Page 17 - Issue No.1398
P. 17
17 سال / 23شماره - 1398جمعه 10دادرخ 1395 و مترجمان ایرانی ،به مرور در سالهای بعد از انقلاب خو دشان «سیاه نماییها» همچنان در دوران آقای میشود بهطور خلاصه برایمان بگویید که الان در ده ههای اخیر در حوزهی ادبیات داستانی
1357کاملا نهادینه شده است و متاسفانه باید روحانی نیز در کتابها مورد سانسور قرار م یگیرد. وضعیت سانسور در ایران چگونه است؟ پس زنان ایرانی ،شکوفایی بیسابقهای را شاهد
In touch with Iranian diversity گفت که به آن عادت کردهاند .حتی یکی از ناشران اما تا حدودی تغییراتی نیز به وجود آمده .مثلا من از پیروزی روحانی در انتخابات ،اتمسفر به بود هایم .بسیاری از آنها به نویسندگان
معروف و مستقل در ایران ،حداقل تا جایی که من به کل در دورهی دوم احمد ینژاد ممنو عالقلم شده نسبت قبل تغییری کرده است؟ یا هنوز خیلی سرشناسی تبدیل شد هاند .حتی کار به جایی
م یدانم برای انتشار کتابهای شعر ،مشاوری دارد که بودم و مجموعه شع ِر سومام« ،دختر خوبی که شاعر زود است که بخواهیم چنین چیزی بگوییم؟ رسیده که برخی منتقدان میگویند که زنان
م ینشیند قبل از فرستادن کتابها به وزارت فرهنگ، است» را درست دو هفته بعد از چاپش ،لغو مجوز بازخورد این موضوع که حتی برخی از آثار نویسنده به نسبت همتایا ِن مردشان بیشتر
به شاعران پیشنهاد م یدهد که کلمات یا سطرهایی کردند ،اما کتاب «و غیره» ام توانست در دورهی آقای مشهورترین داستا ننویس ایران یعنی صادق مورد توجه قرار میگیرند .تحلیل شما از این
در کتابشان را به کلمات یا سطرهایی که او توصیه روحانی مجوز انتشار دریافت کند ،هر چند همانطور هدایت ممنوعالانتشار است یا مثلا اینکه مجوز
م یکند تغییر دهند تا کتابشان برای کسب مجوز که گفتم ،چند ماه بعد ،مجوز این کتاب نیز لغو شد. انتشار غزلیات سعدی هم صادر نم یشود ،میان موضوع چیست؟
انتشار به مشکلی بر نخورد .این یعنی که خود این کتابهای تعدادی از شاعران و نویسندگان مهاجر، هما نطور که در پاسخ به سوال نخست گفتم ،آنچه
ناشر نیز به سانسورچی تبدیل شده است .به این نظیر رضا براهنی و یدالله رویایی ،که از بزرگان شعر مردم ایران چگونه است؟ دارد به عنوان صدای زنان در ادبیات داستانی ایران
ترتیب ،میتوان گفت فرآیند سانسور کتاب در ایران، معاصر ایران به شمار م یآیند ،بعد از سا لها اجازهی اتمسفر تا حدودی تغییر کرده ،اما نه چندان چشمگیر. مطرح م یشود ،در واقع ،اغلب ،صدای زنان نیست.
