یدهید؟ مخاطب داخل ایران‪ ،‬مخاطب ایرانی این طرف‬ ‫هم شاهد میزگردی در تهران‬
‫بودیم که تنی چند از شاعران‬
‫آـبـیرااسمــختاطشبمنج وهقانتیی؟شعری م ‌یسرایم و یا داستانی م ‌ینویسم‬ ‫و نویســندگان در آن بــرای‬
‫گوشــمالی دادن ادبیاتی که‬
‫در وهل ‌هی اول این کار راه ‌یســت برای بیرو ‌ندهی غلیا ‌نهای‬ ‫نویســندگان ایرانی در تبعید‬
‫حسی و ذهنی خودم و شاید وقتی اثر خام را تولید م ‌یکنم کمتر‬ ‫و مهاجرت خلق م ‌یکنند‪ ،‬داد‬
‫نظر به مخاطب دارم اما در مجموع و در مورد بحث مخاطب باید‬ ‫سخن دادند‪ .‬این بود که بد ندیدم پای سخنان طرف دیگر دعوا بنشینم‬
‫بگویم که من نگاهم به تمام مخاطبان فارسی زبان است‪ .‬زیرا که‬ ‫و ببینم قضیه از چه قرار است‪ .‬اولین گف ‌توگو در این باره را با مهتاب‬
‫زیاد به تفکیک مرزها اعتقادی ندارم‪ .‬جهان به ســمت یکپارچه‬ ‫کرانشــه‪ ،‬شاعر و نویســند‌های که سا ‌لهاست در مهاجرت قلم م ‌یزند‬
‫شــدن پیش م ‌یرود و من بســیار به این مســئله باورمندم و به‬ ‫انجام داد‌هام‪ .‬او معتقد اســت‪« :‬شاید بهتر باشد بگوییم که آن رشدی‬
‫همین خاطر تفکیکی در مــورد مخاطب داخل ایران و یا خارج‬ ‫را که ما از این ادبیات انتظار داشتیم مشاهده نکرد‌هایم‪ .‬و این شاید به‬
‫ایران ندارم‪ .‬فکر م ‌یکنم ای ‌نکه کارهای ادبی هر نویســند‌های در‬ ‫خاطر مشکلات نشر و انجام نگرفتن برگردا ‌نهای خوب از این آثار هم‬
‫هر کجای جهان خوانده شــود خودش نهایت خوشحالی را برای‬ ‫باشد‪ .‬اما با همه ای ‌نها تا جایی که من م ‌یدانم ادبیات مهاجرت در بین‬
‫نویســنده به ارمغان خواهد آورد‪ .‬برای من هم همی ‌نطور است‪.‬‬ ‫مخاطبان داخل و خارج از ایران جای خودش را باز کرده اســت و این‬
‫گرچه سعی م ‌‌یکنم با درانداختن طر ‌حهای نو سلیق ‌هی مخاطب‬ ‫را آمــار و ارقام در مورد چاپ چندین بار‌هی آثار در داخل و حتا خارج‬
‫را کمی قلقلک بدهم و این یعنی ای ‌نکه دوست ندارم کاری حاضر‬
‫و آماده پیش روی خواننــده قرار دهم بدون ای ‌نکه او را وادار به‬ ‫از ایران به ما نشان م ‌یدهد‪».‬‬

‫فکر کردن در مورد اثر کرده باشــم و این به نظر من یعنی سهیم‬
‫کردن مخاطب در خلق اثر‪.‬‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫▪ ▪چندی پیش در میزگــردی در ایران حول موضوع ادبیات‬
‫مهاجرت عنوان شــد که شعر و ادبیات مهاجرت جایگاهی در ▪ ▪به نظر شــما م ‌یتوان روی ایرانی این طرف به عنوان‬

‫ادبیات ایران و جهان نیافته است‪ .‬ضمن ای ‌نکه همین جا صریحا مخاطب آثارمان حســاب کرد؟ اصلا ما در این طرف آب‬

‫حدی دورافتادگى از خاستگاه زبان را کاهش دهد‪.‬‬ ‫آماری‬ ‫دقیقا‬ ‫بشود‬ ‫نم ‌یکنم‬ ‫فکر‬ ‫ادبی‬ ‫آثار‬ ‫خواننده داریم؟‬ ‫چـقـددرر‬ ‫مخالفت خودم را با این نظــرگاه اعلام م ‌یکنم م ‌یخواهم نظر‬
‫در این بین نويســندگانى هم هستند كه مى‌توانند به راحتى به كشور‬ ‫مورد تعداد خوانندگان‬ ‫شما را به عنوان شاعری که سا ‌لهاست در مهاجرت م ‌ینویسد‬
‫خود ســفر كنند و در بحث زبان روز موف ‌قتر باشند‪ ".‬پس در مجموع‬ ‫ارائه داد اما در کل چون گستردگی جمعیت مهاجران ایرانی نسبت به‬
‫جمعیت داخل ایران بسیار کمتراست در نتیجه تعداد مخاطبان ادبیات‬ ‫در این باره بدانم‪.‬‬

‫ـ ـبله‪ ،‬من هم چیزهایی در نت در مورد این میزگرد خواند‌هام و باید‬
‫بگویم که فکر نم ‌یکنم بشــود ای ‌نطور مطلق در این مورد اظهار نظر نیز به نسبت کمتر خواهد بود‪ .‬اما این مسئله باعث نخواهد شد که این باید گفت نویســند‌هی مهاجر باید و مجبور است که از طرق مختلف‬
‫کرد و ای ‌نطور نیســت که ادبیات مهاجرت هیچ جایگاهی در داخل و تعداد ‪ -‬هرچند کم ‪ -‬نادیده گرفته شوند‪ .‬و امروزه با دسترسی آسان به بــا زبان جاری در داخل موط ‌ناش ارتباط داشــته باشــد تا آثارش از‬
‫خارج نیافته باشد‪ .‬در این مورد شاید بهتر باشد بگوییم که آن رشدی شــبک ‌هی جهانی تا حد زیادی سدها برداشته شده و راحت تر م ‌یشود نظر زبان ‪ ،‬به روز باشــد و مخاطب راح ‌تتر بتواند با آن ارتباط بگیرد‪.‬‬
‫مثالی بزنم ؛ گاهی که به آثار نویسندگان و شاعران خارج از ایران نگاه‬ ‫را که ما از این ادبیات انتظار داشتیم مشاهده نکرد‌هایم‪ .‬و این شاید به به آثار نویسندگان دسترسی پیدا کرد‪.‬‬
‫م ‌یکنم پر از غل ‌طهای املایی و نوشتار ‌یست‪ .‬به نظرم این برای کسی‬ ‫خاطر مشکلات نشر و انجام نگرفتن برگردا ‌نهای خوب از این آثار هم‬
‫باشد‪ .‬اما با همه ای ‌نها تا جایی که من م ‌یدانم ادبیات مهاجرت در بین ▪ ▪چه راهکارهایی را برای گذشتن از سد سانسور و رساندن که داعی ‌هی ادبیاتی بودن و شاعر بودن دارد‪ ،‬جدن تاس ‌فبار است‪ .‬این‬
‫مشکل با خواندن فراوان و مطالعه متون م ‌یتواند به راحتی رفع شود‪.‬‬ ‫مخاطبان داخل و خارج از ایران جای خودش را باز کرده اســت و این‬
‫‪Vol. 20 / No. 1219 - Friday, Dec. 28, 2012‬‬ ‫آثار نویســندگان ایرانی این طرف به مخاطــب داخل ایران‬ ‫را آمــار و ارقام در مورد چاپ چندین بار‌هی آثار در داخل و حتا خارج‬