از خود مؤلف یا مترجم آغاز م یشود ،با ناشرانی نظیر انتشار در ایران پیدا کرد .در مورد آثار صادق هدایت مثلا آقای علی جنتی ،وزیر «فرهنگ و ارشاد اسلامی» بلکه یک جور ادبیات یست که شاید بی هیچ تعمدی،
ناشری که اشاره کردم ادامه مییابد و سرانجام ،در و مثلا کلیا ِت سانسور نشدهی فروغ فرخزاد یا همان در کابینهی آقای روحانی[ ،که باید گفت نام واقع ی همچنان از قواعد ادبیا ِت قضیب محور پیروی م یکند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،نهایی م یشود .اما اشعار عاشقانهی سعدی که اشاره کردید و بسیاری این وزارتخانه ،وزارتخانهی سانسور است] ،بارها در مثلا ،زن در چنین ادبیاتی ،مدام در آشپزخانه است،
من شخصا هیچگاه حتی زمانی که ایران بودم دست آثار دیگر از شاعران و نویسندگان برجست های که رسانهها اعلام کرده که بر خلاف دورهی احمد ینژاد، مظلوم است ،تو َسری خو ِر شوهرش است .یا ای نکه مثلا
به خودسانسوری نزدم .شع ِر من به طور کاملا شهودی در دوران جمهوری اسلامی اجازهی چاپ در ایران دیگر چیزی به نام «فهرست سیاه» وجود ندارد که بر از آن طر ِف بوم م یافتد و به ادبیا ِت ض ّد مرد ،آن هم
نوشته م یشود و اینطور نیست که بنشینم با فکر پیدا نکردهاند ،باید بگویم ایرانیان سالهاست که اساس آن ،شاعر یا نویسندهای در کل ،ممنوعالقلم و صرفا از نظر محتوایی ،نه ادبیاتی که از نظر ساختاری
شعر بگویم و خودم کلمهای را انتخاب کنم .حداکثر عادت دارند این گونه کتابها را از بازار سیاه تهیه ممنوعالنام تشخیص داده شود و هیچ اثری از او در با ادبیا ِت قضیب محور در تضاد باشد ،تبدیل م یشود.
کاری که در مورد شعرهایم بعد از سرودنشان انجام کنند .یعنی این کتابها به صورت آفست و زیر ایران اجازهی انتشار پیدا نکند ،بلکه فقط محتوای مثلا مرد را موجودی بد بو و غیر قابل تحمل در سکس
م یدهم ویرایش سطرهاییست که به نظرم توضیحی زمینی منتشر میشود چون خوانندگان زیادی اثر و این که با شئونا ِت جمهوری اسلامی ،مغایرت و مسائل دیگر نشان م یدهد که ز ِن مفلوکش باید
میرسد .چون به توضیح دادن در شعر اعتقادی ندارم. دار د و دستفرو شها آنها را در خیابان م یفروشند نداشته باشد ،برای صدور مجوز کتاب مد نظر قرار مظلومانه تحم لاش کند و ُمدام خودخوری کند .خب،
اما اگر به شعرهایی که در دورانی که ایران بو دم یا کتابفروش یها مخفیانه همین نسخههای آفست را م یگیرد .البته مثا ِل نقض برای این ادعای آقای این چه ربطی به نوشتار زنانه دارد ،من نم یفهمم.
سرودهام نیز نگاه کنید پُر است از کلمات و سطرهایی به مشتریانشان ارائه م یدهند .اما مسلما از چنین جنتی ،کم نیست .یکیش خو ِد من ،که الان یک حال ،ای نکه چنین ادبیاتی تا این میزان مورد توجه
که از خط قرمزها عبور کردهاند .این شعرها را خود فروشی در بازار سیاه ،ح قالتالیفی نصیب نویسنده یا سالی م یشود که در دوران آقای روحانی نیز ،مثل قرار م یگیرد ،م یتواند یک دلیل داشته باشد .مردان
من هیچگاه سانسور نکردهام اما به تمامی توسط دورهی دوم ریاست جمهوری آقای احمد ینژاد، از چنین ادبیاتی که به رغ ِم جنسیت نویسندهاش،