‫▪ ▪خود شما در شــعرهایتان به زبان توجه ویژ ‌های داشت ‌هاید‪.‬‬ ‫پیشنهاد م ‌یکنید؟‬
‫از ایران به ما نشان م ‌یدهد‪.‬‬
‫برای‬ ‫است‬ ‫ابزاری‬ ‫زبان‬ ‫چیست؟‬ ‫ایـنـهرومای ‌نکرطودربهکهزبما ‌یندانحیامصدلر‬ ‫ـ ـبه نظر م ‌یآید چاپ و نشــر اینترنتی که این روزها باب شده است‬
‫رویکرد سطحی‪،‬‬ ‫▪ ▪اگر از شاعران و نویسندگانی که در مهاجرت به موفقی ‌تهای‬
‫راه بسیار خوب ‌یســت برای ارتباط با مخاطبان داخل ایران و رساندن‬
‫اثر ادبی بدون سانســور به دست آنان‪ .‬خوشــبختانه در نت نه وزارت‬
‫ادبی شایان توجه دست یافت ‌هاند نام ببرید ممنون م ‌یشوم‪ .‬آیا ارشــادی هست و نه ممیزی! اما گذشته از مســئل ‌هی سانسور دولتی فهمیــدن و فهماندن پیام ‪.‬اما در ماهیــت عمق ِی زبان اتفاقات دیگری‬
‫آثار آنها به زبا ‌نهای دیگر ترجمه و با اســتقبال روب ‌هرو شده ما با نوع دیگری از سانســور هم مواجه هســتیم که همانا مســئل ‌هی م ‌یافتد و وظیف ‌هی آن تنها انتقال پیام نیست ‪.‬اینجاست که خو ِد زبان‬
‫دارای ماهیتی مستقل به خودش م ‌یشود‪ .‬ماهیتی که م ‌یخواهد بگوید‬ ‫خودسانســوری ست‪ .‬مقابله با این پدیده بسیار سخ ‌تتر است زیرا که‬
‫مــن را جدای از مضمون ببینیــد و جدی بگیرید‪ .‬به نظ ِر من توجه به‬ ‫ســا ‌لها استبدادزدگی گویی این مســئله را در لایه لای ‌ههای ذهن ما‬ ‫اـس ـبتل؟ه البته‪ .‬تا جایی که م ‌یدانم ‪ ،‬رمان "همنواىي شــبانه ارکســتر‬
‫چو ‌بها" نوشت ‌هی آقای رضا قاسمى که اولین اثری است در ژانر ادبیات حک کرده است و بیرون آمدن از آن کمی مشکل م ‌ینماید‪ .‬اما با این این مســئله که زبان در یک متن خودش هویتــی جداگانه دارد و به‬
‫مهاجرت که در ایران به چاپ رســیده‪ .‬این رمــان موفق که چندین وجود به نظر من رهایی از این معضل هم با تمرین‪ ،‬شدن ‌یست و ما این مضمون وابسته نیست یک اصل قابل اعتناست‪ .‬توجه به این مسئله از‬
‫زبان ابزاری م ‌یسازد تا در خدمت زیبای ‌یشناسی متن باشد‪ .‬به همین‬ ‫بار تجدید چاپ شــده است ابتدا در امریکا منتشر شد‪ .‬داستان مصور را مخصوصا در آثار زنان نویسند‌هی مهاجر شاهد بود‌هایم ‪.‬‬
‫خاطر من در شعرهایم بسیار به این مسئله توجه دارم و رفته رفته در‬ ‫"پرســپوليس" نوشته خانم مرجان ســاتراپی که به زبان فرانسه است‬
‫و به ‪ 25‬زبان ترجمه شــده و در فرانســه چهارصد هزار نســخه از آن ▪ ▪بحث زبان مه ‌مترین بحث ‌یســت که به عنوان معضلی که سرایش‪ ،‬این مسئله برایم یک اصل شده است‪.‬‬
‫به فروش رفته و فيلمی هم از آن ســاخته شده است که برندۀ جايزۀ‬
‫▪ ▪از آثار در دست انتشارتان برایمان بگویید و ای ‌نکه در ایران‬ ‫شاعران و نویسندگان ایرانی در مهاجرت با آن مواج ‌هاند مطرح‬ ‫هياَت داوران فســتيوال بي ‌نالمللی کن و جايزۀ فرانســوی سزار شده‬
‫م ‌یشود‪ .‬این معضل را چگونه م ‌یبینید؟‬ ‫است‪ .‬نمون ‌های ديگر از این دست اثر خانم فيروزۀ جزايری است که به‬
‫به چاپ خواهند رسید یا ترجیح م ‌یدهید در این طرف آنها را‬ ‫زبان انگليسی نوشته شــده‪ .‬ترجمۀ اين کتاب به فارسی تحت عنوان‬
‫ـ ـ اجازه بدهید جواب این سوال را عینا از پژوهشی که در این مورد‬ ‫عطر سنبل عطر کاج به چاپ ششم رسيده است‪ .‬اين کتاب که شرح‬
‫منتشر کنید؟‬
‫انجــام داد‌هام برایتان بازگو کنم‪ " :‬پس از موضوع فرهنگ‪ ٬‬بيشــترين‬
‫ـ ـیک مجموعه داســتان بــه نام "روای ‌تهای کوچــ ‌هی آخر" که از‬ ‫دغدغ ‌هى نويســندگان مهاجر مســئل ‌هى زبان اســت‪ .‬به طور كلى در‬
‫زندگی يک خانوادۀ ایرانی و مشــکلات ادغــام آ ‌نها در جامعۀ آمريکا مرور آثار ادبى نويســندگان مهاجر‪ ،‬ما با برخوردهاىي متنوع در زبان نظر مضمونی تلفیق ‌یســت از ادبیات مهاجرت و ادبیات موطن و یک‬
‫است با طنزی درخشــان نوشته شده و ما‌هها جزء ده کتاب پرفروش روب ‌هروييم و گاهى ديده م ‌يشــود نويسندگانى كه با تغييرات زبانى در مجموعه شعر که مربوط به دور‌ههایی جداگانه از کار ادبی من هست‪.‬‬
‫آمريکا بود و به فينال مه ‌مترين جايزۀ طنز ادبی آمريکا رســيد‪ .‬نمونۀ داخل کشــور موطن همراه و ه ‌مگام نبوده و هنوز در افكار زمان قبل این مجموعه تشــکیل شده است از شــعرهایی که هم از نظر زبان و‬
‫ديگر‪ ،‬کتاب خانم آذر نفيس ‌یســت به نام "لولیتا خوانی در تهران" که از مهاجرتشان هستند براى نگارش اثر خود از زبان آن دوران استفاده هم مضمون دارای فضاهای متنوعی هســتند‪ .‬ای ‌نها تقریبا آماده چاپ‬

‫به یکی از پرفرو ‌شترین کتا ‌بهای دهه معاصر آمریکا تبدیل شده‪ .‬این مي‌كنند‪ .‬اي ‌نها كسانى هستند كه نمى‌توانند به کشور خود سفر کنند هســتند که اگر روزمرگی و مشغل ‌هها اجازه بدهند در اولین فرصت به ‪2 9‬‬
‫کتاب بیش از صد هفته در فهرست پرفرو ‌شتری ‌نهای نیویورک تایمز و این خود معضلی است که تولید ادبی را از نظر زمانی و به روز بودن دست نشر سپرده خواهند شد‪.‬‬
‫قرار داشــت و تا کنون به ‪ 32‬زبان زنده دنیا ترجمه شده‌است ‪ .‬خانم عقب نگه م ‌یدارد‪ .‬البته باید گفت اینترنت‪ ،‬تلفن و پســت م ‌یتواند تا‬
   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33   34