سانسورچیا ِن وزارت فرهنگ در دورههای مختلف ،از ورثهی نویسنده نم یشود. صرفاً به خاطر انتشار ترجمهام از کتابی با مضمون مطلقا زنانه نیست ،احساس خطر نم یکنند .در واقع،
کتابهایم حذف میشدند .این حذ فها مسلماً برایم همجنسگرایانه در این طرف آب ،در کشور خو دم آثاری از ادبیات داستانی زنا ِن ایران که من م یتوانم
دردناک بود اما چارهای نبود و برای ای نکه دست واضح است که این سانسورها احتمالا باید کاملا ممنوعالقلم و ممنوعالنام شدهام .مجموعه شعر به یاد بیاورم که از هر منظری ،نوشتار زنانه محسوب
کم ،بقیهی شعرهایم به دست مخاطب برسد باید نویسندگان را مجبور به نوعی خودسانسوری «و غیره» من که پیش از آن ،مجوز انتشار در ایران م یشوند ،بسیار محدودند .یک یش ،مسلما «زنان بدون
با حذف آن شعرها از کتاب موافقت م یکردم وگرنه کند .من اینطور حدس میزنم .در مورد شعر دریافت کرده بود ،صرفا به خاطر این که کتاب «آبی مردان» شهرنوش پارس یپور است که من همیشه
فرض کنید یک کتاب با شصت ،هفتاد شعر ،به خاطر خود شما سوالم این است که زمانیکه هنوز در گرمترین رنگ است» را ترجمه کرده بودم ،لغو مجوز به احترام این اثر درخشان ،برم یخیزم و کلاه از سر
هفت ،هشت تا شعری که سانسورچیها میخواستند ایران م ینوشتید ،تا چه حد مجبور بودید که از و ممنوعالچاپ شد ،ناشر شعرهایم به از دست داد ِن برم یدارم« .شالی به درازای جادهی ابریشم» مهستی
حذف شود ،کلًا مجوز انتشار دریافت نم یکرد .من نوشتن آنچه دوست داشتید بنویسید پرهیز مجوز انتشارات یاش تهدید شد و کتابهای قبلیام نیز شاهرخی هم در این زمینه ،اثر شایان توج های است و
در کتاب آخرم« ،و زی ِر پوس ِت من پُر از جریانهای کنید و محدودی تها و موانع را در بهکارگیری اجازهی چا ِپ مجدد پیدا نکردند .من فقط یک مثال همچنین ،معدودی دیگر .تا یادم نرفته بگویم« ،شبیه
خال یست» که با ناشری ایرانی در لندن منتشر تخی لتان بپذیرید؟ آیا فرآیند خیلی دردناکی در این زمین هام و مطمئنم که شاعران و نویسندگان عطریدر نسیم» رضیه انصاری نیز بهترین اثرداستانی
کردم ،بخش اول کتاب را که بخش بزرگیست ،تحت بود یا بعد از آن همه سال نوشتن ،دیگر به آن دیگری نیز دچار چنین مشکلاتی در ایران شدهاند. بود که در سا لهای بعد از مهاجرتم ،از نویسندهای
عنوان «پراگ یها» ،به شعرهایی که در پراگ سرودهام عادت کرده بودید و دیگر آن را امری چندان در عین حال ،مضامین اروتیک و بسیاری موارد دیگر، ایرانی (اعم از زن و مرد) خواندم و به نظرم در حوزهی
اختصاص دا دم اما در بخ ِش بعدی ،تحت عنوان مثل نام مشروبات الکلی یا مضامین سیاسی ،یا به قول ادبیات مهاجرت ،برای مخاطب جهانی نیز حرف تازهای
دراماتیک نمیدانستید؟
خودسانسوری میان بسیاری از شاعران ،نویسندگان برای گفتن دارد.
HOMER DENTAL CENTRE
Vol. 23 / No. 1398 - Friday, Jun. 3, 2016 Medis Pharmacy
دﮐﺘﺮ ﺳﺎﻧﺎز ﺷﻬﺮﯾﺎری BO•R.•CEب,آTریاmSاa1یتlباRtرiبE4رuه4IسoPqحد5یااICEرر5الtیDوr-رSگژخoاEیاBPنن4م,رهy4,ژدیLا9»aرLمﻣwوAد)یhﺪاﯾر4MgیiویH0EشCﺲیتم«Ad6ااL(eبتeنPا:بوhاgLOکمساCاEuتﻂدTOoمرPیLاف5اکس5بر7گش2سی-خر6ییدﺺز.بماتنخ دﺼرﺺخمدومرد بترهرمسزوﯾیﺮطقﻧنراﻈاﺮرن
عزیز
گرفته است؟
17